محمد علی رفیعی | فقه و اصول و طلبگی
#الحلقة_الثانية
#قطع_طریقی
#قطع_موضوعی
#حجیت
#منجزیت
📚 به چند مطلب زیر دقت کنید:
💠 قطع یعنی انکشاف تام، یعنی کاشفیت و طریقیت؛ پس هر جا قطع باشد طریقیت و کاشفیت و واقع نمایی -که حقیقت و واقعیتِ قطع است- وجود دارد.
پس چنان که #قطع_طریقی کاشف و واقع نماست، #قطع_موضوعی نیز واقع نما و طریق و کاشف است.
💠 واقعیت و حقیقتی که قطع از او پرده بر می دارد و او را منکشف می کند، همان مقطوع است؛ یعنی هر قطعی کاشفیت تامه دارد نسبت به مقطوعش، و طریق تام به مقطوعش است.
💠 #قطع_طریقی به حکم و تکلیف، #منجزیت و #حجیت دارد، اما #قطع_موضوعی #منجزیت و #حجیت نداشته، بلکه مُحقِّق و تولیدکننده ی حکم شرعی است، نه منجِّز.
💠 #قطع_موضوعی مُحال است که کاشف از خودِ حکم شرعی باشد؛ یعنی مقطوع در #قطع_موضوعی همیشه و همیشه چیزی غیر از حکم شرعی ای است که آن #قطع_موضوعی موضوعِ آن است، زیرا اگر فرض کنیم مقطوع در قطع موضوعی خودِ حکم باشد دور لازم می آید. (مراجعه کنید به بحث اشتراک حکم بین عالم و جاهل در اصول الفقه مرحوم مظفر)
مثلاً قطع به حرمت خمر می تواند موضوع یک حکم شرعی دیگر مانند حرمت بیع قرار گیرد (مانند همان مثالی که شهید صدر پایان بحث قطع طریقی و موضوعی بیان کرد)، اما قطع به حرمتِ خمر محال است موضوعِ حرمت خمر باشد، زیرا دور لازم می آید.
💠 هر قطعی به خودی خود مطلقاً کاشف و واقع نماست و طریقیت تامه دارد، اما #منجزیت و #حجیت قطع تنها و تنها برای قطعی است که مقطوعش حکم و تکلیف باشد؛ زیرا #حجیت و #منجزیت یعنی تکلیف آوری و استحقاق عقوبت در فرض مخالفت، در حالی که اگر مقطوع، چیزی غیر از حکم باشد بسیار واضح است که وجوب امتثالِ مقطوع هیچ معنایی ندارد.
پس قطع به خمر بودن یک مایع، و یا قطع به این که در مقابلم دیوار است، و یا قطع به این که الان هوا روشن است و... هیچ منجزیت و حجیتی ندارد؛ یعنی تکلیف آور نیست.
💠 بنا بر این، اگر مثال پایانی مرحوم شهید صدر را دقت کنید، «قطع» در قطع به حرمت خمر نسبت به خودِ حرمتِ خمر، #قطع_طریقی است و منجزیت دارد و تکلیف آور است، زیرا مقطوعش حکم است، اما همان قطع نسبت به حرمت بیع، منجزیت و حجیت ندارد، و #قطع_موضوعی است.
@fegh_osoul_rafiee
#رسائل_شیخ_انصاری
#فوائد_الأصول
#محقق_میرزای_نائینی
✅ #محقق_میرزای_نائینی در #فوائد_الأصول (ج۴/ص۳۳۱) در بیان ادلّهی نظریهی خود در بحث #استصحاب -یعنی اعتبارِ #استصحاب در خصوصِ #شکّ_در_رافع- که همان نظریهی #شیخ_انصاری است، میفرماید:
🔷️🔸️ ١- دلیل اول: بناى عقلاء
🔸️ بنای عقلاء بر این است که در هنگام شکّ در استمرار حالت سابقه، به شکِّ خود اعتنا نکرده و بر اساس همان حالت سابق عمل میکنند؛ سیرهای که اگر عقلاء آن را کنار بگذارند نظم و نظامِ زندگیِشان فرو میریزد، چه آن که همهی ارتباطات، محاورات و گفتگوها، معاملهها و داد و ستدها در بازار، و دیگر شئونِ زندگیِ انسانها مبتنی بر عمل بر طبق حالت سابق و عدمِ اعتنای به شکّ است؛ این سیره اجمالاً جای هیچ شکّ و تردیدی ندارد.
🔹️ همچنین این سیره، یک امر فطری و ارتکازی است، و منشاش در میان عقلاء اطمینان یا امیدِ از بیننرفتنِ حالت سابق نیست.
🔸️ نکتهی دیگر آن که قدر متیقّن از این سیره #شکّ_در_رافع است، و جریانِ این سیره در #شکّ_در_مقتضی معلوم نیست، بلکه ظاهراً میتوان گفت بنای عملی عقلاء در #شکّ_در_مقتضی توقّف و فحص است.
🔶️🔹️ ایشان در ادامه در نسبت بین این سیره و آیات ناهیه از عمل به ظنّ -مانند آیهی "إنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئاً"- مینویسد: هیچ ردع و منعی از این سیرهی عقلائیه و عرفیه از جانبِ شارع وجود ندارد.
🔹️ حتی آیات ناهیه نیز نمیتواند به عنوان رادع و مانعِ اعتبارِ چنین سیرهای باشد، زیرا پیش از این توضیح دادیم که همهی مواردِ #سیرهی_عقلائیه تخصّصاً از بحث ظنّ خارج است، زیرا #علم_تعبّدی است.
📌 باید توجه داشت که #حجّیّت در امارات از نگاهِ اصولیِ #محقق_میرزای_نائینی یعنی #جعل_علمیّت و تتمیمِ کشفِ ناقصی که در اماراتِ ظنّآور وجود دارد؛ از این رو، ایشان اماراتِ ظنّآور را #علم_تعبّدی دانسته، و در نتیجه در این جا نیز مواردِ #سیره_عقلائیه را #علم_تعبّدی و البته از خارج از محدودهی اماراتِ ظنّآور میداند.
✴️@fegh_osoul_rafiee
۳-تدریسفشردهحلقتین-رفیعی-ازص۱۵تاص۲۲-۱۴۰۳۰۸۰۹.mp3
زمان:
حجم:
14.34M
🎙 #تدریس_فشرده_حلقَتَیْن
🔸️#الحلقة_الثالثة
🔹️#الحلقة_الثانية
#جلسه_سوم_حلقتین
#الحکم_الظاهري_و_الواقعي
#شبهة_التضاد
#شبهة_نقض_الغرض
📌 بيان اعتراضات نسبت به جعل #حکم_ظاهری و کیفیت آن
📌 تبیین نظریهی #محقق_میرزای_نائینی در مورد معنای #حجّیّت
✅ جلسه ٣
⏰ ۹ آذر ۱۴۰۳
✴️@fegh_osoul_rafiee
۴--تدریسفشردهحلقتین-رفیعی-ازص۲۲تاص۲۵-۱۴۰۳۰۹۳۰.mp3
زمان:
حجم:
16.17M
🎙 #تدریس_فشرده_حلقَتَیْن
🔸️#الحلقة_الثالثة
🔹️#الحلقة_الثانية
#جلسه_چهارم_حلقتین
🔴 بر محور کتاب #الحلقة_الثالثة
🔺️#شبهة_تنجّز_الواقع_المشكوك
🔺️#الأمارات_و_الأصول
📌 بيان اعتراضِ #شهید_صدر نسبت به جعلِ #حکم_ظاهری با توجه به قاعدهی #برائت_عقلی
📌 تبیین و توضیح کامل نظریهی #محقق_میرزای_نائینی و #شهید_صدر در مورد معنای #حجّیّت در #اماره و #اصل_عملی_تنزیلی و #اصل_عملی_غیرتنزیلی
✅ جلسه ۴
⏰ ۳۰ آذر ۱۴۰۳
✴️@fegh_osoul_rafiee
#کفایة_الأصول
#آخوند_خراسانى
#حاشیة_المشكيني
#میرزاابوالحسن_مشکینی
#المُقدَّمة
📔 ۱١- قوله (کفایه/ج۱/ص۲٣): فإن البحث عن ثبوت الموضوع... .
✅ #میرزاابوالحسن_مشکینی در #حاشية_المشكيني (ج۱/ص۵٩) نکتهی دیگری را به کلامِ مرحوم #آخوند_خراسانى افزوده و مینويسد: این که یک مساله و گزارهی علمیِ دارای موضوع و محمول از مسائلِ یک علم محسوب شود مناط و ملاکش این است که خودِ عنوانِ محمول -که در درونِ علم مورد بررسی قرار میگیرد- #عرض_ذاتیِ موضوعِ علم باشد، نه آن که ملازم با چیزی باشد که آن چیز -و نه خودِ آن محمول- #عرض_ذاتیِ موضوع محسوب شود؛ با ملازمهی بین عناوین نمیتوانیم مسالهای را در علمی داخل کنیم.
🔹️ بنا بر این، #شیخ_انصاری که موضوعِ #علم_اصول را ادلّهی اربعه (#کتاب، #سنت، #عقل و #اجماع) میداند نمیتواند مسالهی حجّیّتِ خبرِ واحد را یک مسالهی اصولی در نظر بگیرد، زیرا #حجّیّت در نهایت مُلازِم با #ثبوت است و این ملازمه نمیتواند #حجّیّت را به عنوان یک محمولِ اصولی برای #سنّت -که ظاهراً بنا بر نگاه #شیخ_انصاری یکی از چهار موضوعِ #علم_اصول است- قرار دهد.
🔸️ در این نکتهای که بیان کردیم فرقی بین #ثبوت_واقعی و #ثبوت_تعبّدی نیست؛ محمولِ مساله خود باید #عرض _ذاتیِ موضوعِ علم باشد.
✴️@fegh_osoul_rafiee
#رسائل_شیخ_انصاری
#فوائد_الأصول
#محقّق_میرزای_نائینی
#تعادل_و_تراجيح
#حجّیّت_ظهور
#عامّ
#خاصّ
✅ مرحوم #محقّق_میرزای_نائینی در #فوائد_الأصول (ج۴/ص۷۱۹) در تبیینِ فنّیِ نسبتِ #عامّ و #خاصّ میفرماید: اگر یک #عامّ و یک #خاصّ داشته باشیم خاصّ یکی از حالاتِ چهارگانهی زیر را دارد:
🔶️🔹️ ۱- خاصِّ قطعی سنداً و دلالتاً.
در این حالت، هیچ شکّی در #تخصیص نیست، و خاصّ وارد (#ورود) بر عامّ بوده و موضوعِ #حجّیّت_ظهور را در عامّ از بین میبَرَد.
🔹️ البته شاید بتوان مفادِ #خاصّ را به صورتِ #تخصّص -و نه #ورود- از ذیلِ #حجّیّت_ظهور خارج دانست؛ توضیحش این است که در #ورود -بنا بر تعریفِ خودِ ایشان- رفعِ موضوعِ دلیلِ مورود به واسطهی دلیلِ وارد، تعبّدی و شرعی است؛ یعنی این که رفع موضوعِ دلیلِ مورود به این خاطر است که شارع موضوعِ دلیلِ وارد را تعبّداً جعل کرده است، در حالی که در #تخصّص موضوعِ دو دلیل واقعاً و تکویناً با یکدیگر مُتبایناند و هیچ جعل و تعبّدی در کار نیست، مانند عالم و جاهل که نسبتشان تباین است.
🔸️ در این جا نیز #خاصّ تکویناً -و نه تعبّداً و شرعاً- با موضوعِ #حجّیّت_ظهور متباین است، و مفادِ خاصّ -به خاطرِ این که هم سنداً و هم دلالتاً قطعی و یقینی است- تکویناً از موضوعِ #حجّیّت_ظهور خارج است و ثبوتِ موضوعِ #حجّیّت در #خاصّ به خاطر قطعیبودنِ خاصّ است و ارتباطی با تعبّدِ شرعی ندارد، چه آن که #حجّیّت_قطع ذاتی است؛ از این رو، #محقّق_میرزای_نائینی احتمالِ #تخصّص را نیز مطرح میکند.
🔶️🔹️ ۲- خاصِّ ظنّی سنداً و دلالتاً.
🔶️🔹️ ۳- خاصِّ قطعی سنداً، و ظنّی دلالتاً.
🔶️🔹️ ۴- خاصِّ ظنّی سنداً، و قطعی دلالتاً.
ادامه دارد...
✴️@fegh_osoul_rafiee