#کفایة_الأصول
#آخوند_خراسانى
#حاشیة_المشكيني
#میرزاابوالحسن_مشکینی
#المقدَّمة
📔 حاشیهی ۱- قوله (کفایه/ج۱/ص۲۱/چمجمعالفکر): و هو الذی یُبحث فیه عن عوارضه الذاتیة... .
💠 مرحوم #میرزاابوالحسن_مشکینی صاحب حاشیهی محقّقانه بر #کفایة_الأصول در اوّلین حاشیهی خود (ج۱/ص۴۵/چدارالحکمة) مینویسد: هدفِ #آخوند_خراسانى در امر اوّل، بیان این نکته است که #موضوع_علم همان موضوعاتِ مسائلِ آن علم است، اما در توضیحِ چیستیِ موضوع علم با یک جملهی معترضه خطای قوم در تفسیر #عَرَض_ذاتی را نیز بیان میکند.
🔻 #عارض (#عَرَض) در این جا معنایی مقابل با معنای #ذاتی در #کلیات_خمس (ذاتی باب ایساغوجی) است.
🔺️ ایشان در مورد #ذاتی در باب #کلیات_خمس میفرماید: آن یعنی هر چه خارج از ذات نباشد -که همان طور که در علم میزان (منطق) بیان شده است- سه قسم است، #نوع و #جنس و #فصل؛ نه آن که تنها خصوص مقولات عَرَضی نُهگانه است (که در فلسفه بیان شده است که در مقابل #جوهر است، مانند #کمّ و #کیف و... ).
🔵🔴 ایشان در ادامه ۹ قسم برای #عَرَض_ذاتی (آن چه بر اساس ذاتِ شیء بر آن حمل میشود) بیان میفرماید:
🔴 ١- عارض بلاواسطه (مساوی): "الإنسان متعجّبٌ" که متعجّببودن بیواسطهی چیزی بر انسان حمل میشود، و البته افراد متعجّب و انسان مساوی است؛ فتأمّل!
📌 همه قبول دارند این قسم، #عَرَض_ذاتی است.
🔴 ٢- عارض بلاواسطه (اعمّ): "الناطق حيوانٌ"؛ حمل جنس بر فصل، که افراد محمول، اعمّ از موضوع است.
📌 قوم، التفات به این قسم نداشتند. (به همین خاطر معمولاً در کتب دیگر این قسم بیان نشده است)
🔴 ٣- عارض بلاواسطه (اخصّ): "الحیوان ناطقٌ" حمل فصل بر جنس؛ که افراد محمول، اخصّ از موضوع است.
📌 قوم، التفات به این قسم نداشتند. (به همین خاطر معمولاً در کتب دیگر این قسم بیان نشده است)
ادامه دارد...
✴️@fegh_osoul_rafiee
✅ برای فهم نکات #میرزاابوالحسن_مشکینی در #حاشیة_المشكيني در این بخش باید چند نکته را توضیح دهیم:
🔶️ مراد از #عَرَض_ذاتی در بحث #موضوع_علم محمولی است که با توجّه به ذاتِ موضوع بر آن حمل میشود، که یا مطلقاً بلاواسطه است، و یا تنها در ثبوتش واسطه و علّت دارد.
🔷️ در اصطلاح #عَرَض_ذاتی در بحث #موضوع_علم دو کلمه وجود دارد:
۱- #عَرَض: یعنی آن ذاتی باب #کلیات_خمس نیست، بلکه عَرَضی است.
۲- #ذاتی: در اینجا در مقابل #غریب است.
🔶️ #واسطهی_در_ثبوت یعنی آن چه علّتِ حمل و ثبوتِ محمول بر موضوع است.
🔷️ #واسطهی_در_اِثبات یعنی آن چه علّت و واسطهی علم و ادراک چیزی باشد، مانند استدلال و برهان که واسطهی اثباتی و علمی بین ما و نتیجهی برهان است؛ یعنی حدّ وسط، واسطه در اِثباتِ ثبوتِ اکبر برای اصغر است.
🔶️ #واسطهی_در_عروض یعنی محمولی که حقیقتاً محمولِ شیء نیست، بلکه مجازاً به او نسبت داده میشود؛ این قسم بدون شکّ #عَرَض_غریب است، مانند "جَرَی المِیزابُ" که جریان -که حقیقتاً متعلّق به آب است- اما در این قضیه به خود میزاب (ناودان) نسبت داده شده است.
✴️@fegh_osoul_rafiee
#کفایة_الأصول
#آخوند_خراسانى
#حاشیة_المشكيني
#میرزاابوالحسن_مشکینی
#المُقدَّمة
📔 ۲- قوله (کفایه/ج۱/ص۲۱): هو نفس موضوعات مسائله... .
✅ مرحوم #میرزاابوالحسن_مشکینی این بخش از کلام #آخوند_خراسانى را اعتراض بر سخن برخی عالمان منطقی میداند که معتقدند #موضوع_علم گاه با موضوعِ برخی مسائلِ علم مُغایرت دارد.
ایشان دو وجه برای عدمِ مُغایرت بیان میکند:
🔵🔸️ ۱- وجه اول:
بیشکّ محمولِ مسالهی علم باید #عَرَض_ذاتیِ موضوع باشد. حال، اگر موضوعِ مساله با موضوع وَحدانیِ علم مُغایرت داشته باشد و مصداق آن محسوب نشود بحث از آن موضوع و ثبوت یا عدم ثبوتِ آن محمول برای آن، بحث از #عَرَض_ذاتیِ موضوعِ علم محسوب نمیشود، و با تعریفِ خودِ آنان از #موضوع_علم مخالف میشود.
🔸️ یعنی آنان #موضوع_علم را "ما یُبحث فیه عن عوارضه الذاتیة" میدانند؛ حال باید از آنان پرسید: این چه موضوعی است که برخی مسائل آن علم، بحث از عوارضِ ذاتیِ آن موضوع محسوب نمیشود؟! در حالی که شما موضوع را این چنین تعریف میکنید.
🔵🔸️ ۲- وجه دوم:
بیشکّ #غرض و هدف از هر علم و مسائل آن بیش از یک چیز نمیتواند باشد؛ یعنی #غرض همیشه وَحْدانی است (مانند استنباط برای اصول).
🔸️ و در این نکته فرقی نمیکند که وحدتِ علم و تمایز علوم را نیز به خاطرِ وحدتِ غرض بدانیم، یا آن را نتیجهی وحدتِ موضوع بدانیم.
ادامه دارد...
✴️@fegh_osoul_rafiee
#کفایة_الأصول
#آخوند_خراسانى
#حاشیة_المشكيني
#میرزاابوالحسن_مشکینی
#المُقدَّمة
📔 ۲- قوله (کفایه/ج۱/ص۲۱): هو نفس موضوعات مسائله... .
ادامه حاشیهی ۲:
✅ مرحوم #میرزاابوالحسن_مشکینی در ادامهی سخنِ خود در توضیح وجه دوم میفرماید:
🔶️ وحدتِ #غرض، یا از وحدتِ محمولاتِ مسائل علم نشات میگیرد و یا از وحدتِ موضوعاتِ مسائل؛ دلیل این سخن نیز قاعدهی فلسفیای است که استناد واحد به کثیر را مستحیل میداند، به این توجیه که "الواحدُ لا یصدر منه إلا الواحد"، و #آخوند_خراسانى نیز معتقد به این قاعدهی فلسفی است؛ بنا بر این، باید یک عنوان جامعی در میان باشد که آن جامعِ وَحْدانی علّتِ حاصلشدنِ آن غرضِ وَحْدانی باشد.
🔸️ حال، اگر آن جامعِ وَحْدانی (ايجادکنندهی غرض)، جامعِ موضوعاتِ مسائل علم باشد که این یعنی عدمِ مغایرتِ #موضوع_علم با موضوعاتِ مسائل.
🔷️ و اما اگر آن جامعِ وَحْدانی (ایجادکنندهی غرض)، جامعِ محمولاتِ مسائل علم باشد نیز عدم مغایرتِ #موضوع_علم با موضوعاتِ مسائل اثبات میشود، زیرا محمول -در هر حال- از عوارضِ موضوعِ خود است، و اگر محمولِ کلّیِ علم (جامع بین محمولات) متّحد با محمولاتِ تک تکِ مسائلِ علم باشد #موضوع_علم نیز باید جامعِ وَحْدانیای باشد که موضوعاتِ مسائل مصادیق و افرادِ آن محسوب شود، زیرا -بنا بر قاعدهی فلسفی مذکور- غرضِ وَحْدانی جز از یک مؤثِّر پدید نمیآید، و اين مؤثِّر وَحْدانى -بنا بر این صورت- همان موضوع کلّی و محمول کلّیای است که بر موضوعات و محمولاتِ مسائلِ علم صدق میکنند. در این صورت نیز #موضوع_علم باید یک عنوان وَحْدانی میشود.
ادامه دارد...
✴️@fegh_osoul_rafiee
#کفایة_الأصول
#آخوند_خراسانى
#حاشیة_المشكيني
#میرزاابوالحسن_مشکینی
#المُقدَّمة
📔 ۲- قوله (کفایه/ج۱/ص۲۱): هو نفس موضوعات مسائله... .
ادامه حاشیهی ۲:
✅ #میرزاابوالحسن_مشکینی در ادامهی دو برهانِ بیانشده در مورد عدمِ مغایرت #موضوع_علم با ریزموضوعاتِ مسائل موارد نقضی را از علم #طبّ، علم #منطق و علم #نحو مطرح کرده و پاسخ میدهد.
🔹️ اما علم #طبّ موضوعش را "بدن انسان" دانستهاند، در حالی که مسائل آن، اجزاء و اعضای بدن است، نه خودِ بدن.
اشکال اینجاست که نسبت بین #موضوع_علم و موضوعاتِ مسائل، نسبت جزئی و کلّی یا فرد و کلّی طبیعی است، در حالی که نسبت بین بدن و اعضای بدن، جزء و كلّ است.
🔹️ اما علم #منطق موضوعش #معقولات_ثانیه (صورتهای عقلی و ذهنی) است که هیچ مصداقی در عالَم خارج ندارند، مانند نوع و جنس.
اشکال اینجاست که موضوعات مسائل باید مصداقِ #موضوع_علم باشد، در حالی که معقولات ثانیه مصداق ندارند.
🔹️ اما علم #نحو چون موضوع آن را "کلمه و کلام" دانستهاند در حالی که موضوعات مسائل آن یا مصداق کلمهاند یا کلام.
اشکال اینجاست که موضوعاتِ مسائلِ نحو بر هر دو صدق نمیکنند، بلکه یا کلاماند یا کلمه.
🔷️🔸️ #میرزاابوالحسن_مشکینی در ادامه در پاسخ به هر کدام از این سه میفرماید:
🔸️ موضوع #طبّ "بدن" نیست، بلکه برهاناً و عقلاً باید یک جامع وَحْدانى باشد، حتی اگر ما نتوانیم آن را تصوّر کنیم، که ظاهراً آن جامع "عضو" است.
🔸️ موضوع #منطق نیز مصداق خارجیاش همان اُمور ذهنی است، زیرا #معقولات_ثانیه نیز در ذهن -که در نفس الأمر، خارج محسوب میشود- وجود دارد.
🔸️ موضوع #نحو نیز برهاناً و ضرورتاً باید جامعِ بین کلمه و کلام باشد، نه هر دو.
📌 آن چنان که روشن است #میرزاابوالحسن_مشکینی بسیار اصرار دارد که بر اساس دو برهانی که اقامه کرد #موضوع_علم ضرورتاً باید یک جامعِ وَحْدانى باشد.
✴️@fegh_osoul_rafiee
#کفایة_الأصول
#آخوند_خراسانى
#حاشیة_المشكيني
#میرزاابوالحسن_مشکینی
#المُقدَّمة
📔 ۳- قوله (کفایه/ج۱/ص۲۱): ...تغایُرَ الكلّي و مصاديقه، و الطبيعي و أفراده... .
✅ #میرزاابوالحسن_مشکینی در #حاشیة_المشكيني (ج۱/ص۴۹) در مورد این فقره از کلام #آخوند_خراسانی مینویسد: گاه توهّم میشود که عطفِ "الطبيعي و أفراده" بر "الکلّي و مصاديقه" از باب عطف خاصّ بر عام است، زیرا #کلّی_طبیعی یکی از اقسام کلّی است؛ به این توضیح که -همان طور که در منطق آمده است- #کلّی سه قسم است: #کلّی_عقلی و #کلّی_منطقی و #کلّی_طبیعی.
🔷️🔸️ ایشان در ردّ این توهّم دو اشکال را وارد کرده و میآورد:
🔸️ ۱- اشکال اول:
اگر به تمام کلام #آخوند_خراسانی در این فقره نگاه شود ایشان درصدد بیان این نکته است که #موضوع_علم با ریزموضوعاتِ مسائلِ علم اتّحاد خارجی دارد در حالی که مفهومش با مفهومِ آن موضوعات مُغایر است، سپس ایشان میفرماید: "... مانند تغایُرِ کلّی و مصادیقش، و طبیعی و افرادش".
اگر بگوییم مراد ایشان از "الكلّي و مصاديقه" آن عنوانی است که شامل هر سه قسمِ کلّی میشود قطعاً صحیح نیست، زیرا #کلّی_عقلی و #کلّی_منطقی هیچ اتّحادی با افراد خارجی ندارند.
🔹️ ۲- اشکال دوم:
#کلّی_عقلی و #کلّی_منطقی هیچ مصداقی در عالَم خارج ندارند، و کلّیبودنشان به خاطر حکایتِشان از چیزی است که در خارج کثرت خارجی دارد، نه به خاطر وجود مصادیقشان در خارج؛ از این رو، در منطق نیز گفته شده است که #کلّی_عقلی و #کلّی_منطقی تنها موطنشان عقل است در حالی که #کلّی_طبیعی به واسطهی وجودِ افراد خارجیاش موجود در خارج است.
#آخوند_خراسانی نیز در کلام خود تصریح به دو نکتهی "اتّحاد خارجی" و "مصادیق" میکند تا این توهّم را دفع کند.
🔶️🔹️از این رو، عطف "الطبیعي و أفراده" بر "الكلّي و مصاديقه" عطف تفسيری بوده، یا تنها تفنّن در عبارت است.
✴️@fegh_osoul_rafiee
#کفایة_الأصول
#آخوند_خراسانى
#حاشیة_المشكيني
#میرزاابوالحسن_مشکینی
#المُقدَّمة
📔 ۴- قوله (کفایه/ج۱/ص۲۱): و المسائل عبارة عن جملة من القضايا... .
✅ #میرزاابوالحسن_مشکینی در #حاشیة_المشكيني (ج۱/ص۵۰) مینویسد: با دقت در این بخش از کلام مرحوم #آخوند_خراسانی دو نکته برداشت میشود:
🔷️🔸️ ۱- نکتهی اول:
حقیقت آن است که اسمِ هر علمی -مانند علم #نحو و علم #فقه و علم #طبّ- یا بر مسائلِ آن اطلاق میشود -یعنی اسم علم، اسمِ مسائل است-، و یا بر عنوانِ جامع بین مسائلِ علم اطلاق میشود؛ یعنی ما به یک تعداد مسائلِ مرتبط که یک غرض وَحْدانی را حاصل میکنند مثلاً میگوییم: علم #نحو یا علم #فقه.
🔸️ اما خودِ ادراک و فهمِ آن مسائل، و یا مَلَکهای که از پرداختن به مسائل حاصل میشود علمِ #نحو یا علمِ #فقه نمیگویند؛ یعنی علمِ #فقه به معنای "علم به مسائل فقهی" نیست، بلکه علم #فقه، خودِ همان مسائلِ فقهی است.
🔹️ ایشان در ادامه مینویسد: نکتهی مذکور از عبارت "... لأجله دُوِّن هذا العلم" قابل استفاده است، زیرا #آخوند_خراسانی در این عبارت میگوید: "مسائلِ پراکنده به این خاطر در ذیل یک علم قرار میگیرند که همگی همان غرض وَحْدانیای را حاصل میکنند که این علم (مجموعهی آن مسائل) برای آن غرض تدوین شده است"؛ کلمهی "تدوین" و "هذا" به روشنی دلالت بر همین نکته دارد که مثلاً #فقه یا #نحو یعنی خودِ "مسائلِ تدوینشده"، نه "علم به آن مسائل".
🔶️ دلیل این نکته نیز آن است که اگر اسامیِ علوم را به معنای ادراک یا ملکه بدانیم به ناچار با حقيقتِ #موضوع_علم -یعنی "ما یُبحث فی العلم عن عوارضه الذاتیة" و جامع بین موضوعات مسائل- منطبق نخواهد شد، زیرا موضوعِ ادراک و یا ملَکه آن چیزی نیست که در علم از عوارضِ آن بحث شود، و جامع بین موضوعات مسائل نیست.
📌 #میرزاابوالحسن_مشکینی در این نکته در صدد آن است که روشن کند مثلاً علمِ #فقه، "علم به مسائل فقهی..." نیست، بلکه خودِ مسائل فقهی است، زیرا این متداول است که در تعریف علوم میگویند: "العلم بفُلان..."؛ از این رو، #آخوند_خراسانی در ادامه علم #اصول را "العلم بالقواعد..." تعریف نمیکند.
ادامه دارد...
✴️@fegh_osoul_rafiee
#کفایة_الأصول
#آخوند_خراسانى
#حاشیة_المشكيني
#میرزاابوالحسن_مشکینی
#المُقدَّمة
📔 ۴- قوله (کفایه/ج۱/ص۲۱): و المسائل عبارة عن جملة من القضايا... .
✅ #میرزاابوالحسن_مشکینی در #حاشیة_المشكيني (ج۱/ص۵۰) مینویسد: با دقت در این بخش از کلام مرحوم #آخوند_خراسانی دو نکته برداشت میشود:
🔷️🔸️ ۱- نکتهی دوم:
تمایز علوم به اختلاف اغراضِ مُدوِّنینِ علوم است، نه به #موضوع_علم.
🔸️ دلیل این نکته آن است که تدوینِ مسائلِ پراکندهای -که همگی غرضِ وَحْدانیای را حاصل میکنند- در قالبِ یک علم، مورد تحسین عُقلاست، حتی در فرض اختلاف موضوعات و محمولاتِ آن مسائل.
همچنین تدوینِ مسائلِ پراکنده در قالب یک علم را اگر هر کدام به تنهایی غرضی متفاوت را حاصل کند، تقبیح میکنند، حتی در فرضِ وحْدتِ موضوعات آن مسائل.
🔹️ از این رو، تمایز و استقلال علوم از یکدیگر به خاطر اغراضِ مُدوِّنین است.
🔶️ ایشان در ادامه در قالبِ یک اشکال و جواب میفرماید: وحدتِ غرض نمیتواند به صورت اِنّی کاشف از وحدتِ موضوع باشد، و قاعدهی "الواحد لا یصدر عنه إلا الواحد" نیز در اینجا به درد نمیخورد، زیرا اولاً چنین قاعدهای مورد پذیرش نیست، و ثانیاً تحسینِ عقلاء -که توضیح دادیم- با قطع نظر از کشف مذکور است، حتی چه بسا عقلاء هیچ توجّهی به این ندارند که وحدتِ غرض، کاشف از وحدتِ موضوع است یا نیست، حتی گاه برخی عقلاء و علماء که قاعدهی الواحد را جزماً قبول ندارند نکتهی ما را تحسین میکنند.
📌 نکتهی دقیقی که #میرزاابوالحسن_مشکینی بیان میکند این است که ایشان برای ارائهی معیار تمایز علوم را استدلالی عُقلایی ارائه میکند.
✴️@fegh_osoul_rafiee
#کفایة_الأصول
#آخوند_خراسانى
#حاشیة_المشكيني
#میرزاابوالحسن_مشکینی
#المُقدَّمة
📔 ۸- قوله (کفایه/ج۱/ص۲۲): لا الموضوعات و لا المحمولات... .
✅ #میرزاابوالحسن_مشکینی در #حاشية_المشكيني (ج۱/ص۵۳) در مورد معیار تمایز علوم مینویسد:
🔶️🔹️ این که تمایز علوم به محمولاتِ مسائل علوم نیست روشن است، و هیچ کسی چنین ادّعایی نکرده است.
🔶️🔹️ اما این که تمایزِ علوم به موضوعاتِ مسائلشان و در نتیجه به #موضوع_علم باشد چند اشکال دارد:
🔹️ ۱- اشکال اول:
اگر استقلال و تمایز هر علم از علم دیگر به #موضوع_علم باشد پس به ناچار در فرض وحدتِ موضوع و تعدّدِ غرض باید یک علم تدوین شود؛ در حالی که عقلاء -در این فرض- تدوینِ یک علم را تقبیح کرده، بلکه -با توجّه به تعدّد غرض- دو علم تدوین میکنند.
🔸️ ۲- اشکال دوم: همان اشکالی است که #آخوند_خراسانی مطرح کرده است؛ اگر تمایز علوم به تعدّد موضوع باشد به ناچار هر باب یا هر مسالهای نیز باید علمی مستقلّ محسوب شود.
ادامه دارد...
✴️@fegh_osoul_rafiee
#کفایة_الأصول
#آخوند_خراسانى
#حاشیة_المشكيني
#میرزاابوالحسن_مشکینی
#المُقدَّمة
📔 ٩- قوله (کفایه/ج۱/ص۲۲): ... عنوانٌ خاصٌّ... .
✅ #میرزاابوالحسن_مشکینی در #حاشية_المشكيني (ج۱/ص۵٧) در توضیح نکتهای از #آخوند_خراسانى میآورد:
مهمّ آن است که علم واقعاً و ثبوتاً #موضوع داشته باشد و همان #موضوع_علم محسوب میشود؛ از این رو، نیازی نیست که حتماً عنوانِ خاصِّ آن موضوع را بدانیم و بتوانیم از آن تعبیر کنیم.
علم به موضوع، ضروری نیست، بلکه وجودِ موضوع است که مهمّ است.
✴️@fegh_osoul_rafiee
#کفایة_الأصول
#آخوند_خراسانى
#حاشیة_المشكيني
#میرزاابوالحسن_مشکینی
#المُقدَّمة
📔 ۱۰- قوله (کفایه/ج۱/ص۲۲): و قد انقدح بذلک أن موضوع علم الأصول هو الكلّيّ المنطبق... .
✅ #میرزاابوالحسن_مشکینی در #حاشية_المشكيني (ج۱/ص۵٨) مینويسد: همان طوری که پیش از این نیز گفته شد #آخوند_خراسانی موضوعِ اصول را عيناً همان موضوعات مسائل علم میداند، به صورتی که هر کدام از موضوعات مسائل علم مصداقی از #موضوع است.
همچنین نتیجهی همهی سخنان ایشان این است که موضوعِ علم همان کلّیِ منطبقِ بر موضوعات است که ثبوتاً و واقعاً تحقّق دارد، اما نه اسمی دارد و نه عنوانی؛ یعنی ما اثباتاً نمیدانیم چیست، اما ثبوتاً هست.
🔵🔷️🔸️جز آن اشکالی که #آخوند_خراسانی در متن #کفایة_الأصول مطرح میکند اشکال دیگری که وارد است این است که اگر -همان گونه که صاحب قوانین معتقد است- موضوعِ اصول را #ادله_اربعه (به اعتبارِ حجّیّت و دلیلیّتشان) باشد دو صورت دارد:
🔸️ ۱- صورت اول: موضوع را مجموعِ چهار دلیل (مجموعِ #ادله_اربعه) بدانیم.
مشکلِ این صورت این است که ما در #اصول مسالهای نداریم که موضوعش مجموعِ #ادله_اربعه باشد.
🔸️ ۲- صورت دوم: موضوع را تک تکِ آن چهار دلیل به صورت مستقلّ بدانیم.
مشکل این است که اگر هر کدام از #ادله_اربعه به تنهایی موضوع باشد از طرفی هیچ جامعی بین این چهار موضوع وجود ندارد که #موضوع_علم محسوب شود، و از سویی دیگر بر اساس هر کدام از این ادلهی چهارگانه باید یک علمِ اصولِ مستقلّ تدوین شود، زیرا بنا بر نظر آنان تمایزِ علوم به تمایزِ موضوعاتِ علوم است.
🔵🔷️🔸️ و همچنین اگر -بنا بر نظر صاحب فصول- موضوعِ اصول را #ادلهی اربعه (به اعتبار ذاتش و بدوننگاه به حجّیّت و دلیلیّتش) بدانیم بسیاری از علوم دیگر که ارتباطی با #اصول ندارند -مانند علم #تفسیر و علم #حدیث و علم #تجوید و...- نیز به ناچار باید از مسائلِ علمِ اصول محسوب شود.
🔴 بنا بر این، اگر -مانند صاحب قوانین یا صاحب فصول- موضوعِ #اصول را #ادله_اربعه بدانیم نه میتوانیم "ذات"ِ آن چهار دلیل را اراده کنیم و نه میتوانیم آن چهار دلیل را به اعتبار "حجّیّت" و دلیلیّتش موضوعِ #اصول بدانیم؛ بلکه بنا بر این دیدگاه باید #ادله_اربعه را به اعتبار قید و حیثیّت دیگری -غیر از حجّیّت و دلیلیّت- موضوع بدانیم.
✴️@fegh_osoul_rafiee