eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
18.2هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.7هزار ویدیو
430 فایل
#کانال_نوحه_وروضه_یازینب_سلام_الله_علیها http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات التماس_دعای_فرج_وعاقبت_بخیری ⛔️کپی مطالب بدون نام کانال ممنوع⛔️
مشاهده در ایتا
دانلود
مادر مادر مادر شبی دیگر.mp3
زمان: حجم: 3.33M
📀 «مادر، مادر، مادر شبی دیگر...» از اجراهای به‌یادماندنی حاج در شب شهادت (سلام‌الله‌علیها) سال۱۳۷۶ مادر مادر مادر شبی دیگر به کنار من جان بر لب باش مادر چون کبوتر، نزنی پَر دو، سه روز دگر با زینب باش مادر بیمارم، شده گریه بر تو کارم به شفای تو، دل خوش دارم ای همه هست من ، نروی تو از دست من که دلم توان بی مادری ندارد بی تو زینبت یاوری ندارد ز سکوت تو هویدا، ز خموشی تو پیدا می سوزی و می سازی، گنجینۀ پر رازی می دانم امشب مادر، آماده پروازی گر می روی امشب، با خود ببر زینب زینب، زینب، زینب، مزن امشب تو دگر به دل مادر آذر من خود در افغانم، پریشانم که شوی تو زفردا بی مادر ای طرفدار من، که شدی پرستار من به آخر رسیده کار من خانه دارم زینب ، گل بی قرارم زینب به خدا که درد مادر دوا ندارد مادرت امید شفا ندارد تو پس از من یگانه ، بشوی چراغ خانه هم بر علی یاور باش ، هم بر حسین مادر باش من می روم اما تو ، همسنگر حیدر باش آسوده حالم کن ، زینب حلالم کن مادر مادر مادر شبی دیگر به کنار من جان بر لب باش مادر چون کبوتر، نزنی پَر دو، سه روز دگر با زینب باش ای بود و نبود من ای یاس کبود من زهرا زهرا تنها تکیه گاه من عشق بی گناه من زهرا زهرا از پیش من مرو زهرا زهرا جان حسن نرو زهرا زهرا کوه محکم علی تنها همدم علی برخیز از جا بی تو میخورم زمین آه و زاریم ببین بین غم ها بانوی صف شکن در سنگر باش حرف از سفر نزن با حیدر باش از پیش من مرو زهرا زهرا جان حسن نرو زهرا زهرا کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات
مادر مادر مادر شبی دیگر.mp3
زمان: حجم: 3.33M
📀 «مادر، مادر، مادر شبی دیگر...» از اجراهای به‌یادماندنی حاج در شب شهادت (سلام‌الله‌علیها) سال۱۳۷۶ مادر مادر مادر شبی دیگر به کنار من جان بر لب باش مادر چون کبوتر، نزنی پَر دو، سه روز دگر با زینب باش مادر بیمارم، شده گریه بر تو کارم به شفای تو، دل خوش دارم ای همه هست من ، نروی تو از دست من که دلم توان بی مادری ندارد بی تو زینبت یاوری ندارد ز سکوت تو هویدا، ز خموشی تو پیدا می سوزی و می سازی، گنجینۀ پر رازی می دانم امشب مادر، آماده پروازی گر می روی امشب، با خود ببر زینب زینب، زینب، زینب، مزن امشب تو دگر به دل مادر آذر من خود در افغانم، پریشانم که شوی تو زفردا بی مادر ای طرفدار من، که شدی پرستار من به آخر رسیده کار من خانه دارم زینب ، گل بی قرارم زینب به خدا که درد مادر دوا ندارد مادرت امید شفا ندارد تو پس از من یگانه ، بشوی چراغ خانه هم بر علی یاور باش ، هم بر حسین مادر باش من می روم اما تو ، همسنگر حیدر باش آسوده حالم کن ، زینب حلالم کن مادر مادر مادر شبی دیگر به کنار من جان بر لب باش مادر چون کبوتر، نزنی پَر دو، سه روز دگر با زینب باش ای بود و نبود من ای یاس کبود من زهرا زهرا تنها تکیه گاه من عشق بی گناه من زهرا زهرا از پیش من مرو زهرا زهرا جان حسن نرو زهرا زهرا کوه محکم علی تنها همدم علی برخیز از جا بی تو میخورم زمین آه و زاریم ببین بین غم ها بانوی صف شکن در سنگر باش حرف از سفر نزن با حیدر باش از پیش من مرو زهرا زهرا جان حسن نرو زهرا زهرا
@Maddahionlin4_5773930307895953847.mp3
زمان: حجم: 10.05M
💥سبک: 🎙مداح: 🎙مداح: 🏴 مادر مادر مادر شبی دیگر به کنار منه جان بر لب باش مادر چون کبوتر مزنی پر دو سه روز دیگر با زینب باش مادر بیمارم شده گریه بر تو کارم به شفای تو دلخوش دارم ای همه هست من نروی تو از دست من که دلم توان بی مادری ندارد بی تو زینبت یاوری ندارد ز سکوت تو هویداست ز خموشی تو پیداست میسوزی و مییسازی گنجینه پر رازی میدانم امشب مادر آماده پروازی گر میروی امشب با خود ببر زینب زینب زینب زینب مزن امشب تو دگر به دل مادر آذر من خود در افغانم پریشانم که شوی تو ز فردا بی مادر ای طرفدار من که شدی پرستار من به آخر رسیده کار من خانه دارم زینب گل بی قرارم زینب به خدا که درد مادر دوا ندارد مادرت امید شفا ندارد تو پس از من ای یگانه بشوی چراغ خانه هم بر علی یاور باش هم بر حسین مادر باش من میروم اما تو همسنگر حیدر باش آسوده حالم کن زینب حلالم کن گلچین مداحی باسبک🎤 ●بـروزتــریــن نوحه،شــور و روضـه ها از بـهتـریـن مداحـان کشور🎤
. |⇦•غصه دارم که چرا ... ویژهٔ ماه مبارک رمضان اجرا شده به نفسِ حاج‌ ●━━━━━━─────── غصه دارم که چرا سوز دعا نیست مرا رمضان آمده و حال بکا نیست مرا روزگاری به هوای همه کس بال زدم پر پرواز به درگاه شما نیست مرا * حال خودمو میگم. ان شاءالله که تو با این حال نباشی...* معصیت عادت من گشته و حالم خوش نیست لذتی در سحر نافله ها نیست مرا دست من خالی و هر بار تظاهر کردم کوله باری به جز از کبر و ریا نیست مرا چه کنم تا که جوابم نکنی یا الله بارالها به گمانم که بنا نیست مرا... *حالا خودت باقیشو بگو...* به حسین تو قسم قافیه را باخته ام اقتدایی به طریق شهدا نیست مرا * آخ! چقد دل آدم اینجا باز میشه...* روزی امشب ما دست کریم است کریم در کرم خانه ی او چون و چرا نیست مرا گوش این طایفه آواز گدا نشنیده * مگه میشه کسی در خونه امام حسن علیه السلام بره دست خالی برگرده. یا امام حسن امشب اینو از شما میخوایم...* قسمتم کن سحری گوشه ی بین الحرمین هوسی جز سفر کرب و بلا نیست مرا : ✍ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•طایر قدسم... و توسل به کریم اهل بیت مجتبی اجرا شده به نفسِ حاج‌ ●━━━━━━─────── طایر قدسم و بشکسته زکین بال و پرم آسمان سوخته از آه و سرشک بصرم من جگر پاره‌ی زهرا و علی هستم آه به همین جرم شده پاره تمام جگرم * اون عزیز اینطوری می‌فرمود. مرحوم حاج آقای رجبی می گفت، نقل از ایشون. روضه ابی عبدالله همگانیه. همه می تونن گریه کنن، ولی تو روضه امام حسن، اگر می بینی نمیتونی گریه کنی به چشمات التماس کن، بگو آبرو منو پهلو حضرت زهرا سلام الله علیها بخر. مادرش زهرا خیلی دوس داره برا پسرش اشک بریزی...* با همه غربت خود فاطمه را داشت علی حق گواه است که مظلوم‌ترم از پدرم یار بی مهر مرا قاتل و خانه مقتل زده از زهر جفا بر دل و بر جان شررم * گریه کردی، برا پاره های جگر من گریه کردی اما نه روضه من اینه که میخوام براتون بگم...* سالیان است که بگذشته از آن وقعه ولی صحنه‌ی کوچه و سیلی نرود از نظرم تیرها بر بدنم خورد ولیکن یادِ پهلوی فاطمه و خونِ روی میخ درم * نگاه کرد دور تا دور بسترشو. همه دارن گریه میکنن. اما ایراد به اباالفضل نگرفت. ایراد به زینب کبری نگرفت. ایراد به ام کلثوم و برادرای دیگه نگرفت. تا نگاه کرد دید ابی عبدالله داره اشک میریزه. فرمود: حسینم تو گریه نکن عزیز دلم." لا یوم کیومک یا اباعبدالله"...همین یه بیت روضه من. روضه ای که امام حسن علیه السلام داره میگه...* گیسویم گشت سپید از غم زهرا امّا از جفا چنگ نخورده‌ست دگر موی سرم : ✍ * بابا برای این موی سر فقط امام حسن علیه السلام گریه نمی کرد. مادرش زهرا کنار گودال نگاه میکرد هی میگفت...* یادش بخیر موی تو را شانه میزدم افتاده دست شمر همه خاطرات من * ای حسین ...* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦•ای که داری در دلت... مجتبی علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج‌ ●━━━━━━─────── ای که داری در دلت صدها امید آدمی زنده است اما با امید عاشقان را می برد بالا امید پس مشو هرگز از این در ناامید تو مگو ما را به آن شه بار نیست با کریمان کارها دشوار نیست پشت این در گاه گاهی آمدیم غالباً با روسیاهی آمدیم بین این دریا چو ماهی آمدیم گر چه هر دم با گناهی آمدیم صاحب این خانه بد رفتار نیست با کریمان کارها دشوار نیست ناسزا می گفت مردِ اهل شام در جوابش ساده فرمودی سلام می بری در خانه ات با احترام می گذاری در دهان او طعام آقا جان! هیچکس مثل تو سفره دار نیست با کریمان کارها دشوار نیست می روم مشهد خیابان ها شلوغ می روم در قم شبستان ها شلوغ کربلا هم کل ایوان ها شلوغ در مسیرش هم بیابان ها شلوغ هیچ کس مثل تو بی زوار نیست با کریمان کارها دشوار نیست کریم کاری به جز جود و کرم نداره آقام تو مدینه ست ولی حرم نداره شبها کابوس از چشم منِ کم سو نمی افتد تب من کم شده اما تب بانو نمی افتد *امام صادق علیه‌السلام فرمود: «برا مادر ما بلند بلند گریه کنید* غرورم را شکسته خنده نامحرمی یارب چه دردی دارد آن کوچه که با دارو نمی افتد جماعت داشت می آمد دلم لرزید می گفتم که بیخود راه نامردی به ما این سو نمی افتد *تا لحظه آخر هم می گفت تقصیر من بود که مادرم رو زدند.. همه زنها توی عرب رسم بوده که رو بنده می‌زدند از خونه بیرون می رفتند..مدام می گفت اگه من کنارش نبودم اصلا مادرم رو نمی شناخت..تا منو دید گفت این فاطمه ست .. تقصیر من بود مادرم سیلی خورد..* کشیدم قد به روی پایم و آن لحظه فهمیدم که حتی ردِّ باد سیلی اش بر روی گونه می افتد نشد حایل کند دستش گرفته بود چادر را که وقتی دست حایل شد کسی با رو نمی افتد به روی شانه ام دستی و دستی داشت بر دیوار به خود گفتم خیالت تخت باشد او نمی افتد *اما اون جایی که امام حسن براش جون داده اینه..* سیاهی رفت چشمانش سیاهی رفت چشمانم وگرنه مادری در کوچه بر زانو نمی افتد «وای مادرم وای مادرم» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
اللهم رب شهر رمضان.mp3
زمان: حجم: 2.55M
اللهم رب شهر رمضان الذی انزلت فیه القرآن ممنونتم آی مهربون دوباره امسال راهم دادی 🎙 حاج #️⃣ #️⃣ #️⃣ #️⃣ اللهم رب شهر رمضان الذی انزلت فیه القرآن من که میدونستم لایق مهمونیت نیستم اما با همه بی لیاقتیم دلم شور میزد نکنه نرسم به مهمونیت ممنونتم آی مهربون دوباره امسال راهم دادی و افترضت على عبادک فیه الصّیام‏ صلی علی محمد و آل محمد ارزقنی حج بیتک الحرام ارزقنی زیارت الحسین علیه السلام فى عامى هذا و فى کل عام و اغفر لى تلک الذنوب العظام فانّه لا یغفرها غیرک یا رحمن یا علاّم الهی العفو ...
. |⇦•پایان سال و... و مناجات با روحی له الفدا ویژهٔ ماه مبارک رمضان اجرا شده به نفسِ حاج‌ ●━━━━━━─────── پایان سال و وقت حساب وکتاب شد پیشانی ام به محضرتان خیس آب شد *پایان سال،همه حساب کتاب میکنن ببینن چه کار کردن،ضررکردن،استفاده کردن سود بردن،،،،ماهم حساب کتاب کنیم،چکارکردیم؟حساب ما که اینه؛..* هر روز با گناه دلت را شکسته ام بین من و تو این همه عصیان حجاب شد با این وجود تا که گره خورده کار من یا صاحب الزمانِ دلم مستجاب شد آقا جان! امسال هم‌گدای شب جمعه حرم با یک دعای مادرتان بی حساب شد ما را بخر عزیزِ دل شاه کربلا جانِ کسی که صورتش از خون خضاب شد * امام زمان نگات کنه،حضرت فرمود: من برای این روضه خون گریه میکنم؛..* عمریست روضه خواندم و باور نمیکنم زینب! چگونه وارد بزم شراب شد .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦•از بس گناه ... و مناجات با خدا ویژهٔ ماه مبارک رمضان اجرا شده به نفسِ حاج‌ ●━━━━━━─────── ازبس گناه بر دل خود بار میکنم خود را میان حبس گرفتار میکنم پل های بازگشت خودم را شکسته ام دارم علیه خویش فقط کار میکنم قلبی که جایگاه تو و اهل بیت توست در حیرتم چگونه لجن زار میکنم تو عاشقانه حاجت من را نمیدهی من جاهلانه این همه اصرار میکنم من بنده توام چه کنم دوست دارمت *اینو‌ که دیگه دروغ نمیگم که باهمه آلودگیا دوسِت دارم.تومناجات شعبانیه هم میخوندیم،اگه منو به سمت آتیشم ببری،داد میزنم: انّی احبّک..* من بنده توام چه کنم دوست دارمت باشد بزن،دومرتبه تکرار میکنم دنیا نشد ببینمش اما به روز حشر سجده به پای حیدر کرّار میکنم تشنه شدن بهانه ذکر مصیبت است یاد حسین لحظه افطار میکنم *ماها فکر میکنیم تشنه میشیم،حضرت میگه تشنگی جدّ ما رو اگه خدامیخواست بین همه مردم تقسیم کنه،همه به هلاکت میرسیدند...بیخود نیست اون لحظه آخر میگه: بس که لب تشنه بودیم آسمونو دود میدیدیم...* «شنیده ایم که ازعطش شده کبودلبات حسین» یاد مدافعان حرم آه میکشم گریه به یاد زینب و بازار میکنم اصلا کسی به عمه ی ما ناسزا نگفت سیلی بهمون زدن، نه نه انکار میکنم دست خودم که نیست فقط دادمیزنم وقتی که یاد مجلس اغیار میکنم *اینطوری تازه امام زمان یه نگات میکنه .چون حضرت به این روضه یه تعصب خاص دیگه داره.گفت اقا کدوم روضه فرمودی براش خون گریه میکنم قتلگاه؟فرمود نه جدّمم بود بامن خون گریه میکرد.علقمه؟ عباس؟ نه اونم بود بامن خون گریه میکرد.همه را یکی یکی گفت حضرت فرمود: من برای اون ساعتی خون گریه میکنم که عمه مارو تو مجلس نامحرم بردن..* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•لطفی که کرده... و مناجات با روحی له الفدا ویژهٔ ماه مبارک رمضان اجرا شده به نفسِ حاج‌ ●━━━━━━─────── لطفی که کرده است خجل بارها مرا برده است تا دیار گرفتارها مرا رویای یوسفانه ی دیدارت ای عزیز آواره کرده در دل بازارها مرا با یک کلاف کهنه، از این عبد رو سیاه قابل بدان میان خریدارها مرا ای گل ببین که دوری از نرگس رُخت یک عمر کرده همنفس خارها مرا در ساحل نجات تو پهلو گرفته ام سیل گناه برده اگر بارها مرا یادِ لبانِ، خشک ترک خورده ای مدام برده به کربلا دم افطارها مرا افطارها به کام دلم زهر میشود ارباب ما گرسنه و تشنه شهید .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦•احسن الحال یعنی... و ویژهٔ ماه مبارک رمضان اجرا شده به نفسِ حاج‌ ●━━━━━━─────── شد بهار و فصل زندگی آمد سال نو به ماه بندگی آمد شد به این ترانه جان ما شاد "یا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ یَا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ" احسن الحال یعنی :که دوا بشه دردامون احسن الحال یعنی: سال نو بیاد آقامون «یاالله.. یاالله ...» عید من بوَد شب وصال تو جان جلا بگیرد از جمال تو تا سحر بخوانمت به این اذکار "یَامُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ یَا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ" احسن الحال یعنی: نوکری یوسف زهرا احسن الحال یعنی: سال نوبریم کرب و بلا «یاالله... یاالله.. » شد شب نهم دو دیده ام دریا یاد روضه های حضرت سقا یاد دست از بدن جدا گشته یاد آن لبان تشنه ی سقا "یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ وَ الْأَبْصَارِ یَا مُدَبِّرَ اللَّیْلِ وَ النَّهَارِ یَا مُحَوِّلَ الْحَوْلِ وَ الْأَحْوَالِ حَوِّلْ حَالَنَا إِلَی أَحْسَنِ الْحَالِ" احسن الحال یعنی: زندگیم فدای ارباب احسن الحال یعنی: جون بدی رو پای اربابت «یاالله... یاالله..» .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•خیز و‌ نگذارما را... و توسل به سلام الله علیها اجرا شده به نفسِ حاج‌ ●━━━━━━─────── *میخوایم برای فرج آقامون،به پیشگاه خدا دعا کنیم، که حضرت اشاره کرده؛ اگه میخواید در خونه خدا برا ظهور من دعا کنید، دعا رو به حق عمه جانم زینب قسم بدید.حضرت خون گریه میکنه،نه برای جد غریبش کنار گودال قتلگاه، نه برای عمو جانش اباالفضل کنار علقمه،برا اسارت عمه اش، آخ بمیرم.گفت :..* این همه راه دویدم ز پی دلدارم به امیدی که در این دشت برادر دارم *حسین جان! انگار همین دیروز بود وقتی وارد این سرزمین شدیم، عباس اومد پاشو رکاب قرار داد. جوونای بنی هاشم همه اومدن صف کشیدن، با احترام منو ازمحمل پیاده کردند،حالا عزیز دلم! ..* تو دعا کن به کنار بدنت جان بدهم آخه فکر همراهی با شمر دهد آزارم *یه روزی پرده محمل را کنار میزدم ،یا عباس و میدیدم، یا علی اکبر و میدیدم، یا تورو میدیدم،حسین جان! الان تا شام فقط باید قاتلاتو نگاه کنم..دورتا دورما نامحرما هستند....لحظه آخره زینب کبری میخواد خداحافظی کنه یه نگاه کرد گفت:...* اسب پای خود از زیر گلو بردار من هم از این تن بی سر شده سهمی دارم خیزو نگذار که ما را به اسیری ببرند من که از راهی بازار شدن بیزارم تو یک عبا داشتی و خرج علی اکبر شد با چه از روی زمین جسم تو را بردارم *همچین داره با برادر مناجات میکنه،حرف میزنه،دختر ابی عبدلله کنارش هاج وواج مونده ،سوال کرد عمه این بدن کیه؟ اینطور گرم گرفتی باهاش !هیچ نشونه ای از یه آشنا نمیبینم.فرمود: عزیز دلم !حق داری بدن باباتو نشناسی...نه سر به بدن داره،نه لباسی که بخوای از لباسش بشناسی،نه عمامه ای، نه انگشتری،تازه دختر اومد گرم بگیره با بدن بابا درد دل کنه، تا اومدبا بابا حرف بزنه..نانجیب گفت زیاد طول کشید میخوایم قافله را جمع کنیم میخوایم راه بیافتیم. دیدن نمیتونن زینب و نازدانه رو جدا کنن..یه عده ریختن تو گودال "مِنَ الْاَعْرابِ حَتِي جَرّوها عَنْ نعشِ ابیها"می کشنش ،یکی داره تازیانه میزنه، یکی داره کعب نی میزنه..اما وفای دخترو نگاه کن! دارن میزننش، نگفت بابا دارن منو میزنن گفت: ...* تو ای داده خون به این ابرو ز جا خیزو با قاتل خود بگو که بر دخترم هرچه خواهی بزن ولی تازیانه به زینب نزن،،،، .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇