eitaa logo
دوتا کافی نیست
49.1هزار دنبال‌کننده
7هزار عکس
1.2هزار ویدیو
30 فایل
کانالی برای دریافت اخبار مهم و نکات ناب در زمینه فرزندآوری، خانواده و جمعیت (دوتا کافی نیست، برگزیده دومین رویداد جایزه ملی جمعیت در بخش رسانه) ارتباط با مدیر @dotakafinist3 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/3841589734Cc5157c1c6e
مشاهده در ایتا
دانلود
غیرت بی جا... یکی از اصحاب پیامبر - خواهش می‌کنم خانم‌ها مخصوصاً، آقایان آن‌هایی که آقا و خانم شریک زندگی خود را از دست داده است [به] این قصه بیشتر عنایت کنند - به اسم ابوسلمه، می‌آمد پا منبر پیامبر از اصحاب خوب رسول خدا بود از مکه هجرت کرده بود به مدینه جز مهاجرین بود. یک روز پا منبر پیامبر این جمله را از رسول خدا شنید که رسول خدا فرمود اگر کسی مصیبتی به آن رسید این ۳ جمله را بگوید، مصیبت زده این ۳ تا دعا را کند. یکی بگوید «إِنَّا لِلَّٰهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ» این جمله را بگوید، دوم بگوید « اَللَّهُمَّ أْجُرْنِي عَلَى مُصِيبَتِي» خدایا مصیبت دیدم تو به من اجر و پاداش بده، سوم می‌گوید « وَ اُخْلُفْ لِي خَيْراً » خدایا تو جبران کن برای من. مصیبت دیدم بهتر آن را جبران کن این را رسول خدا در سخنرانی فرمودند. ابوسلمه آمد داخل خانه برای همسر خود تعریف کرد، گذشت یک مدتی همین ابوسلمه از دنیا رفت خیلی مصیبت سنگین بود چون این خانم خیلی خیلی شوهر خود را دوست داشت یاد آن جمله رسول خدا افتاد گفت حالا ما بگوییم دیگر «إِنَّا لِلَّٰهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ»، خدایا مصیبت دیدم تو به من اجر بده در این مصیبت، سوم خدایا تو جبران کن، تا گفت خدایا جبران کن « وَ اُخْلُفْ لِي خَيْراً مِنْهَا» دعا این است خدایا بهتر آن را به من بده، تا گفت خدایا بهتر از آن را به من بده خودش با خودش گفت بابا چگونه خدا می‌خواهد بهتر از این خیلی عاشق شوهر خود بود گفت دیگر در دنیا ابوسلمه پیدا نمی‌شود خدا چگونه می‌خواهد جبران کند! گفت حالا ما گفتیم یک جمله‌ای، دعا بود گفتیم. یک چند ماهی گذشت عده‌ی وفات ۴ ماه و ۱۰ روز وفات شوهر خود گذشت دیدند در خانه را می‌زنند رفت دم در دید رسول خدا است سلام و سلام و بفرماید آقا آمدند داخل خانه نشستند چه فرمایشی دارید؟ خانه ما متبرک شد به قدوم شما، حضرت فرمود من آمدم از شما خواستگاری کنم، گفت آقا خواستگاری از من! جا خورد، از من؟ آقا فرمودند بله. گفت ازدواج من ۳ تا مشکل دارد، آقا فرمودند چه هست؟ گفت مشکل اول این است که سنی از من گذشته است، حضرت فرمود مگر من جوان هستم از من هم سنی گذشته است، مشکل دوم گفت اینکه من اولاد دارم چند تا بچه دارم، آقا فرمود خب بچه‌های شما بچه‌های من هم هست اشکالی ندارد، گفت حالا این ۲ تا را حل کردی، دیگر مشکل ۳ را که نمی‌توانی حل کنید آقا فرمودند چه هست؟ گفت مشکل آن این است که غیرت من به من اجازه نمی‌دهد من دوباره ازدواج کنم بعد از ابو سلمه. خیلی جالب است جواب پیامبر، حضرت فرمود که من دعا می‌کنم خدا این غیرت را از شما بگیرد معنا ندارد اصلاً غیرت یعنی چه؟ غیرت بی‌جا است آقا شوهرت از دنیا رفته است عده‌ی وفات هم تمام شده است یک آقایی مثل رسول خدا. حضرت فرمود من دعا می‌کنم خدا این غیرت را از شما بگیرد گفت خب پس این مشکل سوم هم بر طرف شد ازدواج کردند رسول خدا با این بانو. آن ابو‌سلمه بود این می‌شود کی؟ می‌شود ام‌سلمه سلام الله علیها که بعد از خدیجه کبری سلام الله علیها زنی به فضیلت و عظمت این بانو نمی‌رسد، بسیار بسیار با فضیلت هستند من فقط اشاره کنم، به قدری امام حسن، امام حسین این را دوست داشتند که به آن مادر خطاب می‌کردند. 🌐 سمت خدا کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
اگر از غزه پرسیدند، بگو: در آن شهیدی هست که شهیدی تیمارش می کند و شهیدی به تصویرش می کشد و شهیدی تشییعش می کند و شهیدی بر آن نماز می گذارد. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۸۳۵ من ۳۴ سالمه و صاحب دوتا بچه شیر به شیره هستم. پسرم ۳سال و ۳ماهه است و دخترم ۱۱ماهه. از نظر خودم مادر موفقی هستم وقتی خودمو بچه هامو با بقیه مادرای اطرافم مقایسه میکنم حس خوبی بهم دست میده و خدا رو شکر میکنم. بعضی از ما مادرها تربیت بچه هامونو گذاشتیم به عهده گوشی و تلویزیون و نقش مادری خودمونو فراموش کردیم. محمدحسن من قبل از دو سالگی تونست چند بیت از سعدی و فردوسی و حافظ حفظ کنه و الان هم بیش از ۵۰بیت شعر، ۵تا سوره قرآن و حدود ۱۰۰تا کلمه و جمله انگلیسی بلده. من تو دوران مجردی اصلا خونه پیدام نمیشد از کلاس زبان گرفته تا سفره آرایی و... اما بعد از تولد پسرم فقط خونه بودم تا امسال. فوق لیسانس فلسفه دارم و معلم هستم. وقتی پسرم رو باردار شدم تا امسال سر کار نرفتم و امسال ۳ روز میرم مدرسه و نگهداری از بچه ها رو به مادر و مادر شوهر عزیزم سپردم. روزایی که خونه ام حدودا یک ساعتی قبل از بچه ها بیدار میشم و صبحونه میخورم. بعد بچه ها رو بیدار میکنم صبحونه میخورن و چند دقیقه ای تلویزیون روشن میشه تا من ظرفهای صبحونه و رختخواب ها رو جمع کنم. بعد اگر از شب غذا داشته باشیم که خوش بحالمون میشه وگرنه مقدمات ناهار رو آماده میکنم و بعد تلویزیون خاموش میشه و ما مشغول بازی میشیم. بعضی روزا میریم تو حیاط دخترمو میذاریم تو روروئک یا کالسکه و من و پسرم مشغول خاک بازی یا ماشین بازی و... میشیم. بعد پسرم که سرگرم بازی شد میام تو خونه و بقیه کارای ناهار رو انجام میدم ‌و دوباره بهش سر میزنم. بعد بچه ها رو میارم خونه و یه واحد میوه بهشون میدم. بستگی به حال خودم و بچه ها یا کتاب میخونیم یا خونه سازی یا برنامه حفظ شعر داریم. حفظ شعرمون به این صورت که پسرم رو میذارم روی تاب و شروع میکنم یک بیت از حافظ رو میخونم با آهنگ. دخترمم از تاب خوردن داداشش و خوندن من کیف میکنه بعد پسرم هم با من شعرو تکرار میکنه. حفظ قرآن مون هم به همین صورت هست. گاهی موقع حفظ شعر و تاب بازی پسرم سالاد درست میکنم یا مواد کوکو رو رنده میکنم و... بعد از خوردن ناهار اول دخترمو میخوابونم و بعد برای پسرم قصه میگم تا خوابش ببره. عصر که بیدار میشن یه خوراکی کوچیک میخورن و مشغول بازی با اسباب بازیا میشن یا فلش رو به تلویزیون میزنم و بچه ها کلیپ های آموزشی زبان میبینن، منم از آشپزخونه مدیریتشون میکنم. گاهی هم همون مکالمات انگلیسی رو با پسرم اجرا میکنیم مثلا میگم sit down محمدحسن 😂 Help me پسر قشنگم همسرم حدود۸ و۹شب میان خونه. ایشون هم انصافا وقتی وارد میشن با همه خستگی که دارن بعد از خوردن شام با بچه ها مشغول بازی میشن. منم بعد از شستن ظرفها و... چای و میوه و..آماده میکنم و دور هم خوش میگذرونیم. خوابوندن پسرم با بابا جانش هست و دخترم با من. (همینجا از همسرم تشکر میکنم که تو هر شرایطی هوای من و بچه ها رو داره) دوست داشتم به همه مادرایی که مثل من بخاطر فرزنددار شدن مجبورن یه مدتی خونه باشن بگم بزرگترین رسالت یک زن تربیت فرزندان موفق هست. پس از بودن کنار بچه ها لذت ببریم و حال خوب خودمونو به بچه ها هم انتقال بدیم. میدونم شما هم مثل من خیلی این جملات رو میشنوید که: این همه درس خوندی که بشینی خونه؟؟ چرا کارتو رها کردی آینده پشیمون میشی و... من همیشه میگم من دوس داشتم یه مادر تحصیلکرده باشم و کار بیرون از خونه وظیفه من نیست.🌷 ان شاا.. وقتی دخترم یه کم بزرگتر بشه برای فرزند سوم اقدام میکنیم. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
بیانیه ۱۷۰ نفر از نمایندگان و فراکسیون جمعیت و حمایت از خانواده در تقدیر از مواضع خانواده محور رئیس جمهور در مجمع سازمان ملل متن بیانیه بدین شرح است: بسم الله الرحمن الرحیم به شکرانه الهی سخنان و اقدامات وزین ریاست محترم جمهور در عرصه بین‌الملل به ویژه در مجمع عمومی سازمان ملل بر اساس آیات انسان‌ساز قرآن کریم و با محوریت ارزش‌ها و کرامت انسانی، صلح و مودت ایراد گردید. ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران بسان یک الگوی سیاستمدار تراز اسلام انقلابی با جهاد تبیین جهانی درخصوص جادوانگی قرآن کریم، وحی الهی و تعمیق ارزش‌های خانوادگی و نقش زن و مرد در سعادت و خوشبختی انسان‌ها با تشکیل خانواده و قانون زوجیت در خلقت و مادری و پدری سخن راند و در سخنانی عزتمدارانه ضمن محاکمه صهیونیست، دستگاه امپریالیسم جهانی و تروریسم دولتی آمریکا به جنگ‌افروزی آمریکا و دشمنان دین و قرآن اشاره جدی نمود. این جانبان جمعی از نمایندگان مردم و اعضای فراکسیون جمعیت و حمایت از خانواده بر خود لازم می‌دانیم از مواضع محکم، اصیل و اساسی و ارزشمدارانه و دوراندیشانه ریاست محترم جمهور ناظر بر تذکر جهت توقف پروژه‌های فروپاشی جوامع و ملت‌ها از درون خانواده از طریق برخی کنوانسیون‌‌های بین‌المللی، اجرای قوانین به ظاهر بشردوستانه و سلامت محور و ایجاد جوسازی به ظاهر حقوق بشری و مطالبه توقف جنگ در جهان از جنگ‌افروزان کمال تشکر را داشته باشیم. بی‌شک در گذر تحولات اخیر جهانی، تغییر الگوی حکمرانی بین‌المللی به نفع مسلمانان ملل مومن و خداجو خواهد بود. تاریخ ثابت خواهد کرد أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ؛ قطعاً زمین به بندگان صالح خداوند به ارث خواهد رسید و این منجی عالم بشریت است که خواهد آمد و خزان دنیا را برای جهانیان بهار خواهد کرد. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
از مقدمات ظهور... اسرائیل، از مقدمات ظهور است. این آمده تا شرک های خفی در او حل شود. کسانی که به ظاهر مسلمانند و در باطن مشرک‌اند، نمی‌روند مگر این که با اسرائیل بیعت کرده باشند. اسرائیل آمده بیعت بگیرد. شرک پنهان عالم اسلام را اسرائیل آشکار می‌کند. @haerishirazi کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۸۳۶ من خودم ۲۷ سال و ۹ ماهمه😊☺️ مادر سه تا فسقلم که چهارمیشم تو راهه(و امسال که سال اژدهاس به دنیا میاد🙈🙈🙈) همون غول مرحله آخر😅🤣 شنگول که ۶ سال و نمیشه پسره. منگول دختره که بهمن میشه ۵ سالش. حبه ی انگورمم دختره ۳ سالشه. امسال که بچه کلاس اولی داریم برناممون کلا متحول شده و آااااادم شدیم😁😆 صبح ساعت ۶ پا میشم صبحانه آماده میکنم، اگر لازم باشه لباسای همسر و پیرهن مردونه ی فسقلمو اتو میزنم😇 بعدش پروژه ی بیدار کردنش با ماچ و بوس و ماساژ که آخرش منجر میشه به اینکه میخوام پیش خودت بمونم مدرسه نرم و گرییییه.(که البته خیلی بهتر شده. این دو روزه محبت میکنه و گریه نمیکنه خواهراشو بیدار کنه) به قول خودش عاقل شدم فهمیدم مدرسه خوش میگذره تا روز قیامت میخوام همین کلاس اول بمونم امروزم گریه هم نکردم تاااازه🧐🧐🤲🤲👍 بعدش فرایند التماس صبحانه خوردن و غذا ریختن تو ظرف غذاش و دنبالش دویدن تا یه لباس تنش کنم☺️💀💀 پدر گرامی هم که تو تمام این مراحل تازه از صبحانه خوردن فارغ شدن😄😄 بعدش پسرم حاضره تو چارچوب در، بهش میگم برو پایین تا ریموتو بزنی در بازشه، بابا میاد(که تازه همسرم لباس میپوشن. وضو میگیرن، فرااااایند جوراب پاکردن، و دوسسسساعت دنبال موبایل و سوئیچ و کلید خونه گشتن. و من همچنان در حال نگاه کردن منتظر موندن و چه بسیار علف هایی که زیر پای پسرکم تو پارکینگ سبز شدن. و در آخر هم دکمه ی آسانسور و دوساعت بالا اومدنش،همزمان سه ساعت ونیم پروژه ی شانه کردن مو و عطر زدن جلو آیینه و بالاخره رفتن بیرون از منزل همسر همانا و دو ثانیه بعد به صورت خودکار درو بازکردن من همانا. میدونم یه چیزی جا گذاشته(لپ تاپ گرامی یا هندزفری یا سوئیچ یا موبایل )😁 سید محمدحسینم که داره از پایین شعر میخونه صداش میاد بالا😃😆 و میرسه به شادی کردن من از اینکه با وجود این همه سرو صدا، حنانه سادات و فاطمه سادات، به صورت خوابالو تو راهرو ظاهر نشدن... دیگه به هیچی دسسسسست نمیزنم میپرم رو تخت میخوابم چون اگر خوابم نیاد هیچ‌ وقت یه همچین فرصت خوب و رختخواب گرم و نرم و سکوت رو ول نمیکنم برم کارای خونه انجام بدم😘🤓😎😎 چون میدونم از یه ساعت بعد شرووووع میشه. کم کم از ساعت ۸ و نیم فاطمه سادات(حبه انگور) میشینه کنارم به صورت خوابالو میگه مامان پاشو گشممه و هزیون گفتن من که بهش میگم جلوته بردار. هی اونم میگه چیرو؟میگم لقمتو دیگه. چایی رو نریزی. بچمم باور میکنه یه ساعت فکر میکنه بعد میگه توش؟(کوش) و اصرارهای من که واااا کوری مگه؟اون بدبختم هی تو رختخواب میگرده 🤣🤣🤣🤣 آخرش یوهو میگه جیش دارم و من باز به صورت ناخودآگاه مثل فنر از جا می‌پرم و در حالی که کمرم گرفته. دیسکم زده بیرون. شکمم قلمبس نمیذاره درست بشینم، پا میشم لنگ لنگ میبرمش دستشویی😄 بعدش میریم تو پذیرایی تلویزیون روشن میکنم، صبحانه آماده میکنم تامیام بپرم رومبل بخوابم حنانه سادات که ۵ سالشه با لبخند خاصصصصص و سرحال تو راهرو پیداش میشه که میخوام قررررربونش برم، منم سرحال میکنه و برای اونم چایی میریزم. بعدش دوباره حال جمع و جور ندارم(قبلا اینطور نبودم انصافا با وجود این سه تا خونه ام برق میزد ولی الان چون باردارم تنبل شدم، حوصله هیچ کاری ندارم و خودمم ازین تنبلی اذیتم) میرم رو مبل دراز میکشم. اینام خودشون باهم بازی میکنن و من خواااابم میبره تا ساعت ده ونیم. بعد بلند میشم کم کم. برنامه هام لود میشه و شروع به کارهای خونه تا ساعت ۱۲، که ناهار میذارم(دوساعتم پروژه ی حالا چی بپزم دارم) بعد ادامه ی کارها تاساعت دو که ناهار حاضره و همسر میان و ناهار میخوریم. یک ربع به سه هم همسر میرن دنبال محمدحسین. تا ساعتی ک بیاد ادامه ی کار ها و گاهی تلفن حرف زدن. و وقتی محمدحسین میاد، جنس بازی دخترا هم فرق میکنه. و از خاله بازی میره تو تیراندازی(که معمولا هم من و بابا دشمنیم)😅 طبق معمول تا یک ساعت لباس مدرسه درنمیاد به هیچ عنوان، بعدشم هرکدوم ی طرف🙂🙃 دیگه میشه وقت خوراکی آوردن و جمع و جورای بعد از اون که خودتون میدونین. 😄 اگرم خریدی چیزی داشته باشیم باید بین ساعتای ۶ تا ۸ بریم که ۹ بچه ها بخوابن. حدود ۸ و نیم شامم حاضره و کسی هم قبلش حق خوابیدن نداره(اگرم من بذارم اونا نمیخوابن😆) ساعت ۹ دیگه شام خوردیم و پروژه ی مسواک و دستشویی. محمدحسینم بچم دیگه هلاکه تو درو دیواره معمولا یه گوشه خوابش میبره🤩🤩😎 ولی بعدش برنامه ی خوابوندن دخترا که بستگی به میزان فعالیتشون در طول روز داره. گاهی بیهوش میشن زود و گاهی هم یکساعت بعد میخوابن... ادامه 👇 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۸۳۶ نکته۱: قانون گذاشتم هرکی ساعت ده بخوابه قصه میگم. بعد از ده قصه نداریم. زودتر از ده دوتا قصه داریم. نکته۲:در طول روز اگه خسته بشم بچه هارو میفرستم تو پارکینگ ،دوچرخه سواری که معمولا ده دقیقه بعد بالان🙄🙄 نکته ۳: آقامون معمولا خونه هستن ولی کار کامپیوتری و موبایلی دارن برای همین کااااملا دست تنهام. مادرم دور هستن، خواهر ندارم😥 زن داداشم نزدیکه که اونم دوتا فسقل شیطون داره گاهی من میرم کمکش😎😁😁😅😅😅 نکته۴: هنوز موفق نشدم گرفتن خدمتکار برای کار خونه رو تو ذهن همسر جا بندازم💀💀💀برای همین همههههههی کارهای خونه رو خودم می‌کنم. هرجا درمونده میشم به خدا میگم خدایا فرشته هاتو بفرست کمکم و وااااااقعا کارهام به صورت معجزه واری سریع پیش میره🤲🤲👍 نکته ۵: معمولا در حین کارهای خونه برای خودم زیارت آل یس و عاشورا پخش میکنم و همین شاااارژم میکنه. اغلب تو فرصتایی که بچه ها خوابن تو فیلیمو با همسر، فیلم و سریال میبینیم و چیپس و ماست میخوریم. نکته ۶: از بعد ازدواجم ورزش دوست دارم و برنامه هارو دنبال میکنم و سعی میکنم اینطوری اوقات فراغت داشته باشم. هر از چند گاهی هم نقاشی روی پارچه انجام میدم. معرق هم حدود ۱۵ ساله انجام میدم ولی ازبعد بچه ها کم تر انجام میدم چون خطرناکه و ظریف کاری زیاد داره و ممکنه با یه حرکتشون حاصل چندروز زحمتم به باد بره. نکته۷: سعی داشتم باشگاه برم که از خونه بیام بیرون ولی باردار شدم و نقشه هام بهم ریخت. شما بگین غیر از باشگاه و شنا و کلاس(گلدوزی و خیاطی که بلدم) چه کلاس هایی خطر نداره برای بارداری و میتونم برم؟ البته نقاشی هم دوست دارم ثبت نام کنم ولی هنوز فرصت نکردم. نکته ۸: چالش بعدی زندگی من، اومدن فسقل جدیدمه که موندم چطور از دست اینا زنده بمونه🙈😝 البته انصافا بچه هام حرف گوش کن و آرومن. تصمیم گرفتم بدمش دوتا دخترا بزرگش کنن😚🤪🤪من برم پینت بال بازی کنم😎😎😎 از همه ی این حرفا گذشته ،کلا بچه ها فرشته های معصومی هستن که اومدن بگن دنیا غیر از لذت هاش، سختی های دیگم داره که اونو با بهشت متمایز میکنه. 😄💀💀 و فکرهای کلیشه ای و رویایی مرتبی و برق زدن خونه، آرامش، سکوت، (یه لیوان شیرکاکایو با یه قاچ کیک که فقط مال خودته، نه یه دست کوچولو که یوهو پیداش میشه و میگه مال منو داری میخوری؟😄🤪😡😅😢😆) فقط مال توکتاباس و عروس دومادا😊 این اژدهایی دوست داشتنی و خوشگل خودشون معنای دقیق آرامشن، که وقتی نباشن یا خوابن، یه چیزی کمه. وقتی داری شوکولات یا شیر کاکائو رو میخوری بدون اونا از گلوت پایین نمیره. وقتی خونه مرتبه، یه بیا منو بهم بزن خاصی تو سکوت وسایل خونه هست.☺️😊😇 اگه نباشن زندگی یکنواخت و بی روحه. بدون شیرین زبونیای معصومانه و سوالایی که تا حالا به فکر خودت نرسیده، فقط و فقط منطق بی خاصیت بزرگتر ها میمونه. وقتی خوابن، با این دستای کوچولو و چهره معصوم و خوشگلشون، به عقل جن هم نمیرسه که این وضع خونه زیر سر ایناس. فقط و فقط بمب هیروشیما میتونه باشه. اینا که کاری نکردن😇😇😇😆😃😃😃 اینا معنای آرامشن نه چیز دیگه... کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
شنگول و منگول و حبه انگور تجربه ۸۳۶😂😍 ۸۳۶ کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
کشتی امن... در گفت‌وگوی والــــدین با فرزندان، همواره باید حس آرامش جریان داشته بــــاشد، اگر در محیط خانه و خانواده به عنوان یک کشتی امن، زمینه ایجــــــــــاد آرامش فرزندان فراهم نگردد، آن هـــــــا گرفتار اقیانوس‌های متلاطم و خطرناک تربیتی خواهند شد. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
💥انتقال فرهنگ‌ها و تمدن‌ها و حفظ اصول و عناصر اصلی یک تمدن و یک فرهنگ در جامعه و انتقالش به نسل‌های بعد، به برکت خانواده انجام می‌پذیرد، خانواده که نبود، همه چیز متلاشی می‌شود. 📌این‌که می‌بینید غربی‌ها در داخل کشورهای شرقی و اسلامی و آسیایی، این همه سعی می‌کنند شهوترانی و فساد را رواج دهند، برای چیست؟ یکی از علل آن همین است که می‌خواهند با این کار خانواده‌ها را متلاشی کنند تا فرهنگ این جوامع تضعیف شود؛ تا بتوانند سوار این‌ها شوند، چون تا فرهنگ یک ملّتی تضعیف نشود، کسی نمی‌تواند او را مهار کند، به دهان او دهنه بزند و سوار دوش او بشود، آن چیزی که ملّت‌ها را بی‌دفاع کرده است و در دست اجانب اسیر می‌کند، از دست دادن هویت فرهنگی است، این کار هم با بر هم خوردن بنیان خانواده‌ها در جامعه آسان می‌شود. ✅ اسلام می‌خواهد این را حفظ کند. این خانواده را نگه‌دارد، زیرا در اسلام یکی از مهم‌ترین کارها برای رسیدن به این اهداف، تشکیل خانواده و سپس حفظ بنیان خانواده است. خطبه‌ی عقد مورخ ۱۳۷۷/۱/۲۶ کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
📌‏اگر بین اسرائیل و شیطان جنگی رخ دهد، ما کنار شیطان خواهیم ایستاد. 📚گام به گام با امام موسی صدر،ج ١٢ کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۸۳۷ نماز صبح را خوانده ام، هنوز خواب از سرم پر نکشیده🥱 دلم میخواهد کنار همین سجاده، خودم را میهمان چرت کوتاهی کنم. میترسم خواب بمانم و صبحانه ی بچه ها از دست برود. نگاهی به ساعت میکنم؛ یک ساعتی وقت هست. ترجیح میدهم خودم را مشغول مهیا کردن میز صبحانه ای چشم نواز کنم.🤗 صدای غل غل سماور را دوست دارم. مرا در آغوش کودکی هایم می اندازد، یاد عطر نفس های مادر...😢 میدانم محمدم اگر چه همه چیز میخورد و بهانه ای نمیگیرد ولی همین نجابت و سکوتش نمیگذارد مطابق سلیقه دلش، پنیر و گردو سر سفره نیاورم، ظرف کره و عسل را به عشقِ با ذوق و شوق خوردن علی کوچولو از یخچال بیرون می آورم و برای فاطمه بانو یک تخم مرغ رسمی خوش رنگ در ماهیتابه می اندازم. دوست داشتم همسر جان هم شریک این صبح های دل انگیزمان باشد ولی خب باید بلافاصله بعد اذان صبح برود. خدا پشت و پناهش. محمد مهدی ۱۴ساله ی ما معمولا بعد خواندن نماز صبح کمی میخوابد ولی حواسش جمع است، همان حوالی ۶ و ربع بیدار شود. تنهایی غذا خوردن را دوست ندارد، سینی چای دونفره مان را می آورم و درکنار گپ و گفتی مادر_پسری چایمان را شیرین میکنیم😊 لقمه گذاشتن برای زنگ تفریحشان از شیرین ترین مادرانگی هایم شده، لابه لای گذاشتن گردو میان سفیدی پنیر، به کودکی ام میروم و آن گوشه ی دنج حیاط که چه حس لذت بخشی داشت گاز زدن به لقمه ی دست پیچ مادر که پر از حس زندگی بود😍 محمدم که راهی میشود، باید سراغ خان هفتم و بیدار کردن شازده کوچولوی کلاس اولی ام بروم که میانه ی خوبی با این دم صبح بیدار شدن ها ندارد.🥴 علی آقای خانه ی ما قلق های خاص خودش را دارد و کلا با خواهرها و برادرش متفاوت است🙃😵‍💫 با توکل برخدا و کلی توسل بالاخره بیدار میشود😮‍💨 فاطمه بانوی ۱۱ساله اما... هرچند برای نماز صبح کمی سخت بیدار میشود ولی باهمان صدای اولی که خانم طلا میگویم چشمان رنگی اش را به رویم میگشاید😊 در میز صبحانه کنارشان مینشینم و بازهم گپ و گفت هایمان را میپاشم روی لقمه های کوچکشان تا خواب از سر شان حسابی برود و به صبح سلام کنند☺️ این شیوه ی مادرانه ی مادرم (که کنار تک تک مان مینشست و صبحانه خوردن را برایمان لذت بخش میکرد) در مادرانگی های من نیز خوب جواب داده است. الحمدلله.☺️ انگار خداوند انرژی خاصی را در بقچه ی مهربانی مادرها ریخته تا هر صبح کنار همین بساط صبحانه مُشتی از آن بردارند و بر سر و روی اهالی خانه بپاشند و راهی شان کنند. بچه ها با بدرقه ی کوتاهی که با ذکر آیه الکرسی و به سلامت عزیزانم عجین شده است، راهی مدرسه میشوند. به خانه برمیگردم به همین پناهگاه امنی که قرار است با دستان من با استعدادهای من با مهربانی های خدادادی ام، امن ترین جای جهانش کنم.☺️😌 به کوچولویی که تازه چند هفته میشود میهمان وجودم شده است؛ صبح بخیر میگویم و حواسم هست بخشی از مادرانگی هایم را خرج او باید بکنم😊 کارهای امروز را لیست میکنم. صدقه، قرآن، صلوات ها، ورزش، پختن نهار و شام، نظافت خانه، شستن لباس ها مطالعه درس های آزمون دکترا، پخت کیک... هنوز زینب کوچولو خواب است. میدانم اگر بیدار شود روی خوشی به ورزش کردنم نشان نمیدهد.🥴 کفش هایم ر امیپوشم و سعی میکنم بدون سرو صدا ورزش کنم. برای شارژ روحی هر روزم روی قرآن خواندن، صلوات و ورزش حساب ویژه ای باز کرده ام😉☺️ نماز ظهر را لابه لای از سرو کول بالا رفتن های زینب خانم وروجک خوانده ام و نیم ساعت باقیمانده تا آمدن بچه ها را برای قرائت قرآن و ذکر ۱۰۰صلوات امروز خالی میکنم. اعتقاد دارم همین اذکار نورانی برکت خاصی به وقتم میدهند.👌 بچه ها که میرسند واااای خانه پر از حس زندگی و نشاط میشود😍☺️😊😃 زینب خانم نمیداند چگونه به سمت آغوش خواهر برادرهایش پرواز کند. ذوق خاصی دارد و واقعا این لحظه خییلی در خانه ی ما دیدنی است.😍 بچه ها هنوز لباسهایشان را در نیاورده اند، بو کشان به سراغ آشپزخانه میروند و آخ جون گویان، بدو بدو لباسهایشان را به چوب لباسی آویزان میکنند و باعجله به سمت سفره روانه میشوند.😄😋 در برنامه ی عصرهای ما متاسفانه از خواب عصرگاهی خبری نیست.🤪 فاطمه و محمد مهدی خودشان پیگیر درسهایشان هستند و من میمانم و وروجک کلاس اولی ام که شیطنت بازی های زینب کوچولو نمیگذارد همین چهار تا خط را هم ایشان بنویسد🤦‍♀😫 یک ساعت به اذان مغرب درسها تمام میشوند و هرکسی سراغ مسئولیت خودش میرود. ادامه 👇 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۸۳۷ محمد مهدی راهی نانوایی و خریدهای خانه میشود و البته بعد از آن، یکی از کارهایی که طی قرعه کشی، قرعه اش به نامش زده شده نیز به اتمام میرساند.🙂 فاطمه بانو هم که معمولا بر اساس جثه ی کوچکش سعی میکنم کارهای سبک به نامش بیفتد مشغول تمیزی قسمتی از خانه میشود و مامان هم به سراغ آشپزخانه و شام میرود.😊 تا قبل از آمدن پدر، سعیمان ایم است خانه تمیز تمیز برق بزند👌✨بوی شام در فضا بپیچد و مامان بانو و بچه ها تمیز و مرتب بعد خواندن نماز منتظر آمدن پدر جان، لحظات را بشمارند.😊 ساعت حضور پدر خانواده معمولا ۸و نیم گاهی هم ۹ شب است. لحظه ای که صدای ماشین پدر به گوش بچه ها میرسد چنان ۴ نفری سمت در میدوند و از سرو کول ایشان آویزان میشوند که واقعا خنده دار است😂 گاهی با اشاره به بچه ها میگویند: شرمنده خانم جان این وروجک ها آغوش مرا خالی نمیگذارند. جلو می آید و پیشانی ام را میبوسد. این بوسیدن پیشانی همدیگر رسم بدرقه و استقبال هر روزمان است و تکراری نمیشود.😊 همسرجان باوجود خستگی بسیار که فقط من از قرمزی چشمانش متوجه میشوم، بدون کوچکترین غرو لندی، مشغول بازی با بچه ها میشود و رسما از بدو بدوهایشان خانه را تبدیل به میدان جنگ میکنند گاهی آنقدر بالا و پایین میپرند(منزل ما همکف است) که از آشپزخانه سرک میکشم و تذکر مادرانه میدهم 😂 شام که خورده میشود. اگر جلسه گفتگوی خانوادگی نداشته باشیم(معمولا ماهی دوسه بار این جلسه را داریم که باوجود پدرجان پر از خنده ها و شوخی های خاص ایشان است) با یه کیک مامان پز یا میوه ، دورهمی کوچکی داریم و بعدش هم قبل از ساعت ۱۰ یا ده و نیم خاموشی اعلام میکنیم.🥱 نکته جالب ساعات خواب، اتاق بچه ها است. معمولا(نه همیشه😉 گاهی هم کار به دعوا ختم میشود🤪)تا خوابشان ببرد ماجراهای روزشان را برای یکدیگر تعریف می‌کنند یا بازی حروف اول کلمات را انجام میدهند و ناگهان صدایشان به سکوت می‌رسد و خوابی آرام را تجربه میکنند.(البته که پروژه ی آب خوردن علی کوچولو و دستشویی رفتن های مکرر هم معمولا دردسر ساز است😉) جمعه های ما خیلی خاصه با وجود اینکه همسر جان سه روز در هفته بعلت شغلشون منزل نیستند ولی مقیدند حتما حتما حتما جمعه ها فقط در خدمت خانواده باشند.😍 اصرار دارند یه مسافرت کوچک در حد رفتن به جایی اطراف شهر یا امامزاده ای یا پارک و بوستانی،جمعه ها روزی متفاوت باشه و الحق و الانصاف ابتکار پدرجان در رقم زدن جمعه های ویژه عالیه عالی👌 دیگه همه ی افراد فامیل میدونن ما باوجود ۴ تا بچه مارکوپولو هستیم و کلی از جاهای دیدنی اطراف شهر خودمون و کشور رو گشتیم الحمدلله. مسافرت خییلی در بالابردن تاب آوری و صبر و مسئولیت پذیری و نشاط بچه ها نقش داره. طوری که الان برای فرشته های ما راحت ترین و زیباترین مسافرت شده سفر اربعین که شاید برای برخی سفر پر از چالشی باشه. الحمدلله. من خوشبخت ترین بانوی جهانم چون حس خوشبختی من میان همین بدرقه ها استقبال ها، کیک پختن ها، لباس شستن ها، اتو کردن ها، منتظر شدن ها، نگران بودن ها، دعا کردن ها، لبخندها، غم و شادی ها، سرو صداهای بچه ها کامل شده و میشود و واقعا وصف شدنی نیست. چندتا نکته... 👇😊 ✔️ قطعا هر روز ما دقیقا این مدلی نیست. پیش میاد روزهایی که من خسته هستم، عصبانی میشم، بچه ها مریض میشن یا مشکلی گریبان گیرمون میشه که فضای خونه مون رو چالش دار میکنه و نظم و برنامه ریزی خونه رو بهم میریزه ولی مهم اینه که تلاشمون اینه تعداد روزهای قشنگ باهم بودنمون خییییلی بیشتر از روزهای سختی باشه و اگر هم مشکلی پیش میاد با توکل به خدا و توسل به اهل بیت ع و با همراهی کل خانواده حلش میکنیم و دوباره برمیگردیم به همین روزهای پر از حس زندگی ✔️ تو خونه ی ماهم مثل تمام خونه های چند فرزندی یکی از تکراری ترین صحنه ها، دعوا و درگیری وروجک هاست که جز لاینفک روزمرگی هامونه و بنظرم برای رشد اجتماعی بچه ها لازم و ضروریه 😊 ✔️یکی از راههای ایجاد آرامش و نشاط که یکی از اساتیدم پیشنهاد داده بودند انجام یک فعالیت یا کار هنری مفرح بخش در هفته است . سعی میکنم دوشنبه ها رو به خیاطی یا نویسندگی اختصاص بدم. البته که برای من پخت نان خانگی🥐🍞🥯 و کیک 🥮🥧هم بسیییار لذت بخشه😊 و آرامش خاصی داره. ✔️مادری با افتخار بزرگترین تلاش من برای موثر بودن در ظهور مولا امام زمان عج هست و تک تک لحظات مادرانگی ام رو به نیت تعجیل در فرج مولا عج و با قصد قربه الی الله انجام میدم.☺️ ✔️ مادرانگی و زنانگی رو مادر خدا بیامرزم به ما آموخت. الحق که همسر و مادری نمونه بود👌 شادی روح تمام مادران آسمانی صلوات. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075