eitaa logo
پژوهش اِدمُلّاوَند
470 دنبال‌کننده
13.4هزار عکس
1.9هزار ویدیو
327 فایل
🖊ن وَالْقَلَمِ وَمَايَسْطُرُونَ🇮🇷 🖨رسانه رسمی محسن داداش پورباکر_شاعر پژوهشگراسنادخطی،تبارشناسی_فرهنگ عامه 🌐وبلاگ:https://mohsendadashpour2021.blogfa.com 📩مدیر: @mohsendadashpourbaker 🗃پشتیبان:#آوات_قلمܐܡܝܕ 📞دعوت به سخنرانی و جلسات: ۰۹۱۱۲۲۰۵۳۹۱
مشاهده در ایتا
دانلود
📜بررسی راه های باستانی بندپی ه.ل رابینو در شرح راه هایی که از مازندران به تهران می رسد از این مسیر یاد میکند: ((راه دیگر از به ، ، یا لزور ، ، آه و طهران است که جمع آن تقریبا ۱۴۴ میل و خیلی به نُدرت و شاید هیچ وقت محل رفت و آمد کاروان ها نبوده است)) 📚منبع: ه.ل رابینو،مازندران و استرآباد، ترجمع غلامعلی وحید مازندرانی، تهران، بنگاه ترجمه و نشرکتاب، ۱۳۴۶، ص ۷۵ 📝نقد: گمان و نظر ه.ل رابینو نادرست است چرا که تا پهلوی اول، این مسیر کاربرد داشت و پس از احداث جاده ی ، راه آهن شمال و جاده ی خالی از تردد گردید. وجود سه رباط (کاروان سرا) در مسیر این راه (نشل تا) خود گواهی این مدّعا است. 📝منوچهر ستوده می نویسد: ((ظاهرا این راه قدیمی از (بابلسر) به (بابل امروز) و از آنجا به و از آنجا به بندپی و از آنجا به و از شیخ موسی به و لزور و و فیروزکوه میرفته است....مسیر این جاده بیشتر در کنار آبی بوده که به بندپی می رود و به (سجرو)....معروف است)). 📚منبع: منوچهر ستوده، از آستارا تا استارآباد، جلد ۴، ص ۲_۳۲۱ ✍درباره ی سابقه ی تاریخی این راه در تاریخ طبرستان به مسیری اشاره میشود که گویا مقصود همین راه است. ✍در جلد اول ، در شرح دیدار نمایندگان خایفه ی وقت با (در اوایل قرن سوم هجری) از گذر در میان کوه های نزدیک به مقر او یاد میکند که راهی دشوار بود. چنانکه در آنجا بر اسب نتوان نشست. 📚منبع: ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، جلد یک، ص ۲۰۹ ✍؛ همان [گنیو در مسیر رودخانه ی سِجرو] است که حرف ((گ)) آن در کتابت قدیم به صورت ((ک)) نگاشته شد. موضعی ات در میانه ی سجرو که سرچشمه ی آن آبی معدنی دارد و بخاطر ترکیبات گوگردی، گازهای آزاردهنده و بدبو از آن متصاعد میشود. از این رو ، آن را به زبان محلی ((گَنیو)) میگویند. 📜مسیر قدیمی شرق به غرب که به جاده ی قدیم تهران می پیوست، بدین قرار است: آنون تنگه_آنون_سوت روآر_اوا گردن_ تختگاه_چرات_سید شریف_ آنون_دِزدرّه_الاشت_کارمزد_لَلِه بن_ گزوی آقا_کرفا_بُرخانی_بولک_ نفتچال_ کلاگر_فِک_انجیل سی_لوکار_خرلم_ کهلوچال_کوپه سر_ _لپر_ #اَشدَکِت باکر _ مِن درّه_کمِل به سر_ _تنیرسرک_ نارنجلو_تیرنگ سی_ _تش ویشه_اسب چرا_لال کون_زَربُد_دِچِلّه اِزّار_لشااوش_مَمرزلاپی_انجیل بن_ درون گردن_تنگه روآر_خلارد_کرفا_ تم کورد_آساکتی_وله_جِن مار سر شورِن_ آوین بن_ آمل_پوجردحِمن_ماهی خِنی_》》》به طرف تهران ✍همچنین در شرح فتح قلعه ی توسط سپاه خان مرعشی گنج افروزی به این مسیر اشاره دارد: ((مَمَر ایشان منحصر است به راه که راه تنگ و زبون است. دو طرف او کوه است و درخت و جنگل بسیار دارد و ساعت به ساعت از رودخانه باد گذشت. در هر فرسنگ قریب به ۵۰ جا معبر است و در آنجاها از کثرت آب و تنگی راه با قشون عبور معتذر است.)) 📚منبع: میرتیمور مرعشی، تاریخ خاندان مرعشی، ص ۲۳۶ ✍در اطراف سرجیکلا (روبروی لمسوکلا) هنوز بخشهایی از سنگ فرش این راه تاریخی باقیست. ✍بر دامنه ی (ضلع شرقی) روبروی و در مسیر آبندان، دو غار با کارکرد دیده بانی مشهود است که دقبقا بر شمال به جنوب لین گذرگاه اشراف دشته است. 📝منوچهرستوده مسیر نِشل به لزور را اینگونه بیان میکند: (( این راه از نشل به، وَرزِنه،اسکندربَن، رباط اول که در اراضی وَزان که آبریز آن به طرف نشل است و جُز اراضی این دهکده بحساب میاید. رباط در اراضی و ردواو (کناردوآب) است و میان این دو گمبوج بیش از دو کیلومتر فاصله نیست. رباط سوم نیز در اراضی وردواو است. سپس زَرِسر، چَفت،دِلِه میون،پنیرون کاریز، لَزیر، اِهنِز، شادمِهِن، ارجمند و در نهایت به تهران میباشد. 📚منبع:منوچهرستوده، از آستارا تا استارآباد، ج۱، ص۳۲۱ ✍محسن داداش پور باکر 🌐http://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/1974 🌐http://mohsendadashpour2021.blogfa.com/post/1268 ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ @edmolavand ﷽ 📎 http://mohsendadashpour2021.blogfa.com 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─ 🟡تمامی حقوق برای محسن داداش پور باکر محفوظ است .
هدایت شده از پژوهش اِدمُلّاوَند
📜بررسی راه های باستانی بندپی ه.ل رابینو در شرح راه هایی که از مازندران به تهران می رسد از این مسیر یاد میکند: ((راه دیگر از به ، ، یا لزور ، ، آه و طهران است که جمع آن تقریبا ۱۴۴ میل و خیلی به نُدرت و شاید هیچ وقت محل رفت و آمد کاروان ها نبوده است)) 📚منبع: ه.ل رابینو،مازندران و استرآباد، ترجمع غلامعلی وحید مازندرانی، تهران، بنگاه ترجمه و نشرکتاب، ۱۳۴۶، ص ۷۵ 📝نقد: گمان و نظر ه.ل رابینو نادرست است چرا که تا پهلوی اول، این مسیر کاربرد داشت و پس از احداث جاده ی ، راه آهن شمال و جاده ی خالی از تردد گردید. وجود سه رباط (کاروان سرا) در مسیر این راه (نشل تا) خود گواهی این مدّعا است. 📝منوچهر ستوده می نویسد: ((ظاهرا این راه قدیمی از (بابلسر) به (بابل امروز) و از آنجا به و از آنجا به بندپی و از آنجا به و از شیخ موسی به و لزور و و فیروزکوه میرفته است....مسیر این جاده بیشتر در کنار آبی بوده که به بندپی می رود و به (سجرو)....معروف است)). 📚منبع: منوچهر ستوده، از آستارا تا استارآباد، جلد ۴، ص ۲_۳۲۱ ✍درباره ی سابقه ی تاریخی این راه در تاریخ طبرستان به مسیری اشاره میشود که گویا مقصود همین راه است. ✍در جلد اول ، در شرح دیدار نمایندگان خایفه ی وقت با (در اوایل قرن سوم هجری) از گذر در میان کوه های نزدیک به مقر او یاد میکند که راهی دشوار بود. چنانکه در آنجا بر اسب نتوان نشست. 📚منبع: ابن اسفندیار، تاریخ طبرستان، جلد یک، ص ۲۰۹ ✍؛ همان [گنیو در مسیر رودخانه ی سِجرو] است که حرف ((گ)) آن در کتابت قدیم به صورت ((ک)) نگاشته شد. موضعی ات در میانه ی سجرو که سرچشمه ی آن آبی معدنی دارد و بخاطر ترکیبات گوگردی، گازهای آزاردهنده و بدبو از آن متصاعد میشود. از این رو ، آن را به زبان محلی ((گَنیو)) میگویند. 📜مسیر قدیمی شرق به غرب که به جاده ی قدیم تهران می پیوست، بدین قرار است: آنون تنگه_آنون_سوت روآر_اوا گردن_ تختگاه_چرات_سید شریف_ آنون_دِزدرّه_الاشت_کارمزد_لَلِه بن_ گزوی آقا_کرفا_بُرخانی_بولک_ نفتچال_ کلاگر_فِک_انجیل سی_لوکار_خرلم_ کهلوچال_کوپه سر_ _لپر_ #اَشدَکِت باکر _ مِن درّه_کمِل به سر_ _تنیرسرک_ نارنجلو_تیرنگ سی_ _تش ویشه_اسب چرا_لال کون_زَربُد_دِچِلّه اِزّار_لشااوش_مَمرزلاپی_انجیل بن_ درون گردن_تنگه روآر_خلارد_کرفا_ تم کورد_آساکتی_وله_جِن مار سر شورِن_ آوین بن_ آمل_پوجردحِمن_ماهی خِنی_》》》به طرف تهران ✍همچنین در شرح فتح قلعه ی توسط سپاه خان مرعشی گنج افروزی به این مسیر اشاره دارد: ((مَمَر ایشان منحصر است به راه که راه تنگ و زبون است. دو طرف او کوه است و درخت و جنگل بسیار دارد و ساعت به ساعت از رودخانه باد گذشت. در هر فرسنگ قریب به ۵۰ جا معبر است و در آنجاها از کثرت آب و تنگی راه با قشون عبور معتذر است.)) 📚منبع: میرتیمور مرعشی، تاریخ خاندان مرعشی، ص ۲۳۶ ✍در اطراف سرجیکلا (روبروی لمسوکلا) هنوز بخشهایی از سنگ فرش این راه تاریخی باقیست. ✍بر دامنه ی (ضلع شرقی) روبروی و در مسیر آبندان، دو غار با کارکرد دیده بانی مشهود است که دقبقا بر شمال به جنوب لین گذرگاه اشراف دشته است. 📝منوچهرستوده مسیر نِشل به لزور را اینگونه بیان میکند: (( این راه از نشل به، وَرزِنه،اسکندربَن، رباط اول که در اراضی وَزان که آبریز آن به طرف نشل است و جُز اراضی این دهکده بحساب میاید. رباط در اراضی و ردواو (کناردوآب) است و میان این دو گمبوج بیش از دو کیلومتر فاصله نیست. رباط سوم نیز در اراضی وردواو است. سپس زَرِسر، چَفت،دِلِه میون،پنیرون کاریز، لَزیر، اِهنِز، شادمِهِن، ارجمند و در نهایت به تهران میباشد. 📚منبع:منوچهرستوده، از آستارا تا استارآباد، ج۱، ص۳۲۱ ✍محسن داداش پور باکر ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ @edmolavand ﷽ 📎 http://mohsendadashpour2021.blogfa.com 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─ 🟡تمامی حقوق برای محسن داداش پور باکر محفوظ است .
📜 ✍بهاءالدین محمد بن حسن بن اسفندیار معروف به ابن اسفندیار مورخ سدهٔ ششم و هفتم، اهل آمل است. وی مؤلف کتاب معروف تاریخ طبرستان است. 📚ابن اسفندیار، محمد بن حسن، تاریخ طبرستان، به کوشش عباس اقبال، تهران، ۱۳۲۰ ش 📌وی پیش از سال ۶۰۶، به بغداد سفر کرد و در همین سال، از آنجا به قصد عراق عجم خارج شد، اما چون در همان اوقات خبر کشته شدن نصیر الدوله رستم بن اردشیر، فرزند دوست و حامی خود یعنی اردشیر دوم باوندی را شنید، به‌سوی ری آمد. 📌وی پس از حضور دوباره در آمل، به خوارزم سفر کرد و به مدت پنج سال در آنجا سکنی گزید. 📌در مقدمهٔ اثر برجسته‌اش، تاریخ طبرستان، به سرگذشت خود اشاره‌هایی دارد. 📌وی بخشی از دوران زندگانی خود را در دربار پادشاهان آل باوند به سر برد و در آنجا از حمایت حسام‌الدوله اردشیر بن حسن باوندی برخوردار بود. پیش از سال ۶۰۶ ق به بغداد سفر کرد و در ۶۰۶ ق از آنجا به قصد عراق عجم خارج شد، اما چون در همان اوقات خبر کشته شدن نصیرالدوله رستم بن اردشیر بن حسن فرزند حامی خود را شنید، به سوی ری آمد. در ری بود که در کتابخانهٔ مدرسهٔ رستم بن علی بن شهریار، کتابی را که ابوالحسن بن محمد یزدادی در  به عربی نوشته بود، به دست آورد و بر آن شد که کتاب را به عنوان اساس کار خود به فارسی برگرداند. اندک زمانی پس از ترجمهٔ کتاب، هنوز آن را از سواد به بیاض نبرده بود که به دعوت پدر به وطن خود مازندران (احتمالاً آمل) بازگشت و پس از توقفی کوتاه، راه خوارزم در پیش گرفت. ۵ سال از توقف او در خوارزم گذشته بود که روزی در بازار کتابفروشان و صحافان آن شهر ترجمهٔ عربی ابن مقفع از نامه تنسر را به دست آورد.  تنسر، موبد بزرگ اردشیر بابکان، این نامه را به جشنسْف (گشنسب)، شاه طبرستان، نوشته و او را به اطاعت اردشیر خوانده بود. ابن اسفندیار این متن را به فارسی ترجمه کرد و آن را در مدخل تاریخ طبرستان خود قرار دارد و بدین سان این اثر گرانبهای ادبیات پهلوی را از گزند روزگار حفظ کرد. 📜نامهٔ تنسر یکی از مهم‌ترین اسنادی است که راجع به تشکیلات زمان ساسانیان نوشته شده‌است. اثر ابن اسفندیار قدیم‌ترین کتاب در تاریخ طبرستان است. انشای آن بسیار فصیح است، ولی مؤلف در استعمال لغات عربی افراط ورزیده‌است. بخشهای نخستین این کتاب حاوی مطالب افسانه‌ای است، ولی در مورد طبرستان پس از اسلام، اطلاعات تاریخی و جغرافیایی آن ارزشمند و مستند است، به ویژه آگاهیهای بسیاری در مورد افراد مشهور محلی و شاعرانی که به زبان طبری شعر سروده‌اند. در آن به دست داده شده‌است. این کتاب در ۴ «قسم» است. بخش‌های پایانی آن که در خصوص بوئیان و زیاریان و آغاز تاریخ باوندیان بوده از میان رفته‌است‌. این کتاب بیش از یک قرن پیش توجه خاورشناسان را به خود جلب کرد در این باب کتاب تاریخ طبرستان توسط  به انگلیسی ترجمه گشت و در سال ۱۹۰۵ میلادی منتشر شد.  در ۱۳۲۰، یک نسخه دیگر از این کتاب به کوشش عباس اقبال آشتیانی به چاپ رسیده‌است. بر اساس مقدمه موجود، این کتاب به چهار قسمت تقسیم شده‌است اما مصحح، کتاب را با ذکر سه قسم آورده‌است. 📖بیشتر بدانید 👇👇 https://mohsendadashpourbaker2012.blogfa.com/post/853 ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ ﷽ ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ 💥 @edmolavand 📚ܐܡܝܕ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─