eitaa logo
پژوهش اِدمُلّاوَند
462 دنبال‌کننده
13.1هزار عکس
1.8هزار ویدیو
319 فایل
🖊ن وَالْقَلَمِ وَمَايَسْطُرُونَ🇮🇷 🖨رسانه رسمی محسن داداش پورباکر_شاعر پژوهشگراسنادخطی،تبارشناسی_فرهنگ عامه 🌐وبلاگ:https://mohsendadashpour2021.blogfa.com 📩مدیر: @mohsendadashpourbaker 🗃پشتیبان:#آوات_قلمܐܡܝܕ 📞دعوت به سخنرانی و جلسات: ۰۹۱۱۲۲۰۵۳۹۱
مشاهده در ایتا
دانلود
📜واژگان کلمات مازندرانی : 👇 ،سِلیک،زِلیک= قی چشم ، سِماع= رقص ،سِمبار= سَماوَر، این کلمه روسی هستش مثل استکان و سِمِشکه = جداگانه،جدا هِکاردِن=جدا کردن ،تقسیم کردن = سَبُک،کم،بی وزن کالِش=سیاه سرفه = میمون بِه ،غول بِه=میوه بِه جنگلی ، شِد= فاسد و خراب(شِد مِرغانه، شِت آغوز) 👇 = ساده لوح ،جاهل و بی عقل ، دیوانه ، خُل ، = گردوی درشت و بزرگ و خوشدستی  برای هدف گیری و برنده شدن در آغوزبازی بِز= بُز کوهی شَکی= آدم شکاک و وسواسی،  پُر شک  و تردید = شلخته،ضعیف ناتوان،رقیق و آبکی، کسی که در انجام کاری نسبت به بقیه ضعیف تره و عقب می افتد = باران درشت ِ تند و شدید = شلغَم غاز= کنایه از بسیار ناچیز و اند گَر= آدم شوخ طبع با مزه ، شوخی کننده  ( اُ)= شهرت ،افتخار 👇 ( اُ)= شانه یِ سر ( او)= میرود خانه= خانه یِ شوهر ، خانه بخت = خیس تَر مرطوب ،   شیر ( حیوان)، شیر ( غذای مایع خوردنی) (اُ)= شیطان ، کنایه از آدم پر سرو صدا ، پر جنب جوش ، بی توجه ، حقّه باز ، چند چهره = صحرا،مزرعه علفزار  دشت و دمن  مرتع مرد=آدم فهمیده و عاقل کسی که سرد و گرم روزگارُ چشیده گَردِش=عیددیدنی، دید و بازدید عید =مزدگیر،کارگر پیمانی =گودی و قسمت عمیق رودخانه ، غرقاب 👇 =نوعی جبرانِ همکاری و تعاون برای انجام کار مشکل که معمولا بین کشاورزان مازندران رایج بود ، مثلاً  آشنایان و همسایگان یک‌یا چند روز برای انجام کار کشاورزی و دامداری  به مزرعه قنبر میروند  بعد از اتمام کار ، قنبر هم به همراه دیگران، جهت جبران همکاری به کمک و یاریشان میپردازد.این رسم در میان روستاییان ایران " یاوری"خوانده میشود . = قِسمَت ، سهم ، سرنوشت، نصیب ، قضا و قدر ، قَبِر=قبر ، قبرِستُون=آرامستان ، قبرستان ،گورستان =کاروان سَرا ،توقف گاه کاروانیان ،کلوش=کَفش =زمینی چند سال کشت نشده ،استفاده نشده، و علف های هرز در آن روییده است ، کِتا=کوتاه = بُلند =هیزم کلفت ،کنایه از بی حس و کرختی پا 👇 =دام پرورشی، دامدار ،کوه ، کوهستان =از انواع ترانه های کوهستانی مازندران =یک بغل علف یا کاه ،از چند کَسو تشکیل شده است ، دوازده تا کَر ، یک خروار است خرمن =خرمنکوبی = یک دسته شالی یا گندم =پهلو ، جواب،  کنار ، دو طرف شکم ، دفعه و بار ، بغل آغوش( کَش یا کَشه بَیتِن   بغل گرفتن بچه ) =ادرار ، شاش ، نجاست انسان (خوردِ کِش ) ، (گَتِ کِش = مدفوع ) ماریم=نیلوفر وحشی با گلهای شیپوری سفید ، گیاه پیچک روی پرچین =نارِس ، نپخته ، نرسیده ، واحد شمارش گردو و تخم مرغ( آغوز کال ، مِرغانه کال)، لَنگ یا پای ناقص و معیوب ،کَلیز=پیمانه شیر و ماست ، کاسه چوبی ِ دسته دار 👇 له پِه=کنار اجاق هیزمی روستایی کشی=حمل کاه از خرمن به خانه یا روستا ،کیمه=کلبه و خانه کوچک که در باغ و کشتزار و علفزار صحرا  از چوب و شاخه درختان و نی و کاه درست میکنند محلّ استراحت چوپان وکشاورز و انباری موقت می باشد لَم=ساقه های رَوَنده دراز و طویل بوته کدو (هندوانه لم ،خربزه لم ،خیار لم،تمشک لم،انگور لم ) =جوی آب یا رود کوچک ،جَر = پیمانه و ظرف چوبیِ استوانه ای شکل برای وزن و تقسیم کردن گندم جو برنج انگور=نوعی گیاه دارویی =انسانهای دامدار جنگل نشیِن هزارجریب ،دامدارِ گاوچران و گاوبان یا  گَلّه دارِ گاو جنگل نشین ، گَتی=بزرگ ،رئیس، عاقل و باشعور، نیا ( گَت بِرا=برادر بزرگتر ، گت پیئِر= پدر بزرگ ) 👇 =ابزاری شبیه بیل با سر فلزیِ راست وکلفت ونوک تیز جهت کندنِ زمین های خیلی سخت و سفت =آویز یا وسیله ای آویختنی از سقف اتاق های روستایی شبیه زنبیل آویزان که از ریسمان و علف های هرز خشک درست میشود مواد غذایی را داخل آن قرار میدهند تا از رطوبت و دسترسی گربه و بچه های کوچک دور بماند. جینگا=آبخانه، جو، گهره جو=ظرف ذخیره ادرار کودک در گهواره =آب دهان و بزاقِ کِشدارِ کودک که همیشه از گوشه لبو دهانش آویزان و جاری است گوئی ،گِل گُوگی=مخلوطی از گِل مخصوص زرد رنگ با پِهِن گاو ( پوش) جهت رنگ آمیزی کردنِ ( بِندُستِن) قسمت پایین دیوار خانه های روستایی =خطی راست و مستقیم و مرز بین  قسمت رنگ آمیزی شده قهوه ای و سفید دیوار گادِر=وقت و زمان دوشیدن گاو  صبح یا غروب =طویله گاو =گوساله شیرخوار ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ @edmolavand http://mohsendadashpour2021.blogfa.com 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─
📌قسمت دوم ⛰ یشینه تاریخی تشکیل روستا ⛰ در وجه نام‌گذاری روستای ، تاریخ‌دانان محلی و مطلعین، به معنی ده‌بزرگ در زمان پایه‌گذاری آن بیان می‌‌‌‌کنند. از دیدگاه آنها در ابتدای تأسیس یا ایجاد آبادی، نام این روستا «کلان‌ده» بوده است و بعداً به «دهکلان» تغییر یافته است. 📚 لغت‌نامه «دهخدا» در معرفی این روستا آورده است: «(دهکلان) دهی است از دهستان لفور، بخش مرکزی شهرستان شاهی (قائمشهر) واقع در ۱۰ هزار گزی جنوب باختری شیرگاه. ۶۰۰ تن سکنه، آب آن از رودخانه کَرسنگ رود و اَزِر رود (آذررود) تأمین می شود.» ⛰ این روستا در گذشته‌های بسیار دور، دارای یک راه (مالرو)،‌ اختصاصی به سمت جنگل و ارتفاعات بوده است. دامداران محلی و مسافران از این راه مالرو، جهت تردد به منطقه ترز و شیرگاه استفاده می کردند و در محدوده در پشت روستای بورخانی به راه مالرو اصلی تَرَز یا ( - ) متصل می‌شده است. ⛰ خیابان و کوچه‌های اصلی روستای دهکلان تا مسجد و حمام در مرکز روستا و اطراف آن در بافت قدیمی، بصورت منظم و با استفاده از قلوه سنگ‌های یکدست رودخانه‌ای ، دارای سنگ‌فرش بوده است و در مسیر آن، سه دهنه پُل قوسی شکل بر روی جوی آب‌های سطحی عبوری از مرکز روستا قرار داشت که در نوع خود و در مقایسه با سایر روستاهای لفور کم نظیر بوده است. ⛰ یک دهنه از آن پل‌های قوسی شکل در خیابان منتهی به طایفه «وحدانی‌ها» هنوز موجود است. مشابه و نمونه‌ای از این پُل های تاریخی را در روستای لفور نیز می توان مشاهده کرد. ⛰ متأسفانه سنگ‌فرش و پل‌هایی زیبای دهکلان به خاطر تعریض خیابان و آسفالت معابر از بین رفته است. ⛰ حمام تاریخی روستای یکی از بناهای دیدنی و پرجاذبه با معماری سنتی و بسیار قدیمی منطقه لفور است. این بنای تاریخی لفور که هم اکنون در فهرست سازمان میراث فرهنگی استان مازندران به ثبت رسیده است در پست جداگانه معرفی می شود. 👇👇 ⛰ اقوام و طوایف دهکلانی ⛰ از دیرباز اقوام و طایفه‌های بزرگی در این روستا ساکن بودند. طایفه هایی مانند یا به گویش محلی «رنگ‌رج» که غالباً شهرت مردم این طایفه اصیل، است. ⛰ طایفه بزرگ دیگری هستند به نام طایفه » که طبق نقل کتاب پُر ارزش دکتر فرهاد وحدانی آلاشتی با عنوان (از زندیه تا آلاشت)، بزرگ طایفه قراقونی از شیراز به این روستا مهاجرت کردند. طایفه ، به اقوام و فامیل کوچک‌تری مانند: و ، تقسیم می‌شوند. ⛰ ناگفته نماند که به مرور زمان و با خویشاوندی و ازدواج‌های بین دختران پسران دو طایفه بزرگ «قراقونی» و «رنگرج»، هم اکنون این دو طایفه کاملاً بهم تنیده شده‌اند. ⛰ طایفه دیگر ساکن در این روستان به نام است. طایفه درزی اصالتاً مهاجر هستند و به واسطه وصلت و خویشاوندی با طوایف «قراقونی» و «رنگ‌رج»، پسوند دهکلانی به شهرت آنها اضافه شد و هم اکنون به مشهورند. ⛰ طایفه‌ای دیگری در این محل ساکن است به نام «پیک» شناخته می شود. اقوام این طایفه پس ازدواج جد مادری آنها در روستای از روستای به این آبادی مهاجرت کردند. ⛰ طایفه دیگری در این محل وجود دارند به نام که آنها نیز از روستای به این روستا مهاجرت کردند و هم اکنون در این روستا سکونت دارند. ⛰جد طایفه از روستای آلاشت به روستای مهاجرت کرد و به نام بوده است که نسل های بعدی آنها شهرت خود را به نام «فرخ‌تبار» تغییر داده‌اند. 🔵 ادامه دارد.... ✍محمد اصغری ─═༅𖣔❅ ⃟ ⃟ 📚 ⃟ ⃟ ❅𖣔༅═─ @edmolavand ﷽ 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─ http://mohsendadashpour2021.blogfa.com 📡✦‎‌‌‌࿐჻ᭂ🇮🇷࿐჻𖣔༅═─