.
#شور
#امام_حسین_علیهالسلام
#حضرت_رقیه_سلاماللهعلیها
ذکر یا حسین منو مستم میکنه
هر جا غیر روضه هات خستم میکنه
از دنیا و آدماش آزادم ولی
بوی تربت تو پابستم میکنه
برای اینکه کنار تو باشم
تموم دنیا رو پس زدم آقا
خوشی عمرم دقایقی بوده
که توی هیئت نفس زدم آقا
نفس زدن تو هیئت افتخارمه
رقیهی تو همهی کس و کارمه مولا
با اسم تو به مرز جنون میرسم
گدایی از غیر تو ننگ و عارمه مولا
حسین یا حسین
مدد اباعبدلله
ذکر یا حسینه دلیل بندگیم
همواره حسین میگفتم از بچگیم
تا باشه نفس برات میخونم اقا
دورت میگردم ای همهی زندگیم
به هم خورده روزگارم از دوری
ببین بیتابم بذار بیام آقا
منم مجنون محبتای تو
همون کهنه گدای روسیام آقا
حرم لازمم بی تو خرابم خراب
خمارم مگه تو بدی به جامم شراب آقا
ببین نوکرت سیره از این زندگی
نگاهی بکن به دلم که داره ثواب آقا
حسین یا حسین
مدد اباعبدالله
با ذکر رقیه من اعجاز میکنم
عشقمو با اشک چشام ابراز میکنم
تو هیئت با چشم خیس و سینه زنون
یا رقیه میگم و پرواز میکنم
پر پروازه رقیه خاتونه
دم و دمسازه رقیه خاتونه
برا سینه زن رقیه فرماندهس
اونم سرباز رقیه خاتونه
کوچیکه دستاش اما شبیه عموش
کرم داره و حاجت روا میکنه خاتون
تو فکر غم دنیا نباش و بدون
تموم دردامونو دوا میکنه خاتون
رقیه خاتون
مددی یا مولاتی
شعر و سبک:
#میثم_کاوسی ✍
#شب_سوم_محرم
.👇
.
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#شب_سوم
از زبان زجر(لعنت الله علیه)
خسته ام بس که بین این صحرا
در پی تو دویده ام ای طفل
چکمه هایم خراب شد از بس
خار از آن کشیده ام ای طفل
نام من را شنیده ای تاحال
خوب بشنو که نام من زجر است
از من و شغل من چه می دانی
کار هر صبح و شام من زجر است
دیدم از دور با کسی انگار
درد دل بی حساب میکردی
چه کسی را در این بیابان ها
مادر خود خطاب میکردی
به امید کمک مباش ای طفل
احدی بین دشت هرگز نیست
زحمتم دادی و نمی دانی
در مرامم گذشت هرگز نیست
وقتی از روی ناقه با لگدم
به روی خاک با سر افتادی
باید این را حساب میکردی
که تو با بد کسی درافتادی
از همان لحظه نیزه پدرت
با غضب در زمین فرو رفته
همه فهمیده اند کار من است
از منِ زجر آبرو رفته
از زبان حضرت رقیه(سلام الله علیها)
بس کن ای زجر کم گزافه بگو
گرچه طفلم ولی یلی هستم
جز خدا از کسی نمی ترسم
نوه مرتضی علی هستم
اگر آهم درآید از سینه
کار تو اشک و آه خواهد شد
هرکسی با رقیه در افتد
روزگارش سیاه خواهد شد
تو مرا هر چقدر هم بزنی
باز هم جان نمی سپارم من
مقصد آخرین من شام است
با حبیبم قرار دارم من
من خبر دارم او شهید شده
ورنه بی من نمی رود سفری
خواستم عمه غصه کم بخورد
زده ام خویش را به بی خبری
من اگر که تو را حلال کنم
ولی از حرمله نمیگذرم
از کلام رباب فهمیدم
پیش لشکر خجل شده پدرم
قصد دارم در انتهای قیام
آبروی یزید را ببرم
بعد هم با خیال آسوده
می روم، می روم سوی پدرم
#علی_ذوالقدر
#شب_سوم_محرم
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#دودمه
#حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
در قافله عشق سپهدار رقیه است
علمدار رقیه است
در هیئت ویرانه میاندار رقیه است
علمدار رقیه است
#علی_ذوالقدر
.............
دودمه
#شب_سوم
پا به پای عمه زینب کار را کردی تمام
حضرت زهرای شام
خواب بر چشم حرامی ها ز اشکت شد حرام
حضرت زهرای شام
#محمدحسین_رحیمیان ✍
.
#شب_سوم_محرم
السلام علیکِ یا مولاتی یا رقیه
از سرخی خورشید شفق آوردند
از صبح و سپیدی اش فلق آوردند
در نیمه شبِ خرابه ی شام سیاه
یک رأس بریده در طبَق آوردند
#محمدعلی_شهاب ✍
.
هدایت شده از (طور عشق)رضا یعقوبیان
۱۶
(شام غریبان)
عاشقان امشب،شام عاشوراست
خون دل زینب،زین غم عظماست
آه و واویلا۴
کینه ی دشمن،شد فزون امشب
دیده ی طفلان،شده خون امشب
آه و واویلا۴
شده از کینه،هر گلی پرپر
بر زمین جسم،علی اکبر
آه و واویلا۴
طفل عطشانی،می زند بر سر
عمه جان زینب،کو علی اکبر
آه و واویلا۴
کودکی گوید،با دل حساس
عمه جان زینب،کو عمو عباس
آه و واویلا۴
می شود امشب،غربتش احساس
بر روی خاک است،پیکر عباس
آه و واویلا۴
می رسد بر گوش،گریه ی طفلان
بر زمین دست،ساقی عطشان
آه و واویلا۴
شام عاشورا،بزم غم برپا
ذکر طفلان شد،آه و واویلا
آه و واویلا۴
زینب کبری،گریه ها دارد
بزم ماتم در،خیمه ها دارد
آه و واویلا۴
دشمن بی دین،شعله افروزد
ای خدا امشب،خیمه ها سوزد
آه و واویلا۴
خیمه ها امشب،گشته ویرانه
زینب است شمع و،همه پروانه
آه و واویلا۴
دیده زینب یک،پیکری صد چاک
بین گودال است،غرقه خون بر خاک
آه و واویلا۴
#رضا_یعقوبیان
#سبک_با_وداعی_که_از_حرم_کردی
#شام_غریبان_امام_حسین
@yaghubianreza
369.4K
#سبک_با_وداعی_که_از_حرم_کردی
شد بمن ثابت برنمیگردی
آه و واویلا آه و واویلا
دختری آمد راه میدان بست
آیه ی قرآن راه قرآن بست
آه و واویلا آه و واویلا
#سبک_آه_و_واویلا
هدایت شده از (طور عشق)رضا یعقوبیان
۱۹
(حضرت رقیه س)
آمدی بابا،کنج ویرانه
تو چنان شمعی،من چو پروانه
ای پدرجانم۴
سوزم از بهرت،با دو چشم تر
تازه مهمانم،آمدی با سر
ای پدرجانم۴
شد دل من خون،گریه ام افزون
تا تو را دیدم،با رخ گلگون
ای پدرجانم۴
بنگر بابا،قامتم خم شد
در فراق تو،صبر من کم شد
ای پدرجانم۴
آمدی بابا،بهر دیدارم
دشمن بی دین،داده آزارم
ای پدرجانم۴
هر کجا بابا،نام تو بردم
از عدوی تو،من کتک خوردم
ای پدرجانم۴
شکر لله تو،کرده ای یادم
تو نبودی از،ناقه افتادم
ای پدرجانم۴
در دل صحرا،دشمنت آمد
از ستم بابا،زجر مرا می زد
ای پدرجانم۴
زجر مرا بابا،تازیانه زد
گه به کعب نی،وحشیانه زد
ای پدرجانم۴
زد به من دشمن،ضربه ی سیلی
همچو زهرا شد،صورتم نیلی
ای پدرجانم۴
این مصیبت ها،زد شرر بر من
عمه ام زینب،شد سپر بر من
ای پدرجانم۴
بنگر تو بر،آه شبگیرم
دگر از دنیا،ای پدر سیرم
ای پدرجانم۴
دیگر از دنیا،خسته ام بابا
دل خود بر تو،بسته ام بابا
ای پدرجانم۴
باشد ای بابا،عمر من کوتاه
دختر خود را،ببرم همراه
ای پدرجانم۴
#رضا_یعقوبیان
#سبک_با_وداعی_که_از_حرم_کردی
#حضرت_رقیه
#شب_سوم_محرم
@yaghubianreza
.
.
#امام_حسین
السلام علیک یا اباعبدالله
ببین که دوباره ، هوای تو دارم
به چشمم ستاره ، برای تو دارم
تو و یک اشاره ، مرا راه چاره
به دهلیز قلبم ، نوای تو دارم
نظر کن دل من ، همه حاصل من
مه کامل من ، ثنای تو دارم
همه رمز و رازم ، قنوت نمازم
به راز و نیازم ، دعای تو دارم
تو هستی قرارم ، چو باشی کنارم
هر آن چه که دارم ، برای تو دارم
ز نام تو خوانم ، به راهت بمانم
که در گوش جانم ، ندای تو دارم
چو این دل شکسته ، دلی بر تو بسته
که چشمی به دستِ ، عطای تو دارم
شده عقل و هوشم ، که حلقه به گوشم
غمت کی فروشم ، صلای تو دارم
اگر چه خموشم ، ولی در خروشم
ببین روی دوشم ، لوای تو دارم
الا یابن زهرا ، سلاله ی طه
همه هستی ام را ، به پای تو دارم
الا جسم بی سر ، گل سرخ پرپر
ببین مثل مادر ، عزای تو دارم
من و جان سپردن ، من و غصه خوردن
غم رأسِ از تن ، جدای تو دارم
یکشنبه ۱۷ تیر ماه ۱۴۰۳
#محمدعلی_شهاب ✍
شب دوم محرم ۱۴۴۶
.
امام حسین ع
. مشخصات فردی اینجانب: امیر حسین یعقوبیان متولد ۱۳۴۹ ش شناسنامه ۱۲۷۹ صادره از تهران ساکن تهران من
.
اینم شماره کارت هیئت ما
برای دریافت نذورات شما 👇
6221061077039982
بنام : فروغی
آقای فروغی مسئول مالی هیئت جوانان متوسلین به حضرت زینب است.
مکان فضای بازِ جنب مدرسه مطهری
.
0912 534 4551 فروغی
.
📋 سری غرق در خون، گلویی بریده
#روضه
با نوای حاج سید رضا نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سری غرق در خون، گلویی بریده
بمیرم سر تو چه رنجی کشیده
لبی سرخ و پرپر، لبی پاره پاره
چه مویی! پریشان، چه رنگی! پریده
چه بابای خوبی! ز عالم سری تو
کسی بهتر از تو، ندیده ندیده
*شاعر: #فاطمه_معصومه_شریف
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
📋نکنه روبرومی خودتی یا عمومی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نکنه روبرومی، خودتی یا عَمومی
نشناختمت هنوزم، خودت بگو کدومی
صورتِ نصفه نیمه، حال سرت وخیمه
به همه گفتم این سر، تموم زندگیمه
منو زدن، منو زدن دشمنت سرم ریخت
منو زدن، منو زدن صورتم بهم ریخت
تو رو زدن، تورو زدن نیزهها و خنجر
تو رو زدن، تورو زدن پیش چشم مادر
*شاعر: #محمد_اسدالهی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
..
📋 به جرم اینكه ندارم پدر زدند مرا
#روضه_حضرت_رقیه (س)
#روضه_امام_حسین (ع)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به جرم اینكه ندارم پدر زدند مرا
شبیه مادر در پشت در زدند مرا
چه بینِ طشت، چه بر نیزه ها زدند تو را
چه در خرابه، چه در رهگذر زدند مرا
همچین که سر و بغل گرفت؛ شروع کرد از موهای بابا رو نوازش کردن، دست توو موهای باباش میکرد، باباجان! من که دیگه مویی برام نمونده بابا...
اومد رسید به پیشونیه بابا؛ بابا! پیشونیتم که شکسته. هی نوازش میکرد تا رسید به این لبا، بابا! تازه فهمیدم یکی دو روز پیش توو مجلس اون نامرد چی شد، عمه نمیذاشت ما ببینیم چادرش و باز کرده بود جلو چشمای ما اما از لابهلای تار و پودای چادر عمه میدیدم یه چوب بالا میره، چوب که پایین میاومد نمیدیدم به کجا میخوره؛ اما میدیدم عمهم با دو دست توو سرش میزنه، هی داره میگه نزن نامرد...
بابا حالا فهمیدم با چوبش داره به کجا میزنه؛ راوی میگه انقدر با مشت توو دهنش زد. بابا لبای تو خونی باشه لب دخترت سالم باشه...
*شاعر : #محسن_عرب_خالقی ✍
#نکنه_روبرومی_خودتی_یا_عمومی
.👇
3)zamine-ramezan1402_1403-shab23-14030115.mp3
14.85M
#زمینه #حضرت_رقیه
بابا دیدی تموم شده صبوری، اومدی...
🎤 کربلایی محسن محمدیپناه
🗓 چهارشنبه ۱۵ فروردین ۱۴۰۳
بابا دیدی تموم شده صبوری اومدی
معلومه که تو از چه راهِ دوری اومدی
آخه تو که پا نداری چجوری اومدی
پایِ منم ببین, می سوزه تاوَلش
خیلی عوض شدی بابا نشناختم اولش
بشم فدای اون, چشمایِ بی رمق
کدوم پلیدی سرتو گذاشته تو طَبَق
وضع منو می بینی ,دردِ منو می دونی
خوابم میاد بابایی,قصه برام می خونی
بابای مظلوم من
__________
مثلِ قدیما دوباره می کشی نازمو
تو گوشت می خوام بابا بگم یه رازمو
دیدی تویِ بازارِ شام چادر نمازمو
بهم بگو کجا رفتی تو این شبا
خرابه بهتر از تنورِ خولیِ بابا
قصه ی کوچه ها خیلی مفصله
هنوز رو صورتم جایِ سیلیِ اوله
نگم کجاها بردن,خواهرو دخترهاتو
هی می بینم کابوسِ دروازه ی ساعاتو
بابای مظلوم من
___________
محاله دیگه خوب بشه زخمایِ این گلو
از قصه ی تشتِ طلا چیزی بهم نگو
راستی بابا چرا باهات نیومده عمو
خبر داره شده سیلی نوازشم
می دونه خاکِ این خرابه شده بالشم
خبر داره عمو که گریه کارمِه
نقابِ من چند روزه که آستینِ پارمِه
.
#زمینه_حضرت_رقیه_سلام_الله_علیها
#کربلایی_محسن_محمدی_پناه
#شب_سوم_محرم
53.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
﷽
«بابا دیدی تموم شده صبوری اومدی..»
مدّاح: #حاج_مهدی_رسولی
هیئت ثارالله زنجان
مراسم شب سوم محرمالحرام ۱۴۴۴
بابا دیدی تموم شده صبوری اومدی
معلومه که تو از چه راهِ دوری اومدی
آخه تو که پا نداری چجوری اومدی
پایِ منم ببین, می سوزه تاوَلش
خیلی عوض شدی بابا نشناختم اولش
بشم فدای اون, چشمایِ بی رمق
کدوم پلیدی سرتو گذاشته تو طَبَق
وضع منو می بینی ,دردِ منو می دونی
خوابم میاد بابایی,قصه برام می خونی
مثلِ قدیما دوباره می کشی نازمو
تو گوشت می خوام بابا بگم یه رازمو
دیدی تویِ بازارِ شام چادر نمازمو
بهم بگو کجا رفتی تو این شبا
خرابه بهتر از تنورِ خولیِ بابا
قصه ی کوچه ها خیلی مفصله
هنوز رو صورتم جایِ سیلیِ اوله
نگم کجاها بردن,خواهرو دخترهاتو
هی می بینم کابوسِ دروازه ی ساعاتو
بازار نرفته بودیم که رفتیم
سیلی نخورده بودیم که خوردیم
محاله دیگه خوب بشه زخمایِ این گلو
از قصه ی تشتِ طلا چیزی بهم نگو
راستی بابا چرا باهات نیومده عمو
خبر داره شده سیلی نوازشم
می دونه خاکِ این خرابه شده بالشم
خبر داره عمو که گریه کارمِه
نقابِ من چند روزه که آستینِ پارمِه
#زمزمه
#شب_سوم_محرم
202030_24508915.mp3
32.94M
#روضه حضرت رقیه سلاماللهعلیه
هیئتثاراللّٰهزنجان
مدّاح: #حاج_مهدی_رسولی
شب سوم محرمالحرام ۱۴۴۴
یکشنبه ۹ مــردادماه ۱۴۰۱
.
#شب_دوم_محرم
🔸مراسم عزاداری دهه اول #محرم_1403
📆 یک شنبه ۱۷ تیرماه ماه ۱۴۰۳
🔷 حاج #سید_رضا_نریمانی
🔊 بخش اول #مناجات | با اجازه از خداوندِ تعالیِ حسین
🔊 بخش دوم #روضه | کاروان با وقار وارد شد
🔊 بخش سوم #زمینه | بانوای کاروان بار بندین همرَهان
🔊 بخش چهارم #شور و نغمه خوانی | یا اباعبدالله آقای من
🔊 بخش پنجم #واحد | مادرم پیراهن مشکی برایم دوخته
🔊 بخش ششم #واحد | توی دل من چه اشتیاقیِ
🔊 بخش هفتم #شور | شبایِ غم سحر نداره
🔊 بخش هشتم #شور | من از اون شب که دلِ عاشقمو بهت دادم
🔊 بخش نهم #شور | حسین جان حسین جان حسین جان
👇👇👇👇👇
4_5789900860318291602.mp3
37.3M
📋 میشه اون #بُقچه رو برام بیاری؟!
#روضه_حضرت_زهرا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
همچین که بیبی دخترش و صدا زد:« لحظههای آخر، زینبم بیا؛ بدو بدو این دختر خودش و به مادر رسوند. جونم مادر! میشه اون بُقچه رو برام بیاری؟!
بقچه رو آورد، دخترم! میشه در بقچه رو خودت باز کنی؟! دستای مادر رمق نداره. در بقچه رو باز کرد؛ دید کفن داخل بقچهست ولی سهتا بیشتر نیست. زینبم اولین کفن مال خودمه، دومین مال بابات علیه، کفن سومی مادر مال کیه؟! مال داداشت حسنه. یهو بیبی سرش و پایین انداخت، مادرم یه سوالی ازت دارم؛ جون دلم، دختر گلم، چی؟! ببینم نکنه حسینم و یادت رفته...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
4_5789900860318291603.mp3
37.97M
#روضه_ورودیه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کاروان با وقار وارد شد
یار پیش نگار وارد شد
آینه با تمام آینهها
بین گردوغبار وارد شد
جان عالم به کربلا آمد
آب بر جویبار وارد شد
در یَمینَش زُهیر زانو زد
و حبیب از یَسار وارد شد
آمده بر سر قرار اما
خواهرش بیقرار وارد شد
خواهر تک سوار در محمل
بین هجده سوار وارد شد
دختری نیز با دوتا خلخال
با دوتا گوشوار وارد شد
روبهرو نیز سی هزار نفر
لشکر نیزه دار وارد شد
چند روزی گذشت و در گودال
لاله در لاله زار وارد شد
شمر در قتلگاه وارد شد
بعد از آن یک سپاه وارد شد
گوییا ذبح اعظم شد
بدن شاه نامنظم شد
نَبُرید و کمی اذیت کرد
تا که نای حسین هم کم شد
سر انگشترش که دعوا شد
همهی قتلگاه در هم شد
همه را شمر زد کنار اما
چکمهش توی پاش محکم شد
خم شد زلف را به چنگ گرفت
روی تَل قد خواهری خم شد
شمر از قتلگاه خارج شد
دامنش قرص ماه خارج شد
موقع رقص نیزهداران بود
دانه دانه سپاه خارج شد
وقت آتش شد از نَهاد حرم
دم واویلتاه خارج شد
از دل خیمه با دوتا خلخال
دختری بیگناه خارج شد
این گذشت و رباب وارد شد
توی بزم شراب وارد شد
*شاعر: #وحید_عظیم_پور
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
متن ادامه #روضه_ورودیه 👇
.https://eitaa.com/emame3vom/101841
4_5789900860318291604.mp3
21.6M
📋 #سبک_با_نوای_کاروان
#زمینه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
با نوای کاروان، بار بَندید هَمرَهان
این قافله عزم، کرب و بلا دارد
این قافله عزم، کرب و بلا دارد
پیچیده در عالمین، گفتگوی کربلا
کاروان عاشقان، رفته سوی کربلا
سرگذشت از سرگذشتگان
میخورد پیوند با خون خدا
هرکسی که از جان گذشته است
برساند خود را به کربلا
هر که دارد به سرش شور و نوا بِسْمِ اللّه
هر که دارد هوس جام بلا بِسْمِ اللّه
طی این راه فقط مرد خطر میخواهد
هر که دارد هوس کرب و بلا بِسْمِ اللّه
« لَکَ لَبَّیک ابا عبدالله»
الرّحیل ای عاشقان، همسفر با کاروان
به ما به پا خیزد هرکس وفا دارد
این قافله عزم، کرب و بلا دارد
دوباره شد موسم، ابتلاء و امتحان
صدای هَلْ مِنْ مُعین منعکس شد در جهان
هرکسی که اهل حقیقت است
میشود همراه با خون خدا
هرکه باشد مرد جنگ و جهاد
برساند خود را به کربلا
هرکسی گشته گرفتار حسین بِسْمِ اللّه
هر که شد مست علمدار حسین بِسْمِ اللّه
سفر عشق فقط مرد خطر میخواهد
هر که خواهد که شود یار حسین بِسْمِ اللّه
« لَکَ لَبَّیک ابا عبدالله»
ای حسینیها به پیش، راه قدس از کربلاست
دنیا سراسر چشم، بر عَظم ما دارد
این قافله عزم، کرب و بلا دارد
مسیر آزادگی، شده روشن با حسین
رمز آزادی بُوَد، تا همیشه یا حسین
جنگ بین حق و باطل شده
در فلسطین و غزه جِلوهگر
در سکوتِ بیرحمیِ خواص
شده برپا عاشورایی دگر
هر که دارد به دلش نور خدا بِسْمِ اللّه
هر که بیزار شد از جور و جفا بِسْمِ اللّه
مکتب کرب و بلا مکتب آزادگی است
هر که راهش شده از ظلم جدا بِسْمِ اللّه
«لَکَ لَبَّیک ابا عبدالله»
#مرتضی_سراوانی
4_5789900860318291605.mp3
5.15M
📋 مادرم پیراهن مشکی برایم دوخته
#واحد_امام_حسین
#واحد_سنگین
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مادرم پیراهن مشکی برایم دوخته
با تو بودن را به من از کودکی آموخته
چشم وا کردم، از اول گفت:« این مال حسین»
نوکرت را جز به بزم روضهات نفروخته
هرکجا نام تو آمد گریه کرد اما ببین
بیشتر با گریههای من برایت سوخته
مادر من مادرت را دوست دارد، اشک را
مادرت زهرا برایم از ازل اندوخته
کاش روشنتَر کنی در لحظههای آخرم
آتشی را که غمت در سینهام افروخته
سوختم با روضههایت چون شنیدم سوختی
ز آتش تیری که اصغر را به دستت دوخته
*شاعر: #محسن_ناصحی✍
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.👇
4_5789900860318291606.mp3
15.64M
متن 👇
https://eitaa.com/emame3vom/101913
ادامه 👇
#واحد_سنگین
📋 بنا چه بود؟ که با هم بر او سلام کنند
#واحد
#سبک_سنگین
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بنا چه بود؟ که با هم بر او سلام کنند
بنا چه بود؟ که همراهی امام کنند
رسید آن همه نامه، از آن همه لَبَّیک
بنا چه بود؟ که همراه او قیام کنند
قرار بود بجنگند با فساد یزید
که در رکاب ولی کار را تمام کنند
حسین با زن و فرزند راه کوفه گرفت
بنا چه بود؟ به ناموسش احترام کنند
بنا نبود که از کوفه تا خرابه ی شام
نگه به خواهر او از فراز بام کنند
بنا نبود به اجبار نیزه و شمشیر
ورود، عائله در مجلس حَرام کنند
بنا نبود بیاید به قتلگاه، حسین
که دور او تَه گودال ازدحام کنند
بنا نبود که پیران بر او عصا بزنند
چنین به زخم قدیم خود التیام کنند
بنا نبود ولی شد، که روضههای لُهوف
بناست گریه برایش عَلَی الدَّوام کنند
*شاعر: #محسن_ناصحی✍
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.