#حکومت
#الحكومة
#شیخ_انصاری
#رسائل
🔺️🔴 #حکومت در نگاه اصولی #شیخ_انصاری (نوشتهی نهم) 🔴🔻
بعد از بررسی ویژگیهای #حکومت در نگاه مرحوم #شیخ_انصاری بیان چند نکته سزاوار است:
🔷️🔹️ ۲) #نکتهی_دوم: #تخصیص و #حکومت_تضییقی، یک روح و دو گونهی بیانی.
🔶️ مرحوم #شیخ_انصاری در بحث #تعادل_و_تراجیح (ج۴/ص۱۴) به این نکته تصریح کرده میفرماید: "فهو (أي: الحكومة) تخصیصٌ فی المعنی". و پیش از آن نیز مینویسد: "... رافعاً للحكم الثابت بالدليل الآخر عن بعض أفراد موضوعه"، که این رفعِ حکم از برخی افرادِ موضوعِ دلیلِ محکوم، همان معنای #تخصیص است.
🔸️ این یعنی متکلم -بعد از بیان عامّ- میتواند مراد و مقصود خود را با دو گونه و اسلوبِ بیانی و کلامی تتمیم کرده، به آخر برساند؛ #تخصیص یا #حکومت.
🔹️ مرحوم آشتیانی در #بحر_الفوائد (تعادل و تراجیح/ص۶/مخطوط) نیز -مانند همین نکتهای که ما از این دو عبارت برداشت کردیم- برداشت کرده و میآورد: "فهو #تخصیصٌ فی المعنی و رافعٌ لحکم الموضوع واقعاً، و من هنا ذكر شيخنا الأستاذ العلّامة في الكتاب: أنها #تخصيصٌ في المعنى".
🔹️ همچنین مرحوم #محقق_میرزای_نائينى در #فوائد_الأصول (ج۴/ص۷۱۴) میآورد: "کانت نتیجة الحكومة هي التخصيص".
🔹️ و مرحوم #شهید_صدر نیز در کلمات خود (بحوث/ج۴/ص۷۴) این گونه تعبیر کرده است که: "#الحکومة ليست في رُوحها إلا #التخصيص".
⚠️ اگر چه #حکومت، گاه #حکومت_توسیعی است و روشن است که نتیجهی چنین حکومتی که دایرهی متعلَّق یا موضوعِ حکم را توسیع میکند ارتباطی با #تخصیص ندارد، اما چون اکثر موارد #حکومت، #حکومت_تضییقی است، در توضیح خود روح و نتیجهی #حکومت و #تخصیص را -بدون اشاره به #حکومت_تضییقی- یکی دانستهاند.
ادامه دارد...
✴️@fegh_osoul_rafiee
#حکومت
#الحكومة
#شیخ_انصاری
#رسائل
🔺️🔴 #حکومت در نگاه اصولی #شیخ_انصاری (نوشتهی دهم) 🔴🔻
بعد از بررسی ویژگیهای #حکومت در نگاه مرحوم #شیخ_انصاری بیان چند نکته سزاوار است:
🔷️🔹️ ۳) #نکتهی_سوم: عبارت و لفظ تفسیر در #حکومت
مرحوم #شیخ_انصاری در بحث #تعادل_و_تراجیح (ج۴/ص۱۴) به این نکته تصریح کرده میفرماید: "فهو (أي: الحكومة) تخصیصٌ فی المعنی بعبارة التفسير".
🔹️ همين "بعبارة التفسیر" که مرحوم #شیخ_انصاری آن را به صراحت ذکر کرده است ممکن است مُوهِم این باشد که #حکومت باید همراه با عبارت تفسیر باشد؛ الفاظ تفسیریای چون " أعني" و "أي" و مانند آن.
اما بیشکّ و شبهه، مراد ایشان این نبوده است که ذکر چنین عباراتی در دلیلِ حاکم لازم است؛ این کاملاً مطلب روشنی است.
🔸️ مرحوم #محقق_میرزای_نائينى نيز در #فوائد_الأصول (ج۴/ص۷۱۰) تصریح میکند که: "لم يوجَد فيها ما يكون مُصدَّراً بأحد أداة التفسير". و در ادامه نيز در مورد مقصود ایشان مینویسد: "و الظاهر أن مراد الشیخ قدّس سرّه من التفسیر... لیس هو التفسير اللفظي، بل المراد منه نتيجة التفسير، و إن لم يكن تفسيراً لفظياً".
البته باید دقت داشت که مرحوم #محقق_میرزای_نائينى در #حکومت اساساً اعتقادی به ویژگیِ تفسیر و شرحِ دلیلِ حاکم نسبت به محکوم ندارد، که توضیح نظریهی ایشان خارج از چارچوب این نوشته است.
🔸️ همچنین مرحوم تبریزی نيز در #أوثق_الوسائل (ج۶/ص۲۱۱) در توضیح #حکومت مینویسد: "أن يكون أحد الدليلين رافعاً لحكم الدليل الآخر عن بعض أفراد موضوعه بلسان التفسير و البيان، بمنزلة التفسير بلفظ 'أعني' و نحوه. ... و المراد بالتفسير و البيان أن لا يفهم التنافي بينهما من أول النظر كالقرائن المتصلة فيكون مجموع المحكوم و الحاكم بمنزلة كلام واحد"؛ کلمهی "بمنزلة" كه ایشان آورده است اشاره به همین مطلب دارد.
ادامه دارد...
✴️@fegh_osoul_rafiee
#حکومت
#الحكومة
#شیخ_انصاری
#رسائل
🔺️🔴 #حکومت در نگاه اصولی #شیخ_انصاری (نوشتهی یازدهم) 🔴🔻
🔵🔹️ ۱) #تطبیق_اول: #حکومتِ #اماره بر #اصل_عملی_شرعی (قسمت اول)
💢 مرحوم #شیخ_انصاری در کتاب #رسائل (ج۴/ص۱۲) میفرماید: "و الدلیل المفروض... إن كان بنفسه لا يُفيد العلم، بل هو محتمل الخلاف لكن ثبت اعتباره بدليل علميّ... فإن كان مؤدّاه (أي مؤدَّى الأصل العملي) من المجعولات الشرعية كالاستصحاب و نحوه کان ذلك الدليل (أي: الأمارة غير العلمية) حاكماً على الأصل، بمعنى أنه (أي: الأمارة) يحكم عليه (أي: على الاستصحاب) بخروج مورده (أي مورد الأمارة) عن مجرى الأصل؛ فالدليل العلمي المذكور، و إن لم يرفع موضوعه (أي: موضوع الاستصحاب) أعني الشكّ، إلا أنه يرفع حكم الشك أعني الاستصحاب".
مرحوم #شیخ_انصاری معتقد است #اماره، #حاکم بر #اصل_عملی_شرعی است.
🔷️🔹️ اما...
🔹️ جالبِ نظر و حتى عجیب آن است که مرحوم #شیخ_انصاری، #اماره را -که در درون و بُرونِ خود هیچ نگاهی به اصل عملی و حالت شکّ یا جهل مکلف نداشته، و تنها و تنها بیانگر و حکایتگرِ حکم واقعی است- #حاکم بر #اصل_عملی_شرعی شمرده است، حال آن که #اماره هیچ تفسیر و شرح و تبیین و نظارت و تعرّض و تفرّعی نسبت به #اصل_عملی_شرعی نداشته و ندارد، و همچنین هیچ نیازی به تقدّم یا حتی اصلِ وجودِ #اصل_عملی_شرعی نیز نداشته و ندارد. در حالی که مهمترین ویژگی #حکومت در نگاه مرحوم #شیخ_انصاری همانا تفسیر و تبیین و تعرّض و نظارت و تفرّعِ حاکم نسبت به محکوم است. (رجوع شود به #ویژگی_اول و #ویژگی_دوم و #ویژگی_سوم)
🔹️ از این رو، مرحوم #آخوند_خراسانى در حاشیهی خود بر #رسائل (ص۴۲۸) بر این نکته تاکید ورزیده، میفرماید: "... فضلاً من أن يكون الحاكم مُتفرِّعاً علیه بحیث لا یکون له وقعٌ و محلٌّ بدونه (أي بدون المحكوم)؛ کیف و أظهر أفرادها (أي: أفراد الحكومة) هو أدلة الأمارات بالإضافة إلى الأصول التعبّدية؟!؟! و بالبداهة لا تكون الأدلة مُتفرِّعاً عليها، بل لو لم تكن الأصول مجعولةً بعدُ -بل و إلى يوم القيامة- كانت تلك الأدلة على ما هي عليها من الفائدة التامّة و الاستقلال التامّ بلا إشكال و لا كلام".
ادامه دارد...
✴️@fegh_osoul_rafiee
محمد علی رفیعی | فقه و اصول
#حکومت #الحكومة #شیخ_انصاری #رسائل 🔺️🔴 #حکومت در نگاه اصولی #شیخ_انصاری (نوشتهی یازدهم) 🔴🔻 🔵🔹️ ۱)
✅ انشاء الله تعالى در بحث تطبیقات نیز چندین مورد از مواردی که مرحوم #شیخ_انصاری در #رسائل و #مکاسب به عنوان #حکومت برشمرده است را با توجه به ویژگیهای ششگانهای که از ایشان آموختیم مورد دقّت و بررسی قرار خواهیم داد.
#حکومت
#الحكومة
#شیخ_انصاری
#رسائل
🔺️🔴 #حکومت در نگاه اصولی #شیخ_انصاری (نوشتهی دوازدهم) 🔴🔻
🔵🔹️ ۱) #تطبیق_اول: #حکومتِ #اماره بر #اصل_عملی_شرعی (قسمت دوم)
🔹️ #تعبّد و #تنزیل در این #حکومت به روشنی قابل فهم است، زیرا محکوم (#اصل_عملی_شرعی) تنها در هنگام شکّ و جهلِ مکلف نسبت به حکم واقعی جریان پیدا میکند؛ بنا بر این، تا مکلف علم به حکم واقعی پیدا نکرده است موضوعِ #اصل_عملی_شرعی واقعاً و تکویناً پابرجاست.
🔹️ حال، شارع با دستِ اعتبار و تشریع، ما را متعبّد به #اماره میکند؛ #اماره بیانگر و حکایتگرِ حکم واقعی است، از این رو، زمانی که بیاید #اصل_عملی_شرعی کنار رفته و از کار میاُفتد.
🔹️ ظاهراً آن چه مرحوم #شیخ_انصاری را بر آن داشته است که وجه این تقدیم را #حکومت بداند و بر آن تاکید کند #تعبّد مذکور و البته #تنزیل است که در این مورد وجود دارد، زیرا روشن است که اماره علمآور نیست، یعنی با قیامِ #اماره، موضوعِ #اصل_عملی_شرعی -که شکّ و جهل است- واقعاً و تکویناً از بین نمیرود، اما شارع موضوعِ #اصل_عملی_شرعی را نادیده در نظر گرفته و آن را به منزلهی ازبینرفته قرار میدهد.
🔹️ از این رو، در کتاب #رسائل (ج۲/ص۱۳) مینویسد: "التحقیق: أن دليل تلك الأمارة و إن لم يكن كالدليل العلمي رافعاً لموضوع الأصل، إلا أنه نُزّل شرعاً منزلة الرافع، فهو حاكمٌ على الأصل، لا مُخصِّصٌ له".
ادامه دارد...
✴️@fegh_osoul_rafiee
#حکومت
#الحكومة
#شیخ_انصاری
#رسائل
🔺️🔴 #حکومت در نگاه اصولی #شیخ_انصاری (نوشتهی سیزدهم) 🔴🔻
🔵🔹️ ۲) #تطبیق_دوم: #حکومتِ #اصل_سَبَبى بر #اصل_مُسبَّبی (قسمت اول)
💢 مرحوم #شیخ_انصاری در بحث #استصحاب (ج۳/ص۳۹۴) میفرماید: "ما إذا كان الشكّ في أحدهما مُسبَّباً عن الشكّ في الآخر، و اللّازم تقديمُ الشكّ السَبَبي و إجراء الاستصحاب فيه، و رفْع اليد عن الحالة السابقة للمُستصحَب الآخر"؛ خود ایشان -اگر چه در این جا نامی از #حکومت نمیآورد- اما در تنبيه چهارم #شبههی_محصوره (ج۲/ص) میفرماید: "الأصل في الشكّ السَبَبي حاكمٌ على الأصل في الشكّ المُسبَّبي".
همچنین مرحوم آشتیانی نیز در #بحر_الفوائد (استصحاب/ص۲۲۴/مخطوط) مینویسد: "إن ما أفاده في حكم هذا القسم من لزوم العمل بالاستصحاب في الشكّ السَبَبي و عدم الاعتناء بالاستصحاب في الشكّ المُسبَّبي لا لمكان الترجيح، بل لتقدّمه عليه ذاتاً من جهة حكومته عليه".
🔹️ یکی از مباحث بسیار مهمّ #استصحاب، مسالهی #تعارض_استصحابَیْن است؛ اين مساله چند صورت دارد که یکی از صُوَر آن جایی است که یکی از دو شکّ، مُسبَّب و نشاتگرفته از دیگری است. یا به بیان دیگر، یکی از دو مُستصحَبی که با هم متعارضاند، موضوع و موردِ استصحابِ دیگر است. مثال معروف آن نیز تعارض استصحابِ نجاستِ پیراهنِ نجس و استصحابِ طهارتِ آبی که پیراهنِ نجس با آن شسته میشود است.
🔹️ و #حکومت در این جا نیز از این روست که هر استصحابی نیاز به اِحراز و تواجُدِ موضوع و موردش دارد. حال، اگر یکی از دو استصحاب -با دست #تعبّد و #تنزیل- موضوع و مورد دیگری را از بین ببرد روشن است که همو مُقدَّم خواهد شد و دیگر موردی برای جریانِ دیگری باقی نخواهد گذارد.
به دیگر بیان، بنا بر حجّیّتِ استصحاب نمیتوان جلوی استصحابِ سبب را گرفت و در این صورت مَجالی برای استصحابِ مُسبَّب باقی نمیماند، زیرا مقتضای حجّیّتِ استصحاب همین است.
🔶️🔸️ و اما...
🔸️ #تعبّد در این استصحاب، وامدار شرعیبودنِ استصحاب است؛ این، روشن است.
🔸️ و #تنزیل در این جا نیز نشاتگرفته از این است که موضوعِ استصحابِ مُسبَّب (محکوم) در این جا اگر چه واقعاً و تکویناً وجود دارد، اما با جریان استصحابِ حاکم به منزلهی امرِ ازبینرفته محسوب میشود.
ادامه دارد...
✴️@fegh_osoul_rafiee
#حکومت
#الحكومة
#شیخ_انصاری
#رسائل
🔺️🔴 #حکومت در نگاه اصولی #شیخ_انصاری (نوشتهی چهاردهم) 🔴🔻
🔵🔹️ ۲) #تطبیق_دوم: #حکومتِ #اصل_سَبَبى بر #اصل_مُسبَّبی (قسمت دوم)
💢 مرحوم #شیخ_انصاری در بحث #استصحاب (ج۳/ص۳۹۴) میفرماید: "ما إذا كان الشكّ في أحدهما مُسبَّباً عن الشكّ في الآخر، و اللّازم تقديمُ الشكّ السَبَبي و إجراء الاستصحاب فيه، و رفْع اليد عن الحالة السابقة للمُستصحَب الآخر"؛ خود ایشان -اگر چه در این جا نامی از #حکومت نمیآورد- اما در تنبيه چهارم #شبههی_محصوره (ج۲/ص) میفرماید: "الأصل في الشكّ السَبَبي حاكمٌ على الأصل في الشكّ المُسبَّبي".
🔸️ ابتدا باید گفت بین دو استصحاب نیز #حکومت قابل جریان است، همان طور که مرحوم آشتیانی در #بحر_الفوائد (تعادل و تراجیح/ص۶/مخطوط) نیز میفرماید: "فالحکومة قد توجد بين فردين من جنس واحد كالاستصحابين في الشكّ السببي و المسببي فلا يكون هناك دليلان يكشف أحدهما عن الآخر، كما هو ظاهر".
🔸️ و اما تفسیر و شرح و تعرّضِ استصحابِ حاکم نسبت به استصحابِ محکوم به روشنی قابل تطبیق نیست، زیرا این که حجّیّت و جریانِ استصحابِ حاکم به خاطر تفسیر و شرحِ عدم جریان استصحاب محکوم باشد قابل فهم نیست.
🔸️ و همچنین تفرّعِ حاکم بر محکوم، و لغو و بیفایدهبودنِ استصحابِ حاکم در صورت عدم جریان و عدم حجّیّتِ استصحابِ محکوم نیز -که از ویژگیهای #حکومت از نگاه مرحوم #شیخ_انصاری است- در این جا قابل پذیرش نیست.
ادامه دارد...
✴️@fegh_osoul_rafiee
#حکومت
#الحكومة
#شیخ_انصاری
#رسائل
🔺️🔴 #حکومت در نگاه اصولی #شیخ_انصاری (نوشتهی پانزدهم) 🔴🔻
🔵🔹️ ۳) #تطبیق_سوم: #حکومتِ #لا_ضرر و #لا_حرج بر #ادلهی_مُثبِت_تکلیف
💢 مرحوم #شیخ_انصاری در بحث شرایط عمل به #برائت (ج۲/ص۴۵۷) میفرماید: "إن هذه القاعدة حاكمةٌ على جميع العمومات الدالة بعمومها على تشريع الحكم الضَرَري، كأدلّة لزوم العقود و سلطنة الناس على أموالهم و وجوب الوضوء على واجد الماء و حرمة الترافُع إلى حكّام الجور و غير ذلك".
🔶️🔸️ و اما...
🔸️ بنا بر برداشتی که مرحوم #شیخ_انصاری در #رسائل (ج۲/ص۴۶۰) از حدیث #لا_ضرر دارد و آن را دالّ بر عدمِ تشریعِ حکمِ ضرری میداند ویژگی تفسیر و شرح و تعرّض و نظارتِ #لا_ضرر نسبت به #ادلهی_مُثبِت_تکلیف معلوم و روشن است.
🔸️ اما ویژگی تقدّمِ محکوم و تاخّرِ حاکم یا همان تفرّعِ حاکم بر محکوم -که مرحوم #شیخ_انصاری با چند بیان بر آن تاکید میورزد- در این #حکومت وجود ندارد، زیرا #لا_ضرر و #لا_حرج به روشنی هیچ نیازی به #ادلهی_مُثبِت_تکلیف ندارد و بدون آن نیز معنا و فایدهی خود را بیکم و کاست دارد.
🔸️ و البته #تنزیل نیز در این جا معنا ندارد، زیرا #لا_ضرر و #لا_حرج دخل و تصرّفی در موضوع و متعلَّقِ حکم نمیکنند، بلکه بیانِ این دو تنها متوجّهِ حکم و محمول است؛ از این رو، در عالَمِ حکم و تشریع -که واقعیّت و حقیقتی جز تشریع و اعتبار وجود ندارد- چیزی نیست تا نیاز باشد حکمِ ثابتی به منزلهی عدم قرار داده شود؛ حکم است که یا هست و یا نیست.
ادامه دارد...
✴️@fegh_osoul_rafiee
#حکومت
#الحکومة
#شیخ_انصاری
#مكاسب
🔺🔴 #حکومت در نگاه اصولی #شیخ_انصاری (نوشتهی شانزدهم) 🔴🔻
🔵🔹 ۴) #تطبیق_چهارم: حکومتِ استصحابِ سلطنتِ مالک بر استصحابِ اباحهی مباحٌله در #معاطات
💢 مرحوم #شیخ_انصاری در #مكاسب در تنبیه ششم در بحث مُلزِماتِ #معاطات (ج۳/ص۹۶) در تاسیس اصل در #معاطات مینویسد: "... و أما على القول بالإباحة فالأصل عدم اللزوم؛... (و لِـ) أصالةِ سلطنة المالك الثابتة قبل المعاطاة، و هي حاكمةٌ على أصالة بقاء الإباحة الثابتة قبل رجوع المالك لو سُلِّم جريانُها".
🔷🔹 مرحوم #شیخ_انصاری -بنا بر نظریهی اباحه- برای اثبات اصل اوّلیِ #عدم_لزوم در #معاطات به استصحابِ سلطنتِ مالک نیز تمسّک میکند؛ اما ایشان در کنار چنین استصحابی، استصحابِ دیگری را نیز مطرح کرده و آن استصحابِ اباحهی مُباحٌله (مُتعاطِی) بعد از رُجوعِ مالک است، و سپس استصحاب اول را حاکم بر دومی میداند.
🔹 از طرفی استصحاب اوّل میگوید: مالک چنانچه قبل از معاطات مسلَّط بر مالش بوده است بعد از معاطات نیز -بنا بر نظریهی اباحه- همچنان مسلَّط بر مالش است؛ البته روشن است که معاطاتِ صورتگرفته، تصرّف در آن مال را برای شخص قبولکننده (مباحٌله) مباح و جایز کرده بوده است.
🔹 و از طرف دیگر، استصحاب دوّم نیز میگوید: اگر چه شخص مباحٌله مالک نشده است، اما چنانچه او بعد از معاطات تا زمان رجوعِ مالک میتوانست تصرّف در مالِ معاطاتی کند بعد از رجوعِ مالک نیز اباحهی او پابرجاست.
🔶🔸 ایشان به صورت کاملاً سربسته و بدون توضیح، دو نکته در مورد استصحاب دوّم (استصحابِ بقای اباحه) ذکر میکند:
🔸 نکتهی اول: "لو سُلِّم جریانها"
یکی از ارکان ضروری در استصحاب، در استصحاب دوّم وجود ندارد، و آن "شکّ در بقای اباحه" است؛ زیرا اباحهای که قبل از رجوعِ مالک برای شخصِ مباحٌله ثابت بوده بعد از رجوعِ مالک قطعاً قابل تصوّر نیست تا در بود و نبودش شکّ کنیم، زیرا فرض بر این است که آن مال، مالِ مباحٌله نبوده، بلکه مالِ مالک است؛ از این رو، شخص مباحٌله -بعد از رجوعِ مالک و اِعمال سلطنتِ او- هیچ جواز و هیچ اباحهای برای تصرّف در آن مال ندارد؛ پس استصحاب دوّم ابداً جاری نمیشود.
🔸 نکتهی دوم: "... و هی حاکمةٌ على..."
اگر استصحاب دوّم را تمام بدانیم استصحاب اوّل بر آن حاکم است؛ زیرا شکّ موجود در استصحاب اول (شکّ در سلطنتِ مالک) سببِ پدیدآمدنِ شکّ در بقای اباحه است؛ بنا بر این، استصحابِ سبب بر استصحابِ مُسبَّب مقدَّم است.
#حکومت تمام شد.
✴️@fegh_osoul_rafiee
#حکومت
#الحکومة
#شیخ_انصاری
✅ به لطف خداوند تعالی در قالب شانزده نوشته، جوانب مختلف مسالهی #حکومت را از نگاه مرحوم #شیخ_انصاری بررسی کردیم.
#ویژگی_اول
#ویژگی_دوم
#ویژگی_سوم
#ویژگی_چهارم
#ویژگی_پنجم
#ویژگی_ششم
#نکتهی_اول
#نکتهی_دوم
#نکتهی_سوم
#تطبیق_اول
#تطبیق_دوم
#تطبیق_سوم
#تطبیق_چهارم
✴️@fegh_osoul_rafiee
#شکّ
#تقسیم_ثُلاثی
#شیخ_انصاری
#رسائل
🔵🔸️🔵 #شکّ در نگاهِ اصولیِ مرحوم #شیخ_انصاری (نوشتهی پنجم) 🔵🔸️🔵
🔶️🔸️ ۵- محلِّ جریان و اساسِ #اصول_عملیه در نگاهِ مرحوم #شیخ_انصاری 🔸️🔶️
از محتوای کلمات و عبارات مرحوم #شیخ_انصاری در بخش #شکّ (مقصد ثالث) -بر خلافِ آن چیزی که در تقسیمبندیِ ابتداییِ خود در ج۱/ص۲۵ و ج۲/ص۹ فرمودند- به خوبی روشن میشود که محلِّ جریان و اساسِ #اصول_عملیه تنها بر دو نکته استوار است:
نکتهی۱: #عدم_علم به حکم شرعی
نکتهی۲: #دلیلنداشتن بر حکم شرعی
و اما توضیح این دو نکته:
🔵🔹️🔹️ نکتهی۱: #عدم_علم به حکم شرعی
همان طور که گفتیم در بخش #شکّ هر جا ایشان واژهی #شکّ را به کار برده است به معنای مطلقِ #عدم_علم است که حالتِ #ظنِّ مکلّف را نیز در بر میگیرد؛ از این رو، ایشان در جلد دوم (ص۱۱) میآورد: "ثم إنّ #الظّنّ الغير المعتبر حكمُه حكمُ #الشكّ، كما لا يخفى"
🔹️ ظاهرِ این عبارت این است که مراد ایشان از واژهی #شکّ در این عبارت معنای منطقیِ آن (۵۰ ۵۰ درصد) است، زیرا آن را در مقابل #ظنّ قرار داده و فقط حکم آن دو را یکی دانسته و موضوع و حقیقتشان را جدا در نظر گرفته است، حال آن که چند سطر بعد از این عبارت چند بار به وضوح تصریح میکند که #شکّ، مطلقِ #عدم_علم است (ج۲/ص۱۱ و ص۱۲)؛ همچنین است همهی مواردی که در بخش #شکّ (ج۲ و ج۳) واژهی #شکّ را به کار میبرد.
🔹️ جالب است که نظریهی #تخصیص و #حکومت در وجه تقدیم #امارات بر #اصول_عملیه که ایشان در جلد دوم (ص۱۱ و ص۱۳) مطرح میکند و دومی را نسبت به #اصول_عملیهی_شرعیه برمیگزیند کاملاً بر مبنای تصوّر معنای مطلقِ #عدم_علم برای واژهی #شکّ و برای مجرای #اصول_عملیه است.
🔹️ بدون تردید در جریانپیداکردنِ #اصول_عملیه، نکتهی اول (#عدم_علم) بر نکتهی دوم (#دلیلنداشتن) مقدّم و مهمّتر است، زیرا بر اساس اندیشهی شناختهشدهی مرحوم #شیخ_انصاری #علم و #قطع به حکم شرعی #حجّیّت_ذاتی دارد، حجّیّتی مطلق و بیچون و چرا؛ چنان حجّیّتی که نه به هیچ عنوان و وجهی از آن قابل انفکاک است، و نه مقیَّد به هیچ خصوصیّتی است، به طوری که اگر مکلّف از پریدنِ کلاغی از بالای بام واقعاً #قطع و #علم حاصل کند که فلان چیز واجب یا حرام است همان بر او #حجّتِ_بالغه است، حتی اگر هیچ دلیل یا امارهای وجود نداشته نباشد، و حتی اگر مکلّف حالتِ متعادل و طبیعیِ روحی و روانی نداشته باشد.
🔵🔹️🔹️ نکتهی۲: #دلیلنداشتن بر حکم شرعی
این نیز نکتهی اساسی دیگری است که مجرای #اصول_عملیه را فراهم میکند؛ مرحوم #شیخ_انصاری این را به سه صورت فقد، اجمال و تعارض بر میگرداند؛ همان طور که ایشان در جلد دوم (ص۱۹) مینویسد: "... أن متعلّق الشكّ تارة الواقعة الكلية كشُرب التُّتُن و منشأ الشكّ فيه عدمُ النصّ، أو إجماله، أو تعارضه..."؛ همچنین روشن است که مراد ایشان از #شکّ در اینجا بیتردید #عدم_علم است.
🔹️ پُر واضح است که در نکتهی دوم نیز هیچ اهمّیّتی ندارد که مکلّفِ غیرِ عالِم در درونِ خود چه حالتی دارد؛ ظنّ ۸۰درصدی، ظنّ ۷۰درصدی، ظنّ۵۱درصدی و شکّ۵۰ ۵۰درصدی، احتمال ۴۹درصدی و ۳۰درصدی یا هر حالتِ دیگری که قابل تصوّر باشد؛ هیچ فرقی نمیکند و تنها #دلیلنداشتن مهمّ است.
ادامه دارد...
✴️@fegh_osoul_rafiee
حضرت استاد بزرگوار و محقِّق، آیت الله شیخ جواد مروی (دام ظلّه) در درس خارج اصول میفرمودند:
"یک وقتی در دیدار با [یوسف] قرضاوی که کتاب الاجتهاد و التجدید [را در علم اصول] نوشته بود، آن [کتاب] را نقد کردم؛ در جلسهی دوم [بنده را] برای افطار دعوت کرد [به] منزلش؛ آنجا برخی ابداعاتِ #شیخ_انصاری مانند #حکومت و #ورود را مطرح کردم؛ دو دلیل مطرح کردم گفتم: رابطهی بین این دو چیست؟
گفت: #تخصیص است. گفتم: نه.
گفت: #تخصّص است؟! گفتم: نخیر.
بسیار تعجّب کرد.
در سفرهای بعدی برخی کتب اصولی و برخی کتب #شهید_صدر را برایش بردم."
✴️@fegh_osoul_rafiee