eitaa logo
امام حسین ع
27.7هزار دنبال‌کننده
435 عکس
2.3هزار ویدیو
2.2هزار فایل
کانال مداحی و شعر و سبک https://eitaa.com/emame3vom
مشاهده در ایتا
دانلود
. بسم‌الله الرحمن الرحیم ▶️ باز در بغضِ صدایم آتش آه آمده باز هم ماه خدا بی ماه از راه آمده آه ماه فاطمه! برگرد که حتی نفس از میان سینه ها بی تو به اکراه آمده باز هم شب های بخشش آمد و با لطف تو کوه سنگین گناهم رفت و چون کاه آمده سفره ی افطار هم با آب و نان حسرتش باز هم بی تو به استقبال این ماه آمده از دل سنگ و سیاه خود صدایت میزنم مثل فریاد ضعیفی کز دل چاه آمده کیست مانند تو که در جاده های بی کسی با من در راه مانده هر زمان راه آمده تا به دست آرم دلت را باز می گویم حسین آتش قهر تو با این نام کوتاه آمده موقع افطار با لب های تشنه بازهم در دلم یاد لبان تشنه ی شاه آمده .
. دل‌مرده‌ایم و یاد تو جان می‌دهد به ما قلبیم و بودنت ضربان می‌دهد به ما ماه خدا دومرتبه بی‌ماه روی تو دارد بشارت رمضان می‌دهد به ما برگرد! ای که لحظۀ افطار، عاقبت یک روز دست‌های تو نان می‌دهد به ما روزی سه بار غرق غریبی و بی‌کسی‌ست حسی که بی‌تو وقت اذان می‌دهد به ما این ماه، فرصتی‌ست که ما عاشقت شویم ماه خدا دوباره زمان می‌دهد به ما ما میهمان جد تو هستیم «جانْ حسین» نامی که اشک‌های روان می‌دهد به ما... بی‌شک حوالۀ همه امسال کربلاست رزقی که آخر رمضان می‌دهد به ما @emame3vom .
. بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ داره بازم صدای گریه ی بارون می رسه صابخونه درا رو وا کن داره مهمون میرسه اومدم تا دستای خالیم و بالا بگیرم اومدم با نیت دیدنت احیا بگیرم دلم آشوبه اسیر بغض ممتدم نکن آخرین شب از شبای قدره پس ردم نکن شب قدره اومدم بگم چقدر پشیمونم شب قدره میدونم که قَدرِتو نمیدونم شب قدره اومدم بگم چقدر دوسِت دارم تا کی از غصه ی دوری تو باید ببارم این شبا خیلی هوای یاس و نرگس میکنم بیشتر از همیشه جای خالیتو حس میکنم وقتی دونه دونه اشکام روی گونه م میریزه نگاهت بار گناهو از رو شونم میریزه امیدم تو این شبا به ببخشش تو بیشتره اگه تو نگذری از من خدا هم نمی گذره خیلیا سال گذشته با تو هم قسم شدن با یه گوشه ی نگات مدافع حرم شدن کاشکی امسال به منم از اون نگاها بکنی کاش در باغ شهادتو برام وا بکنی آقاجون به جون اون قبلۀ حاجات قسم آقا جون به عمۀ کوچیک سادات قسم به همون دستای کوچیک که گره وا میکنه به همون سه ساله ای که کار زهرا میکنه قَسَمت میدم به گریه های نیمه ی شبش به کبودیای رو صورت عمه زینبش @emame3vom نگا کن تا فردا پیش زهرا روسپید بشم منم امسال تو راه زینبیه شهید بشم .👇
. . اسیر درد شدیم و دوا نیامد باز گذشت ماه خدا ماه ما نیامد باز شبیه هر رمضانی که بی تو آمد و رفت نفس به سینهٔ ما ماند و جا نیامد باز چقدر هر سحر از درد دوریش یک ماه صدا زدیم که آقا بیا؛ نیامد باز دوباره من نشدم آنچه را که او می‌خواست دوباره کرد برایم دعا نیامد باز اگرچه بد شده بودم ولی مرا بخشید اگرچه شد دلش از من رضا نیامد باز دوباره روضه بخوان، روضه خوان! که گریه کنیم که صاحب همهٔ روضه‌ها نیامد باز پس از گذشتن یک ماه گریه در دستم مگو که تذکرهٔ کربلا نیامد باز @emame3vom 🔸شاعر .
بسم‌ الله الرحمن الرحیم ▶️ بخوان ز چهره ام آه دل غمين مرا به ديده بوسي پايت ببين جبين مرا دوباره گريه ي دوري دوباره گريه ي شرم كشيده است روي ديده آستين مرا دلم ديار گناه است با نگاهي باز بيا و فتح كن اي شاه سرزمين مرا تو نيستي و غمت مونس دلم شده است بگير از منِ غمديده همنشين مرا به جز نگاه تو كه بارها امانم داد كه دفع كرده بلاهاي در كمين مرا مرا به كرب و بلا بردي اربعين اما بيا و پاي پياده ببر مدينه مرا .
. ▶️ هر لحظه در سکوت غمت داد می زند بغضی که از فراق تو فریاد می زند اینکه تو نیستی و به ما طعنه می زنند بر آتش نبودن تو باد می زند وقتی که صید دائمی چشم توست، دل کی دست رد به سینه صیاد می زند قلبم اگر که با تو نباشد نمی تپد نبضم دمی که از تو کنم یاد می زند دیریست خنده نیست به رخسار پر غمت چشم تو حرف از دل ناشاد می زند امشب نگاه ابری تو با زبان اشک دم از عزای حضرت سجاد می زند سی سال آزگار به هر جا نشسته است حرف از غمی که بر دلش افتاد می زند با یاد شام و بزم شراب اشک ریزد و با یاد جسم غرق به خون داد می زند .
. . بسم الله الرحمن الرحيم دوشنبه ای که غروبش طلوع ماتم بود اگر غلط نکنم اول محرم بود بنا به نص روایت بلای کرب و بلا عظیم بود و بلای مدینه اعظم بود چه کربلاست که تاریخ آن به وقت خدا اگر حساب کنی با مدینه توام بود دری شکست و حریمی که اذن خواستنش برای هر که به غیر از خدا مسلم بود بدون اذن "فَلا تَدْخُلوا بیوتَ نبی" دری شکست که از آیه های محکم بود فرشته زیر لگدهای لشکر ابلیس بهشت سوخته ی آتش جهنم بود نوشته اند که قبل از قلاف در کوچه برای زخم زدن میخ در مقدم بود مقصر آتش در بود اگر که بعد از آن گرفت رو ز علی چهره ای که مبهم بود * * * چقدر دیر رسیدم کنارت آه... افسوس... دمی که میخ هم از شرم قامتش خم بود بمان که ماندن تو زنده ماندن روزیست که باغ خانه ی ما سبز بود و خرم بود نَه نُه بهار، هزاران بهار هم می رفت برای زندگیِ با تو باز هم کم بود اگر بمیری من نیز با تو خواهم مرد اگر که باشی من نیز با تو خواهم بود .
. ✅ رکعت سوم 🔻 شاعر: محمد علی بیابانی پر می کنیم از می گلوی باده ها را تا مست باشیم انتهای جاده ها را بعد از دو رکعت عشق بازی باز خواندند در رکعت سوم همان دلداده ها را امشب به سمت خانه ی سجاد انداخت دست ارادت های ما سجاده ها را خاکیم و مشتاقیم تا دامانی امشب آنی بگیرد دست این افتاده ها را بعد از پدر حالا پسر می آید از راه خدمت کنید آقا و آقازاده ها را این دومین نوریست که تا منجلی شد او هم علی بن حسین بن علی شد در آسمانم ماه را می بینم امشب گمراهم اما راه را می بینم امشب چشم سرم را بستم و با دیده ی دل لبخندهای شاه را می بینم امشب ارباب خوشحال است و من در دست هایم مال و منال و جاه را می بینم امشب در چشم های این علی دارم علی را یا که رسول الله را می بینم امشب می آید و با هر قدم در زیر پایش جان های خاطرخواه را می بینم امشب حالا که آقای دعا دارد میاید ما را خدا ای کاش قربانش نماید فخر است امشب آسمان را بر زمینش می خندد و افلاک حیران طنینش دست حسین بن علی امشب رکاب و روی علی بن حسین آمد نگینش بی تاب شد، لبخند زد، رویش گل انداخت وقتی که لب های علی شد بوسه چینش خالی ست جای فاطمه هرچند اما خوابیده با لالایی ام البنینش در سوم شعبان رسید از راه، شاه و در پنجمین روزش رسیده جانشینش روح دعا، مرد خدا، جان حسین است او وارث ملک سلیمان حسین است با تیرهایی که روان از چشم جادوست صید غزال نرگس او هرچه آهوست حافظ! بگو باد صبا تا باز آرد عطر خوشی از نفحه های گیسوی دوست حالا که سجاد است و زین العابدین است محراب ما طاق و رواق آن دو ابروست محصول پیوند عرب ها و عجم هاست طفلی که کسری زاده است و هاشمی خوست چون همسری پادشاه کشور عشق این افتخار مادری شهربانوست این افتخار مردم این آسمان است اربابمان داماد ما ایرانیان است با یک نگاهت سنگ هم اعجاز کرده در راه اثباتت حجر لب باز کرده نه دوستانت که ید عقده گشایت از دشمانت هم گره ها باز کرده حتی دعاهایت؛ جدا از حرف هایت در علم حرفی تازه را آغاز کرده شاگردهایت را هم این اسلوب تدریس آموزگار آسمان! ممتاز کرده هر کس فرازی از ابوحمزه شنیده تا قاب قوسین خدا پرواز کرده هروقت میخواهم که قلبم را بشویم باید "الهی لاتودبنی" بگویم با دست لبریز از دعایی که تو داری ما را ببر سمت خدایی که تو داری حرفی بزن تا جام من لبریز گردد از باده های حرف هایی که تو داری گرم مناجات است شب های ملائک با لحن جانسوز صدایی که تو داری پرواز خواهم کرد با بالی که خاکی ست یک روز تا صحن و سرایی که تو داری ما را شبی مهمان خان روضه ات کن در خانه ات، در کربلایی که تو داری هر جا که باشی کربلا آنجاست آقا انگار هر روز تو عاشوراست آقا آزادی از بند اسارت در اسارت دست خدا بوده است یارت در اسارت در مجلس حکام، بر منبر نشستی بر روی کرسی صدارت در اسارت بر دشمنت هم باب بخشش باز کردی یعنی شدی پیک بشارت در اسارت با دست بسته باز دستی باز داری وقتی عطا گشته است کارت در اسارت جسم شهیدان را که کفن و دفن کردی با اشک می خواندی زیارت در اسارت ای آسمان، شرمنده از باران چشمت دست مرا پر می کند احسان چشمت باران چشمان تو را باران ندارد ای آسمان! که بارشت پایان ندارد هر روز، یعقوبی! ز داغ یوسفی که پیراهنی را هم از او کنعان ندارد حد اقل آبی بنوش آقا که چشمت دیگر برای گریه کردن جان ندارد هنگام قرآن خواندنت هم گریه کردی بر حرمتی که قاری قرآن ندارد گفتی مرا ای کاش که مادر نمی زاد چه دیده ای که بدترش امکان ندارد؟ بعد از بلای شام، شامت را سحر نیست بعد از عمو در آسمانت یک قمر نیست علیه السلام https://eitaa.com/emame3vom/39612 ‏👇
امام حسین ع
. ای مقصد تمام دعاهای ما بیا تنها دلیل دیده ی دریای ما بیا جز تو کسی مراد شب قدر ما که نیست ای آرزوی هر شب احیای ما بیا قرآن به سر گرفته ای و گریه میکنی هرشب برای محشر و دنیای ما بیا امروزهایمان همگی بی تو رفته اند ای غایب همیشه! به فردای ما بیا ما هجر دیده ایم به فریادمان برس ما زخم خورده ایم مداوای ما! بیا این چشم ها که لایق دیدار نیستند یک شب ز روی لطف به رویای ما بیا امشب اگر که زائر ایوان طلا شدی روضه بخوان به صحن نجف جای ما بیا .
. گلویم خشک از بغض است و چشمانم ز باران تر پریشان است احوال من از حالی پریشان تر مزار جانشینیان نبی را بی نشان کردند و می دانند خود را از مسلمانان مسلمان تر گمان ذره ها خاموشی خورشید بود اما نفهمیدند بیش از پیش می گردی فروزان تر ولی می بینم این بدکارها از کار خود روزی پشیمانند این دنیا و آن دنیا پشیمان تر دلت آرامگاه پنج جنت آفرین باشد بهشتی را ندیدم از بهشت تو گلستان تر تو را قدری نهان است ای زمین خاکی یثرب ولیکن در وجود خاکیت قدریست پنهان تر رسیده زائری بی جان که جان گیرد ز دیدارت چه می بیند که برمی گردد از پیش تو بی جان تر تو می باری به حال زائر و زائر به حال تو تو از دل می شوی ویران تر و دل از تو ویران تر برایت خواب ها دیدیم روزی آستانت را بنا خواهیم کرد از طوس هم حتی چراغان تر 🔸شاعر: ــــــــــــــــــ .
. کجاست صاحب عزا صاحب الزمان امشب گرفته است دلم مثل آسمان امشب دوباره حرف فراق است در میان امشب به پای ثانیه ها چنگ می زنم اما چرا نمی گذرد کندتر زمان امشب فدای سینه زن خسته ای که بعد دو ماه گرفته کنج حسینیه آشیان امشب یکی برای خود آرام روضه می خواند زبان گرفته یکی هم "حسین جان" امشب مدینه، کرب و بلا، سامرا، نجف، مشهد کجاست صاحب عزا صاحب الزمان امشب بیا بخاطر این اشک، این لباس سیاه دمی کنار عزادارها بمان امشب نخواهم اجر، ولی از تو خواهشی دارم بیا به مجلس ما روضه ای بخوان امشب پس از دو ماه چه اجریست بهتر از اینکه در آستان رضاییم میهمان امشب چه سفره ای شود آن سفره ای که جمع شود به دست بخشش آقای مهربان امشب .
. عج ای روشنایی سحر فاطمیه ام صاحب عزای خونجگر فاطمیه ام ایام می روند به امید دیدنت یک بار رد شو از گذر فاطمیه ام دست مرا بگیر و به دنبال خود ببر تا با تو طی شود سفر فاطمیه ام آقا! گناه روزی چشم مرا گرفت رزقی بده به چشم تر فاطمیه ام با خود همیشه گفته ام آیا نمی شود دیدار روی تو ثمر فاطمیه ام وقتی شنیده ام که میایی به روضه ها هر شب اسیر و در به در فاطمیه ام پایان راه سینه زنی ها شهادت است ای کاش گل کند هنر فاطمیه ام در می زنم که اذن عیادت دهی به من با این امید پشت در فاطمیه ام ✍ 🎤 👇