eitaa logo
محمد علی رفیعی | فقه و اصول و طلبگی
355 دنبال‌کننده
691 عکس
107 ویدیو
168 فایل
این کانال به منظور ارائه‌ی مطالب مهمّ فقهی، اصولی و طلبگی، و بارگذاری صوت تدریس فقه و اصول است.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺️🔴 در نگاه اصولی (نوشته‌ی ششم) 🔴🔻 🔶️🔸️ ۵) : جایگاه شرعی در یکی دیگر از ویژگی‌های ماهُویِ ثبوت تعبّد شرعی در شکل‌گیری حکومتِ اصولی است؛ به عبارت دیگر، تفسیر، نظارت و شرحی که در قالبِ دلیلِ حاکم نسبت به دلیلِ محکوم رُخ می‌دهد کاملاً ماهیّتی دارد؛ یعنی کاملاً در فضای اعتبار و تشریع اتفاق می‌افتد. 🔶️ مرحوم در مواضع سه‌گانه‌ در کتاب که را توضیح دادند -و ما در نوشته‌ی اول نقل کردیم- به صراحت این ویژگی را بیان نکردند، اما از توضیحات ایشان قابل برداشت است. 🔸️ ایشان در خاتمه‌ی (ج۳/ص۳۱۴) می‌فرماید: "معنی الحكومة... أن يَحكم الشارعُ في ضمن دليلٍ بوجوب رفع اليد... أو بوجوب العمل في موردٍ... "؛ اين که حکومت را بنا بر حکم شارع دانسته‌اند مُشعِر به همین ویژگی است. 🔸️ همچنین در (ج۴/ص۱۳) می‌فرماید: "ضابط الحكومة: أن يكون أحد الدليلين بمدلوله اللفظي... رافعاً للحكم الثابت بالدليل الآخر عن بعض أفراد موضوعه"؛ رفع حکم، نشان مى‌دهد حاکم به عنوان یک مُفسِّر و شارحِ شرعی از جانب شارع می‌آید و حکم را از برخی افراد بر می‌دارد؛ این حکم شرعی، همان ماهیّتِ حکومت است. 🔷️ نکته‌ی بسیار مهمّ این است که این ویژگی از ویژگی‌های اساسی‌ای است که را از و جدا می‌کند، زیرا رفع تعارض بَدوی در و در قالب فضای واقعی و حقیقی رُخ می‌دهد. ادامه دارد... ✴️@fegh_osoul_rafiee
🔺️🔴 در نگاه اصولی (نوشته‌ی هفتم) 🔴🔻 🔶️🔸️ ۶) : جایگاه شرعی در 🔸️ از ویژگی‌های دیگرِ که به خودیِ خود از فوارق بین آن و و و نیز برشمرده می‌شود ویژگی در است. 🔸️ اگر چه به تعبّد شرعی و بر اساس حکم شارع است، اما در تنزیلی وجود ندارد، بلکه شارع تنها حکم را از برخی افرادِ موضوع بر می‌دارد، بدون آن که چیزی را به منزله‌ی چیز دیگری قرار داده و تنزیل کند؛ اما شارع در به واسطه‌ی دلیل حاکم در یکی از ارکان و جوانبِ دلیلِ محکوم (متعلَّق یا موضوع یا خودِ حکم) تصرّف کرده و همان طور که توضیح داده خواهد شد مثلاً دایره‌ی حکم خود را توسیع می‌دهد و "طواف" را نیز به منزله‌ی "صلات" قرار می‌دهد، و یا "ربای بین والد و ولد" را به منزله‌ی "عدم ربا" در نظر می‌گیرد؛ این یعنی . 🔸️مرحوم در آن مواضع سه‌گانه‌ی کتاب که در نوشته‌ی اول نقل شد هیچ اشاره‌ای به این ویژگی نکرده است، اگر چه در لا به لای برخی از تطبیقات خودِ ایشان در برخی مواضع کتاب این ویژگی به صراحت در کلام ایشان ذکر شده است. 🔹️ ایشان در ابتدای مباحث شکّ (ج۲/ص۱۳) در توجیه تقدیم دلیلِ اماره بر اصول عملیه‌ی شرعیه می‌فرماید: "التحقیق: أن دليل تلك الأمارة و إن لم يكُن -كالدليل العلمي- رافعاً لموضوع الأصل، إلا أنه نُزِّل شرعاً منزلةَ الرافع، فهو حاكمٌ على الأصل... "؛ . 🔹️ همچنین در تنبیه چهارم بحث شبهه‌ی محصوره (ج۲/ص۲۴۲) تصریح به می‌کند: "الأصل في الشكّ السببي حاكمٌ على الأصل في الشكّ المُسبَّبي... فما دام الأصل الحاكم -الموافق أو المخالف- يكون جارياً لم يَجْر المحكوم، لأن الأوّل رافعٌ شرعيٌّ للشك المُسبَّب بمنزلة الدليل بالنسبة إليه"؛ اگر چه در بحث تقدّم اصل سببی بر اصل مُسبَّبی (ج۳/ص۳۹۴) سخنی از و به میان نمی‌آورد، اما نظر ایشان روشن است. 🔹️ و همو در بحث (ج۳/ص۳۸۹) در تقریر حکومتِ استصحاب بر "کلُّ شَیء مُطْلَق حتّى يردَ فِيه نهْيٌ" نیز سخن از به میان آورده و در پایان سخن خود می‌نویسد: "... و هذا معنی الحکومة". 🔹️ و نیز در بحث (ج۴/ص۱۶) در حکومتِ مُخصِّصِ ظنّی بر عامّ می‌فرماید: "و إن كان المخصِّص ظنّياً معتبراً كان حاكماً على الأصل؛ لأن معنى حجّيّة الظّنّ جعلُ احتمال مخالفة مؤدّاه للواقع بمنزلة العدم في عدم ترتّب ما كان يترتّب عليه من الأثر لو لا حجّيّة هذه الأمارة". ⚠️ در نوشته‌های بعدی بعد از پایان بحث از ویژگی‌های به برخی از تطبیقاتِ در کتاب و به تفصیل خواهیم پرداخت. ادامه دارد... ✴️@fegh_osoul_rafiee
🔺️🔴 در نگاه اصولی (نوشته‌ی هشتم) 🔴🔻 بعد از بررسی ویژگی‌های در نگاه مرحوم بیان چند نکته سزاوار است: 🔷️🔹️ ۱) : تاریخچه‌ی 🔹️ چنانچه مرحوم مظفّر در أصول الفقه (ج۲/ص۱۷۶) بیان می‌کند ظاهراً به این توضیح و ویژگی‌ها از ابتکارات مرحوم است؛ ایشان داستانی را نیز از نحوه‌ی آشنایی مرحوم میرزا حبیب الله رشتی با مرحوم نیز نقل می‌کند که بر مبنای همین نکته است؛ جالب آن است که دیگر اصولیان در کتبشان -تا آن جا که حقیر جستجو کردم- سخنی از تاریخچه‌ و ابتکار مرحوم به میان نیاورده‌اند. 🔹️ آن چه روشن است این نکته است که ابتکار مرحوم در این بوده است که به وجوه گوناگون ادلّه نگاه کرده است و نسبت‌های ادلّه با یکدیگر را به خوبی و دقّت سنجیده و اصطلاح را با این ویژگی‌ها ابداع کرده است، اگر چه این وجهِ تقدیم -کم و بیش، اما بدون جمع‌بندی ویژگی‌های مذکور- در میان فقیهان متداول بوده است؛ آنان نیز لا_حرج و لا_ضرر را بر ادله‌ی اولیه، و امارات را بر اصول عملیه‌ی شرعیه مقدّم می‌داشتند، اما در تقدیم همه‌ی این موارد نخ تسبیح را نیافته بودند و آن را به شکل یک مصطلحِ چارچوب‌دار تنقیح نکرده بودند. 🔹️ به دیگر بیان، اصطلاح با معنایی که مرحوم ارائه کرده است در میان فقیهان و اصولیان نبوده است، همان طور که شاگرد بزرگ ایشان مرحوم آشتیانی نیز در (تعادل و تراجیح/ص۶/مخطوط) -بعد از توضیح مراد و مقصود مرحوم از - می‌نویسد: "... و هذا هو المراد من في كلام شيخنا الأستاذ العلامة دام ظلّه العالي، و إن أطلِق عليه الحكومة في لسان غير واحد من المتأخرين من جهة عدم الفرق عندهم بينهما، و لا مُشاحّة، و يُطلَق عليه التخصّص في لسان شيخنا أيضاً... إلا أنه لا مُشاحّة"؛ مراد ایشان از این که خود مرحوم نیز در جایی لفظ "تخصّص" را در معنای به کار برده است ظاهراً در بحث است آن جا که ایشان از حکومتِ دلیلِ اجتهادی بر دلیلِ استصحاب بحث می‌کند. (رسائل/ج۳/ص۳۱۴) 🔶️ البته در پایان باید اعتراف کرد که بعد از مرحوم نیز در اندیشه‌ی بزرگانی چون مرحوم و مرحوم تغییر و تحوّل ماهوی پیدا کرد تا آن جا که نظریه‌ی تفسیر در در میان آنان از بین رفت. ادامه دارد... ✴️@fegh_osoul_rafiee
حضرت استاد بزرگوار و محقِّق، آیت الله شیخ جواد مروی (دام ظلّه) در درس خارج اصول می‌فرمودند: "یک وقتی در دیدار با [یوسف] قرضاوی که کتاب الاجتهاد و التجدید [را در علم اصول] نوشته بود، آن [کتاب] را نقد کردم؛ در جلسه‌ی دوم [بنده را] برای افطار دعوت کرد [به] منزلش؛ آنجا برخی ابداعاتِ مانند و را مطرح کردم؛ دو دلیل مطرح کردم گفتم: رابطه‌‌ی بین این دو چیست؟ گفت: است. گفتم: نه. گفت: است؟! گفتم: نخیر. بسیار تعجّب کرد. در سفرهای بعدی برخی کتب اصولی و برخی کتب را برایش بردم." ✴️@fegh_osoul_rafiee
4-رسائل-تعادل‌تراجیح-ج۳،ص۴۲۱-۱۴۰۳۱۱۳۰.mp3
زمان: حجم: 9.61M
🎙 تدریسِ 📖 📌تبیین فرق بین و عملی و نسبتشان با . 📌 تبیین کوتاه و خلاصه‌ی و و و . ✅ جلسه ۴ 📆 ۳۰ بهمن ۱۴۰۳ 🕌 دانشگاه علوم اسلامی رضوی ✴️@fegh_osoul_rafiee
✅ تعریف این چهار اصطلاح در کلام در (ج۴/ص٧١۴): ⬅️ : خروج الشيء عن موضوع الدليل بذاته تكويناً. ⬅️ : خروج الشيء عن موضوع أحد الدليلين حقيقة بعناية التعبّد بالآخر. ⬅️ : تصرّف أحد الدليلين في موضوع الآخر رفعاً أو وضعاً، ولكن لا حقيقة، بل حكماً. ⬅️ : سلب الحكم عن بعض أفراد موضوع العامّ بلا تصرّف في الموضوع. ✴️@fegh_osoul_rafiee
در (ج۴/ص٧١۴) این چهار اصطلاحِ مهمّ اصولی را این گونه بیان می‌فرماید: ⬅️ : خروجُ الشيء عن موضوع الدليل بذاته تكويناً. ⬅️ : خروجُ الشيء عن موضوع أحد الدليلين حقيقةً بعناية التعبّد بالآخر. ⬅️ : تصرّفُ أحد الدليلين في موضوع الآخر رفعاً أو وضعاً، ولكن لا حقيقةً، بل حكماً. ⬅️ : سلبُ الحكم عن بعض أفراد موضوع العامّ بلا تصرّفٍ في الموضوع. ✴️@fegh_osoul_rafiee
✅ مرحوم در (ج۴/ص۷۱۹) در تبیینِ فنّیِ نسبتِ و می‌فرماید: اگر یک و یک داشته باشیم خاصّ یکی از حالاتِ چهارگانه‌ی زیر را دارد: 🔶️🔹️ ۱- خاصِّ قطعی سنداً و دلالتاً. در این حالت، هیچ شکّی در نیست، و خاصّ وارد () بر عامّ بوده و موضوعِ را در عامّ از بین می‌بَرَد. 🔹️ البته شاید بتوان مفادِ را به صورتِ -و نه - از ذیلِ خارج دانست؛ توضیحش این است که در -بنا بر تعریفِ خودِ ایشان- رفعِ موضوعِ دلیلِ مورود به واسطه‌ی دلیلِ وارد، تعبّدی و شرعی است؛ یعنی این که رفع موضوعِ دلیلِ مورود به این خاطر است که شارع موضوعِ دلیلِ وارد را تعبّداً جعل کرده است، در حالی که در موضوعِ دو دلیل واقعاً و تکویناً با یکدیگر مُتباین‌اند و هیچ جعل و تعبّدی در کار نیست، مانند عالم و جاهل که نسبتشان تباین است. 🔸️ در این جا نیز تکویناً -و نه تعبّداً و شرعاً- با موضوعِ متباین است، و مفادِ خاصّ -به خاطرِ این که هم سنداً و هم دلالتاً قطعی و یقینی است- تکویناً از موضوعِ خارج است و ثبوتِ موضوعِ در به خاطر قطعی‌بودنِ خاصّ است و ارتباطی با تعبّدِ شرعی ندارد، چه آن که ذاتی است؛ از این رو، احتمالِ را نیز مطرح می‌کند. 🔶️🔹️ ۲- خاصِّ ظنّی سنداً و دلالتاً. 🔶️🔹️ ۳- خاصِّ قطعی سنداً، و ظنّی دلالتاً. 🔶️🔹️ ۴- خاصِّ ظنّی سنداً، و قطعی دلالتاً. ادامه دارد... ✴️@fegh_osoul_rafiee