eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
18.2هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.7هزار ویدیو
430 فایل
#کانال_نوحه_وروضه_یازینب_سلام_الله_علیها http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات التماس_دعای_فرج_وعاقبت_بخیری ⛔️کپی مطالب بدون نام کانال ممنوع⛔️
مشاهده در ایتا
دانلود
1. کربلای تو.mp3
زمان: حجم: 7.92M
شب چهارم محرم 96 کربلای تو ، تموم رویای منه کربلای تو ، جنون شبهای منه کربلای تو ، آقا بزار ساده بگم همه ی دنیای منه دلم میخاد ، عاشقونه بارم رو ببندم شبونه شب جمعه با رفیقام کربلا باشم ، بی بهونه آقا ، از شما به ما رسیده آقا ، کربلا میدی ، ندیده شما ، که جای خودت ، رقیه خرج زندگیمو میده ( حسین جانم ، ای حسین جان جانِ جانانم ، ای حسین جان ) تکرار ارباب منی تو شاهِ هر سینه زنی ارباب منی منو آقا ، پس نزنی ارباب منی از وطنم دورم نکن خودت که دور از وطنی نگفته هارو میدونی مثل مادرت مهربونی جوونیم نذرِ جوونت کربلا میخام ، توو جوونی آقا ، این دلی که بیقراره آقا ، مگه راحتم میزاره ؟ بگو ، کی حرمتو می بینم دنیا وفا نداره ( حسین جانم ، ای حسین جان جانِ جانانم ، ای حسین جان ) تکرار من کجا برم ، اگه که کربلا نرم ؟ من کجا برم ، مگه چی میخام ، یه حرم من کجا برم ، منت بزار روی سرم سلام رسونده مادرم تو دریایی ، من کویرم تو بگو بمیر ، من می میرم جواز کربُ بلاتو از امام رضا ، من میگیرم آقا ، عشقِ شما آبرمومه آقا ، ضریحِ تو روبرومه آقا ، اربعین پای پیاده حرمِ تو آرزومه ( حسین جانم ، ای حسین جان جانِ جانانم ، ای حسین جان ) تکرار
1. کربلای تو.mp3
زمان: حجم: 7.92M
شب چهارم محرم 96 کربلای تو ، تموم رویای منه کربلای تو ، جنون شبهای منه کربلای تو ، آقا بزار ساده بگم همه ی دنیای منه دلم میخاد ، عاشقونه بارم رو ببندم شبونه شب جمعه با رفیقام کربلا باشم ، بی بهونه آقا ، از شما به ما رسیده آقا ، کربلا میدی ، ندیده شما ، که جای خودت ، رقیه خرج زندگیمو میده ( حسین جانم ، ای حسین جان جانِ جانانم ، ای حسین جان ) تکرار ارباب منی تو شاهِ هر سینه زنی ارباب منی منو آقا ، پس نزنی ارباب منی از وطنم دورم نکن خودت که دور از وطنی نگفته هارو میدونی مثل مادرت مهربونی جوونیم نذرِ جوونت کربلا میخام ، توو جوونی آقا ، این دلی که بیقراره آقا ، مگه راحتم میزاره ؟ بگو ، کی حرمتو می بینم دنیا وفا نداره ( حسین جانم ، ای حسین جان جانِ جانانم ، ای حسین جان ) تکرار من کجا برم ، اگه که کربلا نرم ؟ من کجا برم ، مگه چی میخام ، یه حرم من کجا برم ، منت بزار روی سرم سلام رسونده مادرم تو دریایی ، من کویرم تو بگو بمیر ، من می میرم جواز کربُ بلاتو از امام رضا ، من میگیرم آقا ، عشقِ شما آبرمومه آقا ، ضریحِ تو روبرومه آقا ، اربعین پای پیاده حرمِ تو آرزومه ( حسین جانم ، ای حسین جان جانِ جانانم ، ای حسین جان ) تکرار
1. کربلای تو.mp3
زمان: حجم: 7.92M
شب چهارم محرم 96 کربلای تو ، تموم رویای منه کربلای تو ، جنون شبهای منه کربلای تو ، آقا بزار ساده بگم همه ی دنیای منه دلم میخاد ، عاشقونه بارم رو ببندم شبونه شب جمعه با رفیقام کربلا باشم ، بی بهونه آقا ، از شما به ما رسیده آقا ، کربلا میدی ، ندیده شما ، که جای خودت ، رقیه خرج زندگیمو میده ( حسین جانم ، ای حسین جان جانِ جانانم ، ای حسین جان ) تکرار ارباب منی تو شاهِ هر سینه زنی ارباب منی منو آقا ، پس نزنی ارباب منی از وطنم دورم نکن خودت که دور از وطنی نگفته هارو میدونی مثل مادرت مهربونی جوونیم نذرِ جوونت کربلا میخام ، توو جوونی آقا ، این دلی که بیقراره آقا ، مگه راحتم میزاره ؟ بگو ، کی حرمتو می بینم دنیا وفا نداره ( حسین جانم ، ای حسین جان جانِ جانانم ، ای حسین جان ) تکرار من کجا برم ، اگه که کربلا نرم ؟ من کجا برم ، مگه چی میخام ، یه حرم من کجا برم ، منت بزار روی سرم سلام رسونده مادرم تو دریایی ، من کویرم تو بگو بمیر ، من می میرم جواز کربُ بلاتو از امام رضا ، من میگیرم آقا ، عشقِ شما آبرمومه آقا ، ضریحِ تو روبرومه آقا ، اربعین پای پیاده حرمِ تو آرزومه ( حسین جانم ، ای حسین جان جانِ جانانم ، ای حسین جان ) تکرار #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
. |⇦•معصومه یعنی... سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج حسن شالبافان ●━━━━━━─────── "لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم حسبنا الله و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر" معصومه یعنی نور یعنی عصمت زهرا پیداست در صحن و سرایش، جنّت زهرا مانند زهرا روشنای خانه این بانوست راضیه و انسیه و حنانه این باشد کوثر شده زهرای اطهر می‌شود بی‌شک انسیةـ الحورا دیگر می‌شود بی‌شک معراج را معنا و مظهر می‌شود بی شک بند دل موسی بن جعفر می‌شود بی‌شک * یه عده‌ای اومدن دم خونه آقا در زدن با حضرت کار داشتند.بی بی معصومه فرمود: پدرم نیستند بیرون شهر هستند. چه کار دارید؟ گفتن سوال داشتیم محضر امام کاظم. سوالاتون چیه؟ سوال‌ها را گرفتند و جواب دادند. برمی‌گشتند تو راه برخوردند به آقا امام کاظم علیه السلام. آقا پرسیدن کجا بودید؟ گفتن دم منزل شما بودیم سوال داشتیم خب چه خبر؟ گفتن سوال‌ها رو دخترتون فاطمه معصومه همه رو جواب دادن حضرت فرمودند: ببینم جواب سوال‌ها را. تا نگاه حضرت افتاد دیدند هی می‌فرماید:" فداها ابوها.. "به خدا بچه‌ها ساده نمی‌شه گذشت از این جمله.امام معصوم هست داره به دخترش می‌گوید "فداها ابوها" این جمله را دیگه کدام بابا به کار برد؟ اینجا اگر این‌ها شنیدند میگه بابا به قربونت بره همه دوست بودند محب بودند. اما یه جای دیگه سراغ دارم یه بابا فرمود: فاطمه جان! "فداها ابوها" کاری کردند بین در و دیوار هی گفت بابا...* دست کریم برکتش مثل کریمان است قم ظاهرا خشک است در باطن گلستان است باران نمی‌خواهد همیشه نور باران است هر زائر قم تو بگو زائر شاه شهیدان است *وقتی این خانم را دفن کردند یه عده‌ای رفتن طوس محضر امام رضا حضرت یه نگاه بهشون کرد فرمود: ما یه امانتی تو شهر شما داریم یه فاطمه از ما تو این شهر دفن شده حواستون به خواهر ما هست زیارتش می‌روید یا نه؟ لذا اونجا حضرت فرمود: هر کس خواهرم را زیارت کند انگار منِ امام رضا را زیارت کرده..* چون فاطمه نور است تو شرحی در بیانش نیست چون زینب است و جز رضا ورد زبانش نیست گرچه شکسته، حرفی از قد کمانش نیست بر آسمان نیزه، ماه کاروانش نیست بی کس نشد یک لحظه هم در این مسیر اصلاً خانم بیمار شد اما نشد اینجا اسیر باید از آقا گفت یا خواهر که تنها شد او را زدند اشرار بالا سر که تنها شد گودال شد عرش خدا مادر که تنها شد غارت شد از هر گوشه‌ای پیکر که تنها شد .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. و توسل به سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج حسن شالبافان ●━━━━━━─────── *امام زمان منو ببخشه.. سادات حلالم کنید..* در ازدحام خیمه زینب ناتوان افتاد روبندهٔ زن‌ها به دست این و آن افتاد «ای وای ای وای ای وای» *هفده روز این فاطمه تو شهر ما بود. آنقدر احترامش کردند.. چند روز قبل یه اهل دلی می‌گفت نه اینکه بزرگ شهر گفته باشه اینقدر فهمیده بودند زن‌ها اومدن به شوهراشون گفتند ببینید این چند روزه نباید از اینجا عبور کنید. گفتن چرا؟ گفتن یه فاطمه تو این خونه است.. آخ برات بمیرم مادر.. که تا دید نامرد داره میاد اول روش رو برگردون.. این نامرد بی‌هوا زد تو صورتش. بعد از هفده روز هم که بی بی از دنیا رفت قمی ها چه تشییع جنازه‌ای کردن. اون قسمتی که الان خانم حرمش هست باغی بوده تو تاریخ به نام باغ بابِلان. این باغ را آماده کردند قبر آماده شد آخه دختر امامه احترام داره لذا میگن تابوت را که گذاشتن رو زمین هیچکس جرات نمی‌کرد به این بدن دست بزنه، همه رفتند. عقب خدایا چه کار کنیم؟خِبره‌های روضه فهمیدند کجا رفتیم یه وقت دیدن دو تا سوار دارن از سمت قبله میان.. ان شاالله هیچ موقع داغ نبینی اون‌هایی که داغ مادر دیدند می‌فهمند. رفقا! اگر بخواهند یه خانمی را دفن کنند اول از همه یکی میگه نامحرم‌ها برن کنار. باید دوتا محرم باشند. لذا میگن امام رضا آمد، جوادالائمه آمد، بدن را با احترام نماز خوندن و دفن کردند.. چرا میگن دو تا محرم. چون باید یکی بره تو قبر یکی دیگه اون بالا بدن رو بده دستش.. چی می‌خوای بگی اگه این روایت چهل وپنج روز شهادت بی بی را بخوام بگم مثل این شبا هی علی رفت تو قبر بیرون اومد هی نگاه به قبر می‌کرد یه نگاه به فاطمه می‌کرد، قهرمان خیبر به چه کنم چه کنم افتاد. یه وقتی دید دو تا دست شبیه دستای پیغمبر هی می‌گفت الیّ. این دوتا بدن.. یه جای دیگه هم برات بگم.. بنی اسد هی به این بدن‌ها نگاه کردند یه وقت دیدن یه سوار از سمت قبله آمد بنی اسد کنار برید من این بدن‌ها را خوب می‌شناسم برید یه قطعه بوریا بیاورید. ای بی کفن... .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦•صحبت از خوان کریم است.. و توسل ویژۀ سالگرد تخریب قبور ائمه بقیع _حاج حسن شالبافان ●━━━━━━─────── السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا اَبا مُحَمَّدٍ یاحَسَنَ بنِ عَلِیِ اَیُّهَا المُجتَبی یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَنا وَ مَولانا ... یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه .. صحبت از خوان کریم است و تهی دستی ما دستها گرم قنوتند، زحاجت لبریز گوش این طایفه آوای گدا نشنیده است قبل گفتن شده کاسه ز اجابت لبریز دستهایم دم صبحی به ضریحش نرسید *اونایی که مدینه رفتن بهتر متوجه میشن .. دو نوبت بیشتر درِ بقیع رو باز نمیکنن .. یکی هنوز هوا تاریکه بعد از نمازِ صبح درای بقیع باز میشه باید بیای پشتِ این میله ها بایستی آروم آروم گریه کنی .. نه ضریحی، نه گنبدی، نه رواقی ..* دستهایم دم صبحی به ضریحش نرسید مثل شمعی به تمنای حرم آب شدم بیشتر حرف حسن بود میان سخنم اربعین نزد حسینش که شرفیاب شدم *چه شلوغه باب الحسین ولی حسن یه زائرم نداره .. چه ضریحی داره حسین ولی حسن یه سنگِ قبر نداره ..* خاک گر نام حسن داشت به لب، دُر میشد نام او را به روی سنگ یمن بنویسید بی کفن بود حسین، ورنه وصیت می کرد تا به روی کفنش نام حسن بنویسید جگر سنگ شود آب اگر گریه کند شرح وقتی بدهد او جگر سوخته را روضه اش کوچه تنگی است نمیداند که میخ را گریه کند یا که در سوخته را بیت الاحزانِ نگاهش شده راوی غم قصۀ رَد شدنِ آینه و کینۀ سنگ با کنایه بنویسید که آیینه شکست دست سنگین و فدکنامه و یک کوچه تنگ گرچه لایوم کیومک به روی لب دارد گرچه او در غم غارت شدن خلخال است تن غارت زدۀ شاه شهادت بدهد روزِ هجر حسنش سخت تر از گودال است شاعر : ✍ *ایام تخریب بقیعِ .. وقتی نامردا ریختن تو بقیع، بعضی از بزرگان و شیعیان مدینه گفتن به ما دستور دادن گفتن باید خودتون این قبور رو خراب کنید .. الله اکبر .. این بقیع چه روزایی رو به خودش دیده .. یه دونه‌شُ بگم و از همه التماسِ دعا .. اومدن محضرِ مولا عرضه داشتن علی جان چه نشستی! این نامردا با بیل و کلنگ رفتن تو بقیع!! میگن علی بدون اجازۀ ما بدنِ زهرا رو دفن کرده .. آقا میخوان بدنِ خانم رو نبش کنن .. (1) (الله اکبر .. رحمت خدا بر این ناله ها ..) یه وقت دیدن قهرمان خیبر بلند شد .. ذوالفقار رو برداشت، دستمالِ زرد رو به پیشانی بست .. با غضب واردِ بقیع شد .. اول از همه اون نانجیب رو بلند کرد به زمین زد .. نشست رو سینه‌ش فرمود امروز اگه نیشِ کلنگی به زمین بخوره خونِ همه‌تون رو میریزم .. اون یکی نامرد صدا زد فلانی بیا بریم! همه رفتن .. اینجا مولا شنید اینا میخوان بیان بدنِ زهرا رو از زیرِ خاک بیرون بیارن، فهمید میخواد به بدنِ فاطمه جسارت بشه علی طاقت نیاورد .. اما امان از اون ساعتی که زینب نگاه کرد، ده نفر اسب هاشون رو نعلِ تازه زدن .. انقدر بر بدنِ حسین .. اینجا گذشت اما یه جا دیگه زینب دید یه عده نیزه دار دارن میرن پشتِ خیمه .. گفتن دارید دنبالِ چی میگردید؟! .. گفتن یه سر از بنی هاشم کمه .. گفتن ما دیدیم حسین رفت پشتِ خیمه ها .. انقدر این نیزه ها رو به زمین زدن .. ای حسین .. دو تا سرُ رو به نیزه بسته بود .. شاید یکی‌ش سرِ این شیرخواره بوده ..یکی دیگه شم بگم صدا ناله تون بلند بشه .. دیدن یه سری رو هر کاری میکنن رو نیزه نمی ایسته .. میدونید سرِ کی بود؟ سرِ علمدارِ کربلا .. آخه نامرد چنان با عمود آهن به سر زده بود .. صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله .. منبع: 1) طبری آملی، ص۱۳۶-۱۳۷، مجلسی، بحار الانوار، ج۴۳، ص۱۷۱–۱۷۲، کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ج۲، ص۸۷۱–۸۷۲ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦•صحبت از خوان کریم است.. و توسل ویژۀ سالگرد تخریب قبور ائمه بقیع _حاج حسن شالبافان ●━━━━━━─────── السَّلامُ عَلَيْكُمْ يا أهلَ بَيْتِ النُّبُوَّةِ السَّلامُ عَلَیْکَ یَا اَبا مُحَمَّدٍ یاحَسَنَ بنِ عَلِیِ اَیُّهَا المُجتَبی یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَنا وَ مَولانا ... یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه .. صحبت از خوان کریم است و تهی دستی ما دستها گرم قنوتند، زحاجت لبریز گوش این طایفه آوای گدا نشنیده است قبل گفتن شده کاسه ز اجابت لبریز دستهایم دم صبحی به ضریحش نرسید *اونایی که مدینه رفتن بهتر متوجه میشن .. دو نوبت بیشتر درِ بقیع رو باز نمیکنن .. یکی هنوز هوا تاریکه بعد از نمازِ صبح درای بقیع باز میشه باید بیای پشتِ این میله ها بایستی آروم آروم گریه کنی .. نه ضریحی، نه گنبدی، نه رواقی ..* دستهایم دم صبحی به ضریحش نرسید مثل شمعی به تمنای حرم آب شدم بیشتر حرف حسن بود میان سخنم اربعین نزد حسینش که شرفیاب شدم *چه شلوغه باب الحسین ولی حسن یه زائرم نداره .. چه ضریحی داره حسین ولی حسن یه سنگِ قبر نداره ..* خاک گر نام حسن داشت به لب، دُر میشد نام او را به روی سنگ یمن بنویسید بی کفن بود حسین، ورنه وصیت می کرد تا به روی کفنش نام حسن بنویسید جگر سنگ شود آب اگر گریه کند شرح وقتی بدهد او جگر سوخته را روضه اش کوچه تنگی است نمیداند که میخ را گریه کند یا که در سوخته را بیت الاحزانِ نگاهش شده راوی غم قصۀ رَد شدنِ آینه و کینۀ سنگ با کنایه بنویسید که آیینه شکست دست سنگین و فدکنامه و یک کوچه تنگ گرچه لایوم کیومک به روی لب دارد گرچه او در غم غارت شدن خلخال است تن غارت زدۀ شاه شهادت بدهد روزِ هجر حسنش سخت تر از گودال است شاعر : ✍ *ایام تخریب بقیعِ .. وقتی نامردا ریختن تو بقیع، بعضی از بزرگان و شیعیان مدینه گفتن به ما دستور دادن گفتن باید خودتون این قبور رو خراب کنید .. الله اکبر .. این بقیع چه روزایی رو به خودش دیده .. یه دونه‌شُ بگم و از همه التماسِ دعا .. اومدن محضرِ مولا عرضه داشتن علی جان چه نشستی! این نامردا با بیل و کلنگ رفتن تو بقیع!! میگن علی بدون اجازۀ ما بدنِ زهرا رو دفن کرده .. آقا میخوان بدنِ خانم رو نبش کنن .. (1) (الله اکبر .. رحمت خدا بر این ناله ها ..) یه وقت دیدن قهرمان خیبر بلند شد .. ذوالفقار رو برداشت، دستمالِ زرد رو به پیشانی بست .. با غضب واردِ بقیع شد .. اول از همه اون نانجیب رو بلند کرد به زمین زد .. نشست رو سینه‌ش فرمود امروز اگه نیشِ کلنگی به زمین بخوره خونِ همه‌تون رو میریزم .. اون یکی نامرد صدا زد فلانی بیا بریم! همه رفتن .. اینجا مولا شنید اینا میخوان بیان بدنِ زهرا رو از زیرِ خاک بیرون بیارن، فهمید میخواد به بدنِ فاطمه جسارت بشه علی طاقت نیاورد .. اما امان از اون ساعتی که زینب نگاه کرد، ده نفر اسب هاشون رو نعلِ تازه زدن .. انقدر بر بدنِ حسین .. اینجا گذشت اما یه جا دیگه زینب دید یه عده نیزه دار دارن میرن پشتِ خیمه .. گفتن دارید دنبالِ چی میگردید؟! .. گفتن یه سر از بنی هاشم کمه .. گفتن ما دیدیم حسین رفت پشتِ خیمه ها .. انقدر این نیزه ها رو به زمین زدن .. ای حسین .. دو تا سرُ رو به نیزه بسته بود .. شاید یکی‌ش سرِ این شیرخواره بوده ..یکی دیگه شم بگم صدا ناله تون بلند بشه .. دیدن یه سری رو هر کاری میکنن رو نیزه نمی ایسته .. میدونید سرِ کی بود؟ سرِ علمدارِ کربلا .. آخه نامرد چنان با عمود آهن به سر زده بود .. صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله .. منبع: 1) طبری آملی، ص۱۳۶-۱۳۷، مجلسی، بحار الانوار، ج۴۳، ص۱۷۱–۱۷۲، کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ج۲، ص۸۷۱–۸۷۲ ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦•ای اهل نظر... علیه السلام و حسنی علیه السلام اجرا شده ۱۴۰۳ به نفس حاج حسن شالبافان ●━━━━━━─────── ای اهلِ نظر! کعبه‌ی اهلِ نظر اینجاست زیرا حرمِ زاده‌ی خَیرُالبشر اینجاست خورشیدِ ولایت، گُهرِ بحرِ هدایت طوبایِ بهشتِ علوی را ثمر اینجاست آیید به شهرِ ری و خوانید خدا را زیرا که به حاجاتِ همه خلق، در اینجاست اینجا حرمِ عبدالعظیم است و عظیم است بحرِ عظمت را به حقیقت، گُهر اینجاست این تربتِ فرزند کریم دو جهان است اربابِ کرم را به سر خاکِ سر اینجاست با چشمِ دل خویش در این بقعه ببینید کَافواج مَلَک تا به فلک، جلوه‌گر اینجاست آید به مشامِ همه بویِ حَسن از خاک هان پا به ادب نِه که حَسن را پسر اینجاست زَوّارِ حریمش همه زُوّارِ حسین اند بر اهلِ وِلا کرب و بلایِ دگر اینجاست اینجا حرمِ عبدالعظیم است، عظیم است این قبرِ کریم بنِ کریم بنِ کریم است حتی نوادگانِ تو صاحب حرم شدند کی می شود برای تو کاری کنم حسن «آقاجانم ... آقاجانم ... آقاجانم ...» بویِ خون آید از دلِ صحرا خاکِ عالم به‌سر، چه رُخ داده؟ بینِ لشکر بِپا شده غوغا حمزه دیگر زِ پای افتاده *خبرِ شهادت رو اینجور پیچوندن اول گفتن خودِ پیغمبر به‌ شهادت رسیده. خبر رسید مادرِسادات ام‌ّابیها سریع از جا بلند شد با یه عده از زنانِ قریش، عمه ها، خانم صفیه همه راه افتادن اومدن. میونه‌ی راه گفتن نگران نباش بی‌بی، پیغمبر زنده‌ است. یه صحنه رو بگم.. انشاءالله قسمت بشه برید اُحد، نمیدونم مشرف شدید یا نه؟ اون شکاف ِاُحدی که پیغمبر سه روز اونجا بودن، هنوز اون بوی عطری که میفرماین اونجا حس میشه...میگن سه روز امیرالمؤمنین از پیغمبر مراقبت میکرد، تا مادرِسادات رسید، گفت شنیدم علی تنهایی از بابام مراقبت کرده.تاریخ نوشته فقط تو این جنگ نود زخم به بدنِ علی نشست...«من زود میگم رد میشم، سادات منو ببخشن» میگن مادرِسادات یکی یکی زخمایِ علی رو میبَست، میگفت: انشاءالله یه روز برات جبران کنم علی جان.. رسید وسطِ کوچه، کمربندِ علی رو گرفت...* مصطفی را خبر کنید آید تا که دستانِ هنده را گیرد دیر اگر آید از تماشایِ بدنِ پاره پاره میمیرد یوسفی گیرِ گرگ افتاده وای بر حالِ پیکرِ حمزه آقا! فکرِ پوشاندنِ تنِ او باش (چرا؟) آید از راه خواهرِ حمزه سرزمینِ اُحد غبار آلود گرچه از شور و گریه‌ها غوغاست حمزه و هر بلا سرش آمد گوشه‌ای از غروبِ عاشوراست .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. و توسل ویژهٔ علیه السلام و حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام اجرا شده۱۴۰۳ به نفس حاج حسن شالبافان ●━━━━━━─────── هرکسی میومد کنارِ بدنِ حضرت حمزه، نمیتونست خبر ببره برا پیغمبر، خیلی داغِ حضرت سنگین بود. لذا میگن امیرالمؤمنین اومد یه نگاه کرد دید واویلا ...آخه دیر رسیدن مولا که مراقبِ پیغمبر بود، این زنِ نانجیبه هرکاری خواست کرد، بدن رو مُثله کرد، بینیِ حضرت و گوشایِ حضرتُ ...خلاصه مولا خبر رو آورد، زیرِ بغلِ پیغمبر رو گرفت، آورد کنارِ بدنِ عمو جانش..نوشتن خیلی آقا گریه کرد کنار بدنِ عموجانشون یه مرتبه قاصدی دوید : آقا عمه‌جانتون صفیه، خواهرِ حمزه داره میاد.پیغمبر یه نگاه به مولا کرد، گفت: میدونم فاطمه هم همراهشه، برو علی جان جلوشو بگیر، نذارید این خواهر برسه، برادر رو ببینه هرکاری کردن گفتن من باید برسم، ببینم برادرمو لذا میگن پیغمبر فرمودن: عَبامو بیارید، خارایِ بیابون رو بیارید،این بدن رو پوشوند.خواهرِ شهید رسید، تا خواست روپوشو کنار بزنه، پیغمبر فرمود: دست نگه دار! اگه میشه این بدنو نگاه نکن ...بگم یا رسول الله ! اینجا بدنو پوشاندی مبادا این خواهر ببینه.. اما من بمیرم یه بدنِ دیگه هم پوشانده شد. هِی زینب نیزه شکسته‌ها رو کنار زد ... * غریبی به گودال تا دست و پا زد کسی آمد و بی هوا عمه را زد آقاجان! زمین خوردی و یک حرم رفت غارت سَرم رفت غارت، خدایا کمک معجرم رفت غارت «ای وای ... ای وای ... ای وای ...» *بگم یا حمزه‌ی سیدالشهداء! دور و بَرِ خواهرتو نامحرما نگرفتن آقاجان..پیغمبر باهاش گریه کرد، خانم بود، مولا بود، اصحاب بودن..میگن بعد از فتحِ مکه همه اومدن یکی یکی توبه میکردن، یه وقت نوبت رسید، گفتن آقا وحشی اومده، حضرت فرمودن: بگید توبه‌ اش قبوله اما بگید بره یه جایی، ما نگاهمون تو نگاهش نیفته..نمیفهمم اینو!! پیغمبره، نماد رحمت و مهربانیه..گفتن آقا چرا رَدش کردی؟ فرمود: این آخه قاتلِ عموجانم حمزه‌ست،نمیخوام چشم تو چشم بشم باهاش.. من یه جمله میگم، به قصدِ فرَج..بگم آقا اینجا وحشی رو فرمودین جلو چشمایِ شما نباشه.اما آقایِ ما هرروز میدید مُغیره یه گوشه ایستاده ... «صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله» گفت داداش! تو کَس و کار منی، شمر جلودار شده با سَرت راهنمایِ من و طفلان من است ... .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦•ای اهل نظر... علیه السلام و حسنی علیه السلام اجرا شده ۱۴۰۳ به نفس حاج حسن شالبافان ●━━━━━━─────── ای اهلِ نظر! کعبه‌ی اهلِ نظر اینجاست زیرا حرمِ زاده‌ی خَیرُالبشر اینجاست خورشیدِ ولایت، گُهرِ بحرِ هدایت طوبایِ بهشتِ علوی را ثمر اینجاست آیید به شهرِ ری و خوانید خدا را زیرا که به حاجاتِ همه خلق، در اینجاست اینجا حرمِ عبدالعظیم است و عظیم است بحرِ عظمت را به حقیقت، گُهر اینجاست این تربتِ فرزند کریم دو جهان است اربابِ کرم را به سر خاکِ سر اینجاست با چشمِ دل خویش در این بقعه ببینید کَافواج مَلَک تا به فلک، جلوه‌گر اینجاست آید به مشامِ همه بویِ حَسن از خاک هان پا به ادب نِه که حَسن را پسر اینجاست زَوّارِ حریمش همه زُوّارِ حسین اند بر اهلِ وِلا کرب و بلایِ دگر اینجاست اینجا حرمِ عبدالعظیم است، عظیم است این قبرِ کریم بنِ کریم بنِ کریم است حتی نوادگانِ تو صاحب حرم شدند کی می شود برای تو کاری کنم حسن «آقاجانم ... آقاجانم ... آقاجانم ...» بویِ خون آید از دلِ صحرا خاکِ عالم به‌سر، چه رُخ داده؟ بینِ لشکر بِپا شده غوغا حمزه دیگر زِ پای افتاده *خبرِ شهادت رو اینجور پیچوندن اول گفتن خودِ پیغمبر به‌ شهادت رسیده. خبر رسید مادرِسادات ام‌ّابیها سریع از جا بلند شد با یه عده از زنانِ قریش، عمه ها، خانم صفیه همه راه افتادن اومدن. میونه‌ی راه گفتن نگران نباش بی‌بی، پیغمبر زنده‌ است. یه صحنه رو بگم.. انشاءالله قسمت بشه برید اُحد، نمیدونم مشرف شدید یا نه؟ اون شکاف ِاُحدی که پیغمبر سه روز اونجا بودن، هنوز اون بوی عطری که میفرماین اونجا حس میشه...میگن سه روز امیرالمؤمنین از پیغمبر مراقبت میکرد، تا مادرِسادات رسید، گفت شنیدم علی تنهایی از بابام مراقبت کرده.تاریخ نوشته فقط تو این جنگ نود زخم به بدنِ علی نشست...«من زود میگم رد میشم، سادات منو ببخشن» میگن مادرِسادات یکی یکی زخمایِ علی رو میبَست، میگفت: انشاءالله یه روز برات جبران کنم علی جان.. رسید وسطِ کوچه، کمربندِ علی رو گرفت...* مصطفی را خبر کنید آید تا که دستانِ هنده را گیرد دیر اگر آید از تماشایِ بدنِ پاره پاره میمیرد یوسفی گیرِ گرگ افتاده وای بر حالِ پیکرِ حمزه آقا! فکرِ پوشاندنِ تنِ او باش (چرا؟) آید از راه خواهرِ حمزه سرزمینِ اُحد غبار آلود گرچه از شور و گریه‌ها غوغاست حمزه و هر بلا سرش آمد گوشه‌ای از غروبِ عاشوراست .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. و توسل ویژهٔ علیه السلام و حضرت عبدالعظیم حسنی علیه السلام اجرا شده۱۴۰۳ به نفس حاج حسن شالبافان ●━━━━━━─────── هرکسی میومد کنارِ بدنِ حضرت حمزه، نمیتونست خبر ببره برا پیغمبر، خیلی داغِ حضرت سنگین بود. لذا میگن امیرالمؤمنین اومد یه نگاه کرد دید واویلا ...آخه دیر رسیدن مولا که مراقبِ پیغمبر بود، این زنِ نانجیبه هرکاری خواست کرد، بدن رو مُثله کرد، بینیِ حضرت و گوشایِ حضرتُ ...خلاصه مولا خبر رو آورد، زیرِ بغلِ پیغمبر رو گرفت، آورد کنارِ بدنِ عمو جانش..نوشتن خیلی آقا گریه کرد کنار بدنِ عموجانشون یه مرتبه قاصدی دوید : آقا عمه‌جانتون صفیه، خواهرِ حمزه داره میاد.پیغمبر یه نگاه به مولا کرد، گفت: میدونم فاطمه هم همراهشه، برو علی جان جلوشو بگیر، نذارید این خواهر برسه، برادر رو ببینه هرکاری کردن گفتن من باید برسم، ببینم برادرمو لذا میگن پیغمبر فرمودن: عَبامو بیارید، خارایِ بیابون رو بیارید،این بدن رو پوشوند.خواهرِ شهید رسید، تا خواست روپوشو کنار بزنه، پیغمبر فرمود: دست نگه دار! اگه میشه این بدنو نگاه نکن ...بگم یا رسول الله ! اینجا بدنو پوشاندی مبادا این خواهر ببینه.. اما من بمیرم یه بدنِ دیگه هم پوشانده شد. هِی زینب نیزه شکسته‌ها رو کنار زد ... * غریبی به گودال تا دست و پا زد کسی آمد و بی هوا عمه را زد آقاجان! زمین خوردی و یک حرم رفت غارت سَرم رفت غارت، خدایا کمک معجرم رفت غارت «ای وای ... ای وای ... ای وای ...» *بگم یا حمزه‌ی سیدالشهداء! دور و بَرِ خواهرتو نامحرما نگرفتن آقاجان..پیغمبر باهاش گریه کرد، خانم بود، مولا بود، اصحاب بودن..میگن بعد از فتحِ مکه همه اومدن یکی یکی توبه میکردن، یه وقت نوبت رسید، گفتن آقا وحشی اومده، حضرت فرمودن: بگید توبه‌ اش قبوله اما بگید بره یه جایی، ما نگاهمون تو نگاهش نیفته..نمیفهمم اینو!! پیغمبره، نماد رحمت و مهربانیه..گفتن آقا چرا رَدش کردی؟ فرمود: این آخه قاتلِ عموجانم حمزه‌ست،نمیخوام چشم تو چشم بشم باهاش.. من یه جمله میگم، به قصدِ فرَج..بگم آقا اینجا وحشی رو فرمودین جلو چشمایِ شما نباشه.اما آقایِ ما هرروز میدید مُغیره یه گوشه ایستاده ... «صلی الله علیک یا مظلوم یا اباعبدالله» گفت داداش! تو کَس و کار منی، شمر جلودار شده با سَرت راهنمایِ من و طفلان من است ... .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦•تا گریه بر حسین... بن عقیل علیه السلام اجرا شده نفسِ حاج ●━━━━━━─────── "لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم حسبنا و نعم الوکیل نعم المولی و نعم النصیر" *چشم برهم زدیم اول ماه محرم رسید جا مونده های شبهای قدر و شبهای رمضان چشم امیدشون به این شبهاست..آقا! چقدر دلم برای سیاهی های مُحرمت تنگ شده بود. از شام غریبان سال قبل لحظه شماری میکنم. لذا همیشه عرض کردند مجلس رو با استغفار شروع کنید.امام رضا جانمون فرمود:خودتون رو خوشبو و معطر کنید با ذکر استغفار که بوی بد گناه رو ملائکه از شما دور میکنه.امشب شب اول ماه محرمه جان اون امام رضایی که فرمود:"یابن الشبیب ان کنت باکیا یابن الشبیب گریه فقط بهرکربلا کن ،به مادرشون زهرای مرضیه زن ومرد گوشه و کنارهمه دستهارو ازسر بالا بیارید بالاتر هیچ دستی پایین نمونه بالحجة الهی العفو تا گریه برحسین تمنای خلقت است بین من و تمام ملائک رقابت است نزدیک‌ می کنددل ما را به هم حسین این اشک روضه نیست که عقد اخوت است مقبول اگر شدست نمازی که خوانده ایم مُهر قبولش به خدا مُهر تربت است ما از غدیر سینه زن کربلا شدیم *همه چی از غدیر شروع شد. از زمانیکه غدیرخم‌ رو فراموش کردند عاشورا شروع شد.عاشورا رو رقم زدند.همونایی که وقتی پیغمبر دست علی رو برد بالا"مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ اللَّهُمَّ وَالِ مَنْ وَالاهُ وَ عَادِ مَنْ عَادَاهُ وَ انْصُرْ مَنْ نَصَرَهُ وَ اخْذُلْ مَنْ خَذَلَهُ" تا اومدند پایین دست رو دست علی گذاشتند اومدند و گفتند ان شاءالله برات جبران میکنیم می دونید کجا برا علی جبران کردند؟خودش نوشت به معاویه اومدم پشت در تا صدای فاطمه رو شنیدم، اول اومدم برگردم یاد کینه هایی که ازعلی داشتم افتادم چنان با لگد به در زد.. صدای شکستن استخوان های سینه فاطمه بلند شد ،آی مادر مادر مادر..* ما از غدیر سینه زن کربلا شدیم این دستهای رو به خدا دست بیعت است پیدا شدیم هرچه در این ره گم شدیم یعنی فقط حسین چراغ هدایت است از دخل آبروی حسین است خرج ما نوکر برای صاحبش اسباب زحمت است قرآن و منبر و دو سه خط روضه ی عطش ساعات خوب هفته همین چند ساعت است حالا که بغض بسته به من حرف را بگو مقتل بخوان که موقع ذکر مصیبت است *شب اول بگم...* نه ذوالجناح دگرتاب استقامت داشت نه سیدالشهداء برجدال طاقت داشت هوا ز جور مخالف چو نیلگون گردید عزیز فاطمه ازاسب سرنگون گردید دلواپسم آقا خیلی هراسونم گفتم بیا اما حالا پشیمونم چند روزه بازارِ کوفه شلوغه آقا نیا نامه هاشون دروغه خورشید این شهر هنوز بی فروغه نیا حسین این مردم جوابتو نمیدن نیا حسین نقشه واسهٔ سرت کشیدن نیا حسین تیر و نیزه وسنان خریدن *دیدین که یه موقع برای رفیقت خیلی احترام قائلی می گی فلانی بیا شهر و دیار ما، زنگ میزنی دعوتش میکنی میگی آب و هوای شهر ما خوبه برای زن وبچه ات عالیه هی تاکیدمی کنی زن و بچه تم بیار....* .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇