#تجربه_من ۶۰۱
#ازدواج_آسان
#فرزندآوری
#حرف_مردم
#رزاقیت_خداوند
#دوتا_کافی_نیست
#قسمت_دوم
حتی تو بیمارستان بهم می گفتن چرا ناراحتی؟ خیلی غم و غصه داشتم که طفل معصومم رفت ولی بازم یک بار نذاشتم ناشکری کنم.
دو روز قبل عید غدیر تو حسینیه محل مون با دوستام داشتم پک عید غدیر میگرفتیم، تو حسینیه برای خودم از امام علی عليه السّلام عیدی خواستم، دوباره گفتم خود خواه نباش، به خاطر همین برای خودم و سه تا از دوستام و یه عزیزی از فامیل اولاد خواستم، گفتم سال دیگه ۵ نفرمون بچه بغل بیایم عید غدیر، من برای بچه شیعهها یه کاری انجام میدم.
روز عید غدیر صبح برای نماز بیدار شدم، شوکه بودم، همسرم گفت خانم چی شده؟ گفتم خواب دیدم تو حرمی هستم با ایونی بزرگ طلایی خیلی با ابهت بود، حرم امام رضا نبود(من تا حالا عتبات مشرف نشدم) یه بچه بغلم بود، بهم گفتن برو نذرت رو ادا کن حاجتت رو دادیم.
و من دو روز بعد از روز عاشورا فهمیدم باز باردارم😍😍😍، رفتم سنو گفتن بچه سالمه قلبش می زنه و بچه ۱۰ میلیمتره اما یه هماتوم ۴۰ میلیمتری کنار جفتش داری که خطرناکه، موندم خونه مادرم، همسرم رفت اربعین کربلا پدرمم رفت و من باز هم جا موندم از کربلا ولی خداروشکر می کردم که حاجتمو دادن، دعا می کردم خدا بچهام رو حفظ کنه.
رفتم برای سنو، گفتن بچه حالش خوبه، هماتوم هم دفع شده 😍😍😍 و گفتن به احتمال زیاد دختر باشه.
اونقدر شکر کردیم خدارو که به شکرانه وجود دخترکمون، و به شکرانه ی این نعمت، دوتا خیریه رو هر ماه کمکشون می کنیم.
این بار هم کسی بهمون تبریک نگفت، جز خانوادهام ولی دخترمون پر رزق و روزی و پر برکت بود. خدا بهمون اونقدر برکت و رزق و روزی بخشید که دهان هرکسی که می گفت چرا بچه سوم، بسته شد، آخه دلیل مخالفت شون مالی بود.
اون فامیلمون هم الان همزمان با خودم الان ۶ ماهه بارداره😍😍 از اون سه تا دوستم یکیشون بارداره سه ماهه، مطمئنم تا چند وقت دیگه خدا جون به اونا دیگه هم عنایت می کنه.
ما خداروشکر گزاریم به خاطر پسرم و دخترامون، به خاطر اینکه خدا فقط محتاج خودش کرده ما رو نه محتاج بندههاش
الحمدالله که خدا بهم اولاد داده و ان شاالله بازهم درآینده بهمون عطا کنه، خدا به همه، به هرکی آرزوش رو داره هم ببخشه.
ما به بچه چهارم هم فکر می کنیم😍😍😍 ان شاالله
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#ارسالی_مخاطبین
👌«فرزند بیشتر، زندگی شیرین تر»
#برکت_خانه
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
📺#استاد_تراشیون
✅ تاب آوری در برابر مشکلات...
در برابر مشکلات، والدین نباید آه و ناله کنند که بچه ها هم در مشکلات تاب آوری داشته باشند. یا شخصیت هایی که بچه ها می بینند به عنوان الگو باید شخصیت هایی باشند که تاب آوری را به آنها نشان دهند.
کنار برنامه هایی که از تلویزیون پخش میشود، باید سواد رسانه داشته باشیم و به فرزندمان بگوییم که این شخصیت خوبه ولی ای کاش مثلا این سگ در خانه نبود و بچه تحلیل میکند و متوجه میشود.
الان چه کسانی را برای فرزندانمان الگو قرار میدهیم ؟! آیا سلبریتی هایی که الان نشان میدهیم به عنوان الگو، موفق هستند در زندگی شان؟!
همه مشکلات را میشود مدیریت کرد و وضعیت را از بد به سمت خوب سوق بدهیم، مشکلات عامل رشد انسان هستند. ظرف وجودی انسان را بزرگ میکنند ...
#تربیت_فرزند
#سبک_زندگی_اسلامی
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#مقام_معظم_رهبری
✅ قدر فرصت ها را بدانیم...
✨ امام علی علیهالسّلام:
«الفُرصَه تمُّر مرِّ السَحاب فانتَهِزوا فُرَصَ الخَیّر»
«فرصت مانند ابر از افق زندگی میگذرد، مواقعی که فرصتهای خیری پیش میآید غنیمت بشمارید و از آنها استفاده کنید».
📚نَهجُالبَلاغه
#سبک_زندگی_اسلامی
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#تجربه_من ۶۰۲
#رویای_مادری
#ناباروری
بنده سال ۸۳ ازدواج کردم. بعد از عروسی، از شهرستان اومدم تهران با مادر شوهرم زندگی میکردم.
بعد از ۳ ماه که از عروسیم گذشت، همسرم چون کارش جنوب بود، راهی کارش شد، من تنها شدم. اینم بگم خودم تو خانواده شلوغ و پرجمعیت بزرگ شده بودم اما تصمیم داشتم که تا کار مناسب، خونه و ماشین نداشته باشیم، بچه دار نشم.
روزها اومد رفت تا یک سال، بلاخره صدای مادر شوهرم در اومد که چرا بچه دار نمیشد؟ من هم بدون تعارف گفتم این مسئله شخصی هست، فعلا قصد بچه دار شدن ندارم.
طفلی همسرم اصلا حرفی نمیزد، زمان عین برق و باد در گذر بود و من در خواب غفلت که یهو به خودم اومدم دیدم شدم ۲۵ ساله و پنج سال از زندگی مشترک گذشته ...
وضعیت مالی نسبتا خوبی داشتیم، تو خونه مستقل، جدا از مادر شوهر زندگی می کردم، بلاخره تصمیم به بچه دار شدن گرفتیم.
که متاسفانه هر ماه با یه شوک بزرگ رو به رو میشدم، هیچ خبری از حاملگی نبود. شروع کردم به دکتر رفتن، خبر نازایی رو که شنیدم انگار دنیا رو سرم خراب شد، چون از هر دو خانواده تحت فشار بودم.
با همسرم دوره درمان شروع کردیم هر دو عمل های سختی انجام دادیم ولی جوابی نگرفتیم سن من شد ۳۰ و همسرم ۴۲، باز به در بسته خوردیم، کاملا عصبی و افسرده شده بودم.
دوباره یه یا علی گفتم، دوره درمان شروع کردم راههای ای وی اف ،ای یو ای ،سلول درمانی و.... باز نتیجه نگرفتم بد از بدتر شد که کارم رسید به طلاق...
یه سال به حالت قهر رفتم شهرستان پیش خانواده ام با حرف و حدیث فامیل و همسایه و دوست مواجهه شدم، دوباره ناامید برگشتم سر خانه زندگی....
دوباره تصمیم گرفتم برم دنبال درمان، چون هزینه زیادی داشت، خونه ایی که داشتم فروختم، هزینه درمان کردم. باز هم به در بسته خوردم بی نتیجه برگشتم خونه اول، شدم مستاجر....
این سری دیگه با همسرم به توافق رسیدیم که دیگه حرفی از بچه نباشه، رفت آمد با اطرافیان رو هم کم کردیم. آدرس خونه مون به هیشکی ندادیم تا این که من شدم ۳۵ ساله ناامید از همه جا
به سرم زد که برم شیراز برای دوره درمان این سری با کلی امید و آرزو راهی شیراز شدم، تو راه آهن گفتم یا شاه چراغ به امید خودت دارم میام، خودت برام آبرو داری کن.
دکتر بهم گفت که اول آزمایش های روتین اولیه رو انجام بده تا درمان رو شروع کنیم، با اولین آزمایش خون دکتر بهم گفت چرا با این وضعیت طولانی بودن راه، اومدی اینجا؟
شوکه شدم، ترسیدم که نکنه باز مشکل خاصی دارم، چشمم فقط به دهان دکتر بود، یهو گفت شما حامله ایی. فقط همین رو فهمیدم، وقتی به هوش اومدم، دیدم بیمارستانم.
الان دخترم ۲ سال ۵ ماهه هست، این لطف بزرگ و معجزه خدا شامل حال من شد بعد از ۱۵ سال نازایی، من هم لایق مادر شدن دونست
هیچ موقع نگید فعلا زوده برای بچه...
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#استاد_تراشیون
✅ اگر یک مرد یا زن متعهد نسبت به همسرمان هستیم، باید چه ویژگی ها و شاخصه هایی داشته باشیم؟
اولین نکته در تعهد این است که من احساساتم را به خوبی نسبت به همسرم ابراز بکنم، راحت به او بگویم دوستش دارم و به تو علاقه دارم، یک نوع تعهد است که باید حتمأ این را در زندگی داشته باشیم.
برخی می گویند ما آنطوری طرف مقابلمان را هم دوست نداریم، بازهم بگوییم؟ می گوییم بگو، بعضی اوقات آنچه بر زبان جاری می شود بر دل هم می نشیند لذا چیزی در قواعد تربیتی وجود دارد که می گویند تلقین منجر به باور می شود، تکرار منجر به باور می شود یعنی وقتی من تکرار می کنم، یواش یواش تبدیل به یک باور در وجود من می شود و نسبت به زن و شوهر یک نوع صداقت است چون حقمان است که هم دیگر را دوست داشته باشیم؛
یک جایی من ضعف دارم و نتوانستم آن محبت را ابراز کنم، خب بگو، تمرین کن، کم کم به باور هم میرسی لذا ابراز احساس خیلی مهم است؛ همیشه می گویم ابراز احساس هم باید از شکل مثبتش باشد چون گاهی اوقات می بینیم آقا و خانم همدیگر را دوست دارند اما ابرازشان غلط است.
خانمی می گفت بدو بدو و با هیجان رفتم به استقبال آقایمان، پایم به فرش گیر کرد افتادم، همان دم در گفت «مگر کوری نمی بینی؟»
گفتم او تو را دوست دارد ولی بلد نیست، عین بچه ای که زمین می خورد که مادرش هم یکی می زند پس گردنش که چرا مواظب نبودی، به این معنا نیست که دوستش ندارد، ابراز احساس مثبت را بلد نیست!
آقا بلد نیست بنشیند کنار خانمش و همدردی کند، بگوید خانم طوری نشد؟ دستش را بگیرد و بلند کند، بگوید خیلی ممنونم که آمدی استقبالم، این ابراز احساسی که می گوییم به شکل مثبت باشد، همین است؛
خیلی جاها دیدم خانم و آقا خیلی همدیگر را دوست دارند ولی ابرازشان منفی است، آقا دیر می آید «تا حالا کدوم گوری بودی»، نگران شده که برای آقا که چه اتفاقی افتاده.
#خانواده_مستحکم
#آداب_همسرداری
#سبک_زندگی_اسلامی
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075