eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.6هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
369 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
Fadaeian_Shab04Moharam1402_03.mp3
16.44M
|⇦•از خیمه نگاه می کنه... و توسل به دوطفلان حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده به نفس سید رضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ حاج میرزا اسماعیل دولابی(ره): محبت و عزاداری برای امام حسین(علیه السلام) انسان را زود به مقصد می رساند.
|⇦•از یمین میروم... وتوسل به دو طفلان حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده به نفس سید رضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ از یمین می‌روم از سمت یسارش با تو دشمن معرکه یک روزِ معذّب دارد بد به دل راه مده مطمئناً پیروزیم مادر ماست که در خیمه، مرتّب دارد: زیر لب زمزمهٔ ناد علی می‌خواند دارد از هیبتِ اولاد علی می‌خواند تکیه دادند به هم هر دو برادر این بار هر دو در مرکزِ این دایره و چون پرگار دور خود ساخته‌اند از سر دشمن کوهی تنِ بی‌سر چقدر ماند و در این انبوهی خُدعه زد دشمنِ بی‌عرضه و ترسو ای وای بارش تیر شد آغاز ز هر سو ای وای ناگهان هر دو برادر به کمین افتادند زیر بارانِ جفا هر دو زمین افتادند بدن هر دو پُر از تیر، به هم دوخته شد چِشم هر دو پسرِ شیر به هم دوخته شد اول از ترس در آن حال رهاشان کردند بعد با تیغهٔ شمشیر جداشان کردند این طرف، حادثه از چِشم زنی دور افتاد آن طرف در وسطِ خیمه دلی شور افتاد گَرد، خوابید و شد آن واقعه پیدا کم‌کم چِشم مادر نگران شد به پسرها کم‌کم عاقبت واقعه، شد آنچه که زینب می‌خواست نذر او گشت اَدا! شکر، حسینش برجاست پسرانم به فدای سرِ تو، غم نخوری هر دو قربانِ علی‌اکبرِ تو، غم نخوری پسرانم که بماند! خودِ زینب هم هست جانِ من نذر علی اصغرِ تو، غم نخوری تو سفارش شدهٔ مادرِمانی، قَسَمَت می‌دهم جان من و مادرِ تو، غم نخوری هر چه غم مال من و قول بده تا آخر هر چه غم خورد اگر خواهرِ تو، غم نخوری *شاعر: *نگرانیِ تو رو نمی‌تونم ببینم، این زن نمی‌تونه نگرانیِ ولیش و امامش و ببینه...یه روزیم رسید امیرالمومنین رسید بالا سر فاطمه‌ش، هرچی صداش میزد جواب نمیداد، یهو رو کرد گفت:« زهرا جان! تو هم جواب علی رو نمیدی» روایت میگه اشکای چشم علی رو صورت فاطمه چکید، بی‌بی چشماش و باز کرد دستای شکسته‌ش و بالا برد اشکا رو از گوشه چشمای علی پاک کرد، علی جان! اصلا من اینجوری شدم اشک تو رو نبینم؛ چرا داری گریه میکنی؟! ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜
|⇦•حال زار من شده... و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده به نفس سید رضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ حال من زار شده غرق گناهم چه کنم؟! با دلِ غم زده و روی سیاهم چه کنم؟! نقصِ من پای مرا بسته به زنجیرِ گناه به زمین خورده‌ام و مانده‌ی راهم چه کنم؟! عمرِ من طی شده با غلفت و عصیان و خطا مانده‌ام حال که عمرِ تباهم چه کنم؟! میزند جار، که بیچاره و آواره شدم معصیت کردم و در دلِ چاهم چه کنم؟! از حرم دورم و دلتنگم و محزون شدم تا که از درد فراقِ تو بکاهم چه کنم؟! گریه کردم که دعایم به اجابت برسد سفرِ کرب و بلا از تو نخواهم چه کنم؟! *روایت میگه همچین که قطره اول اشک از چشماتون میجوشه.ابی عبدالله میاد روبه روت میشینه چشم تو‌چشو با حسین میشی...* حسین جان..حسین جان...حسین‌جان ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
Fadaeian_Shab04Moharam1402_01.mp3
37.37M
|⇦•حال من زار شده.... و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده به نفس سید رضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ آنتوان بارا (دانشمند مسیحی سوری): اگر بگویم حسین (ع) چراغ اسلام است کم گفته ام، اگر بگویم که او زره اسلام است کم گفته ام، بهترین جمله ای که می توانم بگویم این است که او وجدان تمام ادیان در تمام تاریخ است
. علیه السلام 🏴بند اول: پنج ساله بودم، که دیگه شدم سیر از دنیا پنج ساله بودم، تو آتیش میسوختن خیمه‌ها پنج ساله بودم، چیا که ندیدم عاشورا یادم نمیره، کربلا و گودالو یادم نمیره، ازدحام و جنجالو یادم نمیره، پیکرای پامالو یاد ذبیحاً بِقفا گریه میکنم یاد شهید سر جدا گریه میکنم یاد مُرَمل بِدِما گریه میکنم گریه میکنم... 🏴بند دوم: پنج ساله بودم، دلم خون و چشمم دریا شد پنج ساله بودم، که دیدم تو مقتل غوغا شد پنج ساله بودم، سره سر بریدن دعوا شد یادم نمیره، قتل صبر جدم رو یادم نمیره، نیزه های درهم رو یادم نمیره، ضربه های محکم رو یاد اسیر الکربات، گریه میکنم یاد قتیل العبرات، گریه میکنم با روضه ی آب فرات گریه میکنم گریه میکنم... 🏴بند سوم: پنج ساله بودم، چه زخمی از این دنیا خوردم پنج ساله بودم، با داغ اسارت پژمردم پنج ساله بودم، که روزی هزار دفعه مُردم یادم نمیره، رنج کوفه و شام و یادم نمیره، طعنه ها و دشنام و یادم نمیره، ما و نذر اطعام و عمریه با قلب کباب، گریه میکنم با روضه ی بزم شراب، گریه میکنم واسه رقیه و رباب، گریه میکنم گریه میکنم... شعر: ، ملودی: .👇
|⇦•اگر از روضه ی خود... و توسل به دوطفلان حضرت زینب اجرا شده به نفس سید رضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ اگر از روضه‌ی خود دور برانی تو مرا من که دلبسته‌ی این گریه و آهم چه کنم؟! *همچین‌ که حر اومد بغلش کرد تا تو آغوش ابی عبدالله قرارگرفت اشاره کرد به عباس، عباسم! خیمه اش رو‌ آماده کن قبولش کردم..مگه میشه کسی دم‌مدر ابی عبدالله بیاد آقا در روش ببنده..* بيا نگار آشنا شب غمم سحر نما مرا به نوكریِ خود شَها تو مفتخر نما ای گلِ وفا حسين معدنِ سخا حسين میكشی مرا حسين به مُحرم،به سیاهی، به غمت محتاجم گر نشد لایق دیدار نگاهت چه کنم؟! من اگر دور شوم از تو دلم میمیرد بی تو درمانده و بی پشت و پناهم چه کنم ؟! : سجاد امیدیان *کاروان ابی‌ عبدالله از مدینه راه افتاد. این دوتا آقازاده‌ی بی‌بی حضرت زینب دنبال کاروان نبودند اینقدر به پدرشون اسرار کردند. آخه بابا بزار ما هم بریم. آخه عبدالله مریض احوال بود اینا قرار بود. بایستند آقا بهشون فرمود:« شما کنار پدرتون بمونید». گفتند:«چشم». ولی تا کاروان راه افتاد، اومدن پیشِ بابا.... بابا! آخه علی‌اکبر رفت، قاسم رفت، عبدالله رفت، بنی‌هاشمیا همشون رفتند کسی دیگه توو مدینه نمونده. به ما هم اجازه بده بریم. عبدالله بن جعفر قبول کرد. یه دست خطی نوشت برا ابی عبدالله و برای خواهرش. دست خط و داد بهشون، سریع برید خودتون و برسونید به کاروان. نزدیکای مکه بود که این دوتا سواره، این دوتاآقازاده‌ خودشون و رسوندن. از اون دور منادی فریاد زد:« دوتا سوار دارن میان آقا». یهو ابی عبدالله از دور نگاه کرد، بی‌بیم از محمل سرشون و بیرون آورد. کیه؟! خدایا...آخه دل بی‌بی هی توو این سفر شور میزد. سرش و از محمل بیرون آورد، بَه، بچه‌هامند الهی قربونشون برم. خدا رو شکر الحمدلله خودشون رو رسوندند. دست خط رو آوردن پیش ابی عبدالله، دایی جان! به پاهای داییشون ابی عبدالله افتادند. دایی جان بابامون ما رو فرستاده اینم دست خطشه. ما اومدیم کنار مادرمون باشیم، آخه شنیدیم وقتی تو رو می‌کشند قراره مادرِ ما به اسارت بره. چه جوری میشه ما توو مدینه باشیم، مادرمون رو ببرند به اسارت، دستاش و ببندند...مادرِ ما هم که از خونه می‌خواست بره مسجد، برا فدک هرکاری کرد امام حسن گفت:« من باید دنبالت بیام، آخه نمیشه که». توی مسیرم هی دلش شور میزد، خدایا اتفاقی برای مادرم نیوفته...آخرشم توو راه برگشت همینجور که دستش توو دست مادرش بود، اون نامرد اومد گفت:« بده فدک و»...مادر این قباله رو گرفت پشتش، پشت کمرش، پشت چادرش پنهان کرد. اون نامرد اصلا سوال نپرسید که، جلو امام حسن چنان توو صورت مادرم زد... فلذا رو پاهای حسین افتادن، نمیذاریم مادرمون تنهایی بیاد... می رود سمت برادر به تنش تب دارد دو پسر دارد و یک زمزمه بر لب دارد به فدای سر تو! هرچه که دارم این است چه کنم؟ هست همین هر چه که زینب دارد ارث زینب قد خم بود، قسم داد و گرفت إذن خود را هم از آن قدّ مورّب دارد پسرش رفت به میدان و شغالان دیدند شیر این بیشه عجب باد به غبغب دارد رفت و فریاد برآورد برادر! بشتاب تیغ ورّاث علی از دو طرف لب دارد حق همین است که قربانی اکبر بشویم زینب است این که دو فرزند مؤدب دارد ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
Fadaeian_Shab04Moharam1402_02.mp3
49.23M
|⇦•اگر از روضه ی خود... و توسل به دوطفلان حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده به نفس سید رضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ پرفسور ادوارد براون (شرق شناس انگلیسی) آیا قلبی پیدا می شود که وقتی درباره کربلا سخن می شنود آغشته به حزن و اندوه نگردد؟حتی غیر مسلمانان نیز نمی توانند پاکی روحی را که این جنگ اسلامی در تحت لوای آن انجام گرفت انکار کنند… هر کس اندکی حس در نهاد خود داشته باشد نمی تواند از این غصه غم انگیز متاثر نشود
|⇦•اگر از روضه ی خود... و توسل به دوطفلان حضرت زینب اجرا شده به نفس سید رضا نریمانی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ اگر از روضه‌ی خود دور برانی تو مرا من که دلبسته‌ی این گریه و آهم چه کنم؟! *همچین‌ که حر اومد بغلش کرد تا تو آغوش ابی عبدالله قرارگرفت اشاره کرد به عباس، عباسم! خیمه اش رو‌ آماده کن قبولش کردم..مگه میشه کسی دم‌مدر ابی عبدالله بیاد آقا در روش ببنده..* بيا نگار آشنا شب غمم سحر نما مرا به نوكریِ خود شَها تو مفتخر نما ای گلِ وفا حسين معدنِ سخا حسين میكشی مرا حسين به مُحرم،به سیاهی، به غمت محتاجم گر نشد لایق دیدار نگاهت چه کنم؟! من اگر دور شوم از تو دلم میمیرد بی تو درمانده و بی پشت و پناهم چه کنم ؟! : سجاد امیدیان *کاروان ابی‌ عبدالله از مدینه راه افتاد. این دوتا آقازاده‌ی بی‌بی حضرت زینب دنبال کاروان نبودند اینقدر به پدرشون اسرار کردند. آخه بابا بزار ما هم بریم. آخه عبدالله مریض احوال بود اینا قرار بود. بایستند آقا بهشون فرمود:« شما کنار پدرتون بمونید». گفتند:«چشم». ولی تا کاروان راه افتاد، اومدن پیشِ بابا.... بابا! آخه علی‌اکبر رفت، قاسم رفت، عبدالله رفت، بنی‌هاشمیا همشون رفتند کسی دیگه توو مدینه نمونده. به ما هم اجازه بده بریم. عبدالله بن جعفر قبول کرد. یه دست خطی نوشت برا ابی عبدالله و برای خواهرش. دست خط و داد بهشون، سریع برید خودتون و برسونید به کاروان. نزدیکای مکه بود که این دوتا سواره، این دوتاآقازاده‌ خودشون و رسوندن. از اون دور منادی فریاد زد:« دوتا سوار دارن میان آقا». یهو ابی عبدالله از دور نگاه کرد، بی‌بیم از محمل سرشون و بیرون آورد. کیه؟! خدایا...آخه دل بی‌بی هی توو این سفر شور میزد. سرش و از محمل بیرون آورد، بَه، بچه‌هامند الهی قربونشون برم. خدا رو شکر الحمدلله خودشون رو رسوندند. دست خط رو آوردن پیش ابی عبدالله، دایی جان! به پاهای داییشون ابی عبدالله افتادند. دایی جان بابامون ما رو فرستاده اینم دست خطشه. ما اومدیم کنار مادرمون باشیم، آخه شنیدیم وقتی تو رو می‌کشند قراره مادرِ ما به اسارت بره. چه جوری میشه ما توو مدینه باشیم، مادرمون رو ببرند به اسارت، دستاش و ببندند...مادرِ ما هم که از خونه می‌خواست بره مسجد، برا فدک هرکاری کرد امام حسن گفت:« من باید دنبالت بیام، آخه نمیشه که». توی مسیرم هی دلش شور میزد، خدایا اتفاقی برای مادرم نیوفته...آخرشم توو راه برگشت همینجور که دستش توو دست مادرش بود، اون نامرد اومد گفت:« بده فدک و»...مادر این قباله رو گرفت پشتش، پشت کمرش، پشت چادرش پنهان کرد. اون نامرد اصلا سوال نپرسید که، جلو امام حسن چنان توو صورت مادرم زد... فلذا رو پاهای حسین افتادن، نمیذاریم مادرمون تنهایی بیاد... می رود سمت برادر به تنش تب دارد دو پسر دارد و یک زمزمه بر لب دارد به فدای سر تو! هرچه که دارم این است چه کنم؟ هست همین هر چه که زینب دارد ارث زینب قد خم بود، قسم داد و گرفت إذن خود را هم از آن قدّ مورّب دارد پسرش رفت به میدان و شغالان دیدند شیر این بیشه عجب باد به غبغب دارد رفت و فریاد برآورد برادر! بشتاب تیغ ورّاث علی از دو طرف لب دارد حق همین است که قربانی اکبر بشویم زینب است این که دو فرزند مؤدب دارد ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ‼️هزینه استفاده از مطالب کانال دعای خیر شماست... به ساحت مقدس روحی له الفداء و ارواح اهلبیت، پیامبران، شهدا، اؤلیای الهی، و محبین امیرالمؤمنین، بد وارث و بی وارثها و كه سر به سینه تراب نهاده اند، در تمامی عوالم .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
. عشق تو را طالبم به لشکری غالبم من ز قبیله ی ابو طالبم به مرگ رو برده ام سر ز عدو برده ام ارث شجاعت ز عمو برده ام کوفیان کوفیان عموی من حیدر است هر که گوید علی یک تنه یک لشکر است برلبم یا علی رجزم یا علی ای علی جانم   علی جانم    علی جان سید و مولا حسین قنوت من یا حسین حیات من ممات من با حسین با دل غرق ملال گریه کنم ماه و سال ابکی ابکی لحسین و آل ناله ی ( ویحکم یا اهل کوفه) زنم میهمانی که لب تشنه دهد جان منم گرچه فرقم شکست این شعار من است ای حسین جانم  حسین جانم  حسین جانم ترکیبی
۲۹ بار دگر شهر مدینه در عزا شد از داغ باقر العلوم ماتمسرا شد مدینه در غم،نشسته امشب قلب امامت،شکسته امشب ای وای از این غم۲ از این مصیبت خون دل صادق شد امشب از داغ بابا جان او رسیده بر لب مدینه را امشب غم گرفته امام صادق،ماتم گرفته ای وای از این غم۲ هشام بی دین خون نموده دل باقر آثار زهر بر پیکرش گردیده ظاهر آمده صادق،با دیده ی تر زند از این داغ،بر سینه و سر ای وای از این غم۲ صادق کنار پیکر بابا رسیده گردیده از داغ پدر او قد خمیده داغش شرر زد،بر سینه افزون از داغ بابا،گشته دلش خون ای وای از این غم۲ امام ما از زهر کینه گشته خاموش با دست صادق پیکرش گشته کفن پوش در بین عالم،قدرش رفیع است قبر شریفش،اندر بقیع است ای وای از این غم۲ آن که بود بر اهل دل سرور سینه خاکی بود قبر شریفش در مدینه خاکی بود قبر و تربت او شیعه بگرید،بر غربت او ای وای از این غم۲ در لحظه ی آخر به یاد کربلا بود یاد حسین بن علی خون خدا بود جانش از این غم،رسیده بر لب فتاده یاد،غربت زینب ای وای از این غم۲ او دیده بر دست حسین علی اصغر چون غنچه ی نورسته ای گردیده پرپر العطش او،گردیده چاره گلوی اصغر،شد پاره پاره ای وای از این غم۲ او دیده شد نقش زمین علی اکبر از کینه ی دشمن شده صد پاره پیکر کنار جسمش،از پا فتاده بر رخ اکبر،صورت نهاده ای وای از این غم۲ او غربت جدش حسین را کرده احساس تا شد جدا از پیکرش دستان عباس سقای طفلان،یا ابوفاضل قدر تو پنهان،یا ابوفاضل ای وای از این غم۲ او دیده شمر دون سوی مقتل دویده رأس حسین بن علی را او بریده آتش کینه،بر خیمه ها زد رأس شهیدان،بر نیزه ها زد ای وای از این غم۲ او دیده دشمن زخم زینب را نمک زد بر کودکان تشنه لب هر دم کتک زد طفلان او را،زد ظالمانه گه کعب نی گه،با تازیانه ای وای از این غم۲ .👇