#محاضرات_فی_أصول_الفقه
#محقق_خویی
#اصول
#تمهید
📚 ۶- تعریف علم #اصول/توضیح الرکیزة الأولى/بیان اشکال و جواب (محاضرات/ج۱/ص۹):
✅ مرحوم #محقق_خویی در ذیل رکیزهی اول اشکال و جوابی را مطرح میفرمایند:
🔷️🔷️🔹️ اِشکال: اگر مناطِ #قواعد_اصولی را استنباط و توسیط بدانیم موجب خروجِ بسیاری از مباحث مهم اصول از چارچوب این علم میشود؛ مانند مباحث #اصول_عملیهی_شرعیه و #اصول_عملیهی_عقلیه و #ظن_انسدادی_حکومی.
🔹️ زیرا فرآیند ِبهکارگیریِ #اصول_عملیهی_شرعیه در فقه چیزی جز تطبیق آنها بر مواردشان نیست. و #اصول_عملیهی_عقلیه و #ظن_انسدادی_حکومی نیز حکم شرعیای را ثابت نمیکنند.
🔶️🔶️🔸️ پاسخ: گویی مستشکل در اِشکال خود #استنباط را -بنا بر آن چه از تعریف مشهور اصولیان بر میآید- تنها به معنای "اثباتِ حقیقیِ حکمِ شرعی" تصوّر کرده است، در حالی که #استنباط یعنی مجرّدِ #اثبات؛ چه وجدانی، چه شرعی (تعبّدی)، چه تنجیزی و چه تعذیری.
🔶️🔸️ از این رو، اگر چه بسیاری از مسائل علم اصول ما را به حکم شرعی واقعی یا ظاهری نمیرسانند، اما مُنجِّز (تکلیفآور) یا مُعذِّر (عُذْرآور) هستند، و این برای فرق بین #قواعد_اصولی و #قواعد_فقهی کافی است.
🔰 نکتهی مرحوم #محقق_خویی را میتوان این گونه شرح و تبیین کرد که فقیه در #قواعد_فقهی تنها مضامین آنها را بر مسائل فقهی جزئی تطبیق میکند و در این تطبیق به دنبال چیزی جز مصداقِ آن کلّیّات نیست، بدون آن که فرآیندِ تطبیق -به خودیِ خود- برای او تکلیف جدیدی را ثابت کرده یا عُذرآوری جدیدی را به همراه داشته باشد، بلکه حکم همان است که بوده؛ اگر چه با فرآیند تطبیق، حُکمی که تا قبل از آن، کلّی تصوّر میشده، بعد از آن، به صورت جزئی و مصداقی ادراک شده است. اما کارکرد #قواعد_اصولی چیزی غیر از این تطبیق است، بلکه فقیه با توسیط و استخدامِ #اصول_عملیه یا #ظن_انسدادی_حکومی تنجیز یا تعذیری را به دست میآورد که قبل از فرآیند استنباط، در تصوّرِ کلّیِ فقیه نیز نبوده است؛ پس، در این جا هیچ تطبیقی در کار نیست.
✴️@fegh_osoul_rafiee
#شکّ
#تقسیم_ثُلاثی
#شیخ_انصاری
#رسائل
🔵🔸️🔵 #شکّ در نگاهِ اصولیِ مرحوم #شیخ_انصاری (نوشتهی پنجم) 🔵🔸️🔵
🔶️🔸️ ۵- محلِّ جریان و اساسِ #اصول_عملیه در نگاهِ مرحوم #شیخ_انصاری 🔸️🔶️
از محتوای کلمات و عبارات مرحوم #شیخ_انصاری در بخش #شکّ (مقصد ثالث) -بر خلافِ آن چیزی که در تقسیمبندیِ ابتداییِ خود در ج۱/ص۲۵ و ج۲/ص۹ فرمودند- به خوبی روشن میشود که محلِّ جریان و اساسِ #اصول_عملیه تنها بر دو نکته استوار است:
نکتهی۱: #عدم_علم به حکم شرعی
نکتهی۲: #دلیلنداشتن بر حکم شرعی
و اما توضیح این دو نکته:
🔵🔹️🔹️ نکتهی۱: #عدم_علم به حکم شرعی
همان طور که گفتیم در بخش #شکّ هر جا ایشان واژهی #شکّ را به کار برده است به معنای مطلقِ #عدم_علم است که حالتِ #ظنِّ مکلّف را نیز در بر میگیرد؛ از این رو، ایشان در جلد دوم (ص۱۱) میآورد: "ثم إنّ #الظّنّ الغير المعتبر حكمُه حكمُ #الشكّ، كما لا يخفى"
🔹️ ظاهرِ این عبارت این است که مراد ایشان از واژهی #شکّ در این عبارت معنای منطقیِ آن (۵۰ ۵۰ درصد) است، زیرا آن را در مقابل #ظنّ قرار داده و فقط حکم آن دو را یکی دانسته و موضوع و حقیقتشان را جدا در نظر گرفته است، حال آن که چند سطر بعد از این عبارت چند بار به وضوح تصریح میکند که #شکّ، مطلقِ #عدم_علم است (ج۲/ص۱۱ و ص۱۲)؛ همچنین است همهی مواردی که در بخش #شکّ (ج۲ و ج۳) واژهی #شکّ را به کار میبرد.
🔹️ جالب است که نظریهی #تخصیص و #حکومت در وجه تقدیم #امارات بر #اصول_عملیه که ایشان در جلد دوم (ص۱۱ و ص۱۳) مطرح میکند و دومی را نسبت به #اصول_عملیهی_شرعیه برمیگزیند کاملاً بر مبنای تصوّر معنای مطلقِ #عدم_علم برای واژهی #شکّ و برای مجرای #اصول_عملیه است.
🔹️ بدون تردید در جریانپیداکردنِ #اصول_عملیه، نکتهی اول (#عدم_علم) بر نکتهی دوم (#دلیلنداشتن) مقدّم و مهمّتر است، زیرا بر اساس اندیشهی شناختهشدهی مرحوم #شیخ_انصاری #علم و #قطع به حکم شرعی #حجّیّت_ذاتی دارد، حجّیّتی مطلق و بیچون و چرا؛ چنان حجّیّتی که نه به هیچ عنوان و وجهی از آن قابل انفکاک است، و نه مقیَّد به هیچ خصوصیّتی است، به طوری که اگر مکلّف از پریدنِ کلاغی از بالای بام واقعاً #قطع و #علم حاصل کند که فلان چیز واجب یا حرام است همان بر او #حجّتِ_بالغه است، حتی اگر هیچ دلیل یا امارهای وجود نداشته نباشد، و حتی اگر مکلّف حالتِ متعادل و طبیعیِ روحی و روانی نداشته باشد.
🔵🔹️🔹️ نکتهی۲: #دلیلنداشتن بر حکم شرعی
این نیز نکتهی اساسی دیگری است که مجرای #اصول_عملیه را فراهم میکند؛ مرحوم #شیخ_انصاری این را به سه صورت فقد، اجمال و تعارض بر میگرداند؛ همان طور که ایشان در جلد دوم (ص۱۹) مینویسد: "... أن متعلّق الشكّ تارة الواقعة الكلية كشُرب التُّتُن و منشأ الشكّ فيه عدمُ النصّ، أو إجماله، أو تعارضه..."؛ همچنین روشن است که مراد ایشان از #شکّ در اینجا بیتردید #عدم_علم است.
🔹️ پُر واضح است که در نکتهی دوم نیز هیچ اهمّیّتی ندارد که مکلّفِ غیرِ عالِم در درونِ خود چه حالتی دارد؛ ظنّ ۸۰درصدی، ظنّ ۷۰درصدی، ظنّ۵۱درصدی و شکّ۵۰ ۵۰درصدی، احتمال ۴۹درصدی و ۳۰درصدی یا هر حالتِ دیگری که قابل تصوّر باشد؛ هیچ فرقی نمیکند و تنها #دلیلنداشتن مهمّ است.
ادامه دارد...
✴️@fegh_osoul_rafiee