eitaa logo
کانال عشق
317 دنبال‌کننده
13.9هزار عکس
10.8هزار ویدیو
95 فایل
الله کانالی عمومی بافرهنگ معنوی خاصان ان شاالله اللهم عجل لولیک الفرج ❤️🍎عشق یعنی : به ؛ خدای حسین رسیدن خدای حسین راداشتن خدای حسین راچشیدن خدای حسین رابه ادراک نشستن و... ♥️ارتباط با ادمین خادم عزیزان دل @eshgh_14
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم سخنرانی سرکار خانم لطفی‌آذر در شهر مشهد جلسۀ هشتم، 22 رجب 1439 چرا فراق؟ (قسمت اول) دانستیم هر نوع پیش‌زمینۀ ذهنی و دریافت شخصی از مراتب حیات و هستی، قید و حجاب است و می‌تواند مانع فیض‌گیری از و وجود و درنتیجه ثقیل ماندن و در مسیر حرکت به سوی حق شود. گفتیم از عمیق‌ترین قیدها، پیش‌زمینۀ و عمل و حتی است. دیدیم حضرت در ظاهر، مقامش خیلی بالاتر از آن بندۀ مخصوص خدا بود؛ پیامبر اولوالعزم بود، اعجاز داشت، می‌گرفت، مردم را هدایت می‌کرد و... . اما با اینکه ظاهری و فعلی و حتی تخلق اوصافی به فضایل الهی داشت، دنبال چیز دیگری بود تا قلبش تکان بخورد و حرکت کند. خدا هم خواست خود را و مقام را به او نشان دهد؛ همان مقامی که در هبوط به آدم، در آتش به و در شکم نهنگ به نشان داده و آن‌ها را در عالمش برده بود. موسی با بندۀ مخصوص خدا ملاقات کرد و به او گفت: «آمده‌ام تابع تو باشم؛ چون می‌خواهم حرکت و رشد کنم.» اما پاسخ شنید: «تو استطاعت با من را نداری.» موسی باز اصرار کرد و بالأخره با او همراه شد؛ فقط به این شرط که هیچ سؤالی نپرسد. اما همین که او کشتی را سوراخ کرد، موسی گفت: کار بدی انجام داده و می‌خواهد مردم را به کشتن دهد! این دیگر سؤال هم نبود، بلکه محکوم کردن بود؛ همان کاری که با علی(علیه‌السلام) کردند و او را محکوم و برایش حکم صادر نمودند. آن بندۀ خاص به موسی یادآوری کرد که قرار بود چیزی نپرسد. اما موسی باز دست برنداشت و خواست در مسیر تبعیت بماند: "قالَ لاتُؤاخِذْني بِما نَسيتُ وَ لاتُرْهِقْني مِنْ أَمْري عُسْراً." [1] [موسی] گفت: مرا به آنچه فراموش کردم، مؤاخذه نکن و کارم را بر من سخت نگیر. یعنی: زیاد به رویم نیاور و سرزنشم نکن! حالا یک خطا مرتکب شده‌ام؛ ببخش و این‌قدر سخت نگیر. اما مسئله، ارتباط شخصی نبود که جای بخشیدن باشد؛ ولایت بود و می‌خواست راه ببرد. پس سخت‌گیری لازم بود. خلاصه، آن دو دوباره به راه افتادند؛ تا آنکه جوان نورسیده‌ای را دیدند و بندۀ خدا او را کشت. موسی دوباره معترض شد که: «چرا این جوان را بی‌دلیل کشتی؟! این چه کار عجیبی بود که کردی؟» آن بندۀ خاص هم بر موسی اتمام حجت کرد که: «نگفتم صبر نداری؟» و موسی گفت: «اگر پس از این چیزی پرسیدم، دیگر همراهی‌ام نکن!» .......... [1] سورۀ کهف، آیۀ 73. ادامه دارد... @Lotfiiazar
هدایت شده از ⚜ بزم اندیشه ⚜
نظر امام علی(علیه‌السلام) این بود که با قرآن‌های سرنیزه بجنگند؛ ولی نظر خلاف این بود. نظر امام حسن(علیه‌السلام) صلح بود و نظر عده‌ای جنگ. نظر امام حسین(علیه‌السلام) بیعت نکردن با یزید و رفتن به کوفه بود و نظر عده‌ای چیز دیگر. جایی هم نظر امام بخشیدن و گذشتن است و نظر من تلافی و انتقام و... . و تاریخ نشان داده است که نظر دادن در مقابل ولی‌ّامر، کافی است برای خروج از دایره . برگرفته از بحث 📱@Lotfiiazar 🌐 hamgaman-institute.ir