eitaa logo
محمد علی رفیعی | فقه و اصول و طلبگی
357 دنبال‌کننده
695 عکس
107 ویدیو
168 فایل
این کانال به منظور ارائه‌ی مطالب مهمّ فقهی، اصولی و طلبگی، و بارگذاری صوت تدریس فقه و اصول است.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺️🔴 در نگاه اصولی (نوشته‌ی چهارم) 🔴🔻 🔶️🔸️ ۳) : تقدّم محکوم و تأخّر حاكم (تقدّم زمانى محكوم بر حاكم) از دیگر ویژگی‌های در نگاه مرحوم که اگر چه به صراحت در کلام ایشان -آن گونه که ما در این جا ذکر کردیم- ذکر نشده است، اما آن نیز از یعنی مُفسِّر و شارح‌ و مُتعرِّض و مُبیِّن و مُتفرِّع‌بودنِ حاکم، و همچنین از عبارات گوناگون ایشان استفاده می‌شود این است که محکوم همیشه باید مقدّم بر حاکم باشد. 🔶️ ایشان در بیان خود در ابتدای (ج۴/ص۱۳) به صراحت می‌آورد: "و میزان ذلک (أي: ضابط الحكومة): أن يكون بحيث لو فُرِض عدمُ ورود ذلك الدليل (أي: المحكوم) لكان هذا الدليل (أي: الحاكم) لغواً خالياً عن المورد"؛ این عبارت اگر چه -همان‌طور که در پاورقی چاپ مجمع الفکر ذکر شده است- در برخی نُسَخ رسائل وجود ندارد، اما کاملاً منطبق بر ادامه‌ی کلام ایشان است. ایشان در ادامه به عنوان مثال می‌نویسد: "نظیر الدلیل الدالّ علی أنه لا حكم للشكّ في النافلة، أو مع كثرة الشكّ، أو مع حفظ الإمام أو المأموم، أو بعد الفراغ من العمل، فإنه حاكمٌ على الأدلّة المتكفّلة لأحكام الشكوك، فلو فُرِض أنه لم يرد من الشارع حكم الشكوك -لا عموماً و لا خصوصاً- لم يكن موردٌ للأدلّة النافية لحكم الشكّ في هذه الصور". همان طوری که از ظاهر این عبارات بر می‌آید این دو عبارت به روشنی دلالت بر همین ویژگی دارد. 🔷️ البته شاگرد بزرگ ایشان مرحوم آشتیانی در (تعادل و تراجیح/ص۶/مخطوط) بعد از توضیح معنای می‌نویسد: "و لا يُعتبر فيها تأخّر الحاكم عن المحكوم، كما ربما يُتوهَّم من بيان شيخنا في الكتاب". 🔷️ و مرحوم نیز در حاشیه‌ی خود بر کتاب (ص۴۲۸) نیز به صراحت می‌آورد: "لا يخفى أنه لا يعتبر في الحكومة إلا سوق الدليل... من دون اعتبار أن يكون المحكوم قبله أو معه". 🔷️ مرحوم نیز در (ج۴/ص۷۱۳) به صراحت می‌آورد: "... و لا یُعتبر أيضاً تقدّم تشريع مفاد المحكوم على مفاد الحاكم". 🔷️ همچنین مرحوم تبريزى در حاشيه‌ی گرانسنگ (ج۶/ص۲۱۳) نیز تقدّم محکوم و تأخّر حاكم را ناصواب شمرده، می‌فرماید: "و بقي هنا شيء يتعلّق بعبارة المصنّف و هو أن ما ذكره في ضابط الحكومة بعد قوله: 'و متفرِّعاً عليه' بقوله: 'و ميزان ذلك أن يكون... لغواً خالياً عن المورد' بظاهره ظاهر الفساد، لمنع الملازمة في كثير من موارد الحكومة. ..."؛ و سپس لغوبودن دلیل حاکم در چند مثال فقهی‌ای که مرحوم آورده است را مورد نقد قرار می‌دهد. ادامه دارد... ✴️@fegh_osoul_rafiee
🔺️🔴 در نگاه اصولی (نوشته‌ی هشتم) 🔴🔻 بعد از بررسی ویژگی‌های در نگاه مرحوم بیان چند نکته سزاوار است: 🔷️🔹️ ۱) : تاریخچه‌ی 🔹️ چنانچه مرحوم مظفّر در أصول الفقه (ج۲/ص۱۷۶) بیان می‌کند ظاهراً به این توضیح و ویژگی‌ها از ابتکارات مرحوم است؛ ایشان داستانی را نیز از نحوه‌ی آشنایی مرحوم میرزا حبیب الله رشتی با مرحوم نیز نقل می‌کند که بر مبنای همین نکته است؛ جالب آن است که دیگر اصولیان در کتبشان -تا آن جا که حقیر جستجو کردم- سخنی از تاریخچه‌ و ابتکار مرحوم به میان نیاورده‌اند. 🔹️ آن چه روشن است این نکته است که ابتکار مرحوم در این بوده است که به وجوه گوناگون ادلّه نگاه کرده است و نسبت‌های ادلّه با یکدیگر را به خوبی و دقّت سنجیده و اصطلاح را با این ویژگی‌ها ابداع کرده است، اگر چه این وجهِ تقدیم -کم و بیش، اما بدون جمع‌بندی ویژگی‌های مذکور- در میان فقیهان متداول بوده است؛ آنان نیز لا_حرج و لا_ضرر را بر ادله‌ی اولیه، و امارات را بر اصول عملیه‌ی شرعیه مقدّم می‌داشتند، اما در تقدیم همه‌ی این موارد نخ تسبیح را نیافته بودند و آن را به شکل یک مصطلحِ چارچوب‌دار تنقیح نکرده بودند. 🔹️ به دیگر بیان، اصطلاح با معنایی که مرحوم ارائه کرده است در میان فقیهان و اصولیان نبوده است، همان طور که شاگرد بزرگ ایشان مرحوم آشتیانی نیز در (تعادل و تراجیح/ص۶/مخطوط) -بعد از توضیح مراد و مقصود مرحوم از - می‌نویسد: "... و هذا هو المراد من في كلام شيخنا الأستاذ العلامة دام ظلّه العالي، و إن أطلِق عليه الحكومة في لسان غير واحد من المتأخرين من جهة عدم الفرق عندهم بينهما، و لا مُشاحّة، و يُطلَق عليه التخصّص في لسان شيخنا أيضاً... إلا أنه لا مُشاحّة"؛ مراد ایشان از این که خود مرحوم نیز در جایی لفظ "تخصّص" را در معنای به کار برده است ظاهراً در بحث است آن جا که ایشان از حکومتِ دلیلِ اجتهادی بر دلیلِ استصحاب بحث می‌کند. (رسائل/ج۳/ص۳۱۴) 🔶️ البته در پایان باید اعتراف کرد که بعد از مرحوم نیز در اندیشه‌ی بزرگانی چون مرحوم و مرحوم تغییر و تحوّل ماهوی پیدا کرد تا آن جا که نظریه‌ی تفسیر در در میان آنان از بین رفت. ادامه دارد... ✴️@fegh_osoul_rafiee
🔺️🔴 در نگاه اصولی (نوشته‌ی نهم) 🔴🔻 بعد از بررسی ویژگی‌های در نگاه مرحوم بیان چند نکته سزاوار است: 🔷️🔹️ ۲) : و ، یک روح و دو گونه‌ی بیانی. 🔶️ مرحوم در بحث (ج۴/ص۱۴) به این نکته تصریح کرده می‌فرماید: "فهو (أي: الحكومة) تخصیصٌ فی المعنی". و پیش از آن نیز می‌نویسد: "... رافعاً للحكم الثابت بالدليل الآخر عن بعض أفراد موضوعه"، که این رفعِ حکم از برخی افرادِ موضوعِ دلیلِ محکوم، همان معنای است. 🔸️ این یعنی متکلم -بعد از بیان عامّ- می‌تواند مراد و مقصود خود را با دو گونه و اسلوبِ بیانی و کلامی تتمیم کرده، به آخر برساند؛ یا . 🔹️ مرحوم آشتیانی در (تعادل و تراجیح/ص۶/مخطوط) نیز -مانند همین نکته‌ای که ما از این دو عبارت برداشت کردیم- برداشت کرده و می‌آورد: "فهو فی المعنی و رافعٌ لحکم الموضوع واقعاً، و من هنا ذكر شيخنا الأستاذ العلّامة في الكتاب: أنها في المعنى". 🔹️ همچنین مرحوم در (ج۴/ص۷۱۴) می‌آورد: "کانت نتیجة الحكومة هي التخصيص". 🔹️ و مرحوم نیز در کلمات خود (بحوث/ج۴/ص۷۴) این گونه تعبیر کرده است که: " ليست في رُوحها إلا ". ⚠️ اگر چه ، گاه است و روشن است که نتیجه‌ی چنین حکومتی که دایره‌ی متعلَّق یا موضوعِ حکم را توسیع می‌کند ارتباطی با ندارد، اما چون اکثر موارد ، است، در توضیح خود روح و نتیجه‌ی و را -بدون اشاره به - یکی دانسته‌اند. ادامه دارد... ✴️@fegh_osoul_rafiee
🔺️🔴 در نگاه اصولی (نوشته‌ی سیزدهم) 🔴🔻 🔵🔹️ ۲) : بر (قسمت اول) 💢 مرحوم در بحث (ج۳/ص۳۹۴) می‌فرماید: "ما إذا كان الشكّ في أحدهما مُسبَّباً عن الشكّ في الآخر، و اللّازم تقديمُ الشكّ السَبَبي و إجراء الاستصحاب فيه، و رفْع اليد عن الحالة السابقة للمُستصحَب الآخر"؛ خود ایشان -اگر چه در این جا نامی از نمی‌آورد- اما در تنبيه چهارم (ج۲/ص) می‌فرماید: "الأصل في الشكّ السَبَبي حاكمٌ على الأصل في الشكّ المُسبَّبي". همچنین مرحوم آشتیانی نیز در (استصحاب/ص۲۲۴/مخطوط) می‌نویسد: "إن ما أفاده في حكم هذا القسم من لزوم العمل بالاستصحاب في الشكّ السَبَبي و عدم الاعتناء بالاستصحاب في الشكّ المُسبَّبي لا لمكان الترجيح، بل لتقدّمه عليه ذاتاً من جهة حكومته عليه". 🔹️ یکی از مباحث بسیار مهمّ ، مساله‌ی است؛ اين مساله چند صورت دارد که یکی از صُوَر آن جایی است که یکی از دو شکّ، مُسبَّب و نشات‌گرفته از دیگری است. یا به بیان دیگر، یکی از دو مُستصحَبی که با هم متعارض‌اند، موضوع و موردِ استصحابِ دیگر است. مثال معروف آن نیز تعارض استصحابِ نجاستِ پیراهنِ نجس و استصحابِ طهارتِ آبی که پیراهنِ نجس با آن شسته می‌شود است. 🔹️ و در این جا نیز از این روست که هر استصحابی نیاز به اِحراز و تواجُدِ موضوع و موردش دارد. حال، اگر یکی از دو استصحاب -با دست و - موضوع و مورد دیگری را از بین ببرد روشن است که همو مُقدَّم خواهد شد و دیگر موردی برای جریانِ دیگری باقی نخواهد گذارد. به دیگر بیان، بنا بر حجّیّتِ استصحاب نمی‌توان جلوی استصحابِ سبب را گرفت و در این صورت مَجالی برای استصحابِ مُسبَّب باقی نمی‌ماند، زیرا مقتضای حجّیّتِ استصحاب همین است. 🔶️🔸️ و اما... 🔸️ در این استصحاب، وام‌دار شرعی‌بودنِ استصحاب است؛ این، روشن است. 🔸️ و در این جا نیز نشات‌گرفته از این است که موضوعِ استصحابِ مُسبَّب (محکوم) در این جا اگر چه واقعاً و تکویناً وجود دارد، اما با جریان استصحابِ حاکم به منزله‌ی امرِ از‌بین‌رفته محسوب می‌شود. ادامه دارد... ✴️@fegh_osoul_rafiee
🔺️🔴 در نگاه اصولی (نوشته‌ی چهاردهم) 🔴🔻 🔵🔹️ ۲) : بر (قسمت دوم) 💢 مرحوم در بحث (ج۳/ص۳۹۴) می‌فرماید: "ما إذا كان الشكّ في أحدهما مُسبَّباً عن الشكّ في الآخر، و اللّازم تقديمُ الشكّ السَبَبي و إجراء الاستصحاب فيه، و رفْع اليد عن الحالة السابقة للمُستصحَب الآخر"؛ خود ایشان -اگر چه در این جا نامی از نمی‌آورد- اما در تنبيه چهارم (ج۲/ص) می‌فرماید: "الأصل في الشكّ السَبَبي حاكمٌ على الأصل في الشكّ المُسبَّبي". 🔸️ ابتدا باید گفت بین دو استصحاب نیز قابل جریان است، همان طور که مرحوم آشتیانی در (تعادل و تراجیح/ص۶/مخطوط) نیز می‌فرماید: "فالحکومة قد توجد بين فردين من جنس واحد كالاستصحابين في الشكّ السببي و المسببي فلا يكون هناك دليلان يكشف أحدهما عن الآخر، كما هو ظاهر". 🔸️ و اما تفسیر و شرح و تعرّضِ استصحابِ حاکم نسبت به استصحابِ محکوم به روشنی قابل تطبیق نیست، زیرا این که حجّیّت و جریانِ استصحابِ حاکم به خاطر تفسیر و شرحِ عدم جریان استصحاب محکوم باشد قابل فهم نیست. 🔸️ و همچنین تفرّعِ حاکم بر محکوم، و لغو و بی‌فایده‌بودنِ استصحابِ حاکم در صورت عدم جریان و عدم حجّیّتِ استصحابِ محکوم نیز -که از ویژگی‌های از نگاه مرحوم است- در این جا قابل پذیرش نیست. ادامه دارد... ✴️@fegh_osoul_rafiee
🔵🔸️🔵 در نگاه‌ِ اصولیِ مرحوم (نوشته‌ی دوم) 🔵🔸️🔵 🔶️🔸️ ۲- معنای و و در نگاهِ مرحوم 🔸️🔶️ مرحوم این سه واژه و مصطلح را در کنار و قسیم یکدیگر قرار داده است و این یعنی معنایی که ایشان از این سه اراده کرده است همان معنای منطقیِ این سه واژه است. 🔸️ از این رو، مرحوم آشتیانی در (ص٢/مخطوط) در معنای این سه می‌نویسد: "أن المراد من و في المقام فإن المراد من الأول هو الاعتقاد الراجح الغير المانع من النقيض و إن أطلِق على غيره أيضاً، و من الثاني تسوية الاحتمالين و إن أطلق على غيره أيضاً، و أما القطع فالمراد منه هو مطلق الاعتقاد الجازم الأعمّ من المطابق للواقع و المخالف له فيشمل الجهل المركب أيضاً و إن كان داخلاً في الغافل و غير الملتفت من جهة". 🔸️ و همچنین مرحوم تبریزی در (ج١/ص١١) نيز آورده است: "المراد بالشكّ هو بمعنى تساوى الطرفين". 🔹️ این سه واژه مخصوصاً اصطلاح در کلام‌ عالمان منطقی نیز به همین شرح است؛ مرحوم علامه‌ی حلّی نیز (ص۱۶۷) می‌فرماید: "المظنونات فهي قضايا يحكم بها العقا حكماً غير جازم، بل مع تجويز المخالف". 🔹️ مرحوم حاجی سبزواری در (ج١/ص۱۲۹) در توضیح ظنّیّات نیز می‌آورد: "الظّنّیات قد تُطلق و يراد بها المعنى الأعمّ فيشمل المقبولات و كثيرا من المشهورات، و قد تُطلق و يراد بها المعنى الأخصّ أي ما عدا المقبولات و كثير من المشهورات، كراجِحٍ لا جَزمَ به". 🔶️🔸️ بنا بر این، معنایی که مرحوم از این سه اصطلاح اراده کرده است به شرح ذیل است: 🔴 به معنای مطلقِ اعتقادِ جازم (حالت روانی ۱۰۰ درصد). 🔴 به معنای اعتقاد راجح (حالت روانی بین ۵۰ تا ۱۰۰ درصد). 🔴 به معنای تساوی دو احتمال (حالت روانی ۵۰ ۵۰). 🔸️ این، ظاهرِ مرحوم در است؛ این حاصلِ قسیم‌قراردادنِ و و ، و تصویر مقاصد ثلاثه برای مباحث حجج و امارات است. ادامه دارد... ✴️@fegh_osoul_rafiee
از بالاترین و مهم‌ترین مهارت‌هایی که در (بعد از شرح لمعه) از سویی طلبه باید به دنبالِ کسبِ حدّاکثریِ آن، و مُدرِّس باید به دنبال آموزش و یاددهیِ حدّاکثریِ آن باشد مهارت و است؛ ❌❌ بی‌شکّ طلبه بدون این دو مهارتِ بسیار ضروری تلقِّی می‌شود که هست. 🔶️🔹️ طلبه در انتهای باید بتواند خودْ قفلِ متونِ عربیِ کُهَن و جدید را بگشاید، و بر دریافت و فهمِ دانش‌های مختلف اسلامی از لابه‌لای عباراتِ کتاب‌های منبع و ماخذ توانا باشد. 🔴🔴 برای کسب چنین مهارتی چند کار باید تبدیل به سیره‌ی علمی ما شود: 🔺️ دست از ❌شرح‌های فارسی بردارید و آن‌ها را سه‌طلاقه کنید. 🔺️ بر فهمِ متن مکاسب یا رسائل یا کفایه‌‌ای که می‌خوانید متمرکز و ممحَّض شوید، و تمام‌همّت خود را مصروف این کنید که قفل متن را خودْ با فکرِ خود باز کنید؛ اتّکای بیش از اندازه به مُدرِّسِ درس جز کسالت و تنبلی در فهم چیزی ندارد. 🔺️ در طول دوران سطح یکی از حواشیِ قویم و مهمّ مانند مرحوم آشتیانی برای رسائل یا مرحوم سیّد یزدی برای مکاسب را برای مطالعه‌ی آزاد و مستقلِّ خود برگزینید و مُمحَّض در مطالعه و فهم آن باشید‌. ✴️@fegh_osoul_rafiee