هدایت شده از مرکز نشر آثار آیتالله بهجت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥حضرت آیتالله بهجت قدسسره:
📝 کدام کلمهایست که کار آدم را تا به آخر بسازد؟ آن کلمه همین است که بدانی که میبیند والسلام. در محضر او هستی. خیالات تو را هم میبیند، تا اینجا [این حد] محیط است به کل موجود، آهان، آنوقت میشود اصلا انسان دنبال معصیت برود؟ آیا میرود؟ پس اگر کسی بداند که خداوند میداند و آن به آن همه موجودات امکانیه را میبیند، تکوینا معصیت نمیکند، مثل غیر اختیاری.
@bahjat_ir
هدایت شده از شادی و نکات مومنانه
#اندکی_تفکر 💭💡
میگویند روزی کسی می آید نجاتمان میدهد، وضعمان بهتر میشود.!!
همه گرسنگان را طعام، همه فقیران را لباس نو میپوشاند.!!
اما هیچکس نمیداند برای ذهنهای فقیر هم درمانی دارد؟؟؟
ذهنهایی که بیشتر از غذا به بینش نیازمندند…؛
کاش زودتر بیاید …
دلمان یک دل شود !!!!!
این مردم گرسنه نیستند!
📌ظهور در جمجمه هاست
نه جمعه ها!
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
هدایت شده از شادی و نکات مومنانه
این بشقاب برای اشخاصی است که در غذا إسراف می کنند!!
روی عکس زوم کنید..
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
هدایت شده از رایحه سیب (طب ایرانی اسلامی)
#مخصوص_متاهل_ها
✅ اگر بخواهید تماس گرفتن با همسرتان در طول روز را ، فقط با هدف #واگذاری_کاری_به_او انجام دهید ، نتایج خوبی نمیگیرید.
💟 در طول روز با همسرتان تماس بگیرید و #فقط حال او را جویا شوید و تمام...
#کانال_روانشناسی_خانواده 👇
http://eitaa.com/joinchat/1570963458Ced84a594b8
هدایت شده از رایحه سیب (طب ایرانی اسلامی)
#همه_بخونن
زندگی به بَندی، بَند است؛ به نام "حُرمَـت" که اگر آن پاره شود،
کار زندگی تمام است....!
💕 @Ravanshenac
هدایت شده از عارفین
#مرتاض_هندی_و_بلند_کردن_علمای_قم
#منتشر_نشده
🔸بخش اول ؛ بلند کردن امام موسی صدر
🍃آیت الله شبیری زنجانی: مرتاضی از هند به قم آمده بود و ادعاهای عجیبی داشت. از جمله اینکه می گفت می توانم انسان ها را با نیروی روحم از زمین بلند کنم و راست می گفت چون تعدادی از مردم را بلند کرده بود. روزی در مجمع ما آمد. دوستم سید موسی صدر - بعدها : امام موسی صدر- گفت: اگر می توانی مرا از زمین بلند کن. مرتاض گفت درون آن سینی بنشین. ما با خود فکر کردیم سید موسی حالا وردی ذکری چیزی می گوید و جادوگری این مرتاض را باطل می کند. اما مرتاض کمی تلاش کرد و آقا موسی را با سینی حدود یک متر به هوا برد. وقتی قضیه تمام شد ما سید موسی صدر را سرزنش کردیم که این چه کاری بود کردی؟ چرا آبروی ماها را بردی. سید گفت: می خواستم طلسمش را بشکنم. ولی هر چه تلاش کردم گویی مرا بسته بودند و نمی توانستم از روی سینی به زمین بپرم.
🍃مرتاض را نزد استاد خود علامه طباطبایی بردیم. ما نگران بودیم که آبرویمان نرود و به استادمان گفتیم که این مرتاض از هند آمده و کارهای خارق العاده می کند و برخی نمونه هایش را هم ما دیده ایم. علامه فرمود: مثلا چه کارهایی؟ گفتیم مثلا انسان را روی هوا بلند می کند. هیچ تعجبی در علامه بر انگیخته نشد و فرمودند خب نشان دهد. مرتاض گفت: به ایشان بگویید می خواهد تا ایشان را بلند کنم؟ وقتی به علامه گفتیم ایشان فرمود انجام دهد. من همینطور که مشغول نوشتن بودم به نوشتنم ادامه می دهم و او کار خودش را بکند ...
#ادامه_در_بخش_دوم
#خاص_ترینها_در_کانال_عارفین
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/537067524C7c1112bb54
هدایت شده از عارفین
#مرتاض_هندی_و_بلند_کردن_علمای_قم
#منتشر_نشده
🔸بخش دوم ؛ جدال نفس گیر علامه و مرتاض
🍃 مرتاض مقداری دم و دستگاهش را در آورد و اورادی خواند و مدتی کارهایش طول کشید. علامه هم کماکان سرش روی کاغذ بود و کنار دیوار نشسته بود و مشغول نوشتن . مدتی گذشت یک دفعه علامه سر خود را بالا آورد و نگاهی به مرتاض کرد و دوباره سرش را پایین انداخته و مشغول نوشتن شد.
مرتاض در هم شد اما دوباره ادامه داد. اوراد و اذکاری می خواند که ما نمی فهمیدیم و اداها و اطواری هم در می آورد. مدتی گذشت دوباره علامه سرش را لحظه ای بالا آورده و نظری به چشمان مرتاض انداخت و دوباره مشغول نوشتن شد.
🍃مرتاض که آثار ناراحتی در چهره اش موج می زد و عصبی هم شده بود که نتوانسته بود علامه را از زمین بلند کند باز هم ادامه داد و این بار کارهایش بیشتر طول کشید. علامه در مرحله سوم نگاهش را به او دوخت و اندکی طول داد. مرتاض پا شد و وسایل خود را جمع کرد و با سراسیمه گی و التهاب بیرون رفت . برخی از ماها پی اش رفتیم و از وی پرسیدیم چه شد؟ نتوانستی؟
با عصبانیت گفت من تمام نیرو و توان خود را بکار گرفتم تا روح وی را تسخیر کنم و بعد او را از زمین بلند کنم ونهایتا ایشان نگاهی به من کردند و تمام اورادم باطل شد و کارهایم نقش بر آب . به علاوه نفوذ نگاهشان جوری بود که کم مانده بود قبض روح شوم. مثل اینکه کسی گلوی مرا گرفته و کم مانده بود خفه شوم. دفعه ی دوم سعی بیشتری کردم ولی ایشان با یک نگاه کوتاه دوباره کم مانده بود جان مرا بگیرد. دفعه ی سوم نهایت درجه ی تلاشم را و هر چه بلد بودم به کار بردم تا تسخیرش کنم ولی این بار هم جوری نگاه کرد که احساس خفگی و اینکه کسی گلوی مرا می فشرد از دو دفعه ی قبل بیشتر شد و این بود که فهمیدم این روح را نمی توان تسخیر کرد و خیلی عظمت دارد ...
#پایان
#خاص_ترینها_در_کانال_عارفین
👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/537067524C7c1112bb54
هدایت شده از شادی و نکات مومنانه
قدیما تو ظرف مسی غذا میپختن
مس بدنشون زیاد میشد 😊
.
.
.
الان همه ظرفا تفلونن
فک کنم برا همینه انقد آدما نچسب شدن😂😂
http://eitaa.com/joinchat/1264386052C42a3f9bca9
خلاصۀ سخنرانی سرکار خانم لطفیآذر در شهر تهران
27 رمضان 1439
ید بیضا (قسمت سوم)
ما نیز باید نگاه و تفکر خود را به وجود، داراییها و قدرتهایمان درست کنیم. اگر نور وجودمان روشن شود، دیگر اینهمه «چهکنم» و بنبست نداریم. چگونه؟ دست خود را ببندیم تا قدرت حقیقی بیاید و عقلمان را به #روح بسپاریم تا به نور #هدایت روشن شود؛ وگرنه با #نفس، موافق و همگام میشود و به توهم، روی میآورد و دیگر حقایق الهی را نمیپذیرد.
اینجاست که خود را به هر آب و آتشی میزند تا دنیایش تأمین باشد، اما از آخرتش غافل میشود. مثلاً سلامت جسم خود یا فرزند از سلامت روح برایش مهمتر میشود. چون کار نفس، تدبیر معاش است و گذرا؛ و کار روح، تدبیر معاد است. تدبیر معاش و ساختن #دنیا نیز بدون در نظر گرفتن مدبّر حقیقی که خداست، مکدّر و محدود به جزئیات و سود و زیان شخصی میشود و دیگر نور ندارد.
چنین نفسی، قدرت دریافت مواهب ربّانی را ندارد و #وحی الهی را که هر لحظه هست، نمیگیرد. البته هرگز به هیچکس مانند انبیاء وحی نمیشود. اما تعلیم #اسماء، آنبهآن از فاعل(خدا) به همۀ انسانها افاضه میشود و آنها هر لحظه باید قابلیت داشته باشند تا بپذیرند.
درواقع خدا با علم اسمائش با همۀ ما ارتباط برقرار میکند که پیوسته به جانمان وحی میشود؛ نه که یک بار تعلیم اسماء کرده باشد و دیگر تمام. قرآن نیز برای این وحی شده تا ما را به ارتباط درونیمان با خدا، توجه دهد. ولی ما نه این وحی بیرونی را درمییابیم و نه آن وحی درونی را.
خدا دائمالفیض است. ما نیز اگر موحّدیم و واقعاً میخواهیم در مراتب #توحید حرکت کنیم، باید قابلیت دائمی داشته باشیم؛ یعنی به اسباب بیرونی و درونی نظر نداشته باشیم تا نفسمان که در حال تعین گرفتن است، بتواند از روح و عالم اسماء، نور قدسی و صفای الهی بگیرد، به علم و قدرت تشخیص برسد و از جرئیبینی، احساسی بودن و چرتکۀ سود و زیان مادی زدن، رها شود.
خلاصه آنکه عصای #موسی و #ید_بیضا، دو #معجزه بود که نه تنها برای نابودی #فرعون، بلکه آمد تا خود موسی از هرچه دور و بر خود میبیند و حتی از خود و هرچه در درون خود به آن اتّکا دارد، چشم ببندد و به فنای ذات برسد. چنانکه در آیۀ بعد میفرماید: "لِنُرِيَكَ مِنْ آياتِنَا الْكُبْرى" [5]؛ و این ارائۀ آیات آفاقی و انفسی برای نفس موسوی بود.
اشاره کردیم که جریانات گوناگون زندگی حضرت موسی و قوم بنیاسرائیل، از پربسامدترین آیات قرآن است که در بسیاری از سورهها به آن اشاره شده و این، درجۀ اهمیت آن را نشان میدهد. حال آنکه از زندگی پیامبراسلام(صلّیاللهعلیهوآله) اینهمه مطلب نیامده؛ چون مقام آن حضرت، مخصوص خودش است و اصلاً قابل تعلیم نیست که کسی بخواهد حقیقت آن را در خود جستجو کند. او خودش آیۀ کبرای خداست.
البته او برای ما اسوه است؛ ولی ازآنجاکه حتی ترک اولی نداشته، حرکت سایر انبیاء به ویژه حضرت موسی را راحتتر میتوانیم بشناسیم و با آن سیر کنیم. اما نکند اینها برایمان شعار شود! نکند فقط بشنویم و همین شنیدن را جایگزینِ شدن بدانیم! زمان، زمان بدی است و شرایط برای دریافت این حقایق، خیلی سنگین است. در این فریبستان، نفْسها ضعیف و علمها حصولی شده است. اما باز ما آرزومندیم و طلب درک حقیقت را داریم.
قدری زحمت بکشیم؛ عاشقانه و عارفانه، نیاز قوی خود را درک کنیم، سر خوانِ سخاوتمندانۀ قرآن برویم، با آن انس بگیریم و برای درک تعابیر انفسی، آن را به نطق بکشیم. بدانیم قرآن، منتظر است تا دوستی، آشنایی، در مقابلش بنشیند و او آنچه را پیوسته در خزانۀ وجودش نورافشانی میکند، به #قلب آن دوست برساند.
خدای مهربان، همواره به داد ما رسیدهای و میرسی؛ اما باز تو به ما نزدیکی و ما از تو دوریم. سادهترین حرفهای تو و اولیائت را حتی نمیفهمیم که بخواهیم عمل کنیم! دیگر بیا و این فاصله را معجزهآسا بردار.
..........
[5] سورۀ طه، آیۀ 23: تا از بزرگترین آیات خود به تو نشان دهیم.
پایان
#خلاصه
#رمضان1439
#جلسه_یازدهم
@Lotfiiazar