🔴 «دولتپژوهی» چیست؟
———————————-
«دولتپژوهی» یا «مطالعات دولت» ، ماحصل تاملات و نظرورزیهای آندسته از اندیشمندان سیاسی است که در ابعاد و زوایای مختلفِ «دولت مدرن» تولیدات فکری داشتهاند. «دولت مدرن» به یک معنای گسترده، به آن ساختِ سیاسیِ نوپدیدی دلالت میکند که با تکیهبر زمینههای اجتماعی فراهمشده از دوران شارلمانی بهاینسو، در قرن هفدهم بهشکل آشکاری تعیّن پیدا کرد؛ در اندک زمانی در سرتاسر جهان بسط یافت و اینک به بازیگر اصلی عرصهی روابط بینالملل تبدیل شده است. غالب دولتپژوهان متفقالقولاند که «دولت مدرن» متولد سنتهای اروپایی، در یک زمانه و زمینهی مشخص است؛ تاجاییکه اساسا از تاریخ معاصر این قارهی سبز، بدون پرداختن به «استیت» نمیتوان صحبت کرد (ر.ک: استریر، 1395؛ پوجی، 1398 و وینسنت، 1394).
https://virgool.io/@mhtaheri
https://eitaa.com/doranejadid
🔴 شخصیت عمومی «دولت»
همینکه عمل مشارکت در تشکّل، یعنی انعقاد قرارداد تحقق یافت، بهجای افراد طرفِ قرارداد، هیئت سیاسی و جمعیای قرار میگیرد که تعداد اعضای آن بهاندازهی تعداد رأیدهندگان مجمع عمومی است. هیئت مذکور: یگانگی، شخصیت مشترک، زندگی و ارادهی خود را بهموجب همین قرارداد بهدست میآورد. این شخصیت عمومی که بدینگونه از اتحاد افراد بهوجود میآید، در گذشته «جامعهی قبیلهای» نام داشت و ما حالا آن را «جمهوری» یا «هیئت سیاسی» مینامیم که از حیث اعضای تشکیلدهندهی آن، وقتی فرمان میبرد آن را «دولت»، و دولتی که فرمان میدهد «هیئت حاکمه»، و در مقام مقایسه با هیئتهای مشابه خود، «قدرت سیاسی» نامیده میشود. اما از جهت کل اعضای تشکیلدهنده، به آن «ملت» و از حیث فردفرد اعضاء، به هر یک از آنها به علت شرکت در اقتدار، «هیئت حاکمه» و به آنهایی که در اقتدار حاکمیت شرکت ندارند و از قوانین اطاعت میکنند، «تبعه» میگویند. (روسو، 1399، صص. 107-108)
https://virgool.io/@mhtaheri
https://eitaa.com/doranejadid
49.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
محمد ضیف، فرمانده گردان های قسام:
اسرائیل بداند دوران ترور فرماندهان و دانشمندان به پایان رسیده، در سایه جنایت های مدوام در حق مردم ما و عربده کشی های اشغالگر و سکوت بین المللی تصمیم گرفتیم که با یاری خداوند مانع از ادامه این جنایت ها شویم تا دشمن بفهمد زمان عربده کشی بدون مجازات تمام شده است.
🔴 ارتباط جوهری روش، دانش، اداره
...
ویلیام بلوم میگوید: «نظریهی سیاسی» با «نظام سیاسی» مرتبط است و «روش» با این مجموعه هماهنگی دارد؛ مثل تناسب و تقارن «متافیزیک افلاطون» با «نظام فیلسوفشاهی» و «روش دیالکتیک غیرتاریخی». توجه به این تناسب و هماهنگی تحلیلِ واضحتری از چگونگیِ تاثیرگذاریِ «نابسندگیِ تاملاتِ انتقادی» بر «تدوین نظریهی دولت بومی» و «فرآیند #دولتسازی» را در اختیارمان قرار میدهد تا خاستگاه بنیادین تشتت در ادارهی #عرصه_عمومی را درک نماییم.
بهتبع دیدگاه بلوم، میان سه ساحتِ تئوریکِ ساختِ سیاسی (یعنی: «روش» و «دانش» و «الگو»ی اداره) نیز هماهنگی و تقارن حاکم است. زیرا هر شیوهای از اداره، مبتنیبر مجموعهای از دانشهاست؛ این دانشها ذیل روش مشخصی کسب اعتبار کرده و برای جریانیافتن در متن جامعه مشروعیت مییابند. وقتی در شیوهی ادارهی جامعه اختلالی رخ میدهد، نشاندهندهی عدم هماهنگی و تقارن این سه ساحت نظری است. زمانیهمکه این سه ساحت بهطور اساسی دگرگون شوند و هماهنگی جدیدی میان آنها شکل بگیرد، میتوان از تولد و ظهور شیوهی جدیدی از ادارهی جامعه سخن گفت. مرور فرآیندِ تاریخیِ تکوینِ #دولت_مدرن این مدعا را تایید میکند.
https://virgool.io/@mhtaheri
https://eitaa.com/doranejadid
🔴 دگردیسی آسمان جدید به دولت مدرن
🔴 واسطهگری «مارن مرسن» در انتقال «روش دکارت» به «فلسفه سیاسی هابز»
#مارین_مرسن (Marin Mersenne) (1588-1648م) -کشیش و فیلسوف و ریاضیدان و موسیقیدان فرانسوی- تحصیلات خود را در مدرسهی ژزوئیتهای لافلاش پاریس پی گرفت. با تسلطی که به زبان عبری داشت، به تدریس الهیات در اسقفنشین نِوِرس (Nevers) -شهری در نزدیکی پاریس- روی آورد. وی هیچگاه عضو رسمی فرقهی #یسوعی نبود، بلکه به مکتب «مینیم» (Minims) تعلق خاطر داشت؛ فرقهای که در قرن پانزدهم میلادی توسط #فرانسیس_پائولا (Francis of Paola) در #آلمان پایهگذاری شده بود و با تکیه بر #کتاب_مقدس، بسط نگاه طبیعتگرایانه به علم را دنبال میکرد. #مرسن چهار سال از عمر خود را وقف نگارش کتاب (Quaestiones celeberrimae in Genesim) (1623م) نمود که با نگاهی فلسفی-کلامی به «مسالههای مشهور در کتاب پیدایش» میپرداخت.
مارین مرسن از دوستان بسیار نزدیک رنه دکارت بود؛ به گواهی اسناد تاریخی، در شکلگیری اندیشهی #دکارت سهم بسیار تعیینکنندهای داشت. او همچنین با سرسختی تمام از #گالیله دفاع میکرد و در ترجمهی برخی از کتابهای مکانیکی وی به او کمک مینمود.
تاسیس آکادمی پاریسین (Academia Parisiensis) در سال 1635 از جملهی مهمترین اقدامات مرسن است. با این کار توانست بیش از 140 نویسنده در حوزهی ستارهشناسی، فلسفه و ریاضی را گرد هم آورد و با برگزاری مناظره میان آنها، به تحول علمی آن دوران شتاب بخشد؛ دکارت، گالیله، #پاسکال و #بیکمان از جملهی سرشناسان علم بودند که به همکاری با این آکادمی اقبال کردند. این مرکز به نشر آرای این دانشمندان تبدیل شد و برای نمونه، متفکرانی همچون: #گاسندی و #هابز را با آرای دکارت آشنا نمود. آکادمی مرسن الهامبخش تاسیس «آکادمی علوم پاریس» و «انجمن سلطنتی لندن» و «آکادمی ژان بابتیست کولبر» واقع شد و کمتر از 30 سال بعد، الگوی او بهتدریج مورد اقتباس قرار گرفت.
#اسکینر مینویسد:
«هابز در اوایل دههی 1630... بهنحو فزایندهای درگیر آزمایشهایی علمی شد که توسط پسرعمههای اِرل دِوونشر -یعنی سِر چالرز کَوِندیش و برادر بزرگ او اِرل نیوکاسل- انجام میگرفت. شیفتگی هابز به علوم طبیعی در حد فاصل 1634 و 1636، که در سفر سیاحتی اِرل جوان به #فرانسه و #ایتالیا با او بود، تشدید شد. در جریان اقامت آنها در پاریس در 1634، #هابز با مارین مِرسِن آشنا شد که بعد او را در شرح حال منظومش بهعنوان محوری که ستارههای دنیای علم بر مدار آن میچرخند، معرفی کرد».
https://virgool.io/@mhtaheri
https://eitaa.com/doranejadid
🔴 هستیشناسی قدرت
گذار از تعاریف اثباتگرایانه در سیاست
برای تعریف سیاست از منظر هستیشناسی باید از تعاریف اثباتگرایانه فراتر رفت. بورلاتسکی در کتاب «قدرت سیاسی و ماشین دولت»، نگاهی مکانیکی به سیاست دارد و ضمن کاربست «استعارهی کارخانه»، تعریف سیاست را به پروسههای مشخصی از اعمال قدرت سیاسی محدود میکند (بورلاتسکی، 1360، ص. 15). در نظر مک آیور، سیاست صرفا هنگام اعمال قدرت توسط تشکیلات متمرکز معنا مییابد (آیور، 1344، ص. 29). در نگاهی تنگنظرانه، برتراند راسل و رابرت دال، سیاست را صرفا بهمعنای اقتدار یا قدرت مشروع دانستهاند (راسل، 1361، ص. 217 و دال، 1364، ص. 26).
آدریان لفتویچ در موضعی همدلانه با گمبل بر اتخاذ تعریف فرآیندی از سیاست تاکید نمود و نوشت:
سیاست، عرصهای مجزا از فعالیت و زندگی عمومی نیست. برعکس؛ سیاست شامل تمام فعالیتهای همکاری و درگیری درون و میان جوامع است. یعنی جاییکه موجودات انسانی در جهت تولید و بازتولید زندگی بیولوژیکی و اجتماعی خودشان بهدنبال سازماندهی استفاده، تولید و توزیع منابع انسانی و طبیعی و غیره برمیآیند. (leftwich، 1984، صص. 5-64 بهنقلاز: مارش و استوکر، 1388، ص. 28)
https://virgool.io/@mhtaheri
https://eitaa.com/doranejadid
🔴 عضویت شهروندان در سازمان دولت: از گهواره تا گور
موضوع افعال سیاسی، ساماندهی #عرصه_عمومی است. مصلحان اجتماعی و رهبرانی که دغدغهی تربیت آحاد مردم را داشتهاند، همواره نسبت به تغییرات سیاسی حساس بودهاند. تحولات عرصهی سیاسی، چه بخواهیم و چه نخواهیم، حوزههای خصوصی را نیز درمینوردد. «سیاست و تحولات سیاسی بر کل حیات اجتماعی تاثیر میگذارد. با سوءتصمیم یا حسن تصمیمگیری ممکن است: جنگ، انقلاب، کودتا یا اصلاحاتی صورت بگیرد و همهی حوزههای اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، دینی، فکری و فردی افراد را دگرگون سازد... شهروندان بهطور اجباری عضو سازمانی هستند که «دولت» نام دارد و همهی وجوه و مراحل زندگی ایشان در درون چنان سازمانی شکل میگیرد و تعیین میشود. قوانین دولتی چارچوب فعالیت و زندگی همگان را تعیین میکند و فرد بهمحض تولد، در چشمانداز قدرت دولتی قرار میگیرد: سرشماری میشود؛ شناسنامه پیدا میکند؛ تابع قوانین مختلف دولتی میشود و باید در مراحل مختلف زندگی خود از قدرتهای مختلف اطاعت کند... بنابراین، سیاست با کل زندگی انسانها در جامعه سروکار دارد و از تعیینکنندهترین عوامل زندگی انسان است»
https://virgool.io/@mhtaheri
https://eitaa.com/doranejadid
🔴 این 200 سال را بخوانید...
روشنفکران مسلمان، تاریخچهی #اسلام_زدایی در منطقهی آسیای غربی یا آسیای میانه، منطقهی #هند، #ایران، #افغانستان را با دقت نگاه کنند، ببینند #استعمار ـ که در این منطقه استعمارِ #انگلیس یکهتاز بود و در بعضی از مناطق، #روس ـ در این مناطق با اسلام چه کار داشت و نسبت به اسلام چگونه فکر میکرد و تأثیرات آن حرکات وسیع و همهجانبه و پولهای زیادی را که خرج کردند، بر روی جریان فکر اسلامی در این منطقه مطالعه کنند و مشاهده کنند.
البته در این خلال #روشنفکران و اصلاحگرانی از قبیل #سید_جمال_لدین و محمد عبدُه پدید آمدند، و بسیاری از روشنفکران در ایران، #مصر و بالاخره اقبال لاهوری در هند، فهمیدند که دارد چه اتفاق میافتد. این فریادی را که شما در کلمات اقبال مشاهده میکنید، فریادِ مصیبت یک انسان آگاه و روشنفکر است که مشاهده میکند اسلامش را دارند چهجور از دستش میبرند.
حرکات وسیع سیدجمالالدین در مصر، ایران، هند، اروپا و عثمانی، همه ناشی از این احساس خطر بسیار حادّی است که آن روز، دشمنِ اسلام طراحی و برای آن پولهای بسیاری را خرج میکرد و متفکرین زبدهای را به این کار میگماشت. تعداد کنفرانسهایی که در آن، دربارهی اسلام فکر میشد، در کشورهای اروپایی بهمراتب بیشتر از مجالسی است که علمای اسلام، در سطوح بالا برای #بازشناسی_اسلام و تحقیقات تشکیل میدادند.
میشود گفت که:
استعمار یک #نقشه_بلندمدت برای حذف و محو اسلام از کل مناطق اسلامی بهدست آورد؛ طرحی که آمیزهای بود از تلاش سیاسی و تلاش فرهنگی و تلاش اجتماعی و تلاش نظامی. #تاریخ_معاصر ، یعنی تاریخ نیم قرنِ اولِ قرن بیستم، کاملاً حاکی و نمایشگر این استراتژی وسیع و همهجانبه است.
آیتالله خامنهای: 12 بهمن 1367
#آیت_الله_خامنه_ای
#تاریخ_ایران_معاصر
#بازی_بزرگ
#ساختارهای_وستفالیایی
.
https://virgool.io/@mhtaheri
https://eitaa.com/doranejadid
🔴 قرن خشن
همه میدانند که #قرن_نوزدهم، قرن مقابلهی با دین و تحقیر دین بود؛ هر دینی. قرنی بود و فصلی بود که بشر خواست با تکیهی بر #انسان_گرایی و خِرَدگرایی، اعلام کند که از دین بینیاز است، و این اعلام آنچنان خشن و غیرمؤدبانه و غیرمنطقی انجام گرفت که آثار تخریبی آن در تمام جوامع بشری که پایبندیای به دینی داشتند، محسوس شد.
در همین قرن نوزدهم بود که #استعمار چهرهی خشن خودش را در دنیا نشان داد و آسیا و آفریقا و آمریکای لاتین و کشورهای عقبافتادهی تقریباً سراسر دنیا، بهنحوی از انحا، مدتها زیر شلاق استعمار و زیر چکمهی خشن استعمار قرار گرفت.
در منطقهی اسلامی، استعمار هدف خودش را مقابلهی با اسلام ـ بهعنوان یک اندیشهی مانع و رادع از وصول استعمار به اهداف خودش ـ قرار داد. تاریخِ مبارزات و استعمار مردم هند، تاریخ ایران، تاریخ آسیای مرکزی، تاریخ شمال آفریقا ـ مصر ـ و برخی از کشورهای دیگر، بهطور کامل حاکی از این است که استعمار اروپایی در این مناطق، مبارزهی با اسلام را بهعنوان یکی از هدفهای حتمی و قطعی خودشان قرار دادند. بهخصوص در منطقهی نزدیک آسیا، یعنی ایران، افغانستان، ترکستان و هند، سیاستمداران آن روزِ انگلیس، صراحتاً این را اعلام میکنند که باید با اسلام در این مناطق مبارزه کرد و آن را نابود کرد.
آیتالله خامنهای: 12 بهمن 1367
#آیت_الله_خامنه_ای
#تاریخ_ایران_معاصر
#بازی_بزرگ
#ساختارهای_وستفالیایی
.
https://virgool.io/@mhtaheri
https://eitaa.com/doranejadid
🔴 قرن اسلامزدایی
در اواخر قرن نوزدهم، #لُرد_کرزُن معروف که قدرتِ مطلقهی منطقهی #هند و #خلیج_فارس در برههای از زمان بود، در کتاب خودش نوشت:
«حیات #انگلیس بدون تصرف این منطقه و بهخصوص هند، امکانپذیر نیست» و نایبالسلطنهی هند، لُرد آلِنبُرو نیز گفت: «تا وقتی مسلمانها در هند حضور دارند، امکان سیادت مطلق انگلیس بر هند امکانپذیر نیست.»
انگلیسی ها این را از روی تجربه میگفتند؛ آنان مسلمین را هم در هند و هم در #افغانستان تجربه کرده بودند. هم در منطقهی #قفقاز و هم در #آسیای_مرکزی مسائلی حادث شده بود که اطلاعش را داشتند؛ میدانستند که عامل و عنصر اصلی برای مقابلهی با استعمارِ انگلیس در این منطقه، اسلام است. لذا شروع کردند به #اسلام_زدایی.
آیتالله خامنهای: 12 بهمن 1367
#آیت_الله_خامنه_ای
#تاریخ_ایران_معاصر
#بازی_بزرگ
#ساختارهای_وستفالیایی
.
https://virgool.io/@mhtaheri
https://eitaa.com/doranejadid
🔴 واقعگرایی در جغرافیای سیاسی
تبعات تحولات روشی در سیاست و زمینهسازی برای تولد ایران معاصر
تحول در «نظامهای معرفتی» و ظهور اپیستمهی مدرن -بهتبع رنسانس و انقلاب روشنگری- تبعات واضح و گستردهای در عالم سیاست داشت. مهمترین تاثیر این امر، میل شدید کشورهای اروپایی به تصرف آسیا بود. آسیا، انباری بزرگ و مملو از مواد خام بود و بازار بزرگی برای سرمایهداری جدید متولدشده در اروپا به حساب میآمد. این لقمهی چرب، محرک #استعمار شد.
دراینمیان، شکلگیری #ساختارهای_وستفالیایی بعد از 1648 میلادی نیز بستر مشروعی را برای پیشبرد اهداف استعمار پدید میآورد. نظام حقوق بینالملل آرام_آرام بهتبع تولد دولت-ملتها در حال پدیدارشدن بود؛ و با گسترش آن این امکان وجود داشت که یک ظروفمرتبطهای را در میان کشورهای تولیدکنندهی مواد خام و کشورهای فرآوریکننده ایجاد کرد.
توضیح این مطلب که تحول روششناسی چگونه به کمک استعمار آمد، مورد اهتمام یادداشتهایی قرار خواهد گرفت که محور آنها، واقعگرایی در جغرافیای سیاسی است. اتخاذ این رهیافت، تحولات عمیق و پایداری را در کشورهای آسیای مرکزی رقم زد و به تغییرات گستردهی فرهنگی در میان این ملتها انجامید. #ایران_معاصر نیز در بحبوحهی این تحولات متولد شد و خود را از #ایران_قدیم بازشناخت. تمنای بازیابی شکوه گذشته را باید در لحظهبهلحظهی ایران معاصر جستوجو کرد.
با توجه به اهمیت تاثیر توجه به دقایق و ظرائف روشی در تحلیل تحولاتی که اینک در #منطقه_غرب_آسیا در حال وقوع است، مطالعه و بررسی این حوزه مطالعاتی را تقدیم مخاطبان محترم کانال #دقایقی_پیرامون_دوران_جدید_عالم خواهم نمود.
https://virgool.io/@mhtaheri
https://eitaa.com/doranejadid
⭕ تولد ایران معاصر در پهنهی نظام وستفالیایی
✅ چگونه ایران ما متاثر از تحولات ژرف رخداده در اروپا، وارد دوران جدیدی از تاریخ خود شد؟
🌐 «ایران معاصر»، مولود مواجههی غارتگرانهی #استعمار_اروپایی با آسیا در #قرن_نوزدهم است.
🌐 جغرافیای غرب پس از تجربهی هفت انقلاب بزرگ در: #الهیات، #کشاورزی، #صنعت، #هنر، #منطق، #فرهنگ و #سیاست، به بیرون از جغرافیای خود پای گذاشت؛
🌐 هدف این کشورهای استعماری، عبارت بود از چپاول منابع، معادن، بازارها و نیروی انسانی آسیا و آفریقا و امریکا؛
🌐 یکی از مهمترین اقدامهای غرب برای نیل به این هدف ظالمانه، که متاسفانه کمتر بدان پرداخته میشود، اهتمام آنها به تعمیم «#ساختارهای_وستفالیایی» در دیگر مناطق جهان بود؛
🌐 با بسط این الگو، ملتهای مختلف همچون ظروف بههمپیوسته، به «نظامِ برآمده از غرب جدید» متصل شدند؛
🌐 بهواسطهی این اتصال و در اثنای این طرح جهانگیرانه، تحولات کشور ما نیز به تابعی از «قبض و بسط #نظام_وستفالیایی» تبدیل گردید و بدینترتیب «#ایران_معاصر» متولد شد.
https://virgool.io/@mhtaheri
https://eitaa.com/doranejadid
⭕ ایدهی «colony» و آغاز جریان استعمار
🌐 هیچ واژهای در توضیح فرآیند بیرونآمدن اروپای جدید از مرزهای خود جهت حضور چپاولگرانه در بیرون از این قاره، بهاندازهی کلیدواژهی #colony گویا و کارآ نیست. این واژه توضیح میدهد که چگونه اروپا بعد از تجربهی #وستفالیا و ایجاد یک «وحدت سیاسی» در این قاره، به فکر اتصال دیگر کشورها به این وحدت جدید افتاد و یک ظروف مرتبطهای را در مقیاس جهانی ساخت. مواجههی فیلولوژیک با این واژه گویای خیلی از مولفههاست.
🌐 ملت اروپا، #ایده_استعمار را «Colonisation» مینامند. تا اواخر قرن 14، واژهی لاتینی «colonia»، به سکونتگاهی اطلاق میشد که در #روم_باستان و خارج از کشور ایتالیای کنونی قرار داشت. رومیهای باستان وقتی قلمروی را تسخیر میکردند، برای تامین امنیت آنجا مکانی را میساختند که «Colonia» نامیده میشد. با قدری مسامحه میتوان آن را معادل «پاسگاه» دانست؛ زیرا خانوادهی نظامیان رومی بهمنظور تسلط بر این سرزمین در این مکانها سکنی میگزیدند تا ضمن حفظ تابعیت اصلی خود، از زمینهای کشاورزی و دیگر امکانات آنجا نیز برای خود بهرهبرداری کنند. اوستیا در ایتالیای امروز، چنین موقعیتی را دارد.
این امر تا زمان آگوستوس (نخستین امپراتور روم) و و ژولیوس سزار ادامه داشت، تا اینکه این دو امپراتور تصمیم گرفتند برای سربازان لژیونر خود در سرزمینهایی که فتح میکردند، زمینهایی را اختصاص دهند. این سربازان نیز در عوض موظف بودند زبان لاتین و آداب و رسوم رومی را در این قلمروها گسترش دهند. این زمین اعطایی امپراتور، «colonia» نامیده میشد.
در صفحهی «Colonia (Roman)» از ویکیپدیا فهرستی از این کلونیها را میتوان مشاهده کرد.
https://en.wikipedia.org/wiki/Colonia_(Roman)
🌐 واژهی colonia از ریشهی colonus بهمعنای #مزرعه اخذ شده است. ریشهی باستانیتر آن نیز kwel بهمعنای کشتکردن است که بهنوبهی خود از ریشهی یونانی «Apoikia» گرفته شده است. دورهی باستانی استعمارگری به #فنیقیاییها نسبت داده میشود؛ اما در ادبیات مطالعات استعمار «Greek colonisation» نام دارد. آنها به تصرف در سواحل #مدیترانه روی آوردند و حتی تا #کارتاژ در تونس و #سیرنه در لیبی پیش رفتند. در این امتداد، سواحل #اسپانیا و #پرتغال که آنزمان #ایبریا نام داشت، مورد تصرف ایشان قرار گرفت.
https://en.wikipedia.org/wiki/Greek_colonisation
🌐 واژهی «colony» از سال 1540 میلادی بهاینسو به شرکتها یا مجموعههایی اطلاق شد که از کشور مادری خود مهاجرت میکردند تا در مکانی جدید به کشت و زرع مشغول شوند. آنها ضمن سکونت در این محلهای جدید، به تابع کشور مادر نیز باقی میماندند. در سال 1610، معنای این واژه یک بار دیگر نیز تغییر کرد و به کشورها یا منطقههای تحت تسلط کشورهای اروپایی اطلاق شد.
https://virgool.io/@mhtaheri
https://eitaa.com/doranejadid
مروری تصویری بر نقشههای ترسیمکنندهی فرآیند #تکوین_استعمار از دوران باستان تا قرن بیستم
#نقشه_جغرافیا
#ژئوپلیتیک
#استعمار
https://virgool.io/@mhtaheri
https://eitaa.com/doranejadid