حضرت قاسم ابن الحسن(ع)
قاسمم زاده ی حسن
زیرلب دارم این سخن
قاتل اشقیا منم
بی زره آمدم باکفن 2
زنسل شیر خدایم
جوان کرب وبلایم
به سوی میدان و جنگ دشمن آیم آیم آیم
من یتیمم یتیم
می روم چون نسیم
دربلایی عظیم یاحسین
ای عموجان حسین
ابوذر رییس میرزایی(بهار)
حضرت علی اصغر(ع)
ای گل پرپر رباب
روی دست پدر بخواب
خنده ات آتشم زده
میدهی قلب من را عذاب 2
حسینمو گل فروشم
لالایی طفل خموشم
سرت فتاده علی به روی دوشم دوشم دوشم
سوره ی آخرم
غنچه ی پرپرم
ای علی اصغرم ای گلم
ای گل پرپرم
ابوذر رییس میرزایی(بهار)
حضرت علی اکبر(ع)
فرقت ازکین دوتا شده
پهلوی تو چه ها شده
رفته ازکف قرارمن
پیکرت اربا اربا شده 2
بلندشو روح و روانم
مرو زدستم جوانم
ببین که آتش زدی علی به جانم جانم جانم
پیشم ای نازنین
پامکش بر زمین
حال من را ببین ای علی
ای علی اکبرم
ابوذر رییس میرزایی(بهار)
.
#زمینه
#حضرت_عباس
#حضرت_اباالفضل(ع)
#سبک_میرسد_ناله_از_سما
ای علمدار لشکرم
یاورم ای برادرم
آید اینجا شمیم یاس
علقمه آمده مادرم 2
بدون تو بی پناهم
بلندشو ازجا سپاهم
زداغ تو بی توان و پر زآهم آهم آهم
اشجع الناس من
شور و احساس من
جانم عباس من یا اخا
ای برادر مرو
#ابوذر_رئیس_میرزایی (بهار)
#شب_نهم_محرم
مشابه سبک زیر خوانده میشود
.👇
32.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
عشق است مرا که در عزایت رنگ بدنم سیاه باشد
از لطمه ی روضه ی غم تو، عشق است تنم سیاه باشد
از بسکه مرا همیشه مادر از کودکیم سیاه پوشاند
پایان وصیتم نوشته م ؛ حتی کفنم سیاه باشد
من کیسه ای از گناه دارم در سینه دلی سیاه دارم
گفتی که بیا ، چه عیب دارد؟ گر سینه زنم سیاه باشد
انگشتر تو بلای جان شد انگشت تو سهم ساربان شد
پس حق بده روی دست از این پس سنگ یمنم سیاه باشد
در روضه ی چوب خیزرانت از بسکه گزیده ام لب از غم
دیگر چه تعجب است اگر من دور دهنم سیاه باشد.
#محسن_ناصحی
#کربلایی_سید_رضا_نریمانی
#حسینیه_معلی
#حضرت_رقیه_س_شهادت
#زبان_حال_حضرت_رقیه_س
روضه خوان! از غصهام از ماتمم از غم بخوان
رحم کن بر گریهکنها، روضه را نم نم بخوان
سیلیِ محکم نخوردی و نمیفهمی مرا
سینه زن میفهمدم، این روضه را محکم بخوان
روضه خوان! من از تو ممنونم ولی پیش عمو
لطف کن از روضههای معجر من کم بخوان
دم به دم با سینهزنهایم، خودت هم دم بگیر
روضههای کوفه تا شام مرا از دم بخوان
داغهایم را شمردی یک به یک، یک داغ ماند
روضهی از اربعین جا ماندنم را هم بخوان
✍ #محسن_ناصحی
#شب_سوم_محرم
.
.
شور _ زمینه
#تصنیف نگار
#امام_حسین
من با گریه یک بوسه بر سربند تو می کارم
با لبهای خندان هم بر غمهای تو میبارم
از داغت بیمارم
مرنجان نگاراتو این بینوارا
مزن آتشم تو اینسان مرا به چشم خمارا
بده تاری از سر زلف خود به من یادگارا
نصیبی بود من را هم از رویت تو
مبادا مرا رها سازی ای شور شیرینم
یار من در شادی و غم بودی ای آقا
سلام علی شه کربلا اباعبدلله
حسین وای...
السلام علیک یاساکن کرب وبلا
أَلسَّلامُ عَلى مَنْ ذُرِّیَّتُهُ الاَْزْکِیآء
قَتیلِ الاَْدْعِیآء
قَویمَ الطَّرآئِقِ کَریمَ الْخَلائِقِ
شَریفَ النَّسَبِ مُنیفَ الْحَسَبِ حلیمٌ شدیدٌ
وَفِىَّ الذِّمَمِ رَضِىَّ الشِّیَمِ امامٌ شهیدٌ
سلامٌ علی ابنُ الزهرا والمرتضی
شه باکرم فراق حرم می کشد من را
یار من درشادی و غم بودی ای آقا
سلامٌ علی شه کربلا اباعبداللهُ
حسین وای...
شاعر بند اول
ابوالفضل جدیان✍
بند دوم
ابوذر رئیس میرزایی✍
.👇
4_5960783899490518900.mp3
7.79M
شور ( من با گریه یک بوسه...)
مداح : حاج اسماعیل پدوار
نغمه پرداز : کربلایی ابوالفضل جدیان
شاعر بند دوم : کربلایی ابوذر رییس میرزایی
هیات علی بن موسی الرضاع اراک
.
#شور
#امام_حسین_علیهالسلام
#حضرت_رقیه_سلاماللهعلیها
ذکر یا حسین منو مستم میکنه
هر جا غیر روضه هات خستم میکنه
از دنیا و آدماش آزادم ولی
بوی تربت تو پابستم میکنه
برای اینکه کنار تو باشم
تموم دنیا رو پس زدم آقا
خوشی عمرم دقایقی بوده
که توی هیئت نفس زدم آقا
نفس زدن تو هیئت افتخارمه
رقیهی تو همهی کس و کارمه مولا
با اسم تو به مرز جنون میرسم
گدایی از غیر تو ننگ و عارمه مولا
حسین یا حسین
مدد اباعبدلله
ذکر یا حسینه دلیل بندگیم
همواره حسین میگفتم از بچگیم
تا باشه نفس برات میخونم اقا
دورت میگردم ای همهی زندگیم
به هم خورده روزگارم از دوری
ببین بیتابم بذار بیام آقا
منم مجنون محبتای تو
همون کهنه گدای روسیام آقا
حرم لازمم بی تو خرابم خراب
خمارم مگه تو بدی به جامم شراب آقا
ببین نوکرت سیره از این زندگی
نگاهی بکن به دلم که داره ثواب آقا
حسین یا حسین
مدد اباعبدالله
با ذکر رقیه من اعجاز میکنم
عشقمو با اشک چشام ابراز میکنم
تو هیئت با چشم خیس و سینه زنون
یا رقیه میگم و پرواز میکنم
پر پروازه رقیه خاتونه
دم و دمسازه رقیه خاتونه
برا سینه زن رقیه فرماندهس
اونم سرباز رقیه خاتونه
کوچیکه دستاش اما شبیه عموش
کرم داره و حاجت روا میکنه خاتون
تو فکر غم دنیا نباش و بدون
تموم دردامونو دوا میکنه خاتون
رقیه خاتون
مددی یا مولاتی
شعر و سبک:
#میثم_کاوسی ✍
#شب_سوم_محرم
.👇
.
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#شب_سوم
از زبان زجر(لعنت الله علیه)
خسته ام بس که بین این صحرا
در پی تو دویده ام ای طفل
چکمه هایم خراب شد از بس
خار از آن کشیده ام ای طفل
نام من را شنیده ای تاحال
خوب بشنو که نام من زجر است
از من و شغل من چه می دانی
کار هر صبح و شام من زجر است
دیدم از دور با کسی انگار
درد دل بی حساب میکردی
چه کسی را در این بیابان ها
مادر خود خطاب میکردی
به امید کمک مباش ای طفل
احدی بین دشت هرگز نیست
زحمتم دادی و نمی دانی
در مرامم گذشت هرگز نیست
وقتی از روی ناقه با لگدم
به روی خاک با سر افتادی
باید این را حساب میکردی
که تو با بد کسی درافتادی
از همان لحظه نیزه پدرت
با غضب در زمین فرو رفته
همه فهمیده اند کار من است
از منِ زجر آبرو رفته
از زبان حضرت رقیه(سلام الله علیها)
بس کن ای زجر کم گزافه بگو
گرچه طفلم ولی یلی هستم
جز خدا از کسی نمی ترسم
نوه مرتضی علی هستم
اگر آهم درآید از سینه
کار تو اشک و آه خواهد شد
هرکسی با رقیه در افتد
روزگارش سیاه خواهد شد
تو مرا هر چقدر هم بزنی
باز هم جان نمی سپارم من
مقصد آخرین من شام است
با حبیبم قرار دارم من
من خبر دارم او شهید شده
ورنه بی من نمی رود سفری
خواستم عمه غصه کم بخورد
زده ام خویش را به بی خبری
من اگر که تو را حلال کنم
ولی از حرمله نمیگذرم
از کلام رباب فهمیدم
پیش لشکر خجل شده پدرم
قصد دارم در انتهای قیام
آبروی یزید را ببرم
بعد هم با خیال آسوده
می روم، می روم سوی پدرم
#علی_ذوالقدر
#شب_سوم_محرم
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دودمه
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
در قافله عشق سپهدار رقیه است
علمدار رقیه است
در هیئت ویرانه میاندار رقیه است
علمدار رقیه است
#علی_ذوالقدر
.............
دودمه
#شب_سوم
پا به پای عمه زینب کار را کردی تمام
حضرت زهرای شام
خواب بر چشم حرامی ها ز اشکت شد حرام
حضرت زهرای شام
#محمدحسین_رحیمیان ✍
.
#شب_سوم_محرم
السلام علیکِ یا مولاتی یا رقیه
از سرخی خورشید شفق آوردند
از صبح و سپیدی اش فلق آوردند
در نیمه شبِ خرابه ی شام سیاه
یک رأس بریده در طبَق آوردند
#محمدعلی_شهاب ✍
.
هدایت شده از (طور عشق)رضا یعقوبیان
۱۶
(شام غریبان)
عاشقان امشب،شام عاشوراست
خون دل زینب،زین غم عظماست
آه و واویلا۴
کینه ی دشمن،شد فزون امشب
دیده ی طفلان،شده خون امشب
آه و واویلا۴
شده از کینه،هر گلی پرپر
بر زمین جسم،علی اکبر
آه و واویلا۴
طفل عطشانی،می زند بر سر
عمه جان زینب،کو علی اکبر
آه و واویلا۴
کودکی گوید،با دل حساس
عمه جان زینب،کو عمو عباس
آه و واویلا۴
می شود امشب،غربتش احساس
بر روی خاک است،پیکر عباس
آه و واویلا۴
می رسد بر گوش،گریه ی طفلان
بر زمین دست،ساقی عطشان
آه و واویلا۴
شام عاشورا،بزم غم برپا
ذکر طفلان شد،آه و واویلا
آه و واویلا۴
زینب کبری،گریه ها دارد
بزم ماتم در،خیمه ها دارد
آه و واویلا۴
دشمن بی دین،شعله افروزد
ای خدا امشب،خیمه ها سوزد
آه و واویلا۴
خیمه ها امشب،گشته ویرانه
زینب است شمع و،همه پروانه
آه و واویلا۴
دیده زینب یک،پیکری صد چاک
بین گودال است،غرقه خون بر خاک
آه و واویلا۴
#رضا_یعقوبیان
#سبک_با_وداعی_که_از_حرم_کردی
#شام_غریبان_امام_حسین
@yaghubianreza
369.4K
#سبک_با_وداعی_که_از_حرم_کردی
شد بمن ثابت برنمیگردی
آه و واویلا آه و واویلا
دختری آمد راه میدان بست
آیه ی قرآن راه قرآن بست
آه و واویلا آه و واویلا
#سبک_آه_و_واویلا
هدایت شده از (طور عشق)رضا یعقوبیان
۱۹
(حضرت رقیه س)
آمدی بابا،کنج ویرانه
تو چنان شمعی،من چو پروانه
ای پدرجانم۴
سوزم از بهرت،با دو چشم تر
تازه مهمانم،آمدی با سر
ای پدرجانم۴
شد دل من خون،گریه ام افزون
تا تو را دیدم،با رخ گلگون
ای پدرجانم۴
بنگر بابا،قامتم خم شد
در فراق تو،صبر من کم شد
ای پدرجانم۴
آمدی بابا،بهر دیدارم
دشمن بی دین،داده آزارم
ای پدرجانم۴
هر کجا بابا،نام تو بردم
از عدوی تو،من کتک خوردم
ای پدرجانم۴
شکر لله تو،کرده ای یادم
تو نبودی از،ناقه افتادم
ای پدرجانم۴
در دل صحرا،دشمنت آمد
از ستم بابا،زجر مرا می زد
ای پدرجانم۴
زجر مرا بابا،تازیانه زد
گه به کعب نی،وحشیانه زد
ای پدرجانم۴
زد به من دشمن،ضربه ی سیلی
همچو زهرا شد،صورتم نیلی
ای پدرجانم۴
این مصیبت ها،زد شرر بر من
عمه ام زینب،شد سپر بر من
ای پدرجانم۴
بنگر تو بر،آه شبگیرم
دگر از دنیا،ای پدر سیرم
ای پدرجانم۴
دیگر از دنیا،خسته ام بابا
دل خود بر تو،بسته ام بابا
ای پدرجانم۴
باشد ای بابا،عمر من کوتاه
دختر خود را،ببرم همراه
ای پدرجانم۴
#رضا_یعقوبیان
#سبک_با_وداعی_که_از_حرم_کردی
#حضرت_رقیه
#شب_سوم_محرم
@yaghubianreza
.
.
#امام_حسین
السلام علیک یا اباعبدالله
ببین که دوباره ، هوای تو دارم
به چشمم ستاره ، برای تو دارم
تو و یک اشاره ، مرا راه چاره
به دهلیز قلبم ، نوای تو دارم
نظر کن دل من ، همه حاصل من
مه کامل من ، ثنای تو دارم
همه رمز و رازم ، قنوت نمازم
به راز و نیازم ، دعای تو دارم
تو هستی قرارم ، چو باشی کنارم
هر آن چه که دارم ، برای تو دارم
ز نام تو خوانم ، به راهت بمانم
که در گوش جانم ، ندای تو دارم
چو این دل شکسته ، دلی بر تو بسته
که چشمی به دستِ ، عطای تو دارم
شده عقل و هوشم ، که حلقه به گوشم
غمت کی فروشم ، صلای تو دارم
اگر چه خموشم ، ولی در خروشم
ببین روی دوشم ، لوای تو دارم
الا یابن زهرا ، سلاله ی طه
همه هستی ام را ، به پای تو دارم
الا جسم بی سر ، گل سرخ پرپر
ببین مثل مادر ، عزای تو دارم
من و جان سپردن ، من و غصه خوردن
غم رأسِ از تن ، جدای تو دارم
یکشنبه ۱۷ تیر ماه ۱۴۰۳
#محمدعلی_شهاب ✍
شب دوم محرم ۱۴۴۶
.
امام حسین ع
. مشخصات فردی اینجانب: امیر حسین یعقوبیان متولد ۱۳۴۹ ش شناسنامه ۱۲۷۹ صادره از تهران ساکن تهران من
.
اینم شماره کارت هیئت ما
برای دریافت نذورات شما 👇
6221061077039982
بنام : فروغی
آقای فروغی مسئول مالی هیئت جوانان متوسلین به حضرت زینب است.
مکان فضای بازِ جنب مدرسه مطهری
.
0912 534 4551 فروغی
.
📋 سری غرق در خون، گلویی بریده
#روضه
با نوای حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سری غرق در خون، گلویی بریده
بمیرم سر تو چه رنجی کشیده
لبی سرخ و پرپر، لبی پاره پاره
چه مویی! پریشان، چه رنگی! پریده
چه بابای خوبی! ز عالم سری تو
کسی بهتر از تو، ندیده ندیده
*شاعر: #فاطمه_معصومه_شریف
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
📋نکنه روبرومی خودتی یا عمومی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نکنه روبرومی، خودتی یا عَمومی
نشناختمت هنوزم، خودت بگو کدومی
صورتِ نصفه نیمه، حال سرت وخیمه
به همه گفتم این سر، تموم زندگیمه
منو زدن، منو زدن دشمنت سرم ریخت
منو زدن، منو زدن صورتم بهم ریخت
تو رو زدن، تورو زدن نیزهها و خنجر
تو رو زدن، تورو زدن پیش چشم مادر
*شاعر: #محمد_اسدالهی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
..
📋 به جرم اینكه ندارم پدر زدند مرا
#روضه_حضرت_رقیه (س)
#روضه_امام_حسین (ع)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به جرم اینكه ندارم پدر زدند مرا
شبیه مادر در پشت در زدند مرا
چه بینِ طشت، چه بر نیزه ها زدند تو را
چه در خرابه، چه در رهگذر زدند مرا
همچین که سر و بغل گرفت؛ شروع کرد از موهای بابا رو نوازش کردن، دست توو موهای باباش میکرد، باباجان! من که دیگه مویی برام نمونده بابا...
اومد رسید به پیشونیه بابا؛ بابا! پیشونیتم که شکسته. هی نوازش میکرد تا رسید به این لبا، بابا! تازه فهمیدم یکی دو روز پیش توو مجلس اون نامرد چی شد، عمه نمیذاشت ما ببینیم چادرش و باز کرده بود جلو چشمای ما اما از لابهلای تار و پودای چادر عمه میدیدم یه چوب بالا میره، چوب که پایین میاومد نمیدیدم به کجا میخوره؛ اما میدیدم عمهم با دو دست توو سرش میزنه، هی داره میگه نزن نامرد...
بابا حالا فهمیدم با چوبش داره به کجا میزنه؛ راوی میگه انقدر با مشت توو دهنش زد. بابا لبای تو خونی باشه لب دخترت سالم باشه...
*شاعر : #محسن_عرب_خالقی ✍
#نکنه_روبرومی_خودتی_یا_عمومی
.👇