eitaa logo
دوتا کافی نیست
46.9هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
30 فایل
کانالی برای دریافت اخبار مهم و نکات ناب در زمینه فرزندآوری، خانواده و جمعیت (دوتا کافی نیست، برگزیده دومین رویداد جایزه ملی جمعیت در بخش رسانه) ارتباط با مدیر @dotakafinist3 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/3841589734Cc5157c1c6e
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دوتا کافی نیست
#تجربه_من ۵۳۲ #فرزندآوری #لذتها #سختیها من مادر ۵ فرزند هستم به لطف خدا امروز پسر کوچیکم نیم سا
فکرشو بکن... کلی ویار تحمل کردی تا گرم گرم به وزنش اضافه بشه و تو هر سونو با شنیدن وزنش ذوق زده شدی. چه شب‌ها که با وروجک بازی‌هاش کلیه و معده و روده‌اتُ پاس کاری می کرد و تاصبح نذاشت چشم به هم بذاری. هرچقدر رشد می‌کرد نفس نفس زدنت بیشتر میشد و سنگین‌تر میشدی. همش اندازه یه کف دست بود ولی انگار داشتی بار تریلی جابجا می‌کردی. موقع تولدشم که حتماً مثل من از حضرت آدم تا خاتم رو سلام دادی و به حضرت عزرائیل که دوروبرت رژه میرفت تا به درجه شهادت نائلت کنه درود فرستادی. دیگه از شب بیداری های بعد از تولد و شیردهی و واکسن های دوره‌ای و تب و ویروس‌های سالی چندبار نگم که تکرار مکرراته. وقتی هم که چهار دست و پا رفتنُ یاد گرفت انگار یه جارو برقی متحرک به خونه اضافه شده بود؛ باید از وقتی دوتا تیله‌ی نازشو به جهان باز می‌کرد دنبالش میرفتی تا هرچیز ریز و درشتی رو نبلعه. حتماً حرص هایی که برای خوش خط نوشتن دیکته‌ی کلاس اولش و چرک نشدن زیر مشق‌هاش خوردی هم یادته... از اینکه هرروز باید مقنعه ی خط خطی شده با مداد گلی رو میشستی و مانتوی شیرکاکائویی اتو میکردی هم خیلی وقته گذشته. اما کنار این زحمت‌های بی وقفه‌ی شبانه روزی، فرشته کوچولوت داشت رشد میکرد. حالا شده یه خانومِ یازده ساله. فکرشو بکن رفته مشهد پابوس آقا و چند روزی پیشت نبوده. الآن که برگشته باکلی ذوق برای خانواده‌اش سوغاتی گرفته. دیگه از ویار و یه قل دوقل کلیه هات تو بارداری و هیچ دردسر دیگه چیزی به ذهنت نمیرسه، جز مهربونی خدا که تجلی پیدا کرده تواین فرشته‌ی مهربونش... 👈 نویسنده مطلب اخیر، فرستنده تجربه ۵۳۲ هستند. تجارب بیشتر از ایشان را می توانید در صفحه ی خودشان دنبال کنید. یک روز با فرشته ها ☺️👇 https://eitaa.com/joinchat/2140275155C5efce19099
﷽ ای نوح نبی،که بر شما و نبی ما و آل پاکش سلام، خدا تاریخ را برای ما اینگونه روایت کرده اند: شما برای هدایت و رساندن قومی به نور برانگیخته شدید ۹۵۰ سال تمام، عمر خود را به پای مردم گذاشتید اما آنچه از مردم به شما میرسید بود و جدال. کردید چونان که سنت همه اولیاء خداست و هدایت را ادامه دادید. تا زمانی که نوبت به وعده عذاب الهی رسید، چونان که سنتی برای امت های پیشین بود. خداوند گفت این هسته خرما را بکار. زمانی که نخل شد و خرما داد، عذاب من خواهد رسید. هسته را کاشتید و با معدود یاران خود، به انتظار نخل شدنِ آن ایستادید. نخل شد و خرما داد و گفتید: خداوندا اکنون موعد عذابت فرارسید. خداوند وحی کرد یک بار دیگر این هسته را بکار تا نخل شود و خرما دهد، آنگاه عذاب خواهد رسید. عده ای برآشفتند و شما را دروغگو خواندند و از شما جدا شدند. اما شما و عده‌ای ثابت قدم تر، باز هسته را کاشتید. هسته، نخل شد و نخل، خرما داد و شما رو به آسمان گفتید خداوندا، این هم خرمای دوم! و خداوند وحی کرد که یک بار دیگر……! باز عده ای برآشفتند و سخنی که وحی خدا بود را تاب نیاوردند و با استهزاء به آنچه که خود روزی مؤمن به آن بودند، از اطرافتان پراکنده شدند. و این اتفاق ده بار تکرار شد!! در آخر، جز عده ای خالص و مؤمن حقیقی، کسی با شما نماند آن هنگام، زمان آزمایشی دیگر فرا رسید! خداوند گفت من قومت را عذاب خواهم کرد اما برای در امان ماندن تو و یارانت، باید مشغول شوی به ساخت یک کشتی! کشتی؟! تا چشم کار میکرد آن اطراف خبری از دریا و رود نبود! کشتی؟! اما این سؤال و تعجب از ساحت شما به دور بود؛ برای شما و یارانتان، این امر وحی خداوند بود و حق و صدق مطلق… تنها چیزی که از ایمان شما میجوشید، عمل به امر خدا بود. شروع کردید به جمع آوری چوب و تخته و ساخت یک کشتی بسیار بزرگ کجا؟ جلوی چشم مردم! واکنش چه بود؟ معلوم است! شدیدترین استهزاء و توهین و تمسخرها! گفته باشند ای نوح! کجا دریا میبینی که ناگهان به کشتی سازی روی آورده ای؟! بگو ما هم کمی در آن دریا شنا کنیم! اما شما بی توجه به حرف مردم، تمسخر مردم، فقط مشغول مأموریت خود بودید. شما مؤمن بودید که دریایی برای شناوری این کشتی، اگر نباشد هم، «پدیدار خواهدشد». حتی اگر امروز همه زمین بیابان مطلق باشد، وعده خداوند حق است و این کشتی باید ساخته شود، و نجات اهل زمین در همین کشتی است. همه تمسخرها را به جان خریدید، تنهایی ها را، ها را، بی عقل خوانده شدن ها را، مجنون نامیده شدن ها را… حتی همسر و پسرتان شما را کنارگذاشتند. اما شما لحظه ای شک نکردید به خودتان، که انتخاب خدا بود برای شما. و سرانجام آن روزرسید روزی که از زمین و آسمان آب جوشید و شما در و سوار بر کشتی شدید و راه سپردید به دریای وعده حق خدا… نوح نبی همه اینها را گفتم که بگویم تاریخ عجیب تکرار میشود! امروز هم ما به گمانم شبیه همان یاران معدود شماییم (ان‌شاء‌الله🥺) در حالی به امیدی، به کارهایی مشغولیم که اکثریت مردم دنیا ما را میخوانند ما را می‌نامند ما را کم بهره از عقل و تدبیر می‌دانند. نصیب و پاداش ما از اطاعت امر ولی، تمسخر است و استهزاء. ما به منطق و امید و امری، می‌شویم - فرزندان بیشتر- اما آنچه که از مردم به ما می‌رسد، تعجب و کنایه است: به کدام امید داری که این تعداد؟ اینجور پشت هم؟ به مملکت دل خوش کرده ای یا از وضع فرهنگی و تربیتی راضی هستی؟ اینهمه خشکی سرتاسر را نمیبینی؟! توهم کدام دریا و آب را داری که اینطور مصمم و با اطمينان خاطر و صبوری، برای خود کشتی ای به این بزرگی میسازی؟! بار اینهمه سختی را به چه امید و منطق و عقلی به پشت میکشی؟! نوح نبی ❤️ واکنش ما، شبیه شماست! به ما رسیده است «اَنِ اصْنَعِ الفلکَ بِأَعيُننا و وحينا»؛ به ما فرموده‌اند که «خانواده ها، جوان ها، باید بیاورند، فرزندهای بیشتر» و ما امر را بر چشم گذاشته ایم! ما از مقابل همه حرف‌ها، نیش‌ها، تعجب‌ها، طردشدن ها، سختی‌ها، فشارها، بی توجهی ها، تمسخرها، با یک لبخند عبور میکنیم. زیرا و اعتماد ما به سخنان اولیاء خدا، محکم! «إن تسخَروا منّا فَإنّا نَسْخَرُ منکم کما تَسْخَرون»! آری میرسد آن روزی که گفته خواهد شد: «إركَبُوا فیها بسم اللَّه مَجْراها و مُرساها» روزی که «و أهلَک إلّا من سَبَقَ علیه القولُ و من آمَن» و البته که «و ما آمنَ مَعَهُ إلّا قَليلٌ» نوح نبی شیخ الانبیاء شما را قسم به آن‌کس که در جوار او در خاک این زمین آرمیده اید، به شفاعت خود ما را مدد کنید که تا آخرین خرمایِ آخرین نخل، محکم و مطمئن در این راه بمانیم. ✍ هـجرتـــــــــــ @hejrat_kon «دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👌 "همدم امروز، یاور فردا" کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
جوانان را رها نکنیم... بهترین سن ازدواج برای دخترها ۲۱-۱۷ سالگی و پسرها ۲۴-۱۹ سال است. اگر احیاناً غفلت کردیم عاشق شدند، ما بزرگترها وارد میدان ‌شویم، آدرس گرفته، خواستگاری برویم و با این قید که اگر دختر خوبی باشد ازدواج کنید! آن‌ها را رها نکنیم و مدام «نه» نیاوریم. اگر او گوش نمی‌کند، مقاومت می‌کند، اینجا بدانید که در وَرطه عشق افتاده است و ما باید در زمین او بازی کرده، ولی بازی‌سازی از ما باشد، تا شرایط را، راهبری و جهت‌دهی کنیم. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
در مورد تجربیات خانه داری خواستم نکاتی که خودم به مرور یاد گرفتم رو با شما به اشتراک بذارم. 1. صبح زود بیدار میشم تا به همه ی کارهام برسم، ایام مدارس ساعت ۵:۳۰-۶ و غیر مدرسه ها ۸ 2. ساعت خواب بچه ها رو تنظیم کردم، ساعت ۷:۳۰ شب میخوابن و صبح هم به راحتی ۶:۳۰ بیدار میشن. بچه های مدرسه ایم عصرهای روزهای مدرسه اجازه خوابیدن ندارن، کوچکترها ساعت ۱۱:۳۰-۱۲ میخوابونم و یکی دو ساعت میخوابن (که این ساعت اگر خودم هم خسته باشم میتونم همراهشون بخوابم و استراحت کنم). این تنظیم خواب یک شبه اتفاق نیفتاده، ممارست و تمرین یک ساله داشتیم بعد هم بچه ها بزرگتر شدن و مفهوم قانون رو فهمیدن و گوش میدن. 3. تا قبل ساعت ۱۲ ناهارم رو میپزم و قبل ۶ شام آماده است تا بچه ها به خاطر غذا خوردن برنامه خوابشون بهم نریزه. 4. یه دفترچه برنامه ریزی دارم و هر روز هفته متعلق به تمیز کردن یک جای خونه است. نظافت یکباره واقعا ممکن نیست، از طرفی هم بدونید خونه بچه کوچیک دار هیچ وقت بی نقص نیست. 5. برای نظافت های بزرگتر به صورت دوره های چندماهه انجام میدم، اینجوری هیچ وقت دم عید خونه تکانی بزرگی ندارم و کارهام خیلی سبک تره ( حدود ۱۵ سال هست ازدواج کردم و چیزی به اسم خونه تکونی عید به اون عظمتی که دیگران انجام میدن نداشتم). 6. برای خونه تون قانون وضع کنید، برای هر کاری از تلویزیون دیدن و خوابیدن تا غذا خوردن و بیرون رفتن و خرید. بچه ها هم از شما یاد میگیرن. بزرگتر که میشن برای انجام بعضی کارها بهشون مسئولیت بدید. این کار دادن لطف بزرگی هست که در حق بچه تون میکنید. من وقتی بچه هام کار بدی کنن برای تنبیه اجازه نمیدم مسئولیتشون رو انجام بدن(این رو از آیت الله حائری شیرازی آموختم). مسئولیت بچه های من اینجوری هست که روی برگه ای نوشتم و به دیوار آشپزخونه هم زدم تا ببینن و یادشون نره. موقع غذا خوردن یکی مسئول آوردن قاشق چنگال سر سفره هست.یکی لیوان، یکی آب . به همین ترتیب برای حمام رفتن، بیرون رفتن، نظافت منزل و ... مسئولیت دارن. 7. خونه داری انتخاب من نبود، چیزی بود که به من تحمیل شد اما به قول آقای چمران هر جا هستید همونجا رو مرکز دنیا بدونید، تلاش میکنم با همه توانم بهترین چیزی که میتونم رو انجام بدم. در کنارش به صورت فریلنسری کار مورد علاقه ام رو انجام میدم و برای پیشرفت کارم مرتب مطالعه دارم. مادر و همسر بودن خیلی مهمه اما این زن برای خودش نیازمند تفریحات و علاقمندی هایی هست که اگر نباشن مثل یک گل پژمرده میشه و در دام افسردگی میفته( چیزی که من به طرز وحشتناکی تجربه اش کردم) پس همیشه یک علاقمندی خاص برای خودتون داشته باشین تا زمانی که بچه ها خوابن انجام بدین. کتاب خواندن، مطالعه سایت های آشپزی، کارهای هنری، مطالعات علمی و ... هر چیزی که به شما انگیزه میده. اگر این نکات به کار زندگی شما اومد برای شفای من دعا کنید. التماس دعا کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
چرا غمگین باشم؟! در سالی که قحطی بیداد کرده بود و مردم همه زانوی غم به بغل گرفته بودند مرد عارفی از کوچه ای می گذشت غلامی را دید که بسیار شادمان و خوشحال است. به او گفت چه طور در چنین وضعی می خندی و شادی می کنی؟ جواب داد که من غلام اربابی هستم که چندین گله و رمه دارد و تا وقتی برای او کار می کنم روزی مرا می دهد پس چرا غمگین باشم در حالی که به او اعتماد دارم؟ آن عارف بزرگ گفت: از خودم شرم کردم که غلام به اربابی با چند گوسفند توکل کرده و غم به دل راه نمی دهد و من خدایی دارم که مالک تمام دنیاست و نگران روزی خود هستم... کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
اگر می‌خواهید بچه‌تان را مسلمان تربیت کنید، او را شاکر تربیت کنید. او را طوری تربیت کنید که اگر کسی یک لیوان آب به دستش داد، آن را به رسمیت بشناسد و نگوید: «وظیفه‌اش بود!». اگر کسی سنگی را از جلوی پایش برداشت یا یک قدم عقب رفت و گفت: تو برو، یا کمترین خدمتی به او کرد، یادش نرود و از آن یاد کند. خدا این صفت را دوست دارد؛ می‌گوید: این‌که این بنده، خدمت این شخص را به رسمیت شناخت و از آن تشکر کرد، صفت خوبی است. چون اگر بفهمد من چه نعمت‌هایی به او داده‌ام، از من هم تشکر می‌کند. ممکن است امروز کسی منتقد خدا باشد و فردا بندۀ خوبی شود؛ چون متوجه نیست. آن کسی که شکور است، بالأخره بیدار می‌شود و به یاد نعمت‌های خدا می‌افتد و بی‌تاب می‌شود و آن کسی که ناشکر است و هر کاری که برایش می‌کنی، می‌گوید: وظیفه‌اش بود، یک روز همین حرف را نسبت به خدا هم می‌زند. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۸۳۲ من ۳۴ سالمه و مامان چهارتا بچه هستم😍۹ساله.۵ساله.۳/۵ساله.چهار ماهه. خودمو مامان موفقی نمی‌دونم و خیلی راه داره تا کامل شدن ولی دارم سعیمو میکنم. برنامه ی هر روز ما تقریبا:(در نیمه ی دوم سال که مدرسه ها باز هستن و روزها کوتاهه) دختر بزرگم مدرسه ای هست و خیلی کارهای ما حول مدرسه ی دخترم تنظیم میشه. چون بچه های من با خواب بعد از ظهر میونه ی خوبی ندارن😬 بعد از ظهر ها نمیخوابن و همه هشت شب معمولا خوابن... دیده شده ۵ هم خوابیدن😄 از اون طرف کله سحر بیدارن. دخترم که می‌ره مدرسه ۶:۳۰ صبح بیشتر مواقع همشون بیدارن. دخترمو راهی مدرسه میکنیم(ساندویچ خوراکیشو حتما از شب قبل سعی میکنم آماده کنم چون صبح حوصله ندارم. معمولا شام شبمونو سعی میکنیم غذایی درست کنیم که دخترم فردا مدرسه ببره. انواع کوکو ها.کتلت‌.کباب دیگی و...)دخترم متاسفانه خیلی اهل صبحانه نیست ولی مجبورش میکنم حتی شده یه لقمه یا یه دونه خرما هم شده بخوره و ناشتا سر کلاس نره. مدرسه ی دخترم نزدیکه و خودش تنها می‌ره پیاده.من و دخترم و پسرام معمولا تا دور شدنش از پشت پنجره تماشاش میکنیم و براش تا نقطه ی دیدیمون دست تکون میدیم😄.(همسرم هم معمولا با مترو و ساعت پنج و نیم میرن سر کار )بعد از رفتن دخترم به مدرسه روز ما با این وروجک ها شروع میشه اول دستشویی میبرمشون دست و صورتشونو می‌شو موهاشونو شونه می کنم، با هم صبحانه میخوریم...یکی از سخترین قسمت های مادری من سر وعده های غذایی بچه هاست خیلی اذیت میکنن و هی از سر سفره بلند میشن و یه صبحانه ی ما کلی زمان می‌بره. تا وقتی دخترم از مدرسه بیاد معمولا یا تلویزیون روشن نمیشه یا خیلی کم ولی دخترم که بیاد از مدرسه تقریبا یه بند شبکه پویا روشنه😬 بعد از خوردن صبحانه سفره رو جمع میکنم و در ایده آل ترین حالت🤪😁ظرف ها رو یا تو ماشین میذارم یا می‌شورم حوصله نداشتمم نمی‌شورم🤪😅 بچه ها با هم سرگرم میشن و بازی و بازی و بازی، خیلی از فاصله سنیشون راضیم و از سرگرم شدنشون باهم دیگه و از دیدنشون و صدای خندشون کیییییییف میکنم الحمدلله😘خدایا ممنون❤️❤️چون بچه شیر خوار چهارماهه دارم خیلی برنامه ی دقیق و تنظیم شده ای نمیتونم داشته باشه و بیشتر وقتمو نی نی و نیازهاش میگیره و به جرات میتونم بگم صبح تا شب من بیشتر در راه دستشویی هستیم🤪😜😄😄😄این می‌ره اون می‌ره نی نی برا پوشک باید بره و خلاصه😄😄 ناهار رو با سختی یه چیزی میذارم که فقط سیر شیم و قر و فر خاصی نداره و معمولا آبگوشته😄 چون راحته و میزاریم میریم و سرشار از موادیه که بچه ها بدنشون بهش نیاز دارن و غذا های مثل ماکارونی و غذاهای مخلوط مثل استانبولی و.....که همه مامانا دیگه استادن. تا چشم بهم می‌زنیم ظهر شده و اذان ظهره🌺و من وضو میگیرم و قصد میکنم نماز اول وقت بخونم🧕ولی🤦‍♀ نی نی شیر میخواد اون گشنشه و هزارتا کار پیش میاد و من وضو گرفته و جانماز پهن شده و بعد کلی وقت نمازمو میخونم 😔😐 ساعت دوازده و نیم دخترم از مدرسه میاد و جز قسمت هیجان انگیز روزمون اینه که پشت پنجره با بچه ها بشینیم و منتظر آمدنش بشیم و هر کی از دور زودتر دیدش برنده ست😜خدایا این دلخوشی های کوچیک رو به همه بده😄😄 دخترم که میاد خونه انقد که گشنشه سریع تدارک سفره و ناهار رو می‌بینم و دخترم که یه عروسک زنده داره برادر کوچیکشو بغل می‌کنه و حسابی میچلونتش و کلی قوربون صدقه اش می‌ره و ابراز دلتنگی براش می‌کنه و همینجور که نی نی بغل دخترمه من ناهار رو میارم و باز هم وقت قرتی بازی ندارم و با قابلمه سر سفره میارم(یه دیس هم از حجم ظرفها کم بشه یه دیسه😄البته سر کیف باشم کلی هم قرتی بازی داریم و تزیین غذا اشتباه نشه😌) و ناهار و میخوریم و دوباره کلی وقت درگیر ناهار دادن به بچه ها هستم و تلویزیون روشن میشه😐. دخترم معمولا نمازشو مدرسه میخونه. وقتی میرسه از مدرسه 🤦‍♀ کیف یه ور مانتو یه ور و من چهار ساله هنوز موفق نشدم براش جا بندازم از مدرسه اومدی وسایلتو ببر اتاقت 😬😐البته امسال بهتر شده💪. ادامه 👇 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۸۳۲ وقتی ناهار تموم شد بازم در خوشبینانه ترین حالت ظرف ها رو یا می‌شورم یا میزارم ماشین ظرفشویی و سفره و جمع میکنم و به هوای شیر دادن به نی نی میرم رو تخت دراز میکشم و از خستگی بیهوش میشم😴و معمولا یه ساعتی می‌خوابم وقتی بیدار میشم چون بچه ها ظهر نخوابیدن با خونه ای کاملا ترکیده مواجه میشم و هنوز نتونستم یادشون بدم اسباب بازی از اتاق بیرون نیارن👊🙁 وقتی بیدار میشم بچه ها همچنان پای تلویزیونن و کوچیک ترا پای تلویزیون در حال بازی. منم یه مدت کوتاهی میشینم کنارشون تا ویندوزم بالا بیاد و گوشی دستم میگیرم😄 و بعدش کارهای روتین هر روز جمع و جور کردن خونه و تذکر مدام که فاطمه خانم مشقات😤 مشقات و تا شب که بنویسه😐😬تدارک شام و تمیزی صدباره ی خونه و رسیدگی به نیازها و کارهای نی نی تا بعد از ظهر که همسرم میان🤩😍 اوج کیف بچه ها و بالا رفتن از سر و کله ی بابا وقتی از سر کار میاد🤪😄😄 همسرم پیش اومده که ناهار هم بیان که من یه میان وعده به بچه ها میدم تا سه که باباشون بیاد ناهار بخوریم. همسرم معمولا یه ساعتی میخوابن. ساعت دیگه میشه پنج و نیم و هوا تاریک میشه و غصه بچها که مامان نخوابیم😐😄😄معمولا برای خرید مواد شام یا خرید جزیی از سوپری محل یا نون همسرم با کاروان بچها 😂😂😂 راهی خرید میشن و من چند دقیقه ای با آرامش خونه کیف میکنم و تجدید قوا میکنم برای اومدن مجددشون😍😍 وقتی میان هر کدوم یه خوراکی مورد علاقه که معمولا شیر کاکائو هست دستشونه و با رضایت و خوشحال به من نشون میدن و مشغول خوردنش میشن. این ساعت های منتهی به شام و خواب معمولا یا حمام میبریم بچه ها رو یا درسای فاطمه رو کار میکنیم با هم یا بازی خانوادگی یا تمیز کاری گروهی یا تدارک دسته جمعی شام یا دور نی نی نشستن و قوربون صدقه رفتنمون براش و ذوقِ دیدن کارای جدیدشو خندیدن به کارهاش 👶 خلاصه شام رو که خوردیم و یه چند دقیقه ای دور هم میشینیم و بعد مسواک گروهی میزنیم و دستشویی قبل خواب بچه ها و خواااااب😴ساعت هشت یا نه شب معمولا می‌خوابیم. پی‌نوشت۱:معمولا ساعتایی که تو روز موبایل دستم میگیرم موقع غذا دادن به بچه ها هست یا موقع شیر دادن به نی نی. موقع ظرف شستن یا تمیز کردن خونه معمولا با گوشیم سخنرانی گوش میدم. عاشق این کارم که این ساعت هام مفید بگذره. معمولا سخنرانی های آقای پناهیان ‌.استاد شجاعی.استاد تقوی یا هر سخنرانی که به دستم برسه. بیشتر دینی گوش میدم ولی تربیتی برای فرزند و همسر و ... هم گوش میدم، کلا باید یه چیزی گوش بدم و کار کنم بیشتر سخنرانی گوش میدم برای افزایش اطلاعات چون وقت مطالعه ندارم. کتاب صوتی هم گوش میدم خیلی تا حالا کتاب صوتی شنیدم. سر کیف باشم قرآن و مداحی گوش میدم و دیده شده کلید میکنم رو یه شعر یا مداحی و چندین بار صبح تا شب گوشش میدم😁😁و این تایم ها معمولا بچه ها سرگرم بازی هستن و دارن از با هم بازی کردن کیف میکنن و کمتر با من کار دارن. پی‌نوشت ۲: متاسفانه خیلی پیش نمیاد با بچه ها بازی کنم نه وقتش پیش میاد معمولا نه حوصله دارم برا بازی و این وظیفه ی خطیر رو به پدرشون سپردم😊و من هم گاهی اوقات تو بازی های پدر و فرزندیشون شرکت میکنم. و تو طول روز که باباشون نیست خوشبختانه چون هم دیگه رو دارن، خیلی کم از من توقع بازی دارن و خودشون با هم دیگه کلی سرگم هستن. پارک نزدیک خونه مون هست و هر از چند گاهی من ولی بیشتر باباشون میبردشون پارک و دوچرخه سواری میکنن و نی نی رو هم با کالاسکه میبرن. پی‌نوشت ۳: معمولا ساعت بیکاریم کارهایی از قبیل درست کردن گلسر برا دخترا. قرتی بازی اتاقاشون😃😄 مثل آویز در درست کردن، درست کردن لوستر اتاقشون. گلدوزی، درست کردن دکور برای تولدهاشون و... هر وقت بساطمو پهن میکنم اوج کیف بچه هاست و هر کی برا خودش با خورده ریزا یه چیزی درست میکنه. پی‌نوشت ۴: عاشق فعالیت های فرهنگی با بچه ها هستم مثلا زمانی که اینستا فیلتر نشده بود و اینستا داشتم هر مناسبتی بود مثلا ۲۲ بهمن یا اعیاد یا شهادت ها بچه ها رو آماده میکردم و یه شعری باهاشون کار میکردم و با هم پرچم آماده میکردیم یه کلیپ درست میکردم و میذاشتم تو صفحه ام. یا برا تولدهاشون معمولا کلیپ درست میکنم و عاشق این کارم. عاشق عکس گرفتنم و همیشه موبایلم کنارمه و آماده باشم تا هر موقع هر کدومشون یه کار جالب و خنده دار کرد ثبتش کنم و چون از مامانم دورم برا مامانمم میفرستم عکس و فیلم ها رو. ادامه 👇 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۸۳۲ پی‌نوشت ۵: بخشی از روزمونم صرف تماس های تصویری میشه😁 چون از خانواده ام دورم یا با مامانم یا با خواهرم تماس تصویری داریم و تک تک بچه ها هم صحبت میکنن. فاطمه روزهای زوج کلاس زبان داره یا من یا باباش میبریمش و میاریمش و جمعه ها با هم درسهای مدرسه و درسهای زبانشو کار میکنیم. دوست داریم هر شب مسجد بریم و مسجد هم نزدیک خونه مونه ولی متاسفانه خیلی همت نمی‌کنیم و کم میریم با اینکه بچه ها عاشق مسجدن و کلی دوست و همبازی اونجا پیدا کردن و تو فعالیت های سرود مسجد فعالیت دارن. پی‌نوشت ۶: هر هفته شنبه تمیز کار میاد خونه مون و کمکم می‌کنه تو تمیزی اساسی خونه و بقیه ی هفته من فقط سعی میکنم تمیز ظاهری نگه دارم خونه رو که بازم همونم موفق نمیشم. من متاسفانه نتونستم هنوز بچه ها رو جوری بار بیارم که با هم همکاری کنیم تو کارهای خونه و نظافت خونه بیشترین وقت منو میگیره و خسته ام می‌کنه، البته دو تا از بچه ها کوچیکن و بازی گوش و یکیشون نوزاده و عملا کار نمیکنن و دختر بزرگمم اصلا اهل کار و کمک نیست🤦‍♀ پی نوشت۷: برای تفریح خونه ی پدر بزرگ مادر بزرگ بچه ها میریم. پارک میبریمشون. خرید. مسجد😊 حرم امام رضا چون ما ساکن مشهدیم و بچه ها عاشق بازی تو صحن های حرم هستن، معمولا پنج شنبه شب ها برای دعا کمیل حرم میریم. رستوران و طرقبه شاندیز میریم. میریم تو جاده‌ی طرقبه، شبای زمستون آتیش روش میکنیم. هر ماه پنج شنبه ی آخر ماه همه ی فامیل همسرم که ماشاالله زیادم هستن ۶۰ نفری میشن دور هم جمع میشیم توی باغ عموی همسرم. اسم دورهمیشون دوره قرآنِ و هم صله رحم انجام میشه هم قرآن می‌خونیم و شام میخوریم و اقوام همو میبینن و شاد میشیم. خلاصه این بود برنامه ی هفتگی و هر روز ما که امیدوارم براتون مفید بوده باشه😊بازم میگم کامل نیستیم ولی سعیمونو داریم میکنیم بهتر باشیم. امیدوارم همه ی خانواده ها شاد و سلامت و پر انرژی و پر از نور و یاد خدا باشن. البته اینم بگم که ما بازم دلمون نی نی میخواد و احتمالا همین تعداد نمیمونیم و بیشتر میشیم ان شاالله 🤩🤩😍😍 برای عاقبت بخیری خانواده ی ما دعا کنید که بچه های خوبی به لطف و کمک خدا تربیت کنیم🙏🙏🙏یا علی❤️ کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
دختر ایشان: تابستان ۵ سال پیش که آن موقع پسر من ۱۲ ساله بود و تا به حال بدون مادرش و پدرش جایی نمانده بود، پدرم به من گفتند که اجازه بده یک ماه پیش من باشد. گفتم اختیار ما دست شما است. ... همان لحظه که من پسرم را پیش آنها گذاشتم، اینها می‌خواستند با ماشین به سمت تهران بروند. پسر من را جلو نشاندند و گفتند که الان آقا صدرا همراه ما هستند، حساب و کتاب این چند وقت ما هم دست آقا صدرا است. آن مبلغ مالی‌ای را هم که داشتند به او داد و گفت این دست تو باشد. ما هر وقت خواستیم خرید کنیم از تو پول می‌گیریم. یعنی از همان اول کار که بچه‌ی ۱۲ ساله را پیش خودشان گرفتند، به او مسئولیت دادند. نوجوان بیشترین چیزی که نیاز دارد احساس بزرگسال شدن است. این حس را کاملاً به او دادند ... بعد صحبت می‌کردند. حالا به نظر شما کجا ضرورت دارد خرج کنیم؟ این را بگیریم یا نگیریم؟ اگر تو صلاح می‌دانی ما می‌گیریم. اگر تو صلاح ندانی نمی‌گیریم. این صحبت‌هایی که بین آنها می‌شد خیلی برای رشد شخصیتی پسر من موثر بود. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
👌 «فرزند بیشتر، زندگی شیرین تر» کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075