eitaa logo
امام حسین ع
27.7هزار دنبال‌کننده
433 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. 📋 : من بندگی نکردم تا بنده‌ام بخوانی 🗓 ۱۴۴۵ 🎤 با نوای حاج ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ من بندگی نکردم تا بنده‌ام بخوانی تو کی بدین کرامت از خود مرا برانی بار گنه به دوشم؛ لا تقنطوا به گوشم عفوت نمی‌گذارد در دوزخم کشانی این نامه‌ی سیاهم؛ این اشک صبح‌گاهم من حال خویش گفتم؛ تو کار خویش، دانی تو برتری که سوزی در آتش جحیمم من کمترم که گویم، زآتش مرا رهانی مولای من! من از تو، غیر تو را نخواهم تو نیز رحمتی کن، کز من مرا ستانی پا در دوسوی گورم، دردا که از تو دورم هم عفو از تو آید؛ هم قهر می‌توانی از بس کریم هستی، با من قرار بستی من اشک خود فشانم؛ تو خشم خود نشانی در عین روسیاهی، خواهم ز تو الهی هم من تورا بخوانم؛ هم تو مرا بخوانی ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🏷 👇
. 📋 : آیا شده در لانه بسوزند پرت را؟ 🗓 ۱۴۴۵ 🎤 با نوای ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ آیا شده در لانه بسوزند پرت را؟ آتش بزند زخم‌زبان‌ها جگرت را؟ خورشید شب تار خرابه! خبرت هست؟ یک‌ماه گذشته است و ندیدم قمرت را بابای گلم! هیچ شده، موقع خوابت در طشت بیارند برایت پدرت را؟! یک چشم تو، آیا شده از كار بیافتد یا وانكند پلک تو، چشم دگرت را؟! ای سوخته‌مو! می‌شود آیا که بگویی درباره‌ی موهای سر من، نظرت را از باغ پر از لاله‌ی تو، هیچ نمانده یک چشم بچرخان و ببین دور و برت را ای از سفرت، سرزده برگشته! روا نیست با خود نبری باردگر همسفرت را ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🏷 .👇
. 📋 : حالا که اومدی، موهامو ببین 🗓 ۱۴۴۵ 🎤 با نوای ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ حالا که اومدی، موهامو ببین خرابه‌نشین شدم؛ جامو ببین کاش می‌شد به دختر یزید بگم حالا دیگه، بیا بابامو ببین اومدی آروم‌جونم؛ مگه نه؟ قراره پیشت بمونم؛ مگه نه؟ یه‌ذره فقط زبونم می‌گیره هنوزم شیرین‌زبونم؛ مگه نه؟ گریه، جوهر صدامو می‌گرفت زنجیرا جلوی پامو می‌گرفت هرجا حرف بد به ماها می‌زدن دستای عمّه، گوشامو می‌گرفت راستی چشمامو دیدی، کبود شده؟ صورتم رو شنیدی، کبود شده؟ هرجاتو که بوسیدم، نیزه زدن هرجامو که بوسیدی، کبود شده هرجا میرم یکی دنبال منه خواهرت دلواپس حال منه چرا شمرو رووی سینت جادادی؟ بغلت آخه فقط مال منه موقع دوری رسید؛ دلم شکست هیشکی حالمو ندید؛ دلم شکست خیزران دیدم لباتو می‌بوسه تووی مجلس یزید، دلم شکست دیگه روزای خوشایند نمیاد روو لبام بعد تو لبخند نمیاد چه‌جوری گوشواره‌هامو دزدیدن که هنوز خون گوشم بند نمیاد ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 🏷 .👇
حاج ابوذر بیوکافیRamazan 1402.12.23 - Shab 03 - H-Sarollah.Rasht - 02 - Abozar Biukafi - Monajat.mp3
زمان: حجم: 28.73M
بازکن در که گدای سحرت برگشته بنده‌ی خسته ز عصیان، به درت برگشته باز هم در‌به‌دری، دور و برت برگشته سفره را چیدی و دیدم نظرت برگشته اصلاً انگار نَه انگار گنه‌کارم من به تو اندازه‌ی یک عمر بدهکارم من گرچه آلوده‌ام و خوار ولی آمده‌ام با همان فطرت پاک ازلی آمده‌ام دیدم از غیر درت بی‌محلی آمده‌ام دست پر هستم و با نام علی آمده‌ام از عقوبات منِ غم‌زده تعجیل بگیر عبد آلوده پشیمان شده تحویل بگیر بنده وقتی‌که فرو رفت به مرداب گناه خواست از چاله درآید ولی افتاد به چاه وای از دست رفیقی که مرا برد ز راه من زمین خوردم و او جای دعا کرد نگاه حرف پرواز زد اما همه طنّازی بود دوستت دارم آن دوست دغل‌بازی بود حال، من آمده‌م حال مرا بهتر کن دیگر از دست خودم خسته شدم باور کن با چنین بنده که داری به مدارا سر کن تا سحر، جانِ مرا مست می کوثر (حیدر) کن دارم امید، مقیم حرم یار شوم من به قربان علی تا دم افطار شوم گر چه اندازه‌ی یک کوه، گنه سنگین است آشتی با تو همیشه مزه‌اش شیرین است سفره‌ای را که تو چیدی، چقدر رنگین است آخر کارِ هر آن‌کس که بیاید این است اولین قطره‌ی اشکی که ز چشمش ریزد از دلش ناله‌ی یا فاطمه برمی‌خیزد ۱۴۰۲.۱۲.۲۳ 🎤 .
. امشب پناه داده، بر جمع ما رقیه ما آمدیم یا رب، همراه با رقیه حس کرده ایم جودت، بیش از همیشه بوده هر بار در مناجات، گفتیم یا رقیه بخشیدن گناهِ، ما را به او سپردی امشب تمام ما را، کرده سوا رقیه با پای لنگ لنگان، در راه مانده بودیم ما پا شکسته ها را، داده عصا رقیه دردیم و اوست درمان، کفریم و اوست ایمان ما را ز دام شیطان، کرده رها رقیه دلتنگ های صحنِ، کرب و بلا کجایید امشب دهد براتِ، کرب و بلا رقیه یک یا علی بگو تا، دست تو را بگیرد از بس که دوست دارد، این ذکر را رقیه غیر از حسین نامی، روی لبش نیامد این است عشق این است، صد مرحبا رقیه بعد از حسین او شد، بیگانه با محبت با زجر و ضرب دستش، شد آشنا رقیه در گوشه خرابه، حق داشت جان سپارد سر را که دید بینِ، ظرف غذا رقیه ✍ .
امام حسین ع
. #مناجات_با_خدا #شب_سوم_رمضان امشب پناه داده، بر جمع ما رقیه ما آمدیم یا رب، همراه با رقیه حس کر
. یار اگر کار مرا امروز و فردا میکند دانه دانه دارد از کارم گره وا میکند من خود اسباب عقب افتادن کار خود ام من خرابش میکنم او هم مدارا میکند هر که باشد به خدا جز مهربان مولای من جور دیگر با من بی آبرو تا میکند خواستم عاشق شوم دیدم که لایق نیستم او ولی من را میان عاشقان جا میکند عشقِ یوسف قعر زندان را بهشتش میکند کاخ ها را نیز زندان زلیخا میکند خسته بودم که به ایوان نجف بردم پناه بچه کم می آورد تکیه به بابا میکند میپرستم آن خدا را که خدای حیدر است آن خدایی که مرا محتاج زهرا میکند شخص زهرا عهده دار دوست داران علی ست او محبان را در آتش نیز پیدا میکند بچه ام تب کرد به خانم سه ساله رو زدم نسخه‌ی ما را رقیه خانم امضا میکند آی مردم کار دست دختر ارباب ماست ناز دختر پیش بابا خوب غوغا میکند ناز دختر بچه را شمر و سنان بر هم زدند استخوان گونه با سیلی ترک وا میکند وای از آن لحظه که در هول و ولای دختران بین صحرا زجر دختر بچه پیدا میکند ناز دختر بچه را عمه برایش میکشد شانه ای با موی آتش خورده دعوا میکند یک ذرّه التفات به چشم ترم کنید من آمدم که توبه کنم، باورم کنید! حتی به زور راه ببندید روی من.. پاسوزِ سالیانه ی پشت درم کنید نزدیک خاک قبر شده صورتم دگر.. تا وقت هست خاک حرم بر سرم کنید گر حکم کرده اید بسوزم! پس از عذاب.. آبِ فرات قاطی خاکسترم کنید زهرا به فکر گریه کنان حسین هست خانم اگر گذاشت مرا کیفرم کنید! من راضیم که سنگ سیاه علی شوم در شوره زارهای نجف گوهرم کنید جاروکشِ حیاط علی میشوم فقط در آستان شاه نجف قنبرم کنید امشب سفر به کرببلا مزه میدهد مارا مسافران هوای حرم کنید آقای من کفن نشده! پس زمان مرگ.. یک بوریا قواره ی این پیکرم کنید ارباب زیر خنجر قاتل به ناله گفت ذبحم کنید و رحم بر این خواهرم کنید گودال بهتر است!بمانید دور من! سرنیزه را دوباره در این حنجرم کنید شلاق اگر که هست بکوبید بر تنم با تازیانه جسم مرا پُر ورم کنید این آخرین پیام به آل امیه است غارت بس است در حرم من رقیه است! ✍ ..... باز شد در با نسیم آبرومندانه ات نیمه شب دلخسته ای شد وارد میخانه ات بنده ی پیمان شکن، پیمانه هایت را شکست سالها شد خرج عصیان آنهمه پیمانه ات آشنا و دوست که خیلی به درد من نخورد کاش میشد نامم عبدِ از همه بیگانه ات با ضررهایی که کردم باز هم مُفتی بخر من چه دارم که بگیری؟! ... این یقه، بیعانه ات جای رد کردن، کمی هم پیله کن امشب به من سوختن در قرب تو، شد حسرت پروانه ات من یکی که خیلی از مادر خجالت میکشم با گناهم آمدم تا خانه ی ریحانه ات کاش می شد زیر ایوانِ نجف گریه کنم کاش می شد، می شدم من واقعاً دیوانه ات یاعلی! بیخود نمی چسبد گدایت بر ضریح بسکه می چسبد به جان، انگور دانه دانه ات هرچه یادم رفته جز نام حسین بن علی خانه آباد است با او سائل ویرانه ات من فدای خواهرش، فرمود در گودال خون سعی کردم که نبیند چنگ را دردانه ات شمر خنجر را کنار انداخت، سر را ول نکرد خرد شد با چکمه هایش هم سرت، هم شانه ات ✍ ......... . شمیم عفو خدا بر مشام می آید برای زخم گناه التیام می آید اگر چه بندگی ام ناقص است و ناچیز است ز سوی حضرت حق فیض عام می آید بخواه هر چه که خواهی از آستان کریم دوباره مرغ اجابت به بام می آید ملائکه همه چشم انتظار ما بودند ز عرش و فرش طنین سلام می آید اگرچه طعمه شیطان برای مومن هست اگرچه نفس به همراه دام می آید... بناست پاک شود نامه ی گناهانم اگر که از منِ شرمنده نام می آید شدم غریب در این قعرِ چاه تنهایی برس به داد خدایا! صِدام می آید؟... چه روشن است دل من در این شب تاریک برات رفتن تا کربلام می آید و تا دوباره بگرییم از غمی جانکاه گریز مرثیه از سمت شام می آید گرسنه است به ویرانه دختری اما ز خانه ها همه بوی طعام می آید... رسید عطر مناجات و گَردِ غم رفته به شوق بخشش یارم چنین دلم رفته یقین که اشک پشیمانی اش زیاد شود هر آن کسی که به قربان دوست کم رفته امان از این لبِ از فیض توبه جا مانده امان از این دلِ در خواب دم به دم رفته: خدا که هست! چرا رفته در پی خلقش صمد که هست! چرا در پی صنم رفته گناه کرده ام و قلب من شده تاریک گناه کرده ام و نور صورتم رفته نظیر ماه مبارک کجا کنم پیدا! درنگ اگر کنم این وقت مغتنم رفته زمان پاک شدن شد، تمامی اسباب برای توبه مهیاست، روی هم رفته! حسین گفتم و راهم دوباره شد هموار بس است هر چه دلم بین پیچ و خم رفته دوباره با منِ هجران کشیده همدرد است هر عاشقی که شب جمعه ای حرم رفته ✍ .
محمد حسین حدادیاننماهنگ بی تو دق کردم.mp3
زمان: حجم: 3.82M
بی تو دق کردم و پنهون کردم پهلو دردم و 🎙 #️⃣ #️⃣ #️⃣ بی تو دق کردم و پنهون کردم پهلو دردم و تنهایی دنبالت گشتم و اسیر زجر نامردمو اونقدر زد غش کنم چون میخواهد خواهش ازش کنم میگفت زدم بیچاره اش کنم تا خون به دل عمه اش کنم همش منو کشید شبیه وحشیا همش میگم عمو زجرو نبخشیا میمیرم آخرش اگه نباشیا همش میگم عمو زجرو نبخشیا گفتم با چشم تر مستی اسم بابامو نبر تا اینو گفتم شد دردسر سیلی خوردم جای چند نفر عمه گریون تو روی دستامه دندون تو زجرو هم ببخشم جون تو نمیگذرم من از خون تو سر تو رو برید شبیه وحشیا همش میگم بابا شمرو نبخشیا بی رحم بی ادب چی شد مگه افتادم عقب به جونم افتادی روز و شب واسم نمونده دندون و لب بی رحم بد بدهن با عمه ام اینجوری حرف نزن
حسین ستودهمن حالم خرابه خراب بشه خرابه.mp3
زمان: حجم: 8M
من حالم خرابه خراب بشه خرابه روزاشم شبیه شباش پر از عذابه 🎙 #️⃣ #️⃣ #️⃣ من حالم خرابه خراب بشه خرابه روزاشم شبیه شباش پر از عذابه دختر غیر باباش رو پای کی بخوابه غلاف نخورده بازو این اثر طنابه تار چشمام زخمه پاهام حرفی بزن قهری باهام دیدی عمه اومد بابام صدام گرفته پدرم برگشته دعام گرفته دل عمه خیلی برام گرفته نفسم بین ناله هام گرفته پرت شکسته پهلوتم مثل مادرت شکسته زدنت معلومه سرت شکسته دندونات مثل دخترت شکسته بابا حسین بابا حسین ... بابا غرق دردم دور سرت بگردم واسم آب آوردن خوردم و گریه کردم حق دارم عزیزم ابری بشم ببارم خاکی موت بمیرم من که گلاب ندارم با من تنها تو هم دردی عاشقی رو ثابت کردی میدونستم بر میگردی خدا گواهه وقتی فهمیدن خیمه بی پناهه زدنم اونقدر که چشمام سیاهه عمه های میگفت بچه بی گناهه کیا آوردن سرتو از تشت طلا آوردن اولش فکر کردم غذا آوردن چه بلایی به روز ما آوردن میشه بگی که من هنوز نازم شونه بزن موی منو بازم دست توی موهای تو میندازم حسین وای ...
. نشسته ام رمضان را کنار خوان رقیه منم گدای کرامات بیکران رقیه نمیزند لب خود را به سفره ای که حرام است هر آنکه میخورد از رزق آب و نان رقیه اگر چه رانده شدم از همه ولی به امیدی رسانده ام سر خود را به آستان رقیه برات و اذن شهادت ز شخص فاطمه دارند سوا شدند از عالم مدافعان رقیه به خاک چادر زینب قسم که در صف محشر تمام گریه کنانند در امان رقیه خدا کند نزنم باز زیر قول نوکری خود که سربلند بمانم در امتحان رقیه کمان شده قد من با گناههای زیادم مرا ببخش قسم بر قد کمان رقیه نشسته ام سر سجاده واکند به دعایش زبان لال مرا لکنت زبان رقیه ✍ ............ . 💢 روز سوم به نام سلاله ی ارباب 💢 دَمِ اذان پدرم نانِ تازه ای آورد که بویِ تازگی اش بر مشام می آمد به یادِ روضه یِ طفلی سه ساله اُفتادم زِ خانه ها همه بویِ طعام می آمد برای عمه که بَد شُد گرسنه خوابیدم اگر چه با شِکمِ سیر می زدند مرا به جان تو اثرِ تازیانه یادم رفت چقدر با سرِ زنجیر می زدند مرا عجیب شهرِ شلوغیست هر طرف بِرَوَم برایِ دخترت از سنگ مَرحَمَت دارند کمی مواظبِ من باش از سرِ نیزه همیشه چشم چرانها مزاحمت دارند کسی نگفت ندارم پدر امان بدهید و فرصتی نه به من که ، به خیزران بدهید کسی نگفت که نانِ شما نمی خواهد پدر نخواست سرش را به او نشان بدهید طنابِ گردنِ من بسته بود به دستِ رُباب میان راه زمین می خوریم و می خندند یهودی است و مسلمان کنارِ هم اینجا کُتَک از آن و از این می خوریم و می خندند سلام_الله_علیها .
. ـ محفل مناجات خوانی  ماه مبارک رمضان - 📆   دو شنبه ۱۳ اسفند ماه ۱۴۰۳ 🔷 حاج 🔊 بخش اول زندگی با آیه ها 🔊 بخش دوم  l  یار اگر کار مرا امروز و فردا می کند 🔊 بخش سوم | اِلَهِی أَنْتَ أَوْسَعُ فَضْل وَ أَعْظَمُ حِلْما 🔊 بخش چهارم | وَقَدْ نَزَلْتُ مَنْزِلَةَ الاْيِسينَ مِنْ خَيْري 🔊 بخش پنجم | بعد تو میان شعله ها و دود .👇👇👇👇👇
. 🎙 🗓 در ۱۴۰۳ 📍 "علیه‌السلام" 🏷 (ع) سلام عرش و فرش بر امیر لم یزل، علی درود اهل آسمان به حضرت أجل، علی ولایتش چکیده‌ی اصول دین، فروع دین باطن آیات مبین؛ نور عزّوجلّ، علی هو الامام الانبیاء؛ هو الامیر الاولیاء هو الولی ناصح؛ هو النور و هو العلی شبیه خشت کهنه و شکسته‌ی صحن توام عشق تو در فطرت من نشسته از ازل، علی تمام کائنات، جلوه‌ی جمال مرتضاست شمس، علی؛ قمر، علی؛ بحر، علی؛ جبل، علی خلق خدایی و من از گل تو خلق گشته‌ام ایاب الخلق الیک من العلی الی العلی مبدأ ما؟ مقصد ما؟ ملجأ ما؟ مرجع ما؟ کیست در این گزاره‌ها پاسخ مستدل؟! علی واژه به واژه‌ی اذان، مدح و فضیلت علی‌ست حیّ علی خیر العمل! خیر، علی؛ عمل، علی معادلات جنگ را نام تو می‌زند به هم به هم بریز صحنه را؛ نعره بزن أنا العلی! بدر، علی؛ احد، علی؛ خیبر و احزاب، علی ضربه‌ی خیبری تو رسید تا جمل، علی چه کرده‌ای با دل من؟! چه ریختی در گل من؟ هر نفسم به یاعلی‌مدد شده بدل، علی میان خیل زائران رفتم تا ضریح او نوکر دل‌شکسته را گرفت در بغل، علی چرا به غیر مرتضی به دیگران روو بزنم؟! بگو کدام مشکل مرا نکرده حل، علی؟! .👇
. 🎙 🗓 در ۱۴۰۳ 📍 "علیه‌السلام" 🏷 (س) من از این‌جور سفر رفتن، دیگه بی‌زار بی‌زارم سر زخمی و خونیمو، شبا روو خاک می‌ذارم خودت گفتی که توو کوفه، علی یار یتیما بود به‌جای اون‌همه خوبی، بگو این پاسخ ما بود؟ خیالت تخت جمع کردم همه هوش و حواسم رو تووی لشکر هنوز هیشکی ندیده التماسم رو بابا! دیشب کتک خوردم ولی روو پام وایسادم بهش گفتم اگه بازم کتک داری ،من آماده‌ام اگه خسته بشه مشتش، لگد پر می‌کنه جاشو چشام تار می‌بینه؛ خوبه، نمی‌بینم اداهاشو ولی راستش بابا! دنده‌م، شکسته؛ خیلی درد داره تا میره خوب بشه بازم سنان میاد نمی‌ذاره در گوشی بگم بابا؛ بابا و دختریم دیگه گمونم خوب نشه پهلوم؛ نمی‌دونم، دلم میگه کجا مونده تنت؟! می‌خوام ببینم خوب‌شده زخمات سنان میگه که با نیزه زدم توو پهلوی بابات چوبی که روو لبت می‌زد از اون چوبای محکم بود می‌دونم دردشو؛ آخه از اون چوبا که خوردم بود .👇