#کفایة_الأصول
#آخوند_خراسانى
#حاشیة_المشكيني
#میرزاابوالحسن_مشکینی
#المُقدَّمة
📔 ۵- قوله (کفایه/ج۱/ص۲۱): لا یقال: علی هذا یمکن تداخُل عِلمیْن... .
✅ #میرزاابوالحسن_مشکینی در #حاشیة_المشكيني (ج۱/ص۵۱) مینویسد: نسبت هر غرضی از اغراض علوم با غرض دیگر یکی از چهار حالت #تلازم و #تباین و #عموم مطلق و #عموم_من_وجه است.
📌 تلازمِ دو غرض یعنی تعدادی از مسائل و گزارههای علمی دو غرض مستقلّ را حاصل کنند که بر اساس هر کدام از دو غرض میتوانند در علمی تدوین و جمعآوری شوند.
🔶️ شکّی نیست که تدوینِ دو علمِ مستقلّ در فرضی که نسبتِ دو غرض، #تباین یا #عموم_من_وجه است کاملاً صحیح است؛ در صورتِ #تباین که روشن است، اما در صورت #عموم_من_وجه به این خاطر است که بخشی از مسائلی که یکی از دو غرض را حاصل میکند در علم دیگر وجود ندارد، پس تمام مسائل هر کدام از دو علم این گونه نیست که هر دو غرض را حاصل کنند.
🔷️ در صورت #عموم_مطلق نیز تدوین و تکوینِ دو علم صحیح است، زیرا گاه غرض تنها پرداختن به همان مسائلی است که غرض خاصّی را حاصل میکند، نه مسائل دیگر. (مثلاً علم زمینشناسی که مسائلش بخشی از مسائل علم جغرافی است، اما علم مستقلّی تلقّی میشود)
🔶️ اما در فرضی که دو غرضِ مستقلّ داریم که بر تعدادی مساله و گزارهی علمیِ مشخّص مترتّب است -به صورتی که همهی آن مسائل، دو غرض را تامین میکنند- تدوین و تکوینِ دو علم، صحیح نیست.
✴️@fegh_osoul_rafiee
#کفایة_الأصول
#آخوند_خراسانى
#حاشیة_المشكيني
#میرزاابوالحسن_مشکینی
#المُقدَّمة
📔 ۶- قوله (کفایه/ج۱/ص۲۱): لا یکاد لا یصحّ بذلک... .
#آخوند_خراسانی در این بخش از کلام خود تصریح میکند که اگر تعدادی از مسائل، همگی دو غرض را حاصل کنند تدوینِ دو علم صحیح نیست، بلکه باید یک علم تدوین و تکوین شود و مسائل نیز با توجّه به هر دو غرض، مورد دقت و دراست قرار گیرند.
✅ مرحوم #میرزاابوالحسن_مشکینی در #حاشیة_المشكيني (ج۱/ص۵۲) مینویسد: صحّت یا عدم صحّتِ تدوینِ دو علم منوط به تحسین یا تقبیح عقلایی است؛ اگر -آن چنان که #آخوند_خراسانی فرموده است- صحّتِ تدوینِ دو علم نزد عقلاء قبیح باشد کشف میکنیم که وحْدتِ غرض، علّتِ منحصرهی وحْدتِ علم نیست، بلکه تلازمِ دو غرض (به معنایی که در حاشیهی قبل ذکر شد) میتواند علّتِ برای تدوینِ علم باشد؛ پس اگر غرض از علم، واحد نبود، و همچنین دو غرض، متلازم نبودند میتوان دو علمِ مستقلّ تدوین کرد.
📌 این سخن اخیر منافاتی با این که تمایز علوم به اغراض باشد ندارد.
ادامه دارد...
✴️@fegh_osoul_rafiee
#کفایة_الأصول
#آخوند_خراسانى
#حاشیة_المشكيني
#میرزاابوالحسن_مشکینی
#المُقدَّمة
📔 ۶- قوله (کفایه/ج۱/ص۲۱): لا یکاد لا یصحّ بذلک... .
✅ مرحوم #میرزاابوالحسن_مشکینی در ادامهی حاشیهی ۶ اشکالی را مطرح و چتند نکته را بیان میکنند:
🔸️ برخی علوم مانند #اصول این گونه است که با یک مساله و دو مساله از آن علم، غرضِ علم (استنباط) به هیچ اندازهای برای شخص حاصل نمیشود، مگر آن که بیشتر مسائل علم فراگرفته شود؛ این جا اشکالی وجود ندارد.
🔹️ اما برخی علوم -مانند #نحو- غرضِ علم به گونهای است که حتی با یک مساله نیز به خودیِ خود و به اندازهی همان یک مساله حاصل میشود؛ یعنی به اندازهی همان یک مساله شخص میتواند از خطای در کلام جلوگیری کند.
🔸️ در این فرض دوم اشکالی به وجود میآید؛ این که اگر معیار را غرض قرار
اگر معیارِ تمایزِ علوم را تمایز در غرضها بدانیم، در علومی -مانند #نحو- شخصی که یک مسالهی نحو را فراگرفته است به اندازهی همان یک مساله میتوان عالِمِ نحوی دانست، زیرا "حفظ لسان از خطای در گفتار" که غرض از علم #نحو است با همان یک مساله نیز حاصل میشود و بنا بر فرض، تمایز علوم نیز به غرض است و غرض نیز با یک مساله حاصل شده است، پس علم #نحو در مورد عالِم به آن یک مساله صادق است و او عالِم نحوی باید تلقّی شود در حالی که این، خلاف عرفی و عقلاست.
🔹️ ایشان در ادامه در پاسخ به این مطلب میفرماید: مساله تماماً به نگاهِ عرف و عقلاء وابسته است؛ عرف و عقلا یک حدّ وسطی را در نظر میگیرند؛ نه عالِم به یک مساله را #عالِم به آن علم میدانند، و نه کسی که همهی مسائل را فراگرفته و تنها یک مساله را فرانگرفته را از عنوانِ #عالِم محروم میکنند، بلکه کسی که بخش قابل توجّهی از مسائل علم را فراگرفته باشد به صورتی که شأنش عنوانِ #عالِم باشد را #عالِم مینامند.
ادامه دارد...
✴️@fegh_osoul_rafiee
#كفاية_الأصول
#آخوند_خراسانی
#حاشية_المشكيني
#میرزاابوالحسن_مشکینی
#المُقدَّمة
📔 ۶- قوله (کفایه/ج۱/ص۲۱): لا یکاد لا یصحّ بذلک... .
✅ مرحوم #میرزاابوالحسن_مشکینی در ادامهی حاشیهی ۶ میآورد: غرض از علم #اصول تمکّن و قدرت بر #استنباط است، نه استنباط فعلی؛ یعنی غرض این است که شخص قدرتِ #استنباط را پیدا کند؛ حتی اگر مسالهای از مسائل را استنباط نکرده باشد، اما همین که قدرت بر #استنباط دارد غرضِ #اصول حاصاگل شده است.
🔹️ دلیل این نیز تعریف #اصول است، زیرا آنها علم به قواعد اصولی را اصول دانستهاند، نه بهکاربردنِ فعلیِ آن قواعد را.
🔸️ از این رو، هر مسالهای که تمکّن و قدرت بر استنباطِ حکمِ کلیِ فرعیِ الهی را حاصل کند آن مساله اصولی است.
✴️@fegh_osoul_rafiee
#کفایة_الأصول
#آخوند_خراسانى
#حاشیة_المشكيني
#میرزاابوالحسن_مشکینی
#المُقدَّمة
📔 ۷- قوله (کفایه/ج۱/ص۲۲): و قد انقدح بما ذکرنا أن تمايز العلوم... .
✅ مرحوم #میرزاابوالحسن_مشکینی در حاشیهی ۷ (ج۱/ص۵۳) میآورد: مرحوم #آخوند_خراسانی برای این که تمایز علوم به اغراض است بُرهانی بیان نکرده، بلکه تنها به جملهی "جمَعَها اشتراکُها فی الدّخْل فی الغرض" بسنده کرده است، در حالی که این، تنها یک ادّعا بوده و حاوی برهان و استدلال نیست.
🔹️ البته شاید ایشان با برخی از عبارات مانند "فإن حُسْنَ تدوين علْميْن... " همان تحسینِ عُقلاییای را مطرح میکند -که ما بارها بیان کردیم- و همان میتواند بُرهان برای این باشد که تمایز علوم به اغراض است، زیرا غرض است که مناسبت با تحسین عُقلایی دارد، نه موضوع.
✴️@fegh_osoul_rafiee
#کفایة_الأصول
#آخوند_خراسانى
#حاشیة_المشكيني
#میرزاابوالحسن_مشکینی
#المُقدَّمة
📔 ۸- قوله (کفایه/ج۱/ص۲۲): لا الموضوعات و لا المحمولات... .
✅ #میرزاابوالحسن_مشکینی در #حاشية_المشكيني (ج۱/ص۵۳) در مورد معیار تمایز علوم مینویسد:
🔶️🔹️ این که تمایز علوم به محمولاتِ مسائل علوم نیست روشن است، و هیچ کسی چنین ادّعایی نکرده است.
🔶️🔹️ اما این که تمایزِ علوم به موضوعاتِ مسائلشان و در نتیجه به #موضوع_علم باشد چند اشکال دارد:
🔹️ ۱- اشکال اول:
اگر استقلال و تمایز هر علم از علم دیگر به #موضوع_علم باشد پس به ناچار در فرض وحدتِ موضوع و تعدّدِ غرض باید یک علم تدوین شود؛ در حالی که عقلاء -در این فرض- تدوینِ یک علم را تقبیح کرده، بلکه -با توجّه به تعدّد غرض- دو علم تدوین میکنند.
🔸️ ۲- اشکال دوم: همان اشکالی است که #آخوند_خراسانی مطرح کرده است؛ اگر تمایز علوم به تعدّد موضوع باشد به ناچار هر باب یا هر مسالهای نیز باید علمی مستقلّ محسوب شود.
ادامه دارد...
✴️@fegh_osoul_rafiee
#کفایة_الأصول
#آخوند_خراسانى
#حاشیة_المشكيني
#میرزاابوالحسن_مشکینی
#المُقدَّمة
📔 ۸- قوله (کفایه/ج۱/ص۲۲): لا الموضوعات و لا المحمولات... .
✅ #میرزاابوالحسن_مشکینی در #حاشية_المشكيني (ج۱/ص۵۴) در ادامهی حاشیهی ۸ در مورد اشکالات نظریهی "تمایز علوم به موضوعات" مینویسد:
🔹️ ۱- اشکال سوم:
اگر تمایز علوم به موضوع باشد مستلزم آن است که علومی که موضوعشان یکی است -مانند #صرف و #نحو و #معانی و #بیان که موضوعشان کلمه است- باید یک علم شوند، و علومی که موضوعشان دو چیز است -مانند #نحو که موضوعش کلمه و کلام است- باید دو علم شوند.
🔵 پاسخ به اشکال سوم:
اگر چه موضوع در هر چهار علم مذکور، کلمه است، اما هر کدام از این چهار علم با خصوصیّتِ خاصّی از کلمه بحث میکند، مثلاً کلمه در #نحو از حیث اعراب و بنا بحث میشود و در #صرف از حیث صحّت و اِعلال.
🔴 نقد پاسخ مذکور:
خصوصیّتی که هر کدام از این چهار علم با توجّه به آن خصوصیت از کلمه بحث میکند یا از محمول گرفته میشود، یا از غرض.
توضیح نقد در پیام بعدی...
ادامه دارد...
✴️@fegh_osoul_rafiee
#کفایة_الأصول
#آخوند_خراسانى
#حاشیة_المشكيني
#میرزاابوالحسن_مشکینی
#المُقدَّمة
📔 ٩- قوله (کفایه/ج۱/ص۲۲): ... عنوانٌ خاصٌّ... .
✅ #میرزاابوالحسن_مشکینی در #حاشية_المشكيني (ج۱/ص۵٧) در توضیح نکتهای از #آخوند_خراسانى میآورد:
مهمّ آن است که علم واقعاً و ثبوتاً #موضوع داشته باشد و همان #موضوع_علم محسوب میشود؛ از این رو، نیازی نیست که حتماً عنوانِ خاصِّ آن موضوع را بدانیم و بتوانیم از آن تعبیر کنیم.
علم به موضوع، ضروری نیست، بلکه وجودِ موضوع است که مهمّ است.
✴️@fegh_osoul_rafiee
#کفایة_الأصول
#آخوند_خراسانى
#حاشیة_المشكيني
#میرزاابوالحسن_مشکینی
#المُقدَّمة
📔 ۱۰- قوله (کفایه/ج۱/ص۲۲): و قد انقدح بذلک أن موضوع علم الأصول هو الكلّيّ المنطبق... .
✅ #میرزاابوالحسن_مشکینی در #حاشية_المشكيني (ج۱/ص۵٨) مینويسد: همان طوری که پیش از این نیز گفته شد #آخوند_خراسانی موضوعِ اصول را عيناً همان موضوعات مسائل علم میداند، به صورتی که هر کدام از موضوعات مسائل علم مصداقی از #موضوع است.
همچنین نتیجهی همهی سخنان ایشان این است که موضوعِ علم همان کلّیِ منطبقِ بر موضوعات است که ثبوتاً و واقعاً تحقّق دارد، اما نه اسمی دارد و نه عنوانی؛ یعنی ما اثباتاً نمیدانیم چیست، اما ثبوتاً هست.
🔵🔷️🔸️جز آن اشکالی که #آخوند_خراسانی در متن #کفایة_الأصول مطرح میکند اشکال دیگری که وارد است این است که اگر -همان گونه که صاحب قوانین معتقد است- موضوعِ اصول را #ادله_اربعه (به اعتبارِ حجّیّت و دلیلیّتشان) باشد دو صورت دارد:
🔸️ ۱- صورت اول: موضوع را مجموعِ چهار دلیل (مجموعِ #ادله_اربعه) بدانیم.
مشکلِ این صورت این است که ما در #اصول مسالهای نداریم که موضوعش مجموعِ #ادله_اربعه باشد.
🔸️ ۲- صورت دوم: موضوع را تک تکِ آن چهار دلیل به صورت مستقلّ بدانیم.
مشکل این است که اگر هر کدام از #ادله_اربعه به تنهایی موضوع باشد از طرفی هیچ جامعی بین این چهار موضوع وجود ندارد که #موضوع_علم محسوب شود، و از سویی دیگر بر اساس هر کدام از این ادلهی چهارگانه باید یک علمِ اصولِ مستقلّ تدوین شود، زیرا بنا بر نظر آنان تمایزِ علوم به تمایزِ موضوعاتِ علوم است.
🔵🔷️🔸️ و همچنین اگر -بنا بر نظر صاحب فصول- موضوعِ اصول را #ادلهی اربعه (به اعتبار ذاتش و بدوننگاه به حجّیّت و دلیلیّتش) بدانیم بسیاری از علوم دیگر که ارتباطی با #اصول ندارند -مانند علم #تفسیر و علم #حدیث و علم #تجوید و...- نیز به ناچار باید از مسائلِ علمِ اصول محسوب شود.
🔴 بنا بر این، اگر -مانند صاحب قوانین یا صاحب فصول- موضوعِ #اصول را #ادله_اربعه بدانیم نه میتوانیم "ذات"ِ آن چهار دلیل را اراده کنیم و نه میتوانیم آن چهار دلیل را به اعتبار "حجّیّت" و دلیلیّتش موضوعِ #اصول بدانیم؛ بلکه بنا بر این دیدگاه باید #ادله_اربعه را به اعتبار قید و حیثیّت دیگری -غیر از حجّیّت و دلیلیّت- موضوع بدانیم.
✴️@fegh_osoul_rafiee