#مقام_معظم_رهبری
✅ رژیم صهیونیستی ضربه فنی شد.
رهبر انقلاب صبح دیروز در دیدار ورزشکاران و مدالآوران ایران:
رژیم صهیونیستی در حادثهی طوفانالاقصی ضربه فنی شد. یعنی حماس بعنوان یک گروه مبارز، نه بعنوان یک دولت، نه بعنوان یک کشور با امکانات زیاد بعنوان یک گروه، یک گروه مبارز توانست دولت غاصب صهیونیست را با آن همه امکانات ضربه فنی کند.
تا امروز هم نتوانستند از زیر بار فشار و ننگی که این شکست بر آنها وارد کرده خودشان را خارج کنند. بله قدرتنمایی میکنند؛ اما کجا؟ در بیمارستان های غزه، در مدرسهی غزه، روی سر مردم بیپناه غزه...
این قدرتنمایی ارزشی ندارد. این مثل این است که؛ که یک ورزشکاری در میدان شکست بخورد، بعد برای تلافی آن شکست به طرفدارهای تیم مقابل حمله کند، به آنها فحاشی کند و آنها را کتک بزند یعنی فضاحتبارتر از کاری که رژیم صهیونیستی کرده انصافاً وجود ندارد.
آن باخت سنگین، آن باخت سنگین رژیم صهیونیستی با این بمبارانها جبران نخواهد شد و اینجور بمبارانها عمر این رژیم غاصب را کوتاهتر خواهد کرد، این ظلم و بیرحمی بیپاسخ نخواهد ماند.
#فلسطین
#غزه
#طوفان_الاقصی
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#علامه_طباطبایی
یک صلوات تبدیل به چنان نوری در عالَم برزخ برای مُردگان میشود که آنها را از گرفتاریهای آن عالَم نجات میدهد. تا میتوانید برای اَمواتِ خود صلوات بفرستید که چشم انتظارند.
پنج شنبه ....💔
"الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ"
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#ارسالی_مخاطبین
👌سربازانی برای امام زمان عج...😍
#فرزندآوری
#برکت_خانه
#نسل_مهدوی
#دوتا_کافی_نیست
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#تجربه_من ۸۶۹
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#فرزندآوری
#سختیهای_زندگی
#رزاقیت_خداوند
#آندومتریوز
#قسمت_اول
من ۱۲ ساله بودم که دوره هام شروع شد،
درحالی که هیچ اطلاعی از این دوره ها نداشتم و مادر عزیزم خیلی بی توجه بودن نسبت به اینکه به ما آگاهی بدن...
اولین دوره به طرز خیلی بد و غیر بهداشتی تموم شد. اینقدر اون روزها برام بد بود که الان با گذشت حتی ۳۰ سال از اون روز هنوز لحظه به لحظه ش به خاطرم مونده😔
بعد از اون که یکم اطلاعات از دخترهای فامیل گرفتم کمی تونستم خودمو جمع کنم، اما کم کم دل دردها به سراغم اومد. دردهای وحشتناکی که مثل مار به خودم میپیچیدم و مادر معتقد بود که این دردها طبیعیه و نیاز به دکتر نیست.
در کنار دردهای وحشتناک، حالت تهوع و استفراغ های پی در پی و سردردهای میگرن گونه هم داشتم اما مادر همچنان معتقد بود که اگر دختر به دکتر زنان مراجعه کنه، همسایه و فامیل براش حرف درمیارن، و من این دردها رو تحمل کردم تا در سن ۱۹ سالگی ازدواج کردم
.
خوشحال بودم که ان شالله از این درد رهایی پیدا می کنم اما دریغ و درد که اوضاع بدتر شد. چون مادرشوهری با اعتقادات بسیار قدیمی و وسواس شدید نصیبم شد و اینکه عروس رو کلفت خونه مادرشوهر میدونستن.
دیگه اوضاعم بسیار وخیم شده بود،تازه این وسط زخم زبون هم میشنیدم که دختر تا حالا ندیدیم اینطوری😢
سه ماه از ازدواجم گذشته بود که زمزمه های فامیل شوهر بلند شد که عروس مون نازاست😳
مادرشوهر سختگیرم اجازه نمیداد با همسرم به دکتر برم و معتقد بود برای مرد زشته که مطب دکتر زنان مراجعه کنه پس با خودش به دکتر می رفتم.
از شانسم دکتری که بهش مراجعه کردیم بسیار بدعنق و کم حرف بود و هر چی مادرشوهر ازش سوال میپرسید، هیچ جوابی نمیداد. فقط گفت که عفونت و زخم دهانه رحم داره.
مادرشوهرم به هرکی رسیده بود گفته بود عروسم نازاست، دکتر گفته، میخوایم طلاقش بدیم و این وسط همسرمم هیچ عکس العملی نشون نمیداد.
درمان رو شروع کردم و سه بار عمل فریز رو انجام دادم تا زخم ها و عفونت ها که ناشی از همون روزگار و زندگی سخت بود، بهبود پیدا کرد. اما همچنان باردار نشدم.
۶ ماه بعد از ازدواج ما برادرشوهرم ازدواج کرد و عروس خانم همون ماه اول باردار شد و همین باعث شد تا آزار و اذیت ها و فشارهای خانواده همسرم بیشتر بشه، همسرمم همچنان در سکوت...
یک سال گذشت و دیگه تحمل اون زندگی سخت و شوهر وابسته به مادرو نداشتم،
به نیت طلاق به منزل پدری برگشتم، در حالی که بسیار رنجور و لاغر و ضعیف شده بودم.
انگار این دوری به همسرمم تلنگری زده بود و ایشون به خودش اومد. به منزل پدرم اومد تا منو برگردونه اما قصد من جدایی بود چون میدونستم اگر برگردم باز همون آش و همون کاسه ست و زندگی روی خوشش رو به من نشون نخواهد داد، پدرمم اجازه نداد که برگردم.
به همسرم گفتن اگه زنت رو میخوای، باید شرایط مستقل شدن رو فراهم کنی...
چند ماهی منزل پدرم موندم و تقویت شدم و این در حالی بود که برادرهای همسر یکی یکی با اقوام به دنبالم میومدن تا منو برگردونن...
بالاخره با شرط و شروط برگشتم اما مادرشوهر همون آدم سابق بلکم بدتر شده بود. اما من دیگه اون دختر مظلوم و ساکت نبودم و خودم زندگیم رو مستقل کردم.
بعد از مدتی که از برگشتنم گذشت متوجه شدم باردارم به دکتر مراجعه کردم و معلوم شد دوقلو باردارم.
خیلی خوشحال و ذوق زده بودیم با همسرم براشون خرید می کردیم و کلی نشاط بهمون تزریق میشد. درکنارش ویار بسیار وحشتناک. آزار و اذیت ها و نیش و کنایه ها و زخم زبون ها همچنان ادامه داشت.
تا اینکه که هفت ماهه شدم، درد زایمان به سراغم اومد. و طفلکم هام به دنیا اومدن یه دختر و پسر که بسیار هم زیبا بودن تو همون ۷ ماهگی،به طوری که بخش زایمان بیمارستان همه دور بچه هام جمع میشدن
اما انگار روزگار تقدیر دیگه ای برام رقم زده بود و متاسفانه هر دو طفل من بعد از چند ساعت فوت کردن 😭
حال و روز بسیار بدی داشتم. حال همسرمم بهتر از من نبود اما همین اتفاق تلخ باعث شد همسرم به خودش بیاد و بیشتر مراقبم باشه دیگه جلوی خیلی چیزها رو میگرفت و اوضاع بهتر شده بود.
دوماه بعد از رفتن دوقلوها با اینکه دکتر بهم گفته بود حالاحالاها باردار نمیشی، باردار شدم😃
ادامه 👇
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#تجربه_من ۸۶۹
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#فرزندآوری
#سختیهای_زندگی
#رزاقیت_خداوند
#آندومتریوز
#قسمت_دوم
حالا دیگه همسرم کلی عوض شده بود و مراقبت هاشم بیشتر،بارداری بسیار راحتی داشتم و ۴۱ هفته بارداریم طول کشید و با یه زایمان راحت پسرکم به دنیا اومد😍
یه پسر ناز با سری پر از مو😌😍
بعد از تولد فرزند نعمت ها بود که به زندگی مون سرازیر شد و کاملا مستقل شدیم. همسرم به دانشگاه رفت و ارتقای شغلی گرفت، خونه خریدیم و الحمدلله اوضاع بهتر شد.
پسر عزیزم ۵/۵ ساله بود که دختر گلم خدا خواسته به جمع ما اضافه شد 😍 یه دختر سفید و تپل و ناز😍😃😘
حالا دیگه زندگی مون پر از نشاط شده بود
اماااااااا من همچنان دردهای وحشتناک و خونریزی های بسیار شدید دوره هام رو داشتم و متاسفانه هیچ درمانی اثر نداشت.
دخترم دوساله شده بود و پسرم ۸ ساله
یک شب درد وحشتناکی تو شکمم پیچید 😫و در هیچ حالتی دردش بهتر نمیشد، نیم ساعتی درد رو با جیغ و داد تحمل کردم 😭 و به یکباره درد قطع شد انگار نه انگار که دردی بود.
۶ ماه از اون درد گذشت که احساس کردم یه چیز سفت و گردی زیر شکمم وجود داره به دکتر و سونو مراجعه کردم که مشخص شد یه توده ی بزرگ به ابعاد ۱۵ سانتی چسبیده به تخمدانم هست تا سیتی اسکن و آزمایشات انجام بشه دو هفته گذشت و در این زمان اون توده دو برابر شده بود😔 دردهام بسیار وحشتناک بود، به طوری که جیغ میزدم😭 و دکتر برام تشخیص سرطان داد😭 به اتاق عمل رفتم تا هم توده خارج بشه، هم بررسی بشه که آیا متاستاز داده یا نه...
که از لطف خدای مهربان معلوم شد اون توده اندومتریوز بوده با لخته های خونی شکلاتی که تو لگنم تجمع کرده بود. عمل بسیار سخت و سنگینی بود اما بخیر گذشت
بعد از اون داروهای مختلفی هم استفاده کردم دردها و خونریزی ها خیلی بهتر شد اما باز هم گاهی کیست یا فیبروم به سراغم میاد که سعی کردم با تغییر سبک زندگی و آرامش بیشتر باهاش کنار بیام
الان دخترم نوجوان شده و به شدت مراقبش هستم. سونو و دکتر میبرمش تا خیالم از هر جهت راحت باشه. مادرهای عزیز از دختر خانم هاتون مراقبت کنید. دوره ی پریود روال طبیعی بدن یه خانوم هست نه عیب و ایراد نه باعث شرم،
مراقب ریحانه های بهشتی تون باشید.
ممنون❤️
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
برای معرفی کانال "دوتا کافی نیست" به سایرین، می توانید از بنر تبلیغی زیر استفاده کنید. 👇
اول محرم بود که فهمیدم باردارم. وقتی به همسرم گفتم، عصبانی شد و گفت سقطش کن. من اون زمان ۵ تا فرزند داشتم، به همسرم گفتم چنین کاری نمیکنم، از خدا میترسم. همسرم همچنان بر سقط پافشاری میکرد. به زور من رو برد پیش متخصص زنان، به دکتر گفتم راضی نیستم بچه را سقط کنم، این بچه هم مثل بچه های دیگه ام هست. دکتر با همسرم صحبت کرد، اما فایده نداشت. دکتر گفت حالا یه سونو بده، شاید قلبش تشکیل نشده باشه. روز بعدش سونوگرافی رفتم. نوبتم رسید، ازم پرسید چندتا بچه داری؟ گفتم ۵تا. گفت ماشاءالله الان شدن ۷تا، اینها دوقلو هستن...
✅ ادامه ی این روایت جذاب و قشنگ، داخل کانال #دوتا_کافی_نیست سنجاق شده.😍👇
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
بیش از ۹۰۰ تجربه جذاب، کاربردی و مفید در موضوعات مختلف😃👆👆
#میرزا_اسماعیل_دولابی
✅ آزمون ایمان...
بزرگترین آزمون ایمان زمانے استـــــ ڪه چیزے را میخواهید و به دستـــــ نمےآورید...
با این حال قادر باشید ڪه بگویید:
"خدایا شڪرتـــــ"
#سبک_زندگی_اسلامی
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075