📜واژگان کلمات مازندرانی :
#پژوهش_تبارشناسی_اِدمُلّاوَند
👇
#زِلیگ،سِلیک،زِلیک= قی چشم
#سِما، سِماع= رقص
#سِموار ،سِمبار= سَماوَر، این کلمه روسی هستش مثل استکان و سِمِشکه
#سِوا= جداگانه،جدا
#سِوا هِکاردِن=جدا کردن ،تقسیم کردن
#سَوُک= سَبُک،کم،بی وزن
#سیُو کالِش=سیاه سرفه
#شادی= میمون
#شال بِه ،غول بِه=میوه بِه جنگلی
#شِت ، شِد= فاسد و خراب(شِد مِرغانه، شِت آغوز)
👇
#شِفت= ساده لوح ،جاهل و بی عقل ، دیوانه ، خُل ،
#شَقِله= گردوی درشت و بزرگ و خوشدستی برای هدف گیری و برنده شدن در آغوزبازی
#شِکاری بِز= بُز کوهی
#شَک شَکی= آدم شکاک و وسواسی، پُر شک و تردید
#شِل= شلخته،ضعیف ناتوان،رقیق و آبکی، کسی که در انجام کاری نسبت به بقیه ضعیف تره و عقب می افتد
#شِلاب= باران درشت ِ تند و شدید
#شَلغِم= شلغَم
#شِندِر غاز= کنایه از بسیار ناچیز و اند
#شُوخی گَر= آدم شوخ طبع با مزه ، شوخی کننده
#شُورِت ( اُ)= شهرت ،افتخار
👇
#شُونه ( اُ)= شانه یِ سر
#شونه ( او)= میرود
#شی خانه= خانه یِ شوهر ، خانه بخت
#شیر= خیس تَر مرطوب ، شیر ( حیوان)، شیر ( غذای مایع خوردنی)
#شِطُون (اُ)= شیطان ، کنایه از آدم پر سرو صدا ، پر جنب جوش ، بی توجه ، حقّه باز ، چند چهره
#صَرا= صحرا،مزرعه علفزار دشت و دمن مرتع
#عاقِل مرد=آدم فهمیده و عاقل کسی که سرد و گرم روزگارُ چشیده
#عَید گَردِش=عیددیدنی، دید و بازدید عید
#قِراری=مزدگیر،کارگر پیمانی
#قارزِم=گودی و قسمت عمیق رودخانه ، غرقاب
👇
#قرضی=نوعی جبرانِ همکاری و تعاون برای انجام کار مشکل که معمولا بین کشاورزان مازندران رایج بود ، مثلاً آشنایان و همسایگان یکیا چند روز برای انجام کار کشاورزی و دامداری به مزرعه قنبر میروند بعد از اتمام کار ، قنبر هم به همراه دیگران، جهت جبران همکاری به کمک و یاریشان میپردازد.این رسم در میان روستاییان ایران " یاوری"خوانده میشود .
#قِسمِت= قِسمَت ، سهم ، سرنوشت، نصیب ، قضا و قدر
#قَوِر ، قَبِر=قبر
#قَورِسُّون، قبرِستُون=آرامستان ، قبرستان ،گورستان
#کارِمسِرا=کاروان سَرا ،توقف گاه کاروانیان
#کُش،کلوش=کَفش
#کاله=زمینی چند سال کشت نشده ،استفاده نشده، و علف های هرز در آن روییده است
#کاتا، کِتا=کوتاه
#بِلِند = بُلند
#کَتِل=هیزم کلفت ،کنایه از بی حس و کرختی پا
👇
#کَتول=دام پرورشی، دامدار ،کوه ، کوهستان
#کَتولی=از انواع ترانه های کوهستانی مازندران
#کَر=یک بغل علف یا کاه ،از چند کَسو تشکیل شده است ، دوازده تا کَر ، یک خروار است خرمن
#کَرزَنی=خرمنکوبی
#کَسو= یک دسته شالی یا گندم
#کَش=پهلو ، جواب، کنار ، دو طرف شکم ، دفعه و بار ، بغل آغوش( کَش یا کَشه بَیتِن بغل گرفتن بچه )
#کِش=ادرار ، شاش ، نجاست انسان (خوردِ کِش ) ، (گَتِ کِش = مدفوع )
#کَک ماریم=نیلوفر وحشی با گلهای شیپوری سفید ، گیاه پیچک روی پرچین
#کال=نارِس ، نپخته ، نرسیده ، واحد شمارش گردو و تخم مرغ( آغوز کال ، مِرغانه کال)، لَنگ یا پای ناقص و معیوب
#کَلِز،کَلیز=پیمانه شیر و ماست ، کاسه چوبی ِ دسته دار
👇
#که له پِه=کنار اجاق هیزمی روستایی
#کَمِل کشی=حمل کاه از خرمن به خانه یا روستا
#کومِه،کیمه=کلبه و خانه کوچک که در باغ و کشتزار و علفزار صحرا از چوب و شاخه درختان و نی و کاه درست میکنند محلّ استراحت چوپان وکشاورز و انباری موقت می باشد
#کَئی لَم=ساقه های رَوَنده دراز و طویل بوته کدو (هندوانه لم ،خربزه لم ،خیار لم،تمشک لم،انگور لم )
#کِله=جوی آب یا رود کوچک ،جَر
#کیله= پیمانه و ظرف چوبیِ استوانه ای شکل برای وزن و تقسیم کردن گندم جو برنج
#گالِش انگور=نوعی گیاه دارویی
#گالِش=انسانهای دامدار جنگل نشیِن هزارجریب ،دامدارِ گاوچران و گاوبان یا گَلّه دارِ گاو جنگل نشین
#گَت، گَتی=بزرگ ،رئیس، عاقل و باشعور، نیا ( گَت بِرا=برادر بزرگتر ، گت پیئِر= پدر بزرگ )
👇
#گِرباز=ابزاری شبیه بیل با سر فلزیِ راست وکلفت ونوک تیز جهت کندنِ زمین های خیلی سخت و سفت
#گَرِک=آویز یا وسیله ای آویختنی از سقف اتاق های روستایی شبیه زنبیل آویزان که از ریسمان و علف های هرز خشک درست میشود مواد غذایی را داخل آن قرار میدهند تا از رطوبت و دسترسی گربه و بچه های کوچک دور بماند.
#گَره جینگا=آبخانه،
#گره جو، گهره جو=ظرف ذخیره ادرار کودک در گهواره
#گِلِس=آب دهان و بزاقِ کِشدارِ کودک که همیشه از گوشه لبو دهانش آویزان و جاری است
#گِل گوئی ،گِل گُوگی=مخلوطی از گِل مخصوص زرد رنگ با پِهِن گاو ( پوش) جهت رنگ آمیزی کردنِ ( بِندُستِن) قسمت پایین دیوار خانه های روستایی
#کَمِربُر=خطی راست و مستقیم و مرز بین قسمت رنگ آمیزی شده قهوه ای و سفید دیوار
#گُودوش گادِر=وقت و زمان دوشیدن گاو صبح یا غروب
#گُوکالُم=طویله گاو
#گوگزا=گوساله شیرخوار
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
#پژوهش_تبارشناسی_اِدمُلّاوَند
@edmolavand ﷽
#آوات_قلم
http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
📌قسمت دوم
⛰ یشینه تاریخی تشکیل روستا
⛰ در وجه نامگذاری روستای #دهکلان، تاریخدانان محلی و مطلعین، به معنی دهبزرگ در زمان پایهگذاری آن بیان میکنند. از دیدگاه آنها در ابتدای تأسیس یا ایجاد آبادی، نام این روستا «کلانده» بوده است و بعداً به «دهکلان» تغییر یافته است.
📚 لغتنامه «دهخدا» در معرفی این روستا آورده است:
«(دهکلان) دهی است از دهستان لفور، بخش مرکزی شهرستان شاهی (قائمشهر) واقع در ۱۰ هزار گزی جنوب باختری شیرگاه. ۶۰۰ تن سکنه، آب آن از رودخانه کَرسنگ رود و اَزِر رود (آذررود) تأمین می شود.»
⛰ این روستا در گذشتههای بسیار دور، دارای یک راه (مالرو)، اختصاصی به سمت جنگل و ارتفاعات #تِرِز بوده است. دامداران محلی و مسافران از این راه مالرو، جهت تردد به منطقه ترز و شیرگاه استفاده می کردند و در محدوده #اَمّارکوه در پشت روستای بورخانی به راه مالرو اصلی تَرَز یا ( #لفور - #شیرگاه) متصل میشده است.
⛰ خیابان و کوچههای اصلی روستای دهکلان تا مسجد و حمام در مرکز روستا و اطراف آن در بافت قدیمی، بصورت منظم و با استفاده از قلوه سنگهای یکدست رودخانهای ، دارای سنگفرش بوده است و در مسیر آن، سه دهنه پُل قوسی شکل بر روی جوی آبهای سطحی عبوری از مرکز روستا قرار داشت که در نوع خود و در مقایسه با سایر روستاهای لفور کم نظیر بوده است.
⛰ یک دهنه از آن پلهای قوسی شکل در خیابان منتهی به طایفه «وحدانیها» هنوز موجود است. مشابه و نمونهای از این پُل های تاریخی را در روستای #کالیکلای لفور نیز می توان مشاهده کرد.
⛰ متأسفانه سنگفرش و پلهایی زیبای دهکلان به خاطر تعریض خیابان و آسفالت معابر از بین رفته است.
⛰ حمام تاریخی روستای #دهکلان یکی از بناهای دیدنی و پرجاذبه با معماری سنتی و بسیار قدیمی منطقه لفور است. این بنای تاریخی لفور که هم اکنون در فهرست سازمان میراث فرهنگی استان مازندران به ثبت رسیده است در پست جداگانه معرفی می شود.
👇👇
⛰ اقوام و طوایف دهکلانی
⛰ از دیرباز اقوام و طایفههای بزرگی در این روستا ساکن بودند. طایفه هایی مانند #رنگرز یا به گویش محلی «رنگرج» که غالباً شهرت مردم این طایفه اصیل، #صباغی است.
⛰ طایفه بزرگ دیگری هستند به نام طایفه #قراقونی» که طبق نقل کتاب پُر ارزش دکتر فرهاد وحدانی آلاشتی با عنوان (از زندیه تا آلاشت)، بزرگ طایفه قراقونی از شیراز به این روستا مهاجرت کردند.
طایفه #قراقونی، به اقوام و فامیل کوچکتری مانند: #وحدانی #تقوی #جعفری #محسنی #ناصری #شاهرخی و #دوست ، تقسیم میشوند.
⛰ ناگفته نماند که به مرور زمان و با خویشاوندی و ازدواجهای بین دختران پسران دو طایفه بزرگ «قراقونی» و «رنگرج»، هم اکنون این دو طایفه کاملاً بهم تنیده شدهاند.
⛰ طایفه دیگر ساکن در این روستان به نام #درزی است. طایفه درزی #دهکلان اصالتاً مهاجر هستند و به واسطه وصلت و خویشاوندی با طوایف «قراقونی» و «رنگرج»، پسوند دهکلانی به شهرت آنها اضافه شد و هم اکنون به #درزی_دهکلانی مشهورند.
⛰ طایفهای دیگری در این محل ساکن است به نام «پیک» شناخته می شود. اقوام این طایفه پس ازدواج جد مادری آنها در روستای #دهکلان از روستای #پاشاکلا به این آبادی مهاجرت کردند.
⛰ طایفه دیگری در این محل وجود دارند به نام #کال که آنها نیز از روستای #پاشاکلا به این روستا مهاجرت کردند و هم اکنون در این روستا سکونت دارند.
⛰جد طایفه #فرختبار از روستای آلاشت به روستای #دهکلان مهاجرت کرد و به نام #احمدعلی_آلاشتی بوده است که نسل های بعدی آنها شهرت خود را به نام «فرختبار» تغییر دادهاند.
🔵 ادامه دارد....
✍محمد اصغری
─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─
#پژوهش_تبارشناسی_اِدمُلّاوَند
@edmolavand ﷽
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
#آوات_قلم
http://mohsendadashpour2021.blogfa.com
#بازخوانی_خوانش_اَسناد
#قوم_شناسی_ایل_شناسی
#تبارشناسی_تیره_شناسی
#طایفه_شناسی_نسب_شناسی
#خاندان_شناسی
#قومنگاری_آنتروپولوژی_انسان_شناسی
📡✦࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─