eitaa logo
دوتا کافی نیست
49.3هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
1.4هزار ویدیو
33 فایل
کانالی برای دریافت اخبار مهم و نکات ناب در زمینه فرزندآوری، خانواده و جمعیت (دوتا کافی نیست، برگزیده دومین رویداد جایزه ملی جمعیت در بخش رسانه) ارتباط با مدیر @dotakafinist3 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/3841589734Cc5157c1c6e
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۹۵۶ من متولد سال ۶۹ ام، سال ۹۲ بعد از گذروندن دوره کارشناسی و گرفتن مدرکم با یکی از اقوام دورمون که مرد خوب و آروم و باشخصیت بود و ارشد داشت و شاغل بود، ازدواج کردم.😇 همسرم متولد تهران و من شهرستان بودم و بعد از ازدواج قرار بود به تهران نقل مکان کنیم. بعد از عقد سرکار رفتم و الحمدلله تونستم تا حدودی کمک خرج پدرم در خرید جهیزیه باشم. مدت عقد ما یک سال و ۵ ماهی طول کشید که در واقع بزرگترین اشتباه بود چون بحث و درگیری های لفظی و اعصاب خورد کنی زیادی رو بین من و خانواده همسرم پیش می آورد. دوران عقد طولانی رو به هیچ کس پیشنهاد نمی کنم اصلا😒 خلاصه ما سال ۹۴ رفتیم سر خونه زندگیمون و الهی شکر باهم مشکل خاصی نداشتیم البته بحث های جزئی برای همه هست و ما مستثنی نیستیم. اوایل ازدواج اصلا به فکر فرزند نبودیم من مجددا سرکار رفتم و دوسال بعد، با گرفتن آزمایشات اولیه اقدام کردم اما حدودا 9ماه بعد پسرم رو باردار شدم. اوایل استرس زیادی داشتم بخاطر خطر سقطی که خداروشکر رفع شد. من تا ماه آخر بارداریم سرکار رفتم و مهرماه ۹۶ به دنیا اومد. خداروشکر به جز مشکل زردی مشکل دیگه ای نداشت، تجربه فرزند اول تجربه ای شیرین ولی سخته که باید تمام مشکلات رو به خوبی مدیریت کرد. هنوز پسرم یک ماهه نشده بود که یکی از عزیزانم فوت شد و متاسفانه شوک بزرگی برای من بود، من تا دوسال شبها با اشک می خوابیدم و این روی روابطم با همسر و فرزندم تاثیر می گذاشت. شدیدا عصبی و کم طاقت بودم تا این که بعد دوسال به پیشنهاد همسرم سال 98 ارشد شرکت کردم و دانشگاه آزاد قبول شدم و مشغول تحصیل شدم البته به صورت مجازی به خاطر شیوع کرونا و با معدل خوب در سال ۱۴۰۰ فارغ التحصیل شدم و آزمون استخدامی شرکت کردم و معلم شدم. البته بعد از پایان درس و پروسه سخت پایان نامه مجدد اقدام به بارداری کردم و این بار هم چند ماهی طول کشید و این بار در اوج ناباوری درگیر و دار استخدام و شروع سال تحصیلی من باردار شدم و دوران سخت بارداری رو با مشغله کاری طی کردم، از خطر سقط و استراحت مطلق تا غربالگری و نتیجه بدش و مجبور شدنم به عمل آمینیوسنتز. پزشکا می گفتند احتمال سندروم هست و باید این کار انجام بشه و من دوسه هفته ای سخت و پر استرس رو سپری کردم که خداروشکر نتیجه منفی بود و دخترم در یک روز گرم تابستان و در هفته ٣٣ بارداری به دنیا اومد.😍 ۱۴ روز تو قسمت nicu بیمارستان بستری بود. من مجبور بودم با اون وضعیت بخیه های سزارین، هر روز مسیر بیمارستان رو از ظهر تا شب برم و خداروشکر با سلامت کامل و وزن خیلی کم ترخیص شد. و الهی شکر قبل از تولد و بعد از دنیا اومدنش خیر و برکت به زندگی ما سرازیر شد. از خرید ماشین و خرید لوازم خونه و مبل بگیر تا ثبت نام خودروی مادران و ثبت نام مسکن ❤️❤️ و من الان بعد از گذراندن دوره ۹ماهه مرخصی یه مدت کوتاهیه سرکار میرم تا انشالله مهرماه با انرژی کامل و بچه ای که کمی از آب و گل دراومده سال جدید تحصیلی رو در کنار دانش آموزانم آغاز کنم. من به جز مدت ۴۰ روزه بعد از تولد بچه هام که البته تو اون مدت هم تمام کارهای بچه رو خودم انجام می دادم دیگه کمکی به جز خدا نداشتم. البته ناگفته نمونه که کمک های همسرم هم بعد از اومدن از سرکار هم گه گاهی بوده و من ازشون بابت صبوری و مهربونی شون در حق من و بچه هام تشکر میکنم. انشالله سایه شون روی سر ما تا ابد مستدام باشه. در پایان آرزو می کنم دامن تمام مشتاقان فرزند سبز و همه فرزندان سرزمینم عاقبت بخیر بشن و فرزندان منم سالم و صالح و عاقبت بخیر و افرادی موثر در جامعه و سرباز آقامون باشند انشالله. 🤲 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075