eitaa logo
امام حسین ع
27.7هزار دنبال‌کننده
433 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. السلام علیک یا صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه لشریف عزیز حضرت زهرا حبیبی یا اباصالح تویی تنهاترین تنها حبیبی یا اباصالح حیات کلّ هستی بر حیاتت بستگی دارد دلیل خلقت دنیا حبیبی یا اباصالح تو هستی زندگی بخش و مسیحایی دمت آقا مسیح ِحضرت عیسی حبیبی یا اباصالح ببخش ای یوسف زهرا فقط یک جلوه از رویت به یعقوب نگاه ما حبیبی یا اباصالح نبودم لایق این که ببینم لحظه ای حتی تو را در عالم رویا حبیبی یا اباصالح حضور تو گنه کردم نیاوردی به روی من منم شرمنده ات آقا حبیبی یا اباصالح نبودم نوکر خوبی ز دست نوکری چون من شدی آواره ی صحرا حبیبی یا اباصالح شده از روضه هایی که تو هر صبح و مسا داری همیشه دیده ات دریا حبیبی یا اباصالح تو را خونین جگر کرده مصیبت های زینب در غروب روز عاشورا حبیبی یا اباصالح سر جدّت جدا و شدبه پیش عمه های تو سر عمامه اش دعوا حبیبی یا اباصالح سرش بر روی نی رفت وتن او پاره پاره شد به زیر نعل مرکب ها حبیبی یا اباصالح امان از آتش کینه،امان از غارت خیمه به وقت حمله ی اعدا ،حبیبی یا اباصالح بمیرم عمه ات زینب ،اسیر دشمنان گردد به کوفه می رود فردا حبیبی یا اباصالح ✍عبدالمحسن عبور اسراء در یازدهم محرم، هنگام عبور اسراء از کنار مصرع، اهل حرم خود را بر اجساد مطهر افکندند و.. سکينة اعتنقت جسد أبيها سکینه دختر امام حسین ع خود را بر روی بدن بی سر پدر انداخت ثم قال السيد رحمه الله: ثم ان سکينة عليهاالسلام اعتنقت جسد أبيها الحسين عليه‏السلام، فاجتمع عدة من الأعراب حتي جروها عنه . سپس سید بن طاووس رحمة الله علیه می فرماید: سکینة س جسد پدرش را در آغوش گرفت ، پس عده ای از اعراب با خشونت شدید او را از بدن جدا ساختند و في نقل آخر: انها بکت علي جسده الشريف، و شهقت شهقات حتي غشي عليها. و در روایت دیگر سکینه س بر روی بدن شریف چنان گریست که حالت اغماء و غش به او دست داد قالت سکينة بنت الحسين عليهماالسلام: فسمعته في غشوتي يقول: حضرت سکینة س می فرماید درعالم غش شنیدم پدرم فرمود : 1- شيعتي ما ان (مهما) شربتم ماء عذب فاذکروني أو سمعتم بغريب أو شهيد فاندبوني‏ اي شيعيان من! هرگاه آب گوارا بنوشيد، مرا ياد کنيد، و هر گاه غريبي يا شهيدي را ببينيد بر غريبي و شهادت من ندبه و نوحه کنيد. 2- و أنا سبط الذي من غير جرم قتلوني و بجرد الخيل بعد القتل عمدا سحقوني‏ آخر من فرزند پيغمبر شمايم که مرا بي‏جرم و گناه کشتند و بعد از کشتن، بدن مرا پامال سم اسبان کردند. 3- ليتکم في يوم عاشوراء جميعا تنظروني کيف أستسقي لطفلي فأبوا أن يرحموني‏ کاش شما در روز عاشورا حاضر بوديد و مي‏ديديد که چگونه استغاثه مي‏کنم و شربت آبي از براي طفلم مي‏طلبم و آنان به من ترحم نکرده و به من آب ندادند. 4- و سقوه سهم بغي عوض الماء المعين يا لرزء و مصاب هد أرکان الجحون‏ آنان در عوض آب، تير بر حلقوم طفل من زدند، اي داد از اين مصيبت! که ارکان هدايت را منهدم کرد. 5- ويلهم! قد جرحوا قلب رسول الثقلين فالعنوهم ما ستطعتم شيعتي في کل حين‏ واي بر اين گروه! که قلب رسول‏ خدا صلي الله عليه و آله و سلم را مجروح کردند، پس آنان را هر چه مي‏توانيد در همه‏ي اوقات لعين کنيد. چون به هوش آمد، بر سر و صورت خود مي‏زد و موي خود را مي‏کند. جماعتي از اعراب بي‏دين به دور او جمع شده و او را از آن بدن شريف کشيدند. اللهوف: 181، بحارالانوار: 59/45. /[2] مصباح کفعمي: 741 فصل خطبه‏ها، رجوع شود به: الدمعة الساکبه: 374/4 و 375، ذريعة النجاة: 299 و 300. مجلسي، جلاء العيون، / 705 - 704. شعر ضمیمه همخوانی مداحان با شعر شیعتی: من شهید کربلایم،سر بریده از قفایم من این چنین بی کس نبودم کا ندرین وادی رسیدم بی کسم کردید و چَشم از چشمه خون مالامالم من شهید کربلایم،سر بریده از قفایم وحش و طیر این بیابان ،جمله سیرابند و چون تو من که از آل رسولم ، تشنه آب زلالم من شهید کربلایم،سر بریده از قفایم اکبرم کُشتید و عون و جعفر و عباس و قاسم این منم کظلم چون تو،طائر بشکسته بالم من شهید کربلایم،سر بریده از قفایم.
. در چند سبک 🔘🔘🔘🔘 ✅بنداول چیکار کنم آه ای خدا خیمه هادارن میسوزن دارن حرومیا همه ش به خیمه ها چشم میدوزن به جای تسلیت دارن هی دلا رو میسوزونن باتازیونه ماهارو روی خارا می دُوونن 🔘 یکی میادبه سمت ما مارو باسیلی میزنه یکی دیگه با خشونت گوشواره ها رو میکَنه 🔘 هرکی رسید مارو میزد میون اون اتیش ودود اهل حرم گریه کنون باتن مجروح وکبود حسین من ضیاء هردوعین من 🔘➖➖➖➖➖➖🔘 ✅بنددوم داروندارخیمه رو دارن به غارت میبرن عباس کجایی ببینی مارو اسارت میبرن 🔘 اون روز اول یادمه تا اومدیم این سرزمین زانو رکاب کردی داداش ازمرکب اومدم پایین 🔘 حالا کجایی ببینی خیلی میدن ماروعذاب ببین که چه جوری دست ما ها رو باطناب 🔘 کجایی تاکه ببینی اسیره قومه بی حیام بااین دله زاروحزین توجمع این نامحرمام حسین من ضیاء هردوعین من 🔘➖➖➖➖➖🔘 ✅بندسوم از بعد گودال بلا یکسره دارم اضطراب غش میکنه رقیه و بندنمیاد اشک رباب 🔘 قلب مارو شیکوندن به زخم ما نمک زدن جلوسر بریدتون خیلی به ماکتک زدن 🔘 دنبال ما دویدن و امون مون و بریدن بی حیا های لعنتی معجرامون و کشیدن 🔘 باید که آماده بشیم برای رفتن به شام برای شلاق و لگد خاکستر وسنگ از رو بام حسین من ضیاء هردوعین من 💠💠9⃣1⃣2⃣💠💠 @emame3vom 🔘➖➖➖➖➖🔘 👇
. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم - سبک هر کسی که یه بار اومد روضه... تو اِهدناَ الصّراطِ دنیایی سفینة النجاتِ عقبایی دنیا ندیده و نمی بینه تا قیامت مثلِ تو آقایی افتادی رو زمین و می گیری دستِ منِ افتاده از پا رو با نگاهت می رسونی حتماً... این اربعین به کربلا ما رو سلامُ الله سلامُ الله سلامٌ عَلی ساکنِ کربلا حسین جانم (۴) حسین جانم حسین جانم حسین جانم هر نفسی که نذرِ روضهَ‌ت شد بوی خدا می گیره واللههِ کرب و بلای تو حرمَ الله بیرقِ تو بیرقِ اَللههِ سرت به روی نیزه بالا رفت سرم بلنده پای این پرچم تا قیامِ قیامت آقاجون میگم حسین خیلی دوسِت دارم سلامُ الله سلامُ الله سلامٌ عَلی قَتیلِ عاشورا حسین جانم (۴) حسین جانم حسین جانم حسین جانم .
برادر... نبینم که بی کس شدی بین صحرا بمیرم که خشکه لبات پیش دریا داری میری بین یه لشکر تو تنها برادر.... بیا تا که بوسه زنم حنجرت رو کنم من عمل خواهش مادرت رو بیا تا که آروم کنی خواهرت رو نگاه کن خواهر رو که دلشوره داره داری میری بعدت میشم من بی چاره بازم آروم کن این نگاه مضطر رو به همراهت داداش نبر انگشتر رو حسین جان ای مظلوم..... 🌸🌸🌸🌸🌸 برادر.... منم بر روی تل، تو در قتلگاهی تو تنهاییو دورته چند سپاهی غریب علی اینقده بی پناهی برادر..... نبینم میون یه لشکر اسیری چرا بی علمدار و یار و نصیری زیر قلب تو بدجوری رفته تیری جلو چشمای من به پیشونیت خورد سنگ تو رو گیر آوردن توی گودال تنگ یکی زد با کینه یه نیزه تو پهلوت حنا شد با خونت سپیدی گیسوت حسین جان یا مظلوم..... 🌸🌸🌸🌸🌸 تو گودال... چقد نیزه رو نیزه خورده تن تو شده جنگ ،سر غارت پیرهن تو زیر سنگ ونی،سخت شده دیدن تو تو گودال... شده نامرتب چقد پیکر تو بریده شده از قفا حنجر تو توی دست شمر لعینه سر تو دویدم تا مقتل روی خار صحرا میون خاک وخون تو رو کردم پیدا تو ای یاس زهرا شدی از چی پرپر زدم بوسه ای وای به رگهای حنجر حسین جان یا مظلوم..... 🌸🌸🌸🌸🌸 تو گودال.... تن پاره پارَت زیر دست وپا رفت زیر نعلای تازه ی مرکبا رفت تنت دنبال مرکبا هر کجا رفت سر ِتو توی خورجین خولی بی حیا رفت روی نیزه ها سمت شام بلا رفت توی مجلس باده ی دشمنا رفت نوامیس تو رفت توی بزم دشمن لب تو پاره شد جلوی چشم من لب تو خونی شد با چوب اون جلّاد میون بزم شام رباب از پا افتاد حسین جان یا مظلوم..... ✍عبدالمحسن .👇
. ای تن خسته به گودال زِ پا افتاده تنت اینجاست سرت پس به کجا افتاده؟ هیچ‌کس این بدن خُرد تو را جمع نکرد بس که اعضاء ز اعضاء جدا افتاده دست بر شال کمربند گرفتی از چه؟ بر تنت جای سم اسب چرا افتاده؟ با گلوی تو چه کرده مگر شمر لعین بارها خنجرش انگار خطا افتاده *شاعر : مادر آب کجایی پسرت آب نخورد پدر خاک کجایی پسرت خاک نشد .... .
. رفتی و بی تو موندم تنها بین یک عدّه از نامردا هرجا رفتم سرت بامن بود دیدی حالم رو از رو نی ها واویلا واویلا واویلا ۲ کوفیا ما رو بیکَس دیدن به غریبیِ ما خندیدن گوشواره ها و معجرهای دخترای تو رو دزدیدن واویلا واویلا واویلا ۲ دسته بسته تو کوچه بازار سهم زینب فقط شد آزار ما کجا ؟ مجلس نامحرم مارو بُردن توو بزم اغیار واویلا واویلا واویلا ۲
. واسه دوباره دیدنت قلبم داره میشه هوایی عطر تنت داره میاد اماخودت  بگو کجایی ای وای، امون ازاین صحرا منو ازتو جداکرد ای وای، جسم تورو میون خاک وخون رها کرد بی تو، بامن چه ها کرد شد آیه آیه پیکرت بگو کجاس انگشترت  غریب مادرم حسین جان حسین من حسین من ۲ غریب مادرم حسین جان دیدم از اون بالای تل دوروبرت غوغا به پاشد سرعبا و پیرهنت توو قتله گاه دعوا به پاشد دیدم، گرگای صحرا جسمتو ازهم دریدن دیدم، سر تورو چه جوری از قفا بریدن ای وای، گلم رو چیدن بی تو میرم با قافله همراه شمر و حرمله غریب مادرم حسین جان حسین من حسین من ۲ غریب مادرم حسین جان به روی نیزه ها میری جلو چشام شیب الخضیبی برات بمیره مادرت بی کفنی خیلی غریبی ای وای‌، دست وپاهای بچه هات زخمیه خاره دیگه، سه ساله دخترت به تن جونی نداره بی تو‌، داره میباره زینب بی حال وببین غارت خلخال و ببین  غریب مادرم حسین جان حسین من حسین من ۲ غریب مادرم حسین جان ابوذر رییس میرزایی ✍ .
. ... گریه میکنم ‍ امین عسگری حسینیه معلی تا دلم از کرده های خویش نادم می شود بیش تر از پیش چشمم گریه‌لازم می شود "اشک"،بال پر زدن در وادی معراج هاست گریه‌کُن در روضه جبریلِ عوالم می شود شمع باشی یا که پروانه..،چه فرقی می کند سوخت هرکس که درونش "عشق" حاکم می شود هر که سنگ طعنه های خلق را تاب آورد حتم دارم شیشه هم باشد،مقاوم می شود گرچه هِی در می زنم..،کشکول من را پُر نکن دست سائل تا که خالی شد..،مزاحم می شود این خرابت را بیا و لطف کن..،بیرون نکن قول خواهد داد که یک روز سالم می شود تا گناهی می کنم،زهرا وساطت می کند پُشت مادر،طفلِ بازیگوش قایم می شود آه ای ماهِ هزار و چند صد ساله بگو سهم ما تا کِی سیاهیِّ مُداوم می شود هر زمان "ناحیّه" می خوانم تصور می کنم روح من تا کربلایش با تو عازم می شود گریه..،تنها در میان روضه ی جدَّت "حسین"... اشک هرچه می دهی خرج مراسم می شود ▪️ ▪️ لااقل "این‌جسمِ‌عریان‌مانده" را..،دفنش کنید نامروَّت ها کسی این‌قدر ظالم می شود آن ردا و آن عبا و آن عمامه بس نبود... کهنه پیراهن مگر جزو غنایم می شود!؟ شاعر: ┄┅═══••↭••═══┅┄ زمزمه از وقتی که به کام من ، یه ذره تربتت نشست دست خودم نبود تویِ دلم محبتت نشست عمری از اون روز تا حالا ، گریه می کنم ... تا نبریم به کربلا ، گریه میکنم ... گریه میکنم ... تو اشک بده منم برات ، گریه می کنم ... بارون میشم روی لبات ، گریه می کنم . برات قتیل العبرات ، گریه می کنم تا زخم بشه پلکِ چشام گریه میکنم تا خوب بشه زخمِ تنت تا خون نیاد از بدنت برای تشنه کشتنت حسین وای یه وقتی عذرمو نخوای ، درسته که خیلی بدم به درد هیچی نخورم ، سینه زنی که بلدم با یا حسین یا زینبا ، سینه میزنم . با ضربِ نعل مرکبا ، سینه میزنم . سینه میزنم تا سینه ام بشه کبود ، سینه میزنم ... به یاد مقتل از وجود ، سینه میزنم ... که شمر رو سینۀ تو بود ، سینه میزنم اشک چشام بشه روون ... اینا همش کار دله ، اگه کبوده بدنم با لَاطِمَاتِ الْخُدُودِت من چرا لطمه نزنم؟ به یاد مادر به صورتم ، لطمه میزنم ... بر خورده بد به غیرتم ، لطمه میزنم ... لطمه میزنم ... از بین کوچه تا حرم ، لطمه میزنم ... من ارثِ زینب میبرم ، لطمه میزنم ... فقط نه اینجا محشرم ، لطمه میزنم ... ____ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُکَیْرٍ قَالَ: «حَجَجْتُ مَعَ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ فِی حَدِیثٍ طَوِیلٍ فَقُلْتُ: یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ لَوْ نُبِشَ قَبْرُ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ -علیهما السلام- هَلْ کَانَ یُصَابُ فِی قَبْرِهِ شَیْ‌ءٌ؟ فَقَالَ: یَا ابْنَ بُکَیْرٍ مَا أَعْظَمَ مَسَائِلَکَ إِنَّ الْحُسَیْنَ مَعَ أَبِیهِ وَ أُمِّهِ وَ أَخِیهِ فِی مَنْزِلِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله) وَ مَعَهُ یُرْزَقُونَ وَ یُحْبَرُونَ وَ إِنَّهُ لَعَنْ یَمِینِ الْعَرْشِ مُتَعَلِّقٌ بِهِ یَقُولُ: یَا رَبِّ أَنْجِزْ لِی مَا وَعَدْتَنِی وَ إِنَّهُ لَیَنْظُرُ إِلَى زُوَّارِهِ وَ إِنَّهُ أَعْرَفُ بِهِمْ وَ بِأَسْمَائِهِمْ وَ أَسْمَاءِ آبَائِهِمْ وَ مَا فِی رِحَالِهِمْ مِنْ أَحَدِهِمْ بِوُلْدِهِ وَ إِنَّهُ لَیَنْظُرُ إِلَى مَنْ یَبْکِیهِ فَیَسْتَغْفِرُ لَهُ وَ یَسْأَلُ أَبَاهُ الِاسْتِغْفَارَ لَهُ وَ یَقُولُ أَیُّهَا الْبَاکِی لَوْ عَلِمْتَ مَا أَعَدَّ اللَّهُ لَکَ لَفَرِحْتَ أَکْثَرَ مِمَّا حَزِنْتَ وَ إِنَّهُ لَیَسْتَغْفِرُ لَهُ مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ وَ خَطِیئَهٍ عبد اللَّه‌بن‌بکیر با امام صادق (ع) گفتگو می‌کرد. در ضمن گزارش این گفتگوی طولانی آمده است که راوى مى‌گوید: محضر امام عرض کردم: اى پسر رسول خدا اگر قبر حضرت حسین‌بن‌على را نبش کنند، در قبر به چیزى برخورد مى‌کنند؟ حضرت در جواب فرمودند: «چه سؤال بزرگى کردى، حضرت حسین با پدر و مادر و برادر بزرگوارشان در منزل رسول خدا بوده و جملگى با آن حضرت از روزى خدا بهره‌مند مى‌شوند و در خصوص آن جناب باید بگویم که حضرتش بر سمت راست عرش چنگ زده و به درگاه الهى عرض مى‌کند: «یا ربّ أنجز لی ما وعدتنى (آنچه را به من وعده دادى روانما)» و آن حضرت به زوار خود نگریسته و به آن‌ها و به اسماء ایشان و اسماء پدرانشان و آنچه در خورجین و بارشان است، آگاه‌تر از خودشان به فرزندانشان است و نیز آن جناب به گریه‌کننده‌گانش نظر فرموده و براى آن‌ها طلب آمرزش نموده و از پدر بزرگوارشان درخواست استغفار براى ایشان مى‌کنند و خطاب به کسانى که برایشان گریه مى‌کنند، مى‌فرمایند: اى کسى که گریه مى‌کنى اگر بدانى خداوند چه [پاداشی] برایت آماده نموده، مسلما سرور و شادى تو بیشتر از حزن و اندوهت مى‌گردد و قطعا خدای تعالی تمام گناهان و لغزش‌های تو را به‌واسطه این اشکى که ریخته‌‌اى مى‌‌آمرزد.» https://eitaa.com/emame3vom/96377 ..👇👇
. یه جای سالم به تن نداری ، دیگه چی میخوان ، از بدن تو داد می زنم اما شمرِ نامرد ، بر نمی‌داره ، پا از تن تو پیش چشمای ، خیسِ مادرت کهنه خنجرش ، روی حنجرت کاش می شد برات ، کاری کرد حسین داره جون به لب ، می‌شه خواهرت حسین مظلوم انقده دورت شلوغه حتی ، سخته براتو ، نفس کشیدن از بس که گرمِ غارتت هستن ، اشک چشامو ، حتی ندیدن از روی زخمات ، خون شده جاری برات بمیرم ، یاری نداری نمی ذارن که ، بیام کنارت چیکار کنم تا ، طاقت بیاری حسین مظلوم پیش چشام با دوازده ضربه ، بُریدش آخر ، سرت رو از پُشت تو دستُ‌وپا می‌زدی وقاتل ، بهت می‌خندید ، همین منو کُشت دیگه برا من ، نمونده جونی نشد کنارِ ، خواهر بمونی افتادم از پا ، وقتی که دیدم قاتلتُ و با ، دستای خونی حسین مظلوم خودم دیدم بچه‌هات تو خیمه ، از غصه ی تو ، جون می سِپُردن تا بخوام از تل بیام تو گودال ، اون نانجیبا ، سرت رو بُردن اشکِ چشامُ ، به پات می‌ریزم تنهام گذاشتی ، رفتی عزیزم هجوم آوردن ، سمتِ خیامِت چه خاکی باید ، به سر بریزم حسین مظلوم ✍ ..........‌.. یا رسول‌الله این بدنی که ، رو خاک صحراست ، عزیز زهراست یا رسول‌الله بیا که اینجا ، میون گودال ، محشر کُبراست از تَهِ گودال ، کنارِ پیکر میاد هنوزم ، صدای مادر یا رسول‌الله ، ببین حسینت مدفونه زیرِ ، نیزه و خنجر نور دوعینم ، مظلوم حسینم ازین به بعد تا وقتی که زِندَم ، شبیه بارون ، برات می‌بارم حتی بهم فرصتی ندادن ، برای جسمت ، کفن بیارم داغِ تو کرده ، بدجوری پیرم برام دعا کن ، زودتر بمیرم به زور دشمن ، با تازیانه با کلی حسرت ، ازینجا میرم نور دوعینم ، مظلوم حسینم زینت دوش نبی چرا پس ، روی زمینی ، بی سر و عریان یادم نِمیره که تو رو کُشتن ، مقابل من ، با لب عطشان سرت رو دیدم ، بالای نیزه دارم میرم پا ، به پای نیزه کاش سر خونیت ، بودش برادر رو دامن من ، بجای نیزه نور دوعینم ، مظلوم حسینم برا اسارت آماده هستم ، خدانگهدار ، عزیز برادر تو رو به خاک صحرا سِپُردم ، ای تن عریان ، ای تن بی سر چشمم با گودال ، تا روبرو شد بی کسیِ تو ، بغضِ گلو شد با شمر و خولی ، همسفر هستم دربدری هام ، تازه شروع شد نور دوعینم ، مظلوم حسینم ✍بهمن عظیمی مشابه سبک زیر خوانده می‌شود .👇
. دل جز به یاد روی تو خرّم نمی شود دیده به غیر نام تو پُر نَم نمی شود چشمان تر ز آتش دوزخ دهد امان گریه کن ات ز اهل جهنم‌ نمی شود راه وصال تا به لقای خدا بلی جز از مسیر روضه فراهم نمی شود ما را بهشت مجلس روضه است والسلام طوبی شبیه سایه پرچم‌ نمی شود بر ما که عاشقیم و اسیر غم تواییم ماهی شبیه ماه محرم نمی شود درمان دردهای دل ماست روضه ات ما را به غیر اشک تو مرهم نمی شود نام تو برد، توبه آدم قبول شد آدم بدون لطف تو آدم نمی شود یک عمر هم اگر‌ که بگوییم "یاحسین" یک ذره از حلاوت آن کم نمی شود زینب رسید و گفت کجایی حسین من؟! جسم کسی که اینهمه درهم نمی شود با نیزه ها مگر بدنت را چه کرده اند هر کار میکنم که منظم نمی شود ✍ تیر ۱۴۰۳ ............................. . در ماتم تو خرد و کلان گریه می‌کنند یعنی برای تو همگان گریه می‌کنند اصلاً برای تشنگی کودکان توست این ابرها که فصل خزان گریه می‌کنند از طفل شیرخواره در آغوش مادران تا پیرهای مثل کمان گریه می‌کنند حی علی العزا که زمین خورد اکبرت هفت آسمان به بانگ اذان گریه می‌کنند مردان شیعه موی کنان ضجه می‌زنند مثل زنانِ مُرده جوان گریه می‌کنند از مادران خود به خدا ارث برده‌اند این‌گونه در نهان و عیان گریه می‌کنند :: عصر است، بچه‌های حرم دور عمه‌ها آرام، آستین به دهان گریه می‌کنند ناله کنند، پاسخشان تازیانه است بااین وجود در خفقان گریه می‌کنند ✍ ............... مگر به جز تو تمنای دیگری هم هست؟ مگر به سینه تقاضای دیگری هم هست؟ برای در زدنِ این گدا به خانه‌ی تو به غیر سینه مگر جای دیگری هم هست؟ ز مدحت ای همه جان! خسته کی شوم؟ آیا به دلنوازی‌ات آوای دیگری هم هست؟ به غیر صحن و سرا و ورودیِ حرمت مگر که جنت الاعلای دیگری هم هست؟ برای من که دمادم دمت مرا جان داد مگر به جز تو مسیحای دیگری هم هست؟ به بارگاه تو نوکر زیاد هست ولی برای من مگر آقای دیگری هم هست؟ برای روضه اگر تنگمان شود دنیا هزار شکر که دنیای دیگری هم هست به خون سرخ نوشتند نامه یارانت به غیر خون مگر امضای دیگری هم هست؟ :: در آن شلوغی گودال، مادرت می‌گفت نزن مگر به تنش جای دیگری هم هست ✍ ................ تا قنوتَت رو به‌سوی یار بالا می‌رود بر دو دستت آسمان انگار بالا می‌رود پرچمت را از زمانی که درِ خانه زدم برکت و نور از درودیوار بالا می‌رود اوج، معنایش به دست‌وپای تو افتادن است نوکرت از این جهت بسیار بالا می‌رود بردن نام تو مُهرِ استجابت بر دعاست ذیل ذکر اسم تو، اذکار بالا می‌رود تربت تو در حقیقت آبِ روی آتش است هر زمانی که تب بیمار بالا می‌رود حاجتش لمس ضریح و صحن و پایین پای توست دست‌های سینه‌زن هربار بالا می‌رود :: کشته‌ی جمعه! تو را تیغ دوشنبه ذبح کرد* نیزه با دستور آن مسمار بالا می‌رود گروه ✍ *حضرت زینب (س) در روز عاشورا فرمودند: بِأبي‌ مَن‌ْ اَضْحي‌' عَسْكَرُه‌ُ فِي‌ يَوْم‌ِ الاِثْنَيْن‌ِ نَهْباً پدرم به‌ فداي‌ آن‌ كس‌ كه‌ سپاهش‌ روز دوشنبه‌ غارت‌ شد 📚 لهوف سید‌بن‌طاووس، ص ۷۸ .👇
. (ع) عاقبت رفتی ، کردی خاموش نور عینم رو یا رسول الله ، عاقبت کشتن حسینم رو ناله و آهه ، که بلنده از نهاد من مادرم زهرا ، تو بیا برس به داد من مثل موهات زندگیم توو دستای باده خواهرت واسه اسارت میشه آماده سرت و با عجله بُریدن و بُردن پیکرت اما زیر دست و پا افتاده از یه قطره آب لبِ خشکت شده محروم یاحسین و یاحسین و یاحسین مظلوم یاحسین و یاحسین و یاحسین مظلوم عاقبت موندم ، بی کس و تنها توو این اوضاع ای حسینم ای ، کشته ی مقطع الاعضاء داغ هجرونت ، شد دیگه درد بی درمونم ای حسینم ای ، کشته ی افتاده در خونم واسه ی چی پا گذاشتن رو تنت ای وای پیش چشمای رقیه زدنت ای وای  نانجیبا از تنت پیراهن و بُردن روی خاکا مونده عریان بدنت ای وای  معجرا رو بردن و عباس نبود پهلوم یاحسین و یاحسین و یاحسین مظلوم یاحسین و یاحسین و یاحسین مظلوم عاقبت رفتی ، جا گذاشتیم بین این اوباش دربدر موندم ، زینبم می‌مُرد برات ای کاش من که پنجاه سال ، خواهری کردم برای تو چجوری حالا ، بپوشم رخت عزای تو اکبرت رو کشتن و غرق غمت کردن نیزه ها بدجوری گُنگ و مُبهمت کردن! ای خدا لعنت کنه اونارو که اینطور... واسه چند دِرهم عزیزم درهَمِت کردن خواهرت شد به اسارت بعد تو محکوم یاحسین و یاحسین و یاحسین مظلوم یاحسین و یاحسین و یاحسین مظلوم ✍بهمن عظیمی  .👇
. (ع) دیدم اجل و اینجا توو کمین دامادِته که افتاده زمین یک لحظه بیا ای شاه و امیر بازم سرم و رو زانو بگیر عموجون عموجون از دنیا سیره قاسم عموجون عموجون (داره می‌میره قاسم)۲ تیر و نیزه و سنگ ، بُرد منو فنا لخته بست رو تنم ، خون به جای حنا ای عموجانم ای عموجانم از غربت تو ، چشمام داره شرم زیر سُم اسب ، سینه‌م شده نرم شد قامت من رعنا و بلند پیشم بیا و زخمام و ببند عموجون عموجون بشنو صدای نالم عموجون عموجون (خیلی وخیمه حالم)۲ روی خاک زمین ، دست و پا می‌زنم خون بیرون میزنه ، از ضریح تنم ای عموجانم ای عموجانم ✍بهمن عظیمی .............. (ع) لالایی علی نیلوفر من خونِت پاشیده رو پیکر من لبهای تو شد عین برهوت اشکم می‌ریزه از زخم گلوت لالایی لالایی باباجون از غمت مُرد لالایی لالایی (غم اشکم درآورد)۲ حتی یک نفرم ، حرمتم رو نداشت حرمله داغت و ، روی سینه گذاشت لالایی پسرم لالایی پسرم مستأصلم و حیرون و خراب امّید رباب ، شد نقش بر آب رو دستای من مونده بدنت باید بریزم خاک روی تنت لالایی لالایی آمال و آرزوهام لالایی لالایی (ای دلخوشیِ دنیام)۲ داغ تو پدر و ، می‌کُشه پسرم جسم بی جونت و ، من کجا بِبَرم؟ لالایی پسرم لالایی پسرم ✍بهمن عظیمی .......... (ع) نیست دست خودم هق هق نکنم پاشو پسرم تا دق نکنم پاشو پسرم ای کار و کسم بالا نمیاد حتی نفسم علی جان علی جان پاهام دیگه نِمیره علی جان علی جان (بابا برات بمیره)۲ از غمت تا ابد ، غرق غم شدم و تا تنت رو زمین ، می‌کِشم خودم و ولدی اکبر ولدی اکبر پاشیده چرا کل بدنت هرجا رو دیدم افتاده تنت بارونی شده چشای بابا باید بکنم جَمعت رو عبا علی جان علی جان اینجا که نیس جای خواب علی جان علی جان (پاشو بابات و دریاب)۲ خیلی خوب می‌دونم ، که نداری خبر پاشو عمه رو از ، بین صحرا بِبَر ولدی اکبر ولدی اکبر ✍بهمن عظیمی ................. (ع) خشکیِ لبات قلب و می‌کَنه آتیش به دل دریا میزنه قربون تو و مَشک دریده ت قربون تو و دست بریده ت ابالفضل ابالفضل بی تو می‌میره اصغر ابالفضل ابالفضل (تنهام نذار برادر)۲ ای پناه من و ، سایه ی رو سرم پیکرت رو چطور ، تا حرم نَبَرم یاابوفاضل یاابوفاضل عباس من ای شمس و قمرم از غصه ی تو خم شد کمرم زینب چه کنه بعد از تو داداش مابین خیام پیچیده صداش ابالفضل ابالفضل دشمن توو فکر غارت ابالفضل ابالفضل (وای از غم اسارت)۲ باز برادرت و ، اینجا یاری بکن خیمه بی صاحبه ، پاشو کاری بکن یاابوفاضل یاابوفاضل ✍بهمن عظیمی ........... دنبال سرت آواره میشم فردا که بِری بیچاره میشم بیچاره نکن اینجوری منو تنها نذاری اینجا یه زن و عزیزم عزیزم می‌دونم ناگزیرم عزیزم عزیزم (تنهام نذار می‌میرم)۲ کاش به اشک چشِ ، من کنی نظری عصر فردا منم ، با خودت بِبَری وای حسینم وای ، وای حسینم وای قلبم پُره از دلشوره داداش خوابی که دیدم تعبیر نشه کاش حقّم رو باید از کی بگیرم خاری بِره توو پاهات میمیرم عزیزم عزیزم ای التیام دردا... عزیزم عزیزم (تنهام نذاری فردا)۲ وای اگر سرت و ، روی نی ببینم وای اگر بعد تو ، بزم می ببینم وای حسینم وای ، وای حسینم وای ✍ ........... از غصه و غم شد زینب هلاک قرآن منه افتاده رو خاک تا خوردی زمین جونم در اومد شمر خسته شده! از بس تو رو زد حسینم حسینم تنها بدون لشکر حسینم حسینم (جونم فدات برادر)۲ خونیه دهن و ، پاره پاره تنت واسه چی شبیهِ ، نیزه زاره تنت؟ آه و واویلا آه و واویلا با پا می‌زنن روی بدنت با نیزه رو خاک هی می‌کِشَنِت نامردا چقد ناجور می‌زنن یک عده با سنگ از دور می‌زنن حسینم حسینم واسه چی رحم ندارن حسینم حسینم (زخم روی زخم می‌ذارن)۲ وقتِ مُردن من ، لحظه ی غروبه داره خنجرش و ، رو گلوت میکوبه آه و واویلا آه و واویلا ✍بهمن عظیمی ............ روزای باهم بودن که گذشت حالا چه کنم تنها توی دشت می‌دونی چقد خونه جگرم با قاتل تو چون همسفرم حسین جان حسین جان از غصه می‌زنم زار حسین جان حسین جان (دیگه خدانگهدار)۲ از توو سینه غمت ، قلب مو می‌کَنه رفتنت شروعِ ، ماجرای منه ای حسین من ای حسین من بودی همه ی آرامش من حالا رو زمین موندی بی کفن میریم اسیری همراه رباب دستای مارو بستن با طناب حسین جان حسین جان مظلومِ تشنه کامم حسین جان حسین جان (راهیِ شهر شامم)۲ وایِ من که شده ، منبرت سرِ نِی کاش نبینی منو ، توی مجلس می ای حسین من ای حسین من ✍بهمن عظیمی 👇