.
#امام_زمان
ماه وخورشید که مانند تونورانی نیست
هرفروغی که چو انوار تو یزدانی نیست
جزهمانی که درآئینه ی عشقت محواست
هیچ کس باخبرازعالم حیرانی نیست
مُلک عالم به امیری تو می نازد وبس
غیرتو هیچ کسی لایق سلطانی نیست
همه آفاق پر ازشعشعه ی مهر شماست
گوهر مهرتو درتاج سلیمانی نیست
عشق مجنون تو گردید و بیابانی شد
در رهت خوشتر ازاین بی سرو سامانی نیست
خواب دیدم که تو می آیی واین روًیا را
هیچ تعبیر به جز آن چه تو می دانی نیست
وارث عدل وامان، جان علی زود بیا!
جمع مارا به خدا غیرپریشانی نیست
جمعه ای را که اثراز تو ندارد سرداست
دم بی یاد شما، لحظه ی روحانی نیست
همگی ندبه کنان ذکر فرج می خوانند
شیعه را طاقت این غیبت طولانی نیست
تا که با یاد تو آقا نفسی تازه کنم
مهدی آباد دلم روی به ویرانی نیست
هرچه گفتم به عنایات تو،عرض ادب است
هدف شعر«وفایی» که غزل خوانی نیست
#سیدهاشم_وفایی ✍
.
.
#وعده_صادق۲
پیروز
آن قطره که شد وصل به دریا مائیم
دلباخته ی علی وزهرا مائیم
با لطف امام عصر تا روز ظهور
پیروز ترین ملت دنیا مائیم
#سیدهاشم_وفایی✍
.
.
تقدیم به مقام معظم رهبری «امام خامنه ای»
فصل الخطاب
آرام جان ماست، سلام تو ای عزیز
محبوب قلب ها شده نام تو ای عزیز
با جان خود به هرسخنت گوش می دهیم
فصل الخطاب ماست، کلام تو ای عزیز
جانباز انقلاب و شجاع و مجاهدی
ایثار و همت است مرام تو ای عزیز
ای مهربان امام که از لاله های سرخ
آید شمیم گل به مشام تو ای عزیز
بُرده تو را به عالم معراج با خدا
شهدی که ریخته دوست به جام تو ای عزیز
ای مقتدر ز اقتدار تو برپاست انقلاب
هرگز نگون مباد زمام تو ای عزیز
کوتاهی کلام من بی بضاعتی
هرگز نمی رسد به مقام تو ای عزیز
مستکبرین ز عزم تو درمانده گشته اند
صد آفرین به رزم مدام تو ای عزیز
خواهم ز کردگار، به سجّاده ی نیاز
درهر نماز خویش، قوام تو ای عزیز
نسلت حسینی است،که با پیروی از او
محشر به پا شود ز قیام تو ای عزیز
سوریه وعراق و یمن، فتح می شود
هنگام انفجار پیام تو ای عزیز
همراه باشماست،«وفایی»، شب فراق
چشم انتظار وصل امام تو ای عزیز
#سیدهاشم_وفایی ✍
#نماز_جمعه
.
.
#حضرت_عبدالعظیم
خوش تر زعطر عشق شمیم حریم توست
دل غرق در صفای نسیم حریم توست
عبدالعظیم هستی وکوچک شمرده ام
گویم اگر که عشق شمیم حریم توست
ری با وجود اطهرتان چون بهشت شد
بال فرشته فرش وگلیم حریم توست
از نسل خاندان کریمی و عالمی
غرق کرم ز ابر کریم حریم توست
گویی نشسته است به ایوان کربلا
هر دل شکسته ای که مقیم حریم توست
رو برسرای حاتم طایی نمی برد
هرکس که مستمند نعیم حریم توست
این زائری که آمده از ره جدید نیست
از زائران عهد قدیم حریم توست
دست نوازشی به سر ما دراز کن
آخر دل شکسته یتیم حریم توست
هرگز نمی روم به در دیگری ، که دل
مدیون لطف عام و رحیم حریم توست
عزت اگر که یافت «وفایی» در این دیار
خاک سخنوران فهیم حریم توست
#سیدهاشم_وفایی ✍
ایام #میلاد_حضرت_عبدالعظیم
.
.
#میلاد_امام_عسکری
بازنسیم سحر،عطر بهار آورد
زگلشن آرزو،نکهت یارآورد
صدسبد غرق گل ،بهر نثارآورد
نوید تابیدن ،روی نگارآورد
زگلشن آرزو، گلی به سینه بزن
کبوترانه پری، تا به مدینه بزن
زآسمان ولا، نور خدا جلوه کرد
تجلیات خدا، درهمه جا جلوه کرد
آینه ی روشن ، صدق وصفا جلوه کرد
چوگلشن غرق گل، دلبرما جلوه کرد
دل ازهمه می برد، به شیوة دلبری
آن که ملقّب بود بر حسن عسکری
شهرمدینه ازاو، نورعلی نور شد
سینة سینا شدو، آینه ی طورشد
زدیدن روی او ،جهان پراز شور شد
غم جهان از دل، اهل ولا دور شد
به دست هادی دین،شمس ضحی راببین
دیده ی دل باز کن، نور خدا را ببین
اوحسن دوم آل رسول لله است
چون پدرش هادی ورهنمای ره است
این ملکوتی خصال، زسّر حق آگه است
سرمه ی چشم ملک ، غبار این درگه است
ز ده امام مبین، شور وهدف یافته
آینه ی روشن فضل و شرف یافته
آن که الهی بود، فضای روز وشبش
غیرکلام خدا ،نیست دگر مطلبش
وارث علم نبی، وحی چکد ازلبش
درس شرف می دهد، به شیعه درمکتبش
جدا زکانون او، شیعه کجا می رسد
زمکتب او بشر، تا به خدا می رسد
خلیل زانو زده ،به خاک درگاه او
کلیم حیران شده، زجلوه وجاه او
مسیح را کرده مات، از رخ چون ماه او
یوسف صدیق شد، شیفته ی راه او
مشتری روی او، ماه شد ومشتری
ای صلوات خدا برحسن عسکری
مهدی موعود او، منجی عالم بود
آینه ی حیدر وعدل مجسم بود
روی دل آرای او،جنت خرم بود
دیدن رخسار او، فیض دمادم بود
چشم زمین وزمان، منتظر روی اوست
که مُهر فتح وقریب نقش به بازوی اوست
کنون که بر روی لب،آیه ی نامش رسد
کاش به گوش بشر،طنین گامش رسد
به اذن پروردگار، وقت قیامش رسد
مسیح از آسمان، به احترامش رسد
کاش که او آید و، صبح وفا سرزند
«وفایی»منتظر،به سوی او پر زند
#سیدهاشم_وفایی ✍
.
.
#میلاد_امام_عسکری
گلخانه ی وحی بس که زیباشده است
جبـریل درآن محو تماشا شده است
وقتی که نظرکرد دراین گلشن، دید
یک غنچه به نام عسکری وا شده است
.....
برخلق فروغ ایزدی داده خدا
سرچشمه ی فیض سرمدی داده خدا
در دست امام هادی ازباغ بهشت
امروز گل محمدی داده خدا
.........
تانغمه ی شادی ازدل باغ شنفت
گل بانفس بهارخندیدوشکفت
میلاد امام عسکری را به همه
بایک صلوات تهنیت باید گفت
...........
جبریل چوبلبلی ترنم کرده است
گوئی که زشوق دست وپاگم کرده است
می گفت که درباغ امام هادی
بر غنچه ی خود گلی تبسم کرده است
............
گفتند شکوه حیدری را نگرید
آئینه ی حسن و دلبری رانگرید
گفتم که شکوه در کدام آینه است؟
گفتند امام عسکری رانگرید
#سیدهاشم_وفایی ✍
.
.
#حضرت_معصومه
سلاله ی نور
زمین قم پُر انوار آسمانی توست
شکوفه زار ولایت زباغبانی توست
تو از سلاله ی نور از تبار خورشیدی
چراغ صبح به دستان آسمانی توست
کریمه ای و به قدر وفضیلتت گفتند
شرافت وکرم ومعرفت معانی توست
رئوفه ای و هرآن کس که زائرت گردد
اسیر مرحمت و جود و مهربانی توست
جلیله ای و به مدحت ،فرشته ی رحمت
به نغمه های روان گرم نغمه خوانی توست
قسم به جلوه ی محراب و نور بیت النور
که راه روشن ما سیر زندگانی توست
جوانی تو به پیروجوان کرامت داد
جلال ومنزلت خلق از جوانی توست
نوشته اند که این بارگاه هستی بخش
حدیث روشنی از عمر جاودانی توست
اگر چه نیست نشانی ز تربت زهرا
بهشت و روضه ی قم بهترین نشانی توست
کسی که مثل «وفایی» شده است مهمانت
همیشه غرق عنایت زمیزبانی توست
#سیدهاشم_وفایی ✍
.
.
#میلاد_حضرت_زینب سلام الله علیها
باز اعجازآفرین درخلقتش اعجازکرد
برهمه خلق جهان ازخلقت خود نازکرد
بانسیم مهرخود،درگلشن پُرنور وحی
غنچه ای بارنگ وبوی یاس عصمت بازکرد
زینت دامان زهرا کردتااین غنچه را
باغ هستی را ازاو،آئینه دار رازکرد
چشم زینب رابه چشمان حسین خودگشود
هردو رابا یک تبسّم مظهر اعجاز کرد
در بهشت سبز عصمت ،پیش چشم باغبان
زندگانی را کنار لاله ها آغازکرد
نورمی بارد ، زبس ازآفتاب نام او
نام اورا جبرئیل ازآسمان آوازکرد
ازهمان روزنخستین این همای صبروحلم
تا افق های بلند بندگی پروازکرد
مکتب تقواوعصمت، این بلورنوررا
درحضورنورمُطلق، بنده ای ممتازکرد
دردل دریائیش غم قطره قطره جمع شد
چشم اورا چون صدف پیوسته گوهرسازکرد
درسرشت غرق نورش دردوغم گرریشه کرد
دردخودرا باخدای خویشتن ابرازکرد
بعد عاشورا همین بانودرآفاق جهان
نغمۀ سرخ حسینی راطنین اندازکرد
شکرلله بانسیم رحمت خود،کردگار
درمدیح او«وفایی»راسخن پردازکرد
#سیدهاشم_وفایی✍
.
.
به بهانه شهادت #حضرت_جعفر_طیار علیه السلام
باز کردم دفتر گل را به رویم بارها
دیدم عطر ناب تو پیچیده در گلزارها
بر زبانم نام تو یک بار جاری شد،ولی
از تو باید گفت چون قند مکرر،بارها
جعفر طیاری و در آسمان و در زمین
محو و مبهوت تو باشد ثابت و سیارها
از زمانی که دل خود را سپردی بر رسول
جا گرفتی چون علی در سینه ی دلدارها
چهره و اخلاق تو وقتی شبیه مصطفی است
باید از خوی تو بنویسد ملک طومارها
گوهر نورانی قدر و مقامت دیدنی است
آفتاب حُسن تو افتاده بر دیوارها
این نمازی که ز تو مانده به عالم یادگار
واکند در عالم هستی گره از کارها
درکنار حضرت حمزه شدی یار رسول
موج زد خون تو و جوشیده شد عمارها
روز مردی و شجاعت، بین توفان نبرد
انعکاس از تو گرفته جلوه ی ایثارها
ای زلال معرفت ،ای چشمه ی جوشان عشق
بُردی ا ز آئینه ی دین مبین زنگارها
تا به معراج شهادت رفتی و با رفتنت
موج نور انداختی بر روی گل رخسارها
پرچم از دستت نیفتاد و دو دست تو فتاد
می درخشد نام تو در صدر پرچمدارها
می برد این مرثیه ما را کنار علقمه
می دهد سر پنجه ی غم بر دلم آزارها
التفاتی بر «وفایی» کن که ای روح بهار
گل شوند از یک نگاه تو تمام خارها
#سیدهاشم_وفایی ✍
.
.
#فاطمیه
ای خوشا آن کس که دم از آل پیغمبر زند
دست خود بردامن صدیقه ی اطهر زند
باز گردد بررُخش درهای جنّات نعیم
هرکه دراین آستانه حلقه ای بردر زند
هرکه این جا چشم خود را چشمه ی زمزم کند
دربهشت آرزوها ساغر از کوثر زند
آن که دربزم عزای فاطمه اشکی نریخت
روز واویلا دو دست خویش را برسر زند
نزد زهرا قدسیان خاکسترش را می برند
هرکه چون پروانه این جا درشرر پرپر زند
بشکند دستی که با یک ضرب سیلی ازجفا
بر رخ یاس علی ،او رنگ نیلوفر زند
ازحساب خود «وفایی» غم ندارد روز حشر
مُهر خود را گرکه زهرا پای این دفتر زند
#سیدهاشم_وفایی✍
.
.
#حضرت_زهرا
بهشت اُنس ما از گلشن جنّت نمی ماند
دراین گلشن گُلی بی بارش رحمت نمی ماند
براین درگه چو رو کردی غم روزی مخور هرگز
که مهمان دراین خانه بی قسمت نمی ماند
هر آن کس حرمت بزم محبت را نگه دارد
به روز بی کسی بی حرمت و عزت نمی ماند
در این جا فرصت خود را به کسب معرفت طی کن
که تا چشمان خود را واکنی ،فرصت نمی ماند
اگر این جا نشوید اشک حسرت چهره ی ما را
برای ما به رستاخیز جز حسرت نمی ماند
به اخلاص و یقین کن پیروی از مکتب زهرا
که این گوهر به روز حشر بی قیمت نمی ماند
بخوان ازغربت بانوی گُل غم نامه ای، بلبل
اگر چه درغم او بهر ما، طاقت نمی ماند
عجب نبود «وفایی» ازسخن گفتن اگر افتد
چوآید گریه از ره ،فرصت صحبت نمی ماند
#سیدهاشم_وفایی ✍
.
جلوه ی ایثار
رفتی و دل من شده بیت الحزن تو
گردیده سیه پوش محیط محن تو
جزناله، نوایی زدل باغ نیاید
غرق غم واندوه و الم شد چمن تو
ازقصه ی غصب فدک وضربت دشمن
فریاد برآورده نگاه حسن تو
چندین اثر ازجلوه ی ایثار توباقی است
ازضربت گلچین ستمگر به تن تو
از بازو و پهلو تو نگفتی سخن ، امّا
این زخم گل انداخته برپیرهن تو
افکنده شراره به دل وجان ملائک
دستی که برون شد زحجاب کفن تو
تابوت طلب کردی ونالیدم وگفتم
حجمی که نمانده است برای بدن تو
پروانه ی پرسوخته ی گلشن عصمت
من شمع صفت سوختم از سوختن تو
ازمرحمت دم به دم توست «وفایی»
گوید به همه خلق جهان گر سخن تو
#سیدهاشم_وفایی
.
#مناجات
#حضرت_زهرا
اثری کاش که برآه دل ما بخشند
مرهمی برجگر سوخته دل ها بخشند
لاله ای باش دراین دایره کز روز ازل
داغ رابرجگر لاله ی صحرا بخشند
تاکه مجنون نشوی لذت غم را نچشی
سعی کن تا که ازاین می به تو صهبا بخشند
ازخدا خواسته ام گر به مدینه بروم
رنگ وبوئی به من ازگلشن طاها بخشند
می وزد بوی بهشت ازدرو دیوار بقیع
عطری ازمعرفت ای کاش که برما بخشند
ما خرابیم نه آن تربت خاکی، ای دوست
کاش یک لحظه به ما دیده ی بینا بخشند
هیچ دانی چه بود اشک عزای زهرا
آبروئی است که براهل تولا بخشند
هرکه مسکین دراوست دو عالم دارد
چه نیازست به او دولت دنیا بخشند
گنه ما به خداوند ترازو شکن است
جرم مارا مگر آن روز به زهرا بخشند
بذر اشکی که درامروز«وفایی» افشاند
داردامید ازآن توشه ی فردا بخشند
#سیدهاشم_وفایی
.
#فاطمیه
سوره ی کوثر
آن بانوئی که ذکرلبش یاجلیل بود
دیدندسجده های نمازش طویل بود
صدها فرشته محوتماشای اوشدند
ازبس که جلوه های نمازش جمیل بود
همتا نداشت درشرف وعصمت وعفاف
قدرومقام و منزلتش بی بدیل بود
خودکوثرودوچشمه ی زمزم فشان او
روشن تراززلال دل سلسبیل بود
تانشکند بلوردل او زسنگ غم
بعدازپدرانیس دلش جبرئیل بو د
فریاد خطبه خوانی آن مظهرعفاف
مُهرسکوت برلب هرقال وقیل بو د
عمرش پُرافتخارتراز عمر نوح شد
گرچه بسان سوره ی کوثرقلیل بود
درراه حفظ کعبه ی دل، جان سپرنمود
وقتی نفاق دردل اصحاب فیل بود
نمرودیان به آتش بیداد سوختند
آن خانه را که کعبه ی صدها خلیل بود
یک غنچه درتهاجم گلچین به باغ وحی
درحفظ جان بانوی گل ها دخیل بو د
در روز رستخیز،پُرازحسرت و غم است
چشمی که بهرگریه ی بر او بخیل بود
مدح کسی سرود«وفایی»که حق گواست
دشمن به پیش عزّت وقدرش، ذلیل بود
#سیدهاشم_وفایی✍
.
.
#فاطمیه
خزان زود رس
بیمار من که دیده گهربار می کنی
اشکی نثار گلشن ایثار می کنی
از یک خزان زود رسی گلشن مرا
با این نسیم درد خبردار می کنی
می خوانی از نگاه علی راز سینه را
هرگه نظر به دفتر اسرار می کنی
دارم به دوش بار گرانی ولی مرا
بایک نگاه گرم سبکبار می کنی
سرتا به پای دردی و لبخند می زنی
برمن تو مهر خویشتن اظهار می کنی
ای همدم و امید و مسیحادم علی
بیماری و طبابت بیمار می کنی
گل کس ندیده ،تکیه به دیوار غم دهد
ای گل چرا تو تکیه به دیوار می کنی
ای چلچراغ زندگیم گر شوی خموش
روز مرا ز غصه شب تار می کنی
زین شرح سینه سوز«وفایی» دگرمگو
دل را به داغ و درد گرفتار می کنی
#سیدهاشم_وفایی ✍
.
انسیة الحورا
بیمار من گرچه به رنگ ماهتابی
هم زهره ی الزهرائی وهم آفتابی
ای انعکاس سوره ی قدر شب قدر
آئینه ای ،نوری، زلالی، مثل آبی
درآسمان غربتم خورشید مهری
برشب پرستان همچنان تیر شهابی
روز مرا باسوختن گرمی ببخشی
شام غریبی مرا شمع مذابی
یک شب به چشمت خواب راحت من ندیدم
ماندم کنون بیدار شاید تو بخوابی
انسیة الحورای من ازبس کبودی
گوئی که پوشیده است رویت را نقابی
دیشب چه گفتی با خدا وقت نیایش
کامشب توهمرنگ دعای مستجابی
داری وصیت می کنی شب دفن گردی
امّا برای غربتم در انقلابی
امروز دیگر بسترت راجمع کردی
ازچه برای رفتنت بی صبرو تابی
ازبیم هجران توای شمع امیدم
یک آسمان غم دارم وقلب کبابی
یافاطمه جان حسین وزینبینت
در روز محشر از «وفایی »رخ نتابی
#سیدهاشم_وفایی
.
#بعد_از_شهادت_حضرت_زهرا
دلم طاقت ز کف داده خدایا
فتاده روی سجّاده خدایا
ز داغ فاطمه صبرم شده کم
گره در کارم افتاده خدایا
#سیدهاشم_وفایی ✍
.
.
#حضرت_زهرا
یاس یاسینی وسرسلسله ی ساداتی
بانوی هردوجهان، سیّده ی جنّاتی
کوثر وقدر بود جلوه ای ازمنزلتت
روح قرآنی وتفسیرگر آیاتی
والضحی نور مناجات و نماز شب توست
از زمین تا به سماوات برین مشکاتی
در مدیحت سخن بضعةُ منّی گویاست
نه همین دخترو مادر که نبی مرآتی
جلوه ی نور تو درچشم علی رنگین بود
پنج نوبت نه ، که مهر همه ی اوقاتی
سبب خلقت این عالمی ومی دانم
نرسد عقل به درکت، که الهی ذاتی
سائلی دست تهی ازدر آن خانه نرفت
که کرمخانه ی جود و کرم و خیراتی
روح ایثار تو جان بر تن اسلام دمید
که در آئینه ی توحید پرستی ماتی
نه درامروز که چشم همه درحشر به توست
از ازل تا به ابد قبله گه حاجاتی
فیض نور نظرت را ز«وفایی» تومگیر
تا بگویند که امضاگر این ابیاتی
#سیدهاشم_وفایی ✍
.
.
#حضرت_ام_البنین
عطرمادر
ای که برگل های زهرا تو ارادت داشتی
بعد زهرا راه در گلزار جنّت داشتی
درمقام ومنزلت آئینۀ نور و کمال
مظهر شرم وعفافی و نجابت داشتی
از نگاه رأفتت عطر ولایت می چکید
بر امیر مؤمنان ایمان و الفت داشتی
عمرتو طی شد به طوف کعبۀ ایمان وعشق
دائماً ازاشک خود غسل زیارت داشتی
عطرمادر باز هم پیچید درگلزار وحی
بس که برگل های زهرا تو محبّت داشتی
خوانده ای خود را کنیز خانۀ زهرا ،ولی
محضر گل های او قدر وشرافت داشتی
هم ادب آموز پرچمدار عاشورا شدی
هم برای بچه هایت درس غیرت داشتی
درکنار علقمه عباس تو باخون نوشت
درقیام روز عاشورا شراکت داشتی
مادری می کرد زهرا جای تو درعلقمه
جای آن رأفت که برگل های عترت داشتی
واژۀ اُم البنین را خط زدی ازدفترت
در دل از داغ بنین خود مصیبت داشتی
تاکه مردم را کنی بیدار از خوابی عمیق
با قیام گریه های خود رسالت داشتی
هیچ گه غافل مشو از حُرمت اُم البنین
ای «وفایی» ازخدا هرگاه حاجت داشتی
#وفات_حضرت_ام_البنین
#سیدهاشم_وفایی ✍
.
.
#حضرت_ام_البنین
ای بانوی وارسته ی دین ام بنین
برچنبر اسلام نگین ام بنین
فریاد زدی بر سر بیداد وستم
با ناله و آه آتشین ام بنین
#سیدهاشم_وفایی ✍
.
.
#میلاد_حضرت_زهرا
امشب ای دل شاد بودن نعمت است
چون شب اعجاز حق در خلقت است
شام چون گل در سحر بشکفتن است
گاه گُل بشنید ن وگُل گفتن است
کعبه غرق وجد وعشق وشور شد
آسمان مکه غرق نور شد
درحریم نور مهمانی بود
از فروغ حق چراغانی بود
از جنان امشب به امر کردگار
تا حریم وحی حق با افتخار
چار بانوی بهشتی آمدند
دربهشت آرزو زانو زدند
هریکی با عزّت و با احترام
بر #خدیجه داشتی عرض سلام
آن یکی گفتا خدیجه غم مخور
دیگری گفتا غم عالم مخور
بانوئی گفتا که ما یار توایم
آن دگر گفتا که غمخوار توایم
چار بانو درحرم محرم شدند
باخدیجه مونس وهمدم شدند
ناگهان آن گلشن مینو سرشت
عطر آگین شد ز بانوی بهشت
مریم اورا غرق درنظّاره شد
مات آن گُل آسیه با ساره شد
جملگی کردند باهم زمزمه
مقدمت بادا مبارک فاطمه
درهمان لحظه که این گُل باز شد
فصل دیدار رُخش آغاز شد
حوریان سوی گُل مینو سرشت
آمدند ازباغ سرسبز بهشت
هریکی ابریق وتشتی داشتند
روی لب لبخند شادی کاشتند
بانوئی بگرفت او رادر برش
آب کوثر ریخت بر روی سرش
بانوئی دیگر به خود بالیده است
چون براین گل حله ای پیچیده است
ناگهان از خالق و ربّ مجید
بار دیگر گشت اعجازی پدید
کودک نوزاد لب را باز کرد
درهمان آغاز ره آواز کرد
نیست معبودی مرا غیراز خدا
اوست تنها کردگار ماسوا
جز ره توحید ما را راه نیست
سرور ما جز رسول الله نیست
آن که باشد بعد پیغمبر ولی
نیست کس جز همسرم مولا علی
من شهادت می دهم یزدان من
منزلت داده به فرزندان من
بعد از آن رو کرد برآن بانوان
با کلامی ناب چون آب روان
بُرد نام هریکی با احترام
کرد برآن بانوان هریک سلام
ناگهان جبریل آمد برزمین
گفت برختم رسولان مبین
تهنیت برتو گُل مینو سرشت
مقدم گلبانوی باغ بهشت
ای که دامانت پُر از گوهر شده
وحی برتو سوره ی کوثر شده
دامنت راغرق گوهر کرده ایم
ما تورا دارای کوثر کرده ایم
خلقت این گل بهار رحمت است
عطر یاس تو شمیم جّنت است
ماگل نیکو سرشتت داده ایم
یا رسول الله بهشتت داده ایم
گرخدواند مبین خاک آفرید
روز اوّل گرکه افلاک آفرید
گر رسول و گرعلی خلقت نمود
باعث این خلق، زهرای تو بود
ای خدایی جلوه و روشن ضمیر
او بود سرچشمه ی خیر کثیر
آسمان عصمت او انور است
کهکشان او ستاره پرور است
شمش تو نور همه امیدهاست
دختر تو مادر خورشیدهاست
نور قرآن و همه آیات اوست
در دو عالم مادر سادات اوست
گرکه اشک شوق ما، درآمده است
ای «وفایی» #روز_مادر آمده است
#سیدهاشم_وفایی
✍
.
#میلاد_حضرت_زهرا
وقتی قدم به خاک زدی خاک جان گرفت
آئینه ای ز نور تو هفت آسمان گرفت
چشمت که باز شدبه خدا جز خدا ندید
هفت آسمان زنور تورنگین کمان گرفت
گلزار وحی با تو نه تنها بهشت شد
عطربهشت از توتمام جهان گرفت
کعبه زیمن آمدنت غرق شور شد
بطحا زشوق ، رونق باغ جنان گرفت
زیباترین پدیده ی تاریخ شد پدپد
وقتی رسول نور ، تورا درمیان گرفت
یک فاطمه به خلقت خود داشت کردگار
او را ز حق، خدیجه کنون ارمغان گرفت
بانوی بانوان بهشتی تو و ، ز تو
مریم نشان خدمت این آستان گرفت
حوابه به پاس دیدن رخسارت ازبهشت
دردست خویش دسته گل ارغوان گرفت
جبریل آن پرستوی قدسی، به پاس تو
بربام بوستان نبوّت مکان گرفت
فضّه زفیض خدمت این آستان نور
ازابر رحمت توبه سر، سایبان گرفت
بادیدن جلال توهرگز عجیب نیست
انگشت حیرتی که فلک دردهان گرفت
قرآن کتاب نورخدادرمدیح توست
باید تورازمصحف قرآن نشان گرفت
ازسیرزندگانی غرق شکوه تو
درس وفاوعشق وفضیلت توان گرفت
ای آفتاب عصمت کبرای حق،دلم
درسایۀ محبت توآشیان گرفت
چون خط نورمی گذرد از پُل صراط
هرکس که ازولای توخط امان گرفت
هردل که شمع محفل زهرا وآل شد
پروانۀ بهشت ازاین خاندان گرفت
دیگرچه می توان به مدیحت نوشت وگفت
وقتی قلم زدست فتادو زبان گرفت
امشب شبی خوش است «وفایی»که می توان
حاجات خویش را ز امام زمان گرفت
#سیدهاشم_وفایی ✍
.
.
#یلدای_مهدوی
شام یلدا
ای شب هجران رویت شام یلدای همه
کی شود روشن ز نورت صبح فردای همه
گرکه مشغول دعا هستیم باور کرده ایم
برحقیقت می رسد یک روز رؤیای همه
آفتاب عالم آرای همه هستی بیا
بی فروغ تو چه تاریک است شب های همه
صبح رستاخیز ما روز ظهور روی توست
می شود احیا دل ما ای مسیحای همه
هیچ فرقی نیست در بین گدا و اغنیا
ساحت قدسی تو باشد پذیرای همه
ابر رحمت با ظهورت گل فشانی می کند
آخرت آباد می گردد ز دنیای همه
اعتباری نیست برامروز ما تعجیل کن
نیست جز وصل جمال تو تمنای همه
همره اشک «وفایی» درشب تار فراق
اشک حسرت می چکد بر روی سیمای همه
#شب_یلدا
#سیدهاشم_وفایی ✍
.
مسیحا نفس
طی شود این شب دیجور، اگر بر گردی
عالمی پر شود از نور، اگر بر گردی
همه گویندکه نزدیک بود صبح ظهور
غم شود از دل ما دور، اگر برگردی
جمعه ای باز رسید و خبری از تو نشد
چه شود ای گل مستور، اگر برگردی
دل ز هجران جمالت همه دم غمگین است
شاد گردد دل مهجور ،اگر برگردی
بی تو دنیاست چو ویرانه ای و می گردد
همه هستی زتو مسرور اگربرگردی
باتو ایمان و وفا، عدل و امان می آید
به سر آید ستم و زور اگر برگردی
بهتر از طور ،شود عالم هستی روشن
همچو موسی به سوی طور، اگر برگردی
تومسیحا نفسی و به همه مرده دلان
می دمی نفخه ای از صور ،اگر برگردی
نغمه ی نصرمن الله، شود عالم گیر
با چنین رایت منصور، اگر برگردی
قبر پنهان شده ی فاطمه پیدا گردد
سوی آن تربت مستور، اگر برگردی
ای سلیمان، همه شب گفت «وفایی»چه شود
به تمنای دل مور ،اگر برگردی
#سیدهاشم_وفایی
.
#امام_باقر علیهالسلام
پیک قدسی به شادمانی گفت
آفرینش دوباره پرشوراست
درسپیده دم طلوع وظهور
آسمان وزمین پرازنوراست
نورصبح از سپیده ی علم است
این سپیده پدیده ی علم است
شب نشینان عالم ملکوت
همه سوی زمین نگه کردند
روی دامان مهر، مه دیدند
کسب نور ازفروغ مه کردند
روز میلاد ماه خورشید است
روشن این مه زنورتوحیداست
همه ی عرشیان به هم گفتند
سید الساجدین گلی دارد
تا که شکر خدا به جا آرد
درمصلا نماز بگذارد
همه این شوق وشور را دیدند
سرّ الله ونور را دیدند
ای حسن خصلت ای حسینی خو
حیدری روی وفاطمی اوصاف
سایه پرود سید سجاد
چشمه ی جود وآیت الطاف
ای جمال توبهتر ازهرماه
محو روی توگشت وجهه الله
شب بشکفتن گل رویت
به یُطهّرقسم که ای طاهر
قدسیان فلک به هم گفتند
نور علم نبی شده ظاهر
ای که منظومه ی نجومی تو
به لقب باقرالعلومی تو
همه اصحاب معرفت دارند
شوق بشنیدن کلام ترا
با شکوه وبه احترام و وضو
روی لب می برند نام ترا
ای زوصف وزمدح بالاتر
گفته برتو سلام پیغمبر
ای که بررهروان علم وشرف
گنج علم وشرافت آوردی
توبه کانون عشق ومکتب علم
درفضلیت هشام پروردی
مکتب توفقیه پرور بود
دانشت مهر سایه گستر بود
هرکه شد تشنه ی محبت تو
جام عشق و وفا به او دادی
به کمیت وبه حمیری نوری
زسحرگاه آرزو دادی
هرکه مهرشما محبت اوست
سند افتخار خدمت اوست
من که ازساحل محبت تو
روبه دریای جود آوردم
برتو وخاندان اطهر تو
احترام و درود آوردم
به «وفایی» تو التفاتی کن
نذر مسکین خود زکاتی کن
#سیدهاشم_وفایی ✍
.
.
#میلاد_امام_باقر
امروز که جبریل امین می خندد
شادند سماوات و زمین می خندد
میلاد امام باقر است و ازعرش
دیدند امام ساجدین می خندد
#سیدهاشم_وفایی
.
.
#طلیعه_ماه_رجب
مگذار که دل خسته ودل خون باشیم
بگذار که برلطف تو مدیون باشیم
در ماه رجب آرزوی ما این است
ای کاش که ما از رجبیون باشیم
#سیدهاشم_وفایی
............
.
خواهم که مرا حال کبوتر بدهند
دل را به هوای وصل گل پر بدهند
ای کاش به لیله الرغائب ای دوست
گل نغمه و مژده ی فرج سر بدهند
#سیدهاشم_وفایی✍
.
اشعار حسینی و آموزش مداحی
. چند بیتی در وصف فاطمه بنت الحسن مادر امام باقر علیهم السلام #حضرت_فاطمه_بنت_الحسن #ام_عبدالله ام
.
هدیه به مادر عظیم الشان حضرت باقر ع
کریمه ی کریم اهل بیت
کسی که نور در آئینه ی تجلا داشت
فروغ بندگی وعشق در مصلا داشت
کریمه ای که به بنت الحسن شده مشهور
ز جود و لطف و کرامت بسی سجایا داشت
عزیزه ای که به سجاد قرة العین است
شریفه ای که شمیمی ز آل طاها داشت
فهیمه ای که به علم وعمل بود دانا
علیمه ای که تبحر به علم و تقوا داشت
جلیله ای که جلالت گرفت جلوه از او
عفیفه ای که به عفت نشان ز زهرا داشت
فقیهه ای که به صدیقه اش لقب دادند
میان آن همه مردم مقام اعلا داشت
نجیبه ای که نجابت اصول دینش بود
هماره نور عفاف و حیا به سیما داشت
به دختری که چنین است مجتبی نازد
کریمه ای که نشان از رسول بطحا داشت
چه مادری ست که گنجینه ی علوم رسول
میان گلشن او رشد کرد و مأوا داشت
کنار زینت عباد، عابده بود او
نیایش سحرش از فلک تماشا داشت
چه بانویی که ز محراب بندگی همه شب
سفر به عرش برین با دعا و نجوا داشت
چه بانویی که به همراه زینب کبری
سفر به کرب وبلا با حسین زهرا داشت
چه بانویی که به همراه مادران شهید
شکوه و صبرو صلابت ،به حد اعلا داشت
نشان زتربت او نیست ،کاش می گفتند
کنار تربت بابا مزار پیدا داشت
وجود و جان «وفایی» به روز رستاخیز
چه داشت غصه اگر این قصیده امضا داشت
ایام #میلاد_امام_باقر
#سیدهاشم_وفایی ✍
از کتاب بهشت طیبات/مخدرات اسلام
.
.
#شهادت_امام_هادی
مابنده ایم وغیر تو مولا نداریم
درهر دودنیا جز شما آقا نداریم
تنها پُل ما تا خداوند است مهرت
راهی دگر تا عالم بالا نداریم
وقتی دعای جامعه خواندیم دیدیم
بهتراز این آئینه ی تقوا نداریم
هرکس تولای تو رادر دل ندارد
کاری به کار او دراین دنیا نداریم
هرچند ما مدح تورا گفتیم ، امّا
ما قطره ایم وراه بردریا نداریم
گر دیگران صد آرزو درسینه دارند
ما آرزویی غیر سامرّا نداریم
امروز دل را خانه ی مهر توکردیم
درسینۀ خود غصه ی فردا نداریم
گردامن خود رازدست ما نگیری
بیمی به دل ازروز وانفسا نداریم
بزم شراب وآیه ی تطهیر ای وای
دردل ازاین اندوه جز غوغا نداریم
ازشعله ی داغ شما آتش گرفتیم
پروانه سان از سوختن پروا نداریم
جز اشک بر فرزند زهرا چون «وفایی»
چیزی برای عرضه بر زهرا نداریم
#سیدهاشم_وفایی✍
.
.
ولی الله اعظم
بازهم عشقت مرا یاد خدا انداخته
شورشیرینی به ذکر ربنّا انداخته
یامن ارجوه لکل خیر،مارا باز هم
یاد الطاف تو درماه خدا انداخته
ای امام عزّت وآزادگی ، مهرشما
طوق گل برگردن اهل ولا انداخته
ای ولی الله اعظم دردل ما مهرتان
شوق پروازی به سوی سامرا انداخته
نوری ازاعجاز تو درپیش چشم منکران
شیر را ازپرده درپای شما انداخته
با چنین اعجاز باید درمقام تو نوشت
هادی دین بهتراز موسی عصا انداخته
رفتن تو درمیان برکه ی شیران، مرا
یاد گودال منای کربلا انداخته
بُردنت درمحفل آلودۀ شُرب شراب
خستگان را یاد تشتی از طلا انداخته
ماجرای آن لب ودندان وچوب خیزران
عمه ی مظلومه ات را از نوا انداخته
غافل است از آتش قهر خدا در رستخیز
آن که برجان شما زهر جفا انداخته
چون «وفایی» درعزای تو زبس نالیده ام
پنجه ی بغضی مراهم از صدا انداخته
#سیدهاشم_وفایی ✍
.