eitaa logo
امام حسین ع
18.7هزار دنبال‌کننده
398 عکس
2هزار ویدیو
1.9هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
7. قم 15.6.98.mp3
5.54M
#مناجات_با_امام_زمان (عج) #حاج_عباس_حیدرزاده کسی که بی تو ، سر صحبت جهانش نیست .. قم ، بیت آیت الله العظمی بروجردی (رحمه الله علیه) ۱۵ شهریور ۱۳۹۸ @emame3vom
6. قم 5.7.98.mp3
6M
#مناجات_با_امام_زمان (عج) #حاج_عباس_حیدرزاده کسی که بی تو ، سر صحبت جهانش نیست .. قم ،خیابان دورشهر ، ۵ مهر ماه ۱۳۹۸ @emame3vom
. |⇦•پُر شده از گُل، گلشنِ منظومه ام... و توسل به حضرت معصومه سلام الله علیها _ استاد حاج عباس ●•┄༻↷◈↶༺┄•● حضرت معصومه سلامٌ عليك... پُر شده از گُل، گلشنِ منظومه ام من غلامِ حضرتِ معصومه ام *حضرت معصومه در شهر قم غريب بود، اين همه راه از مدينه به عشقِ برادر اومد، اما موفق به ديدنِ برادر نشد، دَمِ آخري صدا ميزد: رضاجان! رضاجان!... امشب مجلسِ عزايِ حضرتِ معصومه است، مگه ميشه مجلسِ عزاي خواهر باشه، برادر نياد؟ مگه ميشه امشب امام رضا نظر نداشته باشه...* برسانيد خبر را به برادر امشب كه بيايد به كفن كردن خواهر امشب * از مدينه حركت كرد بياد بره خراسان برادر رو ببينه، اما موفق به ديدنِ برادر نشد، اما مَردم من يه خواهر رو سراغ دارم راهش به برادر خيلي نزديك بود...* از حرم تا قتلگه زينب صدا ميزد: حسين دست و پا ميزد حسين، زينب صدا ميزد: حسين * همچين كه بي بي مي دَويد سمت قتلگاه، چادر مي رفت زيرِ پاش هي ميخورد زمين، هي بلند ميشد مي گفت: حسين!...* از تلِ زينبيه، زينب صدا ميزد: حسين! هر جا به هر بهانه، زینب صدا ميزد: حسين! *خوب شد حضرت معصومه نرسيد خراسان ببينه برادرش مثلِ مارگزيده به خودش ميپیچه، اما بي بي جان! عمه جانتون اومد بالايِ بلندي، نگاه كرد ديد شمر رويِ سينه ي حسينش نشسته، حسين....* از تلِ زينبيه، زينب صدا ميزد: حسين! با قامتی خمیده، زينب صدا ميزد: حسين! رنگش ز رخ پریده، زينب صدا ميزد: حسين! در زیر تازیانه، زينب صدا ميزد: حسين! * از لابه لاي دستاي شمر، يه مرتبه ابي عبدالله نگاهش افتاد ديد زينب آمده، ديگه صداش جوهره نداشت، ديگه دستاش حركت نداشت، با گردشِ چشم اشاره كرد برگرد زينب، خواهرم تو طاقت نداري ببيني...* آتش است اينجا نسوزي چون سپند يا برو يا چشم هايت را ببند با نگاهش حرف ها ميزد حسين پيشِ زينب دست و پا ميزد حسين * مرد قم برا حضرت معصومه گُل آوُردن، خيلي احترام كردن، وقتي وارد شهر قم شد گُل بارونش كردن...گفت: داداش!* در كوچه ها با حالِ بيمارم نبردن وقتي رسيدم سمتِ بازارم نبردن اين معجري كه رويِ سر دارم نبردن اي كاش مرغي را كسي بي پر نبيند جسمِ برادر را كسي بي سر نبيند هر كس كه بيند كاشكي خواهر نبيند *داداش من اومدم شمارو ببينم، ولي نديدم، ولي زينب اومد نگاه كرد، يه بدنِ بي سر، حسين....* ــــــــــــــــــ 👇
. 🎤 مُلک دلم همین که به نام حسین شد عبدی گناهکار غلام حسین شد .. آرامشی نداشت وجودم به هیچ وجه تا که به اِذن فاطمه رام حسین شد .. قند مُکرر اسم «حسین» است ، والسلام شیرین‌ترین کلام کلام حسین شد .. با یک سلامِ صبح به ارباب بی کفن روزم پُر از جوابِ سلام حسین شد یادم نمیرود که خدا هر زمان ز من قهرش گرفت ، واسطه نام حسین شد .. یک شب دوباره نوکری آمد به خوابِ من حرفش دوباره حرفِ مَرام حسین شد .. نوکر، از آب خوردن خود آب می‌‌شود بین دو نهر؛ آب ، حرام حسین شد ... شاعر : ✍ .👇
M-f1-3.mp3
6.09M
مداحی شب سوم فاطمیه 1444 هجری قمری بیت آیت الله فقیهی دامت برکاته
. |⇦•امشب ای دل مرا شب... و توسل ویژۀ میلاد امام هادی علیه السلام اجرا شده به نفس حاج عباس حیدرزاده ●━━━━━━─────── امشب ای دل، مرا شب شادی است در کف ما برات آزادی است باب رحمت ز هر طرف شد باز شب میلاد حضرت هادی است ای کعبه ی دل کوی تو یا حضرت هادی وی قبله ی جان روی تو یا حضرت هادی ای چشم همه سوی تو یا حضرت هادی ای خلق ثناگوی تو یا حضرت هادی آیینه اجلال نبی کیست تویی تو چارم علی از آل نبی کیست تویی تو تو اختر برج نبوی شمس هدایی ماه علوی آینه ی حسن خدایی فرمانده ی ملک قدر و جیش قضایی آری تو علیّ ابن جواد ابن رضایی خوبان جهان نور هدایت ز تو دارند ارواح رسل روح ولایت ز تو دارند تو جانی و در کالبد کلّ وجودی تو وجه خدا آینه ی غیب و شهودی تو نیّت و تکبیر و قیامیّ و قعودی تو رابطه ی خلق و خداوند و دودی از فیض تو منّت به سر خلق نهادند با مهر تو دادند به ما آنچه که دادند ای گوهر توحید به درج دهن تو روییده به هر سو گل وحی از چمن تو انوار خدا در تو و حسن حسن تو ما جامعه داریم ز فیض سخن تو زین جامعه دل سوی تولای تو راهی است هر جمله آن جلوه ای از وحی الهی است از سامره خیزد به فلک نور حقایق دل ها به طواف حرم قدس تو شایق مرهون تو روز و شب و ساعات و دقایق روزی خود خوان کرمت جمله خلایق مدح تو ندای حق و جبریل منادی نام تو علی کنیه زیبای تو هادی من آبرو از خاک در سامره دارم من خاطره ها از سفر سامره دارم من جلوۀ طور از شجر سامره دارم من عشق دو قرص قمر سامره دارم هر جا که روم مرغ دلم در حرم توست چشمم به تو و لطف و عطا و کرم توست تو حجّت حق خلق به تأیید تو بنده توحید و نبوّت به تولاّی تو زنده جبریل به بام تو یکی مرغ پرنده در بین قفس رام تو شیران درنده کردند چو بر ماه جمال تو نظاره پروانه صفت دور تو گشتند هماره ای دهم حجّت خدای ودود هادی مُلکِ خالق معبود آفرینش یم عنایت تو هادیان بندۀ هدایت تو همه عالم یم عنایت تو اولیا تشنۀ ولایت تو ای تو باب المراد اهل البیت نور چشم جواد اهل البیت حاج غلامرضا سازگار✍ شب عید است و می دهند برات به روحِ مطهر امام هادی بلند صلوات ــــــــــــــــــ 🎤 ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•به یُمن مقدم... سلام الله علیها اجرا شده به نفس عباس حیدر زاده ●━━━━━━─────── به یُمن مقدم بی بی فلک چراغونیه هوای شهر قم امشب ستاره بارونیه خوش آمدی، به شهر ما خواهر شه خراسان رو چشمامون قدم بزار فدای تو کل ایران «یا معصومه،بی بی جانم» فرشته ها میان امشب زیارت حرمت چشم همه زائرا هست به دست با کرمت با یک نگاه، روا کنی حاجتمونو دوباره بی بی شفای مریضا برا شما کار نداره امشب ببر کرب بلا دلارو با یک اشاره «یا معصومه، بی بی جانم » مژده بدید به همه فاطمه معصومه اومده تموم دار و نداره امام رضا اومده پیچیده عطر گل یاس دل ما هوایی داره صحن و رواق حرمت عجب صفایی داره «یا معصومه بی بی جانم » ای دختر خورشید ای خواهر دریا زهرا ترین زینب، زینب ترین زهرا ماه مقیم قم مهتاب بیتُ النور در سایه سار توست سر تا سر دنیا فهم حقیر ما پایین تر از پایین وصف بلند تو،بالا تر از بالا تنها به دست توست ای سوره ی انفاق دنیای ما امروز عقبای ما فردا مائیم و چشمی تر ای چشمه ی کوثر بر ما عطایی کن از فیض اعطینا ... : سیدمحمدجوادشرافت ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•نه تنها روزها... و کریمۀ اهلِ بیت حضرت معصومه سلام الله علیها به مناسبت ۲۳ ربیع الاول ورود پر خیر و برکت حضرت به شهر قم اجرا شده به نفس عباس حیدر زاده ●━━━━━━─────── خوشا به حال مردم قم، من میگم بارکَ الله به مردم قم، امروز تا با خبر شدند، حضرت معصومه داره میاد قم، کیلومترها راه اومدند بیرون قم، به استقبال خواهر امام رضا، گل آوردند، نقل و شیرینی آوردند، قربانی کردند، با سلام و صلوات، از دختر موسی بن جعفر و خواهر امام رضا، استقبال کردند ... یه بارکَ الله هم به مردم خراسان باید گفت، وقتی امام رضا تو‌خراسان از دنیا رفت، مردم خراسان همه اومدند، بدن امام رضا رو برداشتند، حتی زنهای نوقانی، اومدند به مرداشون گفتند، ما مَهریه هامون رو به شما می بخشیم، به ما باجازه بدید بریم تشیع جنازه این آقا، این آقا تو شهر ما غریبه، مادر نداره، خواهر نداره، ... حضرت معصومه را هم نگذاشتند غریب بمونه، هفده روز تو قم بود، قمی ها بهترین محل بی بی رو اسکان دادند، دورِ بی بی میگشتند، ... تو شهر غربت بود، اما نگذاشتند غریب بمونه ... اما مردم، من یه خانمی رو سراغ دارم، تو شهر خودش غریب بود، توو محله خودش غریب بود، تو مدینه غریب بود فاطمه، این روزها بیماره،بستریه، اما کسی ملاقاتش نمیاد، ... معمولا کسی که مریضه، توو بستره، نگاهش به در هست، ببینه کی ملاقاتش می آد ؟ این روزها سلمان اومد ملاقات بی بی، ... بی بی بهش گلایه کرد، فرمود : سلمان تو هم دیگه بعد بابا سراغ مارو نمیگیری ؟ چه عجب به ما سری زدی سلمان ؟ بی بی جانم ، بی بی جانم ... نه تنها روزها کَس دیدن زهرا نمی آید که بر دیدار چشمش خواب هم شبها نمی آید شاعر ✍ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَة وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بَنیها وَ سِرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحَاطَ بِهِ عِلْمُک ... اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیکَ الْفَرَجَ وَ الْعَافِیةَ وَ النَّصْر .. ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦•ای حسنی زاده... ولادت حسنی علیه السلام اجرا شده به نفس حاج عباس حیدر زاده ●━━━━━━─────── ای حسنی زاده، حسینی ترین فخرِ جهان، فخر زمان و زمین معدن جود و کرَم و بخششی حاتم طایی به درت خوشه چین صحن و سرای تو شده قِبلگه ای حرَمت جنّت روی زمین مِهر تو همچون سپر آتش است حُب شما به شیعه، حِصنِ حَصین کرب وبلایی شده هر زائرت صحن تو، همچون حرمِ شاهِ دین مَن زارَ عَبدالعَظیمِ الحَسَنی بِرِی کَمَن زارَ الحُسَینُ بِکَربَلا ... *امام هادی علیه السلام فرموده : هر کسی حضرت عبدالعظیم ( علیه السلام ) را در ری زیارت کُنه ، گویا امام حسین ( علیه السلام ) را در کربلا زیارت کرده ..* کربُبلایی شده هر زائرت صحن تو، همچون حرمِ شاه دین صحن رضا ملجأ درماندگان صحن توهم ملجأ اهل یقین روی کند بر حرَمت با ادب با همه شأنِ خود، بهشت برین از حرَمت، تا به مدینه رویم مثل نجف، به کربلا، اربعین روی، به صحن و به سرایت کند کرب و بلا هر که نرفت اربعین ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦•گفتم از کوه.... و توسل ویژهٔ ولادت عقیلهٔ بنی هاشم سلام الله علیها اجرا شده ۱۴۰۱ به نفس حاج عباس حیدرزاده ●━━━━━━─────── گفتم از کوه بگویم قدمم می لرزد از تو دم می زنم اما قلمم می لرزد هیبتِ نام تو یک عمر تکانم داده ست رسم مردانگی ات راه نشانم داده ست پی نبردیم به یکتایی نامت زینب کار ما نیست شناسایی نامت زینب من در اِدراکِ شُکوه تو سرم می سوزد جبرئیلم، همه ی بال و پرم می سوزد من در اعماقِ خیالم چه بگویم از تو ؟ من در این مرحله لالم چه بگویم از تو ؟ چه بگویم ؟ به خدا از تو سرودن سخت است هم علی بودن و هم فاطمه بودن سخت است : سیدحمیدرضابرقعی ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. |⇦•شده وقت جدایی.... سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه ۱۴۰۱ به نفس حاج عباس حیدر زاده ●━━━━━━─────── شده وقت جدایی رسیده شامِ آخر تو رفتی و سیاه است همه ایام حیدر خداحافظ ای یاسِ پنهانم خداحافظ ای فاطمه جانم در آغازِ جوانی شدی قامت کمانی ... زده بر پیکرِ تو فلک، رنگِ خزانی بمیرم برایت که پژمردی تو در بینِ کوچه زمین خوردی «مرو مادر ، مرو مادر» در و دیوارِ خونین تو و این رویِ رنگین امان از تازیانه امان از دست سنگین کبودی شده قسمت رویت شکسته شد از کینه پهلویت «مرو مادر ، مرو مادر..» امان از داغ مادر امان از آهِ مُضطر امان از کوچه ها و طناب و دستِ حیدر امان از هجوم عدویِ پست زده تازیانه به رویِ دست «مرو مادر، مرو مادر ..» میان خاکِ غربت تنت را می گذارم رسیده بر لبم جان دگر طاقت ندارم عجب ماتمی در دلم جا شد تو رفتی و پشت علی تا شد همه هستیم رفتی از دستم پریشان و شرمنده ات هستم علی یا علی ، علی یا علی .. «کُشتند زهرا را همسرِ مولا را ...» در وسطِ کوچه تو را میزدند کاش به جای تو مرا میزدند ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
5. نوحه.mp3
10.68M
|⇦• شده وقت‌جدایی... و توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه ۱۴۰۲ به نفس ●━━━━━━─────── توو برو بیا، می زد فاطمه رو خیلی بی هوا می زد فاطمه رو علی حق داره یه گوشه دق کنه یه غلام سیاه می زد فاطمه رو
. روحی له الفدا و توسل به حضرت زینب کبری سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج‌ عباس حیدر زاده ●━━━━━━─────── اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً.. ای داغدار اصلی این روضه ها بیا بیا صاحب عزای ماتمِ کرب و بلا بیا بیا تنها امیدِ خلق جهان یابن فاطمه ای منتهای آروزی اولیاء بیا بیا بالا گرفته ایم برایت دو دست را ای مرز استجابت قنوت و دعا بیا بیا هفته به هفته میگذرد با خیال تو پس لااقل به حُرمتِ خونِ خدا بیا بیا بیش از هزار سال تو هم گریه کردی ای خون جگرِ قامتِ زینب بیا بیا بیا *عرضه داشت یا جدّاه صبح و شام برات گریه میکنم اونقدر گریه میکنم تا اشک چشمم مُبدّل به خون شود.سؤال کردن آقا جان!برای کدام مصیبت گریه میکنید؟ فرمودن:همۀ مصیبت های کربلاسخته.کدام مصیبت بیشتر جگر شما را آتش میزد؟مصیبت قمر بنی هاشم است؟فرمودن: اگر قمر بنی هاشم هم بود برای این روضه گریه میکرد. مصیبت آقا علی اکبر است؟ فرمودن آقا علی اکبر هم اگر بود برای این روضه گریه میکرد، مصیبت قتلگاه است؟ فرمودن: خود سید الشهدا هم برای این روضه گریه میکند. کدام روضه است آقاجان؟ فرمودند: مصیبت اسارت عمه ام زینب..* بیش از هزار سال تو هم گریه کردی ای خون جگر زِ قامتِ زینب بیا بیا بیا *معلومه مصیبت اسارت بی بی خیلی سخته، اون لحظه ای که میخواد از بدن برادرش جدا بشه مگر به این راحتی ها از بدن بی سر برادر جدا میشد ...* حسین جان! مگر تو همسفر با ما نبودی در اين صحرا كردي تو منزل زِ جا بر خیز و لیلا را جدا کن زِ نعش اکبرِ شیرین شمایل به مُردن راضیم شاید که دیگر نبینم قاتلت را در مقابل *نگاه به بالا سرش کرد، دید همونکه روی سینۀ حسینش نشسته بود بالا سرش ایستاده... تازیانه دستش داره، بچه ها رو با تازیانه میزنه. برای خواهر داغدیده خیلی سخته قاتلِ برادر رو ببینه مگر طاقت داره؟ آی زینب! بی بی جان!* خیز و نگذار که ما را به اسیری ببرند من که از راهی بازار ‌شدن بیزارم ببزارم حسین جان! تو دعا کن که کنار بدنت جان بدهم آخه فکر همراهی با شمر دهد آزارم *وحشی ابن‌حرب بعد کشتن حمزه سیدالشهدا، اسلام آورد و توبه کرد. اومد خدمت پیغمبرِ خدا، پیغمبر خدا بهش فرمود: وحشی بگو بدونم عموی من حضرت حمزه رو چه جوری به شهادت رسوندی؟ گفت: آقا کمین کردم از پشت سر نیزه ای زدم حمزه روی زمین افتاد، روی سینه اش نشستم و سینه اش رو دریدم، تا به اینجا رسید صدای گریه پیغمبر بلند شد. فرمود: وحشی! بلند شو از جلو چشم من کنار برو، جایی برو که تا آخر عمر تو رو نبینم. من طاقت ندارم قاتل عمو جانم رو ببینم... یا رسول الله شما طاقت نداشتی قاتل عمو جانت رو ببینی اما دخترت زینب! یه نگاه میکرد میدید شمر بالا سرش ایستاده.یه طرف حرمله رو میدید، یه طرف خولی...* ... *یه ناز دانه ای داره ابی عبدالله دختر سه چهار ساله،این روی زانوی عمه نشسته میدونی که دختری که بترسه دیگه ازبغل بزرگترش جدا نمیشه. از موقعه ای که خیمه ها رو غارت کردن بدن این دختر میلرزید.خودش رو از عمه جدا نمیکرد، یک مرتبه دید عمه داره با کسی حرف میزنه هی میگه "یا أخاه.." این دختر حساس شد از تو بغل عمه بلند شد سرش رو از محمل بیرون آورد سر بریده ی بابا رو دید.یه نگاه به عمه کرد یه نگاه به سر بریده کرد، یک مرتبه بی بی زینب متوجه این دخترشد.دید الانِ که جان از بدن این دختر بیرون بیاد، رنگش پریده... رو کرد جانب سر بریده ی برادر.. داداش حسین! اگر با من حرف نمیزنی نزن، یه کلام با این دخترت حرف بزن...میترسم الان دخترت دق کنه.... هر کجا نشستی به قصد فرج صدا بزن: یا‌ حـــــسین... ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
. |⇦•رسم‌ نامردا همینه... و توسل ویژۀ شهادت باب الحوائج حضرت امام موسی بن جعفر علیه السلام اجرا شده به نفسِ حاج‌عباس حیدرزاده ونریمان پناهی ●━━━━━━─────── *بی بی جان! ایام شهادت پدر بزرگوارتان، آقا موسیَ بنِ جعفر است ... نمیدونم چند سال بابا رو ندیدی؟ چند سال از دیدن پدر محروم بودی ؟ میگن هر کاروانی که وارد مدینه میشد، می فرمود: بروید بپرسید ببینید بابای من هم آزاد شده یا نه ؟ اما یه روز براش خبر آوردند: بی بی جان، دیگه منتظر نباش، بابای غریبت، گوشه زندان، زیر غل و زنجیر از دنیا رفت ... چه میگذره به دختر وقتی بفهمه باباش از دنیا رفته ... نمیدونم بی بی جان چه کردید شما ؟ بی بی جان، نبودید اون روزی که بابای غریبتون از زندان آزاد شد، دیدند چهار غلام زیر یک تخته پاره رو گرفتند، بدن تو غل و زنجیره، سنگینه، بدن رو زمین گذاشتند، روپوش رو کنار زدند، دیدند غل و زنجیر به گردن آقاست ... خوب شد نبودی ببینی، اگر بودی می دیدی، دق میکردی ! ... هان میدونی میخوام کجا ببرمت ؟ ای کاش دختر خرابه هم سر بریده ی بابا رو‌ نمیدید....* رسم نامردا همینه سر بابا رو زمینه عمه چادری سرم کن بابا گوشامو نبینه ببین عمه بی قرارم سرشو رو سینه دارم چرا قرآن نمیخونه من که خیزران ندارم شدم از جفا و کینه مثل بانوی مدینه بس که سیلی خوردم عمه دیگه چشمام نمیبینه ... آنشب که من از ناقه افتادم و غش کردم بابا تو کجا بودی از ما تو جدا بودی ؟ بابا حسین جانم .. آن دم که تو از ناقه افتادی و غش کردی من بر سر نی بودم کی از تو جدا بودم ؟ بابا حسین جانم .. .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
2. بس که به روی.mp3
4.42M
🎤 بس‌که به روی شانه‌ام کوه گنه کشیده‌ام
. . روحی له الفدا و توسل به کبری سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج‌ عباس حیدر زاده ●━━━━━━─────── اَللهمَّ کُن لولیَّک الحُجةِ بنِ الحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیهِ وَ عَلی ابائهِ فی هذهِ السّاعةِ، وَ فی کُلّ ساعَة وَلیّا وَ حافظاً وقائِداً وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیناً حَتّی تُسکِنَهُ اَرضَکَ طَوعاً وَ تُمَتّعَهُ فیها طَویلاً.. ای داغدار اصلی این روضه ها بیا بیا صاحب عزای ماتمِ کرب و بلا بیا بیا تنها امیدِ خلق جهان یابن فاطمه ای منتهای آروزی اولیاء بیا بیا بالا گرفته ایم برایت دو دست را ای مرز استجابت قنوت و دعا بیا بیا هفته به هفته میگذرد با خیال تو پس لااقل به حُرمتِ خونِ خدا بیا بیا بیش از هزار سال تو هم گریه کرده ای ای خون جگر ز قامتِ زینب بیا بیا *عرضه داشت یا جدّاه صبح و شام برات گریه میکنم اونقدر گریه میکنم تا اشک چشمم مُبدّل به خون شود. 《فَلَأَنْدُبَنَّكَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً وَ لَأَبْكِيَنَّ لَكَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً حَسْرَةً عَلَيْكَ وَ تَأَسُّفاً عَلَى مَا دَهَاكَ وَ تَلَهُّفاً حَتَّى أَمُوتَ بِلَوْعَةِ الْمُصَابِ وَ غُصَّةِ الِاكْتِيَابِ》 سؤال کردن آقا جان!برای کدام مصیبت گریه میکنید؟ فرمودن:همۀ مصیبت های کربلاسخته.کدام مصیبت بیشتر جگر شما را آتش میزد؟مصیبت قمر بنی هاشم است؟فرمودن: اگر قمر بنی هاشم هم بود برای این روضه گریه میکرد. مصیبت آقا علی اکبر است؟ فرمودن آقا علی اکبر هم اگر بود برای این روضه گریه میکرد، مصیبت قتلگاه است؟ فرمودن: خود سید الشهدا هم برای این روضه گریه میکند. کدام روضه است آقاجان؟ فرمودند: مصیبت اسارت عمه ام زینب..* بیش از هزار سال تو هم گریه کردی ای خون جگر زِ قامتِ زینب بیا بیا بیا *معلومه مصیبت اسارت بی بی خیلی سخته، اون لحظه ای که میخواد از بدن برادرش جدا بشه مگر به این راحتی ها از بدن بی سر برادر جدا میشد ...* حسین جان! مگر تو همسفر با ما نبودی در اين صحرا كردي تو منزل زِ جا بر خیز و لیلا را جدا کن زِ نعش اکبرِ شیرین شمایل به مُردن راضیم شاید که دیگر نبینم قاتلت را در مقابل *نگاه به بالا سرش کرد، دید همونکه روی سینۀ حسینش نشسته بود بالا سرش ایستاده... تازیانه دستش داره، بچه ها رو با تازیانه میزنه. برای خواهر داغدیده خیلی سخته قاتلِ برادر رو ببینه مگر طاقت داره؟ آی زینب! بی بی جان!* خیز و نگذار که ما را به اسیری ببرند من که از راهی بازار ‌شدن بیزارم ببزارم حسین جان! تو دعا کن که کنار بدنت جان بدهم آخه فکر همراهی با شمر دهد آزارم *وحشی ابن‌حرب بعد کشتن حمزه سیدالشهدا، اسلام آورد و توبه کرد. اومد خدمت پیغمبرِ خدا، پیغمبر خدا بهش فرمود: وحشی بگو بدونم عموی من حضرت حمزه رو چه جوری به شهادت رسوندی؟ گفت: آقا کمین کردم از پشت سر نیزه ای زدم حمزه روی زمین افتاد، روی سینه اش نشستم و سینه اش رو دریدم، تا به اینجا رسید صدای گریه پیغمبر بلند شد. فرمود: وحشی! بلند شو از جلو چشم من کنار برو، جایی برو که تا آخر عمر تو رو نبینم. من طاقت ندارم قاتل عمو جانم رو ببینم... یا رسول الله شما طاقت نداشتی قاتل عمو جانت رو ببینی اما دخترت زینب! یه نگاه میکرد میدید شمر بالا سرش ایستاده.یه طرف حرمله رو میدید، یه طرف خولی...* ... *یه ناز دانه ای داره ابی عبدالله دختر سه چهار ساله،این روی زانوی عمه نشسته میدونی که دختری که بترسه دیگه ازبغل بزرگترش جدا نمیشه. از موقعه ای که خیمه ها رو غارت کردن بدن این دختر میلرزید.خودش رو از عمه جدا نمیکرد، یک مرتبه دید عمه داره با کسی حرف میزنه هی میگه "یا أخاه.." این دختر حساس شد از تو بغل عمه بلند شد سرش رو از محمل بیرون آورد سر بریده ی بابا رو دید.یه نگاه به عمه کرد یه نگاه به سر بریده کرد، یک مرتبه بی بی زینب متوجه این دخترشد.دید الانِ که جان از بدن این دختر بیرون بیاد، رنگش پریده... رو کرد جانب سر بریده ی برادر.. داداش حسین! اگر با من حرف نمیزنی نزن، یه کلام با این دخترت حرف بزن...میترسم الان دخترت دق کنه.... هر کجا نشستی به قصد فرج صدا بزن: یا‌ حـــــسین... ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .
. |⇦•سلام ما به تو .. شهادت امام حسن عسکری علیه السلام اجرا شده ۱۴۰۲به نفسِ حاج عباس حیدرزاده ●━━━━━━─────── "یَا أَبا مُحَمَّدٍ، یَا حَسَنَ بْنَ عَلِیٍّ أَیُّهَا الزَّکِیُّ الْعَسْکَرِیُّ ، یَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، یَا حُجَّةَ اللّٰهِ عَلیٰ خَلْقِهِ، یَا سَیِّدَنا وَ مَوْلانا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَا سْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِکَ إِلَی اللّٰهِ وَقَدَّمْناکَ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا، یَا وَجِیهاً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّٰهِ" سلام ما به تو سامرای اطهر تو سلام ما به حرمخانه ی منور تو سلام بر تو و بر حُرمتت که جبرائیل جبین گذاشته بر آستانه ی درِ تو سلام ما به تو ای عسکری لقب که خدا نهاده خیل ملک را معین و عسکر تو سلام ما به شکوه، به شوکت و عِلمت که آگه است از این قدر و جاه داور تو آقا جان! قسم به عمر کمت.... *می‌دونی امام عسکری چند سالشون بود به شهادت رسیدن؟ جوونای مجلس خوب دقت کنن.. امام عسکری علیه السلام بیست و هشت سالشون بود. اما زهر کاری کرده بود که بدن حضرت میلرزید،دستانش می لرزید..* قسم به عمر کم ات ای گل بهشت رسول دوباره زنده شده یاد عمرِ مادر تو *امشب اگه بدونی کی داره گریه میکنه آرام نمی شینی.. امشب اگه بدونی کی اشکش جاریِ قرار نداری.. امشب امام زمانمون شاله عزا رو گردن انداخته میگه بابای غریبم، بابای مظلومم..* سلام ما به دل پاره پاره ات هر دم سلام اهل سماواتیان به پیکر تو سلام ما به تو و آن گلی که از داغت شرر گرفته دل او کنار بستر تو *قربون اون آقای پنج ساله‌ای برم که داغ بابا دید..تازه طفل پنج ساله نیاز به نوازش بابا داره..نیاز داره سایه ی بابا بالا سرش باشه..دیدی تو خود ما یه بچه پنج ساله که داغ بابا میبینه میگید حیفه چقدر سخته بچه ی پنج ساله بی بابا شه....* ز بس که رعشه بجانت فتاده بود از زهر به دست او شده سیراب لعل اطهر تو *عقیل میگه امام زمان عج رو صدا کردم گفتم..آقا بیا! آقا بیا! بابای غریبتون صداتون میکنه میگه دیدم دوان دوان اومد یه نگاه کرد. دید بابا تو بستر افتاده رنگش پریده، دستش داره می‌لرزه. بابا قربونت برم چی شده ؟امام عسکری یه نگاه کرد به قد و بالای فرزند دلبندش پنج سالشه،اشک از چشمان امام عسکری جاری شد..بابا! این کاسه آبو به لبم بگذار. بابا! من بار سفر بستم...می دونی گریه امام زمان برای چیه؟ برای اینکه یه عده‌ای خونه ی حضرت رو محاصره کردن میخوان پسرش مهدی رو دستگیر کنند..* بعد من سر به بیابان بگذاری شب و روز باشد از حالت زارت خبرم، مهدی جان! *آقا یا امام عسکری سرت تو بغل فرزندت امام زمان بود سرت رو سینه ی عزیز دلبندت حضرت مهدی بود از دنیا رفتی..اما بمیرم برای غریبی که سرش رو خاک گرم کربلا بود داشت با خدا راز و نیاز می‌کرد. یه وقت متوجه شد سینه‌اش سنگین شد.. یه نگاه کرد دید شمر با خنجر برهنه...* آه! شمر روی سینه اش بنشسته بود استخوان سینه اش بشکسته بود * آدم هرچی دردم داره هرچی سختی هم داره اما نمی‌خواد خواهرش ببینه نمی‌خواد دخترش بشنوه یه مرتبه نگاه کرد دید زینب اومده بالای بلندی..* آتش است اینجا نسوزی چون سپند یا برو، یا چشمهایت را ببند .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇
. و توسل ویژه شهادت ابا المهدی آقا امام‌حسن عسکری علیه السلام اجرا شده۱۴۰۲ به نفسِ حاج عباس حیدر زاده ●━━━━━━─────── *الهی خواهر نبینه..برادرایی که خواهر دارن می‌دونن من از شما سوال می‌کنم..کدوم خواهری طاقت داره ببینه قاتل رو سینه برادر نشسته؟ زینبم طاقت نداشت هی می‌نشست بلند میشد داد میزد نه اینکه گریه کنه داد میزد..هی صدا میزد.. وا محمدا.... مجبور شد روشو کرد طرف عمر سعد ملعون فرمود:" ایقتلُ ابا عبدالله و انت تنظر؟" دارن حسین منو سر میبرن تو نگاه میکنی؟ اونقدر عمه جان این جمله رو جانسوز و از ته جگرش گفت.. نوشتن دشمن خدا عمر سعد اشکش جاری شدروشو برگردوند...حسین..* *اگه با خدا کاری داری خدا رو به این لحظه‌ی زینب کبری قسمش بده..حضرت مضطر شده بود.. دید اون نانجیب روشو برگردوندبی بی روشو کرد جانب لشکر فرمود: یه نفر مسلمان بین شما نیست دارن حسینمو سر میبرن... وقتی از همه ناامید شد روشو کرد جانب قاتل ابی عبدالله یه درخواست ازش کرد.. گفت:..* ای نامرد کمتر بین خون تابش بده *یا میرن رو سینه اش یا محاسنشو تو دست می‌گرفت اون یکی نیزه تو سینش می‌زد..* گفت ای نامرد کمتر بین خون تابش بده یا مَبُر سر از تنش یا لااقل آبش بده *حالا هر کسی نفس داره بگه حسین...* *حسین وقتی ناله‌های زینبو دید دیگه طاقت نداشت اشاره کرد خواهر برگرد. تو طاقت نداری ببینی سر حسینتو می‌بُرَن تو طاقت نداری ببینی..* وقتی که زهر بر لب و بر حنجرش رسید گویا شراره بر همه‌ی پیکرش رسید فصل بهار زندگی اش را خزان گرفت این ارث زود رفتنش از مادرش رسید آخی شد روضه خوان او پسرداغدیده اش وقتی به روی لب نفس آخرش رسید خیلی غریب بود ولی آخرین نفس یک جرعه آب به گلوی اطهرش رسید اما غریب کرب و بلا زیر نیزه ها با چکمه یک نفر به روی پیکرش رسید هر بار بوسه زد به گلو تیغ شمر دون در قتلگاه جان به لب مادرش رسید شاعر: ✍ .....ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ..... ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ .👇