eitaa logo
محمد علی رفیعی | فقه و اصول و طلبگی
355 دنبال‌کننده
696 عکس
107 ویدیو
168 فایل
این کانال به منظور ارائه‌ی مطالب مهمّ فقهی، اصولی و طلبگی، و بارگذاری صوت تدریس فقه و اصول است.
مشاهده در ایتا
دانلود
📔 حاشیه‌ی ۱- قوله (کفایه/ج۱/ص۲۱/چ‌مجمع‌الفکر): و هو الذی یُبحث فیه عن عوارضه الذاتیة... . 💠 مرحوم صاحب حاشیه‌ی محقّقانه‌ بر در اوّلین حاشیه‌ی خود (ج۱/ص۴۵/چ‌دارالحکمة) می‌نویسد: هدفِ در امر اوّل، بیان این نکته است که همان موضوعاتِ مسائلِ آن علم است، اما در توضیحِ چیستیِ موضوع علم با یک جمله‌ی معترضه خطای قوم در تفسیر را نیز بیان می‌کند. 🔻 () در این جا معنایی مقابل با معنای در (ذاتی باب ایساغوجی) است. 🔺️ ایشان در مورد در باب می‌فرماید: آن یعنی هر چه خارج از ذات نباشد -که همان طور که در علم میزان (منطق) بیان شده است- سه قسم است، و و ؛ نه آن که تنها خصوص مقولات عَرَضی نُه‌گانه است (که در فلسفه بیان شده است که در مقابل است، مانند و و... ). 🔵🔴 ایشان در ادامه ۹ قسم برای (آن‌ چه بر اساس ذاتِ شیء بر آن حمل می‌شود) بیان می‌فرماید: 🔴 ١- عارض بلاواسطه (مساوی): "الإنسان متعجّبٌ" که متعجّب‌بودن بی‌واسطه‌ی چیزی بر انسان حمل می‌شود، و البته افراد متعجّب و انسان مساوی است؛ فتأمّل! 📌 همه قبول دارند این قسم، است. 🔴 ٢- عارض بلاواسطه (اعمّ): "الناطق حيوانٌ"؛ حمل جنس بر فصل، که افراد محمول، اعمّ از موضوع است. 📌 قوم، التفات به این قسم نداشتند. (به همین خاطر معمولاً در کتب دیگر این قسم بیان نشده است) 🔴 ٣- عارض بلاواسطه (اخصّ): "الحیوان ناطقٌ" حمل فصل بر جنس؛ که افراد محمول، اخصّ از موضوع است. 📌 قوم، التفات به این قسم نداشتند. (به همین خاطر معمولاً در کتب دیگر این قسم بیان نشده است) ادامه دارد... ✴️@fegh_osoul_rafiee
برای فهم نکات در در این بخش باید چند نکته را توضیح دهیم: 🔶️ مراد از در بحث محمولی است که با توجّه به ذاتِ موضوع بر آن حمل می‌شود، که یا مطلقاً بلاواسطه است، و یا تنها در ثبوتش واسطه و علّت دارد. 🔷️ در اصطلاح در بحث دو کلمه وجود دارد: ۱- : یعنی آن ذاتی باب نیست، بلکه عَرَضی است. ۲- : در اینجا در مقابل است. 🔶️ یعنی آن چه علّتِ حمل و ثبوتِ محمول بر موضوع است. 🔷️ یعنی آن چه علّت و واسطه‌ی علم و ادراک چیزی باشد، مانند استدلال و برهان که واسطه‌ی اثباتی و علمی بین ما و نتیجه‌ی برهان است؛ یعنی حدّ وسط، واسطه در اِثباتِ ثبوتِ اکبر برای اصغر است. 🔶️ یعنی محمولی که حقیقتاً محمولِ شیء نیست، بلکه مجازاً به او نسبت داده می‌شود؛ این قسم بدون شکّ است، مانند "جَرَی المِیزابُ" که جریان -که حقیقتاً متعلّق به آب است- اما در این قضیه به خود میزاب (ناودان) نسبت داده شده است. ✴️@fegh_osoul_rafiee
📔 حاشیه‌ی ۱- قوله (کفایه/ج۱/ص۲۱): و هو الذی یُبحث فیه عن عوارضه الذاتیة... . ادامه‌ی حاشیه‌ی ۱: () 🔴 ۴- عارض باواسطه‌ی در ثبوت (داخلی مساوی): "الإنسان متكلّمٌ"؛ حمل و ثبوت تکلّم برای واسطه‌ی ناطق‌بودنِ انسان است که هم داخل در حقیقت انسان، و هم افرادش مساوی با افراد انسان است. 📌 قوم معتقدند این قسم، است. 🔴 ۵- عارض باواسطه‌ی در ثبوت (داخلی اعمّ): "الأنسان متحرّكٌ بالأرادة"؛ حمل و ثبوتِ تحرّکِ اِرادی بر انسان به واسطه‌ی حیوان‌بودنِ انسان است، که داخل در حقیقت انسان، و البته افرادش اعمّ از افراد انسان است. 📌 قوم در این مورد اختلاف دارند. 🔴 ۶- عارض باواسطه‌‌ی در ثبوت (خارجی مساوی): "الإنسان ضاحكٌ"؛ حمل و ثبوت ضحک برای انسان به واسطه‌ی تعجّب که خارج از ذات انسان و البته با افراد انسان مساوی است. 📌 قوم معتقدند این قسم، است. 🔴 ۷- عارض باواسطه‌ی در ثبوت (خارجی اعمّ): "الأبيض متحيّزٌ" (یعنی سفید متحیّز و مکان‌دار است) به واسطه‌ی جسم‌‌بودنِ شىءِ سفيد که جسم از ابیض اعمّ است. 📌 قوم معتقدند این قسم، است. 🔴 ۸- عارض باواسطه‌ی در ثبوت (خارجی اخصّ): "الحيوان ضاحکٌ" به واسطه‌ی انسان‌بودنِ آن حیوان. 📌 قوم معتقدند این قسم، است. 🔴 ۹- عارض باواسطه‌ی در ثبوت (خارجی مُباین): "الماء حارٌّ" به واسطه‌ی آتش، يا "الجالس متحرِّکٌ" به واسطه‌ی حرکت سفینه (کشتی). 📌 قوم معتقدند این، است. بنا بر این نگاه اهل منطق این است: 🔸️ ۱ و ۴ و ۶ قطعاً است. 🔹️ ۲ و ۳ مورد التفاتِ قوم نبوده است. 🔸️۵ مورد اختلاف قوم است. 🔹️ ۷ و ۸ و ۹ است. ادامه دارد... ✴️@fegh_osoul_rafiee
📔 حاشیه‌ی ۱- قوله (کفایه/ج۱/ص۲۱): و هو الذی یُبحث فیه عن عوارضه الذاتیة... . ادامه‌ی حاشیه‌ی ۱: ✅ چند مطلب در مورد این اقسام نُه‌گاه بیان می‌کند: 🔵 توهّم شده است که قسم ۹ -که پیش از این بیان شد- خارج از مقْسم است، زیرا واسطه (علّت) باید با ذی‌الواسطه (موضوع) اتّحاد داشته باشد، مانند ۷ مورد قبل از آن که واسطه (مثلاً افراد متعجّب در ۶) با موضوع (افراد انسان) اتحاد دارد، اما واسطه در این جا هر آن چیزی است که دخالت در حمل و ثبوتِ یک محمول بر شیء (موضوع) دارد، حتی اگر مانند آتش مباین با آب باشد. 🔵 در فقره‌ای که در متنِ می‌فرماید: "أي بلاواسطة في العروض" اشاره می‌کند که قوم (اهل منطق و فلسفه) خطا کرده‌اند؛ ایشان -بر خلاف آن چه آنان گفته‌اند- ملاک در را این می‌داند که نخواهد یعنی حمل مجازی نباشد؛ به این معنا که هر محمولی که برای حملش هیچ واسطه‌ای نخواهد، یا تنها واسطه‌ی در ثبوت بخواهد است؛ به دیگر بیان، بنا بر نگاه تمام اقسامی که گفته شد از شماره‌ی ۱ تا ۹ همگی است. 🔵 نسبت بین و تباین است؛ این روشن است. 🔵 نسبت بین واسطه‌ی در و واسطه‌ی در به نسبت با یک محمول، تباین است. 🔵 نسبت بین واسطه‌ی در و واسطه‌ی در به نسبت با محمول‌های متعدّد، عموم و خصوص من وجه است؛ این هم‌ روشن است. 🔵 از براهین نگاه این است که اگر نگاه ایشان را نپذیریم مسائل فقهی را باید از علم فقه بیرون کشید، زیرا محمولات و احکامی که بر افعال مکلّفین عارض می‌شود قطعاً به واسطه‌ی مصالح و مفاسد واقعی است که این مصالح و مفاسد مُباین با افعال مکلّفان است. ✴️@fegh_osoul_rafiee
📔 ۲- قوله (کفایه/ج۱/ص۲۱): هو نفس موضوعات مسائله... .مرحوم این بخش از کلام را اعتراض بر سخن برخی عالمان منطقی می‌داند که معتقدند گاه با موضوعِ برخی مسائلِ علم مُغایرت دارد. ایشان دو وجه برای عدمِ مُغایرت بیان می‌کند: 🔵🔸️ ۱- وجه اول: بی‌شکّ محمولِ مساله‌ی علم باید موضوع باشد. حال، اگر موضوعِ مساله با موضوع وَحدانیِ علم مُغایرت داشته باشد و مصداق آن محسوب نشود بحث از آن موضوع و ثبوت یا عدم ثبوتِ آن محمول برای آن، بحث از موضوعِ علم محسوب نمی‌شود، و با تعریفِ خودِ آنان از مخالف می‌شود. 🔸️ یعنی آنان را "ما یُبحث فیه عن عوارضه الذاتیة" می‌دانند؛ حال باید از آنان پرسید: این چه موضوعی است که برخی مسائل آن علم، بحث از عوارضِ ذاتیِ آن موضوع محسوب نمی‌شود؟! در حالی که شما موضوع را این چنین تعریف می‌کنید. 🔵🔸️ ۲- وجه دوم: بی‌شکّ و هدف از هر علم و مسائل آن بیش از یک چیز نمی‌تواند باشد؛ یعنی همیشه وَحْدانی است (مانند استنباط برای اصول). 🔸️ و در این نکته فرقی نمی‌کند که وحدتِ علم و تمایز علوم را نیز به خاطرِ وحدتِ غرض بدانیم، یا آن را نتیجه‌ی وحدتِ موضوع بدانیم. ادامه دارد... ✴️@fegh_osoul_rafiee
📔 ۱١- قوله (کفایه/ج۱/ص۲٣): فإن البحث عن ثبوت الموضوع... . در (ج۱/ص۵٩) نکته‌ی دیگری را به کلامِ مرحوم افزوده و می‌نويسد: این که یک مساله‌ و گزاره‌ی علمیِ دارای موضوع و محمول از مسائلِ یک علم محسوب شود مناط و ملاکش این است که خودِ عنوانِ محمول -که در درونِ علم مورد بررسی قرار می‌گیرد- موضوعِ علم باشد، نه آن که ملازم با چیزی باشد که آن چیز -و نه خودِ آن محمول- موضوع محسوب شود؛ با ملازمه‌ی بین عناوین نمی‌توانیم مساله‌ای را در علمی داخل کنیم. 🔹️ بنا بر این، که موضوعِ را ادلّه‌ی اربعه (، ، و ) می‌داند نمی‌تواند مساله‌ی حجّیّتِ خبرِ واحد را یک مساله‌ی اصولی در نظر بگیرد، زیرا در نهایت مُلازِم با است و این ملازمه نمی‌تواند را به عنوان یک محمولِ اصولی برای -که ظاهراً بنا بر نگاه یکی از چهار موضوعِ است- قرار دهد‌. 🔸️ در این نکته‌ای که بیان کردیم فرقی بین و نیست؛ محمولِ مساله‌ خود باید _ذاتیِ موضوعِ علم باشد. ✴️@fegh_osoul_rafiee