#واژهنامه #واژگان #اصطلاحات
📩شناسه۱۴۰۳۰۸۱۷۱۰۴۳
✨﷽ن و القلم و ما یسطرون
✍ آق لر | آقلر | آقالر |آق اولر
در برخی از محلات بویژه در بندپی واسه کسی که خودسری داره و کله اش باد داره میگن:
(( ونه کله آق لر کله ره مونده ))
🔎آق+لر =
🔲#آق
✍واژگانِ (#آغ، آق) به چمِ (سپید) واژگانی هندواروپایی هستند. در زبانِ سانسکریت به (سپید، روشن، مایل به زرد )، (gaura) گفته میشده است. نیاز به یادآوری است که در زبان هایِ اوستایی و سانسکریت واژگانی که به (ر، رَ) میانجامند، در یک روندِ زبانی یا به همین شکل میمانند، یا آوایِ (ر/رَ) در آنها حذف میشود یا دچارِ جایگشتِ آوایی با آوایِ پیش از خود میشود (آغر/ آغار) /آغ (زدایشِ آوایِ (ر). چنانکه در رویهیِ ۵۹۹ از نبیگِ (فرهنگِ سَنسکریت- فارسی) آمده است.
#آق
آق.(گفتگو): مخفف آقا. آق جواد، آق ماشاالله. آقپز، آقتپه. | ریشه: اوستایی
#آق:
کلمه «آق» در زبان فارسی به عنوان یک پیشوند یا صفت به معنای «جناب» یا «آقا» استفاده میشود و معمولاً در ترکیبهای مختلف به کار میرود.
#آق
( آق در گویش #مازنی ) /aagh/ مخفف آقا - به عنوان پیشوند در معنی بزرگ به کار می رود.
/ogh/ استفراغ – قی کردن - حالت _تهوع _ نافرمانی _ نفرین _ آزار _ #آق_عمو _ #آق_باجی [نام زنانه مازنی] _ #آق_بالا [نام مردانه و کنایه از آدم پر فیس و افاده است] _ #آق_داش [برادر بزرگتر، خطاب به فرد سید] _ #آق_نَنه _[مادربزرگ] _ #آق_ملا [شوهر خواهر] #آقازن [زنِ ملا، همسرخان با ارباب، همسر روحانی، همسر مرد سید]
#آق
آق . (ترکی ، ص ) سپید. سفید.
#آق
آق . (اِخ ) نام طائفه ای از ترکمانان ساکن ایران ، دارای ۷۰۰ خانوار. || نام طائفه ای
🔎لَر:
🔲#لَر:
واژه ی لَر:
۱/جویآب، آب کند.
۲/زیر بغل.
۳/لاغر، ضعیف.
۴/مراد، مطلب.
۵/ساده دل، سلیم النفس.
۶/فردی توانمند و دانا که در مواجهه با امورات شخصی و عموی از تیزی، تندی، شتاب و سرعت خاصی برخوردار است. به فرص مثال #حاجی_آقلر_باکر_ادملایی [از اجداد اینحانب] معروف به #حاجی_لَر از خیرین، باهوش، باسواد و معتمدین منطقه بوده به گونه ای که مخارج عزا و جشن برخی از خانواده ها به عهده ی وی بوده است.
#حاجی_لَر
حاجی لَر. [ ل َ ] (اِخ ) ناحیه ای است در #استرآباد و نام کنونی آن مینو دشت یا دشت مینو است . این ناحیت را در قدیم کبودجامه می نامیدند و حمداﷲ مستوفی در ضمن «ذکر ولایت #مازندران » درباره ٔ کبودجامه گوید: «ولایتی است و اکنون چون جرجان خراب است مجموع ولایت داخل کبود جامه است حاصلش ابریشم و انگور و غله بسیار میباشد و ولایتی عریض است .» و چنانکه از تضاعیف کتاب #رابینو بر می آید: حاجی لر نام ایل و حشمی نیز می باشد که در این ناحیه سکنی گزیده بودند. و علامه ٔ قزوینی در حواشی خود بر لباب الالباب می آورد که کبود جامه نام حشمی است که میانه ٔ استرآباد و خوارزم می نشسته اند و شهری داشتند موسوم به «شهرنو» رجوع به نزهت القلوب چ لیدن ص ۱۶۰ و #سفرنامه ٔ مازندران و استرآباد رابینو ص ۷۶ و ۷۸ و ۸۳ و ۸۴ و ۱۰۰ و ۱۶۲ و لباب الالباب ج ۱ صص ۵۱،۵۲ و۳۰۴ شود.
#لَر_شدن
لَ. لاغر شدن در گویش کازرونی (ع.ش)
#شیخ_لَر
۱/شیخ لر. [ ش َ ل َ ] (اِخ ) دهی از دهستان آختاچی بخش بوکان شهرستان مهاباد است و ۳۴۷ تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج ۴).
۲/شیخ لر. [ ش َ ل َ ] (اِخ ) دهی از دهستان قوریچای بخش قره آغاج شهرستان مراغه است و ۳۱۵ تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج ۴).
۳/شیخ لر. [ ش َ ل َ ] (اِخ ) دهی از دهستان کاغذکنان بخش کاغذکنان شهرستان خلخال است و ۱۴۸ تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج ۴).
#آق_آتابای
آق آتابای . (اِخ ) نام تیره ای از ترکمانان یموت .
#آق_اردو
آق اردو. [ اُ ](اِخ ) نام طایفه ای که از ۱۲۲۶ تا ۱۴۲۸ م . بر دشت قبچاق شرقی
#آق_بهی
آق بهی . [ ب ِ ] (اِخ ) نام تیره ای از قشقائی نزدیک ۲۰۰ خانوار.
#آق_پر
آق پر. [ پ َ ] (ص مرکب ) (از ترکی ِ آق ، سفید + فارسی ِ پر، رگ ِ خُرد) نام قسمی چای
#آق_چای
آق چای . (اِخ ) سفیدرود. و آن دارای دوشعبه است ، یکی موسوم به قتورچای که از خوی گذرد
#آقلر
روستایی واقع در دهستان پالیزان، بخش مرکزی شهرستان مراوهتپه، استان گلستان.
📌#آق_ائولر | #آق_اولر
نام روستایی در بخش مرکزی شهرستان طوالش در استان گیلان است. چارواداران ترکیزبان آن دهکده را چون خانه های خود را به رسم کهن با آهک سفید کرده بودند، بنابراین آن محل را آقائولر به معنی خانههای سفید نامیدند.
🖊گردآورنده:
#محسن_داداش_پور_باکر
۱۴۰۳/۰۸/۱۸
https://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/3678
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
📑#پژوهش_ادملاوند
@edmolavand
📚#آوات_قلمܐܡܝܕ
🟡تمامی حقوق برای محسن داداش پور باکر محفوظ است .
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─