eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
5.1هزار دنبال‌کننده
286 عکس
179 ویدیو
37 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian آی دی استاد @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
. می‌رود غم، فارغ از رنج و تعب خواهیم شد می‌رسد نصرت، ز شادی در طرب خواهیم شد دستِ غیبی هست در عالم، که می‌بخشد امید ما به ملت‌ها، توسل را سبب خواهیم شد چون به اَلخَلقُ عِیالُ الله، داریم اعتقاد در رهِ خدمتگزاری منتخب خواهیم شد از سرِ شب تا سحرها التماسش می‌کنیم آشنا با اشکِ اهلِ نیمه‌شب خواهیم شد راهِ صدساله به لطفش، یک‌شبه طِی می‌شود عاقبت هم بر شهادت منتسب خواهیم شد کِی فقط دستِ دعا داریم در ایوان طلا در عمل ما پیرو شاه نجف خواهیم شد نام فرزندان خود را، با علی زینَت دهیم در مسیرِ بندگی، صاحب لقب خواهیم شد بر ضریحِ خاکِ پایش، بوسه‌ی ما واجب است فارغ از این بوسه‌های مستحب خواهیم شد حمزه گونه، ضربه بر خصمِ پیمبر می‌زنیم باعثِ نابودیِ هر بولهب خواهیم شد شیوه‌ی عمّار بودن، روز و شب رزمندگیست در اطاعت از ولی، بی‌تاب و تب خواهیم شد ما به هر قیمت که باشد، یارِ مظلومان شویم در مصافِ ظالمان، کوهِ غضب خواهیم شد ما مسلمان و امامُ المسلمین مولای ماست در غمِ مظلوم، با اصل و نسب خواهیم شد شیعه نه، حتی اگر دینِ مسیحی داشتیم با نفَس‌های مسیحایش، وهب خواهیم شد سیره‌ی جدِّ غریبش، دل ز عثمانی بَرَد کِی زهیرِ کوی آن، عالی نسب خواهیم شد داغ نشناسیم در یاریِ اَحباب الحسین موسمِ خرماپَزانِ غم، رُطَب خواهیم شد فاتح و پیروزِ خرمشهرها خواهیم ماند گه شلمچه، گاه تا شام و حلب خواهیم شد جاده‌ی بیت المقدس، شاهراهش کربلاست بر نمازِ مسجدُالاقصی، سبب خواهیم شد بر ابوفاضل قسم، در کارزارِ امتحان تابعِ ارباب، چون میرِ ادب خواهیم شد زیرِ آوارِ بلایا، چاره‌ای جز صبر نیست همچو زینب شاکرِ درگاهِ رب خواهیم شد گفت زینب: یارسوالله حسینت کشته شد در میانِ خاک و خون، نورِ دو عینت کشته شد یارسوالله! صلی' عَلَیکَ مَلیکُ السَّماء هذا حسینُن بِالعَراء مَسلوبُ العِمامَةِ وَالرِّداء مُقَطَّعُ الاَعضاء مَقطوعَ الرَّاسِ مِنَ القَفا وَبَناتُکَ سَبایا وَاِلیَ اللهِ المتشکی' .
. برایم کمی از فلسطین بگو از اندوه نسل نخستین بگو برای من از تلخی زندگی برای من از مرگ شیرین بگو از آن طفل و تابوت خیلی سبک‌ از این بغض و این داغ سنگین بگو از آن نوعروس پر از آرزو و جشنی که با خون شد آذین بگو تو بهتر خبر داری از ماجرا از آن مادر سخت غمگین بگو از اندوه بی حد برایم بخوان کمی از حکایات دیرین بگو برای من از آل نحس یهود برای من از آل یس بگو بخوان آیه ی یطعمون الطعام از ایتام، اسیران ،مساکین بگو جهان شد فقیر و اسیر و یتیم از آبادی و صلح و تسکین بگو برای ظهورت دعا می کنم دعا می کنم من تو آمین بگو ✍ .
. گناهانم حجابِ دیدنِ آن چهره‌یِ ماهت به هر لغزیدنم آمد صدایِ گریه و آهت چو لغزیدم زِ آهِ تو تمامِ پیکرم لرزید به گوشِ جان شنیدم من نوایِ آهِ جانکاهت تویی آیاتِ قرآن و منم شیدایِ آیاتت‌ صراطِ مستقیمی و منم جوینده‌یِ راهت تو غایب نیستی عصیانِ من رویِ تو پوشانده تو نزدیکی و من دورم فدایِ چهره‌یِ ماهت اَلا اِی اُسوه‌یِ نیکی بدم امّا نگاهی کن پلیدیِ گناهان را عیان کن بر هواخواهت اَلا ای غایبِ حاضر به رفتارِ منی ناظر نظارت با هدایت کن عجین تا باشم همراهت مبادا تو بخواهی یار و من غافل بمانم وای زِ تو گویم ولی با تو نباشم روزِ دلخواهت خودت یاری کن این عاشق که یارِ یاری‌ات باشد نباشد لحظه‌ای تا جان نبازد در رَهت راحت ✍ .
. قطعه و تلفیقی روضه‌یِ فاطمیه و امام حسن علیه السلام روضه یعنی کوچه‌هایِ بی‌کسی گامِ لرزان مادر و دلواپسی سینه‌ یعنی سینه‌ای پر راز و رمز از هلائل پیکری بی‌جان و سبز سبز یعنی صورتِ راز و نیاز یک زره در زیرِ تن‌پوشِ نماز سبز یعنی آسمانی داغدار چشمی از سیلیِ کینه تارِ تار چشم یعنی اشک و خون آمیختن با درِ آتش گرفته سوختن ناله یعنی صورتی نیلوفری خونِ سینه بر رویِ میخِ دری آه یعنی سیلی و غصبِ فدک مادری پیشِ پسر خورده کتک سیلی یعنی غربتِ خیرُالنّسا داستانِ مجتبی و کوچه‌ها خاطره یعنی دلی با غم عجین دم به دم در کوچه‌ها خوردن زمین دشمن اشاره کرد کوچه سیاه شد آوار شد تمامِ جهان بر رویِ سرم افتاد بر زمین پیشِ دو چشمِ مضطرب از ضربه‌یِ جفا ای وای مادرم وقتی که آمدیم دستم گرفته بود مبادا که گم شوم امّا کنون منم که شدم رهنمایِ او سیلی گرفت قوّتِ چشمانِ مادرم مادر ..... اَمرت مُطاع هیچ نگویم به خواهرم هرگز نمی‌زنم سخنی با برادرم سِرِّ مگویِ رویِ تو در گور می‌برم امّا خودت بگو چادر چه مادرم!!! این خاک می‌گوید به خدا رازِ کوچه را رازِ مغیره را گوید تمامِ قصّه‌یِ جانسوزِ کینه را رازِ سقیفه و فدک و بغضِ سینه را رازِ غریبیِ تو و شهرِ مدینه را اشک یعنی گوشه‌ای تنها شدن روضه‌خوانِ روضه‌یِ زهرا شدن روضه یعنی افتخارِ نوکری گفتن از رویِ کبودِ مادری سوره یعنی کوثرِ بدرُالدُّجا دست و رویِ فاطمه تَبَّت یَداٰه قلب یعنی مَحرمِ سِرّی غریب دورِ بستر خواندنِ اَمَّن یُجیب عشق یعنی قبرِ بی‌نام و نشان لحظه‌یِ دلواپسیِ کودکان یاحسن اِی رازدارِ اهلِ بیت ای دلم از غصّه‌هایت بیت بیت با من از کوچه نمی‌گویی سخن ای غریبِ آشنایِ قلبِ من صحنِ تو ای بی‌حرم کنجِ دلم غصّه‌ات ای کاش گردد قاتلم قلبِ زارِ ما و سوزت یاحسن ای امامِ شاهِ بی‌غسل و کفن ✍ .
. مدح و مرثیه ما گرفتارِ گرفتارِ علی هستیم و بس بی‌قرارِ یارِ بیمارِ علی هستیم و بس روضه‌خوانِ روضه‌یِ یاسِ کبودِ کوچه‌ایم داغدارِ رویِ دلدارِ علی هستیم و بس چشمِ ما ابرِ بهارِ غصّه‌هایِ حیدر است شعبه‌ای از آهِ غمبارِ علی هستیم و بس گاهگاهی با خیالِ یک مزارِ گمشده فاتحه‌خوانِ شبِ تارِ علی هستیم و بس پابه‌پایِ آهِ غمگینِ بقیعِ بی‌کسی در حریمِ یاسِ گلزارِ علی هستیم و بس با علی هستیم امّا مخفی و آرام ؟! نه روضه‌ می‌خوانیم امّا بر سرِ گمنام؟! نه تربتش پیدا نکردیم و هوایی مانده‌ایم در هوایِ روضه و آه و نوایی مانده‌ایم انتظارِ یک نشان از آشنایش می‌کشیم عاشقانه در تمنّایِ دعایی مانده‌ایم می‌رسد از کعبه روزی صوتِ شیوایِ قصاص تشنه‌یِ لبّیک بر تیغِ رهایی مانده‌ایم سالها در انتظارِ دارو و درمانِ یار با امیدِ مَرهم و دارالشّفایی مانده‌ایم او که برگردد برایِ یاس می‌سازد حرم قرن‌ها در حسرتِ صحن و سرایی مانده‌ایم می‌رسد آقا و می‌سازد برایش در بقیع گنبد و گلدسته و اِیوانِ زرّین و ضریح بی‌حرم را صاحبِ صحن و حرم کُن دلبرم غصّه‌هایِ کوچه‌یِ غم را تو کم کُن دلبرم تیغ بردار و تقاصِ یاس را سرمشق کن چاره‌یِ بغضِ دلِ شاهِ کرم کُن دلبرم مادرت مانده میانِ دود و آتش پشتِ در فکرِ گلبرگِ گلِ نیلوفرم کن دلبرم خانه‌دارِ کوچکی در خانه جارو می‌زند یادِ کدبانویِ زار و مضطرم کن دلبرم شاه سر در چاه برده آه و شیون می‌کند با علی گریه برایِ مادرم کن دلبرم ذوالفقارِ انتقامِ یاس بردار و بیا فصلِ زیبایِ قصاصِ بانویِ گلها بیا .
. ترکیب‌بند ‌شهادت حضرت زهرا سلام اللّه علیها‌ نیلوفریِ خانه‌یِ ما پر کشید و رفت زخمیِ آشیانه‌یِ ما پر کشید و رفت بالش شکسته بود ولی نیمه‌شب پرید بیمارِ پُر نشانه‌یِ ما پر کشید و رفت جسمش پُر از نشانه ولی بی‌نشانه ماند شب از فرازِ شانه‌یِ ما پر کشید و رفت غمگین‌ترین دقایقِ داغِ فراقِ عشق با اشکِ دانه دانه‌یِ ما پر کشید و رفت پنهانش از نگاهِ زمین و زَمَن نمود مردی غریب یاورِ خود را کفن نمود دستی به رویِ بازویِ کوثر کشید شاه رنگِ امیرِ خندق و خیبر پرید آه دنیا ببین غلافِ تو با یارِ من چه کرد ؟! وقتی بقاءِ‌ بودنِ حیدر خرید آه مهتاب اگر به روشنیِ نورِ روز بود می‌‌دید در چگونه به بستر کشید راه گفتم به کودکان که مبادا فغان کنید بازویِ یارِ کرده سفر آفرید آه بغضِ گلو زِ دیدنِ بازویِ تو شکست از پا درآمد حیدر و پهلویِ تو نشست دیدم هر آنچه گفت به من چادرت ولی .... آخر رسید دستِ علی بر پَرَت ولی .... بالِ عفافِ تو اثری از غلاف داشت ماندم به لطفِ بازویِ چون سنگرت ولی .... همسنگری نمانده برایم نگاه کن غمخوارِ حیدرِ تو شده دخترت ولی .... غمهایِ من عظیم و یتیمِ تو کوچک است وقتِ فریضه‌ها شده یادآورت ولی ..... این جانماز و چادر و سجّاده آشناست قدِّ کمان و بستر و خونابه‌ها کجاست ؟! قدِّ کمان و ماتم و پیری از این به بعد رویِ کبود و رختِ اسیری از این به بعد حالا که باز شد به حرم راهِ ضرب وُ شَتم کرب‌وبلا و کوفه مسیری از این به بعد وقتی که یاس خاکی و نیلی شد و خمید‌ ویران و روضه شرحِ غدیری از این به بعد اینجا گذشت و شام و سرِ بام مانده‌اند زخمِ زبان و نِعمَ‌الاَمیری از این به بعد از این به بعد زینب و غمهایِ بی‌شمار بزمِ مِی و فریبِ‌‌ ری و رأسِ نی‌سوار‌‌ .
. سیزدهم آبان ، انقلاب دوم ای روز پر از ایمان ای سیزده آبان ای آینه دار جان ای سیزده آبان تصویر دلیرانی دریای خروشانی ای تندر و ای توفان ای سیزده آبان میدان جگر داران فریاد گل و باران پیروز ترین میدان ای سیزده آبان یوم اله دیگر تو در نور شناور تو ای تاخته بر شیطان ای سیزده آبان ای جلوه جمع حق روشن ز تو شمع حق خاموش ز تو عصیان ای سیزده آبان ای مُلک دلاور ها گلزار صنوبر ها سر زنده ز تو ایران ای سیزده آبان ای شاهد پیروزی ای شور ستم سوزی شد کاخ عدو لرزان ای سیزده آبان تاریخ شجاعانی فریاد دلیرانی برهم زن هر عصیان ای سیزده آبان در شورشی از شیون کاخ ستم دشمن گردید ز تو ویران ای سیزده آبان دشمن ز تو در آذر دشمن ز تو در اخگر دشمن ز تو در بحران ای سیزده آبان از خیل جوانانت از قدرت یارانت چشم همه شد حیران ای سیزده آبان ای نهضت دوم تو ای عزت مردم تو دادی تو به ما سامان ای سیزده آبان در پیروی از رهبر سر مانده درین سنگر دل مانده درین پیمان ای سیزده آبان از هیبت تو «یاسر» آورده گل خاطر تو باغی و تو بستان ای سیزده آبان ** محمود تاری «یاسر»✍ .
. زمان زمان عجيبي ست، امتحان سخت است طي زمانه‌ي بي‌صاحب الزمان سخت است ببخش عزيز خدا! جان ندادم از هجرت چقدر منتظرت جان‌عزيز و جان‌سخت است "و لا تُري و أري الخلق" اين چه تقديري ست تو را نديدن و ديدار اين و آن سخت است گريستم كه مشرف شوم به پابوست بدون گريه رسيدن به آسمان سخت است رسيده است شب اكبر و زمان نماز براي من چقدر لحظه اذان سخت است تو را قسم به غم "بعدك العفا..." ي حسين بيا... بيا و خودت روضه را بخوان... سخت است مرا زيارت پايين پا مبر امشب چرا كه پيش پدر خواندن از جوان سخت است ✍ .
هدایت شده از محمد حسین تابع منش
9.14M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‼️شمر امروزت را بشناس‼️ هنوز بعد از ۵۰ سال این فریاد شهید مطهری زنده است. 🌺 هدف این کانال افزایش بصیرت سیاسی ذاکرین امام حسین ع در عصر غیبت است. ذاکر بصیر https://eitaa.com/joinchat/3437428762Caa41a35aac
. خستند پرت را و شکستند سرت را ای وای که کشتند حسودان پسرت را پشت در آن خانه چه گویم که چه ها شد با ضرب لگد چید حرامی ثمرت را فریاد زدی فضه بیا بال و پرم سوخت جز اشک چه سازد شرر بال و پرت را باید که به گوش همه عالم برسانم غمنامه ی پهلوی به خون غوطه ورت را ای مادر غم دیده که در اوج شقاوت بردند به یغما همه ارث پدرت را پنهان شدی از ظلمت این عالم خاکی حاشا که بیابند خلایق اثرت را مردانه چو زنها به غمت اشک بریزم ای وای که کشتند حسودان پسرت را مرحوم ✍ .
. مواجب می برد خورشید از انوار ایوانش فلک نان می خورد از سفره احسان سلمانش نرفته دست خالی از درش حتی یهودی هم به هرکس می رسم نقلی است از لطف فراوانش پناه آوردم از آتش به زیر سایه ی حیدر که می بارد تمام لحظه های سال بارانش کدامین حیدر کرار فرزند ابوطالب که شان خاندانش گفته حق در آل عمرانش شهنشاهی که ممسوس است در ذات الوهیت نگیرم عیب بر قومی که می خوانند یزدانش رسیدی تا به ایوان نجف تعظیم کن کانجا به چشم خویش دیدم من خدا را ظل ایوانش به روز حشر خندان است آن شاعر که مصراعی به مدح شاه مردان مرتضی دارد به دیوانش پناه آوردگان کشتی شاه شهیدانیم همان کشتی که در دستان اصغر هست سکانش مرحوم ✍ .
. فاطمی هدیه به روحِ نوکرانی که این فاطمیه نیستند اشکی به رویِ گونه‌ات غلتید  آری آهِ لبت از سینه‌ات جوشید  آری یادم می‌آید کنجِ خیمه پایِ روضه چشمِ تو را همواره می‌بارید  آری این فاطمیه جایِ تو عکس تو باید.... پایِ علم باشد...  دلم پوسید  آری دارم یقین وقتی به دنیا دیده بستی ارباب احوالِ تو را پرسید  آری این فاطمیه میهمانِ مادری و .... طفلی که بینِ کوچه می‌لرزید آری بدجور سیلی زد تنم باید بلرزد مادر میانِ کوچه‌ها بد  دید  آری افتاد مادر پیش چشمانِ کریمی که با دعایِ ندبه می‌بارید  آری   . ...┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ کانال اشعار حسینی ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab