از بارقههای آسمان میگویند
از بال و پر فرشتگان میگویند
هر جای جهان نور "محمّد" تابید
در شهر به شهر آن اذان میگویند
#میثم_مؤمنی_نژاد
امام رضا سلام الله علیه فرمود:
مَنْ لَمْ یَقْدِرْ عَلَی مَا یُکَفِّرُ بِهِ ذُنُوبَهُ فَلْیُکْثِرْ مِنَ الصَّلَاةِ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ فَإِنَّهَا تَهْدِمُ الذُّنُوبَ هَدْماً
هرکس قدرت بر کاری که گناهان او را بپوشاند نداشته باشد، باید بر محمد و آل او بسیار صلوات بفرستد؛ زیرا صلوات، گناهان را به کلی ویران میکند.
(عیون اخبار الرضا ج ۱ ص ۲۹۴)
.
.
خواهی که پر از نور شوی وقت ممات
خواهی که به راحتی شوی رد ز صراط
هر انجمنی که می نشینی بفرست
"بر خاتم انبیا محمد صلوات"
.
.
بر جلوه کبریای سرمد صلوات
بر سرور کائنات احمد صلوات
زیباتر از این نخوانده ام مصراعی
"بر خاتم انبیا محمد صلوات"
.
.
بر اشرفِ خلق هر دو عالم صلوات
بر سید و فخرِ وُلد آدم صلوات
بر خاتم انبیا نگین است علی
بر خاتم و بر نگین خاتم صلوات
.
.
گشتم به دواوین همه اهل لغات
یابم سخنی لطیف از کلّ جهات
تک مصرعی از قصیده برتر دیدم:
"بر خاتم انبیا محمد صلوات"
#عاصی_خراسانی
#علی_مقدم
صدایش مثل پاییز است و مضمونش بهاران است
خوشا آن کس که امّید بهار و باغ و باران است
من از خورشید می خوانم و از ابری ترین روزم
هر آنچه گویم از دوری و مهجوری یاران است
#محمدجواد_جلالی
گاهی دلم برای شما تنگ می شود
ای شعر های خستگیِ اضطراب من
گاهی ترانه های جنون در رگان من
جاری شوند از طپش انتخاب من
آمد دوباره باز نسیم خوش سحر
مرهم نهد بر عاشقی و التهاب من
من عاشق زمانه ی پر پیچ و تاب خود
دلگیر از غرور پر از اجتناب من
هرگز ز یاد خویش نبردم هنوز هم
آن شور پر شراره ی بی ارتکاب من
شعر از وجود عاشق و معشوق جاری است
این شعر نیز پر شده از انشعاب من
ما شاعران همیشه قلم بر جگر نهیم
این است رمز عاشقی و انقلاب من
#محمدجواد_جلالی
چون سیاهی شد ز مو، هشیار میباید شدن
صبح چون روشن شود بیدار میباید شدن
#صائب_تبریزی
نمیداند دل تنها میان جمع هم تنهاست
مرا افکنده در تُنگی که نام دیگرش دریاست
#فاضل_نظری
آنانکه دل به یارِ سفر کرده میدهند
آواره میشوند چو ما، از دیارشان
#مهدی_اخوان_ثالث
🍁
پیمانهٔ کوچه از غزل لبریز است
اصلا همهٔ شهر خیالانگیز است
شعر از سروکول باغها میریزد
استاد تمام شاعران پاییز است
#ناهید_خلفیان
باید شبی دوباره خودم را صدا کنم
فکری برای آخر این ماجرا کنم
کوه غمیست روی دل بی نوای من
باید برای شانه ی قلبم دعا کنم
این خانه کوچک است،غزلخانه ای جدید
باید برای خاطره هایم بنا کنم
احساس را به یاد نگاه و تبسمت
نذرِ قدومِ محترمِ واژه ها کنم
شاید دوباره در بزنی، زود می روم
روی اجاق عشق،غزل دست و پا کنم
فرصت نبود خوب به جا آورم تو را
باید تمام زندگی ام را قضا کنم
#مارال_افشون