💠سخنی با مراجع بزرگوار شیعه
🖋رضا بابایی
🔹اگر کسی از من بپرسد نابودکنندهترین خطر برای مراجع گرانقدر شیعه چیست، میگویم: قانونی نانوشته که نقد ایشان را منع میکند و جرم میانگارد. مرجعیت شیعه را نه مخالفان و منتقدان آن، که مداحان و دوستان نادان به خطر انداختهاند. اگر گفتوگوی انتقادی با بزرگان حوزه، رسمیت نیابد و منتقدان دلسوز ایشان در رسانههای عمومی اجازۀ نقد نیابند یا نقد آنان بر جسارت و توهین و دشمنی حمل شود، کار مرجعیت شیعه پیش از قرن بیستویکم به پایان میرسد. نقد نیز باید عمومی باشد تا اثر کند؛ وگرنه نصیحت است و به نیروی پند و نصیحت، تا امروز هیچ نهادی اصلاح نشده است.
🔹مراجع گرانقدر تقلید، بهرغم آگاهیهای بسیار در فقه و شریعت و بهرغم سلامت نفس، بهشدت نیازمند آشنایی با علوم جدید و نیز پیچیدگیهای سیاست و اقتصاد و بانک و تاریخ اسلام و ایران و قوانین جزایی و روشهای متنوع و نوبنیاد در تربیت و گفتوگو با انسان معاصرند. و اگر دانشاندوزی در این زمینهها را در شأن خویش نمیبینند یا فرصت آن را ندارند، دستکم جانب احتیاط را فرونگذارند. ما از ایشان آموختهایم که گاهی «توقف»، به اندازۀ فتوا اثر دینی و ارزش علمی دارد. آموختهایم که دربارۀ هر مسئلهای سه گونه میتوان واکنش نشان داد: موافقت؛ مخالفت؛ توقف. ارزش علمی و معنوی و خداپسندانۀ توقف، گاهی بیشتر از موافقت یا مخالفت است.
🔹مجتهدان گرانقدر قم همواره از دیگران گلایه میکنند که چرا بدون صلاحیتهای لازم در دینشناسی و فقه سخن میگویند. به محضر مبارک ایشان عرض میکنم که تنها فقه و شریعت نیست که اظهار نظر در آن نیازمند آگاهیهای تخصصی است. هنر، تاریخ، سیاست، اقتصاد کلان، کشورداری، حقوق بشر، عصر جدید، نظامهای آموزشی و تربیتی، مشق شب و کنکور، برجام، اسناد بین المللی مانند قانون پولشویی و دهها مقولۀ دیگر نیز به اندازۀ فقه ماهیتی پیچیده دارند، و تخصص کمترین چیزی است که اظهار نظر را دربارۀ آنها موجه میسازد. مقام معنوی و جایگاه دینی مراجع بزرگوار تقلید، سرمایۀ دین و کشور است. این مقام و شأن برتر و تأثیرگذار بر سرنوشت کشور، میرات هزار سال زهد و احتیاط و همراهی دانشمندانی همچون شیخ طوسی و مقدس اردبیلی و آیت الله بروجردی با مردم بوده است. پاسداری از این میراث بزرگ و گرهگشا، بیش از همه بر عهدۀ میراثبران است.
🔹طماعان و سودجویان هرگز از این سرمایه صرف نظر نخواهند کرد و این امکان وجود دارد که گاهی با سوءاستفاده از حساسیتهای شریعتمدارنۀ مراجع، سخنی از ایشان را پشتوانۀ فعالیتهای سیاسی یا اقتصادی خود کنند. عرض این نویسندۀ بیمقدار به محضر مبارک مراجع بزرگوار این است که بیت شریفشان را از احسنتگویان و دستبوسان و مریدان بپیرایند و جای آنان را به منتقدان دلسوز و کارشناسان بدهند؛ چنانکه پیامبران و همۀ پیشوایان دینی، چنان از مدح و مجیز میگریختند که گویی از ذبح با چاقوی تیز میگریزند: من مدحک فقد ذبحک؛ آن کس که تو را مدح میکند، به قربانگاه میبرد.
@saraeer
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠نقش آفرینی حوزه و دانشگاه در گسترش علوم اسلامی؛ فرصتها و آسیبها
✅آیت الله علیرضا اعرافی؛ استاد حوزه و دانشگاه و مدیر حوزههای علمیه
✅دکتر علی مطهری؛ استاد دانشگاه و نائب رئیس مجلس شورای اسلامی
🔶دوشنبه 26آذر1397 دانشگاه تهران🔶
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠تولید عِلمِ مُرده
🖋مهراب صادقنیا
♦️دیروز به مناسبت هفتهی پژوهش، یکی از مراکز مطالعاتی از شماری محقق تقدیر کرد. نام من نیز در لیست تقدیرشدگان بود. از لطف دوستانِ دستاندرکار سپاسگزارم.
♦️این سالها به دلیل کم شدن بودجههای دولتی، شمار زیادی از پژوهشگاهها و نیز مؤسسهها و مراکز تحقیقاتی با چالشهای مالی شدیدی روبرو شدهاند. پروژههای تحقیقاتی زیادی کنسل شده و پژوهشگران فراوانی کمکار و یا بیکار شدهاند.
♦️وضعیّتِ پیشآمده این واقعیّت را آشکار میکند که میان فرآوردههای پژوهشیِ این مؤسسهها و نیاز جامعهی علمی و دانشجویان پیوند چندانی نیست. وقتی یک پژوهشگاه نتواند از راه فروش فرآوردههای خود روزگار بگذراند و به کمکهای دولتی بند باشد، معنایش این است که آنچه تولید میکند نیازِ جامعهی علمی نیست. وقتی کیفیّت مقالهها و کتابهای تولیدی به گونهای است که کسی حاضر نمیشود برای مطالعهی آنها پولی بدهد، طبیعی است که چرخ پژوهشگاهها با اعانههای دولتی خواهد چرخید و نه فروشِ آثارشان.
♦️پژوهشگاهها، معاونتهای پژوهشی دانشگاهها، مجلههای رنگارنگ علمی-پژوهشی، و مراکز تحقیقاتی بهتر است اوضاع ناشاد خود را به تنگاهای بودجههای دولتی برنگردانند؛ بخش زیادی از این مشکل به تولید مقاله و کتابهای "مُرده" بر میگردد. مراد من از کتاب و مقالهی مُرده، آثاری هستند که چنان از نیاز علمی جامعه دوراند که کسی از تولیدشان خبردار نمیشود. کتاب و مقالههایی که سالها از تولیدشان میگذرد ولی هیچ نویسندهای به آنها ارجاع نمیدهد. ۹۷/۹/۲۵
-به نقل از کانال نویسنده
#پژوهش
#آسیب_های_پژوهش
#تحول
#علوم_انسانی
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠از سرنوشت کلیسا درس بگیریم!
🖋سلمان کدیور
◀️ حذف تکلیف دانشآموزان اشتباه است
◀️ نباید بچه ها را نُنُر بار آورد
◀️ با این شیوه بچهها به جایی نمیرسند؛ باید تکلیف داشته باشند و مغزشان کار کند
◀️ برداشتن تکالیف مدارس دانش آموزان برخلاف سنت قرآن است
♦️این جملاتی است که حضرت ایت الله سبحانی در جلسه درس خارج پس از دیدار با مدیران موسسات گاج و قلمچی (که از مشق شب و کنکور هزارن میلیارد سالانه عایدی دارند و بزرگترین مافیای این عرصه هستند) بیان کرده اند.
♦️من اما هدفم از نوشتن این مطلب حذف مشق و کنکور نیست بلکه نگرانی ام از راهی است که حوزه می رود. چند مدت پیش آقای مکارم در سخنانی نقل به مضمون گفته بودند که مردم دیگر به فتواهای ما اهمیتی نمی دهند برای همین خیلی پیرامون مسائل فتوا نمی دهیم.
♦️سوال من از ایشان و اقای سبحانی این است که وقتی شما دخالتتان را در امور اجتماعی در سطح دادن یک فتوا تقلیل می دهید دیگر چه توقعی از مردم است؟
♦️وقتی صاحبان قدرت و صنایع و سرمایه دارها با یک جلسه با شما می توانند در جهت منافعشان فتوا و توصیه بگیرند از مردم چه توقعی دارید؟ ما موضع آقای مکارم را در تایید شخصی چون قاضی زاده هاشمی به عنوان وزیر بهداشت از یاد نبرده ایم. وزیر متبختری و سرمایه داری که همواره با تحقیر ضعفا و مستمندان روی هرچه لیبرال سرمایه دار را سفید کرده است.
♦️وقتی مردمی که صدها سال حوزه علمیه را با حجره های محقر و لباس های مندرس دیده، حالا سر بلند می کند و ساختمان های آنچنانی دینی را در قم یا رونمایی از قرآن مطلا را می بیند شما چه توقعی از آنها دارید؟ می خواهید آنها چگونه پیرامون اسلام قضاوت کنند؟
♦️وقتی این همه مردم در فشار و عسر و حرج هستند، کارگری برای دریافت حقوق یک ملیون تومانی اش خودسوزی می کند، میان خیابان خود را روبروی باتوم و گارد ویژه و دادگاه سپر می کند، امّا شما را میان خودشان نمی بینند، و بلندگوی درس خارج شما را حنجره خودش نمی یابد دیگر چه توقعی دارید؟
♦️ما برخورد امام با این کارخانه دارها و مافیا ها را از زبان امام اینگونه شنیده ایم:
«من پیشتر به این کارخانه دارها و این متمکنین، که گاهی میآمدند اینجا و بعضیشان هم میخواستند من را اغفال بکنند به آنها گفتم آقا این نمیشود که همان مسائل زمان طاغوت حالا هم اجرا بشود. یک دسته آن بالاها بنشینند مُرفَّه و هرچه بخواهند هرزگی بکنند، یک دسته هم این زاغهنشینهای تهرانی، که همهتان میبینید و در شهرهای خودتان هم هست امثالش. این نمیشود. این عملی نیست.»
📍 صحیفه امام، ج۱۰،صص ۳۳۴-۳۳۵
♦️حضرات آیات!
ما توقع داریم که شما بزرگواران با این جماعت آنگونه رفتار کنید که امام می کرد.
♦️حقیر معتقدم که حوزه و بزرگانش باید از تجربه کلیسا درس بگیرند. پیوند حوزه های علیمه با نهادهای قدرت، چه این قدرت سیاسی باشد چه اقتصادی، حوزه را به عنوان مهمترین سازمان رسمی تشیع، به سوی کلیسا شدن (و در خدمت حکومت ها قرار گرفتن) و مقام روحانی را به عنوان یک مصلح اجتماعی، به سمت و سوی یک مقام صرفا تشریفاتی چون پاپ و اسقف سوق می دهد. این یک خطر جدی و مهم است که مردم حوزه و بزرگان آن را حافظ منافع شان نیابند.
-به نقل از کانال نویسنده
#آسیب_شناسی
#مرجعیت
#روحانیت
#مردم_داری
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
دغدغههای حوزوی
💠نسبتی میان ابتذال و پاسخگویی! 🔸گزارشی از اتفاقی کوچک اما مهم، در پایان جلسه هم اندیشی در باب گفتگو
💠نسبت میان اخلاق مداری و انفتاح باب گفت و گو؛
🔸پاسخی بر یادداشت "نسبتی میان ابتذال و پاسخگویی؛محمدمهدی هادی
🖋شمس الملوک مصطفوی (دبیر علمی نشست گفت و گو میان هگل و فیلسوفان مسلمان)
♦️نشست روز پنجشنبه ۲۲ آذر ، با عنوان گفت و گو میان هگل و فیلسوفان مسلمان، که از طرف کمیته روش شناسی علوم انسانی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و مجمع عالی حکمت اسلامی در قم برگزار شد ،آغاز مبارکی بود برای بسط و نشر و نهادینه کردن فرهنگ گفت و گو.
♦️بیشک در آغاز راه پر مخاطره و دشوار این کار نو و بدیع ، کاستی هایی وجود داشت اما امر مهم، آغاز گفت وگو در باب مسائل مهم عالم امروز ما، در قالب گفت و گو و مواجهه میان دو جهان اندیشه بود.
در این راستا، وظیفه ای بر دوش همه کسانی قرار دارد که دغدغه مسائلی از قبیل ایجاد همگرایی و ترویج فرهنگ گفت و گو و تعامل سازنده میان اندیشمندان این مرز و بوم را در اندیشه خود دارند و آن عمل به گونه ای است که بر غنای برنامه هایی از این دست، بیفزاید و نیز موجب انسداد باب گفت و گو نشود.
بر خود فرض می دانم که در راستای این مهم و جهت رفع بعضی شبهات ناشی از یادداشت یکی از دوستان حاضر در جلسه پنجشنبه، که متاسفانه با ادبیاتی مغایر روح گفت و گو و روا داری، حملاتی را متوجه استاد گرانقدر جناب حجت الاسلام و المسلمین دکتر پارسانیا کرده بودند ، نکاتی را عرض کنم:
🔸1-همان طور که این دوست عزیز خودشان اشاره کرده بودند ، تشکیل این جلسه با حضور اندیشمندان سرشناسی از حوزه و دانشگاه اتفاق نادری است که باید به فال نیک گرفته شود. خصوصا این که حاضران در نشست، با گشودگی به جانب یکدیگر و رعایت ادب و احترام متقابل ، مباحث سنگین مطرح شده را پیش بردند و ضمن غنا بخشیدن به گفت و گو ، تسلط خود را بر مبانی فلسفه اسلامی و غربی، که پیش شرط انجام و ثمر بخشی چنین گفت و گویی بود، نشان دادند. لذا می باید همه کسانی که قائل به فرهنگ سازی در بستر گفت و گو هستند ، برای استمرار این حرکت علمی، همه جوره بکوشند و از هیچ حمایت عملی و نظری، دریغ نورزند.
🔸2-قرار بود این جلسه در تهران برگزار شود ولی به پیشنهاد جناب آقای دکتر پارسانیا، و بنا به جهات علمی و عملی ،در مجمع عالی حکمت اسلامی برگزار شد و دست اندرکاران مجمع،به نحو تام و تمامی جهت برگزاری هر چه مطلوب تر این هم اندیشی تلاش کردند که حقیقتا در خور تقدیر و تشکر است.
🔸3-همان گونه که دکتر طالب زاده فرمودند، انگیزه نوشتن کتاب ایشان، پیشنهاد دکتر پارسانیا بوده است کما این که برگزاری این نشست نیز مدیون گفت و گوی اینجانب با ایشان- دکتر پارسانیا- بود که فرموده بودند ملاحظاتی در باب موضوعات مطرح شده در کتاب دارند و وقتی خدمت دکتر طالب زاده و دکتر بهشتی عرض کردم و پیشنهاد گفت و گو درباب این ملاحظات را دادم ، محبت کردند و پذیرفتند، با این هدف که از این رهگذر، امر مهم گفت و گو میان سنت اسلامی و غرب مفتوح شود.
🔸4-دانش ،سعه صدر و تواضع و فروتنی اساتید شرکت کننده در نشست، که هر یک در جایگاه خود شان علمی کم نظیر و قدر و منزلت والایی دارند، بر هیچکس پوشیده نیست. لذا در نوشتاری که داعیه نقد دارد، استفاده از تعبیر های ناروا و دور از انصاف علمی و اخلاقی، زیبنده نیست و با روح نقد علمی ناسازگار است.
🔸5-بدون تردید این هم اندیشی، فاقد اشکالات صوری و ساختاری نبود ولکن پرواضح است که هر اقدام اساسی و سرنوشت سازی، در گام های نخستین با نواقصی رو به رو خواهد بود که تذکرات بجا، دقیق و مصلحانه،می تواند به اصلاح آنها و ارتقاء سطح علمی و عملی آن یاری رساند.
🔸6-و نکته پایانی این که صبوری، حوصله ، آرامش و اخلاق مداری مخاطبان و رعایت شان اساتید معظم شرکت کننده در این هم اندیشی،که بدون حضور آنها امکان برگزاری این گونه نشست ها، مقدور نمی باشد، شرط ضروری ادامه روند گفت و گوست.
♦️بکوشیم از ایجاد فضای هیجانی رسانه ای، که زمینه ساز انسداد باب گفت و گوی جدی و تاثیر گذار و فرهنگ ساز میان اساتید حوزه و دانشگاه است، پرهیز کنیم و به جای نقد افراد ، اندیشه ها را به نحو عالمانه و اندیش ورزانه مورد توجه و تامل و نقادی قرار دهیم. خداوند ما را در ادامه مسیر پر مخاطره پیش رو از الطاف و یاری بی پایانش بهره مند فرماید.
#یادداشت_وارده
#نشست
#فلسفه
#علوم_انسانی
#نقد_و_نظر
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠میان ماه من تا ماه گردون تفاوت از زمین تا آسمان است!
🔲یادداشت اختصاصی "استاد اکبرنژاد" در رابطه با اظهارات برخی از فضلای حوزه در هفته پژوهش پیرامون پویایی و بالندگی علمی حوزه:
♦️به بهانه هفته پژوهش، دوباره هجمه ای علیه جریان تحول خواه شروع شده است که چرا سیاه نمایی می کنید، حوزه ما بسیار هم بالنده و آزاداندیش است. چرا که هنوز شاگرد از استادش اشکال می گیرد و هر سال کتابهای فراوانی در حوزه منتشر می شود و مجلات زیادی زیر چاپ می رود و طلبه های بی شماری در ایام تبلیغ، به اقصی نقاط کشور سرازیر می شوند و ...
♦️مشکل کجاست؟ تحول خواهان می گویند: حوزه چه کار می کند؟ و طیف متصلّب سنتی ها هم می گویند: حوزه بسیار هم پرکار و پربار است!
♦️به باور نگارنده مشکل در تعریف ما از حوزه و سطح انتظار از آن است. اگر ما قم را واتیکان و حوزه را منفصل از جامعه بدانیم که بزرگترین رسالتش رساله عملیه است و تبلیغ پاره پاره و غیر منضبط در ایام خاص، طبعاً این حوزه وجود دارد و معلوم نیست دعوا سر چیست؟!
♦️در این حوزه کسی از نسلهای متمادی طلاب نمی پرسد که چه بر سرشان آمد؟ آیا در برابر بزرگترین سرمایه زندگیشان که جوانی بود، متاع متناسبی به دست آوردند؟ آیا به خواسته های خود از حوزه رسیدند یا آرزوهایشان را در میان تلّی از ناکامی دفن کردند؟ آیا جامعه (نه آن دور دست ها که همین جامعه پیرامونی خودمان) ما را پرکار و پربار می داند یا قضاوت او پشیزی ارزش ندارد؟ از نظر او، ما به رسالت خود عمل کرده ایم و او حضور ما را در زندگی خود احساس می کند؟ یا ما را رها کرده و دنبال درس خوانده های غربی را می گیرد؟
♦️بزرگوارانی چون آقایان "بوشهری"، "اراکی"، "فاضل لنکرانی"، "سقای بی ریا" و دیگران باید به این پرسش ها پاسخ دهند و بگویند که با کدام محک می خواهند درباره کارآمدی خود قضاوت کنند؟ آیا ملاک عدد و رقم است که دولت مردان نیز می خواهند هر روز با همین اعداد و ارقام به مردم بقبولاند که خیال می کنید فقیر هستید، بلکه اعداد نشان می دهد که وضعتان بهتر شده است. امروز نیز شما به جای اینکه بگویید چند اثر پژوهشی کدام مشکلات کشور را حل کرده، عدد و رقم گزارش می کنید؟!
♦️در روز روشن چشم بندی کرده، نسل های سوخته ای را که نه صدایی برای فریاد دارند و نه رمقی برای حرکت را نادیده می گیرید و افسردگی خیل عظیم طلاب را منکر می شوید؟! چرا از طلبه ها هراس دارید و سراغ آنها را نمی گیرید و از قضاوت آنها نمی پرسید؟ چرا از مردم اطرافتان واهمه دارید و سراغشان را نمی گیرید تا به شما بگویند که از شما رضایت دارند یا نه؟ چرا از مدیران دلسوز و انقلابی و کارآمد سؤال نمی کنید که آیا حوزه توانسته به پرسش های اساسی شما در حکمرانی پاسخ گو باشد؟
♦️برادران من؛ اینکه خود ما دور هم بنشینیم و از خودمان تمجید کنیم، هنر نکرده ایم که این کار ضعفاست. هنر این بود که ما سکوت کنیم و دیگران از خدمات ما تعریف کنند و تمجید نمایند.
♦️بله برادران؛ میان ماه من تا ماه گردون تفاوت از زمین تا آسمان است.
🆔 @feghahat
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠جای خالی ولتر در ایران
🖋رضا بابایی
♦️ولتر در قرن هیجدهم میزیست. مهمترین انقلابهای ذهنی و عینی غرب در این قرن رخ داد؛ از پیروزی عصر روشنگری بر فرهنگ قرون وسطایی تا انقلاب کبیر فرانسه. ولتر در اروپای قرن هیجدهم، جایگاهی ویژه دارد. او اندیشهای نیافرید و فلسفهای نساخت و دانشی بر دانشهای بشری نیفزود؛ اما در صحنۀ فرهنگ غرب، نقشی را بر عهده گرفت که هیچ فیلسوف و دانشمندی از عهدۀ آن برنمیآمد. او توانست اندیشههای پدران عصر روشنگری، همچون فرانسیس بیکن، اسپینوزا، جان لاک و لایبنیتس را در جامعۀ اروپایی نهادینه کند و از برج عاج نخبگانی به میان مردم بیاورد. بریان مگی در «سرگذشت فلسفه» میگوید: «ولتر خود هیچگاه چیزی اصیل و در خور اهمیت به این مجموعۀ فکری نیفزود؛ اما با هر وسیلهای که در اختیار داشت(نمایشنامه، رمان، زندگینامهنویسی، نامۀ سرگشاده، طنز، تاریخنگاری) به تبلیغ این اندیشهها پرداخت.»
♦️ولتر توانست اندیشههایی را که فیلسوفان بزرگ عصر روشنگری روی کاغذ آورده بودند، به درون خانهها ببرد و با جانها بیامیزد. در این راه از همۀ هنرهای پرطرفدار آن روز، مانند نمایش و طنز و داستان و شعر و حتی ژانر نامه استفاده کرد. بدون ولتر، فرهنگ مدارا و ارزش آزادی و دموکراسی و اهمیت پاسخگویی دولتمردان به ملت، در کتابها میماند و شاید نیمقرن پس از او اندکاندک راهی به سوی جامعه باز میکرد. تجربۀ ولتر به ما میگوید: تا اندیشهای در قالبها و ژانرهای مختلف بازگو نشود و از آن فیلم و رمان و نمایشنامه و تابلو نقاشی و طنز و کارتون ... نسازند، پا از کتابها بیرون نمیگذارد.
♦️ایران قدیم و معاصر نیز متفکرانی بزرگ داشته است، اما هنوز هنرمندان و طنزنویسان و سینماگران و نگارگران و خطاطان و معماران و گرافیککاران و شاعران به این قافله نپیوستهاند. خطاطان بزرگ ما آیهای از قرآن یا بیتی از حافظ را صدها بار نوشته و تابلو کردهاند، اما هنوز هیچیک از آنان یکبار اعلامیۀ حقوق بشر را خوشنویسی نکرده است. به هر روی فرق است میان ملتی که طنزپرداز او کارمند غیر رسمی صداوسیماست با قارهای که مردم آن پنجاه سال طنزهای ولتر را خواندهاند و از آن لذت بردهاند و شبنشینیهایی دلپذیر برای خود ساختهاند. مفاهیمی همچون انسانگرایی، آزادی، حقوق بشر، صلح، مدارا، محیط زیست، دولت مسئول و شیوههای مدرن همزیستی، همان اندازه که به فیلسوف و نظریهپرداز نیاز دارند، هنرمند و نویسندگان حرفهای و اثرآفرینان دردمند هم میخواهند تا بخشی از فرهنگ عمومی جامعه شوند و در میان مردم جا خوش کنند.
♦️من از همین منظر به روشنفکری دینی مینگرم. روشنفکران دینی میکوشند برای مفاهیم عصر جدید که زندگی متمدنانۀ بشر در گرو آن است، پشتوانههایی از دین بیابند و ترویج کنند. دین و هنر و توسعه و سیاست اگر در خدمت انسان و زندگی مادی و معنوی او نباشند، وسیلهای برای هدررفت استعدادها و تواناییهای بشر میشوند.
#یادداشت
#علوم_انسانی
#آسیب_شناسی
#روشن_فکر
#غرب
#علوم_اسلامی
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠با گردنی برافراشته
🖋علی علیزاده
🔹این فیلم را در چند ساعت گذشته بارها برایم فرستادند. محمد باسط درازهی، نماینده سراوان، یکی از شهرهای سیستان و بلوچستان، از یک کارمند [احتمالا گمرک] توقعی دارد. کارمند به درازهی میگوید ما از شما دستور نمیگیریم و درازهی، نماینده سراوان به این کارمند هتاکی میکند. در این هنگام یکی دیگر از ارباب رجوعهای بانک وقتی میفهمد فرد هتاک نماینده مجلس است او را بدون حتی لحظهای مکث و تردید به شکلی تحقیرآمیز بیرون میکند.
🔸این فیلم را در این چند ساعت بارها برایم فرستادهاند که یعنی تحویل بگیر این انقلابی که از آن دفاع میکنی را. و من میگویم این فیلم دقیقا همان چیزی است که میشود در چهل سالگی انقلاب دست گرفت و به آن افتخار کرد.
🔹من میگویم این صحنه، صحنه عجیب باشکوهی است. صحنهای که یک کارمند عادی مقابل نماینده مجلس میایستد و به او «نه» میگوید و یک شهروند عادی و معمولی یقه نماینده را میگیرد و به خاطر هتاکی با اردنگ بیرونش میاندازد.
🔸این صحنه و این جسارت این شهروندان معمولی و عادی محصول مستقیم تبدیل انسان ایرانی از «رعیت قدرت» است به «شهروند صاحب حق» که ظلم و توهین را نمیپذیرد و سر خود را مقابل قدرتمندان کج نمیکنند.
🔹چهل سال پیش چه کسی چنین صحنهای را حتی به خواب میدید؟ چهل سال پیش و در خفت بار ترین دوره چند هزار ساله تاریخ ایران، یعنی دوره پهلوی، چه کسی جرات داشت حتی چنین برخوردی با یک نماینده مجلس فرمایشی «اعلیحضرت محصول کودتا» را تخیل کند؟
🔸امروز، در حالیکه باید برای اصلاح وضعیت بجنگیم، نباید تصویر کلی تر و چارچوب بزرگتر را فراموش کنیم. این مسیر بلند تاریخی را. وگرنه مشکلات در هر جامعهای فراوان است. قدرت هم همیشه سعی در بازتولید و خود دارد. اما انقلاب اسلامی انسان ایرانی را چنان از بیخ و بن عوض کرد که آزادی و آزادگی و قدرت-ستیزی، بخشی از دی.ان.ای و ژن این انسان شد.
🔹بار دیگر که رسانه استعماری بیبیسی و یا رسانه منوتو که هنوز عزادار دیکتاتوری پهلوی است و یا رسانههای ادمکشان وهابی سعودی مثل ایران اینترنشنال فیلمهای این چنینی، یا اعتصابهای کارگران و تجمعات اعتراضی را خارج از چارچوب نشان میدهند، هم زمان که در کنار معترضان میایستید و از مظلومان دفاع میکنید، این تصویر کلی و بزرگتر را هم به یاد بیاورید: اینکه این توان اعتراض و بلند سخن گفتن و حق خواهی بدون لکنت، خودش محصول مستقیم انقلاب و خمینی و هشت سال دفاع و دویست هزار شهید است. محصول مسیری چهل ساله که باید با گردنی افراشته ایستاد و به آن افتخار کرد.
#مردم_داری
#انقلاب
#چهل_سالگی
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠ما و یک خوف تاریخی
🖋سلمان_کدیور
♦️سحرگاه امروز، با آغاز روند آتش بس در الحدیده یمن، روز مهمی در تاریخ روابط منطقه ای جمهوری اسلامی و افزایش مولفه های قدرت سیاسی و نظامی کشور شکل گرفت که از دید غالب رسانه ها مورد غفلت واقع شد.
♦️انصارالله یمن پس از چند سال نبرد و این اواخر پس از ده ماه مقاومت در برابر ارتش دوازده کشور که برای تصرف بندر راهبردی الحدیده خود را به آب و آتش زدند و عاقبت با تحمل چندین هزار کشته و مجروح و اسیر به پای میز مذاکره نشستند، توانست خود را به عنوان یک جریان غیرقابل حذف و موثر در آینده یمن به جامعه جهانی بقبولاند و این یعنی تاسیس یک حزب الله دیگر در یکی از حساسترین نقطه ژئوپولتیک جهان.
♦️جمهوری اسلامی آنچه که از مذاکرات یمن می خواست را در سفر اخیر وزیر خارجه انگلیس طرح کرد تا مذاکرات با حصول نتیجه به پایان برسد تا نشان بدهد هیچ پرونده ای در منطقه، قابل حل نیست مگر آنکه رضایت تهران پیرامون آن جلب شود.
♦️آری این ها یعنی پایان سیصد سال تحقیر ملی و تاریخی ما. یعنی پایان دورانی که هر قدرتی که دلش می خواست می توانست از خاک ایران برای تامین منافعش سود ببرد، پایان عصری که شمال دست روس و جنوب سهم انگلیس باشد و شاه ایران اختیار تهرانش را هم نداشته باشد.
♦️حالا نیروی دریایی ما که پس از ساسانیان عملا فروپاشیده بود، در سودای فتح آبهای آزاد و حضور در اقیانوس اطلس است و سپاه ما حوزه نفوذش را تا شرق مدیترانه گسترش داده است.
♦️اینها مایه مباهات است و هرآنکه به اینها نبالد، وطن دوستی اش محل مناقشه.
♦️اما دوستان من، رفقا، من به همین حد که به این دستاوردهای خارجی مباهات میکنم از آنچه در داخل میگذرد بینماک هستم. ترسی که شیرینی پیروزی ها را نچسب می کند.
♦️من از لحن نماینده مجلسی که خود را آنقدر قدرتمند و مردم را آنقدر حقیر بداند که زبان به فحاشی آنان باز می کند
برای آماری که از باز شدن هرچه بیشتر شکاف و تبعیض سالانه اعلام می شود،
🔸برای آماری که می گوید مقدار دارایی های آقازادگان خارج از کشور از حساب ذخیره ارزی این مملکت هشتاد میلیونی بیشتر است،
🔸از چکش قضات، از جوهر امضای وزرا، از دین فروشی علما،
🔸از اینکه شبانه بریزند در خانه چند کارگر گرسنه و به بندشان بکشند که چرا اعتراض کردید، از اینکه ضعیف با لکنت حق خویش را مطالبه کند،
♦️از همه اینها برای آینده این کشور ببیمناکم نه از توطئه های دشمنان خارجی.
♦️بیم دارم مبادا وضعیت ما چون وضعیت حکومت اسلامی در عهد خلیفه دوم و سوم بشود، که عده ای در مرزها مجاهده می کردند و کشته می شدند و عده ای در داخل از حاصل خون آنها انبان های سکه و کاخ های خضرا می ساختند.
♦️بیم ما همان "خوف" مشهور خمینی است که پیوسته می فرمود:
▪️...من خوف این را دارم که شما که یک لشکر اسلامی[و]ملت اسلامیِ فاتح هستید الآن، و فتحی هم کردید که همۀ دنیا را به اعجاب آورد، عواملی حالا پیدا بشود که شکست بخورید؛ و شکست هم از ناحیۀ خودتان باشد؛ نه از ناحیۀ دشمن.
در خارج آنهایی که دشمن شماها هستند منعکس میکنند که جمهوری اسلامی با رژیم شاهنشاهی هیچ فرقی ندارد. فقط یک اسمی تغییر کرده؛ و الاّ واقع همان واقع است. دلیلش هم این است که این پاسدارها ببینید مثل ساواکیها عمل میکنند، این کمیتهها ببینید مثلاً چه عمل میکنند. این دادگاهها را ببینید مثل همان دادگاههای طاغوتی است. و هکذا و هکذا. آنکه امروز نگرانی دارد، آنکه امروز مصیبت است برای ما .... من خوف این دارم که عاقبت ما عاقبت هیتلر بشود.
#چهل_سالگی
#انقلاب_اسلامی
#مردم_داری
#آسیب_شناسی
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠 وحدت حوزه و دانشگاه
🖋مهراب صادقنیا
♦️در جلسهی دفاع از رسالهی دکتریام، خانمام نیز حضور داشت. یکی از استادهای محترمِ حاضر در جلسه، با لحنی میانهی شوخی و جدی، به ایشان گفت: " همسر شما جمع ضدین کرده است؛ هم آدم خوبی است و هم روحانیِ خوبی." آن روز همه خندیدیم و استرس برگزاری جلسهی دفاع به من اجازه نداد که این حقیقت تلخ را به ایشان بگویم که از قضا من هم پیش از ورود به دانشگاه، فکر میکردم "انسانها یا خوباند یا دانشگاهی."
♦️من هیچ وقت با پروژهی وحدت حوزه و دانشگاه موافق نبودهام. من معتقدم این کار نه شدنی است و نه پسندیده. واقعیّت آن است که بعد از چهل سال، این آرمان به مجموعهای از نمایشها، ویترینها، و شیرینکاریها تبدیل شده است. اگر در این سالها تمایزهای این دو سازمان به رسمیّت شناخته میشد، و هر کدام به کار خود میپرداخت، امروز هم حالِ حوزه خوب بود و هم حال دانشگاه.
♦️از وحدت حوزه و دانشگاه آبی گرم نمیشود، بیائید حوزویان و دانشگاهیان را به هم خوشگمان کنید.
#حوزه_علمیه
#دانشگاه
#وحدت
#آسیب_شناسی
#نقد_و_نظر
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠ظرفیت فحشخوری!
🖋محمد ترکاشوند
♦️تقریبا پانزده سال پیش که می خواستم لباس آخوندی را بپوشم یکی از اساتید اهل معرفت گفت آیا تحمل و ظرفیت داری فحش بخوری؟
آن روز احساس می کردم ظرفیتش را دارم. جز یک بار در ایام اکران فیلم مارمولک، دیگر برایم پیش نیامده که بفهمم واقعا تحمل فحش خوردن را دارم یا نه.
خدا کمک مان کند که چنین ظرفیتی را پیدا کنیم.
♦️یکی از حقوق مسلمان بر مسلمان این است که اگر لغزش و خطایی کرد دیگران از خطای او درگذرند.
. لِلْمُسْلِمِ عَلَى أَخِيهِ ثَلاَثُونَ حَقّاً لاَ بَرَاءَةَ لَهُ إِلاَّ اَلْأَدَاءُ أَوِ اَلْعَفْو؛ُ يَغْفِرُ زَلَّته
مسلمان بر برادرش سی حق دارد که یا باید این حقوق را ادا کند یا برادرش این حقوق را به او ببخشد. اولین حق، حق گذشت از اشتباهات و لغزش هاست.
♦️ساده تر بگویم؛ طرف نسبت به ما لغزش و خطا داشته طلبکار هم می شود که چرا از اشتباهم نگذشتی. من بر گردنت حق داشتم که مرا ببخشی.
اگر ما بتوانیم ببخشیم، خیلی ها آماده معذرت خواهی می شوند.
♦️خیلی ها حاضرند حر شوند اگر امام حسینی پیدا کنند.
کاش ما بخشیدن بدیهای دیگران را وظیفه خود بدانیم.
♦️این روزها یک بنده خدایی فحش داده، یکی هم فحش خورده، هر دو هم مدعی اند که طرف مقابل خطا کرده، یکی هم فیلمش را گرفته، یکی هم در جلسه غیر علنی مجلس تصمیم گرفته با کسی که فیلم گرفته و کسی که فحش خورده برخورد کند، در همان جلسه غیر علنی یک فرد دیگری یواشکی از آن تصمیم عجیب فیلم گرفته!!!
♦️ما هم همه را دیدیم و منتظریم ببینیم چه کسی بزرگ تر است. از بچگی شنیده ایم بخشش از بزرگان است.
-به نقل از کانال نویسنده
#نقد_اجتماعی
#جامعه
#فرهنگ
#آسیب_شناسی
#مردم_داری
#انقلاب_اسلامی
#چهل_سالگی
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0