#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
سالار زینب کو علمدارت.....
برادرم... حق نگهدارت .....
تو حسین منی...نور عین منی...
برادر من زینبم زینب
از غصه ی تو جان رسید بر لب
بنگر مرا تو از فرازِ نی
دشمن زند بر دخترانت هِی
تو حسین منی ... نور عین منی
یکسر بزن بر خواهرت یارم
بی یار و بیکس بی علمدارم
زینب کجا وُ سلسله زنجیر
ای جان خواهر بی تو میشم پیر
بزم شرابُ ناسزا بر ما
وای از یزیدُ چشم و نامردا
تو حسین منی نور عین منی
چیکار کنم با ناکسان پست
چشمای هیزُ مردمای مست
خواندندُ ما را خارجی ای ولی
گریه م گرفته ناله ام های های
خاکستر از بام بر سرم ریزند
آخه چقدر این مردما هیزند
بلبل بگو گل بگو رمز گلزارت برادر حق نگهدارت..
برادر حق نگهدارت...
زین ماجرا سود چو پروانه سوزد دل جانم حسین جانم......
تو یوسفی من خریدارت برادر حق نگهدارت....
دیگر نمانده گل به گلخانه بنشین زنم به موی تو شانه ....
کر همسفر گردم به مراهت ....
برادر حق نگهدارت..
در شام غم شوری به پا سازم .....
حاحات این جمع را روا سازم ..
شفای بیمارن بده جان جانانم ....
بردار حق نگهدارت ...
سالار زینب کو علمدارت ..
برادر حق نگهدارت
🥀
4_6003372984176218069.mp3
5.76M
📃 غمی بزرگ دارم در دلم
🎙 #شور از #حاج_محمود_كريمى
🏷 #حضرت_زینب (سلاماللهعلیها)
غمی بزرگ در دلم، مرا عذاب میدهد
تورا صدا که میزنم؛ سنان جواب میدهد
برای بار اوّل است، خودم سوار میشوم
کار رسیده تا کجا! فضّه، رکاب میدهد
مقابل نگاه یک سپاه، میخورم زمین
همینکه شمر ناقهی مرا شتاب میدهد
آیهی تطهیر! بگو چه خاک بر سرم کنم؟!
دهان قاتلان تو بوی شراب میدهد
نداشت فایده قسم به کوفیان؛ تو سوختی
نشسته دخترت، قسم به آفتاب میدهد
گرفته لکنت زبان؛ سه سالهات که اینچنین
سوال خواهر تو را دیر جواب میدهد
شیر درست میشود؛ گریه بلند میشود
همینکه برلب خودش، رباب آب میدهد
.
#سینه_زنی
#حضرت_زینب
.
#اسارت
#حضرت_زینب علیهاالسلام
#امام_سجاد علیه_السلام
◾ حکایت جانسوز سوارشدن زينب کبری سلاماللّهعلیها بر شتر بی جهاز...
⚡️وقتیکه زينب کبری عليهاالسلام نظر به قتلگاه میکند و میفرماید: کجایید ای مَحرَمانِ من؟!
راوی گوید:
ثُمَّ أمَرَ ابنُ سَعدٍ (لَعَنَهُ اللّهُ) بِأنْ تَحمِلَ النِّساءَ عَلىٰ الْأقتابِ بِلا وِطاءٍ و حِجابٍ
▪️سپس ابن سعد (لعنت الله علیه) دستور داد زنان را بر شتران بی جهاز سوار کنند، پس شترها را نزدیک زنان آوردند و گفتند:زود بیایید و سوار شوید و ابن سعد دستور حرکت داد.
زینب کبری عليهاالسلام چون این حالت را مشاهده نمود، فریاد برآورد:
سَوَّدَ اللّهُ وَجهَكَ يا ابنَ سَعدٍ! في الدُّنيا و الآخِرَةِ.تَأمُرُ هٰؤلاءِ الٍقومِ بِأنْ يُرَكِّبونا، و نَحنُ وَدائِعَ رَسولِ اللّهِ صَلّىٰ اللّهُ عَلَيْهِ و آلِهِ
▪️خدا رویَت را در دنیا و آخرت سیاه کُنَد ای ابن سعد! تو به این مردان امر میکنی که ما را سوار کنند در حالی که ما امانت رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم هستیم!؟
به آنها بگو: از ما دوری شوند تا ما خودمان سوار شویم. عمرسعد دستور داد تا لشکریان از شتران فاصله گرفتند.
پس زینب کبری و أم کلثوم سلام الله علیهما جلو آمدند و هر یک از زنان و بچه ها را به اسم صدا زدند و در نهایت همه را سوار بر شتران کردند.
همه زن ها و بچه ها سوار شدند تا اینکه جز زینب کبری سلام الله علیها کسی نماند.
در این هنگام حضرت زینب علیهاالسلام نظری به سمت چپ و راست خود انداخت و کسی را جز امام سجاد علیه السلام ندید که از شدت بیماری نمیتوانست سوار شود.
پس نزدیک آن حضرت آمد و فرمود:
ای برادرزاده! برخیز و با کمک من بر شتر سوار شو.
🔻امام سجاد علیهالسلام فرمود:
عمه جانم! شما سوار شويد و من و اين جماعت را به حال خود واگذارید.
حضرت زينب کبری عليهاالسلام نتوانست از امام علیه السلام نافرمانی کند،لذا برگشت تا سوار بر محمل شود.
فَاِلْتَفَتَتْ يَميناً و شِمالاً، فَلَم تَرَ إلّا أجساداً عَلىٰ الرِّمالِ و رُؤوساً عَلىٰ الْأسِنَّةِ بِأيدِي الرِّجالِ، فَصَرَخَتْ، و قَالَتْ: وا غُربَتاه! وا أخاه! وا حُسيناه! وا عَبّاساه! وا رِجالاه! وا ضَيعَتاه بَعدَكَ يا أباعبداللّه
▪️پس به سمت راست و چپ خود نظر کرد و کسی را ندید جز اجسادی که بر روی ریگ و رمل بیابان افتاده بودند و سرهایی که بر روی نیزه در دست سپاهيان عمر سعد بود. پس فریادی کشید و فرمود:
آه از غريبي...آه ای برادر...آه ای حسین من...آه ای عباس من... آه ای مَحرمان من... چقدر بعد از تو ما خوار و ذليل شدیم ای اباعبدالله...
فَلَمَّا نَظَرَ الْإمامُ زَينُ الْعابدينَ عَلَيْهِ السَّلامُ إلىٰ ذٰلِكَ لَم يَتَمالَكْ عَلىٰ نَفسِهِ دونَ أن قامَ و هو يَرتَعِشُ مِنَ الضَّعفِ، فأخَذَ بِعَصاةِ يَتَوَكَّاُ عَلَيْها، و أتَىٰ إلىٰ عَمَّتِهِ، و ثَنىٰ رُكبَتُه،فأخَذَ لِيَركَبُها فَاِرتَعَشَ مِنَ الضَّعفِ،و سَقَطَ عَلىٰ الْأرضِ
▪️چون امام زین العابدین علیه السلام این حالت زينب کبری عليهاالسلام رامشاهده کرد، نتوانست کاری کند جز اینکه به سختی از جای برخاست و عصایی را به دست گرفت و از ضعف به خود میلرزید.
پس خود را با همان حالت به کنار محمل زينب کبری عليهاالسلام رساند و زانو گرفت و فرمود: عمه جان! بیا و سوار شو!
پس زينب کبری عليهاالسلام آمد تا سوار شود اما امام سجاد علیه السّلام از شدت ضعف لرزید و با صورت به زمین خورد.
فَلَمَّا رَآهُ الشِّمرَ (لَعَنَهُ اللّهُ) أتىٰ إلَيْه، و بِيَدِهِ سَوطٌ، فَضَرَبَهُ
▪️چون شمر (لعنة الله علیه) این حالت را دید، در حالی که تازیانه در دست داشت، به امام سجاد علیه السلام نزدیک شد و امام را با تازیانه زد.
زين العابدين عليه السلام فریاد میزد؛
وا جدّاه! وا محمّداه! وا عليّاه! وا حسناه! وا حسيناه
زينب کبری عليهاالسلام از مشاهده این صحنه گریه میکرد و به شمر میفرمود:
وای بر تو ای شمر!به باقی مانده نبوت رحم کن . و دائمًا این را فرمود تا شمر از امام سجاد علیه السلام دست کشید.
پس در این هنگام کنیز مُسنّی آمد نزد زینب کبری عليهاالسلام و او را سوار کرد.
راوی گوید:
من پرسیدم که آن پیرزن که بود؟
گفتند: آن پیرزن ،فضه، خادمه فاطمه زهرا علیهاالسلام بود.
پس سپاه عمر سعد هر جور که بود امام سجاد علیه السّلام را بر یک شتر لاغری سوار کردند و پاهایش را هم از زیر شتر به هم بستند.
📚معالي السّبطين ج۲ ص۹۰
📚وسيلة الدّارين ص۳۵۰
.
.
ایام #شهادت_امام_سجاد
🔸اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَا عَلِىَّ بنِ الْحُسَیْنِ(علیه السلام) یَا زَیْنَ الْعابِدِینَ وَ یَا زَیْنَ الْمُتَهَجِّدِینَ》🔶🔸
🏴اما امام سجاد(علیه السلام) صاحب عزایی بود که حدود بیست سال برای مصیبت پدرش، امام حسین(ع) گریست و جزء بکائین عالم شد.
امام صادق(علیه السّلام) در این باره می فرماید :
📋《اَلْبَكَّاءُونَ خَمْسَةٌ : آدَمُ(ع)، و يَعقُوبُ(ع)، و يُوسفُ(ع) و فاطِمَةُ(س) بنت مُحَمّد(ص) و علىُّ بنُ الحُسَين(ع)!
..فَبَكَى عَلَىُّ بنُ الْحُسَيْنِ(ع) عِشْرِينَ سَنَةً أَوْ أَرْبَعِينَ سَنَةً ، مَا وُضِعَ بَيْنَ يَدَيْهِ طَعَامٌ إِلَّا بَكَى!
حَتَّى قَالَ لَهُ مَوْلًى لَهُ :
جُعِلْتُ فِدَاكَ! إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكَ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْهَالِكِينَ!
قَالَ : ﴿ قَالَ إِنَّمَا أَشْكُو بَثِّي وَحُزْنِي إِلَى اللّهِ وَأَعْلَمُ مِنَ اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ ﴾
إِنِّي لَمْ أَذْكُرْ مَصْرَعَ بَنِي فَاطِمَةَ(س) إِلَّا خَنَقَتْنِي لِذَلِكَ عَبْرَةٌ!》
♦️گريه كنندگان -معروف تاريخ- پنج نفرند : آدم(ع) و يعقوب(ع) و يوسف(ع) و فاطمه زهرا(س) وامام سجاد(ع)!
حضرت صادق(ع) درباره علت گريه امام سجاد(ع) فرمود : حضرت على بن الحسين(ع) مدت بيست يا چهل سال بر حضرت حسين(ع) گريست.
هيچ غذايى در مقابل آن حضرت(ع) نمى گذاشتند مگر اينكه گريان مى شد.
كار آن حضرت(ع) به جايى رسيد كه يكى از غلامانش به وى گفت :
اى پسر رسول خدا(ص)! فداى تو شوم، من مى ترسم تو خود را (به واسطه كثرت گريه) هلاك نمايى!
امام سجاد(ع) می فرمود :
چاره اى نيست، جز اينكه از غم و اندوه خود به خداوند شكايت كنم.
من چيزهايى را مى دانم كه شما نمى دانيد. من يادآور قتلگاه فرزندان فاطمه(س) نمى شوم مگر اينكه گريه راه گلويم را مسدود مى كند.(۲)
در روایتی از امام جعفر صادق(ع) نقل شده است که از على بن الحسین(ع) درباره کثرت گریه اش سؤال شد؟
حضرت(ع) فرمود :
📋《فَلاَ تَلُومُونِي فَإِنَّ يَعْقُوبَ فَقَدَ سِبْطاً مِنْ وُلْدِهِ فَبَكَى حَتَّى اِبْيَضَّتْ عَيْنٰاهُ وَ لَمْ يَعْلَمْ أَنَّهُ مَاتَ وَ قَدْ نَظَرْتُ إِلَى أَرْبَعَةَ عَشَرَ رَجُلاً مِنْ أَهْلِ بَيْتِي فِي غَدَاةٍ وَاحِدَةٍ قَتْلَى فَتَرْوَن حُزْنَهُمْ يَذْهَبُ مِنْ قَلْبِي؟》
♦️مرا ملامت نکنید! زیرا یعقوب پیغمبر(ع) یکى از اولاد خود را گم کرد، و آن قدر گریست تا دو چشمانش از حزن سفید شد، در حالى که نمى دانست که از دنیا رفته است (یا زنده است)؟!!
این در حالى است که من مشاهده نمودم چهارده نفر از اهل بیتم(ص) را که در صبح یک روز سر بریدند.
حال شما گمان کرده اید که هرگز این حزن از قلبم بیرون مى رود؟!(۳)
{وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ}
📝شعر :
يك پسر گم كرد يعقوب، از فراقش گریه کرد
چون نگريم من كه يك عالم گُهر گم كرده ام؟!
👤داوری
📚منابع :
۲)الأمالی شیخ صدوق، ص۱۴۰
۳)کشف الغُمه اربلی، ج۲، ص۱۰۲
.
🔰وای از آن پیکری که بی سر بود
🔰وای از آن پیکری که بی سر ماند
❇️وای از آن مادری که در گودال
❇️روضه های غریب مادر خواند
😭😭😭😭😭😭😭
🔸دست و پاشو گرفتند
🔸رفتن از پشت،موهاشو گرفتن
🔸با کف چکمه هاشون
🔸خون روی لباشو گرفتن
🔹خواهرش سینه میزد
🔹با کف و سوت،عزاشو گرفتن
🔹دست و پاشو بریدن
🔹طول کشید تا رگاشو بریدن
♻️با خدا حرف میزد که
♻️نیزه دارا صداشو بریدن
♻️خواهرش التماس کرد
♻️باز گلوی داداش رو بریدن
😭😭😭😭😭😭
⚠️دست و پاشو شکستن
⚠️سنگ زدن ابروهاشو شکستن
⚠️افتاد از اسب، با صورت
⚠️اینجوری دندوناشو شکستن
🌱روی سینش پریدن
🌱با لگد،دندهاشو شکستن
😭😭😭😭😭😭😭
⬅️دست و پاشو کشیدن
⬅️اینور اونور،موهاشوکشیدن
⬅️خواستن از اسب،بیفته
⬅️وحشیانه عباشو کشیدن
💢از تنور سر در آورد
💢تا کجا ماجراشو کشیدن
😭😭😭😭😭😭😭
حسین....
👌تشنه ای در گودیه گودال رفت
👌انقدر سنگش زدن از حال رفت
👌یک طرف چکمه به پهلو میزدن
👌یک طرف پنجه به گیسو میزدن
😭😭😭😭😭😭😭
#حاج_عباس_طهماسب_پور
اباصالح التماس دعا هر کجا رفتی یاد ما هم باش
نجف رفتی کربلا رفتی کاظمین رفتی یاد ما هم باش
مدینه رفتی به پابوس قبر پیغمبر مادرت زهرا
به دیدارقبر بی شمع مجتبی رفتی یاد ما هم باش
زیارت نامه که میخوانی در کنار آن تربت خاموش
به دنبال قبر مخفی از کوچه ها رفتی یاد ما هم باش
بغل کردی قبر مادر را جای ما هم او ار زیارت کن
همان لحظه که به احوالش از نوا رفتی یاد ما هم باش
شب جمعه کربلا رفتی یادما هم کن چون زدی بوسه
کنار قبر ابوالفضل با وفا رفتی یاد ما هم باش
بزن بوسه جای ما روی قبر عباس و اکبر و اصغر
سر قبر قاسم و قبر عمه ها رفتی یاد ما هم باش
به جای ما هم زیارت کن عمه ات را در کنج ویرانه
برای بوسیدن آن دردانه ها رفتی یاد ما هم باش
نماز حاجت که میخوانی از برای فرج یاد ما هم باش
شدی محرم در مراسم حج یا صفا رفتی یاد ما هم باش
دعا کردی از برای معراج التماس دعا یاد ما هم باش
به هرجا رفتی برو مهدی هر کجا رفتی یاد ما هم باش
به جای ما هم زیارت کن عمه ات را در کنج ویرانه
#مناجات_امام_زمان
#اباصالح_التماس_دعا
16-abasaleh-eltemase-doa(www.rasekhoon.net).mp3
1.57M
اباصالح التماس دعا
1_3844624337.mp3
7.31M
#مناجات_با_امام_زمان_عج📿
🎤•|#سید_رضا_نریمانی|•
از غم دوری ات ای یوسف دل، محزونم
چه کنم با غم و با غصہ ی روز افزونم؟!
بستہ شد روزنه ی نور به رویم کم کم
زیر بار گنه و معصیتم، مدفونم
حق من بی سر و پایی است ولی لطف کن و
از سرِ سفره ات ای یار نکن بیرونم
ضعف کردم سرِ بخشیده شدن تا که خدا
به مناجات تو بخشید مرا، ممنونم
خونشان ریخت ولی پرچم یا فاطمه ماند
همه ی عمر به خون شهدا مدیونم
گفت زهرا به علی خوب شدم، گریه نکن
من فقط از غم تنها شدنت دلخونم
نگذارم ز سرت تار مویی کم بشود
با همین پیکر درهم شده و گلگونم
نگرانم بروم خشک شود کام حسین
سالیانی است که از غربت او محزونم
اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج
#مناجات_امام_زمان
1_3844624936.mp3
4.32M
#مناجات_با_امام_زمان_عج📿
🎤•|#حاج_مهدی_اکبری|•
هر کی هر جا که گرفتاره بیاد
هر کی با فاطمه کار داره بیاد
چه تلخ میشود این روضه ها بدون شما
چه تلخ تر همه ی عمر ما بدون شما
منم غریبم و شب تیره و مسیرم دور
کجا روم چه کنم بی شما بدون شما
آقای من تمام لطف مناجات ما حضور شماست
چگونه بار بزنم تا خدا بدون شما
یابن الحسن آقا
کجاست خیمه ی سبزت که راه گم کردم
مرا بخوان نروم هیچ جا بدون شما
اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج
#مناجات_امام_زمان
مناجات وروضه حضرت رقیه وسینه زنی(شاهمندی).mp3
29.32M
#غزل و روضه حضرت رقیه (س) و سینه زنی
📼 پیشنهاد دانلود
✅ ای دل اگرکه خواهی دیدار آشنا را (غزل)
✅ خواهم ز خدا که پاک پاکم بکند(مقدمه )
✅ خرابه باغ وسرتوگل و منم بلبل (مرثیه)
✅ دلم سرچشمه جام حسینه (نوحه تک)
✅ بابا ببین بال و پرم شکسته (نوحه تک)
✅ وقتی دلم از هرچی عشقه توی دنیا خسته میشه (شور)
✅ سقای دشت کربلا ابوالفضل (شور)
۹مرداد ۱۴۰۲
هیات تشنگان ماءمعین _اصفهان
#کربلایی_مرتضی_شاهمندی
#ببین_که_گل_پسر_مجتبی_شده_داماد
#شب_پنجم_محرم_1396
#حضرت_قاسم_ابن_الحسن_ع
ببین که گل پسر مجتبی شده داماد
بگو مبارک باد
غزال خوش خط و خالش شاخه ی شمشاد
بگو مبارک باد
به گریه ی روی لب هر فرشته ای فریاد
بگو مبارک باد
◾️ واویلا مبارک باد ◾️
حرم شده غوغا
در این شب زیبا
کبوتران خدا چقدر خوشبختن
برای ماه عسل آمدند کربلا
حسین جای حسن وان یکادبخوادبه قد و بالایش
و عمه زینب او
عجب نقابی زد
به روی زیبایش
کجاست بابایش
کجاست بابایش
که بوسه ای بزند بر دوچشم زیبایش
بگو مبارک باد
◾️ واویلا مبارک باد ◾️
میان خیمه فقط بیقرار رفتن بود
به گریه و خواهش دوید سوی عمو
رسید و گفت عموجان مرا اجازه بده
به قلب خسته ی من تو جان تازه بده
علی اکبر تو رفته من چرا نروم
عمو اجازه بده
عمو اجازه بده تا به این حرامی ها
شجاعت پدرم را کمی نشان بدهم
به ذکر یا حیدر
سپاه خیره سر کوفه را تکان بدهم
عمو به قاسم گفت
توجان جان منی
امنت حسنی
دلم نمی آید ببینمت که بیفتی دست و پا بزنی
به گریه قاسم دلخسته سوی مادر رفت
برای کشته شدن میان معرکه ازیک مسیردیگررفت
گرفت نامه ی بابای خویش را آنگاه
دوید جانب شاه
عموببین پدرم سفارشم کرده
نظر به گریه و شعب و به خواهشم کرده
فدای تو بشوم
عمو اجازه بده
حسین گریه کنان بوسه زد به صورت او
و زیر لب می گفت فدای غیرت او
عمو اباالفضلش رسیده تا که بنازدبه قدوقامت او
ومادرش نجمه میان خیمه پریشان شدازمصیبت او
میان کرب و بلا
چو ماه تابیده
خدا بخیر کند
زره نپوشیده
◾️ واویلا ◾️
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
Alimi-Shab6Moharram1396[01].mp3
8.06M
ببین که گل پسر مجتبی شده داماد
بگو مبارک باد
1_5973171170.mp3
8.96M
#محرم_۱۴۴۵
#زمینه_عاشورا
ایوای پر از زخمی، ایوای پر از خونی
عطشان اگه بودی، عریان نمیمونی
نترس اگه غارت شده پیرهنت
چادرمو میندازم رو بدنت
منم شبیه خیمههات میسوختم
کاشکی خودم برات کفن میدوختم
خدای من خدای من؛
عریانه بچۀ باحیای من
خدای من خدای من؛
ببین چقد تنهان بچههای من
بُنَیَّ بُنَیَّ بُنَیَّ بُنَیَّ
...........................
دیدم توی مقتل، سینهت پر از تیره
شمر از سنان داره، خنجر رو میگیره
تیرا رو از سینهت بیرون میکِشه
میشینه روی سینه تا آماده شه
با خنجرش ضربۀ محکم میزنه
رگای نامرتبت سهم منه
خدای من خدای من؛
کشتن بچهمو جلو چشای من
خدای من خدای من؛
به هیچکسی نمیرسه صدای من
بُنَیَّ بُنَیَّ بُنَیَّ بُنَیَّ
...........................
گودال پر از خونه، خیمه تُو آتیشه
رفتید تو و عباس، زینب غریب میشه
با اینکه ریختن سرِ تو قبیلهای
ولی تو فکر خواهرت عقیله ای
ضجر که دخترا رو هر بار میزنه
سرِ تو روی نیزهها زار میزنه
خدای من خدای من؛
سربریدن بچهمو روی پای من
خدای من خدای من؛
قهقهه میزنن به نالههای من
بُنَیَّ بُنَیَّ بُنَیَّ بُنَیَّ
#حمید_رمی
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیک یا سیدتنا رقیة علیک تحیة والسلام و رحمة الله و برکاته
السلام علیک یا بنت امیر المومنین علی ابن ابی طالب
السلام علیک یا بنت فاطمة الزهراء سیدة نساء العالمین
السلام علیک یا بنت خدیجة الکبری ام المومنین و المومنات
السلام علیک یا بنت ولی الله السلام علیک یا اخت ولی الله
السلام علیک یا بنت الحسین الشهید
السلام علیک ایتها الصدیقة الشهیدة السلام علیک ایتها الرضیة المرضیة
السلام علیک ایتها التقیة النقیة السلام علیک ایتها الزکیة الفاضلة
السلام علیک ایتها المظلومة البهیة صلی الله علیک و علی روحک و بدنک
فجعل الله منزلک و ماواک فی الجنة مع ابائک و اجدادک الطیبین الطاهرین المعصومین
السلام علیکم بما صبرتم فنعم عقبی الدار و علی الملائکة الحافین حول حرمک الشریف و رحمة الله و برکاته و صلی الله علی سیدنا محمد وآله الطیبین الطاهرین برحمتک یا ارحم الراحمین .
درود بر تو ای بزرگ ما رقیه که بر تو باد احترام و سلام و عنایات و برکات خداوندگار ما. به تو ادای احترام میکنم ای دخت امیر المومنین علی بن ابی طالب، در برابر عظمتت تعظیم می نمایم ای دختر فاطمه زهرا که مادرت بزرگ زنان دو جهان است، تسلیم مقام توام ای دختر یادگار خدیجه کبری، که سمت مادری داشت بر مردان و زنان با ایمان. سلام بر تو ای دختر ولی خدا. درود بر تو ای خواهر دوست خدا. سلامتی بر تو ای دخت حسین شهید . دعا نثارت ای که هستی راستگو و حاضر در دینت . سلام بر تو ای که از راهت راضی بودی و خدا از مسیرت خشنود. در برابرت خاضعم ای پرهیزکار و پاکیزهتن ف تحیت بر تو ای تزکیه شده برتر، تسلیم مقام توام، ای که بودی در مظالم و با ارزشت همه را تحمل کرده افشا نمودی . صلوات خداوند بر تو و بر روح تو و جسمت . خداوند تبارک و تعالی خانه و زندگی تو را در بهشت قرار داده در کنار پدران و اجداد پاک و گرامی معصومت . درود بر شما به آنچه که صبر کردید. پس چه زندگی زیبایی در انتظار شماست . و نیز به فرشتگان پاسدار حرمت که نگهبان مقامات میباشند کرنش میکنم و در خاتمه با تمام وجود به خاندان معظم رسول خدا محمد (صل الله علیه وآله و سلم) دعا کرده و الطاف و مراحم الهی را مسئلت میکنم .
سالگرد مادر غفاری.mp3
4.45M
مجلس ختم سالگرد مادر..💔🥀
#کربلایی_آقای_جاودان 🎤
یاد پدر و مادران سفر کرده گرامی با ذکر فاتحه مع الصلوات🌷🍃
#اللهم_صل_علی_محمدﷺ_و_آل_محمدﷺ_و_عجل_فرجهم
کانال ختم خوانی یا زینب(سلام الله علیها)
http://eitaa.com/joinchat/1358299167C1f58d7c92c
#امام_زمان_عج_مناجات
#حضرت_زینب_س_اسارت
همه عمر در تباهی همه عمر غرق غفلت
به دلم هزار غصه به دلم هزار حسرت
پی کار خویش بودم پی کار من دویدی
ز بزرگی تو شاها چه کنم من از خجالت
چه زیان تورا که یک دم بغلت کنم عزیزم
نظری که شام هجران برسد به صبح وصلت
دل من گرفته آقا تو بیا برس به دادم
سحری تو یاد من کن که خوشم به این حمایت
به هوای گریه هایم تو فقط بمان برایم
تو بسی برای نوکر به غریبه ها چه حاجت
نفسی که بی تو باشد برود که برنگردد
به تو بسته است جانم ز نخست تا قیامت
منِ کربلا نرفته به خودت امیدوارم
سفرم به گردن تو، تو نما قبول زحمت
**
همه روضه ها اگرچه زده آتشی به جانت
به غرور تو شرر زد غم روضه ی اسارت
شاعر: #سیدپوریا_هاشمی
#شب_نهم_تاسوعا_حضرت_عباس_ع
🏴واحد تند یا زنجیرزنی شب تاسوعای باب الحوائج حضرت ابالفضل علیه السلام
#واحد_حضرت_عباس_ع
#زنجیر_زنی
#گل_باغ_فاطمه
🏴بند اول
گل باغ فاطمه یا (ابوفاضل)۳
پادشاهه علقمه یا (ابوفاضل)۳
ابن حیدر مرتضی یا (ابوفاضل)۳
ساقیِ دشت بلا یا (ابوفاضل)۳
مدد ابوفاضل ابالفضل
سیدنا باب الحوائج
مظهر عشق و غیرت الله
صاحب لوا باب الحوائج
یل یلای عالمین،باب الحوائج
سیدی یا ذخرالحسین،باب الحوائج
ماه زمین و آسمان،باب الحوائج
ای عموی صاحب زمان،باب الحوائج
《عباس ابوفاضل مدد مولا ابالفضل》
🏴بند دوم
باوفا ای یارم عباس (ابوفاضل)۳
ساقی و سردارم عباس (ابوفاضل)۳
ای امیدِ خیمه گاهم (ابوفاضل)۳
ای علمدارِ سپاهم (ابوفاضل)۳
صاحب مشک و علم عباس
یاور و آب آورم عباس
برادر غیرتی من
ای پسر مادرم عباس
مشکتو بردار و برو،آبی بیاور
علم رو بردار و برو،آبی بیاور
علی داره جون میده و،داره میمیره
اگه براش آب بیاری،شاید نمیره
《برادرم برادرم عباس ابالفضل》
🏴بند سوم
پاشو داداشم،ابالفضل (ابوفاضل)۳
پاشو تا پاشم،ابالفضل (ابوفاضل)۳
کمرم رو تو شکستی (ابوفاضل)۳
راهِ چاره ام رو بستی (ابوفاضل)۳
کی زده تیر و به مشک تو
خونی شده چرا اشک تو
کی بریده دستاتو عباس
پیچیده تو صحرا بوی یاس
بلندشو دستمو بگیر،بی دست عالم
حالمو اینجوری نگیر،بی دست عالم
بلندشو قامتم خمید،ای دلخوشی ام
بلندشو مادرم رسید،ای دلخوشی ام
《برادرم برادرم عباس ابالفضل》
🙏التماس دعای خیر
✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
4_5838948708233774028.mp3
416.9K
نوحه حضرت ابالفضل ع
#زنجیرزنی
|⇦•خواهش کردم پیرهنت ...
#سینه_زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده به نفس سید مهدی حسینی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
خواهش کردم پیرهنت رو پس بدن،ندادن...
نیزه نیزه به کشتنت ادامه دادن...
خواهش کردم وقتی سرُ می بُرن،نباشم
حالا باید چه جوری از بدنت جدا شم
آه به حسین!
دعای هر نیمه شبم الله به حسین
گریه کنید هر سحرگاه به حسین
آه جگرم!
بعد تو سوخت حرمت اهل حرم
زمونه کرده با سرت همسفرم
آه جگرم!
چی به روز خیمه ها آوردند
ای وااای...سرُ بردن...
یادگاری مادرُ بردن
ای وای سرُ بردن
یادم مونده از سر نی سرتُ که دیدم
از رو ناقه از ته دل ناله می کشیدم
قرآن خوندی، مزد کلام تو سنگِ بام شد
بعد از عباس دور و بر خیمه ازدحام شد
آه به حسین!
پاشو بگو اینا همه ش خوابه حسین...
سر تو زیر نورِ مهتابه حسین...
آه تنِ تو...
چقدر نفسگیر شده کشتن تو
من روی سینه میذارم پیرهنتُ
زیر تیغ و شمشیر و سِنان بود
ای وای... نگران بود
خاتمش به دست ساربان بود
ای وای...نگران بود...
نگران کشتنش...
بی امان کشتنش...
ای حسینم!..ای حسینم!
ای ضیاء هر دو عینم
«من زینبِ صبور تو بودم، ولی حسین!
هنگام قتلِ صبرِ تو صبرم تمام شد...»
من و زا به راه نکن...
دست و پا که می زنی مادر و نگاه نکن....
من و چشم به راه نذار
* ابی عبدالله آمد وداع آخر و با زن و بچه ها بکنه.هر وقت می آمد دم خیمه ها اول فقط صدا میزد:یا زینب! انگار با هیچکس حسینکاری نداره. همه ی حرفش با زینبه. لحظه ی آخر که اومد وداع کنه دید همه ی سپر ولباسای حسینش خون آلوده، آخرین باری که اومد وداع کنه یه نگاه به قد وقامتش کرد دید این لبها ترک ترک شده بچه ها دارن نگاه میکنن. عمه ی سادات داره چیکار می کنه با ابی عبدالله هر کاری اینخانوم میکنه برا این بچه هادرسه.تا دید این لبها ترک ترک شده این چادرش رو بلند کرد این گرد و غبار و از صورت حسین پاک کرد.با یه پارچه ای این لبهای ترک ترکو خون آلود و محاسن رو دست کشید این خونها رو پاک کرد.حضرت زینب فرمود: ما رو به کی میسپاری حسین؟یه کاری کرد با دل ابی عبدالله که اگر بیشتر میخواست بایسته کار سخت میشد. دست رو قلب عمه سادات گذاشت آرام باش...آرام باش...وقتی که به سمت میدان راه افتاد دید یه صدایی از پشت سر داره بند دل ابی عبدالله رو پاره میکنه.همین جور که داشت می رفت دید یه صدایی داره میاد...مهلاً مهلا..لحظه ای نگذشت بچه ها صدای شِیهه ی ذوالجناح رو شنیدند.هنوز پرده ی خیمه رو بالا نزده بودن گفتن بابا داره برمیگرده عمه ی سادات دید دوید دید ذوالجناح بدون حسین داره میاد....
چه بلایی سر این بچه ها اومد اون لحظه ای که اسب بی صاحب رسید دست و یال اسب غرق خون بود.....یا ابا عبدالله....
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#ویژهٔ_ایام_محرم
#سید_مهدی_حسینی
خواهش کردم پیرهنتو پس بدن ندادن.mp3
33.18M
|⇦•خواهش کردم پیرهنت...
#سینه_زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده به نفس سید مهدی حسینی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
امام حسین علیه السلام:
کسی از اهوال و شدائد قیامت در أمان نمی باشد، مگر آن که در دنیا ترس از خدا داشته باشد.
📚بلاغة الحسین، ص 285
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
|⇦•خواهش کردم پیرهنت ...
#سینه_زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده به نفس سید مهدی حسینی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
خواهش کردم پیرهنت رو پس بدن،ندادن...
نیزه نیزه به کشتنت ادامه دادن...
خواهش کردم وقتی سرُ می بُرن،نباشم
حالا باید چه جوری از بدنت جدا شم
آه به حسین!
دعای هر نیمه شبم الله به حسین
گریه کنید هر سحرگاه به حسین
آه جگرم!
بعد تو سوخت حرمت اهل حرم
زمونه کرده با سرت همسفرم
آه جگرم!
چی به روز خیمه ها آوردند
ای وااای...سرُ بردن...
یادگاری مادرُ بردن
ای وای سرُ بردن
یادم مونده از سر نی سرتُ که دیدم
از رو ناقه از ته دل ناله می کشیدم
قرآن خوندی، مزد کلام تو سنگِ بام شد
بعد از عباس دور و بر خیمه ازدحام شد
آه به حسین!
پاشو بگو اینا همه ش خوابه حسین...
سر تو زیر نورِ مهتابه حسین...
آه تنِ تو...
چقدر نفسگیر شده کشتن تو
من روی سینه میذارم پیرهنتُ
زیر تیغ و شمشیر و سِنان بود
ای وای... نگران بود
خاتمش به دست ساربان بود
ای وای...نگران بود...
نگران کشتنش...
بی امان کشتنش...
ای حسینم!..ای حسینم!
ای ضیاء هر دو عینم
«من زینبِ صبور تو بودم، ولی حسین!
هنگام قتلِ صبرِ تو صبرم تمام شد...»
من و زا به راه نکن...
دست و پا که می زنی مادر و نگاه نکن....
من و چشم به راه نذار
* ابی عبدالله آمد وداع آخر و با زن و بچه ها بکنه.هر وقت می آمد دم خیمه ها اول فقط صدا میزد:یا زینب! انگار با هیچکس حسینکاری نداره. همه ی حرفش با زینبه. لحظه ی آخر که اومد وداع کنه دید همه ی سپر ولباسای حسینش خون آلوده، آخرین باری که اومد وداع کنه یه نگاه به قد وقامتش کرد دید این لبها ترک ترک شده بچه ها دارن نگاه میکنن. عمه ی سادات داره چیکار می کنه با ابی عبدالله هر کاری اینخانوم میکنه برا این بچه هادرسه.تا دید این لبها ترک ترک شده این چادرش رو بلند کرد این گرد و غبار و از صورت حسین پاک کرد.با یه پارچه ای این لبهای ترک ترکو خون آلود و محاسن رو دست کشید این خونها رو پاک کرد.حضرت زینب فرمود: ما رو به کی میسپاری حسین؟یه کاری کرد با دل ابی عبدالله که اگر بیشتر میخواست بایسته کار سخت میشد. دست رو قلب عمه سادات گذاشت آرام باش...آرام باش...وقتی که به سمت میدان راه افتاد دید یه صدایی از پشت سر داره بند دل ابی عبدالله رو پاره میکنه.همین جور که داشت می رفت دید یه صدایی داره میاد...مهلاً مهلا..لحظه ای نگذشت بچه ها صدای شِیهه ی ذوالجناح رو شنیدند.هنوز پرده ی خیمه رو بالا نزده بودن گفتن بابا داره برمیگرده عمه ی سادات دید دوید دید ذوالجناح بدون حسین داره میاد....
چه بلایی سر این بچه ها اومد اون لحظه ای که اسب بی صاحب رسید دست و یال اسب غرق خون بود.....یا ابا عبدالله....
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#ویژهٔ_ایام_محرم
#سید_مهدی_حسینی
خواهش کردم پیرهنتو پس بدن ندادن.mp3
33.18M
|⇦•خواهش کردم پیرهنت...
#سینه_زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده به نفس سید مهدی حسینی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
امام حسین علیه السلام:
کسی از اهوال و شدائد قیامت در أمان نمی باشد، مگر آن که در دنیا ترس از خدا داشته باشد.
📚بلاغة الحسین، ص 285
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
|⇦•غریب و زخمی و بی حالی...
#سینه_زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده به نفس کربلایی حسین سیب سرخی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
غریب و زخمی و بی حالی
به فکر غارت و جنجالی
نفس نمونده برات آقا
سه ساعته توی گودالی
چشمات جایی رو نمیبینه
سینه ی تو چرا سنگینه
میدید که هیچکسی دورت نیست
میزد تو رو با طُمأنینه
سنگدلی شون از حد گذشته
چقدر تو قتلگاه بهت بد گذشته
خیر نبینه اون بی حیا که
از روی پیکر تو با لگد گذشته
«ای وای حسینم...واای حسینم..»
تو پادشاه عالِمینی
حق تو که سنگ و عصا نیست
ای همه ی هستی زینب
جای تو زیر دست و پا نیست
*بلند شو داداش! اینا به این نیزه ها اکتفا نکردن. دستور دادن اسباشون رو نعل تازه بزنن...*
چی بگم از این همه نیزه
امون از این همه جسارت
کار تو وقتی که تموم شد
تازه میان برای غارت
قلبِ زینب چه بی قراره
رسیده وقت بوسه از گلوی پاره
توی گودال افتادی بی حال
پیکر تو یه جای سالمی نداره
«ای وای حسینم...واای حسینم»
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#ویژهٔ_ایام_محرم
#کربلایی_حسین_سیب_سرخی
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
غریب و زخمی و بیحالی.mp3
5.77M
|⇦غریب و زخمی و بی حالی...
#سینه_زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده به نفس کربلایی حسین سیب سرخی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
امام حسین عليه السلام:
ملّتى كه خشنودى مردم را با خشم خدا معامله كند هرگز رستگار نخواهد شد.
📚عوالم ج ۱۷، ص ۲۳۴
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
|⇦•پا پس نمیکشه...
#سینه_زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده به نفس کربلایی حسین ستوده•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
پا پس نمیکشه همه رفتند ولی شمر
که دست نمیکشه
زینب رسید و گفت مادر بیا ببین
دیگه نفس نمیکشه
تاختند اونا که مُلک ری رو باختند
بدجوری با هم دیگه ساختند
تو رو توی گودی انداختند
زیر و رو شدی، پشت و رو شدی
چه جوری با مادرت روبه رو شدی
بیهوا زدند، با عصا زدند
جلو خواهر تو با کف پا زدند
«ای حسین من»
بارون نیزه بود
یه مسلمون برا آب دادن اصغرش نبود
لب تشنه کشتنش
وسط روز ولی آسمونا شدند کبود
بردند تو مجلسی که مِی خوردند
خیلی زینبت رو آزردند
بردند آبرو،پس کجاست عمو
که ببینه ما شدیم با کی روبه رو
چشمشون زدند، بی امون زدند
چرا دیگه تو رو با خیزرون زدند
«ای حسین من»
روضهی شام بلا دشواره
ای وای، ای وای
جای زینب مگه تو بازاره
ای وای، ای وای
دق کرد خواهرت
روزگار زینبت شده سیاه
دق کرد خواهرت
وقتی مادرت رسید تو قتلگاه
دختری که پُره از احساسه
ای وای، ای وای
غصّه داره روضههاش عباسه
ای وای، ای وای
حق داشت جون بده
وقتی تو خرابه اومد سر تو
حق داشت جون بده
دستِ زجرِ چرا انگشتر تو؟
حق داشت جون بده
«ای حسین من»
قربون صدا زدنت؛ خیلی بیهوا زدنت
حال و روی چادرمه؛ خاک دست و پا زدنت
من سر قرار اومدم، توی نیزهزار اومدم
از تو دل نکندم حسین، با خودم کنار اومدم
تا چشمم کار میکنه
نیزه، نیزه، نیزه نیزه میبینم
داره با تو چیکار میکنه
نیزه، نیزه، نیزه نیزه میبینم
گریه چشمام رو تار میکنه
کِی دلش اومد بزنه، کِی اومد لگد بزنه
یه نفر یه حرفی به این شمرِ نابلد بزنه
رو خاکِ داغ کربلا
کشته، کشته، کشته، کشته میبینم
من دَفَنَهُ اَهلَ القُری
حتی بالای نیزهها
من برم کجا چه کنم؟
بعد کربلا چه کنم؟
پیکر تو جا بمونه
زیر نیزهها چه کنم؟
از تشنگی دور و بَرو
تیره، تیره، تیره، تیره میبینم
این ساعتهای آخر رو
تیره، تیره، تیره، تیره میبینم
داره خون میریزه از زخم تنت آروم
من فدای غربتت سَیدُنا المَظلوم
تو سر و صدا و ازدحام جمعیّت
پیچیده تو مقتلت ضَجهی یه مظلوم
بمیره مادر برات
که انقدر ناخوش شدی
زیر دست و پاهاشون
یکی ته گودال لباست رو پرت کرد
شلوغی خیمه حواست رو پرت کرد
عذاب کردنت منع آب کردنت
شبیه گندم ری آسیاب کردنت
تمومه حسین روبرومه حسین
خودت بگو که پیکرت کدومه حسین؟
«ای حسین من»
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#ویژهٔ_ایام_محرم
#کربلایی_حسین_ستوده
پا پس نمیکشه.mp3
27.04M
|⇦پا پس نمیکشه...
#سینه_زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده به نفس کربلایی حسین ستوده•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
امام حسین(ع):
نعمت ها تا هستند ناشناخته اند و همین که رفتند قدرشان شناخته مى شوند....
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
هدایت شده از آسمان
نبش قبر حضرت رقیه سلام الله علیها
ملا محمدهاشم خراسانی(ره) حکایت نبش قبر حضرت رقیه سلام الله علیها توسط ایشان به منظور ترمیم قبر و رفع آبگرفتگی مضجع شریف حضرت رقیه(س) در سال ۱۲۸۰ هجری، را این چنین نقل میکند.
تاریخ انتشار : 1398/2/28
بازدید : 25505
ملا محمدهاشم خراسانی(ره) حکایت نبش قبر حضرت رقیه سلام الله علیها توسط ایشان به منظور ترمیم قبر و رفع آبگرفتگی مضجع شریف حضرت رقیه(س) در سال ۱۲۸۰ هجری، را نقل میکند:
جناب آقا سیّد ابراهیم دمشقی که نَسَبش به سیّد مرتضی علمالهدی منتهی میشد و سنّ شریفش بیش از 90 سال بود، سه دختر داشت و اولاد پسر نداشت. شبی دختر بزرگ ایشان حضرت رقیّه دختر امام حسین علیهالسلام را در خواب دید که فرمودند: «به پدرت بگو: به والی بگوید: میان لحد و جسد من آب افتاده، و بدن من در اذّیت است، بیاید قبر و لحد مرا تعمیر کند.»
دختر به سيّد عرض کرد، ولی سیّد از ترس اهل تسنّن، به خواب اعتنا ننمود. شب دوّم دختر وسطی سیّد همین خواب را دید و به پدر گفت، ترتیب اثری نداد. شب سوّم دختر کوچک سیّد همین خواب را دید و به پدر گفت، باز ترتیب اثری نداد. شب چهارم خود سیّد حضرت رقیّه را در خواب دید که به طریق عتاب فرمودند: چرا والی را خبردار نکردی؟!
سیّد بیدار شد، صبح نزد والی شام رفت و خوابش را گفت. والی به علماء و صلحاء شام از شیعه و سنّی امر کرد که غسل کنند و لباسهای پاکیزه بپوشند، به دست هر کس قفل ورودی حرم مطهّر باز شد، همان کس برود و قبر مقدّس او را نبش کند، پیکر را بیرون آورد تا قبر را تعمیر کنند.
صلحاء و بزرگان از شیعه و سنّی در کمال آداب غسل کردند و لباس پاکیزه پوشیدند، قفل به دست هیچ کس باز نشد مگر به دست خود مرحوم سیّد، و چون میان حرم آمدند کلنگ هیچ کدام بر زمین اثر نکرد، مگر به دست سیّد ابراهیم.
حرم را قُرق کردند و لحد را شکافتند. دیدند بدن نازنین حضرت رقیه سلامالله علیها، میان لحد و کفن صحیح و سالم است اما آب زیادی میان لحد جمع شده است.
سیّدابراهیم در قبر رفت، همین که خشت بالای سر را برداشت دیدند ،سیّد افتاد. زیر بغلش را گرفتند،
هی میگفت: «ای وای بر من.. وای بر من..
به ما گفته بودند یزید لعنةالله علیه، زن غسّاله و کفن فرستاده ولی اکنون فهمیدم دروغ بوده، چون دختر با پیراهن خودش دفن شده. من بدن را منتقل نمیکنم، میترسم بدن را منتقل کنم و دیگر به عنوان "رقیّه بنت الحسین" شناخته نشود و من نتوانم جواب بدهم.
سیّد بدن شریف را از میان لحد بیرون آورد و بر روی زانوی خود نهاد و سه روز بدین گونه بالای زانو خود نگه داشت و گریه میکرد تا اینکه قبر را تعمیر کردند.
وقت نماز که می شد سیّد بدن حضرت را بالای جایی پاکیزه میگذاشت. پس از فراغ از نماز برمیداشت و بر زانو مینهاد، تا اینکه از تعمیر قبر و لحد فارغ شدند، سید بدن را دفن کرد.
و از معجزه آن حضرت این که سیّد در این سه روز احتیاج به غذا و آب و تجدید وضو پیدا نکرد و چون خواست بدن را دفن کند دعا کرد که خداوند پسری به او عطا فرماید.
دعای سیّد به اجابت رسید و در سن پیری خداوند پسری به او لطف فرمود که نام او را "سیّد مصطفی" گذاشت.
آنگاه والی واقعه را به سلطان عبدالحمید عثمانی نوشت؛ او هم تولیت زینبیّه و مرقد شریف حضرت رقیّه و امّ کلثوم و سکینه را به سید ابراهیم واگذار کرد.
این قضیه در سال ۱۲۴۲ هجری شمسی رخ داده و در کتاب «معالی» هم این قضیّه مجملاً نقل شده و در آخر اضافه کرده است:
«فَنزلَ فی قبرها و وَضع علیها ثوباً لفَّها فیه و أخْرجها، فإذا هی بنتٌ صغیرةٌ دُونَ البُلوغِ و کانَ متْنُها مجروحةً مِنْ کثرةِ الضَّرب»
«آن سیّد جلیل وارد قبر شد و پارچه ای بر او پیچید و او را خارج نمود، دختر کوچکی بود که هنوز به سن بلوغ نرسیده، و پشت شریفش از زیادی ضربات مجروح بود.»
پس از درگذشت سیّد ابراهیم، تولیت آن مشاهد مشرفه به پسرش سیّد مصطفی و بعد از او به فرزندش سیّد عبّاس رسید.فرزندان سیّد ابراهیم دمشقی معروف و مشهور به "مستجاب الدعوه" هستند.
منابع:
1-اسرار الشهادة، صفحه ٤٠٦.
2-منتخب التواریخ، صفحه ۳۸۸.
3-مقتل جامع مقدم، جلد ۲، صفحه ۲۰۸.
تراجم اعلام النساء، جلد ۲، صفحه ۱۰۳.
هدایت شده از آسمان
چون جدا گردید از پیکر سَرَش
اسب ، راندیم از جفا بر پیکرش
راوی میگوید: ده نفری که بر بدن سید الشهدا اسب تاخته بودند، به مجلس ابن زیاد وارد شدند و در مقابل او ایستادند.
اسید بن مالک، یکی از ده نفر برای اعلام جنایتشان به ابن زیاد شعری را خواند:
ما بودیم که با اسبهای بلندقامت و تندرو بر بدن حسین تاختیم
ابتدا کمر او و سپس سینهاش را خرد کردیم
تا جایی که استخوانهای سینهاش آسیاب شد...
ابن زیاد به آنها جایزه کم ارزشی داد.
ابوعمر زاهد میگوید: به چهره این ده نفر که نگاه کردیم، دیدیم همگی حرام زاده هستند.
مختار این ده نفر را دستگیر کرد. دست و پایشان را با زنجیر آهنی بست و اسب بر پشتشان تازاند تا همگی هلاک شدند.
منبع: اللهوف علی قتلى الطفوف