eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
18.3هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.7هزار ویدیو
428 فایل
#کانال_نوحه_وروضه_یازینب_سلام_الله_علیها http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات التماس_دعای_فرج_وعاقبت_بخیری ⛔️کپی مطالب بدون نام کانال ممنوع⛔️
مشاهده در ایتا
دانلود
. |⇦•از قوم‌ ما کسی... و توسل به حضرت زینب کبری سلام الله علیها اجرا شده به نفس حجت الاسلام یونس سمیعی ●━━━━━━─────── الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم *آقاجان یابن الحسن!شما خودتون فرمودین: یا جَدّاه! اگه اشک چشمم تمام بشه من برای شما خون گریه می‌کنم... امام رضا علیه السلام فرمود: اونقدر ما برا جدمون گریه می‌کنیم پلک‌ هامون زخم میشه... گریه‌های شما کجا و گریه ما کجا؟! عالِمی در عالَم رویا از امام زمان (عج) سؤال کرد، یا صاحب الزمان! فرمودید: خون گریه می‌کنم، برا کدوم مصیبت کربلا خون گریه می‌کنید؟ مصیبت علی اکبرِ؟ گفت علی اکبرم خون گریه می‌کنه. مصیبت عباس ِ؟ فرمود عمو جانمون هم خون گریه می‌کنه. آقا کدوم مصیبتِ؟ صدای نالش بلند شد، صدا زد: امان از اسیری عمه جانمون زینب… آخه گفت: داداش! حسینم!* از قوم ما کسی به اسارت نرفته بود حتی کسی به بزم جسارت نرفته بود *ببین روزگار زینب به کجا رسید! دیدن اُمّ حبیبه داره نذری میده، تا لقمه در دهان این بچه ها گذاشت. سریع گرفت بی بی زینب، گفت: صدقه بر ما حرام است. اُم‌حبیبه گفت: خانوم من نذر دارم هر اسیری تو کوفه میاد غذا بدم. خانوم فرمودن: براچی نذر کردی؟ گفت نذر کردم یه بار دیگه خانومم زینب رو ببینم. اُم‌حبیبه کنیز خانه ی زینب بوده، بعد گفت شما را از کجا آوردند؟ بی بی گفت: ما از مدینةُ النبی شهر پیغمبریم. یهو بهم ریخت،گفت: کدوم محله؟ گفت: بنی هاشم، دید این سبد نون رو رها کرد گفت: خانوم! بگو ببینم خانومم زینب رو می‌شناسی یا نه؟! یه وقت صدا زد اُم حبیبه! حق داری زینبت رو نشناسی، من زینبم. گفت: باورم نمیشه، چرا؟ آخه زینب هرجا می‌رفت با حسینش میرفت، پس کو حسینت؟! گفت سرت رو بالا بیار اون سری که رو نیزه داره میدرخشه سر حسین منه... حسین جان! چقدر دلم برا حرمت تنگ شده... از همین جا دلت رو روونه ی کربلا کن. "اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْن وَ عَلی عَلَیِ بْن الْحُسَین وَ عَلی اَوْلادِ الْحْسَیْن وَ عَلی اَصحابِ الْحُسَین."  ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•امسال هم‌گدای ... و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده به نفس حجت الاسلام یونس سمیعی ●━━━━━━─────── امسال هم گدای شب جمعه حرم با یک دعای مادرتان بی حساب شد ما را بخر، عزیزِ دلِ شاهِ کربلا جان کسی که صورتش از خون خَضاب شد نازم به بانویی که به معراج قتلگاه در پاسخش نوای "اِلیّ" خطاب شد *امّا بمیرم برای اون خانومی که تو گودال هی نیزه شکسته ها رو کنار می زد،شمشیر شکسته ها رو کنار می زد، سنگها را کنار می زد،چوب ها رو کنار می زد، هی صدا می زد:* گلی گم کرده ام می جویم او را به هر گل میرسم می بویم او را گل من یک نشانی در بدن داشت یکی پیراهن کهنه به تن داشت *انقدر صدا زد:حسین من! یه وقت دیدن از حلقوم بریده صدا اومد: "اُخَیَّ اِلیّ"تا نگاهش به بدن بی سر افتاد هی صدا می زد: "یا رسول الله ! هذا حسینُ مُرَمِّلُ بِالدِّماء."ببین امت تو با پسرت چه کردند.. این بدن بی سر رو در آغوش گرفت لبهارو به رگ های بریده گذاشت... شب جمعه و کربلا،هرکی از این قافله جامونده امشب دلش رو ببره کربلا، امشب هم ابی عبدالله جامونده هارو میخره. بگو اوضاع ام خرابه، زمین خوردم، بیچاره ام، هرچی نگاه میکنم میبینم توشه ای اندوخته نکردم.. ای پناه و ملجاء بی پناهان حسین ای آقای گناهکاران حسین امشب به حقِّ علی اصغرت نگاه به ما کن... از همین جا برو کربلا، به همین یه سلام ما رو بخرن برا ما بسه‌،یه سال مون رو جبران کردیم... السلامُ عَلَی الْحُسین وَ عَلی علی ابْنِ الْحُسین وَ علی اَولادِ الْحُسین وَ علی اَصْحابِ الْحُسین...* ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦•ای خون جگرِ قامتِ زینب... و روحی له الفدا ویژه شهادت حضرت زینب سلام الله علیها به نفس حجت الاسلام یونس سمیعی ●━━━━━━─────── "الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم" ای داغدار اصلی این روضه ها بیا صاحب عزای ماتمِ کرب و بلا بیا تنها امیدِ خلق جهان یابن فاطمه ای مُنتهای آروزی اولیاء بیا بالا گرفته ایم برایت دو دست را ای مرز استجابت قنوت و دعا بیا فهمیده ایم با همه دنیا غریبه ای دیگر به جان مادرت ای آشنا بیا هفته به هفته میگذرد با خیالِ تو پس لااقل به حُرمتِ خونِ خدا بیا بیش از هزار سال تو هم گریه کرده ای ای خون جگرِ قامتِ زینبِ کبری بیا *تا تو نیايي هيچی عوض نمیشه، تا تو نیایی هیچی درست نمیشه... ای آقایی که خودت فرمودی: یا جَدّاه! اگه اشک چشمم تمام بشه من خون گریه میکنم... اما ما هنوز نشده خون برا جدت ابی عبدالله گریه کنیم، امام رضا فرمودند: أقرَحَ جُفُونَنا اونقدر ما برا جدمون گریه می کنیم پلک هامون زخم میشه... یا صاحب الزمان! گریه های شما کجا و گریه های ما کجا؟... آخه سئوال کرد اون عارف در عالم رویا، یا صاحب الزمان! فرمودید: خون گریه میکنم، برا کدوم مصیبت خون گریه می کنید؟ مصیبت علی اکبرِ؟ فرمود: علی اکبر هم خون گریه میکنه... مصیبتِ عباسِ؟ فرمود: عموجانمون هم خون گریه میکنه... آقا کدوم مصیبتِ؟ صدا ناله ی امام زمان بلند شد، فرمودن: امان از اسیریِ عمه جانمون زینب... آخه گفت: داداش! حسين!...* از قوم ما کسی به اسارت نرفته بود حتی کسی به بزم جسارت نرفته بود *ببین روزگار زینب به کجا رسید، دیدن اُم حبیبه داره نذری میده، تا نذری رو به این اُسرا داد، بی بی زینب سریع گرفت، گفت: صدقه بر ما حرام است... اُم حبیبه گفت: خانوم جان! من نذر دارم، هر اسیری تو کوفه میاد بهش نذری میدم، بی بی فرمود: برا چه چیزی نذر کردی؟ صدا زد: نذرم اینه یه بار دیگه خانومم زینب رو ببینم... الله اکبر، کنیز خانه ی زینب بوده اُم حبیبه، بعد سئوال کرد: شمارو از كجا آوردن؟ بي بي فرمود: ما از شهر پیغمبر مدینه اومدیم... اُم حبیبه یهو بهم ریخت، باز سئوال کرد: از کدوم محله؟ بی بی فرمود: بنی هاشم... سبد نذری رو رها کرد، گفت: خانوم! بگو خانومم زینب رو میشناسی یا نه؟ یه وقت بی بی صدا زد: اُم حبیبه! حق داری زینب رو نشناسی، من زینبم... اُم حبیبه صدا زد: باورم نمیشه زینب باشی، چرا؟ گفت: آخه زینبی رو که من میشناسم هر جا میرفت با حسینش بود، پس تو حسینت کو؟ گفت: تو سرت رو بالا بیار، اون سری که روی نیزه میدرخشه، سر حسین‌ِ منه... امشب تو هم دلت بره کربلا، حسین جان! چقدر دلم برا کربلات تنگ شده...از همین راه دور سلام بدیم... "اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْن وَ عَلی عَلَیِ بْن الْحُسَین وَ عَلی اَوْلادِ الْحْسَیْن وَ عَلی اَصحابِ الْحُسَین" بعد از روضه ی سیدالشهدا دعا مستجاب میشه، خدا رو با این اسم صدا بزنیم، هفت مرتبه:یا أَرْحَمَ الرّاحِمین... به دستانِ بسته ی زینب، دست ما جلو نامرد دراز مگردان، همه مرضا شفا مرحمت بفرما، اموات، گذشتگان بد وارث و بی وارث همه رو امشب غریق رحمتت بفرما، ظهور امام زمان ما برسان، رهبر و مملکت ما محفوظ بدار، دشمنان ما سرنگون بگردان، هر کسی امشب به هر حاجت و مطلبی وارد این مجلس عزا شده حاجت روا بگردان، بِنَبیٍّ وَ آله رَحِمَ اللهُ مَن یَقراءُ الفاتحه مَعَ الصَلَوات... .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•ای خون جگرِ قامتِ زینب... و روحی له الفدا ویژه شهادت حضرت زینب سلام الله علیها به نفس حجت الاسلام یونس سمیعی ●━━━━━━─────── "الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ و عَجّل فَرَجَهم" ای داغدار اصلی این روضه ها بیا صاحب عزای ماتمِ کرب و بلا بیا تنها امیدِ خلق جهان یابن فاطمه ای مُنتهای آروزی اولیاء بیا بالا گرفته ایم برایت دو دست را ای مرز استجابت قنوت و دعا بیا فهمیده ایم با همه دنیا غریبه ای دیگر به جان مادرت ای آشنا بیا هفته به هفته میگذرد با خیالِ تو پس لااقل به حُرمتِ خونِ خدا بیا بیش از هزار سال تو هم گریه کرده ای ای خون جگرِ قامتِ زینبِ کبری بیا *تا تو نیايي هيچی عوض نمیشه، تا تو نیایی هیچی درست نمیشه... ای آقایی که خودت فرمودی: یا جَدّاه! اگه اشک چشمم تمام بشه من خون گریه میکنم... اما ما هنوز نشده خون برا جدت ابی عبدالله گریه کنیم، امام رضا فرمودند: أقرَحَ جُفُونَنا اونقدر ما برا جدمون گریه می کنیم پلک هامون زخم میشه... یا صاحب الزمان! گریه های شما کجا و گریه های ما کجا؟... آخه سئوال کرد اون عارف در عالم رویا، یا صاحب الزمان! فرمودید: خون گریه میکنم، برا کدوم مصیبت خون گریه می کنید؟ مصیبت علی اکبرِ؟ فرمود: علی اکبر هم خون گریه میکنه... مصیبتِ عباسِ؟ فرمود: عموجانمون هم خون گریه میکنه... آقا کدوم مصیبتِ؟ صدا ناله ی امام زمان بلند شد، فرمودن: امان از اسیریِ عمه جانمون زینب... آخه گفت: داداش! حسين!...* از قوم ما کسی به اسارت نرفته بود حتی کسی به بزم جسارت نرفته بود *ببین روزگار زینب به کجا رسید، دیدن اُم حبیبه داره نذری میده، تا نذری رو به این اُسرا داد، بی بی زینب سریع گرفت، گفت: صدقه بر ما حرام است... اُم حبیبه گفت: خانوم جان! من نذر دارم، هر اسیری تو کوفه میاد بهش نذری میدم، بی بی فرمود: برا چه چیزی نذر کردی؟ صدا زد: نذرم اینه یه بار دیگه خانومم زینب رو ببینم... الله اکبر، کنیز خانه ی زینب بوده اُم حبیبه، بعد سئوال کرد: شمارو از كجا آوردن؟ بي بي فرمود: ما از شهر پیغمبر مدینه اومدیم... اُم حبیبه یهو بهم ریخت، باز سئوال کرد: از کدوم محله؟ بی بی فرمود: بنی هاشم... سبد نذری رو رها کرد، گفت: خانوم! بگو خانومم زینب رو میشناسی یا نه؟ یه وقت بی بی صدا زد: اُم حبیبه! حق داری زینب رو نشناسی، من زینبم... اُم حبیبه صدا زد: باورم نمیشه زینب باشی، چرا؟ گفت: آخه زینبی رو که من میشناسم هر جا میرفت با حسینش بود، پس تو حسینت کو؟ گفت: تو سرت رو بالا بیار، اون سری که روی نیزه میدرخشه، سر حسین‌ِ منه... امشب تو هم دلت بره کربلا، حسین جان! چقدر دلم برا کربلات تنگ شده...از همین راه دور سلام بدیم... "اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْن وَ عَلی عَلَیِ بْن الْحُسَین وَ عَلی اَوْلادِ الْحْسَیْن وَ عَلی اَصحابِ الْحُسَین" بعد از روضه ی سیدالشهدا دعا مستجاب میشه، خدا رو با این اسم صدا بزنیم، هفت مرتبه:یا أَرْحَمَ الرّاحِمین... به دستانِ بسته ی زینب، دست ما جلو نامرد دراز مگردان، همه مرضا شفا مرحمت بفرما، اموات، گذشتگان بد وارث و بی وارث همه رو امشب غریق رحمتت بفرما، ظهور امام زمان ما برسان، رهبر و مملکت ما محفوظ بدار، دشمنان ما سرنگون بگردان، هر کسی امشب به هر حاجت و مطلبی وارد این مجلس عزا شده حاجت روا بگردان، بِنَبیٍّ وَ آله رَحِمَ اللهُ مَن یَقراءُ الفاتحه مَعَ الصَلَوات... .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇