💠علمای پروازی!
🖋علی آذرنژاد
🔹از افراد مختلف مطلع شدم حجت الاسلام ملک حسینی نماینده ولی فقیه در استان کهگیلویه و بویراحمد و نماینده مجلس خبرگان این استان، نمازش را در یاسوج[محل خدمت و دفتر کار] شکسته می خواند.
🔹اینکه ایشان نمازش را شکسته ادا می کند این نکته را به افکار عمومی منتقل می کند که مسائل استان از اهمیت خاصی برخوردار نیست، پس باید به سایر امور کاری در شیراز و.... رسیدگی کرد!
🔹از اظهار نظر عجیب و حمایت ایشان از مستخدمین غیرقانونی و فله ای در ادارات دولتی تا حمایت از پتروشیمی بویراحمد که شائبه هایی در مورد زمین ها و کارفرما تا مشکلات زیست محیطی که برای نواحی اطراف این پروژه بوجود می آورد و سایر موضوعات، همگی سوالات و انتقاداتی است که نسبت به ایشان مطرح است و باید پاسخگو باشد.
🔹گذشته از اینکه ایشان به عنوان یک روحانی و ملبس به لباس پیامبر اسلام(ص) و نمایندگی ولی فقیه باید پرچمدار مسائل فرهنگی و اجتماعی در استان باشد، ولی ظاهراً به مانند نماینده سابق ولی فقیه استان [پدر مرحومشان] این امور برایشان اهمیت ندارد!
♦️پی نوشت: آیا تفاوتی بین ایشان با مدیران پروازی که مورد انتقاد رسانه ها هستند، وجود دارد!؟ اگر ندارد چرا رسانه ها سکوت کرده اند و لب به انتقاد نمی گشایند؟!
♦️این عدالت نیست که یک مسئول را به خاطر عملکرد منفی اش نقد کرد، و در مورد عملکرد مسئول دیگر به دلایل مختلف از جمله اینکه منصوب رهبرییست و شأن ایشان اجل از پاسخگویی است، سکوت کرد!
-به نقل از کانال نویسنده
#روحانیت
#نماز_جمعه
#مردم_داری
#آسیب_شناسی
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠خسروپناه عزل و نصب شد
🔸وزیر علوم سرانجام پس از ماهها تنش، حجةالاسلام خسروپناه را از ریاست مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه برکنار و دکتر غلامرضا ذکیانی را به عنوان سرپرست مؤسسه انتخاب کرد. البته خسروپناه ساعاتی پیش طی حکمی از سوی رییس دانشگاه آزاد به عنوان معاون علوم انسانی و هنر این دانشگاه منصوب شده بود. انتصاب خسروپناه به پست جدید با انتقادهای زیادی همراه شده، چرا که وی همزمان علیاکبر ولایتی؛ رییس هیأت امنای دانشگاه آزاد را به عنوان مدیر گروه فلسفه و علوم مؤسسه حکمت و فلسفه منصوب کرده است.
🔸خسروپناه که زمان احمدینژاد رییس این مؤسسه شد، طی پنج سال ریاست جمهوری روحانی نیز در پست خود باقی ماند و عملکرد وی با اعتراضات گستردهای همراه بود. مخالفان، او را به نداشتن جایگاه ممتاز فلسفی، تنزل دادن موقعیت علمی مؤسسه و اخراج برخی استادان منتقد متهم میکردند. همچنین سفارشنامه شغلی وی برای انتقال خواهرش به قم نیز جنجال به پا کرد.
مؤسسه حکمت و فلسفه در زمان پهلوی «انجمن شاهنشاهی حکمت و فلسفه ایران» نام داشت که با حمایت فرح و ریاست دکتر نصر تأسیس شد و طی نیم قرن گذشته مهمترین نهاد فلسفی کشور بوده است.
-به نقل از راوی نیوز
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠از خلع لباس تا خلع اعتماد
🖋اکبر نبوی
♦️من هیچگاه امثال آقای سیدحسن آقامیری را قبول نداشته ام. در نظر این بنده، اکثر قریب به اتفاق افرادی از جنس او، به لباس شهرت بیشتر اهمیت می دهند تا حقگرایی و حقیقت محوری در بیان نظر و دیدگاه. آنها اسیر و پابند مشهورات زمانه اند، به همین دلیل برای شان تعداد فالوور و لایک حتی از واقعیتگرایی هم خیلی بیشتراهمیت دارد. کسانی چون آقامیری خیلی دوست دارند متفاوت باشند. متفاوت بنمایند. و ... بگذریم.
♦️مسلم است که بنده صلاحیت علمی و فقهی ندارم تا در باره ی حکم دادگاه علیه آقای آقامیری چون و چرا کنم. با این حال به عنوان کسی که سی و دوسال سابقه فعالیت رسانه ای دارم و حوزه ی کاری ام به شکل مستقیم با افکارعمومی گره خورده است، معتقدم اِعمال حاکمیت بدون اقناع افکار عمومی، سمی مهلک به شمار می آید. به همین خاطر نسبت به جنس رفتاری که با امثال حسن آقامیری می شود، اشکال جدی دارم.
این افراد، بخواهیم یا نخواهیم، بپسندیم یا نپسندیم، در میان مردم (در اندازه ی خود) پایگاه دارند و نمی توان بدون رفتار اقناعی، صرفا به محکومیت آنها اقدام کرد. اضافه آنکه، حتی غیرطرفداران او (کسانی چون بنده) هم نمی دانند اصل ماجرا چیست و چرا یک روحانی معروف را باید به داگاه کشاند، حکم حبس و خلع لباس علیه اش صادر کرد و ...
♦️حسن آقامیری در ذهن مخاطبان اش به عنوان یک روحانی منتقد و صریح الهجه شناخته می شود. وقتی که قوه ی قضائیه با او برخورد می کند اما با گروهی از روحانیونی که (متاسفانه ادعای پیروی و دفاع از رهبری دارند) نگاه و برداشتی قشری و متحجرانه از دین دارند و دین گریزی را رواج می دهند و با استفاده از بلندگوها و رسانه های عمومی و رسمی، دیدگاه های متصلبانه و عصر حجری خود را طرح می نمایند برخورد نمی کند، بدون تردید انواع شائبه ها جان می گیرند و اذهان گروه ها و طبقاتی از جامعه را آزار می دهند. از جمله اینکه: یک گروه حاشیه امن دارند و هرچه بخواهند می گویند و می کنند اما با منتقدان برخوردهای سخت و شدید می شود و...
♦️به دلیل حاکمیت ذهن تکنیکی و تاکتیکی بر تصمیماتِ بسیاری از صاحبان قدرت، هنوز نیاموخته ایم که میان فرصت ها و تهدیدها تمیز قائل شویم و با درکی روشن بینانه و استراتژیک، از فرصت های بالقوه و بالفعل برای نیل به اهداف ملی استفاده کنیم.
امثال آقامیری به اعتبار پایگاه مردمی شان، نه یک تهدید بلکه یک فرصت تلقی می شوند. درک و برداشت نادرست از این موضوع و موضوعات مشابه، همیشه خسارت بار بوده و به کاهش ظرفیت های اجتماعی نظام منجر شده است. معلوم نیست چرا برخی بر رفتن در یک مسیر غلط و زیانبار، اینقدر پافشاری می کنند و حاضر نیستند از تجربه های تلخ و رنجبار گذشته درس بگیرند.
♦️هرکس که مدعی دلسوزی برای انقلاب و نظام و کشور است، باید اول به پالایش انواع ذهنیات تکنیک زده ی خود اقدام کند تا بتواند در موقع و موقف تصمیم گیری و اعمال آن تصمیم، بهترین شیوه ها و روش ها را در پیش بگیرد.
♦️در جهان امروز و با توجه به تکثر و فراگیری ابزارهای ارتباطی و بویژه با انقلابی که شبکه های مجازی برای مخابره و انتشار پیام پدید آورده اند، حکمرانی و اعمال حاکمیت بر مبنای روش های گذشته، یکی از عینی ترین جلوه های تحجر و مبارزه با زمان است. و می دانیم که درافتادن با زمانه و فقدان تلاش برای مدیریت کردن آن، جز ناکامی و شکست و حرمان، فرجامی نخواهد داشت.
♦️مراقب باشید. با صدور احکامی از جنس آنچه علیه حسن آقامیری صادر شده است، بیش و پیش از آنکه او را خلع لباس کنید، خود را در نزد افکار عمومی «خلع اعتماد» کرده اید.
-به نقل از کانال گنجه
#آسیب_شناسی
#رسانه
#روحانیت
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠به مدیریت کارآمد نیازمندیم
▪️آیت الله جوادی آملی:
♦️مشکل ما بی عرضگی و بی مدیریتی از یک سو و اختلاس، نجومی و احتکار از سوی دیگر است.
♦️ما همواره بهخصوص در شرایط کنونی به یک مدیریت کارآمد نیازمندیم، داشتن رهبر خوب اگر با همراهی و تدبیر کارگزاران همراه نباشد شکست قطعی است، ما به لطف الهی همه چیز در این مملکت داریم و همه منابع در اختیار ماست و از این حیث مشکلی نداریم، مشکل ما بی عرضگی و بی مدیریتی از یک سو و اختلاس، نجومی و احتکار از سوی دیگر است.
♦️حضرت امیر علیه السلام، کمیل را مسئول منطقه ای کرد، سربازان اموی به این منطقه حمله بردند و آنجا را غارت کردند، حضرت نامه ای به کمیل نوشت که این نامه در نهج البلاغه آمده است، حضرت در آن نامه می فرماید برخی تنها به درد دعای کمیل می خورند و این توان را ندارند که مسئولیت های اجرایی داشته باشند.
♦️آلمان بعد از جنگ جهانی دوم خاکستر شد، اما کار و تلاش خود را پشتوانه پول خود قرار دادند و ظرف چند سال کشور خود را احیاء کردند، اگر ما با داشتن سرمایه هایی همچون قرآن و عترت نتوانیم کشور خود را آباد کنیم حقیقتاً مسئولیم.
♦️باید به اندازه بودجه ای که در اختیار داریم، پروژه ها را آغاز کنیم تا هیچ پروژه ای به دلیل اتمام بودجه، نیمه کاره رها نشود و گرفتار استهلاک نگردد.
♦️هرگز در حفظ بیت المال از خود رفع مسئولیت نکنیم، وقتی در این خصوص احساس مسئولیت کردیم خدا هم آبروی ما را حفظ خواهد کرد و بدانیم ممکن نیست کسی کار خیری انجام بدهد و خدا فراموش کند؛ لذا زیرمجموعه خود را با عقل، ادب و پاکدستی مدیریت کنیم تا زیر مجموعه ما هم به تبع ما اینگونه باشند.
♦️ما تنها باید به یک جا تکیه داشته باشیم و آن «دین» است، الان در میدان مین به برکت قرآن و عترت در امنیت هستیم، پس معلوم می شود حساب و کتابی در کار است اما اگر ضعف مدیریت، ضعف عقل، ضعف دین و ضعف ادب و اخلاق را از خود دور نکنیم، خدای نکرده خداوند نظر خود را از ما بر میگرداند.
♦️بخش دولتی باید کوچک شود و کارها را به دست خود مردم واگذار کند و خود، امر نظارت را بر عهده داشته باشد.
♦️بحمدالله کارهای بسیار خوبی در این ممکلت شده است که بی سابقه است، اما همه ما دلمان می خواهد ایران اسلامی با داشتن این همه امکانات و جوانان باهوش، بیش از گذشته پیشرفت کند که امیدواریم آنچه خواسته قرآن و عترت است به دست شما انجام شود.
-به نقل از ایسنا
#مرجعیت
#روحانیت
#مردم_داری
#مدیریت
#چهل_سالگی
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠پارهای از نظرات دکتر بیژن عبدالکریمی درباره حوزه و روحانیت
♦️حوزههای علمیهی ما به چند دلیل نتوانستهاند نقش تاریخی خودشان را در روزگار کنونی به خوبی ایفا کنند. نخستین دلیل این است که به شدت تحت تأثیر «ذاتگرایی ارسطویی» و لذا «فاقد نگاه تاریخی» هستند. یعنی حوزههای علمیهی ما هنوز در نیافتهاند که جهان (مرادم تصویر جهان برای انسان است)، انسان، عقلانیت، علم، حقیقت و ... از ذوات ثابت و لایتغیری (در معنای ارسطویی آن) برخوردار نیستند.
♦️به بیان سادهتر، آنها درنیافتهاند که جهان ما با جهان گذشتگان، عقلانیت مدرن با عقلانیت سنتی، انسان امروز با انسان دیروز و جوامع جدید با جوامع گذشته به اعتبارهای بسیاری یکی نیست. لذا دیگر نمیتوان با عقلانیت شیخ صدوق، شیخ مفید، غزالی، خواجه نصیر، امام الحرمین و امثالهم به سوبژکتویسیم دورهی جدید و مسائل دوران مدرن پاسخ داد. من حضور ذاتگرایی ارسطو را در فقه، علم اصول، و تفسیر خودمان به خوبی احساس میکنم، آنچنان که گویی وجود مجسمهی بزرگی از ارسطو را در وسط شبستانها و حیاطهای حوزههای علمیهی خودمان میبینم. این مجسمه (به اعتبار ذاتگرایی ارسطویی) باید ویران شود، به این معنا که پیوند میان ذاتگرایی ارسطویی با فقه و اصول ما باید مورد نقد و بررسی و تجدیدنظرهای جدی قرار گیرد.
♦️حوزههای علمیهی ما به تبع کل حیات اجتماعی ما، به لحاظ «عملی» اسیر سونامی مدرنیته و عقل مدرناند، لیکن به لحاظ «نظری و مفهومی» هنوز نتوانستهاند زیستجهان مدرن را به رسمیت بشناسند.
♦️حوزویون ما سوار ماشین، کشتی و هواپیما میشوند، از تلویزیون، موبایل، اینترنت و همه مظاهر جوامع مدرن و پسامدرن استفاده میکنند، اما عقلانیت و منطقی را که در پس ظواهر این مظاهر و تکنولوژیها نهفته است درک نکرده یا به رسمیت نمیشناسند. ما ایرانیان از شبکه جهانی و اینترنت استفاده میکنیم، لیکن سرعت آن را پایین نگاه میداریم یا شدیدا آن را فیلتر میکنیم. سوار بر هواپیما میشویم اما مرزهای خودمان را بر نظام هواپیمایی جهان بستهایم. نظام انتخاباتی را در نظام سیاسی کشور میپذیریم اما نظارت استصوابی را نیز بدان تحمیل میکنیم. ما در همه جا شاهد نوعی تعارض میان عمل و نظر، میان ابزار و مفهوم و میان کاربرد و منطق هستیم.
♦️حوزههای علمیهی ما در مقام رهبران فکری و سیاسی جامعهی ما، با زیستجهان مدرن صرفا مواجههای ابزاری و نه نظری، حِکمی، متافیزیکی و وجودشناختی داشتهاند. لذا مهمترین انتقاد من به روحانیت این است که این نهاد به دلیل ارسطوزدگی و فقدان نگرش تاریخی تاکنون نتوانسته است به لحاظ نظری زیستجهان مدرن را به رسمیت بشناسد و درک خویش از جهان مدرن و جهان معاصر از نوعی تأخر تاریخی رنج میبرد.
🔺پرسش از امکان امر دینی در جهان معاصر، صفحهی ۲۶
-به نقل از مطالعات اجتماعی فقه
#روحانیت
#مرجعیت
#حوزه_علمیه
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠نشست علمی «جستاری در روایات طبی در پرتو ملاحظات فقهی-اصولی» (۱)
🔊حجت الاسلام دکتر حسینعلی سعدی
♦️برخی برآنند نقش فقه و دین را در نظامسازی، بویژه در حوزۀ پزشکی کمرنگ جلوه دهند. اما تفاوت معرفت دینی ما با دیگر ادیان در این است که ما ظرفیت نظامسازی داریم.
♦️سه چالش عمده در روش استفاده از منابع دینی برای نظامسازی در حوزۀ سلامت وجود دارد:
🔸یکی از چالشهای نظامسازی دینی، عدم شفافیت منهج و روشی است که بر اساس آن از منابع دینی برای نظامسازی بهره میبریم. در این میان اصول فقه، از بهترین دانشهایی است که در این راستا میتوان به آن مراجعه کرد.
🔸اما در این مراجعه چند گام پیش روی ما است:
🔹گام اول، تعیین جایگاه اصول فقه در معرفت دینی است. هنگامی که به سراغ نظامسازی میروید، باید بدانید که جایگاه اصول فقه در این مجموعه چیست؟ آیا در این تعبیر، فقه در معنای خاص مورد بحث است یا اصول فهم دین و شریعت الهی به طور عام؟ طبعاً اگر اولی را برگزینیم، برخی از روایات از شمول بررسی اصولی فقهی خارج میشوند.
🔹گام دوم طبقهبندی و تفکیک مسائل اصول فقه است. برخی اصول فقه را کلی نگاه میکنند، اما به نظر میرسد درون خود آن نیز بتوان تفکیکهایی ایجاد کرد، به طور مثال مباحث زبانشناسی که اصول فهم متن بهطور کلی است و آموزههای آن میتواند از حوزۀ متون فقهی فراتر رود.
🔸فضای حاکم بر روایات ما در زمان صدور روایات، فضای حضور طب یونانی بوده است. فهم مدلول نهایی برخی از روایات نیز باید ذیل همین فضا مورد توجه قرار گیرد. یا مثال دیگر در مبحث حجیت ظهورات بوده و در حوزۀ سلامت نیز حائز اهمیت است و گفته میشود که استظهار دلالت بر تعذیر و تنجیز میکند.
🔸حال پرسش این است که آیا به همین طریق میتوانیم به سراغ روایات طبی که شامل امور تکوینی است نیز برویم؟ یا اینکه آن شیوه، برای فقه تعبدی است که به دنبال تعذیر و تنجیز است نه تکوین و عالم خارج! فرض کنید روایتی داریم که اگر ذکام داشتی از بنفشه استفاده کن. در حوزۀ نماز، شبیه چنین روایتی حجت است؛ اما در حوزۀ پزشکی چنین نیست. برخی از بخشهای دانش اصول فقه ناظر به علوم اعتباری است؛ آن هم دستهای از علوم اعتباری که به دنبال تنجیز هستیم و نه هر دستهای از علوم اعتباری. این موضوع در مباحث تحول در علوم انسانی نیز صادق است. پس ضروری است که با تفکیک بخشهای مختلف این دانش، تکلیف خود را با هر کدام از این بخشها روشن کنیم.
🔹گام سوم، بحث معیارها و سنجههاست. در این زمینه برخی روایات عقلی و کلامی داریم. چطور میتوانیم آن ها را ارزیابی کنیم؟ آیا نظیر حوزۀ تعبدی تنها بررسی سندی و دلالتی کافی است؟ یا اینکه مفاد آن نیز باید به عقل عرضه شود؟ در ابتدای رسالۀ ذهبیّه، امام رضا(ع) میفرمایند که من «عَلی ما جَرّبتُه» -یعنی بر اساس آنچه تجربه کردم- این روایات را به شما میگویم؛ ارجاع به تجربه در این کلام موضوع مهمی است.
🔸در این زمینه باید به نکتهای اشاره کرد، با فرض اینکه بحثهای سندی روایات حوزۀ سلامت را حلشده بپنداریم، فهم مدلول روایات، با چالشهای جدی روبهرو است. مثلاً در مورد پیامبر(ص) که در مدینه حاکمیت سیاسی اجتماعی نیز داشتند، این نکته مهمی است که روایت نقلشده، از شأن حاکمیتی پیامبر(ص) صادر شده یا شأن رسالتی ایشان؟ یعنی حتی در وضعیتی که هم سند مشخص است و هم دلالت، بحث بر سر این است که شان «نبی» در صدور این روایت چه بوده؟ این مناقشه، مناقشهای دیرپاست؛ بهطوری که شهید اول نیز در کتاب «القواعد و الفوائد»، دربارۀ اینکه چگونه این موضوع را درک کنیم نکتهای را بیان میکنند.
♦️با این مقدمه، آیا اکنون میتوانیم شأن سومی برای اهلبیت(ع) به نام شأن بشریِ غیر وحیانی باز کنیم؟ برخی از علمای عامّه، نظیر ابن خلدون، در این حوزه گفتهاند که نبیّ اسلام یک شأن عرفی داشتهاند که در آن، «لایوحی الیّ» و «مثلکم» بودهاند؛ مثال مشهور آن نیز داستان باروری نخل ایشان است که البته به اعتقاد ما سند آن صحیح نیست و ایرادات دیگری نیز دارد.
♦️بخشی از روایات طبی شامل حوزۀ پیشگیری، استحباب و… است که میتوان آن را ذیل تسامح در ادلۀ سنن فهمید. اما اینکه بخواهیم از همین روایات برای حوزههای تکوینی حکم بدهیم خطاست. مثلاً اینکه فردی بگوید من براساس این روایت، فلان تشخیص و تجویز را برای فلان بیماری میدهم جایز نیست، زیرا اصلا این موضوع، ذیل تسامح ادلۀ سنن قرار نمیگیرد.
-به نقل از: سایت مباحثات
#نشست
#فقه
#طب
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠نشست علمی «جستاری در روایات طبی در پرتو ملاحظات فقهی-اصولی» (۲)
🔊حجت الاسلام والمسلمین علیدوست
♦یک وقت منظور از گزارههای طبی، گزارههای مبین هستها است و نه حکمها؛ مثلا بیان اینکه این را بخوری چه میشود، عوامل این مریضی چیست و… . اینها بیان هستها هستند و حکمی در آنها نیست. اما گاهی گزارههای طبی گزارههای هنجارشناسانهاند: فلان چیز مستحب، مکروه، حرام و… است. اگر ما در کسوت پزشک باشیم به دنبال گزارههای اول خواهیم بود؛ اما اگر در کسوت فقیه باشیم به دنبال گزارههای دستۀ دوم میرویم.
♦️در استنباط گزارههای فقهی، باید به چند نکته توجه کرد:
1⃣اول، توجه به سند و دلالت. آنچه که مهم است «دلالت کافی» است. با «شاید» و «اگر» نمیتوان استنباط کرد. باید دلالتی داشته باشیم که «درخور شان مسألۀ ما» باشد. لذا، اگر بهعنوان مثال، گزارهای فقهی باشد، ممکن است بگوییم ظهور داشتن در موضوع، و ثقه بودن خبر یا… برای ما کافی است؛ اما اگر گزارهای غیرفقهی باشد، معتقدیم که خبر واحد نمیتواند در مورد آن حجت باشد. در گزارههای غیرفقهی، سختگیری بیشتر است و اگر مسأله مهم هم باشد، حتی جدای از ظهور، اطمینان نیز کافی نیست و ما نیاز به یقین خواهیم داشت.
یک مسألۀ مهم را نمیتوان با یک روایت، هرچند معتبر استنباط کرد. روایات برخی از ابواب ما، محکمتر از برخی دیگر از ابواب است، مثلاً در روایات طبی در مقایسه با روایات عبادات روایات ضعیفتری داریم.
2⃣دوم، روایات تراث اسلامی و حتی آیات قرآن، در دو گروه عمده جای میگیرند، بعضی از نصوص دینی فرازمانی و فرامکانیاند؛ مانند آیۀ «یا ایها الذین آمنوا اوفو بالعهود»، اما برخی از روایات و آیات ممکن است جامع باشند، ولی جهانی و جاودان نباشند. به عبارت دیگر، دستۀ اول، قضایای حقیقیه و دستۀ دوم قضایای خارجیهاند.
♦️اگر میخواهیم به سیرۀ معصوم تمسک کنیم، باید مؤلفهی همسانی شرایط وجود سیره با زمان کنونی را به دست بیاوریم. اگر این همسانی به دست نیامد، و سیره نیز تعبدی نبود، به طور مثال در باب مسائل اجتماعی بود، نمیتوان به سیره توسل کرد.
♦️جناب صدوق، در مورد روایات طب دو مساله مطرح میکنند:
🔸 یک: بسیاری از این روایات موردی است و ممکن است متعلق به شرایط آب و هوای مکه باشد.
🔸 دو: بعضی نسخهها ممکن است فردی و با توجه به طبع فرد بوده باشد. چنین فرضهایی در روایات تعبدی کمتر پیش میآید، اما در مورد حوزهای نظیر طب، مبتلابهتر است.
3⃣سومین آسیب، نقل ناقص است. بسیار پیش میآید از میان دو روایت، یکی کاملتر از دیگری است که طبق قواعد اصولی، روایات کاملتر اولویت دارند.
4⃣چهارم، مطالعۀ نصوص در نظام حلقوی و هرمی است. باید نصوص را در کنار هم و البته گاهی در طول هم مطالعه کرد. این در همۀ موضوعات صادق است و نه فقط مبحث طب.
5⃣پنجم، هنگام مواجهه با یک نص دینی، باید مشخص باشد که این نص از جانب شارع یا معصوم، از چه شأنی صادر شده است؛ به عنوان رسول و نبی، یا در شأن بشری اند. اما آیا میتوان گفت امام صادق(ع) به سبب بیان حکم شرعی این بیان را داشتهاند؟ آیا برداشت این معنا از کلام امام با روح آنچه از دین میشناسیم مطابق است؟
6⃣ششم، موضوع «مدیریت رابطۀ نصوص مبین باید و هست» میباشد. اگر قبول کنیم که برخی از نصوص ما مبین بایدها و برخی مبین هستها است، رابطۀ میان این دو باید روشن شود. ما چقدر میتوانیم از هر کدام از اینها معرفت استخراج کنیم؟
🔸گویا فردی از آیۀ «فلینظر الانسان مم خُلق، خلقَ من ماءٍ دافق» حکم داده که تلقیح مصنوعی حرام است؛ به این دلیل که آب آن دافق و جهنده نیست! یا یکی از آقایان دربارۀ سند ۲۰۳۰ اظهار کردهاند که با استناد به آیۀ «لقد خلقنا الانسان فی کبد» اساساً چرا باید به سمت توسعه و رفاه حرکت کنیم؟ البته اخیراً از عکس این شیوه نیز بهره برده میشود، مثلا آقایی گفته است چون فاصلۀ بین دو نماز جمعه باید دو فرسخ باشد، فواصل شهرها در اسلام نیز باید دوفرسخی طراحی شود!
7⃣هفتم، جایگاه عقل است که باید آن را در کنار تمام موارد قبلی قرار داد. همانطور که مطالعه نکردن نصوص دینی و تنها سراغ عقل رفتن کافی نیست، تنها مطالعۀ وحی و نصوص دینی فارغ از عقل نیز نادرست است و هر دوی اینها باید در کنار هم مور استفاده قرار گیرد.
-به نقل از: سایت مباحثات
#نشست
#فقه
#طب
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠روحانیت و چالشی به نام دوگانۀ روستایی/شهری
🖋جواد شریفی
♦️نوجوانان و جوانان روستایی از دیرباز و به فزونی، از بیشترین کسانند که خواهان درآمدن به حوزه علمیه هستند. انگاره آرمانی اینان از روحانی، بیشتر همان روحانی روستای خودشان است که با کارکردهایی چون پیشنمازی، برگزاری آیینهای دینی، برآورد خمس و زکات و میانجیگری در کارهای نیکِ همگانی، در نزد مردم روستا ارجی بسیار دارد.
♦️علیررررضات آغاز چالش آنجاست که طلاب روستایی پس از درآمدن به حوزه علمیۀ شهری، در مدارسی جای میگیرند که کمابیش بسته و جدا از زندگی شهری واقعی است و این به فرآیند ادغام اجتماعیشان با انسان شهری آسیب میزند. آنها پس از طلبگی در شهرند اما سامان اندیشگی و ارزشی و هنجاریشان همچنان روستایی است.
♦️شمار نه چندان کمی از این طلاب روستایی از همان سالهای نخست آموزش دیدن، خرقه و دستار دینیاری بر میگزینند و نخستین کارهای دین گستریشان را نیز همزمان با آن از سر میگیرند. ولی چیزی که راه را بر کارگر افتادن تلاشهایشان در مخاطب شهری میبندد، این است که نه تنها اندیشه و رفتار، که گوهر وجودیشان هنوز روستایی است و شهری را همچون شهری نمیفهمند و آموختههای دینیشان نیز خرد آدم شهریِ دانش آموخته را خرسند نمیکند. از آنجا که دینیاران کمتر کسی از مردم شهر را مییابند که به سخنشان گوش دهد و به آرمانشان سر سپارد، بیشترین سفرهای دین گسترانهشان به سوی روستاها یا حاشیۀ کم بهرۀ شهرهاست.
♦️دینیاران همچنین در نبود شنونده و پیرو، با بهره گرفتن از توانی که فرمانروایی دینی به آنها داده، راه دیگری پیش روی خود گشوده اند که همانا "شنوندگان ناگزیر" در صداوسیما و پادگان هاست. واکاوی من از بودن گستردۀ دینیاران در سیمای ملی و نیز پادگان ها، فراچنگ آوردن دوباره شنوندگانی است که در سالیان گذشته از سر ناتوانی در خرسند کردن خرد مردمِ دانش آموخته، از کف داده اند.
#روحانیت
#طلبه
#حوزه_علمیه
#آسیب_شناسی
#نقد_و_نظر
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠همان اخباریان در کسوت اصولیان!
🖋دکتر حمید رجایی
♦️چندی پیش در شلوغ ترافیک، خیلی معطل شدم. رادیوی ماشین روشن بود و مجری شبکه معارف، داشت مبسوط دربارهی «استثنای حکم شرطبندی در مسابقات اسبسواری و تیراندازی» سخن میگفت و من به ناچار برنامه را گوش کردم و به خاطر فرسودگی دیدگاهها، سخت افسوس خوردم... مجری برنامه، در بیان فتاوا با آب و تاب میگفت: فقط و فقط در مسابقات سوارکاری و تیراندازی، اجازه تعیین و اهدا جایزه وارد شده و فقط در این دو مورد جایز است که جایزه به برنده داده شود! و به اصطلاح «سبق و رمایه» شود و پیوسته تأکید میکرد که چون در موارد دیگر، نصی نداریم، شرط جایزه، حرام است و جایز نیست!
♦️حال آنکه کاملاً آشکار است که در ۱۴۰۰ سال پیش، حیات جامعهٔ بدوی اسلامی، خاصه در زندگی قبیلهای وابسته به توانش دفاعی بوده و آن هم منوط به توانمندی و برتری مسلمانان در سوارکاری و تیراندازی بوده و لذا مسابقه و برد و باخت و جایزه، در این دو مورد تأکید واقع شده و روایاتش به ما رسیده است.
♦️پرسش این است که آیا امروزه ساخت مدارهای الکترونیکی هدایتگر موشک، تولید نرمافزارهای استراتژیک و تولید دانش تمدنساز و حراست از مغزهای فراری نخبگان، پیشیگرفتن در کشف درمان بیماریها، طراحی ساختارهایی که رشد علم را تسهیل میکند و... به اندازه سبق و رمایه، ارزش استراتژیک ندارد؟! مانند روز روشن است که اینک در مناسبات جدید اجتماعی مسلمانان، اسبسواری و تیراندازی و مسابقات آن، در نسبت با مهمات جامعه اسلامی، کشک هم نیست چه رسد به مسئلهای استراتژیک...
♦️این یک نمونه کوچک است... فقه ما در حوزه اجتماعیات، مبتلا به بیماری خردسوز اخباریگری است... این است که فقه و فقیه از صحنه، کناری میرود و حوزه میل به سکولار شدن میگذارد. امروزه شما فقیهان را یا در مجالس عزاداری و ذکر مصیبت میبینید، یا در تقریر دروس و بحوث خارج کمفایده تکراری و گفته شده...
♦️اخباریان، عمدتاً آن کسان بودند که به متن روایات چنان پایبند بودند که باید عقل و عقلانیت پای آن فدا و تحقیر میشد. اینان نفوذ استدلالهای اصولیان را ناروا میشمردند.
♦️اصولیان، آن فقیهان هستند که فقه را بر مبنای علم اصول بنا میکنند و آیات و روایات میباید با عبور از سیستم اجتهاد، به استنباط احکام فقهی منجر شود. نه اینکه اخبار، تماماً نامعتبر باشد، بلکه باید هر سند در سامانهای درازدامن و بسیار ورزیافته به استنباط احکام الله منجر شود. اجتهاد در برابر نصوص ممنوع است، اما در غیر محکمات، خاصه سیاسیات و تدابیر اجتماعی؛ مناسبات زمان و تنقیح و تشخیص ابعاد موضوع، کاملاً تعیینکننده است. شیوه اصولیان، در تفقه بسیار پویا است، مگر اینکه خود فقیه ناپویا باشد.
♦️اما نکته اسفبار این است که شوربختانه، فقه ما هنوز رنگ و بوی اخباریگری دارد! فقه اخباری بلای جان مسلمانان است. یکی از علل عدم پیشرفت جوامع اسلامی، همین فقه اخباری است... هنوز در ابواب فقهی، باب اماء و عبید و احکام عبد آبق (برده فراری) مورد توجه است و اما هنوز فقیه ما عمدتاً از مسائل اجتماعی درک صحیحی ندارد. نمیداند، کدام نظام آموزشی، اداری، مدیریتی، اقتصادی، حکومتی و... رویاننده است و کدام استعدادکش و مفسدهخیز!! حوزه را پرسشباران کنید، با شتاب میروید...
-به نقل از کانال طلوع مهر
#فقه_نظامات
#فقه_تمدن_ساز
#مردم_داری
#اجتهاد
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠حجت مرجعیت قم
♦️حفظ حوزه علمیه یکی از اصلیترین دغدغههای مراجع عظام تقلید بوده است. آنها تمامی امور سیاسی و مراودات اجتماعی را به گونهای پیش میبرند که لطمهای به حوزه وارد نشود و دروس حوزه تعطیل نگردد.
♦️آیتالله شیخ عبدالکریم حائری یزدی که با خفقان زمان رضاشاه مواجه بود میکوشید به گونهای تدبیر امور کند تا حوزه علمیه آسیب نبیند و از سیاستهای نابخردانه استبدادی جان به سلامت ببرد. پس از درگذشت وی فضا به گونهای بود که انتظار میرفت فعالیتهای حوزه کاملاً به سردی گراید و حوزویان از تحصیل و تدریس باز مانند.
♦️از سال ۱۳۱۵ تا سال 1323 شمسی که آقای بروجردی به قم دعوت شد، ریاست حوزه قم و تدبیر امور دینی شیعیان ایران به فقهای معتمد حوزه قم سپرده شده بود؛ آیات عظام سید محمد حجت کوهکمری، سید محمد تقی خوانساری و سید صدرالدین صدر(پدر امام موسی صدر).
♦️آیتالله سید محمد حجت (۱۳۳۱-۱۲۷۱ش) از مقام و موقعیت برجسته علمی برخوردار بود. مرحوم حائری یزدی زمانی که در بستر بیماری بود و آخرین روزهای زندگی را سپری میکرد، مجلس درس و بحث خود و همچنین محل نماز خود و دفتر شهریه طلاب را به آقای حجت سپرده بود. اما حاج شیخ عبدالکریم در خصوص جانشین خود در زعامت حوزه علمیه سخن صریحی نگفت و پس از وی، این سه فقیه بزرگ بودند که توانستند حوزه را مدیریت کرده و از رکود و سردی اواخر دوره رضاشاه نجات دهند. این سه فقیه برجسته، بعدها با نام مراجع و آیات ثلاث قم نامیده شدند.
♦️آیتاللهالعظمی شبیری زنجانی که پدرش در آن سالها جزو مجتهدین برجسته قم بود، در مقام مقایسه میان آیات ثلاث گفته است:
«آسید محمدتقی خوانساری خیلی خوشاستعداد، سریعالانتقال و باهوش بود ولی اهل تتبع نبود. در میان آقایان ثلاث، درس آقای حجت طالب بیشتری داشت و حتی بعداً وقتی آقای بروجردی تشریف آوردند، درس آقای حجت کاملاً قابل توجه بود».
♦️آیتالله شبیری همچنین معتقد است که درس آقای بروجردی از نظر دقت ترجیح داشت، ولی از نظر بیان و احاطه بر مبانی متأخرین، درس آقای حجت بهتر بود. البته آقای بروجردی از نظر سن و طبقه تحصیلی بر آقای حجت مقدم بود. ضمن اینکه آقای حجت حافظهاش خیلی قوی بود و در استحضار مطالب، بر آقای خونساری و آقای صدر تقدم داشت (جرعهای از دریا، ج۲، ص۵۵۶).
♦️مرحوم حجت علاقهای به مداخله در سیاست نداشت و حتی پاسخ طلاب برای واکنش نشان دادن به ادعاهای جریان کسروی و حکمیزاده را نداده بود، با این توجیه که این سخنان باطل به مرور زمان فراموش خواهند شد. وی حدود ۵۰ اثر به رشته تحریر در آورده بود که اغلب این کتب هنوز چاپ نشده است. او در زمان زعامت بر حوزه علمیه، مدرسهای برای طلاب ساخت. مدرسه او اینک به نام مدرسه حجتیه در قم محل تحصیل طلاب خارجی است.
♦️آیتالله حجت البته عمر بلندی نداشت و ۲۹ دی ماه ۱۳۳۱ در ۶۰ سالگی دیده از جهان فروبست. آیتاللهالعظمی بروجردی بر پیکر او نماز خواند و در مدرسه حجتیه به خاک سپرده شد.
-به نقل از کانال راوی
#مرجعیت
#علمای_شیعه
#حوزه_علمیه
#اجتهاد
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠چرا مردم خبرهای پیشرفت کشور را باور نمی کنند؟
🖋مجتبی لشکربلوکی
♦️هر ساله وقتی نزدیک دهه فجر می شویم، اخبار مربوط به دستاوردها و پیشرفت ها، رسانه ها به ویژه تلویزیون را پر می کند. امسال چون مصادف با چهل سالگی انقلاب نیز هستیم این مساله چندین برابر شده است حتی به گونه ای که بخشی از سوالات برنامه برنده باش (با مجری گری محمدرضا گلزار) نیز در مورد دستاوردهای کشور شده است. اما گوش مردم به این خبرها و گزارش ها بدهکار نیست. چرا مردم باور نمی کنند؟ چرا مردم می گویند این ها دروغ های صدا و سیماست؟
♦️شاید بتوان برای آن چند دلیل برشمرد:
🔸مهاجرت نخبگان و مهاجرت سرمایه (جیب و مغز کشور خالی می شود): مردم پیش خود می گویند که اگر واقعا این دستاوردها جدی است، پس چرا مهاجرت نخبگان و فرار سرمایه از ایران غیرقابل انکار شده است؟ اگر واقعا وضعیت مملکت این قدر رشد کرده است، پس چرا فوج فوج می روند و نمی آیند؟! اگر واقعا این قدر پیشرفت رخ داده چرا ترک ها و گرجی ها و ارمنی ها و اسپانیایی ها به ایران مهاجرت نمی کنند؟
🔸پیشرفت دیگر کشورها: یکی دیگر از دلایلی که مردم خبرهای پیشرفت را باور نمی کنند، پیشرفت دیگر کشورهاست. خاطرم هست سال های دور، تنها دریچه ارتباطی ما جهان بیرون، یک برنامه دیدنی ها بود که جمعه ها پخش می شد و چند سریال خارجی، به واسطه این ها، ما درکی از جهان بیرون پیدا می کردیم. اما اکنون به واسطه دسترسی بی واسطه به رسانه های خارجی و سفرهای خارجی به ويژه به کشورهایی مانند ترکیه، مالزی، سنگاپور، امارات و چین، برداشت این شده است که جهان بسیار پیش رفته است و ما جا مانده ایم.
🔸تلخکامی های سیاسی و اجتماعی: این که ما تولید کننده اول خاورمیانه باشیم کافی نیست. انتظار می رود که در زمینه های سیاسی نیز به سطح بالایی رسیده باشیم. اگر ماجرای سپنتا نیکنام را به خاطر بیاورید، یک نفر که چهار سال نماینده مردم یک شهر بوده. برای بار دوم نیز به او اعتماد می کنند فقط به جرم زرتشتی بودن، عضویتش در شورا معلق شد. خدا را شکر که این ماجرا ختم به خیر شد، ولی با این حال کم نیستند این گونه نگاه های تنگ و محدود. هنوز که هنوز است مساله ورود زنان به ورزشگاه ها حل نشده است. آیا واقعا نمی شود بانوان این سرزمین در ورزشگاه ها حضور پیدا کنند و ما همه متمدنانه برخورد کنیم؟ این تلخ کامی ها باعث می شود که پیشرفت ها کمرنگ و کمرنگ تر شوند.
🔸اختلاف طبقاتی شدید: یکی دیگر از دلایلی که مردم پیشرفت ها را باور نمی کنند، اختلاف طبقاتی شدید است، زن سرپرست خانواری که یک فرزند معتاد دارد و یک فرزند سرطانی و خودش نیز از کار افتاده است و کمک دولت به او به یارانه ۴۵ هزار تومانی و سبد معیشت ۲۰۰هزار تومانی است، چگونه می خواهد پیشرفت ها را باور کند؟
♦️مسوولان محترم ممکن است به این جمع بندی برسند که کم تبلیغ شده است! پس باید بیشتر و بیشتر تبلیغ کنیم. اما بهتر است کمی ریشه ای تر به این مساله بنگریم. این جا دیگر شجاعت می خواهد. یک بار دیگر به استراتژی های ۴۰ساله اخیر کشور نگاه کنیم و از خود بپرسیم آیا زمان آن نرسیده است که تغییری در آن ها بدهیم؟ صادقانه به این ۳ سوال پاسخ دهیم
🔹۱- در دهه های اخیر کدام کشور توانسته است در شرایط عدم قطعیت منطقه ای و بین المللی است رشد جدی کند؟ از بین ۱۹۵ کشور دنیا، کدام کشور در فضای عدم اطمینان، به توسعه رسیده است؟
🔹۲- در دهه های اخیر مدام سعی کرده ایم که همه چیز را از دولت بخواهیم، مدرسه، دولت! بیمارستان، دولت! سد، دولت! جاده؛ دولت! مرغ؛ دولت! تخم مرغ؛ دولت! زمان آن نرسیده است که به سازوکار بازار اعتماد کنیم و نترسیم از اینکه بخش خصوصی بزرگ و قدرتمند شود؟
🔹۳- در دهه های اخیر، همواره به خاطر نداشتن اطلاعات از خانوارها، از همه به یکسان حمایت کرده ایم، به همه ۴۵ هزار تومان داده ایم، به همه ۲۰۰ هزار تومان سبد کالایی داده ایم. چرا نباید یارانه سرپرست خانوار از کار افتاده با یارانه یک پزشک متخصص جراح قلب یکی باشد؟ ظلم و ناکارآمدی از این بزرگ تر!
♦️در جاده اشتباه، اگر شما راننده را عوض کنید یا ماشین مدل بالاتر بخرید، یا اینکه به جای بنزین، بنزین سوپر بزنید یا بیشتر گاز بزنید، هیچ کدام، تاکید می کنم هیچ کدام، شما را به مقصد بهتری نخواهد رساند. نمی گویم که تمام مسیری که ما رفته ایم اشتباه بوده است، که قطعا نبوده است. که اگر بود ما به این دستاوردها نمی رسیدیم، اما برای تبدیل این دستاوردها به رفاه و عدالت باید برخی جاده ها را عوض کرد. با اقتصاد دولتی-رانتی، نظام رفاهی_حمایتی کور و فضای عدم اطمینان نسبت به آینده نمی توان پیشرفت کرد؟
-به نقل از کانال نویسنده
#چهل_سالگی
#انقلاب_اسلامی
#آسیب_شناسی
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠جهان تا پایان قرن حاضر چگونه خواهد بود؟
♦️«رِی کورزویل» ، نویسنده ، مخترع و آینده پژوه آمریکایی ، وضعیت جهان را تا پایان قرن بیستویکم پیشبینی کرده است. او کسی است که باور دارد نامیرایی انسان تا سال 2050 دستیافتنی میشود.
رِی کورزویل (Ray Kurzweil) متولد 12 فوریه 1948 در نیویورک است. او قطعاً یک دیوانه نیست! بلکه یک تکنولوژیست بزرگ جهانی است که از قابلیتهای رو به رشد تکنولوژی به خوبی آگاه است ، تا جاییکه بیلگیتس ، او را بهترین پیشبینی کنندۀ آیندۀ هوش مصنوعی معرفی میکند.
♦️ریکورزویل تاکنون 20 دکترای افتخاری دریافت کرده ، 7 کتاب مهم و پرفروش در زمینه تکنولوژی دارد و اختراعاتی مثل اسکنرهای مسطح و ماشینهای تبدیل چاپ به گفتار را در کارنامه خود دارد. او یکی از بنیانگذاران دانشگاه تکینگی (Singularity) است و مستقیماً توسط «لری پیج» برای توسعۀ هوش مصنوعی شرکت گوگل انتخاب شده است.
ریکورزویل تأکید میکند که ما در برهۀ هیجانانگیزی از تاریخ بشر زندگی میکنیم و پیشبینیهای شگفتانگیزی از آینده دارد.
پیشبینیهای او حاصل درکی است که از قدرت «قانون مور» و بهویژه قانون بازده شتاب دارد. این قوانین بیان میکنند که فناوری اطلاعات خط سیر پیشبینیپذیری را دنبال میکند.
🔸قانون بازده شتاب ریکورزویل میگوید که رشد بیامان ، پیشبینیپذیر و نمایی فناوری ، انسانها را به دورانی میبرد که کورزویل آن را سینگولاریتی (تکینگی) مینامد.
بسیاری از ما آن چه را که ریکورزویل میبیند، نمیبینیم چراکه هنوز در مراحل آغازین این رشدِ نمایی هستیم. شاید خیلی از افراد نسبت به پیشبینیهای کورزویل نگران باشند، اما خود او نسبت به دوران پیشِ رو امیدوار است و آینده خوبی را پیشبینی میکند.
🔹حال نگاهی میکنیم بر پیشبینیهای "ری کورزویل" در مورد آیندۀ تکنولوژی:
🔸سال2019: خداحافظی کامپیوترهای شخصی و لوازم جانبی آنها با کابل و سیم
🔸سال2020: افزایش قدرت کامپیوترهای شخصی با امکان مقایسه آنها با توان مغز انسان
🔸سال2021: امکان دسترسی به اینترنت بیسیم در 85درصد از نقاط کره زمین
🔸سال2022: وضع قانون رفتار انسانها و رباتها در آمریکا و اروپا (تعیین وظایف و حوزه فعالیت رباتها)
🔸سال2024: اجباری شدن هوش کامپیوتری در خودروها (قانون منع استفاده از خودروهای فاقد هوش مصنوعی)
🔸سال2025: تشکیل بازارهای بزرگ عضوهای مصنوعی بدن انسان
🔸سال2026: تمدید عمر به ازاء هر ثانیه به کمک پیشرفت علم
🔸سال2027: تبدیل رباتهای خدمتکار با توان انجام کارهای سخت ، به یک ابزار و دستگاه معمولی در زندگی روزمره انسان
🔸سال2028: ارزان شدن و در دسترس قرار گرفتن انرژی خورشیدی برای مصرف ساکنان زمین
🔸سال2029: هوشمند شدن کامپیوترها در چارچوب مدلسازی کامپیوتری مغز انسان
🔸سال2030: گسترش استفاده از نانوفناوری در صنعت
🔸سال2031: استفاده از چاپگرهای سه بعدی اعضاء بدن در تمام بیمارستانها
🔸سال2032: استفاده از نانورباتها در علم پزشکی (حذف مواد زائد از بدن و اسکن مغز برای کشف اسرار آن
🔸سال2034: نخستین دیدار انسان با هوش مصنوعی
🔸سال2036: استفاده از روشهای برنامهنویسی برای برنامهنویسی سلولها و درمان بیماریها
🔸سال2038: ظهور رباتهای انساننما (مجهز به هوش مضاعف)
🔸سال2039: کاشت مستقیم نانوماشینها در مغز (غوطه وری کامل انسان در دنیای مجازی بدون هیچ دستگاهی)
🔸سال2040: کاشت موتور جستجو در بدن انسان (مشاهده نتیجه آن روی لنز یا عینک مخصوص)
🔸سال2041: افزایش توان اینترنت به میزان 500 برابر امروز
🔸سال2042: نخستین مورد جاودانگی انسان ، ارتش نانورباتها به کمک سامانۀ دفاعی بدن آمده و انواع بیماریها را درمان میکند.
🔸سال2043: بدن انسان میتواند به کمک نانورباتها به هر شکلی که بخواهد دربیاید.
🔸سال2044: توانایی هوش غیربیولوژیکی ، میلیاردها برابر هوش انسان
🔸سال2045: آغاز عصر تکینگی یا برگشتناپذیری فناوری، کره زمین به یک ابررایانه تبدیل خواهد شد.
🔸سال2099: تکینگی فناوری سراسر کره زمین را فرا خواهد گرفت.
♦️گفتنی است که پیشبینیهای گذشتۀ ری کورزویل نیز در زمینه پیشرفت تکنولوژی تاکنون با دقت زیادی به وقوع پیوسته است.
-به نقل از کانال مدیران نامدار ایران
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠کوچ علم از دانشگاه
🔹چرا کانادا، فرانسه، استرالیا، انگلستان، ژاپن و ... همانند ایران آمار تولید علم خود را منتشر نمی کنند؟! محال است آمار تعداد مقالات منتشر شده ژاپن را بیابید. چرا؟! چرا فقط کشورهایی مانند پاکستان، برزیل و هند عطش آمار مقالات دارند؟!
🔹جالب است بدانیم که ما تنها کشوری هستیم که رشته علم سنجی در ان دایر است؛ چراکه فقط ما سرگرم علم سنجی خودمان هستیم. ما بالاترین انتشار مقالات در این حوزه را در اختیار داریم.
🔹هدف علم سنجی که از حوزه کتابداری آمده است، در واقع مجله سنجی است نه حقیقت علم. علم سنجی قدرت تحلیل محتوای علم را ندارد. مبدع این اصطلاح اصلاً چنین منظوری نداشته است. علم سنجی صرفاً بیانگر شاخص های کمّی است نه کیفی.
🔹در سنت های اصیل علمی، تولید مقاله هیچ گاه نشان دهنده تولید علم نبوده است. راجرز کتابی نوشته به نام اشاعه نواوری. تا به حال 2500 مقاله در خصوص این کتاب منتشر شده است. این مقالات تولید علم نیست، یک مناقشه علمی است. این نبردهای علمی زمینه ساز تولید علم است نه الزاما خود علم. اگر ایین نامه ارتقا تا ده سال دیگر همین باشد، ما علاوه بر سرآمدی در تولید مقاله، بیشترین استاد تمام دنیا را نیز خواهیم داشت!
🔹کشوری مثل انگلستان بیش از سی سال است که از سنت publish or perish گذشته است. حدود 400 جایزه علمی در دنیا وجود دارد که هیچ یک از شاخص های ISI استفاده نمی کنند.
🔹در سنت پژوهشی انگلستان اصلاً به شاخص های ISI، ضریب تأثیر و مانند آن توجهی نمی شود. آنها مجدد به ارزیابی مقالات به شیوه خودشان مبادرت می کنند و به پرداخت پژوهانه و مانند آن اقدام می کنند.
🔹نظام رتبه بندی دانشگاه های ایران بر اساس نظامی است که خارج از ایران برنامه ریزی می شود و ما بین المللی کار کردن را با اعمال این شاخص ها اشتباه گرفته ایم در حالی که خود آمریکا که واضع ISI است، به طور ناچیز از این نظام استفاده می کند.
🔹ایران از بیانیه سانفرانسیسکو که هشداری به همه بود درس نگرفت. در این بیانیه بیش از چند هزار دانشمند و پژوهشگر و حدود 800 مجله علمی معتبر دنیا اعلام کردند که مبنا را در ارزیابی ها بر اساس مجلات قرار ندهید. از یکی از اساتیدی که 400 مقاله بین المللی داشتند سوال کردم فقط یکی از مشکلاتی را که در کشور حل کرده اید نام ببرید؟! پاسخ سکوت بود.
🔹از مدیران کشور 97% از مقالات ISI استفاده نمی کنند، 93% نیز مجلات داخلی را نه می شناسند و نه از آنها استفاده می کنند؟! برای چه کسی می نویسیم؟!
🔹وقتی شاخص ارزیابی اچ اندیکس شد، پژوهشگر با چه انگیزه ای روی پروژه ملی کار کند!؟ دلیل عمده این اتفاق این است که وزارت علوم ارزیابی ها را به سیاست گره زده است و افراد تنها به فکر ارتقای خویش هستند نه کشور.
برگرفته از سخنرانی دکتر چشمه سهرابی
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠به اساتیدی که نسبت به اسلام زاویه دارند نباید اجازه تدریس داده شود
▪️آیتالله سبحانی در دیدار دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی:
♦️مسئله ای که وجود دارد این است که آیا ازدیاد دانشگاه و فارغالتحصیل دانشگاهی نیاز کشور بوده و یا اینکه باید کمتر از این مقدار وجود داشته باشد. تربیت دانشجو و دکتر باید به مقدار نیاز باشد و اگر بیش از حد نیاز صورت گیرد مشکلات جدی پیش میآید و دانشگاهها باید از میان افراد عصاره آنها را انتخاب کنند.
♦️گاهی پدر و مادرها گله میکنند که ما فرزندمان را متدین به دانشگاه میفرستیم اما در زمان خروج آنها از دانشگاه پایبدی دینی آنها کاهش مییابد و شورای انقلاب فرهنگی میتواند در حل این معضل نقش مهمی ایفا کند.
♦️گاهی نوشته هایی از منابع دانشگاهی برای ما آورده میشود که در این کتاب ها مبانی اسلامی مورد تشکیک قرار گرفته و شورای انقلاب فرهنگی باید بر محتوای کتب اشراف داشته باشد.
♦️شهید بهشتی در قانون اساسی تاکید داشتند که بندهای آن نباید مخالف اسلام باشد، چرا که در برخی از حوزه ها، اسلام نظری ارائه نداده است و کتب دانشگاهی نیز حداقل نباید با مفاهیم اسلام مخالفتی داشته باشند.
♦️برخی بیان میکنند که اسلامی کردن مفاهیم کتب دانشگاهی معنایی ندارد که متاسفانه این افراد در شورای انقلاب فرهنگی عضویت دارند. به اساتیدی که نسبت به اسلام زاویه دارند نباید اجازه تدریس داده شود.
-نامه های حوزوی
#علوم_انسانی
#دانشگاه
#علوم_اسلامی
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠روحانیان ایران در مواجههی با سه بحران بزرگ
➖علی زمانیان➖
چهل سال از حاکمیت روحانیان بر مسند قدرت میگذرد. چه بخواهند و چه نخواهند، در ترازوی افکار عمومی جامعه قرار دارند و احتمالا نمره ی پایینی در شیوهی حاکمیتی و روشهای مدیریتی گرفتهاند. در نتیجه، روحانیان در ایران با شرایط بغرنج و پیچیدهای روبرو هستند. همین بحران ها است که سبب شده است از مرزهای اجتماعی عقب نشینی کنند و رابطه های پیشین خود را با جامعه از دست بدهند. اکنون پس حاکمیت چهل ساله است که بودن یا نبودن روحانیان در مسند سیاست و قدرت مسئلهای است که همگی با آن دستوپنجه نرم میکنند. تردید جدی و گاهی انکار علنی حضور روحانیان در قدرت و مدیریت جامعه، در میان خود روحانیان نیز رخنه کرده و آنها نیز با شکی بزرگ روبرو شدهاند.
✅ روحانیان با سه موج بزرگ بحران بالا و پایین میشوند. آینده چه خواهد شد؟
🔹 الف) بحران مرجعیت دینی
بحران مرجعیت دینی شامل مرجعیت عام روحانیان و مرجعیت خاصی است که از آن به عنوان مرجعِ تقلید یاد میکنند. مرجعیت دینی به تعبیر مکگراث، یعنی"برای اظهار نظر معتبر در باب عقاید، باید به چه کسی یا چه چیزی مراجعه کرد؟" چه کسی در آن مقامی است که به صراحت بگوید موضع دین در بارهی فلان مسئله این است و نقطهی پایان بر چالش ها بنهد؟ نظر چه کسی فیصلهبخش نزاعهاست؟
پیش از این، روحانیان، اقتدار و مرجعیت دینی را در تیول خود داشتند و میتوانستند بر پرسشها و بدعتها و "شبهه"ها فایق آیند. اما امروزه آن اقتدار و مرجعیت فرو ریخته است. نه برای فهم دین و نه مشخص نمودن بایدها و نبایدها و تکالیف دینی، مرجع نهایی محسوب نمیشوند. آنان در میان صداها، حداکثر یک صدا دارند و گاهی در میان تکثر اندیشهها و آرا مختلف، گم میشوند.
فردگرایی مدرن و سایر مولفههای مدرنیته سبب شده هر کس احساس کند، خود، روحانی خود است و دیگر نیازی به روحانی ندارد. برپای خود ایستاده است و خودش، کشیش خودش شده است.
🔹 ب) بحران کارکرد اجتماعی
روحانیان در طول تاریخ علاوه بر مرجعیت دینی، از نوعی مرجعیت و کارکرد اجتماعی نیز برخودار بودند. در این جا مرجعیت اجتماعی اشاره به موقعیت اجتماعی روحانیان دارد که سبب میشد در تار و پود جامعه حضوری پررنگ داشته باشند. کارکرهایی چون سواد آموزی، حل و فصل مخاصمات، کارکرد نهاد مدنی در برابر جور حاکمان و نقشهای متعدد اجتماعی که بر دوش میکشیدند. امروزه اما اکثر این کارکردها از روحانیان گرفته شده و به نهادها رسمی و قانونی سپرده شده است. کارکردهای اجتماعی پیشین، جایگاه و منزلت ویژهای برای آنها فراهم کرده بود. وقتی این کارکردها را از دست دادند، از آن اهمیت و احترام اجتماعی نیز فرو افتادند.
به عنوان مثال امروزه برای حل اختلافات محلی و بینافردی به روحانی مراجعه نمیشود. برای دریافت شیوهی درست تربیت کودکان (به جای روحانیان) به مربیان و کارشناسان مراجعه میشود. بحران مرجعیت و کارکرد اجتماعی روحانیان چنان پیش رفته است که حضورشان را در صحنه های اجتماعی با پرسش و چالشی عمیق روبرو کرد. با افول کارکردهای اجتماعی، از آن مرتبه و منزلت پیشین سقوط کردند و امروزه محل هیچ گونه مراجعهی اجتماعی نیستند.
🔹ج) بحران سیاسی
روحانیان با وقوع انقلاب اسلامی، بتدریج کرسی امور سیاست و سیاستگذاری کشور را به تصاحب کردند. گویی ناخواسته در پی آن بودند که همهی آن اقتدار اجتماعی و دینی از دست رفتهشان را با اقتدار سیاسی، جبران نمایند. و شاید نمیدانستند قبضهی حکومت و قدرت، به معنای مسئولیت است و پاسخگویی. و نمیدانستند از این پس، مسئول هر آن چه خواهند بود که رخ میدهد.
عموم روحانیان، چندان از مقتضیات و لوازم سیاست، قدرت و حکمرانی چیزی نمیدانستند. آنان با ذهن بسیط خود، مسئلههای پیچیدهی جامعه، حکومت و سیاست را سهل و آسان میدیدند و نمیدانستند پا در چه عرصهی مهیبی میگذارند. مهمترین چیزی که روحانیان نمیدانستند این بود که در یک آزمون تاریخی و سرنوشت ساز قدم مینهند. آزمونی که باید مدعیات خود را به محک تجربه و آزمایش بگذارند. این که در نهایت از این آزمون تاریخی چگونه بیرون میآیند، پرسش مهمی است اما با نگاه به امروز این طبقه و صنف، چندان به آیندهی آنان امیدواری نیست. زیرا وقتی کارکرد و موقعیت اجتماعیشان را از دست دادهاند نمیتوانند حضوری فعال و معنادار داشته باشند. البته همچنان که در تاریخ غرب مشاهده میکنیم، روحانیان همچنان حضور خواهند داشت اما مجبور میشوند به حداقلهای ممکن اکتفا کنند. به بیان واضحتر، مجبورند تا پشت مرزهای سنتیخود پا پس بکشند.
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠فیلم سینمایی «پارادایس» به کارگردانی علی عطشانی که از سال ۱۳۹۴ و بلافاصله بعد از ساخت توقیف شده بود، از روز چهارشنبه ۳بهمن به روی پرده رفت.
♦️این فیلم، داستان طلبهای جوان است که در اینستاگرام با دختری آلمانی آشنا میشود و برای دیدنش به همراه استاد خود راهی آلمان می شود.
♦️اکران این فیلم با توجه به محتوا و قالب کمدی آن، واکنشها و تنشهایی به ویژه در میان طلاب و روحانیون به همراه خواهد داشت.
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠چاپ دوم کتاب "طلبه زیستن"💠
♦️از سوی انتشارات «نگاه معاصر»، ناشر کتاب "طلبهزیستن؛ پژوهشی مقدماتی جامعهشناختی در سنخشناسی زیست طلبگی" چاپ دوم رسیدهاست.
♦️چاپ اول این کتاب، که خلاصهای از یافتههای پایاننامه کارشناسی ارشد مهدی سلیمانیه است، با مقدمه نسبتاً مفصل دکتر سارا شریعتی با عنوان «طلبگی یک نظام جامع؟ (جامعیت یا تخصص)» در سال 91 منتشر شد.
#معرفی_کتاب
#طلبگی
#روحانیت
#حوزه_علمیه
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠ناکارآمد و غیر پاسخگو نشان دادن حوزه های علمیه در مباحث مربوط به سلامت معنوی، زمینه ساز گسترش هرچه بیشتر ایده های معنوی سکولار خواهد بود
▪️نامه حجت الاسلام مظاهری سیف در استعفا از گروه سلامت معنوی فرهنگستان علوم پزشکی، زیر نظر دکتر مرندی:
🔸جناب دکتر مرندی
رئیس فرهنگستان علوم پزشکی ایران
سلام علیکم؛
♦️بدین وسیله استعفای خود را از گروه سلامت معنوی فرهنگستان علوم پزشکی اعلام میکنم و تقاضا دارم نام حقیر را از سایت و سایر اسناد مربوط به گروه سلامت معنوی حذف بفرمایید. زیرا سخنان شما در اختتامیه پنجمین همایش سلامت معنوی که حوزههای علمیه را غیرپاسخگو و ناکارآمد در مباحث معنویت جلوه دادید، برایم غیر قابل تصور و تصدیق بود.
♦️در حوزه های علمیه چهار جریان معنویت پژوهی پرشور و پویا پیش میروند. یکم، رویکرد فلسفی به معنویت در «موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی»؛ دوم، رویکرد عرفانی به معنویت پژوهی در «پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی»؛ سوم، رویکرد روانشناسی اسلامی به مسائل معنویت در «پژوهشگاه حوزه و دانشگاه»؛ چهارم رویکرد مستقل به مطالعات معنوی به عنوان یک دانش در طبقه بندی علوم اسلامی که همکارانم در «پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی» دنبال می کنند.
♦️در کنار این جریانهای نظری، حوزه های علمیه در عرصه عمل نیز به حل مسائل سلامت معنوی روی آورده و توفیقاتی یافته اند. موسسات «سلامت نوید نیایش»، «بهداشت معنوی»، «آوای ملکوت» و گروه های تبلیغی فعالی نظیر گروه «اکسیر» که سلامت معنوی را در بیماران مبتلا به استفاده از مواد مخدر دنبال می کند و گروه «سفیران محبت» در بیمارستان های قم و «نسیم مهر» در مراکز خدمات درمانی اصفهان و گروه های دیگر در تهران و مشهد نمونه های موفقی از اقدامات حوزویان در عرصه سلامت معنوی به معنای مورد نظر در خدمات سلامت هستند.
از سال ۹۳ که به فرهنگستان پیوستم، کوشیدم تا آنچه را در باب معنویت در حوزه های علمیه جریان دارد، به گروه سلامت معنوی فرهنگستان منتقل کنم.
♦️گاهی اساتید بزرگوار و نمایندگان جریان های فکری حوزه را با خود همراه کردم و از قم به تهران آوردم و گاهی با زمینه سازی برگزاری همایش سالانه سلامت معنوی در قم اسباب آشنایی شما و صاحب نظران حوزه را فراهم کردم و در همه حال اظهار نظرهای غیرکارشناسانه در علوم دینی و بی مهری به دیدگاه های علما و حوزویان را بردبارانه و مشفقانه تحمل کردم و با خودم گفتم شاید برای اینکه پاسخها و اندیشه های دینی به طور سازمان دهی شده و متمرکز ارائه نمی شود، ارتباط علمی مؤثر شکل نمیگیرد.
♦️تا اینکه سال گذشته رئیس حوزه های علمیه جناب آیت الله اعرافی کلید حل مشکل را به دست بنده و شما داد و در جلسه ای که خدمتشان بودیم، انجمن علمی اخلاق حوزه را آوردگاه جریانهای معنویت پژوهی در حوزه و پل ارتباط حوزه و فرهنگستان تعریف کردند.
♦️گروه معنویت انجمن علمی اخلاق حوزه حسب الامر آیت الله اعرافی در سال ۹۵ تشکیل شد و پیش از همایش امسال با دعوت از گروه سلامت معنوی فرهنگستان علوم پزشکی آمادگی خود را برای ارائه مقالات و مشارکت در برگزاری همایش و استمرار نشستهای مشترک تا حل مسائل فرهنگستان در باب سلامت معنوی اعلام کرد.
♦️با کمال شگفتی شاهد بودیم که مقالات ارائه شده از همایش حذف شد، انجمن اخلاق در همایش نقشی پیدا نکرد و همایش امسال خالی از حضور حوزه در حوزه علمیه قم برگزار شد. و باز هم مثل سالهای قبل دست نیاز خود را گشوده به سوی حوزه و گوش و هوشتان را منتظر و مشتاق شنیدن رهنمودها و رهاوردهای حوزه ای معرفی کردید، که صدایی از آن برنمی خیزد و دستی برای دستگیری تان از آستینش در نمی آید!
♦️سخنان شما که میگویید به جای معنویت غربی باید به معنویت اسلامی در موضوع سلامت معنوی روی آوریم، تحسین برانگیز است؛ اما با روگردانی از حوزه های علمیه و با کوتاه کردن دست هایی که برای یاریتان از حوزه برآمده، چطور میخواهید معنویت اسلامی را به مباحث سلامت معنوی وارد کنید؟
♦️ناکارآمد و غیر پاسخگو نشان دادن حوزه های علمیه در مباحث مربوط به سلامت معنوی، زمینه ساز گسترش هرچه بیشتر ایده های معنوی سکولار خواهد بود. شما با تأکید لفظی بر معنویت دینی از یک سو و بستن مسیر جریان اندیشه دینی در عرصه سلامت معنوی از سوی دیگر، عملاً راه را برای گسترش ایده ها و روش های معنوی غیردینی و توسعۀ لائیسم مخفی می گشایید.
از خدای متعال میخواهم که ما را تا آخر در راه خدمت به اسلام حفظ کند و عاقبت به خیر فرماید.
-به نقل از شبکه اجتهاد
#حوزه_علمیه
#دین
#سلامت_معنوی
#فرهنگستان
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠مروری بر روابط روحانیت_حکومت
🔸به بهانه چهل سالگی انقلاب اسلامی
🖋محمد وکیلی
♦️هنگامی که مرحوم شیخ انصاری(ره) فتاوایش پیرامون دایره اختیارات ولی فقیه را، تنها به گستره چند صفحه از کتاب مکاسب، طرح و بسط مینمود، شاید کمتر کسی گمان میکرد که یک سده بعد، این موضوع به یکی از چالشانگیزترین سوژهها در حلقات بحثی فقها تبدیل شود. چالشی که دهههای پیاپی بهطول انجامید، و درپی آن انشعابی دنبالهدار میان ارباب افتاء پدیدار گشت که عدهای حیطه اختیارات فقیه را محدود در مقام فتوا و قضاوت بدانند و قرائتی دیگر برای او مقام تولیت در اجرای حدود شرع و شأن حاکمیت بر امت مسلمان نیز قائل شوند. در این قرائت، فقیه جامعالشرایط نه تنها مجاز به برپایی حکومت میباشد، بلکه بر وی واجب است برعلیه حاکم جور دست به قیام بزند. این نظریه گرچه همواره مخالفین تمامقدی را در مقابل خویش دیده و میبیند، اما دامنه مخالفتها هیچگاه تا بدینجا کشانده نشده که حجیت شرعی عمل به نظریه مزبور، قائلینش را زیر سؤال برود. مخالفتهای نخبگانی و درونگفتمانی علما، به نوعی مباحثه علمی به جهت تأثیر در رأی و نظر مجتهد دیگر تلقی میشده، نه تقابلی سخت و تکفیرگونه. شاهد این مدعا، برگبرگ از کتاب قطور تاریخ روحانیت است که به استناد آن میتوان مدعی شد با شروع نهضت و سپس پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی(ره)، نه تنها مخالفت عملی از جانب سایر مجتهدین همطراز صورت نگرفت، بلکه در موارد بسیاری، سکوت علمای مخالف شکسته شد و توصیههایی از زبان ایشان، به نفع قیام امام خمینی به گوشها رسید که همگان را به نصرت نهضت و تشکیل حکومت اسلامی فرا میخواندند.
♦️با این وجود همدلی زعمای حوزه با انقلاب اسلامی، چه از جانب موافقین آن و چه از سوی مخالفین تئوریکش، با افزوده شدن سالهای عمر جمهوری اسلامی قرین دلنگرانیهایی نیز شده است. نگرانیهایی که معطوف به عملکرد حوزه و روحانیت در فضا و مناسبات جدید و عصر حاکمیت اسلام به محوریت فقیه جامعالشرایط میباشد. از این حیث دلمشغولی و نگرانی اساسی حوزویان که میتواند سنگ محکی بر ارزیابی عملکرد روحانیت در بعد نسبت روحانیت-حکومت باشد را میتوان در سه دسته برشمرد:
🔸اول: روحانیت محبوب شیعی که قرنها مأمن و پناه مستضعفین بوده و ندای اعتراض و حقخواهیاش از جوار امت مسلمان، همواره بر سر حکّام جور بلند بوده است، در عصر انقلاب به بدنه قدرت متصل گشته و از ابتدای انقلاب تاکنون نیز روزبهروز بر شمار طلاب و روحانیون شاغل در ارگانهای حکومتی افزوده میشود و این روند مستمراّ رو به افزایش است. در ارزیابی روحانیت از این منظر میتوان شاخصههایی همچون کشورداری، مردمداری، رسانهداری، سبک زندگی روحانیت قبل و بعد از انقلاب و نیز ارتباطات و تعاملات بینالمللی را مدنظر قرار داد.
🔸دوم: نهاد حوزه که در طول سالیان مدید، همواره با حفظ استقلال مالی خویش، دستش را در مقابل حکومتها کوتاه نگه داشته و در عوض زبانش بر سر ایشان دراز بوده، حالا صاحب فرزندی است که بدون منّت، او را مشمول کمکهای خود مینماید و برای بخشهای مختلف مادر تئوریک خود یعنی حوزه علمیه، ردیف بودجه اختصاص میدهد. در این عرصه میتوان تغییر و تحولات نظام اقتصادی حوزههای علمیه بعد از انقلاب، میزان و کیفیت گسترش کالبدی مراکز و نهادهای حوزوی و آثار و تبعات دریافت بودجه مستقیم از دولت و… را مورد بررسی قرار داد.
🔸سوم: برنامه مدیریتی همخوان با دستورات شریعت مقدس اسلام و متناسب با نیازهای نوبهنو شونده و به نسبت گستردهی جامعه ایران، آنهم در عصر فراگیری انبوه دانش و فناوریهای وارداتی رقیب، که در ذات خود تعهدی به موازین دینی ما ندارد و در سادهترین حالت، محتاج پالایشهای علمی و اساسی میباشند که در کلیت آن تنها از دست حوزویان ساخته است. مباحثی چون علوم انسانی اسلامی، فقه نظامات، شیوه برخورد با تولیدات علمی جامعه غرب، تعاملات علمی با سایر ادیان و مذاهب و همزمانی انقلاب و تحولات تکنولوژیک غرب و نحوه مواجه روحانیت با این تحولات به ویژه در زمینه رسانه، فضای مجازی و پیداش شبکههای اجتماعی بدون مرز در این بخش قابلت بحث، تحلیل و ارزیابی دارد.
-متن کامل در http://mobahesat.ir/17963
#چهل_سالگی
#انقلاب_اسلامی
#حوزه_علمیه
#روحانیت
#مرجعیت
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠اسلام و سینمای عربی
♦️این روزها به مناسبت برپایی جشنواره فیلم فجر، موضوع سینما و اهمیت آن بار دیگر نقل محافل شده است. چند سالی است که با گسترش فعالیتهای سازمان سینمایی اوج، جشنواره فجر نیز در کنار جشنواره عمار به عرصه قدرتنمایی جریان ارزشی در سینما بلد شده و دغدغههای سیاسی و دینی بروز بیشتری در فیلمها دارد.
♦️در جهان عرب نیز سینماگران یکی از بازتابدهندگان گرایشهای اسلامی و سیاسی بودهاند. هنرمندان عرب کوشیدهاند تا مواجهه امروزی با اسلام را به تصویر کشند. برخی رویکرد انتقادی به جریانهای اسلامگرا داشتهاند و بعضی بر آنند تا سیمای قابل قبولی از اسلام را برای انسان امروزی به تصویر بکشند.
♦️مصطفی عَقّاد(2005-1930) کارگردان متولد سوریه و از معروفترین سینماگران عرب در سطح بینالمللی بود که در ایران با فیلم «محمد رسول الله» یا «رسالت» (تولید 1976) شناخته شده است. او کوشیده بود تا در فیلمش، تصویری از پیامبر اسلام را به نمایش گذارد که مقبول همه گرایشهای مسلمانان نیز باشد. از همین رو بود که با علمای شیعه و سنی بسیاری مشورت کرد. وی با امام موسی صدر نیز دیدار کرده و گفته بود که نظرات وی در اصلاح فیلمنامه بسیار مؤثر بوده است. گفته میشود سید موسی صدر در آن دیدار پیشنهاد ساخت فیلمی در خصوص امام علی(ع) را نیز به عقاد داده بود. مصطفی عقاد پاسخ داده بود که این پیشنهاد را به شرطی میپذیرد که آقای صدر در چند صحنه کوتاه، نقش امام علی(ع) را بازی کنند. موسی صدر این پیشنهاد را نپذیرفته بود.
♦️مصطفی عقاد در سفری که ابتدای دهه هفتاد شمسی به ایران داشت، پیشنهاد ساخت فیلمی درباره امام خمینی را با حضور آنتونی کوئین داد که مورد موافقت مرحوم سید احمد خمینی قرار نگرفت.
♦️پس از ماجرای یازدهم سپتامبر 2001 گرایش فیلمسازان عرب به سمت خطر افراطگرایی اسلامی معطوف شد. عقاد در صدر این هنرمندان بود که سرانجام جانش را در این راه از دست داد و در انفجاری به دست القاعده در اردن کشته شد.
♦️نوری بوزید تونسی نیز پس از وقایع یازدهم سپتامبر «آخر الفیلم» را ساخت. از حواشی این فیلم، سکانسی است که بازیگر نقش اول با کارگردان بحث میکند و به او میگوید که تو با این فیلم میخواهی من با مسلمانان بجنگم؟ بوزید در پاسخ میگوید که من با گروههای افراطی مبارزه میکنم نه با اسلام واقعی و دین اعتدالی و میانهرو. آثار بوزید مورد استقبال غربیها قرار گرفته است.
♦️یوسف جبرائیل شاهین؛ کارگردان مصری نیز که در سال 2008 درگذشت، فیلم «مهاجر، سرنوشت و دیگری» را ساخت که درباره تروریستهای سلفی بود. وی پیامبر اسلام را نمونه یک انسان آزادیخواه میدانست و معتقد بود که افراطگرایان، پیام آزادی را از پیامبر اسلام نشنیدهاند و آزادی که نباشد ویرانی و ترس، ما را به خود مشغول میکند. وی همچنین گفته بود که دولت مصر باید مانند پیامبر اسلام در همه امور با مردم مشورت کند. برخی انتقادهای سیاسی وی به حکومت مبارک، او را چند سال مجبور به مهاجرت از مصر کرد.
♦️عمر امیرالای نیز یکی از فیلمسازان برجسته اهل سوریه بود که در سال 2011 درگذشت. فیلمها و مستندسازیهای وی اغلب حول مسائل اجتماعی و سیاسی کشورش ساخته شده بود. اما او جریان فیلمسازی در جهان عرب را با دو جریان تخریبی مواجهه میدید؛ یکی فعالیتهای فرهنگی اسرائیل به عنوان دشمن خارجی و دیگری اندیشه اخوانالمسلمین به عنوان یک دشمن داخلی. وی رویکردهای اخوانالمسلمین را موجب نابودی ریشههای فرهنگی جهان عرب میدانست. او از جریان فرهنگی امروز جهان عرب به عنوان فریب فرهنگی یاد کرده و معتقد بود که جشنوارههای سینمایی عرب با وجود پیشرفت فنی و تکنیکی در هنر و سینما، دچار سقوط محتوایی شده است. وی از این مسأله ابراز نگرانی میکرد که گرایش به اخوانالمسلمین روز به روز بیشتر میشود و سینمای عرب توجهی به آن ندارد و این جز فریب فرهنگی به بار نمیآورد. وی از این منظر با حاکمان سوریه همنظر بود و نسبت به هرگونه گرایش به اخوان رویکرد منفی نشان میداد.
-به نقل از کانال راوینیوز
#سینما
#دین
#اسلام
#رسانه
#جشنواره_فیلم_فجر
#جهان_عرب
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠 نیاز روحانیت ما به الگویی که نشانی از فرقه گرايی و خشونت ندارد
کتاب «آیندهٔ روحانیت و جهان معاصر» به قلم بیژن عبدالکریمی، به تازگی و به همت نشر نقد فرهنگ وارد بازار نشر شده است. عبدالکریمی در یکی از فصل های کتاب با عنوان « امام موسی صدر، اسوه ای برای روحانیت ما» می نویسد:
«روحانيت کنونی ما در اکثر قريب به اتفاق جوامع مسلمان به اسوه ای چون امام موسی صدر شديداً نيازمند است؛ در غير اين صورت، شأن و اعتبار خود را در جهان معاصر از کف خواهد داد و دچار شکست و خسران عظيمی تاريخی خواهد شد و به همان مسيری سوق خواهد يافت که نهاد روحانيت در عالم مسيحيت طی کرد و در نهايت در حاشيه تاريخ قرار گرفت. امام موسی صدر شخصيتی چارچوب شکن است و به سهولت چارچوب های اجتماعی و قالب های قراردادی را که با نام دين و به نام دين گره خورده، زير پا می گذارد... به گمانم بشريت و نيز جهان اسلام و حوزه های علميه و روحانيت ما به الگويی چون امام موسی صدر که در سيمايش هيچ نشانی از فرقه گرايی و خشونت وجود نداشت، شديداً نيازمند است.»
◽️متن کامل خبر: https://bit.ly/2t0cBYM
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠آینده اسلام و فضلای حوزه
▪️حجت الاسلام حمید رجایی
♦️من واقعاً به فضلای حوزه، دل بستهام و امیدوارم با درک صحیح از مناسبات جهان امروز (در فرآیند گفتگوی خوب) فارغ از تندروی و کندروی، شجاعانه و متواضعانه و با شیوه نامه ای صحیح با سپهر معرفت جهانی، وارد دیالوگ شوند. حوزه اگر چه باید انقلابی باشد، اما هرگز نباید برای دیگر کشورها بسان «برانداز حکومت» و «یک حرکت طوفنده» ظاهر شود. فرض کنید با یک شور پرخروش خواستید در کشوری دیگر بدرخشید و بسا حکومتش را هم سرنگون کنید، تا مثلاً انقلاب اسلامی را صادر کنید!! معلوم است که این ثمری ندارد (طبعاً بیخردی هم هست). نخست باید ملتها بیدار شوند و مزهٔ اسلام را بچشند، تا زمانی که حدنصابی از طاغوت درون انسان و جوامع، فرو نریزد، طاغوتهای برون، پابرجا میمانند، بله یک طاغوت میرود یکی دیگر میآید. بسا آنکه میآید با ما دشمنتر و طعانتر هم بشود (مانند بنسلمان) انبیاء، نخست مردم را بیدار کردند و گاهی برای تأمین آن، «تولید مجال» کردند حتی با بتپرست و یهودی، پیمان صلح بستند. عالمان دین، نباید، کور، عمل کنند و نانتیجهگرا باشند.
♦️مسئلهٔ دیگری که از فضلای حوزه جداً مورد توقع است، «تولید علوم انضمامی» است. علم باید «مسئله حاضر» را حل کند. آنچه من در دانش حوزوی میبینم وفور مباحث کمفایده یا گاه انبوهی از مباحث جذاب نظری و خوشطعم و هفتآسمانی است که مدام با آبوتاب، گفته میشود و گوینده و شنونده را بسی خوش میآید... علم اگر کارآیی حل مسئله را نداشته باشد، آن خوشحالی و بهجتش، در جایی که باید مسئله حل کند، بیشتر شیبه «الکیخوش بودن» و دیوانگی است. بهت عارفانه، برای راهانداختن و کنترل پروژه و رفع عیب، برای در کوزه هم خوب نیست...(در جای خود، بله، نشان معرفت و شعور است)
♦️حال باید دید حوزه (و با همکاری دانشگاه) با این کمتجربگی انبوه، دانش ناچندمنبعی، بیارتباطی با گفتگوی تمدنی و گاه خودشیفتگی کمابیش، چگونه میخواهد برای خودش و جهان اسلام، علم انضمامی تولید کند؟! (شدنی است، اما نه با این هیئت...؛ با شاگردی و دیالوگ با جهان علم، بله) حوزهای که یک عمر به ریش تجارب و علوم جهانی خندیده!! و غرب را نپژوهیده و آن را بیشتر از منظر سیاستمداران سفله و گندیده، دیده!! و اندیشمندان غربی را نجس یا متنجس دانسته!!!
♦️اما سومین توقع جدی از فضلای حوزه این است که ضمن استقلال از کل بدنهٔ حاکمیت، محکم پای ممانعت از منکرات یقینی دولتمردان و جریانات سیاسی، بیاستند. اختلاس، اشرافیگری، پاسخگونبودن، کمبضاعتیهای ساختاری، فسادهای سیستمی مانند فساد سیستم بانکداری، فساد سیستماتیک اقتصاد دولتی و مانند آن، اموری یقینی هستند. همانطور که در ضرورت «اقامه نماز» شک نداریم، در برچیدن سفرهٔ مفاسد یقینی هم قطعاً وظیفه داریم و بیتفاوتی و پرستیژ «من پژوهشگرم»، «من فلسفه درس میدهم»، «من استادم» و «من نظریهپردازم» و... فایده ندارد. باید راهی جست. همه باید علیه «فساد قطعی» قیام کنیم. برخی از اساتید دانشگاه، فیلسوفان و استادان لمیده در تشک استادیاند و بسا ننر کرده حکومت هم باشند. اینان احتمالاً سرسلامت به گور نخواهند برد. مؤمن باید ناهی از منکر باشد. بله در روشهای برچیدن سفره فساد، حتماً به حوزه نظری و اجتهادهای بدیل برمیخوریم، آنجا دیگر نباید با رگ برآمدهٔ غیرت ورود کرد. باید متواضانه راهکار کاهش فساد قطعی را جست. خیلی وقتها راهکارهای ارائهشده برای مبارزه با فساد، بچهگانه و فرسوده است. مثلاً آقای مبارز میخواهد با نصیحت، با وعظ اخلاقی و بیانات انقلابی، فساد جمع شود و توجه و سواد آن را ندارد که فساد باید بطور سیستمی و ساختاری مورد تضعیف نهی و برچیدن باشد. ساختار بانک و اقتصاد باید حامی سلامت اقتصادی و مالی باشد. جهان، تجارب خوبی دارد، نباید چرخ را دوباره اختراع کرد. گاهی شکافندگان فلک، دجالاند. دروغ میگویند، چیزی در چنته ندارند... اگر دارند، همان معارف آسمانی و غیرانضمامی است... (گاهی، برخی)
♦️فضلای حوزه میدانند بسیاری از مسائل در رفتارهای اجتماعی و سیاسی، نظری هستند. گاهی میبینیم یک عالم دین در آن حوزه نظری، حنجره میدرد و وااسلاما میگوید!! گویی خدای علم است!! نمیداند این مسئله، مشمول تکثر دیدگاه است و شق بدیل اجتهادی دارد و نباید ادبیات مباحثه در آن، خطابی و پر جوش و خروش باشد. (کاری که معمولا خطیبان میکنند) فرض کنیم در مورد موسیقی یک عده با خروش انقلابی قیام کنند که «آقا میخواهیم نباشد یا باشد!!» که چه بشود؟ بله ممکن است عدهای برای اجتهاد خودشان، ترویج کنند، اما خطابهٔ آتشین وسط اجتهادها، از شعب تکبر و جنون است. بنگرید چقدر از آن را در جوامع ایدئولوژیک میتوان یافت.
-به نقل از کانال طلوع مهر
#آسیب_شناسی
#حوزه_علمیه
#انقلاب_اسلامی
#چهل_سالگی
#علوم_اسلامی
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠فاطمیه و نقش تاریخی انقلاب!
🖋سلمان کدیور
♦️وقت شهادت حضرت صدیقه شهیده که می رسد، معمولا از خطبه فدکیه ایشان بیشتر یاد می شود در حالی که ایشان تعدادی خطبه آتشین دیگری نیز دارند که بنظرم همگی یک آسیب شناسی حکومت دینی و جریان های موجود موثر در آن است.
♦️یکی از خطبه های بانو که همیشه مرا تحت تاثیر قرار داده و آن را نخستین بار که خواندم در ذهنم حک کردم، سخنرانی ایشان در جمع زنان مدینه است. درست چند روز بعد از واقعه هجوم به خانه ایشان. آنجا زنان برای عیادت خدمت حضرت می رسند و از طرف شوهرانشان عذرخواهی می کنند که اگر ما زودتر حرف های شما را شنیده بودیم با کودتاگران بیعت نمی کردیم. بانو اما عذر آنها را نمی پذیرد و می فرماید:
🔆اللّهِ عائِفَه لِدُنیاکنّ قالِیه لِرِجالِکنّ لَفَظْتُهُمْ بَعْدَ اَنْ عَجَمْتُهُم وشَنَأتُهُم بَعدَ اَنْ سَبَرتُهُم. فَقُبحاً لِفُلولِ الحَدّ واللعب بعد الجد و خَوَرِ القَناه وَ خَطَلِ الرَّأْیِ. لا جَرَمَ لَقَدْ قَلَّدتُهُمْ رِبقَتَها وَ شَنَنْتُ عَلَیهِم عارَها.
من از دنیای شما سیر شده ام؛ از مردان شما کراهت دارم و به دورشان افکنده ام، پس از آنکه آزمایششان کردم. زشت باد کُندی آنها، شکستگی شمشیرشان، سستی نیزه هایشان و تباهی رأیشان. طناب گناهشان را بر گردنشان انداختم و ننگِ کارشان را بر خودشان افکندم .
♦️اما نقطه طلایی خطبه جایی است که حضرت تبعات سکوت خواص جامعه را در برابر انحرافات، نه تنها در زمانه خویش بلکه به کل تاریخ تسری می دهند.
🔆اَبشِرُوا بِسَیفِ صارِم وَ استِبدادِ مِنَ الظّالِمینَ یدَعُ فَیئَکم زَهیداً وَ زَرعَکم حَصیداً. فَیا حَسْرَتی لکم وَ اَنّی بِکم وَ قَدْ عَمِیتْ قلوبُکم علیکم. اَنُلْزِمُکمُوها وَ اَنتُم لها کارِهُونَ
مژده باد شما را به شمشیر کشیده و هرج و مرجی که همه را فرا گیرد و استبدادی از ستمگران که آنچه را دارید از شما خواهند گرفت. آنچه کشتید، آیندگان [یعنی فرزندانتان] درو می کنند. پس، حسرت و اندوه بر شما باد. به کدامین سو هستید؟ راه حقّ و رحمت خدا بر شما گم شده است. آیا ما شما را وادار کنیم به رحمت خدا، حال آن که خود از آن کراهت دارید؟ »
♦️می فرماید اینکه مردان شما در برابر مظالم سکوت کردند تا انقلاب پیامبر شکست بخورد، تا قیامت هر خونی ریخته شود بر گردن آنان است. هر حکومت استبدادی که پس از علی.ع. شکل بگیرد، هر خاری که در هر گوشه جهان در پای مظلومی فرو رود، خواص و نخبگان ساکت در آن شریک هستند.
♦️همیشه این فراز خطبه برای من هراس انگیز بوده که اگر ما در برابر انحراف انقلابی که نام و عصاره اش از قیام پیامبر نشأت گرفته است سکوت کنیم و این انقلاب به تعبیر امام روح الله شکست بخورد که همانا شکست تاریخی اسلام و پیامبر نیز هست، و پیامد این شکست، استبداد و ستم و تباهی باشد، ما نیز در تمام آنها سهیم و دخیلیم، همانگونه که نخبگان پس از پیامبر در برابر وضع امروز جهان بازخواست می شوند.
♦️این جملات بانو که "زشت باد سکوت شما، شکستگی شمشیر و تباهی تصمیم شما و ..." نه خطاب به مردان صدر اسلام که در مورد تک تک ما ممکن است صدق کند.
♦️این عتاب حضرت که " طناب گناهشان را بر گردنشان انداختم و ننگِ کارشان را بر خودشان افکندم" شاید نهیب و هشیار باشی برای تمام مسئولین و خواص جمهوری اسلامی باشد!
♦️فاطمیه، نه محل ذکر مصیبت صرف و روضه در و دیوار، که باید موعد بازخوانی رسالت ما در برابر تاریخ زمانه باشد.
-به نقل از کانال نویسنده
#انقلاب_اسلامی
#فاطمیه
#چهل_سالگی
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠به تماشا بنشینید که
چه سخت...
ولی شکوهآفرین
چهل ساله شد
این انقلاب...💠
#انقلاب_اسلامی
#چهل_سالگی
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0
💠آیا مدارس می توانند دانش آموز غیر انقلابی تربیت کنند؟!
✍ مهران صولتی
♦️حجت الاسلام و المسلمین علی ذوعلم فرموده اند؛ " همان گونه که در قبل از انقلاب برخی مدارس سعی می کردند که دانش آموز انقلابی تربیت کنند، امروز برخی مدارس می کوشند دانش آموز غیر انقلابی تربیت کنند". بخش اول صحبت رییس سازمان پژوهش و برنامه ریزی وزارت آموزش و پرورش درست است. در دوران پیش از انقلاب( دهه پنجاه) رشد فزاینده ارزش های دینی همچون اقبال به مساجد، تمایل به حجاب، نمایش آشکار فرایض دینی همچون نماز و روزه و نام گذاری مذهبی فرزندان از تحولی نوین زیر پوست جامعه خبر می داد( صدایی که شنیده نشد، نشر نی).
♦️در چنین فضایی و به ویژه در سال های ۵۶ و ۵۷ مدارس هم به کانون تبلیغ انقلاب مبدل شده بودند. هژمونی انقلاب و تاثیر گذاری شگفت معلمان هم کار را به جایی رسانده بود که می شد به آن " تربیت دانش آموز انقلابی" در مدارس اطلاق کرد. پرواضح است که حتی در آن شرایط هم تاثیرات محیطی از جمله نارضایتی گسترده مردم از رژیم شاه عامل اصلی گرایش معلمان و دانش آموزان به سمت و سوی انقلاب بود. به عبارت دیگر اگر شرایط غیر انقلابی بود امکان تربیت انقلابی دانش آموزان در سطح وسیع وجود نداشت.
♦️حال به دوران پس از انقلاب می رسیم که به مثابه یک تز به ناگزیر آنتی تز خود را در بطن خویش پروراند. بر اساس این منطق حکومت های سکولار نوعی نگرش دینی را درون خود پرورش می دهند و بر عکس حکومت های دینی هم به سکولاریسم مجالی برای رویش و آشکار شدن می دهند. به تجربه در سال های بعد از انقلاب دریافته ایم که هر زمان حکومت کوشیده است که با مداخله در منطق حاکم بر جامعه آن را پیش بینی پذیر و قابل کنترل سازد نتیجه ای متفاوت حاصل آمده است. به حذف مظاهر ایران باستان از کتاب های درسی و اماکن عمومی بنگرید تا بتوانید علت تجلی شگفت انگیز آن ها را در سایر ساحت های خصوصی و به دورمانده از دخالت دولت فهم کنید. به همان نسبت سلوک معلمان نیز بر رفتار دانش آموزان تاثیر گذار بوده است. منش های تک بعدی که سعی در تحمیل نوعی خشونت انقلابی به عرصه مدارس داشته اند عمدتا با واکنش منفی دانش آموزان مواجه شده اند و به عکس معلمانی که کوشیده اند با برخوردی انسانی و محبت آمیز با مخاطبان خود روبرو شوند برای همیشه به عنوان معلمان الهام بخش در اذهان نسل های بعد به یادگار مانده اند. از سوی دیگر حجم عظیمی از ناکارآمدی ها که حاصل تداوم مسائل حل نشده، همزمانی بحران ها، فقدان نوآوری سیاسی، به محاق رفتن آزادی های اجتماعی و تیره شدن افق های آینده می باشد نسل جوان را به شدت ناامید و سرخورده کرده است.
♦️نسل آینده در چنین شرایطی بیش از شنیدن، نیازمند گوش هایی است که همدلانه دردها و ناکامی های او را بشنوند و خودبیانگری او را به رسمیت بشناسند.
♦️بنابراین هر گونه برخورد شعاری مدارس در زمینه دستاوردهای چهل سال گذشته به دیوار ستبر بی اعتنایی نسل آینده برخورد می کند. در چنین شرایطی است که هر گونه واکنش سرد دانش آموزان به بمباران تبلیغاتی و یک سویه آموزه های ایدئولوژیک چهاردهه گذشته در نگاه افرادی همچون حجت الاسلام ذوعلم به پرورش نسلی غیر انقلابی در مدارس تعبیر می شود.
♦️متاسفانه هم اکنون به دلیل بی اعتنایی حکومت به نقش ممتاز معلمان در مدارس شاهد افول بی سابقه نقش آفرینی این اندک سرمایه های انسانی موجود در مدارس هستیم. بیراه نیست اگر بگوییم در چنین مدارسی معلمان حتی اگر هم بخواهند نمی توانند با ذهنیت منفی شکل گرفته دانش آموزان در اثر نارسایی های موجود مبارزه کنند.
♦️بنابراین سخن از نقش مدارس در تربیت دانش آموزان غیر انقلابی در روزگاری که معلمان مرجعیت فکری خود را به دنبال بی اعتنایی های نظام تصمیم سازی از کف داده اند بیش از همیشه فانتزی و غیر واقعی به نظر می رسد. به قول سهراب؛ چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید...
-به نقل از کانال نویسنده
#انقلاب_اسلامی
#آموزش_و_پرورش
#آموزش_و_پرورش
#نقد_و_نظر
http://eitaa.com/joinchat/2263875587C5a248fd4a0