eitaa logo
محمد علی رفیعی | فقه و اصول
326 دنبال‌کننده
332 عکس
76 ویدیو
218 فایل
این کانال به منظور بارگذاری صوت تدریس، و مطالب مهم علم "فقه" و "اصول" است.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔵🔸️🔵 در نگاه‌ِ اصولیِ مرحوم (نوشته‌ی اول) 🔵🔸️🔵 🔶️🔸️ ١- جایگاهِ حالاتِ نفسانیِ مکلّف در نگاهِ کلانِ مرحوم 🔸️🔶️ 🔸️ یکی از اساسی‌ترین و زیربنایی‌ترین مبانیِ فکریِ اصولیان -مخصوصاً اصولیانِ بعد از مرحوم - تقسیم‌بندیِ ثُلاثیِ مباحثِ "حجج و امارات" بر طبق حالات روانی و نفسانیِ مکلّف است که خود ایشان از آن تعبیر به "مقاصد ثلاثه" می‌کند؛ و و . همان طور که ایشان در دیباجه‌ی کتاب (ج۱/ص۲۵) می‌فرماید: "اعلم أن المكلَّف إذا التفَتَ إلى حكم شرعي فإما أن يحصل له فيه، أو ، أو ". و همچنین در ابتدای بحث (ج۲/ص۹) می‌فرماید: "قد قسَّمْنا في صدر هذا الكتاب المكلّفَ المُلتفِتَ إلى الحكم الشرعي العملي على ثلاثة أقسام... . و قد عرفتَ أن حجّة في نفسه لا بجعل جاعل، و أن يمكن أن يُعتبر في متعلّقه... و أما فلما لم يكن فيه كشفٌ أصلاً لم يُعقل أن يُعتبر فلو ورد في مورده حكمٌ شرعيٌ... كان حكماً ظاهرياً". 🔸️ این تقسیم‌بندی نه تنها یک فنّ و شکل ظاهری و روبنایی برای دسته‌بندی مباحث در ساحت تالیف و تصنیف، بلکه به مثابه‌ی یک زیربنای اساسی برای و همه‌ی حجّت‌ها و لاحجّت‌ها در نگاه اصولیِ مرحوم است؛ زیربنایی که تبدیل به روح و جسمِ علم شده است، تا آن جا که مرحوم و همه‌ی اصولیان، اول و آخر و ظاهر و باطنِ حجّت‌ها و حجّیّت‌ها را بر دوش همین سه حالت گذاشته‌اند. 🔸️ شاگرد بزرگ ایشان، مرحوم اگر چه در و سعى کرده است که روبنای تقسیمِ ثُلاثیِ ایشان را بر هم بزند، اما بدون شکّ و شبهه راهی که در محتوای مباحثش در هر دو کتاب مذکور پیموده است همان راهِ مرحوم است و هیچ‌گاه از این چارچوبِ فکریِ زیربناییِ ایشان پا را فراتر نگذاشته است. 🔸️ مرحوم نیز در (ج۳/ص۴) -بعد از پاسخ به انتقادات مرحوم - خود را کاملاً پیروِ مرحوم نشان داده می‌فرماید: "لا وجه للإشكال على تثليث الأقسام...". ادامه دارد... ✴️@fegh_osoul_rafiee
🔵🔸️🔵 در نگاه‌ِ اصولیِ مرحوم (نوشته‌ی دوم) 🔵🔸️🔵 🔶️🔸️ ۲- معنای و و در نگاهِ مرحوم 🔸️🔶️ مرحوم این سه واژه و مصطلح را در کنار و قسیم یکدیگر قرار داده است و این یعنی معنایی که ایشان از این سه اراده کرده است همان معنای منطقیِ این سه واژه است. 🔸️ از این رو، مرحوم آشتیانی در (ص٢/مخطوط) در معنای این سه می‌نویسد: "أن المراد من و في المقام فإن المراد من الأول هو الاعتقاد الراجح الغير المانع من النقيض و إن أطلِق على غيره أيضاً، و من الثاني تسوية الاحتمالين و إن أطلق على غيره أيضاً، و أما القطع فالمراد منه هو مطلق الاعتقاد الجازم الأعمّ من المطابق للواقع و المخالف له فيشمل الجهل المركب أيضاً و إن كان داخلاً في الغافل و غير الملتفت من جهة". 🔸️ و همچنین مرحوم تبریزی در (ج١/ص١١) نيز آورده است: "المراد بالشكّ هو بمعنى تساوى الطرفين". 🔹️ این سه واژه مخصوصاً اصطلاح در کلام‌ عالمان منطقی نیز به همین شرح است؛ مرحوم علامه‌ی حلّی نیز (ص۱۶۷) می‌فرماید: "المظنونات فهي قضايا يحكم بها العقا حكماً غير جازم، بل مع تجويز المخالف". 🔹️ مرحوم حاجی سبزواری در (ج١/ص۱۲۹) در توضیح ظنّیّات نیز می‌آورد: "الظّنّیات قد تُطلق و يراد بها المعنى الأعمّ فيشمل المقبولات و كثيرا من المشهورات، و قد تُطلق و يراد بها المعنى الأخصّ أي ما عدا المقبولات و كثير من المشهورات، كراجِحٍ لا جَزمَ به". 🔶️🔸️ بنا بر این، معنایی که مرحوم از این سه اصطلاح اراده کرده است به شرح ذیل است: 🔴 به معنای مطلقِ اعتقادِ جازم (حالت روانی ۱۰۰ درصد). 🔴 به معنای اعتقاد راجح (حالت روانی بین ۵۰ تا ۱۰۰ درصد). 🔴 به معنای تساوی دو احتمال (حالت روانی ۵۰ ۵۰). 🔸️ این، ظاهرِ مرحوم در است؛ این حاصلِ قسیم‌قراردادنِ و و ، و تصویر مقاصد ثلاثه برای مباحث حجج و امارات است. ادامه دارد... ✴️@fegh_osoul_rafiee
🔵🔸️🔵 در نگاه‌ِ اصولیِ مرحوم (نوشته‌ی چهارم) 🔵🔸️🔵 🔶️🔸️ ۴- معنای منطقیِ و ارتباط آن با در نگاه مرحوم 🔸️🔶️ مرحوم -همان طور که گفته شد- محور و اساسِ تقسیم‌بندیِ زیربناییِ خود را در ، حالات سه‌گانه‌ی روانیِ مکلّف قرار داده است که از آن میان را به معنای تساوی دو احتمال (حالت ۵۰ ۵۰ درصد) گرفته‌اند. و از طرفی دیگر ایشان به روشنی در کلامشان (ج۱/ص۲۵ و ج۲/ص۹و۱۰) را به حالتِ (حالتِ ۵۰ ۵۰) گره زده و هر چهار اصل عملی معروف را در ذیل مقصد ثالث بحث کرده است؛ ایشان در ابتدای جلد دوم (ص ۹و۱۰) بعد از آن که از حجّیّتِ ذاتیِ سخن به میان می‌آورد و همچنین همه‌ی (مانند خبر ثقه و ظهورات) را نیز به وضوح در محدوده‌ی بحث (حالتِ بین ۱۰۰ تا ۵۰درصد) قرار می‌دهد می‌نویسد: "و أما فلمّا لم يكن فيه كشفٌ أصلاً لم يُعقل أن يُعتبَر، فلو ورد في مورده حكمٌ شرعيٌّ -كأن يقول: الواقعة المشكوكة حكمها كذا- كان حكماً ظاهرياً". این، چارچوب کلّی و زیربنایی است که مرحوم بر آن تاکید دارد. 🔷️🔹️ اما... 🔹️ جالب آن است که ایشان به این سخن و این تقسیم‌بندیِ خود به هیچ وجه پای‌بندی نداشته، و مَجرا و موردِ را فراتر از حالت (حالتِ ۵۰ ۵۰) قرار داده است، و از لحاظ محتوایی در سراسرِ بحث از هیچ‌گاه سخنی از (حالتِ ۵۰ ۵۰) به میان نیاورده است و در همه جا مرادشان از همان است؛ گویی آن چه ایشان در جلد اول (ص۲۵) و جلد دوم (ص ۹ و ۱۰) در ترسیم مقاصد کتاب و تقسیم‌بندی زیربناییِ خود به روشنی بر آن تاکید می‌ورزد ابداً نبوده و گفته نشده است. 🔹️ جالب است که ایشان در همان جلد دوم (ص۱۱) تنها بعد از چند سطر، مؤدّای را ذکر کرده، می‌آورد: "... بأن يقال: إن مؤدَّى أصل مثلاً أنه إذا لَمْ يُعْلَمْ حرمة شرب التتن فهو غير محرَّم... ". 🔹️ و در چند سطر بعد از این نیز را به معنای مطلقِ گرفته و تصریح می‌کند که موضوعِ اصلِ عملى، است بدون آن که حتی نیم‌نگاهی به (حالتِ ۵۰ ۵۰) کند؛ ایشان می‌فرماید: "أما الدّليل الغير العلمي فهو بنفسه غيرُ رافع لموضوع الأصل و هو ". 🔹️ همچنین در بحث (ج۳/ص۲۱) مناط را فراتر از (حالتِ۵۰ ۵۰) دانسته، تصریح می‌کند: "أن المناط في اعتبار -على القول بكونه من باب التعبّد الظاهري- هو مجرّد بزوال الحالة السابقة". 🔹️ همچنین در جای دیگری (ج۳/ص۴۵) نیز با تصریح بر دو معنای می‌آورد: "الثاني من حيث إن بالمعنى الأعمّ الذي هو المأخوذ في تعريف : قد يكون مع تساوى الطّرفيْن و قد يكون مع رُجحان البقاء أو الارتفاع. و لا إشكال في دخول الأوّليْن في محلّ النزاع". 🔹️ و در بحث (ج۱/ص۱۳۳) نیز در بررسی دلالت آیات ناهیه‌ی از عمل به ظنون بر اصل اوّلی حرمت عمل به ظنون می‌نویسد: "... بناء على ما هو التحقيق من أن مجاريها (أي: مجارى الأصول العملية) صور عدم العلم الشامل للظنّ". ادامه دارد... ✴️@fegh_osoul_rafiee
🔵🔸️🔵 در نگاه‌ِ اصولیِ مرحوم (نوشته‌ی پنجم) 🔵🔸️🔵 🔶️🔸️ ۵- محلِّ جریان و اساسِ در نگاهِ مرحوم 🔸️🔶️ از محتوای کلمات و عبارات مرحوم در بخش (مقصد ثالث) -بر خلافِ آن چیزی که در تقسیم‌بندیِ ابتداییِ خود در ج۱/ص۲۵ و ج۲/ص۹ فرمودند- به خوبی روشن می‌شود که محلِّ جریان و اساسِ تنها بر دو نکته استوار است: نکته‌ی۱: به حکم شرعی نکته‌ی۲: بر حکم شرعی و اما توضیح این دو نکته: 🔵🔹️🔹️ نکته‌ی۱: به حکم شرعی همان طور که گفتیم در بخش هر جا ایشان واژه‌ی را به کار برده است به معنای مطلقِ است که حالتِ مکلّف را نیز در بر می‌گیرد؛ از این رو، ایشان در جلد دوم (ص۱۱) می‌آورد: "ثم إنّ الغير المعتبر حكمُه حكمُ ، كما لا يخفى" 🔹️ ظاهرِ این عبارت این است که مراد ایشان از واژه‌ی در این عبارت معنای منطقیِ آن (۵۰ ۵۰ درصد) است، زیرا آن را در مقابل قرار داده و فقط حکم آن دو را یکی دانسته و موضوع و حقیقتشان را جدا در نظر گرفته است، حال آن که چند سطر بعد از این عبارت چند بار به وضوح تصریح می‌کند که ، مطلقِ است (ج۲/ص۱۱ و ص۱۲)؛ همچنین است همه‌ی مواردی که در بخش (ج۲ و ج۳) واژه‌ی را به کار می‌برد. 🔹️ جالب است که نظریه‌ی و در وجه تقدیم بر که ایشان در جلد دوم (ص۱۱ و ص۱۳) مطرح می‌کند و دومی را نسبت به برمی‌گزیند کاملاً بر مبنای تصوّر معنای مطلقِ برای واژه‌ی و برای مجرای است. 🔹️ بدون تردید در جریان‌پیداکردنِ ، نکته‌ی اول () بر نکته‌ی دوم () مقدّم و مهمّ‌تر است، زیرا بر اساس اندیشه‌ی شناخته‌شده‌‌ی مرحوم و به حکم شرعی دارد، حجّیّتی مطلق و بی‌چون و چرا؛ چنان حجّیّتی که نه به هیچ عنوان و وجهی از آن قابل انفکاک است، و نه مقیَّد به هیچ خصوصیّتی است، به طوری که اگر مکلّف از پریدنِ کلاغی از بالای بام واقعاً و حاصل کند که فلان چیز واجب یا حرام است همان بر او است، حتی اگر هیچ دلیل یا اماره‌‌ای وجود نداشته نباشد، و حتی اگر مکلّف حالتِ متعادل و طبیعیِ روحی و روانی نداشته باشد. 🔵🔹️🔹️ نکته‌ی۲: بر حکم شرعی این نیز نکته‌ی اساسی دیگری است که مجرای را فراهم می‌کند؛ مرحوم این را به سه صورت فقد، اجمال و تعارض بر می‌گرداند؛ همان طور که ایشان در جلد دوم (ص۱۹) می‌نویسد: "... أن متعلّق الشكّ تارة الواقعة الكلية كشُرب التُّتُن و منشأ الشكّ فيه عدمُ النصّ، أو إجماله، أو تعارضه..."؛ همچنین روشن است که مراد ایشان از در اینجا بی‌تردید است. 🔹️ پُر واضح است که در نکته‌ی دوم نیز هیچ اهمّیّتی ندارد که مکلّفِ غیرِ عالِم در درونِ خود چه حالتی دارد؛ ظنّ ۸۰درصدی، ظنّ ۷۰درصدی، ظنّ۵۱درصدی و شکّ۵۰ ۵۰درصدی، احتمال ۴۹درصدی و ۳۰درصدی یا هر حالتِ دیگری که قابل تصوّر باشد؛ هیچ فرقی نمی‌کند و تنها مهمّ است. ادامه دارد... ✴️@fegh_osoul_rafiee