eitaa logo
محمد علی رفیعی | فقه و اصول
324 دنبال‌کننده
342 عکس
78 ویدیو
218 فایل
این کانال به منظور ارائه‌ی مطالب مهمّ فقهی، اصولی و طلبگی، و بارگذاری صوت تدریس فقه و اصول است.
مشاهده در ایتا
دانلود
📚 ۸- تعریف /الرکیزة الثانیة (محاضرات/ج۱/ص۱٣):مرحوم در توضیح رکیزه‌ی دوم می‌فرماید: به‌کارگیریِ قاعده‌ی اصولی در استنباط حکم شرعی نیازمند به هیچ قاعده‌ی اصولی دیگری نیست، بر خلاف سائر مقدّمات استنباط مانند مسائل ، ، ، ، و... که جز با کمک قواعد اصولی به استنباط حکم شرعی مُنتَج نخواهند شد. 🔷️ بنا بر این، نقش این علوم در استنباط، استقلالی نبوده، بلکه نیازمند قاعده‌ی اصولی است تا حجّیت شرعی پیدا کرده، معتبر شود. 🔶️ اگر چه استنباط فقهی بدون فهم ظاهری مفردات و الفاظ متن، و وثاقت راوی، و قوانین فراگیر منطق و... ممکن نیست، اما آن‌چه موجب شرعیّت و اعتبار استنباط است و به وثاقت راوی معنا می‌دهد قواعد اصولی‌ای مانند حجّیّت خبر ثقه است، زیرا بدون این چنین قواعدی وثاقت راوی هیچ نتیجه‌ی شرعی‌ای ندارد؛ از این جا روشن می‌شود مرتبه‌ی علم اصول بالاتر از مرتبه‌ی سایر علوم و پایین‌تر از علم فقه است. 🔷️ در ادامه ایشان بسیاری از مسائل مذکور در کتب اصولی را خارج از علم می‌داند؛ ایشان می‌فرماید: مباحثی چون ، ، دلالتِ اداتِ خارج از علم هستند، اگر چه به خاطر این که در علم بحث نشده‌اند در بحث شده‌اند. ✴️@fegh_osoul_rafiee
📚 ۱۰- موضوع العلم و عوارضه الذاتیة/ الجهة الأولى (محاضرات/ج۱/ص۱۶):مرحوم در چند جهت بحث را مطرح می‌کند: 🔷️🔹️ الجهة الأولى: آيا موضوع برای هر علمی لازم و ضروری است؟ 🔹️ نهایت چیزی که می‌توان گفت آن است که غرض از هر علمی تنها یک چیز است؛ مثلاً غرض از علم ، "اقتدار بر استنباط" است و از علم ، "حفظ لسان از خطای در گفتار" است. 🔸️ این غرض وَحْدانیّ در تمام قضایای گوناگون -که گاه در موضوع و محمول با یکدیگر متفاوتند- وجود دارد، و تمام این قضایا همان غرض را حاصل می‌کند؛ این قضایای گوناگون است که یک علم را شکل داده و به یک اسم شناخته می‌شود. 🔹️ این غرض وَحدانیّ مُحال است که از قضایای گوناگون و متفاوت -بما هو کثیر- به وجود آید، زیرا مُحال است کثیر -بما هو کثیر- امر وَحدانی‌ای را به وجود آورد. 🔸️ پس، این قضایای متکثّر و گوناگون از طرفی، و آن غرض وَحدانی -به خاطر واحدبودنش- از طرف دیگر کشف می‌کند که آن چه در واقع آن غرض را به وجود می‌آورد یک عنوان جامع است که تمام آن قضایای متکثّر و گوناگون را در بر گرفته و آن قضایا هر کدام مصداقی از آن است. همان طور که بیشتر فلاسفه قانونی را معتقدند که: "المؤثِّر في الواحد لا یکون إلا الواحد بالسنخ"؛ اين جامع، همان است. ✴️@fegh_osoul_rafiee
📔 ۲- قوله (کفایه/ج۱/ص۲۱): هو نفس موضوعات مسائله... . ادامه حاشیه‌ی ۲: در ادامه‌ی دو برهانِ بیان‌شده در مورد عدمِ مغایرت با ریزموضوعاتِ مسائل موارد نقضی را از علم ، علم و علم مطرح کرده و پاسخ می‌دهد. 🔹️ اما علم موضوعش را "بدن انسان" دانسته‌اند، در حالی که مسائل آن، اجزاء و اعضای بدن است، نه خودِ بدن. اشکال اینجاست که نسبت بین و موضوعاتِ مسائل، نسبت جزئی و کلّی یا فرد و کلّی طبیعی است، در حالی که نسبت بین بدن و اعضای بدن، جزء و كلّ است. 🔹️ اما علم موضوعش (صورت‌های عقلی و ذهنی) است که هیچ مصداقی در عالَم خارج ندارند، مانند نوع و جنس. اشکال اینجاست که موضوعات مسائل باید مصداقِ باشد، در حالی که معقولات ثانیه مصداق ندارند. 🔹️ اما علم‌ چون موضوع آن را "کلمه و کلام" دانسته‌اند در حالی که موضوعات مسائل آن یا مصداق کلمه‌اند یا کلام. اشکال اینجاست که موضوعاتِ مسائلِ نحو بر هر دو صدق نمی‌کنند، بلکه یا کلام‌اند یا کلمه. 🔷️🔸️ در ادامه در پاسخ به هر کدام از این سه می‌فرماید: 🔸️ موضوع "بدن" نیست، بلکه برهاناً و عقلاً باید یک‌ جامع وَحْدانى باشد، حتی اگر ما نتوانیم آن را تصوّر کنیم، که ظاهراً آن‌ جامع "عضو" است. 🔸️ موضوع نیز مصداق خارجی‌اش همان اُمور ذهنی است، زیرا نیز در ذهن -که در نفس الأمر، خارج محسوب می‌شود- وجود دارد. 🔸️ موضوع نیز برهاناً و ضرورتاً باید جامعِ بین کلمه و کلام باشد، نه هر دو. 📌 آن چنان که روشن است بسیار اصرار دارد که بر اساس دو برهانی که اقامه کرد ضرورتاً باید یک جامع‌ِ وَحْدانى باشد. ✴️@fegh_osoul_rafiee
📔 ۴- قوله (کفایه/ج۱/ص۲۱): و المسائل عبارة عن جملة من القضايا... . در (ج۱/ص۵۰) می‌نویسد: با دقت در این بخش از کلام مرحوم دو نکته برداشت می‌شود: 🔷️🔸️ ۱- نکته‌ی اول: حقیقت آن است که اسمِ هر علمی -مانند علم‌ و علم و علم - یا بر مسائلِ آن اطلاق می‌شود -یعنی اسم علم، اسمِ مسائل است-، و یا بر عنوانِ جامع بین مسائلِ علم اطلاق می‌شود؛ یعنی ما به یک تعداد مسائلِ مرتبط که یک غرض وَحْدانی را حاصل می‌کنند مثلاً می‌گوییم: علم یا علم . 🔸️ اما خودِ ادراک و فهمِ آن مسائل، و یا مَلَکه‌ای که از پرداختن به مسائل حاصل می‌شود علمِ یا علمِ نمی‌گویند؛ یعنی علمِ به معنای "علم به مسائل فقهی" نیست، بلکه علم ، خودِ همان مسائلِ فقهی است. 🔹️ ایشان در ادامه می‌نویسد: نکته‌ی مذکور از عبارت "... لأجله دُوِّن هذا العلم" قابل استفاده است، زیرا در این عبارت می‌گوید: "مسائلِ پراکنده به این خاطر در ذیل یک علم قرار می‌گیرند که همگی همان غرض وَحْدانی‌ای را حاصل می‌کنند که این علم (مجموعه‌ی آن مسائل) برای آن غرض تدوین شده است"؛ کلمه‌ی "تدوین" و "هذا" به روشنی دلالت بر همین نکته دارد که مثلاً یا یعنی خودِ "مسائلِ تدوین‌شده"، نه "علم‌ به آن مسائل". 🔶️ دلیل این نکته نیز آن است که اگر اسامیِ علوم را به معنای ادراک یا ملکه بدانیم به ناچار با حقيقتِ -یعنی "ما یُبحث فی العلم عن عوارضه الذاتیة" و جامع بین موضوعات مسائل- منطبق نخواهد شد، زیرا موضوعِ ادراک و یا ملَکه آن چیزی نیست که در علم از عوارضِ آن بحث شود، و جامع بین موضوعات مسائل نیست. 📌 در این نکته در صدد آن است که روشن کند مثلاً علمِ ، "علم به مسائل فقهی..." نیست، بلکه خودِ مسائل فقهی است، زیرا این‌ متداول است که در تعریف علوم می‌گویند: "العلم بفُلان..."؛ از این رو، در ادامه علم را "العلم بالقواعد..." تعریف نمی‌کند. ادامه دارد‌... ✴️@fegh_osoul_rafiee
📔 ۶- قوله (کفایه/ج۱/ص۲۱): لا یکاد لا یصحّ بذلک... . ✅ مرحوم در ادامه‌ی حاشیه‌ی ۶ اشکالی را مطرح و چتند نکته را بیان می‌کنند: 🔸️ برخی علوم مانند این گونه است که با یک مساله و دو مساله از آن علم، غرضِ علم (استنباط) به هیچ اندازه‌ای برای شخص حاصل نمی‌شود، مگر آن که بیشتر مسائل علم فراگرفته شود؛ این جا اشکالی وجود ندارد. 🔹️ اما برخی علوم -مانند - غرضِ علم به گونه‌ای است که حتی با یک مساله نیز به خودیِ خود و به اندازه‌ی همان یک مساله حاصل می‌شود؛ یعنی به اندازه‌ی همان یک مساله شخص می‌تواند از خطای در کلام جلوگیری کند. 🔸️ در این فرض دوم اشکالی به وجود می‌آید؛ این که اگر معیار را غرض قرار اگر معیارِ تمایزِ علوم را تمایز در غرض‌ها بدانیم، در علومی -مانند - شخصی که یک مساله‌ی نحو را فراگرفته است به اندازه‌ی همان یک مساله می‌توان عالِمِ نحوی دانست، زیرا "حفظ لسان از خطای در گفتار" که غرض از علم‌ است با همان یک مساله نیز حاصل می‌شود و بنا بر فرض، تمایز علوم نیز به غرض است و غرض نیز با یک مساله حاصل شده است، پس علم در مورد عالِم به آن یک مساله صادق است و او عالِم نحوی باید تلقّی شود در حالی که این، خلاف عرفی و عقلاست. 🔹️ ایشان در ادامه در پاسخ به این مطلب می‌فرماید: مساله تماماً به نگاهِ عرف و عقلاء وابسته است؛ عرف و عقلا یک حدّ وسطی را در نظر می‌گیرند؛ نه عالِم به یک مساله را به آن علم می‌دانند، و نه کسی که همه‌ی مسائل را فراگرفته و تنها یک مساله را فرانگرفته را از عنوان‌ِ محروم می‌کنند، بلکه کسی که بخش قابل توجّهی از مسائل علم را فراگرفته باشد به صورتی که شأنش عنوانِ باشد را می‌نامند. ادامه دارد... ✴️@fegh_osoul_rafiee
📔 ۸- قوله (کفایه/ج۱/ص۲۲): لا الموضوعات و لا المحمولات... . در (ج۱/ص۵۴) در ادامه‌ی حاشیه‌ی ۸ در مورد اشکالات نظریه‌ی "تمایز علوم به موضوعات" می‌نویسد: 🔹️ ۱- اشکال سوم: اگر تمایز علوم به موضوع باشد مستلزم آن است که علومی که موضوعشان یکی است -مانند و و و که موضوعشان کلمه است- باید یک علم شوند، و علومی که موضوعشان دو چیز است -مانند که موضوعش کلمه و کلام است- باید دو علم شوند. 🔵 پاسخ به اشکال سوم: اگر چه موضوع در هر چهار علم مذکور، کلمه است، اما هر کدام از این چهار علم با خصوصیّتِ خاصّی از کلمه بحث می‌کند، مثلاً کلمه در از حیث اعراب و بنا بحث می‌شود و در از حیث صحّت و اِعلال. 🔴 نقد پاسخ مذکور: خصوصیّتی که هر کدام از این چهار علم با توجّه به آن خصوصیت از کلمه بحث می‌کند یا از محمول گرفته می‌شود، یا از غرض. توضیح نقد در پیام بعدی... ادامه دارد... ✴️@fegh_osoul_rafiee
آیت الله امینی (رضوان الله علیه) در خاطرات خود از آیت الله شهید مطهری (رضوان الله علیه) نقل می‌کند: "کتب و دروس ادبیاتِ زبانِ عربی را ناقص و نیازمند به تغییر بنیادین می‌دانست، چون طلّاب پس از سال‌ها درس و تدریسِ کتبِ موجود گر چه با قواعد کلّیِ و زبان عربی آشنا می‌شوند، ولی از مكالمه به زبان عربی و نوشتن و خواندن عربیِ فصیح ناتوان‌اند، و این نقص بزرگی است که باید اصلاح می‌شد." ✴️@fegh_osoul_rafiee
✅✅✅ راه‌کارهای کاربردی برای کسبِ مهارتِ و : 🔴 کلمات را ابداً اِعراب‌گذاری نکنید. 🔵 ترجمه‌ها و شروح فارسی را سه‌طلاقه کنید؛ بدترین گزینه برای مطالعه، این نوع کتاب‌ها هستند. 📌 اگر مطلبی را نفهمید و ندانید بهتر از آن است که با شرح فارسی بفهمید. 🔴 برای فهم‌ِ معانیِ لغاتِ عربی و شناختِ اوزانِ اسماء و افعال به کتاب (عربی به عربی) مراجعه‌ کنید. 🔵 با متنِ کتاب‌ها کَلَنْجَار بروید تا خود بدانید و بفهمید؛ بايد به برسید. 🔴 در کنار کتابی که آن را درس می‌گیرید کتابِ دیگری را انتخاب کرده، خود مطالعه کنید و سعی کنید خود بفهمید؛ را تمرین کنید. مانند آیت الله سبحانی در کنارِ مرحوم مظفّر، و امام‌خمینی در کنارِ ، و یا برخی حواشیِ و . 🔵 مباحثه‌ی ترکیب و تجزیه‌ی قرآن کریم؛ بر محور یک تفسیر یک جلدیِ عربی مباحثه‌ای داشته باشید با مراجعه‌ی مُستمرّ و مُکرَّر به یک کتاب در و یک کتاب در . 📌 بهتر است کتابِ مُنتخَبتان کتابی باشد که قبلاً درس گرفته باشید تا مراجعه‌ آسان و سریع‌ انجام شود. 🔴 در مباحثه‌ی و یا حتی نیز تا می‌توانید بر سرِ خواندنِ متن و تطبیقِ دقیقِ مطلب بر متن دقّت کنید، و عَرقِ رفیقِ هم‌بحث را در بیاورید. 🔵 سعی کنید حدّاقلّ دو ترم کلاس شرکت کنید. 🔴 بر نفهمیدنِ متون داشته باشید؛ اگر امروز نفهمیدید فردا خواهید فهمید، اگر فردا نفهمید هفته‌ی دیگر خواهید فهمید... ؛ پس، کنید. 🔵 سعی کنید آهنگ و آکسانِ جملاتِ اسمی، فعلی، خبری، استفهامی، تعجّبی و... را در خواندن و تطبیقِ متون رعایت کنید. ⚠️⚠️ مهارت و مانند هر مهارتی -نه یک‌باره- بلکه با مُمارست و اِستمرار پدید می‌آید؛ دلسرد نشوید... . ✴️@fegh_osoul_rafiee