eitaa logo
ارتباط موثر
1.3هزار دنبال‌کننده
856 عکس
305 ویدیو
7 فایل
مسیری برای یادآوری و تداوم مطالعه و آموختن مهارت‌های توسعه فردی به خصوص مهارت‌های ارتباطی مربوط به دوره‌های ارتباط موثرِ حجة الاسلام مخدوم این‌کانال با هدف تامل و به کارگیری مهارت‌ها، در هفته به طور متوسط با سه مطلب کاربردی به روز رسانی می‌شود.
مشاهده در ایتا
دانلود
📃 پنهان کردن شرم، آن را زنده نگه می‌دارد ✍️ شرم با پنهان کردن در وجود ما دوام پیدا می‌کند. باورهای بنیادین منفی به‌خاطر اینکه آن‌ها را از دیگران و از خودمان پنهان می‌کنیم، ادامه می‌یابند. 🔻می‌ترسیم اگر ویژگی های ما بر دیگران عیان شود، طرد شویم. در حالی که فراموش می‌کنیم افراد دیگر نیز احساسات مشابهی دارند، آن‌ها هم احساس می‌کنند غیرعادی و تنها هستند. 🔻هنگامی که از باور های بنیادین منفی حداقل نزد خودمان پرده بر می‌داریم، از قدرت شرم در درون ما کاسته می‌شود. همه ما دارای نقاط ضعف و قوت هستیم. ما نمی‌توانیم خودمان را صرفا به عنوان شخصی با ارزش یا بی‌ارزش، دوست داشتنی یا دوست نداشتنی در نظر بگیریم. به عنوان انسان ما از ویژگی های متعددی برخورداریم. 🔻به کمک شفقت به خود همه‌ی قسمت های خودمان را با آگاهی صمیمانه و مهربانانه می‌پذیریم. 🔻وقتی اعتقاد راسخ به این فکر داریم که به طور جدی عیب و نقص داریم، یا همیشه این‌گونه بوده و خواهیم بود، خبر از این نکته دارد که دودستی به جنبه ای از وجود خود چسبیده ایم و سایر جنبه هارا به دست فراموشی سپرده ایم. ما باید این بخش از وجود خود و باور بنیادین منفی مرتبط با آن را بپذیریم و کل وجودمان را تصدیق کنیم تا از این وضعیت رهایی یابیم. 📚 کتاب:شفقت به خود (خلع سلاح سرزنش‌گر درونی) @ertebatmoaserdini .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌄یک تصویر، چند درس ⛔️این کوه‌هایی که داری با خودت حمل می کنی،قرار بود فقط ازشون بالا بری! حمل این کوه‌ها باعث کوچک شدن‌شون نمیشه، باعث رسیدن به نوک قله و دیدن زیبایی‌های اون طرف نمیشه، باعث حرکت تو به سمت بالا نمیشه، حمل این کوه‌ها نشونه این نیست که تو آدم مسئولیت‌پذیری هستی که ذهنت دائم درگیر مشکلاته حمل این کوه‌ ذهنی مشکلات تو یا دیگران رو حل نمی‌کنه 📌اونا فقط تو رو خسته می‌کنن کمرت رو خم می‌کنن و از رسیدن به قله ناامیدت می‌کنن ❓جمله‌های زیر که نمونه‌ای از کوه ذهنی است، برای شما آشنا نیست؟ " الان باید در شرایط بهتری بودم" " نباید اشتباه می‌کردم" عمرمو تباه کردم" " چرا این انتخابو کردم" " نکنه این وضع ادامه پیدا کنه" " بدبخت شدم" "نباید با من چنین می‌کردند..." درگیری ذهن به این باید و نبایدها، معمولا فقط سرزنش‌گری و حسرت نسبت به گذشته و نگرانی نسبت به آینده را به دنبال دارد، و باعث تغییر شرایط شما نمی‌شود. ✳️ ذهن خود را عادت بدهید که چنین جملاتی را به جملاتی (در صورت امکان پرسشی) تبدیل کند تا برای آنها پاسخ و راه حل بیابید. مثلا " چکار کنم شرایطم بهتر بشه؟" "چطور می‌تونم دوباره اشتباه نکنم؟ " با چه برنامه‌ای از باقی‌مانده عمر، استفاده بهتری بکنم؟" " برای تغییر اوضاع چه کنم؟" چه کارایی باعث میشه آینده بهتری داشته باشم؟" @ertebatmoaserdini .
⭕️ داستان شکار شدن... می‌گویند: آقامحمدخان قاجار علاقه خاصی به شکار روباه داشت. او با اسبش تمام روز را در پی یک روباه می‌تاخت تا جایی که روباه از فرط خستگی نقش زمین می‌شد، بعد حیوان بیچاره را می‌گرفت و دور گردنش، زنگوله‌ای آویزان می‌کرد، و در ‌‌نهایت هم ر‌هایش می‌کرد. تا اینجای داستان به ظاهر مشکلی نیست. روباه مسافت، زیادی را دَویده، وحشت کرده؛ اما زنده و سالم است. هم جانش را دارد، هم دُم و پوستش سر جای خود است. می‌ماند فقط آن زنگوله!... از آن به بعد، روباه هر جا که برود یک زنگوله بر گردن دارد که صدا می‌کند. دیگر نمی‌تواند شکار کند، زیرا صدای آن زنگوله، شکار را فراری می‌دهد و او «گرسنه» می‌ماند. صدای زنگوله، جفتش را هم فراری می‌دهد، پس «تنها» می‌ماند. از همه بد‌تر، صدای زنگوله، خود روباه را هم «آشفته» می‌کند، «آرامش»‌اش را به هم می‌زند. 🔸 این داستان دقیقا این‌‌ همان بلایی است که انسان امروزی سر ذهن پُرتَنشِ خودش می‌آورد. دنبال خودش می‌کند، خودش را اسیر توهماتش می‌کند. زنگوله‌ای از افکار منفی، دور گردنش قلاده می‌کند. بعد خودش را گول می‌زند و فکر می‌کند که آزاد است؛ ولی نیست. او اسیرِ افکار منفی خودش شده و هر جا برود آن‌ها را با خودش می‌برد. آن هم با چه سر و صدایی، درست مثل سر و صدای تکان دادن پشت سر هم یک زنگوله... @ertebatmoaserdini .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📝تفاوت کمرویی کودکان و اضطراب اجتماعی 💠حدود ۱۵ درصد کودکان به شکل طبیعی خجالتی‌تر از دیگران به نظر می‌رسند، اگر این احساس طبیعی از حالت متعادل و مناسبش خارج و بیش‌ازاندازه ادامه پیدا کند می‌تواند برای والدین نگران‌کننده باشد. 💠مهم‌ترین زمانی که کودکان از افراد غریبه دوری می‌کنند حدود ۸ ماهگی است، در این سن به‌طور طبیعی کودک احساس غریبگی یا اضطراب در حضور افراد غریبه کرده و نشانه‌ای کاملاً طبیعی در رشد است، در حدود ۳ تا ۴ سالگی هم کودک احساس خجالت و شرم را تجربه می‌کند و نسبت به قبل کمی بیشتر خجالتی به نظر می‌رسد. 💠اضطراب یا هراس اجتماعی احساس اضطراب شدید در موقعیت‌های اجتماعی مانند جمع و صحبت کردن با دیگران است، اگر این احساس اضطراب آن‌قدر در یک موقعیت اجتماعی شدید شود که مانع ارتباط کودک شما با دیگران باشد و عملکرد او را در بازی، تحصیل و ارتباط با دوستانش مختل کند و احتمال تشخیص اختلال هراس اجتماعی وجود دارد. 💠یکی از راه‌هایی که می‌توانید بین کمرویی و اضطراب اجتماعی کودکتان تفاوت بگذارید آن است که آیا او تنها از بزرگ‌ترها خجالت می‌کشد یا حتی از هم‌سن‌های خودش نیز خجالت می‌کشد، اگر در حضور هم‌سن‌ها هم خجالت می‌کشد. 💠 کودکان کمرو و خجالتی معمولاً به حضور با دیگران و ارتباط و بازی با هم‌سن‌وسال‌هایشان علاقه دارند اما احساس خجالت مانع ارتباط آن‌ها می‌شود، در مقابل کودکان منزوی در کنار دیگران هیچ لذتی نمی‌برند و حتی حضور در جمع می‌تواند برایشان آزاردهنده هم باشد، منزوی بودن می‌تواند نشانه‌ای از افسردگی یا مشکلات دیگر باشد و نباید با کمرویی اشتباه گرفته شود.پیدا کردن علت کمرویی فرزندتان به درمان آن نیز کمک می‌کند اما باید بدانید پیدا کردن علت اصلی به این سادگی‌ها نیست و نیاز به بررسی دقیق و طولانی دارد. 💠تحقیقات نشان داده والدین کمرو حداقل یکی از کودکانشان هم خجالتی می‌شود، اما آیا این تنها به دلیل ارثی بودن کمرویی است؟ در حقیقت کمرویی تا حدی می‌تواند ناشی از ویژگی‌های ژنتیکی باشد اما مسئله مهم‌تر آن است که اگر شما خودتان فردی کمرو و خجالتی هستید احتمالاً کودک شما علاوه بر گرفتن ژن‌هایتان از رفتار شما نیز یاد می‌گیرد. مقاله کامل را در سایک نیوز مطالعه کنید👇🏻 http://psychnews.ir/19875 @ertebatmoaserdini .
🔸 یکی از دلایل اصلی که آرزوهای اکثر افراد همیشه آرزو می‌ماند این است که آن خواسته‌ها پروژه‌های بزرگی هستند که شروع کردن‌شان سخت است. 🔹 اگر از حجم کاری که باید شروع کنید واهمه دارید، سعی کنید آن را به مراحل کوچک‌تر تقسیم کنید که شروع آن برای‌تان راحت‌تر شود. @ertebatmoaserdini .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔵 یک خاطره، چند درس از چهار ماهِ پیش که به شهرِ کوچیک آتن (Athens) در ایالت جورجیا (Georgia) در آمریکا اومدیم، در محلِ کارم متوجه یک نکته جالب شدم. مردمِ این شهر عاشقِ این هستند که صورتحساب شون رو با نوشتنِ چک پرداخت کنند؛ روزای اول به نظرم میومد چقدر تو این شهرِ کوچیک، آدم هایِ با دست خطِ خوب و زیبا زیاده. بیشتر که دقت کردم، دیدم تقریبا همه این آدم‌هایِ خوش خط، خانم هستند و همشون هم در رِنجِ سنی‌ِ ۵۰ تا ۶۵ بودند. نه اینکه دیگران اصلا خوش خط نباشن، نه؛ ولی‌ تو این گروه خیلی‌ تعدادشون زیاد بود. به چند نفرشون گفتم: «تو این شهر خوش خط زیاده ها!» همشون بدونِ استثنا با تعجب می‌گفتن: «جدی؟ نمیدونم!» سوالمو عوض کردم؛ این دفعه پرسیدم: «کی‌ باعث شد اینقدر خط تون خوب شه؟» جالب این بود همه جوابشون باز یکی‌ بود: «خانومِ باربارا، معلمِ کلاسِ دوم! اون همیشه می گفت که خوش خط بنویسم.» یه معلم تو یه شهرِ کوچیک در طولِ زمانِ کارش رویِ خوش خطی‌ِ دانش آموزانش کار کرده بود و من داشتم اثرِ کارشو بعدِ سال های سال می دیدم. از یکیشون پرسیدم: «خانمِ باربارا آدمِ خاصی‌ بود؟» گفت: «نه!» - معلمِ معروفی‌ بود؟ - نه! - زنده ‌ست؟ - نمیدونم! این سوال‌ها رو از چند نفرِ دیگه هم پرسیدم و دقیقا همین جواب‌ها رو شنیدم. این ماه سوالم رو عوض کردم. از هر خانمی‌ در اون گروهِ سنی‌ که خطِ خوبی‌ داشت می‌پرسیدم: «معلمِ کلاسِ دوم تون خانومِ باربارا بوده؟» همشون با قیافه‌هایِ حیرت زده، با تعجب یه جواب میدادن: «آره... از کجا میدونی‌؟!» ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 📌 قدر کارهای ساده و کوچک موثر را بدانیم و خود را ماندگار کنیم. @ertebatmoaserdini .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
داستان «ارمنی بادمجان» ⛔️ ‌اشتباه است اگر خیال کنیم که یک جامعه به اصطلاح دینی حساسیت‌هایش همیشه رنگ و شکل دینی دارد و احیانا انگیزه دینی هم دارد، آیا اگر حساسیت‌ها در موضوعات دینی بود و حتی انگیزه‌ها هم دینی بود کافی است که آن حساسیت‌ها را با آن دین و مصالح آن دین منطبق بدانیم؟ 🔹 جواب این است: نه، نکته مهم همین جا است. ‌گاهی مردم به علل خاص اجتماعی درباره بعضی مسائل بسیار اصولی دین حساسیت خود را از دست می‌دهند، گویی شعورشان نسبت به ان اصول خفته است، به چشم خود می‌بینند که آن اصول پایمال می‌شود ولی ککشان به اصطلاح نمی‌گزد. ‌ولی درباره‌ بعضی مسائل که از نظر خود دین جزء اصول نیست، جزء فروع است، یا احیانا جزء فروع هم نیست، جزء شعائر است، یا خیر جزء اصول است ولی بالاخره اصلی است در عرض اصل‌های دیگر، آن چنان حساسیت نشان می‌دهند که حتی توهم خدشه‌ای بر آن، یا شایعه دروغ خدشه بر آن، آنها را به جوش می‌آورد. ‌ گاهی هم حساسیت‌های کاذب در جامعه بوجود می‌آورند یعنی مردم درباره اموری حساسیت نشان می دهند که دلیلی ندارد. 🔸 ‌یکی از آقایان نقل می‌کردند که در یکی از شهرستان‌ها مردی از کسبه که خیلی مقدس بود، خدا به او فرزندی نداده بود جز یک پسر، آن پسر برایش خیلی عزیز بود، طبعا لوس و ننر و حاکم بر پدر و مادر بار آمده بود، این پسر کم‌کم جوانی برومند شد. ‌جوانی، فراغت، پولداری، لوسی و ننری دست به دست هم داده بود و او را جوانی هرزه بار آورده بود. کار به جایی رسید که کم‌کم در خانه پدر که هیچ وقت جز مجالس مذهبی ‌مجلسی تشکیل نمی‌شد بساط مشروب پهن می‌کرد. ‌تدریجا زنان هر جایی را می‌آورد، پدر بیچاره دندان به جگر می‌گذاشت و چیزی نمی‌گفت. ‌ در آن اوقات تازه «گوجه فرنگی» به ایران آمده بود. ‌عده‌ای علیه این گوجه ملعون فرنگی! تبلیغ می‌کردند به عنوان این که فرنگی است و از فرنگ آمده حرام است و مردم هم نمی‌خوردند و تدریجا مردم آن شهر حساسیت شدیدی درباره گوجه فرنگی پیدا کرده بودند و از هر حرامی در نظرشان حرام‌تر بود. ‌ در آن شهر به این گوجه «ارمنی بادمجان» می‌گفتند، این لقب از لقب «گوجه فرنگی» حادتر و تندتر بود، زیرا کلمه گوجه فرنگی فقط وطن این گوجه را مشخص می‌کرد؛ ولی کلمه «ارمنی بادمجان» مذهب و دین آن را معین کرد! قهرا در آن شهر تعصب و حساسیت مردم علیه این تازه وارد بیشتر بود. ‌ 🔸 روزی به آن حاجی که پسرش هرزه و لاابالی شده بود و خودش خون می‌خورد و خاموش بود، اهل خانه خبر دادند که امروز آقا پسر کار تازه‌ای کرده است، یک دستمال «ارمنی بادمجان» با خود به خانه آورده است. ‌پدر وقتی که این خبر را شنید دیگر تاب و توان را از دست داد آمد پسر را صدا زد و گفت : پسر شراب خوردی صبر کردم، دنبال فحشاء رفتی صبر کردم، قمار کردی صبر کردم، خانه‌ام را مرکز شراب و فحشاء کردی صبر کردم، حالا کار را به جایی رسانده‌ای که «ارمنی بادمجان» به خانه من آورده‌ای، این دیگر برای من قابل تحمل نیست. ‌دیگر من از تو پسر گذشتم باید از خانه من به هر گوری که می‌خواهی بروی! 📚 استاد علامه شهید مرتضی مطهری، امدادهای غیبی در زندگی بشر، ص ۱۵۳- ۱۵۵ @ertebatmoaserdini .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷‌ پیرزن عاشقی که هیجده سال در پیاده روی اربعین به یاد سختی‌های آل الله، آب و غذا نخورد... @ertebatmoaserdini .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وقتی دغدغه‌های زیادی داشته باشید، وقتی که دغدغه هرکس و هر چیز را داشته باشید، وقتی می‌پندارید که همیشه باید خوشحال و آسوده باشید و همه چیز باید دقیقا همان طور باشد که شما می‌خواهید، و این حق شماست... متاسفانه این بیماری است و شما را زنده زنده خواهد خورد. با این افکار و توقعات، هر مشقتی را به عنوان بی‌عدالتی خواهید دید، هر چالشی را به عنوان شکست، هر رخداد ناخوشایندی را به عنوان تحقیر و هر مخالفتی را به عنوان خیانت، هر ناملایمتی را به عنوان مصیبت و بلا تلقی می کنید و در جهنم کوچکی به اندازه ذهن و در محدوده جمجمه‌تان محبوس خواهید شد... 📚 از کتاب هنر ظریف رهایی از دغدغه‌‌ها @ertebatmoaserdini .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ برای تامل به این فیلم کوتاه دقت کنید. چند نکته قابل تامل: 1️⃣ سیستم‌های متنوعی اطراف ما وجود دارند، که فرایند تغییرات برخی از آن ها را درک می کنیم و برخی را نه. 2️⃣ اجزای هر سیستم، (حتی اجزای کوچک) ، روی عملکرد کل سیستم تاثیر می‌گذارند. و نمی توانیم پیچیدگی عملکردهای سیستمی را با سهل انگاری نادیده بگیریم. 3️⃣ وقتی اتفاقی می افتد ممکن است پشت سر آن اتفاق هزاران متغیر دیگه دست به دست هم داده باشند و ده ها اتفاق دیگر افتاده باشد تا کار به این جا رسیده باشد. در نتیجه این قدر سریع جمع بندی نکنیم! منبع: THINKINGandLEARNING کانال @ertebatmoaserdini .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خوشا کسی که آینه‌ای می‌شود برای تماشای چیزی دیگر... «چون رودی زلال که عزیزترین سنگِ مسیرش را برق انداخته بود، می‌خواستم دیگران مرا تماشا کنند و تو را ببینند» (لیلا کردبچه) @ertebatmoaserdini .
🔶 داستانِ یک خاطره و درس‌های آن « روزی سوار یک تاکسی شدم. ما داشتیم در خط عبوری صحیح رانندگی می کردیم که ناگهان یک ماشین درست در جلوی ما از جای پارک بیرون پرید. راننده تاکسی هم محکم ترمز گرفت. ماشین سر خورد، و دقیقاً به فاصله چند سانتیمتر از ماشین دیگر متوقف شد! راننده ماشین دیگر سرش را ناگهان برگرداند و شروع کرد به فریاد زدن. راننده تاکسی هم فقط لبخند زد و برای آن شخص دست تکان داد. (او واقعاً دوستانه برخورد کرد.) با تعجب پرسیدم: چرا شما آن رفتار را کردید؟ آن شخص نزدیک بود ماشین تان را از بین ببرد و ما را به بیمارستان بفرستد! راننده تاکسی درس قابل تاملی به من داد، او گفت: از قانون کامیون حمل زباله چیزی شنیده‌اید؟ او توضیح داد که بسیاری از افراد مانند کامیون های حمل زباله هستند. آنها سرشار از ناکامی، خشم، و ناامیدی (زباله ذهنی) در اطراف می گردند. وقتی زباله در اعماق ذهن‌شان تلنبار می شود، آنها به جایی احتیاج دارند تا آن را تخلیه کنند و گاهی اوقات روی شما خالی می‌کنند. به خودتان نگیرید. فقط لبخند بزنید، دست تکان بدهید، برایشان دعا و آرزوی خیر بکنید، و بروید. زباله‌های آنها را نگیرید؛ چرا که ناچار می‌شوید به افراد دیگر در محل کار، در منزل و یا توی خیابان ها پخش کنید! حرف آخر این است که افراد موفق اجازه نمی دهند که کامیون های زباله روزشان را بگیرند و خراب کنند. زندگی خیلی کوتاه است که صبح با تأسف ها از خواب برخیزید، از این رو افرادی را که با شما خوب رفتار می کنند دوست داشته باشید. برای آنهایی که رفتار مناسبی ندارند، دعا کنید. به خاطر داشته باشید: چالش‌های زندگی ده(تا بیست) درصد چیزی است که رخ می‌دهد و (هشتاد تا)نود درصد نحوه برداشت شماست...» @ertebatmoaserdini .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❇️ امید به بازسازی زندگی... ما از ارتباط با دیگران به‌مثابه‌ی «تار» و تجربه‌ی موقعیت‌های مختلف به‌عنوان «پود»، زندگی خود را «می‌بافیم». گاهی احساس می‌کنیم که اگر «بخیه»‌ای از این «پارچه» باز شود(تجربه‌ای تلخ و یا تیره شدن یک ارتباط)، زندگی‌مان «رشته» خواهد شد. اما در واقع، چیز دیگری رخ می‌دهد: ارتباط مثل یک سلول زنده، اگر فقط یک بخیه هم مانده باشد، اغلب می‌توان همه چیز را از نو بافت. 🔹امیدتان را از دست ندهید و با کسب تجربه و مهارت، تلخی‌ها را جبران کنید. @ertebatmoaserdini .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹برای تامل گفته‌اند: شما می توانید مالک سکوت خود باشید، ولی اگر سخن گفتید، در گرو آن، و بلکه برده‌ی کلماتی که می‌گویید، هستید. @ertebatmoaserdini .