eitaa logo
دغدغه‌های حوزوی
450 دنبال‌کننده
149 عکس
47 ویدیو
24 فایل
آئينه‌ای براى انعكاس مهمترين اخبار، دیدگاه‌ها، نقدها و تحليل‌هاى چالشی عرصه دين، فرهنگ، اجتماع، روحانيت و حوزه‌های علمیه... http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0 شناسه: @daghdagheha ادمین @a_r_moayedi
مشاهده در ایتا
دانلود
💠ابعاد تمدنی انقلاب اسلامی 🖋دکتر موسی نجفی ♦️اگر ما نتوانیم اثبات کنیم که ابعاد مثبت تمدنی داشته‌ایم، ناگزیر یا باید به فروپاشی فکر کنیم، یا به استحاله. استحاله به این معنا است که از دل نهضت مشروطه، پادشاهی مانند رضا خان بیرون می‌آید و این یعنی فقط اسمی از مشروطه باقی مانده بود. بر این مبنا اگر فقط اسم جمهوری اسلامی باشد ولی واقعیت نداشته باشد، ما در حال استحاله هستیم. بنابراین باید بتوانیم ابعاد تمدنی جمهوری اسلامی را اثبات کنیم. ♦️در چند قرن اخیر دو نوع تمدن شیعی رخ داد، یکی تمدن شیعی صفوی بود و دیگری تمدن شیعی جمهوری اسلامی. ♦️اما در کنار این ما شاهد بروز سه گونه نهضت در طول این چند قرن بودیم. «نهضتهای بیداری اسلامی» که آن فاصله و شکاف میان دوران صفوی تا انقلاب اسلامی را حفظ کردند و باعث شدند هویت تمدنی شیعی در طول این ۳۰۰ سال باقی بماند و در نهایت دوره صفوی به انقلاب اسلامی وصل شود. نوع دیگر نهضتها در این چند قرن نهضتهای شیعی‌ای مانند سر به داران و قزلباشها بودند. نوع سوم نهضتها هم نهضتهای ملی و غیراسلامی بودند که فقط در ابعاد سلبی با نهضتهای شیعی و دینی همراه بودند، و از نظر ایجابی هیچ همراهی‌ای با نهضت شیعی و دینی نداشتند. ♦️وقتی می‌گوییم تمدن بیشتر اذهان به سمت ابزار و تکنولوژی می‌رود، در حالی که تمدن ارتباط وثیقی با فرهنگ دارد. وقتی یک فرهنگ و نظام ارزشهای فرهنگی به عنوان خاستگاهی معنوی بخواهد وجه اجتماعی یا به تعبیری وجه مادی و عینی و انضمامی پیدا کند، مجبور است نهادسازی کند و این نهادسازی نیازمند ابزارسازی است تا از این طریق به آن ظهور و بروز اجتماعی برسد. این ظهور و بروز اجتماعی فرهنگ در دل جامعه همان تمدن است. به عبارت دیگر وقتی فرهنگ در جامعه مابه‌ازا پیدا می‌کند به تمدن تبدیل می‌شود. ♦️ملت‌سازی و استقلال به عنوان دو عنصر محوری تمدن، عناصری نبودند که ما در جمهوری اسلامی آنها را ساخته باشیم، اینها ابعادی بودند که از تمدن شیعی صفوی به ما رسیده است. ما در جمهوری اسلامی وارث ملت‌سازی‌ای هستیم که در صفویه شکل گرفت. امروز اگر ملت‌سازی شیعی در ایران بسیار جلوتر از کشورهایی مانند عراق و لبنان است به خاطر میراثی است که ما از صفویه داریم. ♦️در صفویه می‌توانیم سه مرحله را از هم تفکیک کنیم. 🔸مرحله نخست «تاسیس» است که با شاه اسماعیل اول رقم خورد و می‌توان نقش او را از این نظر با نقش امام خمینی(ره) در نظام جمهوری اسلامی مقایسه کرد. 🔸مرحله دوم مرحله «تثبیت» است که مقارن با زمان زمامداری شاه طهماسب اول است و می‌توان دوران او را با دورانی که رهبر معظم انقلاب رهبری جامعه را بر عهده دارند مقایسه کرد. 🔸مرحله سوم، مرحله تمدنی است. در زمان شاه عباس در دوران صفوی ما یک اقتدار تمدنی واقعی را شاهد هستیم که بعد از حدود ۱۰۰ سال رخ می‌دهد. ♦️صفویان بعد از صد سال توانستند ابعاد تمدن شیعی را در عرصه‌های مختلف شبیه‌سازی کرده و آن را به حوزه‌های مختلفی چون هنر، فرهنگ، معماری، جامعه، اقتصاد و... وارد کنند. مثلا شما در آن تمدن با میدان نقش جهان مواجع هستید، ولی امروز در تهران مثلا نماد توسعه ما «برج میلاد» است. این در نظام شیعی ما یک نماد تمدنی نیست و بنابراین روشن است که از نظر تمدنی هنوز از صفویه عقب‌تریم. ♦️صفویها صرفا با تمدن عثمانی درگیر بودند که چندان وجه هژمونیک و جهانی نداشت، ولی نظام جمهوری اسلامی امروز با هژمونی جهان غرب در جدال است که بسیار سهمگین‌تر از جدال صفویه با عثمانی است. ♦️در دوران صفویه بین افکار تمدن‌ساز و اندیشه‌های رهبران فکری جامعه با کارگزاران تمدن نوعی وفاق و همراهی و یگانگی وجود داشت همین عامل باعث تحقق تمدن آنها شد، اما امروز بین افکار و اندیشه رهبران فکری و دینی جامعه با کارگزاران تمدن این همراهی و یگانگی وجود ندارد و این مانع بزرگی بر سر راه تمدن‌سازی است. ♦️وقتی شهید مدرس می‌گفت سیاست ما عین دیانت است، منظورش دقیقا همین همراهی و یگانگی بین ایده‌ها و آرمانها و شیوه‌های کارگزاری و مدیریت جامعه بود. ایشان معتقد بود در همان غرب هم سیاستشان عین دیانتشان است، به این معنا که اگر آنها به سکولاریسم اعتقاد دارند و در حقیقت دینشان همان سکولاریسم است، کارگزارانشان هم سکولار هستند و این عینیت میان افکار و کارگزاران وجود دارد. -متن کامل در https://www.mehrnews.com http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠فقه نظام ساز؛ داریم یا نداریم؟ 🖋مهدی نصیری ♦️با اظهارات اخیر یکی از اساتید حوزه در باره فقدان نظام سازی در فقه، دوباره بحث فقه نظام ساز در محافل حوزوی مطرح شده است. بالاخره فقه نظام ساز است یا خیر؟ ♦️اولین نکته مهم این است که اساسا مساله و معضله عدم کفایت فقه سنتی و موجود برای اداره جامعه مربوط به یک قرن اخیر است و در قرون گذشته چنین موضوعی تقریبا مطرح نبوده است و مردم مسلمانی که مقید به دینی و فقهی زندگی کردن بوده اند بر اساس همین فقه همه امور زندگی خود را انجام و سامان می داده اند. و اگر در آن دوران، حکومتی فقهی و دینی هم تشکیل می شد همین فقه از عهده اداره امور جامعه تا حد زیادی بر می آمد و به هیچوجه با این حجم از گره های نظری و عملی کنونی مواجه نمی شد. ♦️بنا براین سئوال اساسی این است که چه اتفاقی در یک قرن اخیر رخ داده است که چالش ناتوانی فقه سنتی در اداره امور جامعه و ضرورت ارتقا و یا انطباق آن با مقتضیات و پیشرفت زمانه مطرح شده است؟ روشن است که اتفاق رخ داده چیزی جز مدرنیته و تمدن جدید غرب و ورود و رسوخ آن به شرق و جوامع اسلامی نیست که ساختارهای تمدنی را در عرصه های اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی و سیاسی دگرگون و با تغییراتی عمیق مواجه کرده است. اما مساله مهم این است که حوزه ها و فقه ما در باره این پدیده فوق العاده تاثیرگذار و ساختار آفرین و نظام ساز کمترین بحث و تحلیل و موشکافی ای ندارد. همان حوزه و فقه و اصولی که در برخی از موشکافی هایش دنیایی از بحث و قیل و قال بعضا کم فایده وجود دارد. ♦️حوزه و فقه ما مثل عموم مردم تحت تاثیر نظریه سیر خطی پیشرفت تاریخ و تمدن {که هیچ استناد علمی و تاریخی درست و ثابت شده ندارد و برخلاف نصوص قرانی و صدها روایت است اما به دلیل القای آن در نظام آموزشی مدرن و رسانه های جدید شهرت و قطعیتی غیرقابل بحث یافته است} معتقد به مشروعیت و مطلوبیت تمدن جدید در ساحت معیشت و ساختارهای مادی مانند بانک و بورس و بیمه و رسانه و حمل و نقل و ... است. البته در مطلع ورود مظاهر مدرنیته به جامعه ما مخالفتها و نقدها و مقاومت هایی از سوی برخی علما و فقها در برابر آن صورت گرفت اما نتوانست در برابر سیلاب سهمگین نظری و عملی مدرنیته تاب بیاورد و لذا به محاق رفت. خب با این نگاه به تمدن جدید دو راه و گزینه در پیش روی فقه و فقیهان وجود دارد: ..... 🔴جمع بندی بحث این که فقه در قیاس با جامعه و تمدن سنتی ماقبل مدرن (جدای از مشکل غیبت امام معصوم)، ارزشها و احکامش با نظامها و ساختارهای حاکم در تلائم وتناسب بوده و اساسا بحث نظام سازی (مقصودم در اینجا تاسیس حکومت ونظام سیاسی نیست که مشروعیت انحصاری آن برای دین و فقه در عصر حضور و غیبت ثابت است) مطرح نیست اما در روزگار کنونی نظام سازی مستقل و خالص و یک دست دینی و فقهی در قبال ساختارها و نظامات مدرن اغلب غیر عملی و منتفی است و تنها باید به طور نسبی و در حد مقدور به تغییر و اصلاحات دست زد و البته این توان محدود و نسبیِ تمدن سازی در زمانه جدید (صرف نظر از مانعیت غیبت که آن هم به مردم بر می گردد) نه به دلیل ضعف و نقصان دین و فقه و فقها به عنوان علت فاعلی بلکه به جهت انحطاط و ویرانی علت قابلی که بستر تمدنی مدرن است، بر می گردد و از این رو تحلیل روشنفکران که این مساله را به عقب ماندگی فقه و دین و پیشرفتگی و کمال یافتگی تمدن جدید ربط می دهند، مردود است. -به نقل از کانال نویسنده http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠چرا برخی مراجع یخ‌شان نمی‌گیرد؟ 🖋روح الله جلالی 🔸باید یک عالم دینی باشید تا بدانید شهوت داشتن یک نماز جماعت چندهزار نفری، از شهوت داشتن یک کاخ چندهکتاری، وسوسه انگیزتر و جذاب‌تر است. 🔸باید یک عالم دینی باشید تا بدانید لذت داشتن صدها شاگرد قوی و عالم در بهترین مکان و بهترین ساعت تدریس در حوزه‌ علمیه درحالیکه بسیاری از علما و اساتید به زور چند ده شاگرد ممتاز دارند، چقدر آرامش‌بخش بوده و در میزان رضایت‌مندی از زندگی اثر دارد. 🔸باید یک عالم دینی باشید تا متوجه شوید بعد از چند دهه تلاش دینی و علمی در یک منطقه و احترام پشت احترام، یک نفر از راه برسد و بشود آقای همه و همه توجهات علمی و معنوی سمت وی سر بخورد چه معنایی دارد. 🔸در همه این موارد شیطان به قدری قدرتمند می‌شود که شاید یک دهم تلاش خود را برای اقناع یک مومن ساده برای شرابخواری احتیاج داشته باشد! تو عالمی! تو نماینده خدا روی زمینی! تو حافظ دینی! مردم به برکت وجود تو الهی و مومن شده‌اند و در نبودت همه فاسقانی کافرند! چقدر برای اسلام خون دل خوردی؟ الان این نورسیدگان چه هستند؟ که هستند؟ از کجا معلوم که پرچم اسلام را به توان و دلسوزی تو برافرازند؟ می‌بینی وقتی وارد صحن می‌شوی برای سلامتیت چندهزار نفر صلوات می‌فرستند؟ اینها برای عظمت اسلام است و اسلام تویی! 🔸اینجاست که آفات علم و عالم بودن از ذهن فرد زدوده می‌گردد. تواضع واقعی نه نمایشی، کنار می‌رود. عُجب رخنه می‌کند و فرد خود را قیم می‌پندارد. 🔹آیت‌الله بروجردی سال 1323 شمسی برای عمل جراحی از بروجرد خارج شده و به مدت هفتاد روز در شهر ری بستری شد. علما و بزرگان قم از جمله سیدروح‌الله خمینی از اساتید مطرح وقت، به اصرار، ایشان را قانع نمودند که به قم برود. تا ایشان وارد قم شد شیطان نه تنها زورش به مراجع ثلات قم نرسید، بلکه ماجرا معکوس شد. 🔹در همان بدو ورود، آیت‌الله العظمی سیدصدرالدین صدر، به احترام آیت الله بروجردی، پیشنمازی صحن بزرگ حرم حضرت معصومه سلام الله علیها به ایشان واگذار نمود. 🔹آیت‌الله العظمی حجت نیز وقت تدریس فقه خود را که بعد از مرحوم آیت الله حائری تدریس می‌نمود به ایشان واگذار کرد. 🔹آیت الله‌العظمی سیدمحمدتقی خوانساری نیز در تجلیل و بزرگداشت و معرفی او به خاص و عام و تحکیم اساس مرجعیت ایشان تلاش کافی نمود. به نحوی که پس از فوت آیت‌الله اصفهانی و آیت‌الله حسین طباطبائی، مرجعیت عام شیعیان به آیت الله بروجردی منتقل گردید. ♦️نتیجه این اخلاص و دنیاگریزی واقعی علمای وقت، شد تصمیم و حرکتی عاقلانه که ثمره آن رشد نجومی حوزه علمیه قم، تربیت نخبگانی قدرتمند در حوزه، مرکزیت حوزه قم در جهان تشیع و شتاب بیشتر مبانی و معارف شیعه، و در نهایت بستری که در آینده بزرگ‌ترین تحول جهان اسلام در سرنگونی یک حکومت وابسته شاهنشاهی و تشکیل یک حکومت اسلامی بر پایه حکومت مرجعیت تقلید را رقم زد، گردید. ♦️اما پس از انقلاب اسلامی، قدرت سیاسی با مرجعیت گره خورد و هم تشخیص، سخت شد و هم مبارزه برخی علما با شیطان درون سخت‌تر! ♦️حتما علما برای این آزمون سخت راهکارهای قوی‌ای دارند. وگرنه آدمیزاد بد آسیب‌پذیر است. -به نقل از کانال نویسنده http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
4_5787539152291497306.pdf
312.2K
💠تحلیل و نقد پیش‌نویس توسط حجت الاسلام دکتر محسن الویری با عنوان: «الگوی پایه اسلامی ایرانی پیشرفت و آرزوهای تمدنی محمدرضا پهلوی» http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠از علم خبری نیست! 🖋استاد رسول جعفریان ♦️زمانی که بهترین کتابهای بازار در حوزه های پژوهشی، عبارت از رساله های دکتری و ارشد باشد، آن وقت باید امید داشت که تحولی در حوزه دانش در جامعه پدید آمده است. ♦️به عبارت دیگر، تنها مسیر درست در پیشرفت علم، در همه حوزه ها، عبارت از این است که بتوانیم، رساله های دکتری و ارشد را تبدیل به بهترین دستاوردهای علمی جامعه مان بکنیم. مثلا وقتی وارد یک کتابفروشی بروز می شویم، بهترین کارهایی که روی پیشخوان آن کتابفروشی است، رساله ها و پایان نامه های دانشگاهی باشد. وقتی یک پژوهش را می خوانیم، در پیشینه علمی آن بحث، یکسره به معرفی چندین رساله و پایان نامه بپردازد و بگوید که قبل از من چه تحقیقاتی در این زمینه شده است. ♦️وقتی دیدیم که افراد با افتخار رساله های دکتری و پایان نامه های خود را منتشر می کنند، و درصد قابل توجهی از کتابهای بازار علمی ما همین هاست، باید امید داشته باشیم که روزنه هایی برای گسترش علم فراهم شده است. ♦️اگر جز این بود، و کارهای تألیفی عمومی، تصحیحی، ترجمه و جز اینها جای رساله های دکتری و پایان نامه را در کتابفروشی ها گرفت، معنایش این است که هیچ پیشرفتی در زمینه دانش نشده است. ♦️مسلما همین امر در رشته های پزشکی و فنی و علوم پایه هم وجود دارد، بلکه در آنجا آشکارتر و بهتر است. ♦️به نظرم، امروز در جامعه ایران ما چنین نیست. درصد بسیار کمی از کتابهایی که در بازار است، رساله های دکتری و ارشد است. ♦️مشکل این است که بیشتر این رساله ها به گونه ای است که قابل نشر نیست. چون از ابتداء تا انتها مسیر درستی در نگارش آنها طی نمی شود. طبعا در جامعه هم اعتمادی به این رساله ها که بسیاری با تقلب نوشته می شود وجود ندارد. ♦️اگر فقط و فقط همین یک معیار برای پیشرفت علم در یک کشور باشد، کافی است که مطمئن شویم اتفاق مهمی در کشور ما نیفتاده است. در اینجا، مقصود بازار کتابهای علمی است نه داستانی یا هنری یا جز اینها. آن گونه کتابها و مطالعه آنها، سبب پیشرفت علم نیست. ♦️علم فقط و فقط در رساله ها و پایان نامه های دکتری و ارشد و مقالات مستخرج از آنهاست. ♦️کشور ما از این جهت فوق العاده ضعیف است. مرکز گردآوری رساله های دانشگاهی ما در کشور «ایرانداک» یک مرکز ورشکسته علمی ـ دانشگاهی است که هیچ کس به آن توجه جدی ندارد. ♦️برای شکل گرفتن جنبش پایان نامه و رساله، باید هزینه کرد. در کشور ما این امر غالبا و به خصوص در علوم انسانی و اجتماعی که مثل علف هرز رشد کرده، و حتی علومی که نام های دینی مثل علوم قرآنی و حدیثی و جز اینها را یدک می کشد، هیچ نمودی ندارد. -به نقل از کانال نویسنده http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠چه کسی گفته حکومت باید به فکر افزایش دین‌داری مردم باشد؟! 🔊دکتر سعید زیباکلام در گفتگو با نشریه خیمه ♦️اساساً چه کسی گفته كه اصحاب حكومت، هر قدر هم كه صادق و صديق و امين و خيرخواه و مردمي و خادم خلايق باشند، بايد به فكر افزايش دين‌داري مردم باشند؟ ♦️بنده بر اين گمان نيستم كه افزايش ايمان و دين‌داري مردم، مردم هر قوم و قبيله و ولايتي، بر عهده حاكمان باشد. بي‌ترديد بسياري از مردم كه در اثر عوام‌فريبي‌ها، دروغگويي‌ها، و شيّادي‌هاي بسياري از مسئولان در اين چند دهه، از دين و ديانت رميده و يا دست كم دل‌مُرده و بي‌تفاوت شده‌اند، از اين سخن خرسند و دل‌شاد مي‌شوند اما بلافاصله بايد بيفزايم كه حتي اگر هيچ‌يك از آن عوام‌فريبي‌ها و دروغ‌ها و غارت‌ها و پنهان‌كاري‌ها هم رخ نداده بود باز هم اين سؤال به طور راهبردي موضوعيت دارد كه بر چه اساسي مي‌خواهيم قائل شويم كه: حاكمان را بايد كه ايمان و ديانت خلايق حفظ و بلكه افزايش دهند؟ ♦️مادامي كه در عرصه‌ی انديشگي و سياسي قائل باشيم يك يا تني چند عرش‌نشين هستند كه آراء درست و عقلاني را نهايتاً مي‌دانند هيچ جاي جدّي‌اي نه براي آزادي انديشه و آراء مي‌ماند و نه براي پژوهشي آزاد كه به انديشه و آرائي بديع و نوآورانه بينجامد. در اين صورت است كه مابقي كه فرش‌نشين‌اند كما بيش مشغول تئاتري مي‌شوند بزرگ و ملي كه اگر سالي سيصد همايش و نمايش براي جنبش نرم‌افزاري و تحول علوم انساني در آن برگزار شود و سيصد هزار سكه هم اعطا شود به قدر عطسه‌ی بزي، اين تنور خاموش عقيم را گرم نخواهد كرد. آيا صادقانه نيست كه دست‌كم ديگر شعار آزادي انديشه و آراء هم ندهيم؟ و امانت‌دارانه‌ نيست كه آن هزاران هزار سكه را هم خرج مستضعفاني كنيم كه صاحب حقيقي آن سكه‌ها هستند؟ -به نقل از کانال مطالعات اجتماعی فقه http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
دغدغه‌های حوزوی
💠فقه نظام ساز؛ داریم یا نداریم؟ 🖋مهدی نصیری ♦️با اظهارات اخیر یکی از اساتید حوزه در باره فقدان نظ
💠سخنی با مهدی نصیری! 🖋پاسخ حجت الاسلام رضا غلامی به یادداشت «فقه نظام ساز، داریم یا نداریم؟» ♦️چند سالی است جناب آقای مهدی نصیری در قامت یک صاحب نظر دینی ظاهر شده و به خود اجازه می دهند بدون ارائه بحثی روشمند و مستند، درباره همه موضوعات مبنایی دین اظهار نظر کنند؛ از نفی فلسفه اسلامی و ترویج نوعی اخباریگری، تا بازگویی و ترجمه امروزی نظرات فردیدی در باب غلبه مطلق مدرنیته بر عالم، از تحدید و کوچک نمایی مرزها و طاقت فقه شیعی و ناتوانی آن در نظام سازی، تا تردید افکنی و کمرنگ سازی بُروز و ظهور عینی اسلام در قالب تمدن نوین اسلامی در دوران غیبت امام زمان (عج) و غیره. ♦️جالب اینجاست که این همه اظهار نظر در شرایطی صورت می گیرد که دقیقاً معلوم نیست جناب نصیری در چه حوزه و مکتب علمی ای، و در چه سطح و عرصه ای تحصیل و سپس مورد آزمون قرار گرفته اند و اساساً چقدر شایستگی اظهار نظر قطعی در این موضوعات دارند؟ ♦️آیا سکوت فضلای حوزه در قبال این نظرات به مفهوم بی نظر بودن آنها در قبال این اظهار نظرهاست یا به معنای جدی نگرفتن نظرات ایشان است؟ آیا سزاوار نیست این دیدگاهها قبل از درج در رسانه های عمومی در مجامع تخصصی حوزه نقد شود؟ ♦️و نکته دیگر آنکه چقدر سوژه هایی که ایشان برای اظهار نظر انتخاب می کنند مسأله امروز انقلاب است و واقعاً پشت این نظرات که من از آن به " تقلیل گرایی " و " خنثی گری انقلاب اسلامی " تعبیر می کنم چیست؟ ♦️معتقدم گرچه آقای نصیری خود را مخالف فلسفه معرفی میکند اما به شدت از آن تفکر متأثر است. حتی اگر بگوییم که برآیند برخی از مباحث آقای نصیری با مباحث انجمن حجتیه شباهت دارد، سخن غیر دقیقی نگفته ام. ♦️لازم می دانم خیلی مجمل به چند نکته اشاره نموده و مابقی بحث را به فرصت دیگری مؤکول کنم: 🔸اولاً. اگر از موضع کلام سیاسی اسلام به بحث های ایشان بنگریم، گوهر مباحث آقای نصیری به خنثی سازی حکومت اسلامی در دوران غیبت معصوم (ع) منجر میشود. ایشان با زبان پنهان و آشکار این پیام را به مخاطبشان منتقل می کنند که حکومت اسلامی در دوران غیبت با محوریت فقه و فقیه اقامه میشود و در جایی که دستگاه فقه ما قدرت پاسخگویی به انتظارات، من جمله نظام سازی ندارد، حکومت اسلامی در دوران غیبت، یک حکومت حداقلی است و نباید آرزوی احیاء تمدن اسلامی را داشته باشد. 🔸ثانیاً. آقای نصیری در شرایطی وارد فاز زیراب فقه زدن شده اند که قبلاً به زعم خودشان حقانیت میراث فلسفی شیعه به خصوص حکمت صدرایی را نفی کرده اند و از صلاحیت مطلق فقه اخباری نسبت به فلسفه سخن رانده اند و حال که چندی است وارد کوتاه سازی قد و قواره فقه و به تبع آن حوزه های علمیه شده اند، معلوم نیست نهایتاً در منظر او چه چیزی از اندیشه اسلامی باقی مانده است و آیا از نظر ایشان امروز کاری جز به انتظار ظهور نشستن و دعاگویی، باقی مانده است یا خیر؟ 🔸ثالثاً: ما در اتمسفر انقلاب اسلامی تنفس می کنیم و عمل خود را در چارچوب تفکرات امام (ره) و رهبر بزرگوار انقلاب تعریف می کنیم، هر چند این به منزله بحث نکردن نیست لکن روشن است که در یک کار عظیم جمعی نمی توان خود رأی بود و یا بلبشوی فکری را مباح ساخت؛ ♦️در چنین شرایطی، چقدر نظرات آقای نصیری با محکمات دیدگاه های امام درباره فقه، درباره حکومت اسلامی و ولایت فقیه در دوران غیبت و بحث تمدن سازی و غیره انطباق دارد؟ به نظر میرسد یا جناب آقای نصیری سخنان صریح امام درباره رسالت حاکمیت اسلامی را ملاحظه نکرده اند و یا انتظار دارند نیروهای انقلاب به جای اندیشه های امام (ره) از اندیشه های ایشان تبعیت کنند؟! ♦️به هر حال، توصیه بنده به جناب آقای نصیری این است که بیشتر مطالعه کنند و قبل از آنکه جمعبندی های خود را عجولانه منتشر کنند، آن را متواضعانه با علما و فضلای حوزه در میان بگذارند و اصلاح و تکمیل کنند؛ ضمن اینکه دسترسی ایشان به رسانه ها و محافل انقلابی سبب نشود که انتظار داشته باشند این دیدگاهها، جزو تفکر انقلاب محسوب شود. -به نقل از کانال مهدی نصیری http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
دغدغه‌های حوزوی
💠سخنی با مهدی نصیری! 🖋پاسخ حجت الاسلام رضا غلامی به یادداشت «فقه نظام ساز، داریم یا نداریم؟» ♦️چند
💠عرصه را بر آزاد اندیشی تنگ نکنید 🖋پاسخ مهدی نصیری به نوشته رضا غلامی ♦با مطلبی نه زیبنده یک روحانی که عنوان عظیم «حجت الاسلام» را بر او می نهند، مواجه شدم پر از طعن و اهانت و از موضع یک عقل کل حرف زدن و نصیحت کردن. سخت متعجب شدم از این که یک روحانی شاغل در نهادی مهم و محترم، چگونه در مواجهه با یک مقاله ناظر به بحث های حوزوی اخیر در باره «فقه نظام ساز» این گونه قلم زده است. ♦️جناب غلامی که از داعیه داران اسلامی سازی علوم انسانی بر اساس فلسفه ملاصدراست و گاه و بیگاه خط و نشان های آبداری برای علوم انسانی موجود در دانشگاهها می کشد و نقدهای بنده بر فلسفه اسلامی را دیده، در نیافته که بنده با واژه فلسفه و مطلق فلسفه مخالفتی نکرده ام تا سخن گفتن و استناد اندک من به مرحوم فردید و یا هایدگر که حامل نوعی اندیشه ورزی فلسفی در باب مدرنیته هستند، در تناقض با موضع من در قبال فلسفه باشد بلکه انتقاد من و دیگر منتقدان به فلسفه اسلامی موجود است که کاملا منبعث و متخذ از مبانی فلسفی ارسطو و افلاطون و فلوطین و ... است و نسبتش با اسلام و معارف قران و اهل بیت(ع) تعارض و تقابل است. ♦️قصدم در مباحث اخیر پیرامون «فقه و تمدن سازی» زدن زیراب فقه (به تعبیر آقای غلامی) نیست بلکه به زعم خودم {چقدر درست باشد والله العالم، و البته آقای غلامی نگوید بیا سراغ من یا فلان عالم جلیل القدر تا مطمئن شوی درست است یا نه، چون این اطمینان فقط با مراجعه به فصل الخطاب معصوم به دست می آید و تا او در پرده غیبت است بنده اگر به نظری متفاوت با بزرگان غیر معصوم برسم، حق ندارم از نظرم دست بردارم مگر آن که به هر دلیل بطلان نظر کنونی ام برایم باورمند شود} نجات دادن فقه عصر غیبت و زمانه سیطره مدرنیته از زیر بار یک توقع و انتظاری است که بر عهده او نیست و گذاشتن چنین تکلیفی بر دوش فقه و به تبع آن بر دوش نظام مبارک جمهوری اسلامی به مصلحت دین و فقه و نظام نیست. قصدم این است که انتظارات واقعی و عملی را از فقه و نظام در تحقق احکام و آرمانهای اسلامی در این روزگار ترسیم کنم و بار فقه و جمهوری اسلامی را برای تداوم حاکمیت ولایت فقیه سبک کنم تا در آینده ای نزدیک پرچم این نهضت و انقلاب شکوهمند را به دست بقیة الله الاعظم بسپاریم. ♦️تفکر در اتمسفر انقلاب اسلامی به معنی نفی مباحثات علمی و لو آن که به نظراتی متفاوت با دیدگاه امام یا مقام معظم رهبری منجر شود، نیست. در شرایطی که مسئولیت اجرایی ندارم و به تحقیق و نوشتن و طلبگی اشتغال دارم، هم بر اساس مبنای امام و هم مبنای رهبری و نیز مبانی مسلّم شیعه، هیچ منعی برای رسیدن به دیدگاه های متفاوت با این دو عزیز عظیم القدر و طرح اصولی آنها در هیچ زمینه ای وجود ندارد. ♦️مگر آقای غلامی دستور العمل رهبری بزرگوار در مورد ضرورت و لزوم برگزاری کرسی های آزاد اندیشی را با آن مضامین بلند ندیده اند که این گونه از طرح نظرات طلبه ای چون بنده با سوابق معلوم الحالم! بر آشفته شده و قلم به توهین و انگ زنی برداشته اند. من مدتها فکر می کردم چرا این سند عالی و مایه مباهات، بر زمین مانده و به آن کما هو حقه (که رهبری باری گفتند من صد بار برای راه اندازی کرسی های آزاد اندیشی تذکر داده ام)، عمل نمی شود، اکنون با این مقاله آقای غلامی که با محافل و نهادهای مسئول برگزاری کرسی های آزاد اندیشی مرتبط است، در می یابم که ظاهرا مدیران مسئول برگزاری کرسی ها کم و بیش چون جناب غلامی فکر می کنند که اساسا طرح دیدگاه های متفاوت با امام یا رهبری غیر مجاز و گناه و جرم است و مقصود رهبری هم از برگزاری این کرسی ها این بوده که همگان بیایند و نظرات امام و رهبری را تکرار کنند و بعد فکر کرده اند خب تکرار این نظرات که نیاز به مناظره ندارد، پس کرسی های آزاد اندیشی تعطیل!! ♦️در دوران مسئولیتم حدودا هفت دیدار با رهبری معظم داشتم و در پنج دیدار آن مواجهه ای انتقادی داشتم به این معنا که یا از نهاد و مسئول و مساله ای در نظام به ایشان صریحا شکوه و شکایت کردم و یا حرف و دیدگاهی متفاوت با دیدگاه ایشان مطرح کردم. از جمله باری در دیداری، دیدگاه تازه ام در باره نسبت اسلام و تجدد را با ایشان در میان گذاشتم که ایشان فرمودند: با نیمی از حرف شما موافق و با نیمی مخالفم. در تمام این دیدارها، چیزی جز سعه صدر و بشاشت و گاه حتی تشویق از ایشان ندیدم و برای من که 20 سال از امروز جوانتر بودم، منبع دلگرمی و اعتماد به نفس و شجاعت بخشی بود. حالا این منش و روحیه را باید با منش جناب غلامی و امثال او که ادعای دفاع از رهبری و نمایندگی رسمی و غیر رسمی از خط و منویات ایشان را مطرح می کنند مقایسه کرد تا معلوم شود که چه جفایی در حق معظم له و شاکله روحی و بینشی و منشی ایشان صورت می گیرد. -متن کامل در کانال نویسنده http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠جمهوری نماز جمعه 🖋یاسر عرب ♦️دیده اید امام جمعه فلان شهر با جوانان والیبال بازی کرده و آبشارهای اسمی زده؟ امام جمعه ی بهمان شهر هم خودش بشقاب نذری داده؟ شنیده اید امام جمعه شهر دیگری میوه خریده و دیده اید عکس آن یکی را در حال گرفتن پنچری ماشین اش؟ ♦️اینها تصاویری است که دوستانِ ارزشی من سعی دارند برای جامعه بازنمایی کنند. آنها تلاش دارند نشان بدهند در قبال سنتِ تجربه شده ی مردم در خصوصِ از ما بهتر بودنِ ائمه ی جمعه، مصادیقی هم از زندگیِ مردمی، ساده زیستی، و دغدغه مندی ایشان وجود دارد. ♦️مسئله ی من اما نه آن ائمه ی جمعه ی عبوسِ سیاست مسلک است و نه آن امام جمعه ی خندانِ اخلاق محور، نه چنان که می بینیم میان سال یا کهن سال بودن اکثر آنهاست و نه چنان که می شنویم میل به آوردن جوان سالان! ♦️رکنی، امام جمعه بندرلنگه: «استدعای ما از مقام معظم رهبری هم همین است که این قانون منع بکارگیری بازنشستگان در مورد ائمه جمعه نیز اجرا شود و بنده حاضرم اولین کسی باشم که از همین تریبون نماز جمعه با مردم خداحافظی کنم.» ♦️امام جمعه دائم از طرف شورای سیاست‌گذاری ائمه جمعه کشور (تحت اشراف رهبر) انتخاب می‌شود. امام جمعه دائم می‌تواند یک یا چند نفر را به عنوان امام جمعه موقت همان شهر انتخاب کند. امام جمعه دائم مراکز استانها از طرف ولی فقیه یا رهبر حکومت اسلامی-شیعی انتخاب و مشروعیت پیدا می‌کند و نماینده ولی فقیه در آن استان نیز می‌باشند. ♦️سوال اساسی اینجاست که امام جمعه واسطه ی ولی فقیه با دستگاه های دولتی است یا پل ارتباطی با مردم؟ اگر امام جمعه واسطه ی ارتباط بین مردم و ولی فقیه است پس چرا نباید با ساز و کاری مشخص توسط خود مردم انتخاب و سالیانه ابقا شود؟ نقش نمازگزاران در تعیین خط و مشی خطبه های نماز جمعه چیست؟ اینکه در برخی شهر ها سالهای سال است که مردم از فلان امام جمعه به تنگ آمده اند اما هیچ قدرتی برای برکناری او ندارند، چه معنی دارد؟ این کجای اش جمهوری است؟ -به نقل از مکتوبات http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠در عصر تفرقه، امیرخانی باشیم 🖋سلمان کدیور ♦️دیروز پس از روزها کش و قوس نتایج داوری جایزه جلال اعلام شد تا کتاب «رهش»، آخرین اثر رضا امیرخانی برنده این جشنواره ملی داستان نویسی کشور باشد. اما شاید این خبر به نسبت اتفاقی دیگر، که البته متناسب با شخصیت غافلگیر کننده امیرخانی است کوچکتر باشد. آن اتفاق آن بود که این نویسنده جوان، صد میلیون جایزه این جشنواره را به موسسه «دانایار» اهدا کرد. موسسه ای برای توانمند سازی معلمان پایه ابتدایی اهل تسنن سیستان و بلوچستان. ♦️این کار امیرخانی به دو جهت اهمیت دارد، نخست از این جهت که این مبلغ برای هرکسی، در این شرایط بد اقتصادی، بخصوص اگر آن شخص تنها راه معیشتش نویسندگی باشد، یک ایثار بزرگ است. زمانه ای که با توجه به تیراژ کم کتاب ها، قیمت بالای و دوری مردم از آن، دوران عسر و حرج نویسندگی است. ♦️اما وجه مهمتر این است که این مبلغ را یک نویسنده شیعی به یک موسسه اهل سنت اهدا می کند. در عصری که مسئله تقریب و وحدت مذهب، در بعد نظری چیزی در حد شعار مانده و در بعد عملی به بیش از اینکه به مقدسات یکدیگر توهین نکنیم و در نمازهای هم شرکت کنیم و یکدیگر را نترکانیم متوقف شده است. http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠صداوسیما و نقش زینبی؟! 🖋مجتبی_نامخواه(جامعه شناس) ♦️سازمان صداوسیما به رسانه‌ای به مراتب محافظه‌کارتر و مهوع‌تر از گذشته تبدیل شده است: صدها تجمع کارگران معترض ایرانی را به حساب نمی‌آورد اما اگر در کوچه پس‌کوچه‌ای در شهری در دیار غرب، چند نفر تجمع کنند، پوشش ویژه می‌دهد؛ با  جنبش جلیقه‌زردها که رسماً مدهوش می‌شود! ♦️آنتن‌فروشی به شبه‌اقتصادی‌ها که مدت‌هاست در آن سازمان رویه شده امروز ارتقا (قهقرا) یافته و بدل به آنتن‌فروشی شبه‌فرهنگی شده است: آنتن شبکه‌های صداوسیما به جولانگاه چندش‌آور سلبریتی‌هایی شده که هر چند بسترساز و مدافع پروپا قرص ابتذال(سطحی‌بودن) سینمایی هستند اما چون با سیاست‌های سیاسی سازمان کاری ندارند، مجری خوب شبکه‌ها هستند. ♦️از یک‌سو در برابر بازنشستگی مدیرانش بیشترین مقاومت‌ها را دارد و از سوی دیگر با پخش مکرر نمایشی به نام مدیریت دهه شصتی‌ها، جوان‌گرایی را از معنا تهی ساخته و آن را از مفهومی ایدئولوژیک، به مفهومی فیزیولوژیک فرو می‌کاهد. ♦️درباره ناکارآمدی این سازمان در ترسیم مختصات جبهه مقاومت که جای آن است که خون موج زند در دل لعل. فتح‌های بزرگ انقلاب اسلامی  از جمله در نابودی یک دولت فراملی به نام داعش، به دلیل فقدان ادبیات اقناعی و ضعف سازوکارهای تبلیغاتی بازتاب‌های کافی را در داخل پیدا نکرده و حتی تبدیل ضد خود و به سوژه شعارهای اعتراضی تجمع‌های گوناگون تبدیل می‌شود؛ در این شرایط حداکثر ابتکار سازمان چیست؟ این که در یک شبکه‌ی انقلابی این سازمان یک برنامه آشپزی پخش کند که در آن خانواده محترم شهدای مدافع حرم غذای مورد علاقه شهید را طبخ می‌کنند! و این بشود برنامه‌ی خوبِ شبکه گفتمان انقلاب اسلامی! ♦️مدیران این سازمان چه تصویر و تصوری از خودشان دارند که این چنین می‌تازند؟ ♦️چندی پیش در راستای فراخوان رهبری مبنی بر حضور مسئولان در میان دانشجویان، به مناسبت روز دانشجو (روز مسئولین و سیاسیون بهتر نیست؟) دانشجویان به حضور مسئول صدا و سیما فراخوانده شدند. از آن جلسه روایتی منتشر شده که کم و بیش آن را در شبکه‌های اجتماعی دیده‌ایم. حالا یک «رسانه» بر علیه آن توئیت، گزارشی مفصل منتشر کرده است. گزارش این روزنامه که اغلب رپورتاژ نهادهای در اختیار نواصولگرایان همچون قوه قضاییه و صداوسیما را پوشش می‌دهد، در آغاز گزارش اعتراض کرده که چرا سازمان و روابط عمومی آن به روایت‌های توئیتری یک دانشجو از آن جلسه، «واکنش» نشان نداده است. باید امیدوار باشیم مطالبه‌ی این روزنامه مبنی بر نشان دادن «واکنش»، محدود به سازمان صداوسیما باشد و به دیگر سازمان‌ها منتهی نشود. باید امیدوار بود برای دانشجوی مذکور مشکلی پیش نیاید. باید گزارش بولتن‌وار این روزنامه را دید و خواند. خواندنی است. ♦️خواندنی‌تر اما جوابی است که این گزارش به پرسش فوق می‌دهد: «مدیران این سازمان چه تصویر و تصوری از خودشان دارند که این چنین می‌تازند؟» دو جمله از ریاست سازمان کافی است تا پاسخ این پرسش دست پیدا کنیم: یکی همان جمله‌ای که متأسفانه صحت روایت توئیتری را تأیید می‌کند «شهیدحججی را اصلاً ما شهید حججی کردیم» و دیگری این که از نظر ایشان وضع موجود رسانه ملی نه فقط دانشگاه عمومی است بلکه، پناه می‌بریم بر خدا،《رسانه ملی نقش زینبی دارد!!!!. ♦️ای‌کاش رسانه‌ ناشناسی‌شان را زیر مفاهیم مقدس مخفی نمی‌کردند. ای‌کاش این قدر واضح تجسم تلفیق ناکارآمدی‌ و هزینه‌کردن از مفاهیم مذهبی نبودند. ای کاش به جای پذیرش و جبران کوتاهی‌ها و نقدها در انتقال حقیقت‌ها و واقعیت‌های جبهه مقاومت و شهدای آن، سعی نمی‌کردند طوری سخن بگویند که گویی شهید حججی یک برساخته‌ی رسانه‌ای، آن هم رسانه‌ای ضعیف در قد و قواره‌ی صداوسیما است. ای کاش متوجه بودند که این حرف، این که «قهرمانانی چون حججی نه واقعی، که محصول عملکرد صداوسیما هستند» تا چه میزان می‌تواند  حرف و خط تبلیغاتی ضدانقلاب باشد و هست. ای کاش می‌پذیرفتند که کنش امنیتی و نظامی، سازمان و اقتضائات و قواعد و سرهنگ‌های خاص خود را دارد و رویکرد امنیتی در رسانه و جامعه نتیجه عکس می‌دهد. این ای کاش‌های بزرگ و دست‌نیافتنی به کنار، ای کاش نواصولگرایان مطالبه‌گری خود در زمینه «واکنش»نشان دادن سازمان‌ها به نوشته‌های دیگران را به سازمان صداوسیما و گزارش‌های مطبوعاتی و علنی‌شان محدود کنند و به حکم صورتی در زیر دارد آن‌چه در بالاستی، پیگیر واکنش دیگر سازمان‌ها نباشند. -به نقل از کانال نویسنده http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠پاسبان سنت استقلال ♦️نام آیت‌الله‌العظمی سید محمدرضا گلپایگانی (۱۸ آذر ۱۳۷۲- ۱۲۷۷ش) در آستانه بیست و پنجمین سالگرد وفاتش رسانه‌ای شده و ازدواج نتیجه او با نتیجه امام خمینی، موضوع روابط این دو مرجع تقلید مهم معاصر را جذابیت تازه‌ای بخشیده است. ♦️آذر ماه سال‌های ۷۲ و ۷۳ آیات عظام گلپایگانی و اراکی که آخرین مراجع بزرگ از نسل شاگردان شاخص مؤسس حوزه علمیه قم بودند از دنیا رفتند. آن دو همچنین آخرین مراجع تقلیدی بودند که در وفات آنها دولت در سراسر کشور تعطیل عمومی اعلام کرد. ♦️آیت‌الله گلپایگانی که مورد عنایت استادش آیت‌الله حائری یزدی بود، بنا به گفته فرزندش سید باقر پس از رحلت آیت‌الله بروجردی با اصرار امام خمینی اعلام مرجعیت کرد. از همین رو میان این دو فقیه از همان ابتدا رابطه نزدیک و خاص برقرار بود. ♦️در تبعید و زندانی شدن‌های مکرر امام خمینی، مرحوم گلپایگانی به ابراز همدردی می‌پرداخت و در قم به عنوان مهم‌ترین مرجع حامی امام شناخته می‌شد. در دوره ده ساله رهبری امام نیز آقای گلپایگانی با وجود همه انتقادها و اختلاف نظرهایی که داشت، در حمایت از امام و جمهوری اسلامی بسیار می‌کوشید. امام نیز زعامت آقای گلپایگانی بر حوزه قم را به رسمیت شناخته بود و آن را پاس می‌داشت. نماد آشکار این رابطه حسنه دیرپا اقامه نماز بر پیکر امام از سوی آیت‌الله گلپایگانی در خرداد ۶۸ بود که معنای قابل توجهی در سنت حوزوی دارد. ♦️با این حال میان این دو فقیه فعال در عرصه اجتماع، اختلاف نظرهای فکری و عملی نیز وجود داشت که گاه بروز می‌کرد و چالش‌هایی می‌آفرید. آقای گلپایگانی پس از انقلاب و از موضع «حفظ شریعت و فقه» تذکراتی به مسؤولین می‌داد و نسبت به برخی احکام قضایی، مصوبات مجلس و رویه دولتی گلایه‌هایی داشت. امام خمینی در پاسخ به یکی از این نامه‌های آیت‌الله گلپایگانی، به تغییر شرایط زمانه اشاره کرده بود: «از اوضاع زمانه و از تغییرات عظیمی که در عالم واقع شده است نباید غافل بود. مسائل بسیاری پیش آمده که در صدر اسلام نبوده است». ♦️امام حتی در نامه‌ای دیگر به آقای گلپایگانی گله کرده بود که: «ای کاش کسانی که مطالب سربسته به جنابعالی عرض می‌کردند و فقط طرف منفی آن را گوشزد می‌نمودند و موجب ناراحتی وجود محترم را فراهم می‌نمودند، به طرف دیگر قضایا هم توجه می‌کردند و طرف مثبت امور را به عرض می‌رساندند تا با سنجش فقیهانه آن حضرت بسیاری از مطالب که به نظر آنها خلاف است حل شود» (صحیفه امام، ج ۱۷، ص ۵۰۸). از دیگر گلایه‌های محرمانه آقای گلپایگانی می‌توان به انتقاد از عدم برگزاری مراسم تشییع آیت‌الله شریعتمداری و نیز گلایه محرمانه از استمرار جنگ و افزایش رکود اقتصادی ناشی از آن اشاره کرد. ♦️با این حال امام خمینی حرمت وی را در حد اعلی پاس می‌داشت و حتی در مسائلی چون اعلام عید فطر نظر او را مقدم می‌داشت. ♦️آقای گلپایگانی پس از امام نیز به حمایت‌های گاه انتقادآمیز خود از نظام ادامه داد و دغدغه جدی استقلال حوزه را داشت. گفته می‌شود که او در آخرین روزهای زندگی‌اش در آذر ۱۳۷۲ با چشمانی اشکبار از آیت‌الله مکارم و دیگر اعضای شورای عالی حوزه خواسته بود مراقب استقلال حوزه علمیه باشند. همچنین در اواخر حیات در نامه‌ای به شورای عالی حوزه علمیه قم نوشته بود: «یکی از مفاخر بزرگ روحانیت شیعه استقلال حوزه‌های علمیه است که به هیچ‌کس و هیچ مقامی غیر از ناحیه مقدسه حضرت صاحب‌الامر (عج) وابسته نیست ... برای بقاء حوزه و حفظ موضع معنوی آن در قلوب و نفوذ آن در جامعه مسلمان بر این مسأله تأکید بسیار دارم ... صلاح اسلام و انقلاب و دولت و ملت و همه این است که حوزه در وظایف خود مستقل عمل کند». -به نقل از کانال راوی http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0