eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
13.6هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
331 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
. فاطمیه؛ زبان حال مولا(ع) و حضرت زهرا(س) دخترت گریه می کند حالا روی دستش سه تا کفن مانده بین این ای که وا کرده سه کفن دو پیرهن مانده با نفسهای آخرت گفتیش این کفنها برای خانه ی ماست پدر و مادر و من اما پیرهن ها برای کرببلاست اولین پیرهن که میبینی این که کوچکتر است دخترکم قسمت محسنم نشد اما به تنِ اصغر است دخترکم هدیه کن بر رباب و در بغلش نوه ام را ببوس اصغر را دوّمین اش برای بی کفن است به تنش تا که کرد،خنجر را بوسه ای زن به گودی زیرش قبل تیغ و سنان و سر نیزه قبل از اینکه خنجرش با زور می زند نانجیب بر نیزه بعد غارت حرامیان را دید تبر و دشنه تیز می کردند با لباسی که از تنش کندند تیغشان را تمیز می کردند دید حتی لباس اصغر نیست نخ قنداقه هم به غارت رفت وای دست رباب را بستند بین نا محرمان اسارت رفت شاعر: . . *صدا زد زینبُ .. دخترم بیا ، مادر میخواد وصیت کنه. فرمود ای کنار گذاشتم ، میشه برا مادر بیاری؟ .. بقچه رو آورد گذاشت جلو مادر . گفت زینبم درِ بقچه رو باز کن . با همون دستایِ کوچولوش گره‌ها رو باز کرد ، دید سه‌ تا کفن میونه بقچه‌ ست ... دخترم اولین کفن مال منه .. کفنِ دوم مال بابات علیِ .. کفنِ سوم مال حسنِ .. یه مرتبه دید متحیرانه داره نگاه میکنه ... میگه زینب یه آهی کشید ، مادر نکنه حسینُ یادت رفته؟! ... یه مرتبه دوتایی گریه کردن .. صدا زد نه زینبم فراموشم نشده ، برا حسینم یه پیراهن دوختم. این پیراهنُ بهش بده ، لحظه‌ای که میخواست بره میدان ، از طرف من زیر گلوی حسینمُ ببوس ... داره حسینش میره، یه مرتبه دید داره صدا میزنه « مهلاً مهلاً » همینطور داره میره ، دوباره صدا زد : « مهلاً مهلاً » داره میره .. اما یه‌مرتبه صدا زد « یابن الزهرا ... » تا گفت یابن الزهرا برگشت .. چی میگی زینبم ؟.. صدا زد وصیت مادرمه؛ یه بوسه زیر گلویِ حسینش زد ... کاش به همینجا ختم میشد ، اما این بوسه ، بوسۀ آخر زینب نبود .. اینجا گلوی سالم حسینُ بوسه زد. اما چند ساعت بعد اومد تو گودال ، این نیزه شکسته‌ها رو کنار زد ... آی حسین .... به .
. شرمنده اَم ز چشمِ ترِ تو، حلال کن امروز می‌روم ز برِ تو، حلال کن این چند روزه خیلی اذیت شدی علی زهرا شده ست دردِ سرِ تو، حلال کن با من بگو که فاطمه جان راضی اَم، برو ای داغِ من، غمِ دگرِ تو، حلال کن از بسکه از مصائبِ من خونجگر شدی بانوی توست خونجگرِ تو، حلال کن این رکنِ دوم است که از دست می‌دهی خَم می‌شود اگر کمرِ تو، حلال کن زینب که خود، چو اُمِ ابیها شود، ولی جانِ تو و دوتا پسرِ تو، حلال کن گفتم بخود: برو که نشد یاورِ علی... فریادهای پُر ثمرِ تو، حلال کن مَردم به فکرِ زندگیِ عادیِ خودند این است دردِ بیشترِ تو، حلال کن گر دربِ خانه، آینۀ دِق شود، ببخش مسمارِ درب، نیشترِ تو، حلال کن غسلم بده شبانه و دفنم شبانه نیز هر حرف ماند، پشتِ سرِ تو، حلال کن ای آبِ غسلِ پیکرِ زخمیِ فاطمه... اشکِ زلالِ چشمِ ترِ تو، حلال کن دستت اگر به این وَرَمِ بازویم رسید دیدی شکسته چون سپرِ تو، حالا کن با زینبم بگو، کفنم را بیاورد چون ماند بی کفن پسرِ تو، حلال کن ✍ .
۴۱ شد شام غریبان و علی گشته دلش خون زینب به کنار حسن تو شده محزون ای نور وجودم،غمگین تو بودم گریان تو هستم،ای یاس کبودم مظلومه یا زهرا۲ شد شام غریبان علی آمد به کنارت چون کعبه ی دل بهر علی گشته مزارت ای کوه اطاعت،من فدای صبرت گریم ز فراقت،در کنار قبرت مظلومه یا زهرا۲ شد شام غریبان حسنین در غم و گریان از سوز غمت زینب تو گشته پریشان بانوی یگانه،رفتی تو ز خانه یا فاطمه گشته،اشک من روانه مظلومه یا زهرا۲ شد شام غریبان و نگر یار غریبم با یاد غمت فاطمه بی صبر و شکیبم ای مظهر تقوا،ای روح تولا رفتی و پس از تو،حیدر شده تنها مظلومه یا زهرا۲ شد شام غریبان و دلم خون ز غم توست دلسوخته حیدر ز غم و عمر کم توست ای نور دو دیده،ای یاس شهیده از سوز غم تو،قامتم خمیده مظلومه یا زهرا۲ ..................... ۴۵ با داغ تو یا فاطمه جان شب شده روزم من پیکر پاکت بدهم غسل و بسوزم نالم به کنارت،گشته بی قرارت خون گریه کنم من،بهر یادگارت یا فاطمه جانم۲ خون گریه کنم تا بدهم غسل تن تو نالد ز برای تو حسین و حسن تو ای نور دو دیده،دسته گل چیده هنگامه ی غسلت،قامتم خمیده یا فاطمه جانم۲ تا این که نمایم کفنت خون دل من شد سوزانده تر از ماتم تو اشک حسن شد رفتی ز بر من،ای محرم رازم زین ماتم عظمی،در سوز و گدازم یا فاطمه جانم۲ تا غسل نمودم بدنت یار غریبم از دیدن رخسار تو غم گشته نصیبم شد خانه ی حیدر،غرق محن امشب ریزد ز دو دیده،اشک حسن امشب یا فاطمه جانم۲ تابوت تو را می برم از خانه دل شب گردیده کنار بدنت خون دل زینب می برم شبانه،پیکرت ز خانه یا فاطمه گشته،اشک من روانه یا فاطمه جانم۲ ................ ۳۹ تو رفتی و من سوزم و گریم ز برایت غمخانه شده بعد تو این بیت و سرایت یا فاطمه رفتی،خون شد جگر من ریزد ز غم تو،اشک بصر من زهرا گل حیدر۲ با گریه کنار بدن پاک تو هستم با دیدن رخسار تو از پا بنشستم ای روح و روانم،آرامش جانم رفتی و غمینم،یار قد کمانم زهرا گل حیدر۲ از ماتم تو جان علی آمده بر لب بر سینه زند از غم تو حضرت زینب گریان تو زهرا،شد نور دو عینت مجتبی بسوزد،همراه حسینت زهرا گل حیدر۲ خون شد دل من تا که بدیدم رخ نیلی گردیده کبود از ستم و ضربه ی سیلی وای از دل زینب،خون شد دل زینب داغ تو شرر زد،بر حاصل زینب زهرا گل حیدر۲ نور بصر حیدر کرار تو بودی بر آل علی محرم اسرار تو بودی ای یار غریبم،غم گشته نصیبم در کنار جسمت،بی صبر و شکیبم زهرا گل حیدر۲ ..................... . با تو سخنی گویم و این خواهش زهراست بانوی سرای تو علی زینب کبراست بنگر تو به حالم،بهر تو بنالم رخساره ی نیلی،گردیده مدالم مولی علی حیدر۴ شب غسل بده پیکر من را تو به خانه بنما کفنم یا علی با اشک روانه نگذار ببیند،زینب کفن من نگذار بریزد،اشک حسن من مولی علی حیدر۴ ای نور دل فاطمه کم گشته شکیبم شب دفن نما پیکر من یار غریبم با اشک روانه،تو ببر ز خانه پیکرم علی جان،کن دفن شبانه مولی علی حیدر۴ بیمار تو آماده ی رفتن شده حیدر ذکر لب زینب شده یا فاطمه مادر موسم وصال و،رفتنم رسیده من بمیرم از چه،قامتت خمیده مولی علی حیدر۴ من می روم از پیش تو ای یاور زهرا راهی بشود فاطمه ی تو سوی عقبی ای همسر مظلوم،از حق شدی محروم همچنان پیمبر،تو پاکی و معصوم مولی علی حیدر۴ .👇
وصیت.mp3
7.92M
وصیت من اینه... لحظه ی جون دادنم همه بگید یا حسین همه بگید ای خدا حساب این بنده رو فقط بزار با حسین لحظه ی مرگم حتما به رسم عهد و وفا سَرم رو برگردونید سوی کرب و بلا دستمو بر سینه بگذارید از ادب همه بگویید سلام حسین شَهِ تشنه لب حسین حسین یا حسین... حسین حسین یا حسین... وقت کفن پوشی اَم نوحه سرایی کنید یاد عزای حسین کنار تابوت من بپا کنید روضه یِ گریه ی برای حسین گریه کنید و به اَشک حسابی پاکم کنید به احترام حسین حلال و خاکم کنید لحد رو بگذارید به ذکر مولا حسین زیر خاکم کنید همه بگید یا حسین حسین حسین یا حسین... حسین حسین یا حسین... در شب اول قبرم آن دو ملک می بویند سینه ی این نوکر را به یک دگر می گویند حسین این جا بوده قبل از آمدن ما... این دلِ عاشق دارد عاشق روی حسین بوی گُل می دهد گرفته بوی حسین وقت گرفتاری... می گویم هر نفس... عزیز زهرا بیا... حسین به دادم برس... حسین به دادم برس... حسین به دادم برس... (دلسوخته)✍
. و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها ویژه ایام فاطمیه اجرا شده به نفس حاج احمد سلطانی ●━━━━━━─────── فکرِ اینکه میروی خانه خرابم میکند یادِ ایام وصال،غرقِ هجرانم مکن *خبر رسوندن به امیرالمومنین، مسجد بود آقا. دید داره برمیگرده از مسجد گفت: آقا اگه میخوای فاطمه اتو ببینی عجله کن دیگه نفسای آخرا رو میزد فاطمه.. بسترش و بین اتاقش پهن کرد.هیچوقت این موقع روز فاطمه نمی‌خوابید. اسماء، من می‌خوابم بعد از دقایقی صدام کن اگه صدامو نشنیدی زودتر آقامو خبر کن. اسماء میگه اومدم هر چه صدا زدم:یا فاطمه! یا قرة العین الرســـول!دیدم صدایی نمیاد از این خانوم.زودتر حسنین رو خبردار کردم برید باباتون رو صدا بزنید.. ای وای ای وای قربون دلت برم یا علی.. امیرالمومنین تا خبر و شنید با صورت از منبر به زمین افتادتمام دار و ندارش داره از دستش میره..به کی بگم زهرامو کشتن، به کی بگم شبها پهلوش درد میکرد..به هر شکلی بود رسید تا خونه ..این به هر شکلی که من میگم دارم مخففش میکنما آنقدر بین راه، زمین خورده و بلند شد. تا رسید خانه اش دید صدیقه اش افتاده روی زمین.. علی اینطور نبیندت زهرا جــان..بلند شو ای همهٔ لشکر علی. شروع کرد با فاطمه اش حرف زدن صداش کرد.. فاطمه جان! دید صدایی نمیاد..عزیزدلم زهرای علی! دید صدایی نمیاد..یه وقت صدا زد کلّمینی، من علی ام فاطمه با من حرف بزن. یه وقت دیدچشمای فاطمه اش باز شد مگه میشه برا دل علی چشمای فاطمه باز نشه ؟؟؟ بغضش تو سینه ش حبس شده، چیزی نمونده بود جان از بدن مفارقت کنه.تا چشماش باز شد،تا نگاهش خورد به اشکای علی، اشکهای زهرا هم جاری شدهر دو گریه کردن با هم آنقدر با هم گریه کردن و حرف زدن.. عزیز دلم داری میری..حالات و حرفاشون رو من که نمیتونم تو این لحنم بیارم که..خودت بدون چه جوری با هم حرف زدن زن و شوهری عزیزم؛ ببخش منو زندگی خوبی نداشتم..یا زندگیمون خیلی خوب بود خرابش کردن چشممون زدن زهرا ..اینجا وقتی علی فاطمه شو صدا زد صدیقه طاهره چشماشو باز کرد با علی حرف زد هاشو گفت.امّا "لایوم ک یومک یا اباعبدالله.." کجا می‌خوام برم؟ اونجایی که رباب از گوشه خیمه صدا میزد حســــیـــــن..اما اینجا پیکر درهمه.. تمام بدن مقطعُ الاعضا شده بمیرم برات ..صدا بزن حسیــــن... لطفی که کرده ای تو بمن، مادرم نکرد ای مهربان‌تر از پدر و مادرم حســیــن .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... .👇