eitaa logo
امام حسین ع
27.3هزار دنبال‌کننده
432 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. سبک ها ی ملا باسم کربلایی سنگین ای پرستوی علی ازآشیانه دردل شب میروی تو مخفیانه تکیه گاهم ای پناهم بی تو زهرا یاوری دیگر ندارم در زمانه فاطمه جان.ای همه دار و ندارم فاطمه جان.بیقراره بیقرارم فاطمه جان.درغمت شد گریه کارم              فاطمه جان3 بی تو قرآنم دگر کوثر ندارد در غریبی همسرت یاور ندارد ای علمدار علی تنها سپاهم تکیه گاهی فاتح خیبر ندارد وای ازآن روز.پشت در محشر به پاشد وای ازآن روز.بالگد محسن فداشد وای ازآن روز.باغبان از گل جدا شد                 فاطمه جان3 من چه گویم ازجفای درب ودیوار سینه ات آزرده خاطر شد زمسمار روی تو از سیلی دشمن کبود است بنگر ای زهرا مرا باچشم خونبار یاس پرپر.رفتی و خانه خرابم یاس پرپر.ازغمت غرق عذابم یاس پرپر.من سلام بی جوابم               فاطمه جان3 رفتی و حیدر زداغت بی شکیب است ای حبیبم همسر تو بی حبیب است تو وصیت کرده ای تشنه نماند نورچشمانت حسینی که غریب است وعده ی ما.روی تل در پیش دختر لحظه ای که.روی خاک افتاده دلبر قتلگاه و.خنجری بر روی حنجر                فاطمه جان3 (بهار)✍ 👇
. (س) پشت و پناه حیدری.تو تکیه گاه حیدری تنها سپاه حیدری.فاطمه جونم از غریبی سرم رو.رو زانوهام میزارم توو دنیا جز تو زهرا.کسی ندارم یار و طرفدار.بمون کنارم بلندشو ازجا.نرو قرارم                فاطمه جانم تویی امید آخرم.ببین چی اومده سرم نرو تموم باورم.عزیز حیدر این پهلوی شکستت.صبر منو ربوده روی تو یاس نیلی.چرا کبوده داءم به ذکره.امن یجبیبم هیچکی باهام نیس.خیلی غریبم                  فاطمه جانم ای سرو قدکمون من.باغ گل خزون من همسر نیمه جوون من.ای مهربونم میکنم التماست.نرو صفای خونه نرو پرستوی من.زآشیونه چی میشه زهرا.پیشم بمونی سنی نداری.خیلی جوونی                 فاطمه جانم ابوذر رییس میرزایی(بهار)✍ 👇
. گل در آتش خانه شد ویرانه و گلخانه ام آتش گرفت شمع چشمم سوخت و پروانه ام آتش گرفت بوی عطر سیب آمد از میان شعله ها بر زمین افتاد گل ، ریحانه ام آتش گرفت تا به روی شانه ام زینب سر خود را گذاشت ناگهان احساس کردم شانه ام آتش گرفت در عزای فاطمه ویرانه شد کاشانه ام قبل ویران گشتنش کاشانه ام آتش گرفت از لسان فاطمه بنویس روی برگ گل شاخ و برگم سوخت و دُردانه ام آتش گرفت خانه ی بی فاطمه ویرانسرایی بیش نیست در فراق روی او ویرانه ام آتش گرفت از دل آئينه ام خون می چکد «یاسر» ببین جام دل بشکسته و پیمانه ام آتش گرفت ** «یاسر»✍ .
. ، زینت بانوی مسلمان ------------- سلام ای فاطمه بانوی هستی که نورت برتر از خورشید و ماه است تو زهرایی سراسر نور - ای نور حجابت روشنی ها را گواه است‌ حجاب آئينه دار رویش عشق حجاب آئينه دار هرچه خوبی تمام صبح روشن در حجاب است نباشد این تجلی را غروبی تو ای زن گوهر لطف خدایی بپوشان گوهر خود را ز هر چشم مجو جای دگر خورشید خود را به سوی آسمان داری اگر چشم تو ای زن باغبان لاله هایی مده از کف گل مطلوب خود را حجاب از تو کرامت آفریده رعایت کن حجاب خوب خود را صیانت کن تو ای زن از حجابت که زن را سنگر ایمان حجاب است بیا بشنو تو بانوی مسلمان پیام صاحب قرآن حجاب است حجاب آری - حجاب این دُر ایمان به زهرا می رساند بانوان را به پیش چشم تو می آورد عشق افق های جهان بی کران را بپو‌شان خویش را با چادر ای گل که چادر برترین نوع حجاب است الا بانوی در چادر ، گل نور ز تو جاری به هستی عطر ناب است به سر داری اگر چادر - در این راه تو درس از زینب و زهرا گرفتی تو بر دل نوری از ایمان نشاندی تو بر سر سایه ی طوبا گرفتی ** محمود تاری «یاسر»✍ .
. مولا علی (ع) کنار بستر حضرت زهرا (س) ----------- ترک من خسته ی نالان مکن اشک مرا گوهر غلتان مکن صبر و قرار من دلخون مبر باز مرا بی سر و سامان مکن روز مرا تیره تر از این مخواه شام مرا ، شام غریبان مکن بر جگرم آتش هجران مپاش چشم مرا چشمه ی جوشان مکن جمع جگر سوختگان را ز غم شعله مینداز و پریشان مکن با من دلخسته بگو داغ خود درد دل خویش تو پنهان مکن چهره ی نیلی تو مپوشان ز من شعله ور این آتش سوزان مکن کلبه ی احزان شده کاشانه ام ترک من و کلبه ی احزان مکن من همه دردم ز غمت فاطمه درد مرا نیز دو چندان مکن ساحل دریای دل مرتضی موج مزن ، این همه توفان مکن این تن گلگون شده از تیغ غم وین دل ویران شده ویران مکن «یاسرم» و با دل خون آمدم ای دل من روی به بُحران مکن *** «یاسر»✍ .
. .... باید نوشت ای تو ماه بی مزار و ای بهشت بی بدیل بر ضریحی که نداری بسته چشمانم دخیل تا که رویت ارغوانی گشت و چشمانت کبود در خروش آمد فرات و در تلاطم رود نیل پاره ی قلب پیمبر - فاطمه - بعد از پدر دید از امت فراوان رنج با عمر قلیل زیر بار حرف حق ، دشمن نرفت و فاطمه هرچه آورد از برای غاصب حقش دلیل گشته اند ابلیس تا بال ملک را بشکنند در دل تاریخ داریم آدمی از این قبیل ماجرای پشت در ، آتش ، لگد ، این است این بیت زهرا قتلگاه و محسن اش اول قتیل روی برگ لاله های سرخ می باید نوشت در میان آتش افتاده ست فرزند خلیل داستان هجمه بر بیت خدا را بشنوید محو شد آنجا سپاه ابرهه با هرچه پیل گشت «یاسر» عبرت آموز از برای دیگران هر که شد خصم ولایت می شود آخر ذلیل ** «یاسر»✍ .
. عرضِ نیاز ، شعری برای خود ........ تو مولایی ، منم نوکر ، ببین این نوکر خود را مینداز از نظر مولا غلام کمتر خود را کبوتر بودم و بالی نکردم باز جز اینجا که تنها در هوای تو گشودم من پر خود را نباید جز به درگاه تو ریزد اشک چشمانم که وقف روضه هایت کرده ام چشم تر خود را فرات و دجله آوردم به سمت کربلای تو بیا ای تشنه لب تر کن از آنها حنجر خود را ازین جایی که سر بنهاده ام ، سر بر ندارم من به درگه نه ، نهادم زیر پای تو سر خود را تو دنیای منی ، عقبای من ، بنوشته ام این را نخواهم داد حتّیٰ لحظه ای من باور خود را امید من تویی مولا ، چه در دنیا ، چه در عقبا نمودم واگذار لطف هایت محشر خود را به زینت بخشی نامت ندیدم نام دیگر را به نامت زین جهت کردم مزیّن دفتر خود را به نوکرهای فرزندش عنایت می کند زهرا نصیبم کن کرامت های ناب مادر خود را ز بار معصیت آشفته حالم ، خوب می دانی چه گویم من چه گویم شرح حال مضطر خود را برای آن که دریابی غلام بی قرارت را پُر از عطر غمت کردم هم اینک بستر خود را بیا دریاب در این لحظه های واپسین ما را بیا تا بگذرانم لحظه های آخر خود را همیشه شوق دیدار تو را دارم در این عالم مکن محروم ازین افتاده نوکر محضر خود را به پایت سوختم آقا چو شمعی در غمت ، حالا به سویت می فرستم آتشین خاکستر خود را منم "یاسر" اگر شعرم قبول خاطرت افتاد بیا دریاب اینک شاعر بی یاور خود را oo "یاسر"✍ .