#قالب_قصیده :
میتوان گفت قصیده اولین قالب شعری است که از نیمهی قرن سوم در ادبیات فارسی پدید آمد. این قالب به نوعی از شعر گفته میشود که مانند غزل مصراع اول و مصراعهای زوج بقیهی بیتها با هم، همقافیه هستند و تعداد ابیات آن از 15 تا 70 بیت و یا بیشتر میتواند باشد.
موضوع قصیده مدح و ستایش خداوند، امامان بزرگوار، اشخاص بزرگ، تعریف مسایل اجتماعی و اخلاقی و وصف طبیعت و… است.
#اجزای_قصیده :
مطلع، تغزل و نسیب و تشبیب، تخلص یا گریز، مدح و دعا و شریطه.
۱- #مطلع :
بیت اوّل قصیده را مطلع مینامند که باید در لفظ و معنی جذّاب و دلنشین باشد و دو مصرع آن هم قافیه باشد.
۲- #تغزل :
بیتهای ابتدایی قصیده که به مدح و ستایش شخص یا معشوق و توصیف زیباییهای آن پرداخته باشد، تغزل نامیده میشود. در صورتی که در بیت های اول، شاعر به توصیف طبیعت و تداعی روزگار جوانی پرداخته باشد نیز، به آن تشبیب یا نسیب گویند.
۳- #تخلص :
تخلص، بیت یا بیتهایی است که شاعر بطور ماهرانهای با استفاده از آن، برای خارج شدن از مقدمه و تغزل و وارد شدن به تنه اصلی قصیده، از آن استفاده میکند.
۴- #تنهی_اصلی_قصیده :
اصلیترین بخش قصیده، تنه اصلی قصیده است که تمام مقصود و منظور شاعر را شامل میشود. این تنه معمولاً شامل مضامین و محتواست.
۵- #شریطه_و_دعا :
شاعران معمولاً در ابیات پایانی قصیده با ذکر شرطهایی برای ممدوح خود آرزوی دوام و بقا میکنند.
۶- #مقطع :
بیت آخر قصیده مقطع نام دارد که معمولاً شاعران درآن به هنرنمایی پرداخته، در انتخاب الفاظ و مفاهیم تلاش مینمایند.
نمونهای از قصیده از ملکالشعرا بهار :
(دماوندیه 2)
ای دیو سپید پای در بند
ای گنبد گیتی ای دماوند
از سیم به سر، یکی کلهخود
ز آهن به میان یکی کمربند
تا چشم بشر نبیندت روی
بنهفته به ابر ، چهر دلبند
تا وارهی از دم ستوران
وین مردم نحس دیو مانند
با شیر سپهر بسته پیمان
با اختر سعد کرده پیوند
چون گشت زمین ز جور گردون
سرد و سیه و خموش و آوند
بنواخت ز خشم بر فلک مُشت
آن مُشت تویی تو ، ای دماوند!
تو مُشت درشت روزگاری
از گردش قرنها پسافکند
ای مُشت زمین! بر آسمان شو
بر ری بنواز ، ضربتی چند
نینی تو نه مُشت روزگاری
ای کوه! نیام ز گفته خرسند
تو قلب فسردهی زمینی
از درد ، ورم نموده یک چند
تا درد و ورم فرو نشیند
کافور بر آن ضماد کردند
شو منفجر ای دل زمانه!
وآن آتش خود نهفته مپسند
خامش منشین سخن همی گوی
افسرده مباش خوش همی خند
پنهان مکن آتش درون را
زین سوختهجان شنو یکی پند
گر آتش دل نهفته داری
سوزد جانت به جانْت سوگند
بر ژرف دهانْت سخت بندی
بر بسته سپهر زال پر فند
من بند دهانْت برگشایم
ور بگشایند بندم از بند
از آتش دل برون فرستم
برقی که بسوزد آن دهانبند
من این کنم و بوَد که آید
نزدیک تو این عمل خوشایند
آزاد شوی و بر خروشی
مانندهی دیو جسته از بند
هرّای تو افکند زلازل
از نیشابور ، تا نهاوند
وز برق تنورهات بتابد
ز البرز، اشعه تا به الوند
ای مادر سر سپید بشنو
این پند سیاهبخت فرزند:
برکش ز سر این سپید معجر
بنشین به یکی کبود اورند
بگرای چو اژدهای گرزه
بخروش چو شرزهشیر ارغند
ترکیبی ساز بی مماثل
معجونی ساز بیهمانند
از نار و سعیر و گاز و گوگرد
از دود و حمیم و صخره و گند
از آتشِ آه خلقِ مظلوم
و از شعلهی کیفر خداوند
ابری بفرست بر سرِ ری
بارانْش ز هول و بیم و آفند
بشکن در ِ دوزخ و برون ریز
بادافرهِ کفر کافری چند
زآنگونه که بر مدینهی عاد
صَرصَر شرر عدم پراکند
چونان که بشارسان «پمپی»
ولکان ، اجل معلق افکند
بفکن ز پی این اساس تزویر
بگسل ز هم این نژاد و پیوند
برکن ز بن این بنا که باید
از ریشه ، بنای ظلم برکند
زین بیخردان سفله بستان
دادِ دلِ مردمِ خردمند.
«ملکالشعرا بهار»
#آموزش_مبانی_شش
آموزش عروض و قافیه
سید محمدرضا شمس (ساقی)
https://eitaa.com/arozghafie
آموزش عروض و قافیه
سید محمدرضا شمس (ساقی)
https://eitaa.com/arozghafie
#قالب_مثنوی :
#مثنوی واژهای عربی و در لغت به معنی «دو دو» و مربوط به کلمهی مَثنی، با تلفظ (مَثنا) است. این نامگذاری به این دلیل است که هر بیت از مثنوی، دو قافیهی مستقل دارد و متفاوت از بیت بعد است.
مثنوی، با توجه به اینکه محدودیت سایر قالبها را از نظر قافیه ندارد، میتواند تعداد بیتهای بلندتری داشته باشد. مثنوی حداقل دو بیت دارد و حداکثری برای آن وجود ندارد.
موضوع مثنوی :
#حماسی_و_تاریخی :
شاهنامه فردوسی
اسکندرنامه نظامی
#اخلاقی_و_تعلیمی :
بوستان سعدی
#عاشقانه :
خسرو شیرین نظامی
ویس و رامین فخرالدین اسعد گرگانی
#عارفانه :
مثنوی معنوی مولانا
منطق الطیر عطار نیشابوری
نمونهای از مثنوی، مولانا :
(نینامه)
بشنو از نی چون شکایت میکند
از جداییها حکایت میکند
از نیستان تا مرا ببریدهاند
در نفیرم مرد و زن نالیدهاند
سینه خواهم شرحه شرحه از فراق
تا بگویم شرح درد اشتیاق
هر کسی کو دور ماند از اصل خویش
باز جوید روزگار وصل خویش
من به هر جمعیتی نالان شدم
جفت بدحالان و خوشحالان شدم
هرکسی از ظنّ خود شد یار من
از درون من نجست اسرار من
سر من از نالهی من دور نیست
لیک چشم و گوش را آن نور نیست
تن ز جان و جان ز تن مستور نیست
لیک کس را دیدِ جان دستور نیست
آتش است این بانگ نای و ، نیست باد
هر که این آتش ندارد نیست باد
آتش عشق است کاندر نی فتاد
جوشش عشق است کاندر می فتاد
نی حریف هرکه از یاری برید
پردههایش پردههای ما درید
همچو نی زهری و تریاقی کی دید؟
همچو نی دمساز و مشتاقی کی دید؟
نی حدیث راه پر خون میکند
قصههای عشق مجنون میکند
مَحرم این هوش جز بیهوش نیست
مر زبان را مشتری جز گوش نیست
در غم ما روزها بیگاه شد
روزها با سوزها همراه شد
روزها گر رفت گو رو باک نیست
تو بمان ای آنکه چون تو پاک نیست
هر که جز ماهی ز آبش سیر شد
هرکه بی روزیست روزش دیر شد
در نیابد حال پخته هیچ خام
پس سخن کوتاه باید والسلام
«مولانا»
#آموزش_مبانی_هفت
آموزش عروض و قافیه
سید محمدرضا شمس (ساقی)
https://eitaa.com/arozghafie
آموزش عروض و قافیه
سید محمدرضا شمس (ساقی)
https://eitaa.com/arozghafie
#قالب_قطعه :
#قطعه در لغت به معنی پارهی چیزی و در اصطلاح ، شعری است که از چند بیت هموزن تشکیل شده و مصراعهای زوج (دوم) آن همقافیهاند در واقع شکل قرار گرفتن قافیهها در «قطعه» همانند غزل و قصیده است اما با این تفاوت که در مصراع اول قافیه ندارد و فقط مصراع های دوم، چهارم، ششم تا آخر (مصراعهای زوج) دارای قافیه هستند. و علت نامگذاری قطعه این است که شعری با قالب قطعه مانند آن است که از وسط یک قصیده برداشته شده باشد و در واقع قطعهای از یک قصیده است.
#موضوع_قطعه :
موضوعات اخلاقی، پند و اندرز و ستایش و... که از آغاز تا انجام همگی به یکدیگر مربوط است و یک داستان را به رشتهی تحریر میکشد..
#نکته :
تعداد ابیات قطعه ۲ بیت و حداکثر ۱۶ بیت است؛ اما قطعات مطول نیز بسیار است.
قطعه سرایان مشهور، انوری، ابن یمین، پروین اعتصامی هستند و شاعران بزرگ دیگر که به این قالب شعر سرودهاند عبارتند از : رودکی، خاقانی، سعدی، ایرج میرزا، فرخی یزدی.
قدیمیترین قطعهها مربوط به ابن یمین است و از بین شاعران معاصر، پروین اعتصامی نیز بیشتر اشعارش را در قالب قطعه سروده است. پروین اعتصامی مناظرههای زیادی در قالب قطعه دارد از قبیل مناظرهی «نخ و سوزن» ، «سیر و پیاز» و قطعهی زیر که نمونهای زیبا از قطعات اوست.
#مست_و_هشیار
محتسب، مستی به ره دید و گریبانش گرفت
مست گفت: ای دوست! این پیراهن است، افسار نیست
گفت: مستی، زآن سبب افتان و خیزان میروی
گفت: جرم راه رفتن نیست، ره هموار نیست
گفت: میباید تو را تا خانهی قاضی برم
گفت: رو صبح آی، قاضی نیمهشب بیدار نیست
گفت: نزدیک است والی را سرای، آنجا شویم
گفت: والی از کجا در خانهی خَمّار نیست
گفت: تا داروغه را گوییم، در مسجد به خواب
گفت: مسجد خوابگاه مَردم بدکار نیست
گفت: دیناری بده پنهان و خود را وارهان
گفت: کار شرع، کارِ دِرهم و دینار نیست
گفت: از بهر غرامت ، جامهات بیرون کنم
گفت: پوسیدهست، جز نقشی ز پود و تار نیست
گفت: آگه نیستی؟ کز سر در افتادت کلاه
گفت: در سر عقل باید، بیکلاهی عار نیست
گفت: مِی بسیار خوردی، زآن چنین بیخود شدی
گفت: ای بیهودهگو، حرف کم و بسیار نیست
گفت: باید حد زند هشیار ِ مَردم ، مست را
گفت: هشیاری بیار، اینجا کسی هشیار نیست.
"بانو پروین اعتصامی"
#آموزش_مبانی_هشت
آموزش عروض و قافیه
سید محمدرضا شمس (ساقی)
https://eitaa.com/arozghafie
آموزش عروض و قافیه
سید محمدرضا شمس (ساقی)
https://eitaa.com/arozghafie
#قالب_چارپاره (چهارپاره) :
#چارپاره از قالبهای جدیدی است که همزمان با رواج شعر نو بهوجود آمده است.
#چارپاره مجموعهای از دوبیتیهایی است که در کل یک شعر را میسازند.
در میان اشعار کلاسیک فارسی، این قالب جدیدترین قالب بوده و پس از مشروطیت در ایران رواج یافتهاست.
این قالب شعری از دوبیتیهایی با معنای منسجم تشکیل شده است. با این تفاوت که بر خلاف دوبیتی، معمولاً مصرعهای دوم و چهارم هم قافیه است.
دوبیتیهای تشکیل دهندهی چارپاره از لحاظ قافیه با هم تفاوت دارند و از لحاظ وزن نیز کافیست که مصراعها هموزن باشند.
نمونهای از قالب شعری #چارپاره
#زنگ_انشا
صبح یک روز نوبهاری بود
روزی از روز های اول سال
بچّهها در کلاس جنگل سبز
جمع بودند دور هم خوشحال
بچّهها گرم گفت و گو بودند
باز هم در کلاس غوغا بود
هر یکی برگ کوچکی در دست
باز انگار ، زنگ انشا بود
تا معلّم ز گرد راه رسی
گفت با چهرهای پر از خنده
باز موضوع تازهای داریم
"آرزوی شما ، در آینده"
شبنم روی برگ گل برخاست
گفت: میخواهم آفتاب شوم
ذرّه ذرّه به آسمان بروم
ابر باشم، دوباره آب شوم
دانه آرام بر زمین غلتید
رفت و انشای کوچکش را خواند
گفت: باغی بزرگ خواهم شد
تا ابد سبز سبز خواهم ماند
غنچه هم گفت گرچه دلتنگم
مثل لبخند باز خواهم شد
با نسیم بهار و بلبل باغ
گرم راز و نیاز خواهم شد
جوجه گنجشک گفت: می خواهم
فارغ از سنگ بچه ها باشم
روی هر شاخه جیک جیک کنم
در دل آسمان رها باشم
جوجه ی کوچک پرستو گفت:
کاش با باد رهسپار شوم
تا افق های دور کوچ کنم
باز پیغمبر بهار شوم
جوجههای کبوتران گفتند:
کاش میشد کنار هم باشیم
توی گلدستههای یک گنبد
روز و شب زائر حرم باشیم
زنگ تفریح را که زنجره زد
باز هم در کلاس غوغا شد
هر یک از بچّهها به سویی رفت
و معلّم ، دوباره تنها شد
با خودش زیر لب چنین میگفت:
آرزو هایتان چه رنگین است
کاش روزی به کام خود برسید
بچّه ها آرزوی من این است
"زندهیاد دکتر قیصر امینپور"
#آموزش_مبانی_نه
آموزش عروض و قافیه
سید محمدرضا شمس (ساقی)
https://eitaa.com/arozghafie
آموزش عروض و قافیه
سید محمدرضا شمس (ساقی)
https://eitaa.com/arozghafie
#قالب_مسمط
#مُسَمَّط به نوعی از اشعاری گفته میشود که شاعر بنای آن را بر چند مصراع همقافیه بنهد و مصراع آخر را بر قافیهای دیگر قرار دهد.
در وجه تسمیهی #مسمط گفتهاند که از #سِمط گرفته شده که در عربی بهمعنای رشته (اسم) یا در رشته کشیدن مروارید (فعل) است. از آنجا که در قالب شعری، همهی بخشهای یک شعر با بیتهای مصراعی خاص دنبال میشوند که یا از نظر قافیه مشابه و یگانهاند یا مصراع به عینه تکرار میشود، به این وسیله گویی رشتهای در میان آنها کشیده شده باشد.
بنابراین هر بخش از مسمط را یک #رشته میگویند. قافیهی رشتهها متفاوت است و در هر رشته، همهی مصراعها بجز مصراع آخر همقافیه است. در مسمط، مصراع آخرِ هر رشته را #بند میگویند. بندها همقافیه و حلقهی اتصال همهی رشتهها به یکدیگر است.
خیزید و خز آرید که هنگام خزان است
باد خنک از جانبِ خوارزم وزان است
آن برگِ رزان بین که بر شاخِ رزان است
گویی به مَثَلْ، پیرهن رنگرزان است
دهقان ز تعجب سرِ انگشت گزان است
کاندر چمن و باغ نه گُل ماند و نه گلنار
"منوچهری دامغانی"
بنابراین، تکه شعر بالا یک #رشته است و
کاندر چمن و باغ نه گُل ماند و نه گلنار
#بندِ آن به شمار میآید.
#انواع_مسمط :
به مسمطهایی که بند و رشتهی مسمط آنها مجموعهی مصراعهای :
سه مصراعی (مثلث)
چهار مصراعیِ (مربع)
پنج مصراعی (مخمس)
شش مصراعی (مسدس)
میگویند که در میان همهی این موارد، #مسدس از همه رایجتر است.
#مسمط_مثلث:
ای گنبد زنگارگون! ای پرجنون پرفنون!
هم تو شریف و هم تو دون هم گمره و هم رهنمون
دریای سبز سرنگون پر گوهر بی منتها
انوار و ظلمت را مکان بر جای و دائم تازنان
ای مادر نامهربان هم سالخورده هم جوان
گویا ولیکن بی زبان جویا ولیکن بیوفا
گه خاک چون دیبا کنی گه شاخ پر جوزا کنی
گه خوی بد زیبا کنی از بادیه دریا کنی
گه سنگ چون مینا کنی وز نار بستانی ضیا
"ناصرخسرو"
#مسمط_مربع:
ز شوق آن روی با طراوت
نهاده بر کف، سرِ ارادت
اگر برانی، زهی شقاوت
وگر بخوانی زهی سعادت
به درد عشق تو دردمندم
ز رنج هجر تو مستمندم
چه باشی ای سروِ سربلندم
مریض خود را کنی عیادت
"غروی اصفهانی"
#مسمط_مخمس:
دوش بر طرف چمن زمزمهی فاخته بود
قمری از پرده ی عشاق، نوا ساخته بود
راستی سرو خرامان، علم افراخته بود
بلبل دلشده آواز، در انداخته بود
که سراپردهی گل باز به صحرا زدهاند
تو شکرخندهی گل بین که به شیرینکاری
میکند لالهی دلسوخته را دلداری
گر دل لاله و میل گل خندان داری
خیز کز برگ شقایق به چمن پنداری
تخت یاقوت برین طارم خضرا زدهاند
"خواجو کرمانی"
#مسمط_مسدس:
گویی بطّ سپید جامه به صابون زدهست
کبکِ دری ساقِ پای در قدح خون زدهست
بر گُلِ تر عندلیب، گنجِ فریدون زدهست
لشکرِ چین در بهار، خیمه به هامون زدهست
لاله سوی جویبار خرگه بیرون زدهست
خیمهی آن سبزگون خرگه این آتشین
باز مرا طبع شعر سخت به جوش آمدهست
کم سخن عندلیب، دوش به گوش آمدهست
از شَغَبِ مردمان لاله به جوش آمدهست
زیر به بانگ آمدهست بم به خروش آمدهست
نسترن مشکبوی، مشکفروش آمدهست
سیمش در گردن است، مشکش در آستین
"منوچهری دامغانی"
#آموزش_مبانی_ده
آموزش عروض و قافیه
سید محمدرضا شمس (ساقی)
https://eitaa.com/arozghafie
#ادامهی_آموزش_عروض
امیدوارم کثرت مطالب شما را مکدر نکند زیرا اینها فقط مروری بود بر آنچه را که مفصل به هر یک از آنها خواهیم پرداخت.
لذا با مرور کلی که نیازمند پیش آگاهی شما عزیزان است با مفاهیم آشنا شوید تا مباحث بعدی را بهتر دریابید.
تا اینجا با مختصری از مبانی و قالبهای پرکاربرد آشنا شدید البته دیگر قالبها را پس از آموزش عروض آشنا خواهید شد.
#نکتهی_مهم :
بهترین و شیرینترین راه برای یادگیری وزنِ شعر، خواندنِ شعر است. پس تا میتوانید شعر بخوانید و تلاش کنید همراه با شعر خواندن به وزن شعر نیز فکر کنید. در اینجا درست خواندنِ شعر مهمترین اصل است.
بسیار مفیدتر خواهد بود اگر شعرها را بلند بلند بخوانید تا علاوه بر چشم و ذهنتان، گوشتان نیز با عروض و قافیه و وزن شعر، به صورت سماعی خو بگیرد.
همچنین تلاش کنید هر شعر را بر اساس همان ریتم و وزن، برای خودتان بخوانید.
نکاتی کلیدی راجع به تقطیع را عرض میکنم.
ابتدا توجه داشته باشید مهم خوانش درست شما از شعر است تا بتوانید درست تقطیع کنید.
یعنی آنطور که خوانده میشود، نه نگارش معمول شعر؛ که اصطلاحاً : #خط_عروضی نامیده میشود.
همچنین یک قاعدهی کلی راجع به #نون_ساکن
هرگاه قبل از #نون_ساکن هجای بلند (آ ـ ایـ ـ او) باشد (ن) از تقطیع ساقط است، مانند:
مصوت بلند ( آ ) جان ـ خزان
مصوت بلند ( او ) خون ـ جنون
مصوت بلند (ایـ ) این ـ دین
توجه داشته باشید که این قاعده در حروف ساکن دیگر لحاظ نمیشود.
قاعدهی دیگر اینکه بنا بر ضرورت که در ادامه با (اختیارات شاعری) و (اضطرارات شاعری) آشنا خواهید شد بعضاً مصوت کوتاه را بلند تلفظ میکنیم مانند مصوت کوتاه (ز) در مصراع زیر، واژهی #روز
من از روز ِ ازل دیوانه بودم
مَ/نز/رو/زِ/ = مفاعیلن
ا/زَل/دی/وا/ = مفاعیلن
نِ/بو/دم/ = فعولن
#تمرین 1 :
✅ ابیات ذیل را تقطیع فرمایید.
هر دم از عمر ، میرود نفسی
چون نگه میکنم نمانده بسی
ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا
تا کی غم دل گفتنم در خانه با دیوارها
خواهم زد از بیطاقتی فریاد در بازارها
ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا
پس از تقطیع ابیات فوق، تقطیعتان را با نمونههای ذیل تطبیق کنید تا متوجه اشکالات احتمالی خود شوید. 👇
آموزش عروض وقافیه
سید محمدرضا شمس (ساقی)
https://eitaa.com/arozghafie
✅ پاسخ تقطیع ابیات فوق👇
هر دم از عمر ، میرود نفسی
چون نگه میکنم نمانده بسی
هر /د/مز/عم/ر/می/ر/ود/ن/ف/سی
- ن - -/ن - ن - / ن ن -
چن/ن/گه/می/ک/نم/ن/مان/د/ب/سی
- ن - - / ن - ن -/ ن ن -
فاعِلاتُن مَفاعِلُن فَعِلُن
سید محمدرضا شمس (ساقی)
https://eitaa.com/arozghafie
تا کی غم دل گفتنم در خانه با دیوارها
خواهم زد از بیطاقتی فریاد در بازارها
تا/کی/غ/م/دل/گف/ت/نم/در/خا/ن/با/دی/وا/ر/ها
- - ن - / - - ن - /- - ن - / - - ن -
خا /هم/ ز /دز/ بی /طا/ ق/ تی/ فر/ یا /د/ در/ با/ زا/ ر /ها
- - ن - / - - ن - / - - ن - / - - ن -
مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن
سید محمدرضا شمس (ساقی)
https://eitaa.com/arozghafie
#هجای_کشیده
قبلا راجع به هجای کوتاه و بلند عرض کردم اما هجای دیگری وجود دارد که #هجای_کشیده گفته میشود با علامت (- ن)
البته از این هجا به جهت تطابق با ارکان نمیتوان استفاده کرد
بنابرین هرگاه به واژگانی برخوردیم که هجای کشیده دارد میباید آن را تبدیل به یک #هجای_بلند و یک #هجای_کوتاه کرد تا علایم هجایی با ارکان همخوانی داشته باشد.
#مانند :
کار، داد، ماه، دید، پیر، شیر، برگ، نام و...
علایم هجایی : ( - ن )
سید محمدرضا شمس (ساقی)
https://eitaa.com/arozghafie
#حذف_همزه (ا)
چنانچه قبل از همزه ی آغاز هجا حرف صامتی قرار گیرد، طبق اضطرارات شاعری که مفصل به آن خواهیم پرداخت، حذف میگردد.
مانند:
(از این/ - -) را به صورتِ:
(اَزین/ ن -) میخوانیم تا هماهنگی بین هجاهای دو مصراع ایجاد شود.
در آن/ - -
درآن/ ن -
از آن/ - -
ازآن/ ن -
مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن
در آن نفس که بمیرم در آرزوی تو باشم
بدان امید دهم جان که خاک کوی تو باشم
سید محمدرضا شمس (ساقی)
https://eitaa.com/arozghafie
#نکته :
✅ حرف #تا (چیست) و #دال (کارد) و #کا (پارک) و...
: قاعدهی حرف (ت ، د ، ک)
گاهی بعد از مصوت بلند اگر دو ساکن باشد؛ دومین ساکن #ساقط از #تقطیع است.
مانند :
کیست، چیست، نیست، زیست، بیست ، کاشت ، برداشت ، گوشت ، دوست ، پوست و...
آن کیست کز روی کرم با ما وفاداری کند
بر جای بدکاری چو من یک دم نکوکاری کند
"حافظ"
معشوقه دلم به آتش انباشت چو شمع
بر رویم زرد گل بسی کاشت چو شمع
"مسعود سعد سلمان"
همه گوشت بازو به دندان بکند
همی ریخت بر تخت خاک نژند
"فردوسی"
چو شد گرسُنه ، تیز پر آن عقاب
سوی گوشت کردند هر یک شتاب
"فردوسی"
از آزاد و از نیک دل بردگان
شهنشاه را سر به سر دوست وار
"فردوسی"
من ز ازل پاک تو پست و پلید
دوست نگردند فقیر و غنی
"پروین اعتصامی"
فقرم چو گشت دوست شنیدم ز دوستان
آن طعنه ها که چشم ز دشمن نداشتم
"پروین اعتصامی"
چند نمونه در مورد #دال که #ساقط از #تقطیع است.
کارد ، یارد ، بگذارْد و...
بپوشی همان پوستین سیاه
یکی کارد بستان و بنورد راه
"فردوسی"
چون کارد زدیش آنگه پیش تو بیفتد
مانند دو کاسه که بوَد پر ترحلوا
"ناصرخسرو"
با من چو گلِ شکفته باشی گه گه
گاهی باشی چو کارد با گوشت تبه
"فرخی سیستانی"
فرخش باد عید آنکه به عید
کارد بنهاد بر گلوی پسر
"فرخی سیستانی"
گیری اگرم دست در امروز بگیر
چون کارد به استخوان رسیدهست مرا
"صابر همدانی"
سر ِ نیزه بگذارد ، بر ران او
که از درد آزرده شد جان او
"عیوقی"
چند نمونه در مورد #کـ که از تقطیع ساقط است
پارک بنا کرده از تو رفته خراسان
هرچه که بوده در آن دهات خریده
"میرزاده عشقی"
تو از ادارهی مالیّه ، مالیات مخواه
که صرف ساختن پارک های عالی شد
"میرزاده عشقی"
آموزش عروض و قافیه
سید محمدرضا شمس (ساقی)
https://eitaa.com/arozghafie
#اوزان_دوری
وزن دوری یا (متناوب)، وزنی است كه هر مصراع آن از دو قسمت تشكیل شده و قسمت دوم، تكرار قسمت اول است ، یعنی در وزن دوری، هر نیم مصراع ، حكم یک مصراع را دارد.
#مثال 1 :
زاهد خلوت نشین دوش به میخانه شد
از سر پیمان برفت با سر پیمانه شد
(مفتعلن فاعلن/ مفتعلن فاعلن)
قابل توجه:
مصراع دوم رکن فاعلن اول، طبق قاعدهی وزن دوری، تبدیل به فاعلان شده است.
#مثال 2 :
از خوان خون گذشتند صبح ظفر سواران
پیغام فتح دارند آن سوی جبهه یاران
(مستفعلن فعولن/ مستفعلن فعولن)
آموزش عروض و قافیه
سید محمدرضا شمس (ساقی)
https://eitaa.com/arozghafie
✅ کانال آموزش مبانی شعر
در ایتا
🎶( عروض ، قافیه و...) 🎶
سید محمدرضا شمس (ساقی)
https://eitaa.com/arozghafie
#تمرین 2 :
✅ ابیات زیر را تقطیع بفرمایید سپس با پاسخ زیر تطبیق کنید.
ای ساربان آهسته ران با ناتوانان صبر کن
تو بار جانان میبری من بار هجران میبرم
ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا
عمرم به آخر آمد ، عشقم هنوز باقی
وز می چنان نه مستم کز عشق روی ساقی
ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا
به طاعات پیران آراسته
به صدق جوانان پیراسته
ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا
گفت گفتم آن شکایتهای تو
با گروهی طوطیان همپای تو
ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا
مرا نام باید در اقلیم فاش
دگر مرکب ناموَر گو مباش
ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا
کز این پس به کنجی نشینم چو مور
که روزی نخوردند شیران به زور
ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا
ای گل خوش نسیم من بلبل خویش را مسوز
کز سر صدق میکند شب همه شب دعای تو
ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا
ا─━⊰═•••❃❀❃•••═⊱━─ا
✅ پاسخ صحیح تقطیع ابیات فوق 🔽
ای/سا/ر/با/نآ/هس/تِ/ران/با/نا/ت/وا/نان/صب/ر/کن
تُ*/با/رِ/جا/نان/می/ب/ری/من/ با/ر/هج/ران/می/ب/رم
مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن
* بلند تلفظ کردن هجای کوتاه، طبق قاعدهی : #اشباع
عُم/رَم/ ب/آ/خ/رآ/مد/ عش/قم/هَ/نو/ز/با/قی
وز/می/چُ/نان/نَ/ مس/تم/ کز/ عش/قِ/رو/یِ/سا/قی
مستفعلن فعولن مستفعلن فعولن
ب/طا/عا/ت/پی/را/ن/آ/را/س/تِ
ب/ صد/قِ*/ج/وا/نا/نِ/ نَو/خا/س/تِ
* بلند تلفظ کردن هجای کوتاه #اشباع
فعولن فعولن فعولن فعل
گف/ت/ گف/تم/ آن/ش/کا/یت/ها/ی/تُ
با/گ/رو/هی/طو/طِ/یان/هم/پا/ی/تُ
فاعلاتن فاعلاتن فاعلن
م/را/نا/م/با/ید/د/رِق/لی/م/فاش
د/گر/مَر/ک/بِ*/نا/م/ور/گو/م/باش
*بلند تلفظ کردن هجای کوتاه : #اشباع
فعولن فعولن فعولن فعل
ک/زین/پس/ب/کن/جی/ن/شی/نم/چُـ/مور
ک/رو/زی/ن/خُر/دَن/د/شی/ران/ ب/زور
فعولن فعولن فعولن فعل
ای/گُ/ل/خُش/نَ/سی/م/من/بل/بُ/ل/خی/ش/را/م/سوز
کز/س/ر/صد/ق/می/ک/ند/شب/ه/م/شب/د/عا/ی/تُ
مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن
سید محمدرضا شمس (ساقی)
https://eitaa.com/arozghafie