.
#اربعین_حسینی
در نسیم #اربعین، روح و روان آید ز راه
در مسیر کربلا، یک کاروان آید ز راه
جسمهای خسته، اما روح های با شکوه
با امیدی خاص، پرتاب و توان آید ز راه
چهرهها زخمی، ز ضرب و شتم و هُرم آفتاب
رنگ و رو رفته، به دلهای جوان آید ز راه
این عقیله، دختر زهرا و پیشاپیشِ او
فاتحِ شام است، قدری ناتوان آید ز راه
برتر از صد لشکرِ پیروز، همراهِ امام
دستهای از دخترانِ نوجوان آید ز راه
رفته زیورها به غارت، زینتِ ایمان که هست
نوبهارِ عشق، چون برگِ خزان آید ز راه
ریختند از بامِ ناقه، بر فرازِ قبرها
در گلستان هر گُلی، با صد نشان آید ز راه
من نمیگویم رسیده، جمعِ معجر پارهها
لشکری از اُسوههای بانوان آید ز راه
با اماناتِ حسین و فاطمیاتِ حرم
بی رقیه، زینب کبری دوان آید ز راه
از سنان و زجر و شمر و حرمله نامی نبَر
پیشوازِ قافله، قَدّی کمان آید ز راه
هر یکی با صاحبِ قبری بگوید درد دل
روضه خوانِ ساقیِ تشنه لبان آید ز راه
یکطرف آهِ سکینه، یکطرف آهِ رباب
نجمه همراه یتیمان، دُرفشان آید ز راه
در کنار قبرِ بابا، شِکوهها از نیزه دار
صحبت از بزمِ شراب و خیزران آید ز راه
خواهری بهر برادر، پیرهن آورده است
آستینِ پارهای هم، همزمان آید ز راه
عقدهها واشد، جگرها تازه شد با نوحهها
صحبت از شهر مدینه ناگهان آید ز راه
گفت با زینب رباب، از کربلا من را مبر
نالههایم بعد از این، تا پای جان آید ز راه
#محمود_ژولیده ✍
.
.
#طلب_حاجات_از_باب_الحوائج
#حضرت_عباس_علیه_السلام
ایکه بابُ الحوائجی، عباس
فتحِ سوریه را، تو امضا کن
خود، بهروی تمامِ مشتاقان
حرمِ زینبیه را، وا کن
از تو درخواست میکنیم، امشب
نظرِ لطف و مرحمت بکنی
حرمِ عمّهجان، محاصره است
از رقیه، محافظت بکنی
یا اباالفضل، حاجتی دارم
دستِ امّید، میبرم بالا
بیپناهانِ غزّه را، دریاب
وقتِ نصرت شده، همین حالا
ای علمدار، کن علمداری
به علمدارِ ما، مدد برسان
به شهیدان دهم ترا سوگند
تو به او، فتحِ بیعدد برسان
به نَواخوانیِ اَنالمهدی
چشمِ ما، سوی یوسف زهراست
به لِثاراتِ او قسم، عباس
که نگاهِ همه، بدستِ شماست
مرداد۱۴۰۴/صفر۱۴۴۷
#شب_نهم_محرم
#محمود_ژولیده ✍
.
.
#زمینه_حضرت_عباس_علیه_السلام
به سبک:
ای ساقی لب تشنگان
پشت و پناه کودکان
ای جان جانانم سقای طفانم
خیز ای اباالفضل رشید۲
از داغ تو پشتم خمید
گشته امیدم ناامیدم
ای راحت جانم سقای طفانم
اهل حرم در انتظار۲
از هجرِ ساقی بیقرار
در خیمه افتاده شرار
ای یار عطشانم سقای طفانم
بنگر هراسِ بچهها۲
شد بیتو غارت خیمهها
بین گریهها و خندهها
ای نور چشمانم سقای طفانم
دستانِ کوفی وا شده۲
در بِینِشان دعوا شده
حمله به معجرها شده
ای ماه تابانم سقای طفانم
بین گوشهای پاره را
هم غارت گهواره را
هم زینب آواره را
وای از اسیرانم سقای طفانم
مرداد۱۴۰۴/صفر۱۴۴۷
#محمود_ژولیده ✍
#شب_نهم_محرم
#سبک_ای_ساقی_لب_تشنگان
.
امام حسین ع
. #بعد_از_اربعین عزیمت قافله اهلبیت ع از کربلا به سوی مدینه ----------- خیز و ببین یا اَخا می روم
.
#روضه_ورود_به_مدینه
السلامُ علیکَ یا جَدّاه
آمده زینبت به ناله و آه
خسته از غربت و مصیبتِ راه
قدکمان از مصائبی جانکاه
گرچه پیروز آمدم به حضور
خانمانسوز آمدم به حضور
همه هستی ز دست دادم و باز
روی پاهای خود سِتادم و باز
ایستادم، ولی فتادم و باز
شد ادامه رهِ جهادم و باز
بازگشتم سوی مدینه ولی
نه حسین است همرهم، نه علی
نه به دل، جز غمی بجا مانده
نه مرا محرمی بجا مانده
نه بجز ماتمی بجا مانده
نه سپاهِ کمی بجا مانده
ماند بر خاک، یااباالقاسم
هیجده کشته از بنی هاشم
همه را کشته ناگهان دیدم
بارشِ نیزه و سنان دیدم
قتل و غارت ز دشمنان دیدم
لشکری در پیِ زنان دیدم
نه علمدار در کنارم بود
نه کسی آشنا و یارم بود
ناگه از نیزهای سری افتاد
بر زمین پاره پیکری افتاد
چشمِ خولی، به دختری افتاد
دستِ جلاد، معجری افتاد
ناگزیر، اَمر بر فرار آمد
بدترین شامِ روزگار آمد
همه جا دود و آتش و خون بود
خیمهها سوخت، ماه محزون بود
یاسهایت کبود و گلگون بود
وضعِ اهلِ حرم دگرگون بود
تازه آغاز شد اسارت ها
چه بگویم من از جسارت ها
□ □ □
سخنی بهر مادرم دارم
زخمهایی به پیکرم دارم
آه در قلبِ مضطرم دارم
معجری باز بر سرم دارم
غم مخور، زینبِ تو غوغا کرد
خطبه ها کارِ معجز آسا کرد
مادرا دیدهی تر آوردم
اُسرا را به محضر آوردم
لشکری پاره معجر آوردم
خبر از شاهِ بی سر آوردم
تا مسیرم ز قتلگه طی شد
چقدر سر بریده بر نی شد
کامِ لب تشنگان خنک نشدند
زخمها خالی از نمک نشدند
هیچ یک فارغ از کتک نشدند
غیرِ زینب، ز کس کمک نشدند
در دفاع از حرم، هنر کردم
همه جا خویش را سپر کردم
هیچکس ناسزا نگفت بما
تهمت و ناروا نگفت بما
کوفه اصلاً خطا نگفت بما
بزمِ شام از جفا نگفت بما
من نگویم ز اِفتِرا چیزی
تا بماند قضيهی هیزی
خبرِ سخت، شامِ ویران است
در خرابه سهساله مهمان است
آنکه خورده شکست، عدوان است
کاخِ دشمن، به موجِ طوفان است
زین سفر مانده بهرِ سوغاتی
پاره پیراهنی، جراحاتی
#بازگشت_به_مدینه
#بازگشت_کاروان_به_مدینه
#محمود_ژولیده ✍
.
.
#رحلت_رسول_اکرم #رسول_الله
(توسل و گریز)
یارسولَ الله ممنونم ز الطاف شما
اینکه هستم روز و شب اطراف و اکناف شما
نیستم از زمرهی اصحابِ ناب و راستین
هستم اما از سرِ توفیق اطراف شما
از خدا خواهم نگردم دور، یک آن از درت
تا ندانم خویش را، پنهان ز اِشراف شما
جمله ذرات جهان، هستند از اَحبابِتان
کیست داند ذرهای از کوهِ اوصاف شما
دردِ دل ناگفته دانی، یک توسل کافی است
ای دلم آئینهی رخسارِ شفاف شما
در عمل هستم غدیری، با اِطاعت از علی
نیستم هنگامهی لبیک، حراف شما
نیستم اهل فرار از تنگهی سختِ اُحد
رهسپارم با علی تا قلهی قاف شما
تو اَبالزهرائی و من عبد کویش از ازل
حبّ زهرا دارم از اَخلاف و اَسلاف شما
ای علی را برترین محبوب، محبوبِ دلم
ای خدایت با خبر از آن دلِ صاف شما
بینِ مردم، از همه کسبِ حلالیَّت کنی
جان بقریان صفا و عدل و انصاف شما
قاتلَت با حیله زَهرت داد، صد لعنت به او
ای شهادت جامهی زیبا و زرباف شما
لحظهی آخر هم از یاریِ حیدر دم زدی
دشمنت مانع شد از تثبیتِ اهداف شما
دوزخِ اهلِ نفاق از اهلِ عصیان بدتر است
در قیامت میشود روشن ز اَعراف شما
تشنه لب را جای آب از نیزه سیرابش کنند
شد گریز روضهی من، سورهی کاف شما
از دَمِ شمشیرشان، سبطِ پیمبر کشته شد
از غلافِ تیغشان، زهرای اطهر کشته شد
#بیست_و_هشت_صفر
#بیست_و_هشتم_صفر
#رحلت_پیامبر_اکرم
#محمود_ژولیده ✍
.
.
#امام_حسن
#یا_حسن_المجتبی_علیه_السلام_ادرکنی
دل زنده میشوم ز وجود تو یا حسن
ما را تو بردهای نجف و کربلا حسن
دست تمام اهل سماوات سوی توست
خوانده کریمِ آل عبایت، خدا حسن
هرگز کسی ز کوی تو نالان نمیرود
حتی کسی که کرده جسارت ترا حسن
سوزِ دلِ تو، نغمهی قرآنی خداست
دل میبرد قرائتت از مرتضا حسن
اول کسی که شِبهِ پیمبر شده تویی
آئینهی تمام رخِ مصطفا حسن
بالِ فرشته فرش قدمهای فاطمیت
ای خاکِ پات، سرمهی چشمانِ ما حسن
با این وجود، کاش بمیرم برای تو
وقتی قَدَت، به مادرتان شد عصا حسن
آن صحنهی بلا که تو در کوچه دیدهای
حق داشتی، که عمر تو شد در عزا حسن
سیلی چنان مقابل چشمت به یاس خود
کز ضربِ آن، نشست به دیوار جا حسن
از بس که اعظم است مصیباتِ حضرتت
والله کربلاست به تو مبتلا حسن
وقتی به خانه، همسرِ تو قاتلِ تو شد
گفتی برو، حسین نبیند ترا حسن
آهِ رباب هم ز غمِ تو شنیدنی است
وقتی کند ز جاریِ خود شِکوهها حسن
شد خانهات ز پاره جگر، قتلگاهِ تو
گودال هم برای تو دارد نوا حسن
آماجِ تیر شد بدنت، از روی کفن
گریانِ توست، بی کفنِ کربلا حسن
#بیست_و_هشتم_صفر
#شهادت_امام_حسن
#محمود_ژولیده ✍
.
.
#مناجات_با_امام_زمان
#بیست_و_هشتم_صفر
#امام_زمان #رسول_الله #امام_حسن
سؤال از خودمان، از چه یک زمان نکنیم
که اعتماد، چرا بر اماممان نکنیم
توسلاتِ درونی، اگر زیاد شود
توقعاتِ زیادی از این و آن نکنیم
چقدر حقِ ولیِ خدا، اَدا کردیم
چرا عنایتِ او را کمی عیان نکنیم
همیشه اوست که باشد، ز جان مراقبِ ما
چرا تشکری از صاحب الزمان نکنیم
دلِ امام زمان، از گناهِ ما خون است
بس است، گفتگویی از گناهمان نکنیم
□ □ □
کسی که داغِ پیمبر به سینهاش دارد
رواست صحبتی امروز، غیرِ آن نکنیم
کسی که جدِ غریبش حسن، جگر پاره ست
به غیرِ سوزِ جگر، مطلبی بیان نکنیم
کسی که مادرِ او را به کوچهها زدهاند
چرا توجهی اصلاً به اصلِ آن نکنیم
کسی که عترتِ او را به خارجی خواندند
چرا به یاریِ او، یادِ کاروان نکنیم
حسین کشته شد و عترتش اسیر شدند
که ما به جهل، اِطاعت ز گمرهان نکنیم
خدا گواه که امروز، مثلِ آنروز است
اگر مسیرِ ولیِ خدا، نشان نکنیم
شهیدِ امنیتِ ما، شهید کرب و بلاست
چرا تسلّیِ از داغدیدگان نکنیم
قسم به فاطمه، اینجا حریمِ فاطمه است
چرا دفاع ز مرزِ حریممان نکنیم
اگر شود خبری؛ پرچمی نمیماند!
تهاجمِ حرمِ خویش، بی اَمان نکنیم
بِمان بپای ولایت، قوی و مستحکم
وگرنَه در رهِ قلّه، نثارِ جان نکنیم
قسم به صبحِ فرج، انتقام نزدیک است
اگر که غفلت از این راهِ جاودان نکنیم
#محمود_ژولیده ✍
گریز #مقاومت_اسلامی
.
.
#شعر_روضه_امام_رضا_علیه_السلام
پاره جگر منم، که به مرگم رضا شدم
آخر ز فرطِ غصه، چنان مجتبا شدم
گاهی ز داغِ مادرِ مظلومهی جوان
راضی به مرگِ خویش، به دست دعا شدم
مظلومیِ علی، که مرا کشت بارها
اصلاً فدائیِ علیِ مرتضا شدم
احکام، زیرِ پا شد و دین منحرف ز راه
عمری قرینِ دردِ دلِ مصطفا شدم
هجرِ پدر، چنان همه عمرِ مرا گرفت
گوئی که خویش، حبس به سجنِ بلا شد
از غصههای سخت و گلوگیرِ جدّ خویش
صاحب عزای خامسِ آل عبا شدم
آنقدر روز و شب به غمِ او گریستم
تا عاقبت شهید رهِ کربلا شدم
در حجره دست و پا زدنم چون حسین شد
نیزه نخورده، بر غمِ او مبتلا شدم
وقتی جواد، بر سرِ بالینِ من رسید
جان دادم و ز غصه و غمها رها شدم
اما حسین، در برِ جسمِ علی چه گفت؟
برخیز، پیشِ نعشِ تو منهم فدا شدم
زینب فقط برادرِ خود را نجات داد
گفتا اگر به خیمه نیایی، فنا شدم
عباس کودکانِ حرم را نگاه داشت
گفتا چو روح از بدنِ خود جدا شدم
حالا برای امر فرج میکنم دعا
با مرگ خویش، یاورِ صاحب لوا شدم
#امام_رضا_علیه_السلام
#شهادت_امام_رضا
#محمود_ژولیده ✍
.
.
#شهادت_امام_رضا
#السلام_علیک_یاعلی_بن_موسی_الرضا_المرتضی
رو بسوی توام ای قبله هفتم مددی
کلب کوی توام ای حجت هشتم مددی
بی سر و پایم و در کوی شما دربدرم
راه گم کردهام و عشقِ ترا مفتخرم
اربعینیام و با آه، ز راه آمدهام
با غم و داغِ حسین، بعدِ دو ماه آمدهام
بی عنایاتِ تو هرگز نرسد امدادی
گریه و اشکِ روان را، تو به چشمم دادی
من اگر بر لبِ خود، نوحهی جدّت دارم
نالهی یابنِ شبیبِ تو کند غمبارم
این تو هستی که شدی، غرقِ مصیباتِ حسین
پِلکِ چشمانِ تو مجروحِ جراحاتِ حسین
عاقبت تشنه چنان جدّ خودت جان دادی
گوشهی حجرهی دربستهی خود افتادی
دست و پا میزدی و یادِ حسین میکردی
با همان زمزمه امدادِ حسین میکردی
#محمود_ژولیده ✍
.
.
#به_بهانهی_سالروز_امامت_و_ولایت_امام_زمان_ارواحنا_فداه
#فلسطین
#ظهور_از_کعبه
#روضه_کربلا #انتقام
ز مکرِ سامری اَلغوث، ای امامِ زمانها
که ریخت یکسره بَر هم، همه زمان و مکانها
ز غصّه خون شده پائیز و تیره روی زمستان
شود بدستِ بهاران، زُدودِه رنگِ خزانها
زمینههای ظهورت، یکی یکی شده پیدا
بیا امامِ زمانها، که ریخت خونِ جوانها
به هر تهاجمِ خونبار و وحشیانهی ابلیس
هزار کودک و نوزاد، کشته شد به عیانها
جنونِ نسلکُشی، گرچه بارها شده تکرار
کس اِلتفاوت ندارد، به آه و اشک و فغانها
بِزیرِ کوهی از آوار، دسته دسته شهیدان
بِروی تَلّی از آمار، گم شدند گمانها
بعید نیست زمین، ناگهان دهان بِگُشاید
عیان به وادیِ بَیدا شوند، جمله نشانها
فضای صیحهای از آسمانِیان، چه مهیّاست
چقدر نفسِ زَکیّه، شدند کشته نهانها
نشانِ ز ارتشِ سفیانی است، هَتکِ حرمها
ز ابتکارِ اَجل شد یمن، یمانیِ آنها
برای یاریِ دینَت، چه خیزِشی است جهانی
ز جور و ظلمِ زمانه، نفَس نمانده به جانها
به قدس، کعبه بِگریَد، به کعبه، قدس بِمویَد
ببین که قبله به قبله، تویی سرودِ زبانها
ز کشتهها نِگران و به زندهها نِگرانیم
تو باخبرتری از هر کسی، به سود و زیانها
شکست هیبتِ فرعونِ قرن، با یَدِ بَیضا
که ریخت، خشمِ جهاد و حماس بر سرِ آنها
رسید صحنهی طوفان، به صحنِ مسجدُالاَقصی
ز گردبادِ حوادث، شکست مُهرِ زبانها
شعارِ ما همه، کشته شدن براهِ ولایت
که میرسد ز جهانی، طنینِ روح و روانها
برای کرب و بلایی شدن، زمان سپری شد
مرا به عشقِ شهادت، رسان به قافله بانها
بیا که نورِ خدایی و رجعتِ شهدایی
بیا که با تو کند رشد، عقل و هوش و توانها
اَذانِ عشق بخوان، ای طلوعِ کعبهی هستی
طنینِ نعرهی الله اکبرت، به لسانها
تمامِ راهِ نجات این دعا، برای ظهور است
دعا برای امامِ زمان، به وقتِ اذانها
تویی که تاج ولای علی، ز فاطمه داری
تویی که خطبهی زهرایی و سروشِ بیانها
هماره پرچمِ تو، بر فرازِ عرش، بلند است
بِزن علَم به زمین، تا بخوانیاَم به کرانها
بخوان ز کعبه جهان را، بخوان حیاتِ جوان را
بخوان بهارِ جنان را، به تَردِ فصلِ خَزانها
بخوان به صوتِ حزینَت، بخوان ز جدّ غریبَت
ز تشنهکامِ غریبی، که داد جان و جوانانها
بخوان ز پیکرِ پامال و ذبح، در تَهِ گودال
ز تیرهای سهشعبه، ز نیزهها و دهانها
اَمان ز مجلسِ نامحرمان و تهمتِ بیحد
کنیز خواندنِ آل علی، عیان و نهانها
بخوان ز خونِ شهیدان و انتقامِ اسیران
که دستِ منتقمِ توست، پاسخی به اَمانها
#نهم_ربیع #عید_بیعت
#محمود_ژولیده ✍
.
.
#پیوند_آسمانی_حضرت_رسول_اکرم_و_حضرت_خدیجه_کبری_سلام_الله_علیهما
شنیدم ز نَقلی، که در صدرِ اخبار آمد
ز پیوندِ دو زوجِ خوشبخت، با لطف ایزد
میان تمامِ خبرها که بر ما رسیده
چه زیبا حدیثی ز اوصافِ پیوند احمد
سخن از دو عشقِ حقیقی است، بینِ دو عاشق
که احمد کند خواستگاری، ز بِنتِ خُوَیلَد
ابوطالب و حمزه با روی شادان و خندان
بجای پدر لطف کردند، با میلِ بیحد
تو گوئی که این وصل، در آسمانها رقم خورد
میانِ دوتا ماه پاره، دو نسلِ سرآمد
چه فرخنده داماد و چه، شاهزاده عروسی
خدیجه عروس است و داماد باشد محمد
خجسته عروسی، که از حق سلامش رسیده
خوش اقبال داماد، آنکه به او وحی آید
عروسی که بینِ زنان عرب، تا ندارد
و داماد فخر بشر، برترین عبدِ سرمد
از این دو قرار است، عالم شود مهدِ جنت
از این دو قرار است، زهرای اطهر بیاید
از این دو قرار است پیدا شود، نور هستی
و دامادشان با ولایت به مَسند نِشیند
علی میشود، ماه دامادِ این خانواده
و زهرا شود، مادرِ یازده تا محمد
حسین و حسن، سبطِ این خاندانِ شریفند
خدیجه بُوَد جدّه و جدّ آنهاست احمد
□ □ □
برای خدای یگانه، که کاری ندارد
که بانوی بطحا، کنار پیمبر بماند
بماند که مادر، عروسیِ دختر ببیند
ولی دستِ تقدیر، اینگونه غم را رقم زد
پس از آنکه هستیِ خود را بپای نبی ریخت
کفن هم برایش نمانده، که بر تن نماید
سلامِ خدا را، که جبریل آورد بر او
به چندین کفن، چشمِ او شد منور مجدد
فقط یک نفر بیکفن ماند، آنهم حسینَش
که باید بزیرِ سمِ اسب، عریان بماند
به امید روزیکه زهرای اطهر دعایش
اجابت شود، تا کسی انتقامش بگیرد
#ازدواج_نبوی #ازدواج_رسول_الله
#محمود_ژولیده ✍
.
.
#میلاد_رسول_اکرم
تا فکر و ذکرِ ما، جلوات محمدی است
بالاترین دعا، صلوات محمدی است
در آیه آیه مُصحفِ سرمد، نِگر بِبین
قرآن ز معرفت، صفحات محمدی است
حَیِّ وَدود، خُلقِ عظمَش قرار داد
خُلقِ نِکوی ما، حسنات محمدی است
سرمَنشأِ معارفِ اسلام، یک کلام...
آئین و دینِ ما، کلمات محمدی است
با او مقامِ قُربِ الهی، شود درست
ایمانِ کامل از درجات محمدی است
جز در هوای اوست تنفُّس، حرامِ ما
جانها به هر نفَس، نفحات محمدی است
با دشمنانِ او، سر سازش محالِ ماست
الگوی این سخن، غزوات محمدی است
مژده به عاشقانِ تولّای اهلبیت
حب علی و آل، برات محمدی است
میلاد باسعادت او آشنای ماست
یعنی نبی ز روز ازل، مقتدای ماست
ما از اَلَست، پای رکابِ پیمبریم
زیرا که از ازل، ز محبانِ حیدریم
خوشبختیِ محب، ز تولّای مرتضاست
خوشبختتر از آن، که ز اولادِ کوثریم
گِلهای ما، اضافهی گِلهای نوری است
یعنی که ما، ز طینتِ زهرای اطهریم
لطفی که کرده فاطمه، مادر بما نکرد
واللهِ ما نظر شده، تا صبحِ محشریم
بِینِ مَوالیانِ نبی، با علی خوشیم
مِنّاترین مَوالیِ مِنّای جعفریم
با سیرهی نبی و علی، جعفری شدیم
یعنی که، شیعهی پدر و جدّ مادریم
مادر بزرگِ ما همه، بانو خدیجه است
با روح و جان، به آلِ نبی آشناتریم
از حبّ و بغض، در دلِ ما شک و شُبهه نیست
وقتی که ما بزرگ شده، پای منبریم
سِلمیم با هر آنکه به حُبِّ پیمبر است
حَربیم با هر آنکه به حَربِ پیمبر است
مائیم دوستدارِ تمام پیمبران
شک نیست، در برائَتِمان از ستمگران
از اصل و ریشه، دشمنِ اَدیان، یهود بود
بَدخواهِ یوسف است یهودا، برادران!
از ابتدا که سیرهی ابلیس داشتند
قوم یهود بود، پِیِ حذفِ سَروَران
میخواستند؛ ختم نبوّت نهان شود
تا با ستم کنند، ز خود نَصبِ رهبران
اینگونه از پیمبر اسلام تا به بعد...
يک يک خوراندهاَند به آنان، زِ شوکران
جای علی، که نَصبِ خلافت نمودهاند
شد نامِ رأی، توطئهی کودِتاگران
مجبور شد امام حسن، با معاویه
امضای صلحنامه کند، نزدِ داوران
در صلح و سازشِ حسنی، شَک نمیکنیم
هرگز نمیدهیم گَزَک، دستِ دیگران
آنکه به نامه، حکمِ معاویّه را نوشت
با دستِ خویش، نقشهی کرب و بلا نوشت
باید حواسِ جمع بیاریم، پای کار
تا بشنویم، صوتِ رسای طلایهدار
با گوشِ دل نَه، بلکه همین گوشِ سر شنید
رمزِ ظهور شد؛ گذر از فتنه و غبار
از خود صلاح نیست، بگیریم موضعی
تا دشمنان شَوند، روی موجِ آن سوار
یکبار امتحان شده تاریخ، کافی است!
مسلم قرار نیست، شود باز سَربدار
باید به روزگار، نظر منصفانه کرد
اینک به نفعِ شیعه بچرخد، همه مَدار
امروز روز خَبط و خطا نیست، ای دریغ!
از شُبههای که، فاصله اُفتد در انتظار
خونهای ریخته به حرم، خِفتِمان کند
تاخیر اگر بکارِ فرج آید از نِقار
وَرنَه اگر سُلالهی حیدر، کند ظهور
کِی کُند میشود، دو لبِ تیزِ ذوالفقار
وقتی امام، میرسد از پردهی نهان
با یک اشاره کُن فَیَکون، میشود جهان
وقتی امامِ کعبه کند، از حرم ظهور
عالَم شود به صبحِ فرج، لَمعهای ز نور
با صوتِ خُوش، ندای لِثارات میدهد
ما پاسخَش دهیم، به لبیک، با سُرور
یارانِ خاص، گِردِ حرم جمع میشوند
ما میشویم، در صفِ آن صبحدم، مُرور
هر کس که بر امامِ خودش، میکند سلام
پاسخ دهد امام، به لبخندِ یک عبور
میبیند از جلال و شکوه محمدی
انسان تمامِ عِصمت حق را، به یک حضور
آنگاه شِکوِه میکند، از دشمنِ خدا
بر آن دو بُت اشاره کند، تا خَدیوِ گور
با یک شِگِرد، گردنِ طاغوت میزند
آنگاه که دمیده شود، نَفخههای صور
پای رکابِ یوسف زهرا، به انتقام
آغاز میشود، عملیاتِ پُر غرور
منصورِ امت از علی و فاطمه مدد
گیرد پِیِ اقامهی عدلش، تمام قد
#بصیرتی
#هفده_ربیع
#میلاد_رسول_الله
#صلواتی_رسول_الله
#هفدهم_ربیع_الاول
#میلاد_امام_صادق
#محمود_ژولیده ✍
.