◾️#اعمال_ظاهری_ده_روز_اول_محرم:
١- #غسل مخصوصا در روز اول محرم
٢- #توبه و #توسل به اهل بیت و امام حسین (علیهم السلام)
٣- #روزه ۹ روز اول محرم
- بویژه روز اول آن که حضرت زکریا برای بچه دار شدن گرفت.
- #روزه روز #عاشورا #کراهت شدید دارد که :
- اهل سنت بنا بر #بدعت بنی امیه روزه میگیرند.
- بهتر است در روز #عاشورا، بدون نیت روزه ، از #خوردن بویژه #آشامیدن، تاحد امکان #پرهیز کرد
٤- #دائم_الوضو_بودن به ویژه به هنگام حضور در مجالس و مراسم
٥- #خواندن_زیارت_عاشورا
- در دهه اول محرم اهتمام ویژه بدان شود.
- به طور مستمر که بهتر است بعد از نماز صبح باشد.
- همراه با غسل و وضو
- خوانده شدن صد بند لعن و سلام
- نماز بعد از زیارت خوانده شود.
- دعای علقمه
- رعایت قبله
- رعایت پوشش مناسب
- طریق نشستن و ایستادن (بویژه ایستادن در هنگام سلام )
٦- #زیارت حضرت #عبدالعظیم الحسنی
- که ثواب زیارت امام حسین (ع) را دارد.
٧- #حالت_عزا به خانه و محل کسب، و خود شخص.
- پوشیدن #لباس_مشکی
- #نصب_کتیبه های عاشورائی
- مقداری سیاهی در خانه
- پرچم عزا بر سر در خانه
٨- تشکیل و شرکت در #مجالس_روضه
٩- #انفاق و احسان
- مخصوصا برای سرسلامتی و تشفی قلب مبارک امام زمان (ع) و فرج ایشان
١٠- #اجتناب از #امور_شادی_آور و مفرح بویژه در دهه اول.
١١- #اهتمام به #گریه برای امام حسین (علیه السلام)
١٢- #نوشیدن و نوشانیدن #آب به یاد عطش امام.
١٣- #تعظیم_مجالس روضه.
#نشر_دهید
لطفا #حتما_مطالعه بفرمایید و #نشر دهید.....👇👇👇👇
استاد جاودان:
💚پویش #اطاعت_از_امر_رهبری در #خواندن دعای «هفتم صحیفه سجادیه» را جدی بگیریم 💚
نکته ای بنظر آمد که شاید مغفول مانده باشد و آن اینکه :
👈 ما برای #پیروزی در این جبهه «#جنگ_بیولوژیکی» از حیث اقدام عملی و فیزیکی همه کاری حاضریم بکنیم.
از حیث جنگ روانی در فضای مجازی هم در حد وسع و توان فعالیم.
در جنبه #دعا و #توسل هم توسلات خوبی در حال انجام است:
به توصیه بعضی اولیاء الهی، حدیث کساء و زیارت عاشورا و ....
که البته تقریبا تمام آنها هیچ ارتباطی با خصوص «کرونا» ندارد و توصیه عام صادر شده است.
ولی یک #توصیه_مهمی که یکی از «اولیاء الهی»
اولا👈 مشخصا در خصوص «#کرونا» کردهاند.
ثانیا👈 این #ولی_خدا اصلا بی حساب حرف نمیزنند* و این مطلب برای همه ثابت شده است.
و ثالثا؛ ایشان یک #ویژگی منحصر به فرد در مقایسه با بقیه #اولیاء_الهی دارند و آن اینکه ما نسبت به میزان توجه و #اهتمام به حرفهایشان «#بازخواست» هم خواهیم شد!
«مقام معظم رهبری» - دامت برکاته - توصیه فرمودند: برای #ریشهکنی ویروس منحوس #کرونا_ هر روز #دعای_هفتم_صحیفه* را قرائت کنیم.
بنظر میاید اگر #قصه_کرونا خدای ناکرده #طولانی شود، بی ارتباط با #بیتوجهی و #کمتوجهی به این #دستورالعمل نباشد!
لطفا هرکسی به هر شکلی که میتواند، موجی در این زمینه ایجاد کند که این #دعا مبارک #هر_روز خوانده شود.🌷
یعنی:
اولا؛ #خودمان هر روز بخوانیم؛ مثلا به تعقیبات یکی از نمازهای روزانهمان تبدیل کنیم.
و ثانیا؛ به هر شکلی که میتوانیم در فضای مجازی و حقیقی و خانواده و دوستان و اطرافیان #توصیه کنیم که همه #هر روز_ این دعا را بخوانند🌺
در حدیث آمده است: «ما من داء الا و له دواء»
🔰 یادمان هست #خاطره شهیدحاج قاسم #سلیمانی را درمورد#توصیه آقابرقرائت دعای #جوشن_صغیر در جنگ ۳۳روزه لبنان
🔊 از رادیو و تلویزیون حزب الله و منارههای مساجد و حتی کلیساهای ضاحیه جنوب، این دعا هر روز پخش میشد و در نهایت، حزب الله بر اسرائیل #پیروز شد!
💢دعایی که حتی «مسیحیان» هم می خواندند
🌻چند #نکته دیگر:
👈 اول اینکه؛ در تمام نمازها میتوان آن را در #قنوت نماز هم خواند.حدود یک تا یک و نیم دقیقه بیشتر وقت نمیگیرد.
👈 دوم اینکه؛ چند روز پس از توصیه مقام معظم رهبری، جمعی از #مراجع هم این #توصیه ایشان را تأکید کردند.
این موضوع در بین مراجع بسیار کم اتفاق میافتد که جمعی از مراجع فتوای «#مستحب» یکی دیگر از مراجع عظام را تأکید و توصیه کنند.
👈 سوم اینکه؛ این جمله از علامه حسن زاده را هرگز فراموش نکنیم که فرمودند:
#گوشتان به #دهان ایشان (حضرت آقا دام ظله) باشد؛ زیرا #ایشان گوششان به #دهان مبارک «بقیة الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف» است.
⬛🟦🟩🟪🟫⬛🟦🟩🟪
26.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کار اشک ( از اشک کار بر می آید ) ( ۱)
🌺 استاد شیخ حسین انصاریان:
💠 من در قم، زیاد مرحوم #علامه_طباطبایی(ره) را میدیدم، یکی به ایشان گفت: چه شد شما علامه شدید؟ فرمودند: با دوتا سرمایه: یکی #نماز_شب و دیگری #توسل قلبی و اشک به حضرت سیدالشهدا(علیه السلام).
┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄
#توسل
#اشک
@Ostad_Shojae4_5834712796738095781.mp3
زمان:
حجم:
12.84M
🕊🌿🕊🌿
🌿🕊🌿
🕊🌿
🌿
#خانواده_آسمانی ۶۴
#استاد_شجاعی 🎤
🔅چرا بعضیها میتوانند توسل کنند و سریع به پاسخِ معصوم برسند و دستِ پُر برگردند!
▪️و بعضیها بعد از سالها دینداری، هنوز هم نمیتوانند به اهل بیت علیهمالسلام تکیه کنند،
و با آنها، در میان تمام خطرات، با شجاعت به سمت جلو حرکت کنند؟
#دوربرگردان
#توسل
#قرب_به_اهل_بیت علیهمالسلام
🌿
🕊🌿
@Ostad_Shojae4_5836964596551781350.mp3
زمان:
حجم:
13.14M
🕊🌿🕊🌿
🌿🕊🌿
🕊🌿
🌿
#خانواده_آسمانی ۶۵
#علامه_حسنزاده_آملی
#استاد_پناهیان
#استاد_شجاعی
⚜ استمداد یا #توسل به معصوم ، خود یک مسیرِ سلوکی است، که باید آنرا آموخت!
این مسیر، مراتب مختلفی دارد، که باید گام به گام، این مراتب را طی کرد!
🔺اما اگر گام اول را نشناسی و برنداری، محال است دستت به معصوم برسد و با او بتوانی بقیهی مراتب را طی کنی.
#هدف_خلقت
#خودشناسی
#توسل
🕊
🌿🕊
Z A:
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
بسم الله الرحمن الرحیم
#تفسیر_قرآن_جلسه_537
🌹 آیه 64 سوره نساء
🌸 وَمَآ أَرْسَلْنَا مِنْ رَّسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنْفُسَهُمْ جَآءُوكَ فَاسْتَغْفَرَوُاْ اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللَّهَ تَوَّاباً رَّحِيما
ً
🍀 ترجمه: و ما هیچ پیامبرى را نفرستادیم مگر براى آنكه با اذن خداوند اطاعت شود و اگر آنان وقتى كه به خود ستم كردند نزد تو مى آمدند و از خداوند مغفرت مى خواستند و پیامبر هم براى آنان استغفار مى كرد قطعاً خداوند را توبه پذیر و مهربان مى یافتند.
🌷 #أرسلنا: فرستاديم
🌷 #أنفسهم: خودشان
🌷 #جآءوک: می آمدند
🌷 #لوجدوا: می یافتند
🌷 #تواب: توبه پذیر
🌷 #رحیم: مهربان
🌸 اگر ما با انبیا و اولیای #خداوند همراه و همدل باشیم حقیقتا از برکات آنها بهره مند می شویم و زندگی ما عطر دل انگیزتری پیدا خواهد کرد. علاوه بر ارتباط عاطفی در عمل هم باید از آنها پیروی کرد و این اطاعت هم خواسته ی خود خداوند است. #قرآن در آیات گذشته مراجعه به داوران طاغوت را محکوم نمود و در این آیه می فرماید: و ما أرسلنا من رسول ليطاع بإذن الله: و ما هيچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای آنکه با اذن خداوند اطاعت شود. زیرا انبیا فرستاده خداوند هستند بنابراین #مردم موظف هستند هم از نظر بیان احکام خداوند و هم از نظر چگونگی اجرای آن از آنها پیروی کنند و تنها به ادعای ایمان قناعت نکنند.
🌸 سپس در ادامه آیه راه بازگشت را به روی گناهکاران و آنهایی که به طاغوت مراجعه کردند باز می کند و می فرماید: و لو أنهم اذ ظلموا أنفسهم جآءوك: و اگر آنان وقتی که به خود ستم کردند نزد تو می آمدند. با توجه به اين جمله #گناه یعنی به خود ظلم و ستم کردن است. سپس می فرماید: فاستغفروا الله و استغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحيما: و از خداوند مغفرت می خواستند و پیامبر هم برای آنان استغفار می کرد قطعا #خداوند را توبه پذیر و مهربان می یافتند.
🌸 از این آیه پاسخ بعضی افراد که از روی بهانه جویی می گویند #توسل به پیامبر و یا امام شرک است را می دهد زیرا این آیه به روشنی و کاملا واضح می گوید که آمدن به سراغ پیامبر و او را بر درگاه #خداوند شفیع قرار دادن و وساطت و #استغفار او برای گناهکاران مؤثر است و موجب پذیرش توبه و رحمت الهی است و به هیچ وجه شرک نیست. #خداوند توابا رحیما است یعنی کسی که با زیبایی تمام و با مهربانی توبه را می پذیرد.
🔹 پيام های آیه 64 سوره نساء 🔹
✅ هدف از فرستادن #انبیا، هدایت مردم از طریق اطاعت از آنان است.
✅ #اطاعت مخصوص خداست. حتّى اطاعت از پیامبران باید با اذن خدا باشد.
✅ رها كردن #انبیا و رجوع به #طاغوت، ظلم به مقام انسانى خود است.
✅ پیوند همه مردم با رسول اللّه باید محكم باشد. چه مؤمن چه فاسق. #مؤمن براى كسب فیض و #فاسق براى درک شفاعت.
✅ راه بازگشت و #توبه براى خطاكاران و حتّى منافقان باز است.
✅ #زیارت رهبران آسمانى و استمداد و توسل از طریق آن عزیزان، مورد تأیید قرآن است.
✅ #پیامبر بخشنده ى گناه نیست، پیامبر واسطه ى عفو الهى است.
✅ خطاكار، ابتدا باید #پشیمان شود و به سوى حقّ برگردد، سپس براى استحكام رابطه با خدا، از مقام رسالت كمک بگیرد.
✅ گناهكاران نباید مأیوس شوند، #استغفار، توبه و زیارت اولیاى خدا، وسیله اى براى بازسازى روحى آنان است.
✅ در زیارت رسول خدا و اقرار به لغزش و استغفار خود احساس سبک شدن از گناه به #انسان دست مى دهد.
✅ اگر خطاكاران را بخشیدید به آنان #محبّت نیز بكنید.
✍تهیه و تنظیم :استاد عاشوری
🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸🌺🌸
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
#تفسیر_قرآن_جلسه_64
🌹 آیه 64 سوره نساء
💥وَمَآ أَرْسَلْنَا مِنْ رَّسُولٍ إِلَّا لِيُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذ ظَّلَمُواْ أَنْفُسَهُمْ جَآءُوكَ فَاسْتَغْفَرَوُاْ اللَّهَ وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُواْ اللَّهَ تَوَّاباً رَّحِيما
ً
#ترجمه: و ما هیچ پیامبرى را نفرستادیم مگر براى آنكه با اذن خداوند اطاعت شود و اگر آنان وقتى كه به خود ستم كردند نزد تو مى آمدند و از خداوند مغفرت مى خواستند و پیامبر هم براى آنان استغفار مى كرد قطعاً خداوند را توبه پذیر و مهربان مى یافتند.
🌷 #أرسلنا: فرستاديم
🌷 #أنفسهم: خودشان
🌷 #جآءوک: می آمدند
🌷 #لوجدوا: می یافتند
🌷 #تواب: توبه پذیر
🌷 #رحیم: مهربان
اگر ما با انبیا و اولیای #خداوند همراه و همدل باشیم حقیقتا از برکات آنها بهره مند می شویم و زندگی ما عطر دل انگیزتری پیدا خواهد کرد.
علاوه بر ارتباط عاطفی در عمل هم باید از آنها پیروی کرد و این اطاعت هم خواسته ی خود خداوند است.
#قرآن در آیات گذشته مراجعه به داوران طاغوت را محکوم نمود و در این آیه می فرماید:
و ما أرسلنا من رسول ليطاع بإذن الله؛ و ما هيچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای آنکه با اذن خداوند اطاعت شود.
زیرا انبیا فرستاده خداوند هستند بنابراین #مردم موظف هستند هم از نظر بیان احکام خداوند و هم از نظر چگونگی اجرای آن از آنها پیروی کنند و تنها به ادعای ایمان قناعت نکنند.
سپس در ادامه آیه راه بازگشت را به روی گناهکاران و آنهایی که به طاغوت مراجعه کردند باز می کند و می فرماید:
و لو أنهم اذ ظلموا أنفسهم جآءوك؛ و اگر آنان وقتی که به خود ستم کردند نزد تو می آمدند.
با توجه به اين جمله #گناه یعنی به خود ظلم و ستم کردن است.
سپس می فرماید:
فاستغفروا الله و استغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحيما؛ و از خداوند مغفرت می خواستند و پیامبر هم برای آنان استغفار می کرد قطعا #خداوند را توبه پذیر و مهربان می یافتند.
از این آیه پاسخ بعضی افراد که از روی بهانه جویی می گویند #توسل به پیامبر و یا امام شرک است را می دهد زیرا این آیه به روشنی و کاملا واضح می گوید که آمدن به سراغ پیامبر و او را بر درگاه #خداوند شفیع قرار دادن و وساطت و #استغفار او برای گناهکاران مؤثر است و موجب پذیرش توبه و رحمت الهی است و به هیچ وجه شرک نیست.
#خداوند توابا رحیما است یعنی کسی که با زیبایی تمام و با مهربانی توبه را می پذیرد.
🔹#پيامهای_آیه_64_سوره_نساء🔹
✅ هدف از فرستادن #انبیا، هدایت مردم از طریق اطاعت از آنان است.
✅ #اطاعت مخصوص خداست. حتّى اطاعت از پیامبران باید با اذن خدا باشد.
✅ رها كردن #انبیا و رجوع به #طاغوت، ظلم به مقام انسانى خود است.
✅ پیوند همه مردم با رسول اللّه باید محكم باشد. چه مؤمن چه فاسق. #مؤمن براى كسب فیض و #فاسق براى درک شفاعت.
✅ راه بازگشت و #توبه براى خطاكاران و حتّى منافقان باز است.
✅ #زیارت رهبران آسمانى و استمداد و توسل از طریق آن عزیزان، مورد تأیید قرآن است.
✅ #پیامبر بخشنده ى گناه نیست، پیامبر واسطه ى عفو الهى است.
✅ خطاكار، ابتدا باید #پشیمان شود و به سوى حقّ برگردد، سپس براى استحكام رابطه با خدا، از مقام رسالت كمک بگیرد.
✅ گناهكاران نباید مأیوس شوند، #استغفار، توبه و زیارت اولیاى خدا، وسیله اى براى بازسازى روحى آنان است.
✅ در زیارت رسول خدا و اقرار به لغزش و استغفار خود احساس سبک شدن از گناه به #انسان دست مى دهد.
✅ اگر خطاكاران را بخشیدید به آنان #محبّت نیز بكنید.
✍تهیه و تنظیم : استاد عاشوری
#تنها_میان_داعش
#قسمت_هفدهم
💠 ما زنها همچنان گوشه آشپزخانه پنهان شده و دیگر کارمان از ترس گذشته بود که از وحشت اسارت به دست #داعشیها همه تن و بدنمان میلرزید.
اما #غیرت عمو اجازه تسلیم شدن نمیداد که به سمت کمد دیواری اتاق رفت، تمام رختخوابها را بیرون ریخت و با آخرین رمقی که به گلویش مانده بود، صدایمان کرد :«بیاید برید تو کمد!»
💠 چهارچوب فلزی پنجرههای خانه مدام از موج #انفجار میلرزید و ما مسیر آشپزخانه تا اتاق را دویدیم و پشت سر هم در کمد پنهان شدیم.
آخرین نفر زنعمو داخل کمد شد و عمو با آرامشی ساختگی بهانه آورد :«اینجا ترکشهای انفجار بهتون نمیخوره!»
💠 اما من میدانستم این کمد آخرین #سنگر عمو برای پنهان کردن ما دخترها از چشم داعش است که نگاه نگران حیدر مقابل چشمانم جان گرفت و تپشهای قلب #عاشقش را در قفسه سینهام احساس کردم.
من به حیدر قول داده بودم حتی اگر داعش شهر را اشغال کرد مقاوم باشم و حرف از مرگ نزنم، اما مگر میشد؟
💠 عمو همانجا مقابل در کمد نشست و دیدم چوب بلندی را کنار دستش روی زمین گذاشت تا اگر پای داعش به خانه رسید از ما #دفاع کند.
دلواپسی زنعمو هم از دریای دلشوره عمو آب میخورد که دست ما دخترها را گرفت و مؤمنانه زمزمه کرد:
«بیاید دعای #توسل بخونیم!»
در فشار وحشت و حملات بیامان داعشیها، کلمات دعا یادمان نمیآمد و با هرآنچه به خاطرمان میرسید از #اهل_بیت (علیهمالسلام) تمنا میکردیم به فریادمان برسند که احساس کردم همه خانه میلرزد.
💠 صدای وحشتناکی در آسمان پیچید و انفجارهایی پی در پی نفسمان را در سینه حبس کرد.
نمیفهمیدیم چه خبر شده که عمو بلند شد و با عجله به سمت پنجرههای اتاق رفت.
حلیه صورت ظریف یوسف را به گونهاش چسبانده و زیر گوشش آهسته نجوا میکرد که عمو به سمت ما چرخید و ناباورانه خبر داد:
«جنگندهها شمال شهر رو بمبارون میکنن!»
💠 داعش که هواپیما نداشت و نمیدانستیم چه کسی به کمک مردم در محاصره #آمرلی آمده است.
هر چه بود پس از ۱۶ ساعت بساط آتشبازی داعش جمع شد و نتوانست وارد شهر شود که نفس ما بالا آمد و از کمد بیرون آمدیم.
تحمل اینهمه ترس و وحشت، جانمان را گرفته و باز از همه سختتر گریههای یوسف بود.
حلیه دیگر با شیره جانش سیرش میکرد و من میدیدم برادرزادهام چطور دست و پا میزند که دوباره دلشوره عباس به جانم افتاد.
💠 با ناامیدی به موبایلم نگاه کردم و دیگر نمیدانستم از چه راهی خبری از عباس بگیرم.
حلیه هم مثل من نگران عباس بود که یوسف را تکان میداد و مظلومانه گریه میکرد و خدا به اشک #عاشقانه او رحم کرد که عباس از در وارد شد.
مثل رؤیا بود؛ حلیه حیرتزده نگاهش میکرد و من با زبان #روزه جام شادی را سر کشیدم که جان گرفتم و از جا پریدم.
💠 ما مثل #پروانه دور عباس میچرخیدیم که از معرکه آتش و خون، خسته و خاکی برگشته و چشم او از داغ حال و روز ما مثل #شمع میسوخت.
یوسف را به سینهاش چسباند و میدید رنگ حلیه چطور پریده که با صدایی گرفته خبر داد:
«قراره دولت با هلیکوپتر غذا بفرسته!»
و عمو با تعجب پرسید:
«حمله هوایی هم کار دولت بود؟»
💠 عباس همانطور که یوسف را میبویید، با لحنی مردد پاسخ داد:
«نمیدونم، از دیشب که حمله رو شروع کردن ما تا صبح #مقاومت کردیم، دیگه تانکهاشون پیدا بود که نزدیک شهر میشدن.»
از تصور حملهای که عباس به چشم دیده بود، دلم لرزید و او با خستگی از این نبرد طولانی ادامه داد:
«نزدیک ظهر دیدیم هواپیماها اومدن و تانکها و نفربرهاشون رو بمبارون کردن!
فکر کنم خیلی تلفات دادن! بعضی بچهها میگفتن #ایرانیها بودن، بعضیهام میگفتن کار دولته.»
و از نگاه دلتنگم فهمیده بود چه دردی در دل دارم که با لبخندی کمرنگ رو به من کرد:
«بچهها دارن موتور برق میارن، تا سوخت این موتور برقها تموم نشده میتونیم گوشیهامون رو شارژ کنیم!»
💠 اتصال برق یعنی خنکای هوا در این گرمای تابستان و شنیدن صدای حیدر که لبهای خشکم به خنده باز شد.
به #همت جوانان شهر، در همه خانهها موتور برق مستقر شد تا هم حرارت هوا را کم کند و هم خط ارتباطمان دوباره برقرار شود و همین که موبایلم را روشن کردم، ۱۷ تماس بیپاسخ حیدر و آخرین پیامش رسید:
«نرجس دارم دیوونه میشم! توروخدا جواب بده!»
💠 از اینکه حیدرم اینهمه عذاب کشیده بود، کاسه چشمم لرزید و اشکم چکید.
بلافاصله تماس گرفتم و صدایش را که شنیدم، دلم برای بودنش بیشتر تنگ شد.
نمیدانست از اینکه صدایم را میشنود خوشحال باشد یا بابت اینهمه ساعت بیخبری توبیخم کند که سرم فریاد کشید:
«تو که منو کشتی دختر!»...
#ادامه_دارد
#تنها_میان_داعش
#قسمت_هجدهم
💠 در این قحط #آب، چشمانم بیدریغ میبارید و در هوای بهاری حضور حیدرم، لبهایم میخندید و با همین حال بههم ریخته جواب دادم:
«گوشی شارژ نداشت. الان موتور برق اوردن گوشی رو شارژ کردم.»
توجیهم تمام شد و او چیزی نگفت که با دلخوری دلیل آوردم:
«تقصیر من نبود!»
و او دلش در هوای دیگری میپرید و با بغضی که گلوگیرش شده بود نجوا کرد:
«دلم برا صدات تنگ شده، دلم میخواد فقط برام حرف بزنی!»
و با ضرب سرانگشت #احساس طوری تار دلم را لرزاند که آهنگ آرامشم به هم ریخت.
💠 با هر نفسم تنها هق هق گریه به گوشش میرسید و او همچنان ساکت پای دلم نشسته بود تا آرامم کند.
نمیدانستم چقدر فرصت #شکایت دارم که جام ترس و تلخی دیشب را یکجا در جانش پیمانه کردم و تا ساکت نشدم نفهمیدم.
شبنم اشک روی نفسهایش نم زده است.
💠 قصه غمهایم که تمام شد، نفس بلندی کشید تا راه گلویش از بغض باز شود و #عاشقانه نازم را کشید:
«نرجس جان! میتونی چند روز دیگه تحمل کنی؟»
از سکوت سنگین و غمگینم فهمید این #صبر تا چه اندازه سخت است که دست دلم را گرفت:
«والله یه لحظه از جلو چشمام کنار نمیرید! فکر اینکه یه وقت خدای نکرده زبونم لال...»
💠 و من از حرارت لحنش فهمیدم کابوس #اسارت ما آتشش میزند که دیگر صدایش بالا نیامد، خاکستر نفسش گوشم را پُر کرد و حرف را به جایی دیگر کشید:
«دیشب دست به دامن #امیرالمؤمنین (علیهالسلام) شدم، گفتم من بمیرم که جلو چشمت به #فاطمه (سلاماللهعلیها) جسارت کردن! من نرجس و خواهرام رو دست شما #امانت میسپرم!»
از #توسل و توکل عاشقانهاش تمام ذرات بدنم به لرزه افتاد و دل او در آسمان #عشق امیرالمؤمنین (علیهالسلام) پرواز میکرد:
«نرجس! شماها امانت من دست امیرالمؤمنین (علیهالسلام) هستید، پس از هیچی نترسید! خود آقا مراقبتونه تا من بیام و امانتم رو ازش بگیرم!»
💠 همین عهد #حیدری آخرین حرفش بود، خبر داد با شروع عملیات شاید کمتر بتواند تماس بگیرد و با چه حسرتی از هم خداحافظی کردیم.
از اتاق که بیرون آمدم دیدم حیدر با عمو تماس گرفته تا از حال همه باخبر شود، ولی گریههای یوسف اجازه نمیداد صدا به صدا برسد. حلیه دیگر نفسی برایش نمانده بود که عباس یوسف را در آغوش کشید و به اتاق دیگری برد.
💠 لبهای روزهدار عباس از خشکی تَرک خورده و از رنگ پژمرده صورتش پیدا بود دیشب یک قطره آب نخورده، اما میترسیدم این #تشنگی یوسف چهار ماهه را تلف کند که دنبالش رفتم و با بیقراری پرسیدم:
«پس هلیکوپترها کی میان؟»
دور اتاق میچرخید و دیگر نمیدانست یوسف را چطور آرام کند که دوباره پرسیدم:
«آب هم میارن؟»
از نگاهش نگرانی میبارید، مرتب زیر گلوی یوسف میدمید تا خنکش کند و یک کلمه پاسخ داد:
«نمیدونم.»
و از همین یک کلمه فهمیدم در دلش چه #آشوبی شده و شرمنده از اسفندی که بر آتشش پاشیده بودم، از اتاق بیرون آمدم.
💠 حلیه از درماندگی سرش را روی زانو گذاشته و زهرا و زینب خرده شیشههای فاجعه دیشب را از کف فرش جمع میکردند.
من و زنعمو هم حیران حال یوسف شده بودیم که عمو از جا بلند شد و به پاشنه در نرسیده، زنعمو با ناامیدی پرسید:
«کجا میری؟»
💠 دمپاییهایش را با بیتعادلی پوشید و دیگر صدایش به سختی شنیده میشد:
«بچه داره هلاک میشه، میرم ببینم جایی آب پیدا میشه.»
از روز نخست #محاصره، خانه ما پناه محله بود و عمو هم میدانست وقتی در این خانه آب تمام شود، خانههای دیگر هم #کربلاست اما طاقت گریههای یوسف را هم نداشت که از خانه فرار کرد.
💠 میدانستم عباس هم یوسف را به اتاق برده تا جلوی چشم مادرش پَرپَر نزند، اما شنیدن ضجههای #تشنهاش کافی بود تا حال حلیه به هم بریزد که رو به زنعمو با بیقراری ناله زد:
«بچهام داره از دستم میره! چیکار کنم؟»
و هنوز جملهاش به آخر نرسیده، غرش شدیدی آسمان شهر را به هم ریخت.
به در و پنجره خانه، شیشه سالمی نمانده و صدا بهقدری نزدیک شده بود که چهارچوب فلزی پنجرهها میلرزید.
💠 از ترس حمله دوباره، زینب و زهرا با #وحشت از پنجرهها فاصله گرفتند و من دعا میکردم عمو تا خیلی دور نشده برگردد که عباس از اتاق بیرون دوید.
یوسف را با همان حال پریشانش در آغوش حلیه رها کرد و همانطور که بهسرعت به سمت در میرفت، صدا بلند کرد:
«هلیکوپترها اومدن!»
💠 چشمان بیحال حلیه مثل اینکه دنیا را هدیه گرفته باشد، از شادی درخشید و ما پشت سر عباس بیرون دویدیم.
از روی ایوان دو هلیکوپتر پیدا بود که به زمین مسطح مقابل باغ نزدیک میشدند.
عباس با نگرانی پایین آمدن هلیکوپترها را تعقیب میکرد و زیر لب میگفت:
«خدا کنه #داعش نزنه!»...
#ادامه_دارد
#تنها_میان_داعش
#قسمت_بیست_و_هفتم
💠 یک نگاهم به قامت غرق #خون عباس بود، یک نگاهم به عمو که هنوز گوشه چشمانش اشک پیدا بود و دلم برای حیدر پر میزد که اگر اینجا بود، دست دلم را میگرفت و حالا داغ فراقش قاتل من شده بود.
جهت مقام #امام_مجتبی (علیهالسلام) را پیدا نمیکردم، نفسی برای #دعا نمانده بود و تنها با گریه به حضرت التماس میکردم به فریادمان برسد.
💠 میدانستم عمو پیش از آمدن به بقیه آرامش داده تا خبری خوش برایشان ببرد و حالا با دو پیکری که روبرویم مانده بود، با چه دلی میشد به خانه برگردم؟
رنج بیماری یوسف و گرگ مرگی که هر لحظه دورش میچرخید برای حال حلیه کافی بود و میترسیدم مصیبت #شهادت عباس، نفسش را بگیرد.
💠 عباس برای زنعمو مثل پسر و برای زینب و زهرا برادر بود و میدانستم رفتن عباس و عمو با هم، تار و پود دلشان را از هم پاره میکند.
یقین داشتم خبر حیدر، جانشان را میگیرد و دل من بهتنهایی مرد اینهمه درد نبود که بین پیکر عباس و عمو به خاک #مصیبت نشسته و در سیلاب اشک دست و پا میزدم.
💠 نه توانی به تنم مانده بود تا به خانه برگردم، نه دلم جرأت داشت چشمان #منتظر حلیه و نگاه نگران دخترعموها را ببیند و تأخیرم، آنها را به درمانگاه آورد.
قدمهایشان به زمین قفل شده بود، باورشان نمیشد چه میبینند و همین حیرت نگاهشان جانم را به آتش کشید.
💠 دیدن عباس بیدست، رنگ از رخ حلیه برد و پیش از آنکه از پا بیفتد، در آغوشش کشیدم. تمام تنش میلرزید، با هر نفس نام عباس در گلویش میشکست و میدیدم در حال جان دادن است.
زنعمو بین بدن عباس و عمو حیران مانده و رفتن عمو باورکردنی نبود که زینب و زهرا مات پیکرش شده و نفسشان بند آمده بود.
💠 زنعمو هر دو دستش را روی سر گرفته و با لبهایی که بهسختی تکان میخورد #حضرت_زینب (علیهاالسلام) را صدا میزد.
حلیه بین دستانم بال و پر میزد، هر چه نوازشش میکردم نفسش برنمیگشت و با همان نفس بریده التماسم میکرد:
«سه روزه ندیدمش! دلم براش تنگ شده! تورو خدا بذار ببینمش!»
💠 و همین دیدن عباس دلم را زیر و رو کرده بود و میدیدم از همین فاصله چه دلی از حلیه میشکافد که چشمانش را با شانهام میپوشاندم تا کمتر ببیند.
هر روز شهر شاهد #شهدایی بود که یا در خاکریز به خاک و خون کشیده میشدند یا از نبود غذا و دارو بیصدا جان میدادند،
اما عمو پناه مردم بود و عباس یل #مدافعان شهر که همه گرد ما نشسته و گریه میکردند.
💠 میدانستم این روزِ روشنمان است و میترسیدم از شبهایی که در گرما و تاریکی مطلق خانه باید وحشت خمپارهباران #داعش را بدون حضور هیچ مردی تحمل کنیم.
شب که شد ما زنها دور اتاق کِز کرده و دیگر #نامحرمی در میان نبود که از منتهای جانمان ناله میزدیم و گریه میکردیم.
💠 در سرتاسر شهر یک چراغ روشن نبود، از شدت تاریکی، شهر و آسمان شب یکی شده و ما در این تاریکی در تنگنای غم و گرما و گرسنگی با مرگ زندگی میکردیم.
همه برای عباس و عمو عزاداری میکردند، اما من با اینهمه درد، از تب سرنوشت حیدر هم میسوختم و باز هم باید شکایت این راز سر به مهر را تنها به درگاه #خدا میبردم.
💠 آب آلوده چاه هم حریفم شده و بدنم دیگر استقامتش تمام شده بود که لحظهای از آتش تب، خیس عرق میشدم و لحظهای دیگر در گرمای ۴۵ درجه #آمرلی طوری میلرزیدم که استخوانهایم یخ میزد.
زنعمو همه را جمع میکرد تا دعای #توسل بخوانیم و این توسلها آخرین حلقه #مقاومت ما در برابر داعش بود تا چند روز بعد که دو هلیکوپتر بلاخره توانستند خود را به شهر برسانند.
💠 حالا مردم بیش از غذا به دارو نیاز داشتند؛ حسابش از دستم رفته بود چند مجروح و بیمار مثل عمو #مظلومانه درد کشیدند و غریبانه جان دادند.
دیگر حتی شیرخشکی که هلیکوپترها آورده بودند به کار یوسف نمیآمد و حالش طوری به هم میخورد که یک قطره #آب از گلوی نازکش پایین نمیرفت.
💠 حلیه یوسف را در آغوشش گرفته بود، دور خانه میچرخید و کاری از دستش برنمیآمد که ناامیدانه ضجه میزد تا فرشته نجاتش رسید.
خبر آوردند فرماندهان تصمیم گرفتهاند هلیکوپترها در مسیر بازگشت بیماران بدحال را به #بغداد ببرند و یوسف و حلیه میتوانستند بروند.
💠 حلیه دیگر قدمهایش قوت نداشت، یوسف را در آغوش کشیدم و تب و لرز همه توانم را برده بود که تا رسیدن به هلیکوپتر هزار بار جان کندم.
زودتر از حلیه، پای هلیکوپتر رسیدم و شنیدم #رزمندهای با خلبان بحث میکرد:
«اگه داعش هلیکوپترها رو بزنه، تکلیف اینهمه زن و بچه که داری با خودت میبری، چی میشه؟»...
#ادامه_دارد
✨بسم الله الرحمن الرحیم✨
#تفسیر_قران_جلسه_110
🌹 آیات ۱۱۴ و ۱۱۵ سوره مائده
💥قَالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ اللَّهُمَّ رَبَّنَآ أَنْزِلْ عَلَيْنَا مَآئِدَةً مِنَ السَّمَآءِ تَكُونُ لَنَا عِيدًا لِأَوَّلِنَا وَآخِرِنَا وَآيَةً مِنْكَ ۖ وَارْزُقْنَا وَأَنْتَ خَيْرُ الرَّازِقِينَ (۱۱۴)
💥قَالَ اللَّهُ إِنِّي مُنَزِّلُهَا عَلَيْكُمْ ۖ فَمَنْ يَكْفُرْ بَعْدُ مِنْكُمْ فَإِنِّيٓ أُعَذِّبُهُ عَذَابًا لَآ أُعَذِّبُهُٓ أَحَدًا مِنَ الْعَالَمِينَ (۱۱۵)
#ترجمه: عیسی پسر مریم گفت: خدایا! ای پروردگار ما! برای ما از آسمان سفره ای پر از غذا نازل كن تا [روز] عیدی باشد برای اهل زمان ما و نسل آینده ما، و نشانه ای از سوی تو؛ و ما را روزی بخش كه تو بهترین روزی دهندگانی (۱۱۴)
خدا فرمود: من مسلّماً آن را بر شما نازل می كنم، پس اگر كسی از شما بعد از آن كافر شود بی تردید او را عذابی خواهم كرد كه هیچ یک از جهانیان را آن گونه عذاب نكنم (۱۱۵)
🌷 #اللَّهُمَّ: خدایا
🌷 #رَبَّنَآ: پروردگار ما
🌷 #أَنْزِل: نازل کن
🌷 #مَائدَة: سفره غذا
🌷 #السَّمَاء: آسمان
🌷 #عِيدا: عید از عود به معنای رجوع و دوباره برگشتن می آید عید را به این خاطر عید می گویند زیرا هر سال رجوع می کند.
🌷 #آيَة: نشانه
🌷 #ارْزُقْنَا: ما را روزی ده
🌷 #خَيْرُ_الرَّازِقِين: بهترین روزی دهندگان
🌷 #الْعَالَمِينَ: جهانیان
موضوع این آیات در ادامه آیه قبلی در مورد درخواست یاران نزدیک حضرت عیسی علیه السلام برای نزول سفره غذا از آسمان است هنگامى كه #حضرت_عيسى از حُسن نيّت آنها در اين تقاضا آگاه شد، خواسته آنها را به پيشگاه پروردگار به اين صورت منعكس كرد: قالَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ اللّهُمَّ رَبَّنا أَنْزِلْ عَلَيْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ تَكُونُ لَنا عِيداً لِأَوَّلِنا وَ آخِرِنا وَ آيَةً مِنْكَ وَ ارْزُقْنا وَ أَنْتَ خَيْرُ الرّازِقِينَ؛ عیسی پسر مریم گفت: خدایا! ای پروردگار ما! برای ما از آسمان سفره ای پر از غذا نازل کن تا [روز] عیدی باشد برای اهل زمان ما و نسل آینده ما، و نشانه ای از سوی تو؛ و ما را روزی بخش که تو بهترین روزی دهندگانی»
#خداوند اين دعايى را كه از روى حُسن نيّت و اخلاص صادر شده بود اجابت كرد «قالَ اللّهُ إِنِّي مُنَزِّلُها عَلَيْكُمْ فَمَنْ يَكْفُرْ بَعْدُ مِنْكُمْ فَإِنِّي أُعَذِّبُهُ عَذاباً لا أُعَذِّبُهُ أَحَداً مِنَ الْعالَمِينَ؛ #خدا فرمود: من قطعاً آن را بر شما نازل میكنم، پس اگر كسی از شما بعد از آن كافر شود بیتردید او را عذابی خواهم كرد كه هیچ یک از جهانیان را آن گونه عذاب نكنم»
🔹پیامهای آیات ۱۱۴و۱۱۵ سوره مائده
✅ #توسّل به اولیاى خداوند براى قضاى حوائج، جایز است. «قال الحواریّون یا عیسى.... قال عیسى ابن مریم اللّهم....»
✅ از نشانه هاى #الهى، باید براى همیشه درس گرفت.
✅ #عید و #جشن_مذهبى از نظر قرآن كار صحیحى است. میلاد اولیاى خدا و بعثت پیامبر، كمتر از نزول مائده آسمانى نیست.
✅ #حضرت_عیسى، در دعا به جاى موضوع خوردن، به الهى بودن مائده توجّه مى كند.
✅ در #دعا، خدا را با ادب كامل و با صفت مناسب با خواسته، صدا بزنیم. ابتداى آیه «الّلهم ربّنا» و آخر آیه «خیر الرّازقین»
✅ به #خدا توجّه كنیم و به سراغ دیگران نرویم. «و انت خیر الرّازقین»
✅ دعای #پیامبران مستجاب می شود.
✅ آنان که به علم و یقین و شهود می رسند، مسئولیت سنگین تری دارند و کیفر تخلفشان هم سخت تر است.
✅ عذاب #خداوند هم مثل پاداش خداوند درجاتی دارد.
✍تهیه و تنظیم : استاد عاشوری
💠نقل از دخترشهید
حسنتهرانیمقدم
همیشه به جوانان میگفت :
آمریکا ، اروپا وکشور های دیگری که فعالیت علمی دارند هیچ فرقی با ما ندارند .
حتی ما یک ویژگی و امتیاز داریم که آن ها ندارند
ما #توسل به اهل بیت "ع" را داریم و آن ها ندارند .
آنها اگر با هزار بار آزمایش و کار بتوانند به نتیجه برسند ما با توسل میانبر زده و زودتر به مقصد میرسیم ، وقتی آنها توانستند ماهم میتوانیم .
🔸۲۱ آبان ماه؛
سالروز شهادت پدرِ موشکیِ ایران
🚩هِیئَتِدُختَرانِحاجقاسِماَهواز
Eitaa.com/hajghasem_d