eitaa logo
دانش حیاتی
346 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
603 ویدیو
10 فایل
کانالی برای نخبگان: مطالب حیاتی با رویکرد بین-رشته‌ای: فلسفه، الهیات، سیاست و اقتصاد. هشتگ #مقاله، #تحلیل و #نقد برای مطالب خودم: https://eitaa.com/criticalknowledge/460 @mshessami87 تماس نامزد دکتری فلسفه اسلامی و محقق #سیاست و #اقتصاد و #رسانه و #تمدن
مشاهده در ایتا
دانلود
به نام خدای حکیم ✍️ کسب جمعیت از زلف پریشان در راهپیمایی ۲۲ بهمن! 🇮🇷 🎶از خلاف آمد عادت بطلب کام که من / کسب جمعیت از آن زلف پریشان کردم 🎶(حافظ شیرازی) واکنش‌های ضدو نقیضی که در بالا در واکنش به انتشار عکس زنان بی‌حجاب در راهپیمایی ۲۲ بهمن می‌بینید، نمونه‌ای است از فقر حکمی و علمی حاکم بر فعالین و نخبگان فرهنگی و اجتماعی کشور ما! 🔹کسانی که از انتشار این عکس‌ها به اسم جذب جمعیت مردم به انقلاب یا حتی با استدلال اصلی و فرعی کردن تعالیم دینی (مثلاً اصل گرفتن دفاع از نظام اسلامی و فرع گرفتن حجاب) یا خنثی کردن تبلیغات دشمن و ... دفاع می‌کنند، متوجه توالی فاسد حرف و عمل خود نیستند؛ مثلاً این که این رویکردِ مثلاً تسامحی یا رحمانیِ! آن‌ها، از طرف مخالفان حمل به «استفاده ابزاری از زنان بی‌حجاب در مواعد انتخابات و راهپیمایی» می‌شود و حتی با واکنش انزجارآمیز مردم عادی رو به رو می‌شود که جریان مذهبی را متهم به ریاکاری می‌کنند و همزمان ناخواسته باعث تشویق بی‌حجابی آن هم برای اولین بار در محافل انقلابی و مذهبی می‌شود! 🔹آن‌هایی هم که به حضور این خانم‌ها به خاطر غیرت مذهبی اعتراض می‌کنند، عنایت ندارند که ما نمی‌توانیم برخورد حذفی با زنان بی‌حجاب و مردم غیرمتشرع داشته باشیم و باید استراتژی مخصوصی برای قشر غیرمذهبی یا غیرمتشرع که امروز اکثریت جامعه را تشکیل می دهند داشته باشیم اما اقدام بالا هر چه باشد استراتژی فرهنگی نیست! 🔹اما آن‌هایی که نظام را به استفاده ابزاری از زنان بی‌حجاب متهم می‌کنند، پیچیدگی شرایط فرهنگی که نظام سیاسی با آن رو به رو است را متوجه نیستند. آن‌ها متوجه نیستند که تأیید حضور این زنان از طرف برخی انقلابیون، منبعث از ایده‌ای خام-مانده است به نام «جذب حداکثری» که مانند بسیاری دیگر از ایده‌های انقلابی در این کشور قربانی سطحی‌نگری و شعارزدگی‌های رایج شده است. 🔹این‌جا است که نداشتن فهم حکیمانه و همه‌جانبه از امر فرهنگی در شرایط تزاحم و تضاد فرهنگی معرکه‌ای از آراء مختلف درست می‌کند که هر کدام توجیهاتی سطحی و ناقص برای نظر خود دارند و لذا همگی در تحلیل نهایی و غایت امر محکوم به شکستند! ☯️اما استراتژی مناسب برای «کسب جمعیت از این زلف پریشان» چیست؟ 🔹شعر منقول از جناب حافظ در اول این نوشته، در سنت عرفانی، معنای خاصی دارد که البته از قضاء، در اینجا، در تلاقی با مسئله بی حجابی در اجتماع ۲۲ بهمن، ایهامی در حد اعجاز هم دست می‌دهد و التفات من به این شعر و ارتباط ظاهری و باطنی‌اش با مسئله التفاتی بسیار مغتنم بود! 🔹اما تأویل عرفانی شعر مذکور چیست؟ در طریقت عرفان، اعتقاد بر این است که انسان باید با أخذ یک رویکرد معرفتی ابتکاری در زندگی با مهار کردن تعلقات و عادت‌های مختلف خود و جهت‌دهی توحیدی به آن‌ها، به ادراک وحدت باطنی حاکم بر کثرت و تشتت ظاهری دنیا نائل گردد؛ یعنی در دنیایی که مانند یک زلف پریشان، هزاران میل و خواسته و کشش و رانش هر کدام قلب انسان را به سویی می‌کشد، انسان باید با مدیریت این امیال و فراتر رفتن از آن‌ها به جمعیت باطنی دست یابد که وصف مقام توحید است که در آن جایگاه هر امر جزئی و نسبت آن با عدالت و صواب روشن است و تزاحم‌ها و تشتت‌ها با تحلیل و اصلاح آن‌ها به هماهنگی و یکپارچگی و جمعیت منجر می‌شود و این وحدت و جمعیت عینِ خیر و طهارت و سعادت است، چنان که یک جمع سالم است نه جمع مکسر! 🔹اما نیل به چنین مقامی ضرورتاً با فرا رفتن از عادات و مشهورات رایج اهل دنیا ممکن است؛ عاداتی که نه برخاسته از ملکه اعتدال بلکه هوس‌ها و مشهوراتی که نه برخاسته از ملکه حکمت بلکه اوهام و ظنون است. 🔹اما مصداق این فراروری در خصوص ما نحن فیه و آراء متناقض بالا چیست؟ لازمه این فراروی، جمع کردن نکات صحیح هر موضع متضاد و دفع توالی فاسد هر یک است؛ این گونه می‌توان از «زلف پریشان» این وضعیت بغرنج فرهنگی «کسب جمعیت» کرد! 🔹پس حتماً باید به فکر جذب اقشار غیرمذهبی بود اما باید عنایت کرد که این جذب چون جذب به شریعت مقدسه است نمی‌تواند با مسامحه نسبت به احکام شریعت صورت گیرد که این کار نقض غرض است! این گونه می‌توان دلخوش به این بود که سیاهه لشگر انقلاب کمی بیشتر شده اما از سوی دیگر باید منتظر عادی شدن بی‌حجابی حتی در محافل مذهبی بود و به تبع فاصله گرفتن تدریجی برخی از نسل‌های آینده مذهبیون امروز از شریعت و یا بروز تدریجی خطاهای اخلاقی در بین خانواده های انقلابی! 🔹اما از سوی دیگر هم نمی‌توان در همان بادی امر، غیرمتدینینی که به محافل مذهبی راه می‌یابند را امر کرد که احکام شرعی را رعایت کنند چون در غالب موارد این اقدام منجر به دفع و ترک آن‌ها می‌شود! روشن خواهد شد که امر و نهی‌ای که ارتباطش با بنیان‌های باطنی شریعت را از دست داده باشد موفق یا کارآمد نیست...
دانش حیاتی
♨️🎥پشت پرده #علی_علیزاده چیست؟ 📍آیا علیزاده، کسی که با حضور در شبکه‌های معاند فارسی‌زبان و دفاع از
بسم الرب الحکیم، الله الطیف العلیم الخبیر! ✍️ ما، علی علی‌زاده و سابقه‌ای از التقاط که همهٔ ما را مفتون کرد، ۱ تاریخچه 🔹مدت زیادی بود برنامه‌های را کامل مشاهده می‌کردم و اخیراً به علت ضیق وقت گزینشی و بخشی پیگیر هستم. در برخی گفت‌وگوهای او در کلاب‌هاس هم حضور داشتم و مختصر گفت‌وگویی هم با او داشتم. این همه کمک کرده با شاکله و عقبهٔ فکری او و حتی تطورات سیاسی‌اش آشنایی نزدیکی پیدا کنم. 💡☯️ باید دقت کنیم شخصیت و سابقهٔ آقای علی علی زاده بسیار خاص و پیچیده است. شناخت من از ایشان در عبارت کوتاه این چنین است: یک چپ مارکسیستی که در سیر فکری و سیاسی خودش به تصدیق و همدلی با مواضع استقلال‌طلبانه و ضدامپریالیستی و مخالفت با شبه‌اسلامی پسا انقلابی رسیده است و در عین حال نسبت به ضعف‌ها و قصورهای گفتمانی جریان انقلاب هم حساس است. اما تحلیل مواضع گذشتهٔ علی‌زاده هنگامی که هنوز بیشتر در جبهه اپوزیسیون و اصلاحات بود نیاز به مجال موسعی می‌طلبد اما عجالتاً باید بین مواضع متأخر انتقادی او از جریان انقلاب و مواضع متقدم‌ترش فرق گذاشت. نقیصهٔ جدی جریان انقلابی این است که متوجه نیست خطاها و بلکه جنایاتی که از سال ۶۸ به وسیله برخی مقامات غیرصالح جمهوری اسلامی انجام شد (اعم از گردش به سرمایه‌داری نیولیبرال و ) از جمهوری اسلامی چه هیولای موحشی در ذهن فعالین سیاسی و ژورنالیست‌ها و روشنفکران ترسیم کرد. ما امروز قویاً نیاز داریم تحولات سیاسی و اجتماعی و امنیتی دههٔ ۷۰ را موشکافی کنیم و البته از تفسیرهای شعاری و شبه-امنیتی جریان انقلابی در آن زمان فراتر رویم که تمام کاسه کوزه‌ها را بر سر «اصلاح‌طلبان التقاطی و پدرسوخته» می‌شکند! حالا با نظر به زمینهٔ تاریخی مختصری که در بالا گفته شد دانش خودم از شخصیت و سیر علی علی زاده را توضیح می‌دهم: 1️⃣ یک فارغ‌التحصیل دانشگاه شریف و یک چپ مارکسیست-سوسیالیست که به ظن قوی از خانوده‌ای این چنین هم بوده (اشارهٔ او به این که پدرش از اعدامی‌هایی بوده که بخشیده شده، احتمالاً توده‌ای یا مجاهدینی) پس بی تردید، او بغضی پیشینی از جمهوری اسلامی داشته است! 2️⃣ سپس متأثر از فضای مغشوش و پرفتنهٔ دهه ۷۰ (که عمدتاً ناشی از هم خطاهای خودی‌ها مثل هاشمی رفسنجانی و کارگزاران جمهوری اسلامی و هم عملیات اطلاعاتی امنیتی دشمن به اسم خودی‌ها بود مثل قتل‌های زنجیره‌ای)، مثل بسیاری از ژورنالیست‌ها و فعالین سیاسی و دانشجویی متعارف کشور از «استبداد فاشیستی-مذهبی سرمایه‌داری» در جمهوری اسلامی به امان می‌آید و به جریان اصلاحات می‌پیوندد، و نهایتاً به انگلستان مهاجرت می‌کند. 3️⃣ آنجا طبق گفته خودش مدتی با رسانه‌های حرفه‌ای انگلیس همکاری کرده و تجربهٔ گرانسنگی کسب کرده. تا حدود ۱۰ سال پیش جزء کارشناسان بی‌بی‌سی فارسی بوده اما آشنایی او با جریان چپ و انگلیس و اشخاصی چون جرمی کوربین ظاهراً باعث می‌شود بیشتر به ریشه‌های چپ سوسیالیستی خود بازگردد، و با سیاست خارجی جمهوری اسلامی از منظر چپ سوسیالیستی ضد-امپریالیستی همدلی پیدا کند و نهایتاً در آخرین حضور خود در بی‌بی‌سی فارسی از سیاست امنیتی منطقه‌ای رهبر انقلاب دفاع کند تا برای همیشه پایش از رسانه‌های جریان اصلی انگلیس حذف گردد! او ظاهراً در دورهٔ تحصلیش در رشتهٔ در انگلیس هم فعالیت سیاسی چپ‌گرا داشته و برای همین از طرف دولت انگلیس از ادامهٔ تحصیل تعلیق شده است. حتی در تظاهرات ضدصهیونیستی هم شرکت داشته و یک بار به خاطر حمل پرچم حزب‌الله از طرف پلیس انگلیس بازداشت موقت شده است! ↩️⚠️به عبارتی دیگر، گویی علی‌زاده از یک دهه پیش متوجه می‌شود که در ج. ا. با یک درهم‌آمیختگی ایدئولوژیک مواجه هستیم که تا پیش از آن برای بسیاری از فعالین سیاسی و مردم هم معلوم نبود و همین سرمنشأ ضایعات بزرگی در جمهوری اسلامی شده: جریان انقلابی حق‌طلب با هدایت با بدنه‌ای از مذهبیون پاک اما اغلب شعارزده و ساده‌اندیش و کم‌وبیش بیگانه با فضاهای فکری در یک طرف و جریان غرب‌گرای سرمایه‌داری با هدایت با بدنه‌ای تحصیل‌کرده پیچیده و تأثیرگذار در محافل سیاسی و دانشگاهی در طرف دیگر! این التقاط بزرگترین فتنه‌ای بود که جمهوری اسلامی به آن مبتلا شده و حالا دوستان سیاسی و امنیتی سنتی که به تبع برخی چهره‌های ارزشمند دینی مرتب از «التقاط اندیشی اصلاح‌طلبان» می‌گفتند باید متوجه التقاط پوشیده‌ای بس بزرگ‌تر در گفتمان کشور باشند که البته به تدریج از سال ۸۴ از پوشیدگی خارج شد گرچه جداً هنوز درست تحلیل نشده است. آیا در این صورت باید علی علی‌زاده یک لاقبا را چون که خود قربانی این التقاط رسمی در ج.ا. شده و در فضای مشتبه سال‌های گذشته علیه نظام موضع گرفته سرزنش کرد؟ ادامه دارد... @criticalknowledge
دانش حیاتی
فکر کنید سیاح سالها مدیر گروه دانش و اقتصاد شبکه یک بوده! الانم تو وزارت اقتصاده 😂😂 سطح درک و فهم ا
بسم‌الله الخبیر ✍️ نمونه یک عارضهٔ فرهنگی در بین نخبگانِ «خودی»! 📜 پیشتر در سری که در بارهٔ آقای علی علی‌زاده نوشتم برخی دلایل مواضع منفی اصلاح‌طلبانی چون ایشان نسبت به جمهوری اسلامی و رهبری در گذشته را توضیح دادم. مطلبی که در بالا از آقای سید امیر سیاح می‌بینید مؤید برخی نکاتی است که در آن مطلب ذکر شد. یک معضل شایع که از لحاظ تاریخی دامن‌گیر بدنة حامیان بوده است، قشری‌نگری و نسبت به بیانات رهبران انقلاب است. این عارضه را حتی امروز در بسیاری از «نخبگان» انقلابی نیز می‌توان دید و البته مشکلات فشل ما هم مزید بر علت شده است چنان که فردی که دارای دکترای مدیریت و سابقهٔ تحصیل در اقتصادی نظری و محض هم هست طوری موضع رهبری را استنتاج می‌کند که یک انسان بی‌سواد یا کم‌سواد یا بی‌خبر از روش تحقیق! البته بنده مطمئناً قصد تعریض و نقد شخص ایشان را ندارم، و به تأسی از ،‌ دکتر داوری اردکانی معتقدم مثال‌های شخصی و مصداقی باید آیینه‌ای باشند که ما شرایط و خصوصیات کلی فرهنگ را بشناسیم اگر نه اشخاص و مسائل شخصی برای ما فی‌نفسه موضوعیتی ندارند. اما در خصوص این مصداق، و باز با صرف نظر از شخصیت گوینده، آنچه مایهٔ تعجب است این است که عزیزی که اقتصاد خوانده نداند که اولاً «» یک اصطلاح تخصصی اقتصاد سیاسی است و انتظار این که یک فقیه در خصوص آن با عنایت لفظی حتماً سخن گفته باشد نابه‌جا است تا با سرچ آن لفظ در سایت ایشان بتوان نظرشان را پیدا کرد؛ چه برسد به این که در سنت فقهی ما رسم بر این بوده که لازم نیست (و ممکن هم نیست) که فقیه ترم‌های تخصصی رشته‌های دیگر را بداند یا به کار ببرد بلکه او اغلب بعد از شهادت کارشناسان در بارهٔ معنی و ماهیت موضوعات تخصصی است که حکم دینی موضوع را بیان می‌کند. اما ثانیاً و مهم‌تر، ‌ایشان از شکل لفظی «نیولیبرالیسم» و پیش‌وند «نیو» هم متوجه نشده‌اند که این مکتب از تطورات «لیبرالیسم» است، و رهبران انقلاب اتفاقاً در خصوص این مفهوم دوم، «لیبرالیسم»، سخنان زیادی داشته‌اند؛ یا نداند که این دو ایدئولوژی خوانش غالب از «سرمایه‌داری» هستند و باز رهبران انقلاب تعریضات فراوان به سرمایه‌داری داشته‌اند. این‌ها از یک اقتصادخوانده و دکتر بسیار بعید است و با این وجود ایشان هستند که دیگران را به «مطالعه عمیق» دعوت می‌کند در حالی که در قامت یک مسئول انقلابی با اغفال نسبت به نیولیبرالیسم ناخواسته به نفع سرمایه‌داران فاسد کشور نیز عمل می‌کند! و باز بدتر، عدم التفات به اصول و در است، چنان که برای فهم نسبت اندیشه‌ها با هم فکر می‌کند با سرچ کردن یک «لفظ» می‌تواند نظر یک صاحب اندیشه را در بارهٔ یک «مفهوم» بیابد. مثل این که فکر کنیم می‌توانیم نظر مردم عرب‌زبان را در بارهٔ خورشید با سرچ کردن لفظ فارسی «خورشید» در سایت‌های عربی پیدا کنیم و بعد از نیافتن این واژه در سایت‌های عربی به این نتیجه برسیم که مردم عرب نمی‌دانند خورشید چیست یا در بارهٔ آن اصلاً صحبت نکرده‌اند غافل از این که مردم عرب در بارهٔ مفهوم خورشید با لفظ «شمس» سخن می‌گویند، چنان که رهبری در بارهٔ خصوصیات اقتصاد مطلوب سخن گفته‌اند که با محتوای نیولیبرالیسم ناسازگار است. خوب، حالا فرض کنید صدها بلکه هزاران مورد از این اظهارات فاقد بینش و اسلوب علمی حتی نسبت به سخنان رهبری (چه برسد به موضوعات تخصصی) ، طی ۳۰ سال آن هم از طرف کسانی که مرتب از «بصیرت» سخن می‌گفتند، چه تصویری در ذهن روشنفکران درست کرده است! به این وضعیت کمیک و تراژیک در همین نمونه نظر کنید: جمعی از کارشناسان زبدهٔ اقتصاد اسلامی که بر تاریخ عقاید اقتصادی تسلط تحلیلی و انتقادی خوبی دارند می‌گویند که سیاست‌های دولت برگرفته از ایدئولوژی اقتصادی نیولیبرالی است که سابقة تاریخی سوئی داشته است و برای این ادعای خود شواهد و ادلهٔ علمی دارند و بعد یکی از نخبگان انقلابی صاحب منصب و نفوذ می‌گوید چون لفظ «نیولیبرالیسم» در سایت رهبری پیدا نشده پس لابد نیولیبرالیسم چیز مهمی نیست و بی‌خیال کل نظرات علمی این منتقدین!‌ فاصلهٔ گهگاه کمی که بین این نوع واکنش‌های غیرعلمی و قشری تا واکنش‌های تکفیری مفرط‌تر وجود دارد را خودتان می‌تواند تصور کنید که بگویند این منتقدین علمی سیاست‌ها «از رهبری جلو افتاده‌اند»، «این‌ها مخالف رهبری» و «خواص بی‌بصیرت هستند». حالا تصور کنید اگر منتقد فردی چون آقای علی‌زاده باشد چه طور با او برخورد خواهد شد! @criticalknowledge
✍️ شاهد از غیب رسید: استناد خبرگزاری تسنیم به گزارش بنیاد هریتج: صهیونیست! یا نیولیبرال؟ 😐 پیرو ارجاع بالا، با این خبر صبح از خبرگزاری تسنیم رو به رو شدم. https://www.tasnimnews.com/fa/news/1402/01/18/2876498/ « بهبود ۱ پله ای رتبه ایران در رده بندی جهانی آزادی اقتصادی» خبرگزاری تسنیم با تیتر کردن این نکته، قاعدتاً قصدی جز توصیف مثبت از وضعیت ایران در سال اخیر با توجه به این شاخص نداشته است. ⁉️ اما مشکل کجا است؟‌ مرجع این رده‌بندی «جهانی» بنیاد هریتج است! هریتج یک بنیاد دست‌راستی امریکایی است که از لحاظ ایدئولوژی است. باید دقت کرد اصولاً گفتمان جهانی که حول و حوش «آزادی اقتصاد»،‌ «» و «» شکل گرفته است گفتمانی انگلیسی و امریکایی و ذی‌نفعان و مبلغین اصلی آن شرکت‌ها و مؤسسات مالی بزرگ غرب خصوصاً فرانسه و انگلیس و امریکا هستند چرا که آزادی تجارت برای آن‌ها یعنی دست‌رسی به بازارها و منابع بیشتر؛ و بازار آزاد برای آن‌ها یعنی مالیات کمتر و دستمزد کمتر به نیروی کار و هزینه کمتر برای رعایت استانداردهای محیط زیست؛ و همگی این‌ها یعنی سود بیشتر برای این شرکت‌ها! پس دقت کنید چه طور گفتمان آزادی بازار و تجارت مستقیماً ترجمه می‌شود به سود بیشتر برای شرکت‌های بزرگ و ضرر بیشتر برای اکثریت مردم دنیا و محیط زیست! حالا آیا رسیدن به این «آزادی» افتخار دارد؟ 🗽دقت کنید تقریباً تمام کودتاهایی که امریکا در دنیا انجام داده است یا تحت عنوان دفاع از دموکراسی بوده یا دفاع از بازار آزاد از جمله کودتای ۲۸ مرداد در کشور ما! بله! ملی شدن در ایران اقدامی علیه بازار آزاد بود! به هر حال شما زدید دارایی‌های شرکت نفت ایران و انگلیس (بریتیش پترولیوم امروز) را مصادره کردید! پس طبق منطق بنیاد هریتج که مورد وثوق تسنیم است کودتای ۲۸ مرداد در دفاع از «آزادی اقتصادی»‌ کار درستی بوده است! 💡لذا باید دقت کنیم کل گفتمان «آزادی» در اقتصاد مدرن یک گفتمان استعماری است. آیا این حرف به این معنی است که ما با هر نوع آزادی در اقتصاد یا زندگی مخالفیم یا طرفدار اقتصاد کمونیستی یا هر نوع اقتصاد دولتی هستیم؟ قطعاً خیر! نکته این هست که مفهوم آزادی در غرب مدرن از آغاز تا بدین روز ذیل ایدئولوژی و مطرح شده است و این فهم و کاربرد از آزادی فقط در راستای منافع شرکت‌های بزرگ غربی است که بانی اصلی استعمار و برده‌داری و ذی‌نفع اصلی نظام اقتصادی نابرابر جهانی هستند. 💭 حالا یاد آورید فقر شناختی که در مقاله گذشته در بالا قبلاً توضیح دادم که دامن‌گیر عمده جریان انقلابی ما بوده است. سپس به این عنایت کنید که خبرگزاری تسنیم در ادامه برای این که بخواهد کمی ژست «انقلابی» بودن بگیرد در ادامه می‌نویسد: «تحلیلگران با توجه به وابستگی بنیاد هریتج به محافل صهیونیستی گزارش‌های این بنیاد را عاری از جهت‌گیری‌های سیاسی نسبت به کشورها نمی‌دانند. برای مثال چین به عنوان دومین اقتصاد بزرگ دنیا در رده بندی اقتصادهای آزاد دنیا رتبه‌ای بهتر از 154 به دست نیاورده است. نمره چین در شاخص آزادی اقتصادی هریتج در سال 2023 بالغ بر 48.3 اعلام شده است. از سوی دیگر، به رژیم صهیونیستی در شاخص آزادی اقتصادی نمره 68.9 داده شده و این رژیم در رتبه 34 جهان از این نظر قرار داده شده است.» 😐 این به قول فرنگی‌ها disclaimer (برائت‌جویی) از دو جهت عجیب است! اولاً انگار که تنها دشمن ما در دنیا صهیونیست‌ها هستند! کلاً برای من عجیب است که بخشی از قشر انقلابی ما وقتی می‌خواهند به هر چیزی در غرب فحش دهند برچسب «صهیونیست»‌ به آن می‌زنند! مثلاً می‌گوییم چرا سازمان بهداشت جهانی بد است؟ می‌گویند صهیونیست است! با این که «صهیونیست»‌ در عرف دنیا معنای خاصی دارد و بر هر دولت یا نهادی که با رژیم اسرائيل ارتباط دارد نمی‌گویند صهیونیست که در این صورت چین هم یک دولت صهیونیست است! ادامه دارد... @criticalknowledge 🧬 دانش حیاتی
دانش حیاتی
زنگ زدم به محمد مهاجری که بگویم چرا چنین بی‌تقوایی میکنید. گفت از خبرآنلاین رفته و مسئولیت سایت اینک
بسم الرب الخبیر مطلب را خواندم. هیچ کدام از اشکالات معترضین در مطلب خبرآنلاین به آقای جبرائیلی وارد نیست. غیر از تکرار بلوای بیخود سر آن عکس بی‌ربط به اصل مطلب، آقای جبرائیلی پیشتر گفته بود که طرفدار قیمت‌گذاری رسمی منصفانه برای تمام تولیدات پایین‌دستی و بالادستی است فلذا از انتقال رانت به پایین‌دستی‌ها جلوگیری میشود.(تازه رانت هم باشد بهتر از رانت برای خام فروشها است). ثانیا، ایشان معتقد به نظارت کامل بر بازار برای جلوگیری از قاچاق است که البته زیرساخت‌ها و تکنیک‌هاش هم لازم است مهیا شود. ایشان این را هم توضیح داده بود که چون دولت خودش یک مصرف‌کنندهٔ بزرگ است، از گران‌فروشی موادخام نهایتاً بیشتر ضرر می‌کند تا سود و اصلاً کسری بودجه دولت معلول گرانی نفت و دیگر نهاده‌های تولید است نه ارزانی آن‌ها! جالب این هست منتقدین هیچ واکنشی به رانت چندصدهزار میلیاردی برای خام‌فروش‌ها که آقای جبرائیلی ازش پرده برداشته ندارند و ظاهراً از نظر آن‌ها برداشت سهوی از یک عکس (که داستانش را در بخش دوم مقالهٔ فرمان اجرایی روزولت توضیح خواهم داد) ضررش برای کشور از این چپاول سازمان‌یافته بیشتر است! این بی‌تقوایی که چه عرض کنم، چیزی بدتر است! همان طور که قبلاً توضیح دادم، تنها ابهام واقعی در پیشنهاد آقای جبرائیلی چگونگی اجرای پیمان‌سپاری ارزی در شرایط فقدان زیرساخت پرداخت رسمی است. البته یک راهی که اساتید اقتصاد اسلامی شخصاً به بنده پیشنهاد کردند این بود که با تقویت نظارت داخلی بر مدیریت شرکت‌های صادرات‌کننده میشه از فرار آن‌ها از پیمان‌سپاری ارزی (با پنهان‌کردن حجم واقعی صادرات) جلوگیری کرد. @criticalknowledge
3.62M
بسم الرب الحکیم نکاتی در خصوص مناظره اقتصادی بین آقای غنی‌نژاد و پروفسور درخشان: جایگاه الهیات و متافیزیک در مبادی علوم اتهام کمونیستی به قانون اساسی و حکیم فقیه شهید بهشتی اقتصاد لیبرالیستی و آگنوستیسیسم نقش فقها در سیاست‌های اقتصادی @criticalknowledge
دانش حیاتی
توضیح علیزاده در ویراستی درباره نقش وی در فتنه ۸۸ و فرار به لندن 💠 احمد نبویان👈 عضو شوید 🔗@ahmad_na
بسم الرب الحکیم انکارها و تردیدها در باره پدیدهٔ آقای علی علی‌زاده، خصوصاً بعد از مناظرهٔ اخیر ایشان با آقای نصیری و دفاع تمام‌قدش از آیت‌الله خامنه‌ای، ادامه دارد، و به نظرم تاکنون هیچ تحلیلی که به جامعیت، اطلاعات و دقت مطلب چندبخشی که چندی پیش در بارهٔ او نوشتم تاکنون نوشته نشده است. از عزیزان دنبال‌کننده این کانال محقر تقاضا دارم مطلب پیوند شده را نشر دهند. شناخت مستند آقای علی‌زاده، با توجه به نقش بی‌بدیل ایشان در دفاع از جبههٔ انقلاب در سال‌های اخیر، امروز برای علاقه‌مندان به کشور ضروری است و متأسفانه هیچ فهم و تحلیل عمیقی در بارهٔ شخصیت ایشان نمی‌بینم. واقعش این است اگر کسی علاوه بر آشنایی با فرهنگ و تاریخ سیاسی ایران، دانش زمینه‌ای در فلسفه به نحو عام و ادبیات مارکسیسم و ضداستعماری به نحو خاص نداشته باشد، امکان ندارد بتواند شخصیت علی‌زاده و تطوراتش را فهم کند و نتیجهٔ آن برچسب‌های تکراری و کلیشه‌ای ضدامنیتی است که این روزها می‌بینیم حتی سربازان کوچک و بزرگ انقلاب به ایشان می‌زنند. در ادامه بحث خصوصی خود با آقای جوانی که در سال‌های اخیر به عنوان متخصص جنگ نرم مطرح شده‌اند را در کانال منتشر می‌کنم، تا دوستان با سطح نازل تحلیل‌هایی که حتی از سمت چهره‌های مثلاً نخبه در بارهٔ آقای علی‌زاده ارائه می‌شود آشنا شوند. @criticalknowledge 🧬 دانش حیاتی
دانش حیاتی
بسم الرب الخبیر ✍️ ملازمهٔ لیبرالیسم و اولیگارشی: مورد ایرانی نویسنده این متن را خیلی نمی‌شناسم. ظاهراً متعلق به طیف اقتصادانان لیبرال است. این متن باعث واکنش‌هایی در بین جریان متدین شده است. تحلیل درخور این موضع نیازمند بررسی مبانی تصوری و تصدیقی آن است. مشهور در سنت لیبرال این است که آزادی سیاسی ملازم با است. دموکراسی یعنی حق عمومی برای تعیین سیاست‌ها و سیاست‌مداران. اما اگر کسی اقدام به نفی دموکراسی و اثبات کرد، لابد چیزی غیر از حق تعیین حکومت به طرق متعارف (انتخابات آزاد) منظورش است. آزادی در این سیاق قاعدتاً باید به آزادی‌های فردی مثل آزادی در رفتارهای شخصی با کمترین دخالت دولت حمل گردد. اما مشخصاً انکار ، خصوصاً با بیان جسورانه بالا، قاعدتاً نشان دهندهٔ عدم حساسیت (بلکه بی‌حسی) اخلاقی گوینده است. خوب حاصل این ایجاب‌ها و سلب‌ها را ببینیم چه می‌شود: کسی دغدغه‌اش تولید ثروت و آزادی‌های فردی است. دموکراسی به معنای انتخابات آزاد بنا به عرف سیاسی لیبرال مورد دغدغه‌اش نیست و آن را در کنار عدالت اجتماعی با بیانی تند نفی می‌کند. به نظر شما حاصل این همه چیست؟ این دقیقاً تعریف سرمایه‌داری لیبرال از نوع فرانسوی، انگلیسی و امریکایی است؛ یعنی لسه فر. در سرمایه‌داری لسه فر (لیبرال و نیولیبرال)، ثروت‌مندان حاکمان سیاسی حقیقی و نامحدود هستند. آن‌ها با کنترل ثروت، همه چیز از جمله انتخابات، سیاست‌مداران و رسانه‌ها را کنترل می‌کنند و بسط یدی فوق‌العاده دارند. در چنین سیستمی، از دموکراسی اگر اثری هم باشد، صرفاً مکانیسمی صوری است برای پنهان‌سازی یک نظام اولیگارشیک. حقیقتاً نظام‌های سیاسی لیبرال و نیولیبرال، تعریف را ارضاء می‌کنند که عبارت است از نظام سیاسی که در آن ثروت‌مندان قدرت و نفوذ بسیار زیادی دارند. طبیعتاً یک طرفدار اولیگارشی دقیقاً‌ مثل آقای خالقی می‌اندیشد: به تولید ثروت فکر می‌کند اما چون به عدالت اجتماعی و حاکمیت عمومی اعتقادی ندارد، منظورش تولید ثروت برای انباشت ثروت شخصی بدون هیچ مسئولیت اجتماعی است. در جامعه‌ای که عدالت اجتماعی و حاکمیت عمومی هم نباشد، طبیعتاً صاحبان ثروت حاکم خواهند بود! پس در حقیقت، آقای خالقی در یک خط ماهیت تفکر خود را فریاد زده است: اولیگارشی! لذا حدس می‌زنم (مطمئن نیستم) اگر وابستگی‌های مالی ایشان را هم چک کنید،‌ نهایتاً به اولیگارشی فائق در کشور برسید! البته آنچه عجیب‌تر است، چنان که جلوتر گفتم، میزان وقاحت و جسارت ایشان در بیان موضع خود است! البته شاید آقای خالقی به جمع طیف بزرگی از روشنفکران، سوسیالیست‌ها یا مذهبیون سابق پیوسته که معتقدند عدالت اجتماعی آرمانی دست‌نیافتنی است؛ ارتجاعی که در بین بسیاری از مارکسیست‌های سابق سابقه داشت. حقیقتاً واقع‌اش این است که عدالت اجتماعی بدون بنیان‌های متافیزیکی و الهیاتی درخور، آرمانی دست‌نیافتنی است و اگر دیدید بسیاری از اقتصاددان‌های فاقد دانش الهیات یا گرایش معنوی به این جمع‌بندی رسیدند تعجب نکنید! @criticalknowledge 🧬 دانش حیاتی
دانش حیاتی
⭕️ بازی طالبان ١۴٠٠ ✍️ محمدصادق کوشکی، استاد گروه علوم سیاسی دانشگاه تهران 🔹مهمترین مشکل در قبال ط
بسم الرب الحکیم در بالا روایتی حکیمانه از آقای صادق کوشکی در خصوص منازعه اخیر بر سر حق‌آبه هیرمند را مشاهد می‌کند. بحمدالله بعد از ۲۰ سال رصد مستمر تحولات منطقه و جهان و استفاده نسبی از منابع تخصصی و چارچوب‌های نظری معتبر، می‌توانم مواضع نپخته را در قبال مسائل کشور و جهان در لحظه تشخیص دهم. روزی که آقای رئیسی بر سر یک مسئله تاریخی پیچیده یعنی حق آبه هیرمند موضعی تند علیه طالبان گرفت، نپختگی را از موضع ایشان استشمام کردم و با توجه به آگاهی‌ام از برنامه‌های سرویس‌های خارجی در ۲ سال گذشته برای تحریک به جنگ بین ایران و طالبان و موج‌سازی رسانه‌ای افراطی علیه طالبان در داخل، احساس کردم با یک سناریوی امپریالیستی رو به رو هستیم. واقعیت این است که مسائل افغانستان و منطقه ما خصوصاً با توجه به مداخلات خارجی بسیار پیچیده است و با تهدید و داغ و درفش هیچ مسئله‌ای حل نخواهد شد و امروز ظاهراً بن سلمان سعودی هم بعد از ۸ سال لنگ و لگد زدن و شاخه و شانه کشیدن به این نکته واقف شده است. این تصور که می‌شود یک مسئله پیچیده تاریخی را با گروهی پیچیده و چقر مثل طالبان با داغ و درفش حل کرد یک ناپختگی واضح است. تاکنون نتیجه تهدیدات رسمی علیه طالبان درگیری مرزی در افغانستان بوده و کمکی به حل مسئله که نکرده، احتمالاً آن را پیچیده‌تر کند. @criticalknowledge 🧬 دانش حیاتی
دانش حیاتی
با هوش مصنوعی میشود احساسات جمعیت های بزرگ را برانگیخت یا جریحه دار و یا تاثر و غمگین و یا حتی موجود
بسم الرب المنتقم پیشتر از سخن گفتم. اینک باید از سخن گفت که یک نمونهٔ بارز آن فناوری جعل عمیق است. فناوری نابخرد یا خبیث برآمده از نوعی صناعت است که از حیث متافیزیکی کور است و صرفاً برای ارضای اهوای فوری بشر توسعه می‌یابد. فناوری نابخرد و خبیث آن صناعتی است که خودِ صناعت را بریده از هر حکمت و غایت متعالی، مطلوب خویش قرار داده است. این فناوری همزمان هم اسباب غرور و استکبار بشر و هم بزرگ‌ترین ظهور جهل و شقاوت او است. امروز نفس امارهٔ بشر مسلح به صنایع قدرتمند است و بسط یدی فوق العاده یافته است و این دلیلی است که چرا به تعبیر برخی بزرگان دین و عرفان مثل علامه سید محمد حسین طهرانی، توسعهٔ فناوری در شرایط غلبهٔ کفر تنها بر شقاوت بشر می‌افزاید. امروز اهل ایمان و خرد باید به جد در این باره بیاندیشند. گرچه ما برای مقابله با نیروی شیاطین مسلح به صنعت و فن نیازمند توسعهٔ آن در ایران هستیم اما با توجه به انحطاط فرهنگ در جامعهٔ خود ما، ناگزیر به آسیب‌های جدی فناوری نابخرد دچار خواهیم بود. بر اهل ایمان و خرد واجب است که برای خودسازی معنوی و کسب معارف ربانی بکوشند و از افتادن صنایع و فنون به دست اهل هوا و بازار و سرمایه جلوگیری کنند گرچه به نظر می‌رسد کار از کار گذشته است. فرهنگ تجلیل از نخبگان فنی و گسترش فناوری بدون لوازم اخلاقی و معنوی افتادن در همین دام فناوری نابخرد بوده و هست. باید دانست که الگوهای فناوری در تاریخ ما چون خواجه نصیر و شیخ بهایی پیش از صناعت، در زمرهٔ ارباب شریعت و ممحض در حکمت الهی بودند در حالی که امروز به تبع نظام آموزشی غربی، جوانانی اغلب جاهل بلکه منکر ایمان و شریعت و حکمت، در علوم طبیعی و فنی درس می‌خوانند و مستعد مددرسانی به سرمایه‌داران صاحب فناوری هستند. در این شرایط ضعف اقتدار و نظارت نظام اسلامی بر بازار و سرمایه و فناوری، باعث مزید استکبار صاحبان فناوری خواهد بود چنان که در تمدن غرب چنین شده است. @criticalknowledge 🧬 دانش حیاتی