.
#فاطمیه
#حضرت_زهرا #مرثیه_حضرت_زهرا
من رفتنی هستم دگر یاور نداری
مظلوم! با مظلومه ات کاری نداری؟
تا رفع زحمت کردنم چیزی نمانده
فردا در این بستر، تو بیماری نداری
مثل جنین زانو بغل کردن ندارد
خانه نشین! گیرم طرفداری نداری
با گریه دردت را بگو عیبی ندارد
وقتی که غم داری و غم خواری نداری
وقتی که دفنم می کنی آقا بمیرم
تاریک تر از آن شب تاری نداری
مردم اگر از تو سراغم را گرفتند
از قبر من مولا خبر داری! نداری!
دیگر خداحافظ، حلالم کن علی جان
جان تو جان بچه ها، کاری نداری
🔸شاعر:
#حامد_خاکی
.
.
#غدیریه #امیرالمؤمنین
حیدر شدی تا پشت در هی، در بکوبم
#سرود | #حاج_محمود_کریم
* حیدر شدی تا پشت در هی، در بکوبم
بر خاک پای قنبرت هی ، سر بکوبم
مولا علی ، علی مولا علی
حجت حق علی مولا علی
صورت حق علی مولا علی
رحمت حق علی مولا علی
آیت حق علی مولا علی
جنت حق علی مولا علی
دعوت حق علی مولا علی
صولت حق علی مولا علی
دولت حق علی مولا علی
قدرت حق علی مولا علی
مولا علی ، علی مولا علی
شوکت حق علی مولا علی
رحمت حق علی مولا علی
عزت حق علی مولا علی
هیبت حق علی مولا علی
نصرت حق علی مولا علی
نهضت حق علی مولا علی
مولا علی ، علی مولا علی
شور و شعف علی مولا علی
در صدف علی مولا علی
اصل هدف علی مولا علی
شاه نجف علی مولا علی
مولا علی ، علی مولا علی
* شاعر: #حامد_خاکی #غدیریه
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یاعلی مدد
.👇
شور ( دیدن دستای بسته اومدی ) - حاج محمود کریمی.mp3
زمان:
حجم:
6.31M
📻 بشنوید|نوحه هایحضرترقیه "س"
☑️ #شب_سوم_محرم الحرام
🕌 #حاج_محمود_کریمی
📌 شاعر: #حامد_خاکی
.
📝 حیدر شدی تا پشت در هی، در بکوبم
🖊 #سرود | #حاج_محمود_کریمی
🖊 #عید_غدیر
🖊 #هیأت_رایة_العباس "ع"
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* حیدر شدی تا پشت در هی، در بکوبم
بر خاک پای قنبرت هی ، سر بکوبم
مولا علی ، علی مولا علی
حجت حق علی مولا علی
صورت حق علی مولا علی
رحمت حق علی مولا علی
آیت حق علی مولا علی
جنت حق علی مولا علی
دعوت حق علی مولا علی
صولت حق علی مولا علی
دولت حق علی مولا علی
قدرت حق علی مولا علی
مولا علی ، علی مولا علی
شوکت حق علی مولا علی
رحمت حق علی مولا علی
عزت حق علی مولا علی
هیبت حق علی مولا علی
نصرت حق علی مولا علی
نهضت حق علی مولا علی
مولا علی ، علی مولا علی
شور و شعف علی مولا علی
در صدف علی مولا علی
اصل هدف علی مولا علی
شاه نجف علی مولا علی
مولا علی ، علی مولا علی
* شاعر: #حامد_خاکی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.👇
امام حسین ع
🔸شب دوم مناجات خوانی ماه مبارک رمضان 📆 پنج شنبه ۳ فروردین ماه ۱۴۰۲ 👈 کربلایی سید رضا نریمانی 🔊
👆
✅ ما دل به زلف پنجره فولاد بستهایم
#امام_رضا (ع) گریز به قتلگاه
ای آفتاب، سایهء خورشید گنبدت
باغ بهشت، باغچهء شهر مشهدت
ما را نوشتهاند میان اسیرها
از عاشقان خستهء زلف مجعدت
دنیا فقیر آمد و سرمایهدار رفت
حاتم درست میشود از لطف بیحدت
قبل از ولادتت به ولایت رسیدهای
جبریل خواند عالم آل محمدت
ما كه صدا زدیم تو را «یا ابالجواد»
این بهترین دَم است برای خوشامدت
دنبال نور آمدهها را نگاه کن
از راه دور آمدهها را نگاه کن
ای خندهات تبلور طبع دچار ما
از تو گرفته وامِ شرف، اقتدار ما
ختم خزان ماست تجلی گنبدت
صحن بهشت توست شروع بهار ما
صلح است بین آینه وسنگ این حرم
دل رحمتر نبود از آیینهدار ما
ما با کدام سجده تشکر کنیم که
افتاده دستِ دامن تو کار و بار ما
وقتی که اشک ریخت همه فیض میبرند
باید نشست موقع گریه کنار ما
حاجات ماست یا عدد پنج یا كه هشت
ما خانه میخریم فقط با پلاك هشت
پرواز میدهیم پری را که بسته نیست
با بوسه میزنیم دری را که بسته نیست
ما درد میکشیم اگر داد میکشیم
درمان نمیکنند سری را که بسته نیست
یک عمر ما به لطف شما تکیه کردهایم
بر ما نبند آن نظری را که بسته نیست
تو قول دادهای که ببندی بیا ببند
پلک امید محتضری را که بسته نیست
با در زدن به هرچه بخواهیم میرسیم
از ما نگیر پشتِ دری را که بسته نیست
ای بانی بهشت حریم مکرمت
رقص ملائک است به فتوای پرچمت
مشهد امید داد که ما زندگی کنیم
با ذکر یا امام رضا زندگی کنیم
گفتیم خرج زندگی و گفت پای من
یعنی اجازه داد گدا زندگی کنیم
یا ایهاالرئوفِ سر راه ماندهها
جا هست در کنار شما زندگی کنیم؟
مردن به پای عشق توعین سعادت است
حالا که عاشقیم چرا زندگی کنیم؟
ما دل به زلف پنجره فولاد بستهایم
تا با برات کربوبلا زندگی کنیم
زلفت اگر نبود رهایی نداشتیم
برگ برات کرب و بلایی نداشتیم
اصلا به خاک پات سرم دوخته شده
امّید مادر و پدرم دوخته شده
زیر نظر گرفته مرا مهربانیات
از این نظر به تو نظرم دوخته شده
مثل کبوتران تو جَلد حرم شدم
طوری که در هوات پرم دوخته شده
دست گدا بهانه به دست تو میدهد
چشم گدا به دست کرم دوخته شده
هر سال به زیارت مخصوصهء شما
رزق محرم و صفرم دوخته شده
خود را شبیه ابن شبیب تو میکنیم
وقتی که یاد جد غریب تو میکنیم
با یاد یوسفی كه تنش پیرهن نداشت
بر روی خاك بود و سری بر بدن نداشت
یك عده میزنند و یك عده میبرند
انگشتر و عبا و ردا ظاهراً نداشت
این ضربهها اجازه ندادند پا شود
از زیر چكمهها نفس پا شدن نداشت
در بوریا كه ریخته شد جمع شد حسین
پس بیكفن نبود كفن داشت تن نداشت
میگفت خواهرش لب گودال قتلگاه
این رو به قبله اینهمه نیزه زدن نداشت
زینب كه هست مادرمان را صدا نزن
پیش رباب حداقل دست و پا نزن
👈 شاعر: #حامد_خاکی
.
در قتلگاه قدرت بر خاستن نداشت
آن یوسفی كه پیراهنی بر بدن نداشت
می گفت خواهرش دم گودال قتلگاه
این رو به قبله این همه نیزه زدن نداشت
در بوریا كه ریخته شد جمع شد حسین
حاج سید رضا نریمانیFadaeian-Komeil-14040115 (4).mp3
زمان:
حجم:
17.47M
🔊 بخش چهارم #روضه l شرم دارم که دهم شرح ز آشفتگی ام
https://eitaa.com/emame3vom/111458
📋 دیدنِ دستای بسته اومدی
#روضه_حضرت_رقیه (س)
حاج #سید_رضا_نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دیدنِ دستای بسته اومدی
پیش کاروان خسته اومدی
حالا که دیگه نمیتونم پاشم
حالا که پاهام شکسته اومدی
دخترت خیلی گرفتار شده
مثل عمه دست به دیوار شده
یه چیزی میگم به هیچکسی نگو
چشام از گرسنگی تار شده
بگو توو خرابه بندم نکنند
بیشتر از این گلهمندم نکنند
به خدا خیلی سرم درد میکنه
بگو از موهام بلندم نکنند
شنیدم موی تو هم کشیده شد
خیلی طول کشید سرت بُریده شد
شنیدم یکیش به کوفه برنگشت
نیزههایی که واست خریده شد
کی روی سینهت نشسته بابایی
چشمای نازت و بسته بابایی
هنوزم داره خون از لبت میره
دندونات و کی شکسته بابایی
*شاعر: #حامد_خاکی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
.
#شهادت_امام_صادق
از روی خاکای جاده نبرید
سمت قصر جام و باده نبرید
خودتون سوار مرکبا شدید
امامو پای پیاده نبرید
پُش سرش تموم دنیا میگه وای
طناب آوردن و مولا میگه وای
زیر لب خودش میگه وای مادرم
وسط شعلهها زهرا میگه وای
بذارید عمامهشو سرش کنه
بذارید عبا به پیکرش کنه
از تو شعله یه کم آهسته برید
بذارید که یاد مادرش کنه
پشت مرکب پشت زین نمیکشن
روی خاکا با جبین نمیکشن
از محاسنش خجالت بکشید
پیرمردو رو زمین نمیکشن
طعنههای بیحساب نیاز نداشت
اینهمه رنج و عذاب نیاز نداشت
این پیرمرد که خودش داره میاد
دور گردنش طناب نیاز نداشت
یه چیزی میگم دلا شکسته شه
چشمای همه به خون نشسته شه
یه چیزی میگم شما داد بزنید
کاش همیشه دست مردا بسته شه
زینب و سنگای بام واویلا
کوچههای تنگ شام واویلا
ریسمان به دور دست و گردنِ
زن و بچهء امام واویلا
بچهها خسته بودن چیکار میکرد
بهم پیوسته بودن چیکار میکرد
نمیخواست بذاره سیلی بخورن
دستاشم بسته بودن چیکار میکرد
#حامد_خاکی ✍
#امام_صادق علیه_السلام
#محاوره_ای #فولکلور
.
.
#امام_حسین
تو را با خشكي ِ لب ذبح كردند
به پيش چشم زينب ذبح كردند
تورا با سُمِّ مركب زجر دادند
تورا چه نامرتب ذبح كردند
*
رويِ جسم تو رفته راه نيزه
چه كرده با دهانِ شاه نيزه
نشستم پيش جسمت نَه! كناره
هزار و نهصد و پنجاه نيزه
*
در آوردي سر از بالاي نيزه
نيفتي ديگر از بالاي نيزه
بگو دستِ كسي اطراف خيمه
نديدي معجر از بالاي نيزه
***
دويدم بين شعله جا نماند
كسي در آن شلوغي ها نماند
فقط هفتاد و دو زينب نياز است
كه طفلي زير دست و پا نماند
#شام_غریبان_امام_حسین
شاعر:#حامد_خاکی ✍
............
کربلا کارگاه زینب بود
تازه آغاز راه زینب بود
.
این که شد دودمان ظلم سیاه
اثر دود آهِ زینب بود
مُهر خون زد به دفتر عشقش
چوب محمل گواه زینب بود
گرچه چل روز سرپناه نداشت
یک جهان در پناه زینب بود
” و اذالشمس کورت ” شرح
روزگار سیاه زینب بود
.
قتلگاه حسین ، کرب و بلا
شام هم قتلگاه زینب بود
.
پیش یک لشگر مسلح و مست
گریه تنها سلاح زینب بود
آن تن تکه تکه تکه شده
به خدا تکیه گاه زینب بود
بدنی که سپاه رویش رفت
روزگاری سپاه زینب بود
زنده زنده تنی که عریان شد
آبرو دار و شاه زینب بود
قطره قطره ز دیده دُر می سفت
با برادر چنین سخن می گفت :
پای هر پنج تن بلا دیدم
من تو را روی نیزه ها دیدم
.
سر یک نیزه ی بلند ، حسین
گیسوان تو را رها دیدم
.
بین جمعیتی که سنگ زدند
چهره ی چند آشنا دیدم
.
غیرت الله ، دخترانت را
بین یک عده بی حیا دیدم
.
به غذا لب نمی زنم دیگر
سر سفره سر تو را دیدم
.
کوچه گردیت کوچه گردم کرد
بین این کوچه ها چه ها دیدم
.
ذره ای از بلای کوفه نشد
هر بلایی که کربلا دیدم
آه از آن لحظه که زمین خوردی
روی جسمت برو بیا دیدم
روی تل دست و پای من گم شد
تا تو را زیر دست و پا دیدم
دور گودال غیر سر نیزه
چند تا تکه ی عصا دیدم
.
بعد از آنكه جدايمان كردند
بدنت را جدا جدا ديدم
از لباس تنت نمانده نخی
تن غارت شده ” اَ انت اخی ” ؟!
.
جمعی از شعرا #گروه_یا_مظلوم
.
📋 دیدنِ دستای بسته اومدی
#روضه_حضرت_رقیه (س)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دیدنِ دستای بسته اومدی
پیش کاروان خسته اومدی
حالا که دیگه نمیتونم پاشم
حالا که پاهام شکسته اومدی
دخترت خیلی گرفتار شده
مثل عمه دست به دیوار شده
یه چیزی میگم به هیچکسی نگو
چشام از گرسنگی تار شده
بگو توو خرابه بندم نکنند
بیشتر از این گلهمندم نکنند
به خدا خیلی سرم درد میکنه
بگو از موهام بلندم نکنند
شنیدم موی تو هم کشیده شد
خیلی طول کشید سرت بُریده شد
شنیدم یکیش به کوفه برنگشت
نیزههایی که واست خریده شد
کی روی سینهت نشسته بابایی
چشمای نازت و بسته بابایی
هنوزم داره خون از لبت میره
دندونات و کی شکسته بابایی
*شاعر: #حامد_خاکی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.
هدایت شده از امام حسین ع
حاج سید رضا نریمانیFadaeian-Komeil-14040115 (4).mp3
زمان:
حجم:
17.47M
🔊 بخش چهارم #روضه l شرم دارم که دهم شرح ز آشفتگی ام
https://eitaa.com/emame3vom/111458
📋 دیدنِ دستای بسته اومدی
#روضه_حضرت_رقیه (س)
حاج #سید_رضا_نریمانی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دیدنِ دستای بسته اومدی
پیش کاروان خسته اومدی
حالا که دیگه نمیتونم پاشم
حالا که پاهام شکسته اومدی
دخترت خیلی گرفتار شده
مثل عمه دست به دیوار شده
یه چیزی میگم به هیچکسی نگو
چشام از گرسنگی تار شده
بگو توو خرابه بندم نکنند
بیشتر از این گلهمندم نکنند
به خدا خیلی سرم درد میکنه
بگو از موهام بلندم نکنند
شنیدم موی تو هم کشیده شد
خیلی طول کشید سرت بُریده شد
شنیدم یکیش به کوفه برنگشت
نیزههایی که واست خریده شد
کی روی سینهت نشسته بابایی
چشمای نازت و بسته بابایی
هنوزم داره خون از لبت میره
دندونات و کی شکسته بابایی
*شاعر: #حامد_خاکی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
.