eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.5هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
364 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻 شرح احوالات حضرت سیده_شریفه بنت امام_حسن سلام‌الله علیهما 🔻 🥀 سیده شریفه (فاطمه) بنت امام حسن مجتبی سلام‌الله علیهما، و فرزند بلافصل آن حضرت، از امامزادگان مشهور و واجب‌التعظیم نزد شیعه و حتی اهل خلاف می‌باشد. 🥀 آن مخدره، در سال ۵۰ قمری، یک ماه پیش از شهادت پدر بزرگوارش، به دنیا آمد، و پس از شهادت امام حسن علیه‌السلام، تحت کفالت عمویش امام حسین علیه‌السلام قرار گرفت. 🥀 بنابر اقوال، هنگام ولادت او را فاطمه و رقیه نامیدند، اما به سبب کثرت اسماء فاطمه و علی در اهل‌بیت علیهم‌السلام، کنیه‌اش را شریفه نهادند. 🥀 او به همراه عموی گرامی‌اش امام حسین علیه‌السلام از مدینه خارج شد، و پس از واقعه عاشوراء با کاروان اسراء همراه گردید. 🥀 اما به علت ضرب و شتم و جسارت اعداء لعنةالله علیهم اجمعین، در مدتی کوتاه دچار ضعف و بیماری شدید شد، و عمر شریفش از یازده سال تجاوز نکرد، و در ۲۰ محرم‌الاحرام سال ۶۱ در حله، به دست امام سجاد علیه‌السلام و حضرت زینب کبری سلام‌الله علیها به خاک سپرده شد. 🥀 رفته‌رفته مردم با محل دفن آن مخدره آشنا شدند، و با گرفتن حاجات خود از او، ایشان را با القابی مانند: باب‌الحوائج، ام‌محمد، ام‌هادی، طبیبه و مسیح یاد کردند. 🥀 زنده کردن چند مُرده، باعث شد تا ایشان مشهور به مسیح اهل‌بیت علیهم‌السلام گردد، همچنین شفا دادن بیماران متعدد او را شهیر به طبیبه آل‌محمد صلی‌الله علیه و آله و سلم نمود. 🥀 بحث کرامات ایشان خارج از گفتار و نوشتار است و مشهور است، کسی متوسل به ساحتش نمی‌شود، مگر آنکه حاجت‌روا خواهد شد. 📕 أنساب‌العترة الطاهرة، صفحه ۶۶ 📕 حقیقت سیده شريفة بنت الحسن عليهاالسلام،
1401091403(1).mp3
5.2M
|⇦•حضور سبز.‌‌ و توسل به روحی له الفدا اجرا شده فاطمیه ۱۴۰۱ به نفس حاج‌محمدرضا طاهری ●━━━━━━─────── حضور سبز نگاهِ تو جان دهد ما را در این دیارِ غریبی امان دهد ما را ترنُّم سرِ گیسوی رفته بر بادت برای نغمه سُرایی زبان دهد ما را ببین چه زود زِ هجران تو شکسته شدیم کسی جفاست که نام جوان دهد ما را میان گریه زِ پروردگار میخواهیم هر آنچه تو بپسندی همان دهد ما را نگاه نافذ تو گر شبی بما افتد دلی به وسعت هفت آسمان دهد ما را اجازه از دلِ غمدیده ی تو می خواهیم که اِذن گریه به قدّی کمان دهد ما را دوباره چَشمه ی اشکم به جوش می آید صدای ناله ی مادر، به گوش می آید عبدُالزهرا روضه خون بود، روضه ی امام‌مجتبی رو‌خوند رفت خونه خوابید. در عالم رؤیا خواب امام‌ مجتبی رو‌ دید، سلام‌ عرضه داشت خدمت آقاجان، آقاجان جواب سلام داد، آقا فرمود:عبدُالزهرا ازت گله دارم. چرا روضه ی مارو‌نمیخونی؟ عبدالزهرا با تعجب گفت: آقاجان! من عمریه روضه‌ خون شماهستم، نکنه هر روضه ای که تا الان به ما رسیده اشتباه بوده؟! مگه روضه ی شما تشت و زَهر و جگرهای پاره نیست؟ فرمود: روضه ی ما هست. اما روضه ی منِ حسن این نیست... چندسال بیشتر نداشتم، بچه‌که به کودکی میرسه غیرتی میشه روی مادرش، گفتم: بابا! خیالت راحت من با مادر میرم... دستم‌ تو‌ دست مادرم بود با چه‌ دل خوشی میرفتیم مسجد... عبدالزهرا! روضه ی من اینه:...* دست در دست حسن بود که بیرون‌آمد  مِهر با ماه از اشراق مدینه سر زد  سوی مسجدبه شکوه و عظمت گشت روان  گوییا حیدر کرار رود در میدان 
|⇦•شامیان من در مدینه... وتوسل به راوی دشت کربلا امام سجاد علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج‌مهدی سماواتی •✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ شامیان من درمدینه سیدُ ذوالاِحتشامم ظالمان من سبط پیغمبر و فرزند امامم زاده‌ی شاه حجازم این چنین ازجور عدوان دربه در، در کوچه های کوفه و بازار شامم *پرسیدن آقا کجا به شما سخت گذشت؟؟ سه مرتبه فرمود: "الشام الشام الشام" اونقده پشت دروازه ی ساعات نگهمون داشتند تا شهر رو آذین بستند، چراغان کردند، لباس نو به تن پوشیدند، وقتی هم که واردشون کردند سنگشون زدند، خاکستر روشون ریختند، خارجی خطابشون کردند، تازیانه اشون زدند، مقابلشون چنگ و دف و نی زدند و رقصیدند..* کعب نی بر من زدند از کینه این نامرد مردم با وجود اینکه پیغمبر بُود جدِّ گرامم چون غلام زنگ بارم برغل و زنحیر بستند من که حوران‌ کنیزند و بُود غِلمان غلامم *کاری کردند اینجا دیگه ناله اش بلندشد "اُقاد ذلیلاً فی دمشق کأننی من الزنج عبد غاب عنه نصیر. و جدی رسول الله من کل مشهد و شیخی امیر المومنین وزیر" فیا لیت امی لم تلد لی" ای کاش مادرمنو نمی زایید.."و لم أکن یزید یرانـــی فی البلاد اسـیرُ" تا یزید من رو اینگونه اسیر نبینه.. «حسین..» *بمیرم حق داشت تا زنده بود گریه کنه آب می دید گریه می کرد،غذا براش می آوردند میل کنه تا چشمش میافتاد به غذا روضه می خوند و گریه می کرد.. جوان می دید گریه می کرد،طفل شیرخواره می دید گریه می کرد... امان از اون لحظه ای که می دید گوسفندی رو می خوان ذبحش کنند جلو می رفت با گریه می پرسید آیا آبش دادید یا نه ؟؟ بله آقا ما مسلمانیم...ناله اش بیشتر میشد صدا می زد.. آی مردم! پدر منوکربلا غریب با لب تشنه سر بریدن... مشغول صحبت بود دید دوتا دختر بچه از این اتاق به اون اتاق دویدند شروع کرد به گریه کردن.. آقا چی شده؟ فرمود: یاد عصر عاشورا افتادم...* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 .....ـ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ.....
روضه خانگی - امام سجاد(ع) - 1641.mp3
9.28M
|⇦•شامیان من در مدینه... و توسل به راوی دشت کربلا امام سجاد علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج مهدی سماواتی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
Karami_Shab_10_Moharam_1403.mp3
11.74M
🔊کربلا ارباب ما را نانجیبان میزدند پیش چشم زینب و یاران چه آسان میزدند... ◾️ 🎤 کربلا ارباب ما را نانجیبان میزدند پیش چشم زینب و یاران چه آسان میزدند پیرمردان تا شنیدند قتل او دارد ثواب باعصا بر پیکر او از دل و جان میزدند دیده ای بالاتر از این روضه که در قتلگاه جامه از جسمش درآوردند و عریان میزدند ضربه هایی که زدند از پشت سر بوده ولی روبروی مادری گیسو پریشان میزدند ده سوار آمد به میدان خواهرش از حال رفت با سم اسبانشان بر جسم بی جان میزدند دخترانش که ندیده سایه هاشان را کسی از مسیر کربلا تا شام ویران میزدند شامیان دیدند روی نیزه قرآن را که خواند سنگ ها را بر سر و لبها و دندان میزدند گریه ها در مجلس نامحرمان بالا گرفت مثل اینکه خیزران بر روی قرآن میزدند .
. ✅ چی شده گرفته دل... ▶️ 💢 علیه_السلام چی شده گرفته، دل آسمون؟ صدای علمدار، نمیاد چرا؟ آبروی سقا، داره می‌ریزه رو زمین فوقف العباس! متحیرا حیرونه امید نا امیدا سرگردونه هنوز یه قطره آب توو مشکش مونده کاش یکی باشه مشک و برگردونه لحظه‌های سختی شده، برای اباالفضل بین هلهله گم شده، صدای اباالفضل سه شعبه کجا و، چشای اباالفضل ماه بنی هاشم روو زمینه و شده بی علمدار، علم حسین نگاه یه لشکر میره طرف خیمه‌ها دیگه بی پناهِ حرم حسین غوغا شد برای بردن سرش دعوا شد تن برادر رشید زینب توو علقمه مقطع الاعضا شد زخمای تنِ اباالفضل، چقد بی شماره گریه می‌کنه حسین و، کسی رو نداره میگه پاشو عباس، حرم بی قراره الهی برادر، بمیرم برات چی سرت آوردن توی علقمه مثه علی اکبر، تن تو رو بهم زدن چرا آخه اینقدر بدنت کمه بیچاره‌م نمی‌تونم تن تو رو بردارم دارن به اشک چشم من می‌خندن پاشو آخه کیو به جز تو دارم؟ .👇👇
4_5814627210379662314.mp3
13.05M
چیشده گرفته دل آسمون.... کربلایی مجتبی رمضانی شب تاسوعا محرم ۱۴۰۳ یکشنبه ۲۴ تیر  ماه 1403
قندِ عسل به خنده لبت باز كرده ای در رقصِ باد دلبری آغاز كرده ای با جبرئیلِ نیزه به معراج رفته ای كوچكترین پیمبرم اعجاز كرده ای این روزها برای خودت اكبری شدی مادر مرا چقدر سرافراز كرده ای آغوشِ من برایِ تو بهتر ز نیزه نیست؟ بالا نشسته ای و به من ناز كرده ای آرامش تو بُغضِ مرا سرخ می كند سوز دلم به ناخن غم ساز كرده ای بر دستِ بینِ سلسله ام غصه خورده ای همدردیت هر آینه ابراز كرده ای در بُهت برده ای همگان را كه با سه پر در آسمانِ قافله پرواز كرده ای شاعر:علیرضا شریف داره ابی عبدالله می آد سمت خیمه ها، یه وقت دیدن دختر حسین دوید تو خیمه بچه ها دست بابا خونی شده گمونم شیخوراه قربونی شده عباشو طوری رو اصغر كشیده گمونم خیلی خجالت كشیده مختار سنگ دل ترین دشمن رو بیرون كشید، گفت:بگو ببینم جایی شد دل تو هم به حال حسین بسوزه، گفت: اول بذار برات بگم امیر، من جزء كسانی بودم كه هر جا حسین از پا نشست، هم دست زدم هم هلهله كردم، اما یه جا شد دل من هم به حالش سوخت، دیدم بچه رو زیر عبا پنهان كرده، سمت خیمه ها نمی آد، نگاه كردم دیدم دم خیمه یه خانمی ایستاده، فهمیدم مادر این بچه است، حسین روش نمیشه سمت خیمه بره. گفت: بگو ببینم نانجیب، خلاصه آقای ما چیكار كرد؟گفت:امیر دیدم اومد پشت خیمه ها رو خاك نشست، بچه رو روی خاك گذاشت، با سر شمشیر یه قبری رو كند، می خواست بی سر و صدا بچه رو دفن كنه، یه وقت خانم هااز خیمه بیرون اومدند،حسین..... صدا ناله ات گره بخوره به ناله ی رباب امشب...حسین.... اشك هاتو روی دست بگیر، دستت رو بالا ببر، بدم المظلوم : اللهم عجل لولیك الفرج
وداع كنید اهل حرم با طفل شیرخواره،باطفل شیرخواره رقیه گریه می كنه كنار گهواره، كنار گهواره خیال نكنید رباب دست و پاگیر حسین شد، از روز اول تو گوش علی می خوند: علی كربلا می خوام سرافرازم كنی مادر، آوردمت دور سر بابات بگردونمت، اهل اشاره است رباب. تا ابی عبدالله فرمود: بچه ام رو بیارید از تو خیمه من وداع كنم، بچه رو برد تو خیمه گفت:بیایید هر كی می خواد ببینه ببینه، علیم داره میره، دیگه بر نمی گرده. وداع كنید اهل حرم با طفل شیرخواره،باطفل شیرخواره رقیه گریه می كنه كنار گهواره، كنار گهواره اما هر كاریش كنیم مادر ِ،یه نگاه كرد تو صورت علی برای رفتن ِ تو هنوز كه خیلی زوده می خوای بری مادر برو عیب نداره دوباره رفتی از هوش، چرا لبت كبوده برو مادر، دست علی به همرات، از صدای طبل هاشون نترسی، یه خواهش دارم مادر برای آخرین بار بخند برای مادر نترسی مهربونم از های و هوی لشكر بچه رو بغل كرد، اومد تو میدون،زن و بچه منتظرند، بلاخره بابا آب میگیره یا نه؟ همه دلواپسند. تو چی؟ توهم دلواپسی؟ بیایید همه با هم دعا كنیم: الهی تیر حرمله خطا بره این بار عاشورای سال 61 تیر به هدف نشست، امسال نمی دونیم چه جوری بشه، بیایید دعا كنیم. شاید این دفعه نشد. الهی تیر حرمله خطا بره این بار كه چی؟ حسین خجالت نكشه، حرمله دست بردار حسین......، بی خبری بد دردیه، بی خبری اضطراب میآره، نمی دونیم چی شد، حرمله اینبار تیر انداخت یا نه؟ بذارید من ببینم چه خبر شد ولی نشد كه نشد تیرش رو به هدف زد من براتون تعریف می كنم چی میبینم،نه نه دل خوش نباش ولی نشد كه نشد تیرش رو به هدف زد واسه نشونه گیریش لشكر كوفه كف زد هورا......زد به هدف...حسین..... شنیدن كی بود مانند دیدن. زینب دید رباب بی هوش شد. وقتی كه كه سر جدا شد حرمله هم دلش سوخت حنجره رو سه شعبه به شونه ی حسین دوخت مختار گرفت حرمله رو، فرمود: بی حیا سه تا تیر زدی، سه جای قلب زهرارو پاره كردی، شد یه جا دلت بسوزه؟ گفت: آره.یه جا دلم خیلی براش سوخت، نشستم زمین براش گریه كردم، گفت:تیر رو كه زدم آقا داشت حرف می زد، یه مرتبه دیدم سكوت كرد، یه نگاه به بچه اش آروم عبا رو كشید رو بچه، یه دو قدم رفت سمت خیمه، چشمش به رباب افتاد برگشت، دو قدم اومد سمت میدان، یه نگاه به ما كرد دید داریم هو می كنیم برگشت، دیدم حسین درمونده، نمی دونه چه كنه..حسین...... صدات برسه كربلا...حسین...... یادت باشه اگه خواستی بچه ات رو به كسی نشون بدی، بچه نوزاد یه دستت رو زیر بدنش قرار بده، با یه دستت هم زیر سرش رو بگیر، یه طوری كه سر بچه نره، خیلی خطر ناكه، خدا داره حسین رو نگاه می كنه، حسین می خواد بچه اش رو به خدا نشون بده، صدا زد خدا : بر روی یك دستم تنش بر روی این دستم سرش آه بفرستم كدامش را برای مادرش؟! حسین.......
. ابر چشمان من پر از نم شد خانه ام باز، خانه ی غم شد به خودم آمدم ولی افسوس دهه ی سوم محرم شد جان زینب بیا که پیر شدیم در فراق تو عمر ما کم شد ما گنهکارها پشیمانیم این خجالت غمی مکرم شد با همان یاحسینِ اول ما آنهمه عهد سست، محکم شد فاطمه گریه کرد و تا دم صبح با دمش چای روضه ها دم شد خوش بحالش که در عزای حسین هرکه نااهل بود، آدم شد کربلای مرا درستش کن حال و روزم خراب و درهم شد من فدای سری که بر روی نی سنگ ها خورد و نامنظم شد دست زینب به نیزه ها نرسید گرچه خیلی به سمت سر، خم شد گفت رفتی اذیتم کردند معجرم چند تکه پرچم شد من به محمل ... تو بین دیر و تنور دیدی آخر همان که گفتم شد! 👇
1.29M
مناجات امام زمان عج حاج مهدی ایروانی ایام