eitaa logo
فرقه های عجیب و جهان ماوراء
6.5هزار دنبال‌کننده
11.8هزار عکس
1.8هزار ویدیو
192 فایل
آشنایی با فرقه های عجیب ادیان و مذاهب – عرفان های کاذب مهدویت – مدعیان دروغین مهدویت آئین ها– جشنها و مراسم عجیب عجایب جهان باستان- فرازمینیها و اتفاقاتی که توضیحی بر تبادل 👇👇 @jh1397 ❌کپی مطالب و فیلم های کانال فقط با ذکر لینک و آیدی کانال مجاز است❌
مشاهده در ایتا
دانلود
علل باور به تناسخ چیست ❓ ☸️🔻 قسمت (پایانی) 2️⃣ ♦️ انگیزه دیگر که می‏‌تواند تعبیر پیچیده‏‌تری از نوع اوّل باشد، مبتنی بر فرض روح مجرّد و عمدتاً نفی مدخلیّت جسم انسان در هویّت اوست. 🔷 طبق این عقیده که صورت‌‏ها تجلیّات مختلفی دارد، روح یا نفس اگر پس از مرگ به تجرّد کامل و قطع پیوند با جهان مادّی نرسیده باشد، ناگزیر در اجساد می‌‏ماند تا این تجرّد حاصل شود. 🔶 همین نوع دوم است که نزد فیلسوفانِ معتقد به تناسخ دیده می‌‏شود.[1] 🔷 برخی به دلیل نبود علم وراثت و درک نکردنِ علت شباهت نسل‏‌ها، به تناسخ قائل شده‏‌اند. آن‌‏ها علت شباهت بین فردی با اجدادش را، حلول روح جد در وی دانسته‌‏اند. انگیزه‏‌های روانی نیز در اعتقاد به تناسخ دخالت دارد. 🔶 هم‌‏چنین میل به جاودانگی و غلبه بر مرگ نزد کسانی که هویّت را در حضور دنیوی می‌‏دانند، انگیزه دیگری است. 🔷 یکی دیگر از زمینه‌‏های روانی اعتقاد به تناسخ، یادآوری‏‌هایی است که انسان گاهی دچار آن می‌‏شود. برخی افراد حالاتی را تجربه می‏‌کنند که گویا اتفاقی که همان لحظه برایشان افتاده، دقیقاً در گذشته نیز پیش آمده و از آن باخبر بوده‌‏اند. 🔶 در توجیه این یادآوری، بسیاری قائل شدند که همین اتفاق در جسم‌‏های پیشین برای ما افتاده و حال تکرار شده است. 🔷 از میان قائلین کنونی تناسخ، برخی از این حالت، به عنوان دلیلی بر تناسخ استفاده کرده‏‌اند. آن‌‏ها می‌‏گویند : 🔶 در این حالت برای یک لحظه، پرده غفلت از مقابل روح کنار می‏‌رود و به اتفاقات پیشین برمی‌‏گردد؛ بنابراین آن حالت را به یاد می‌‏آورد و با حالت کنونی تطبیق می‏‌دهد. درباره این انگیزه در ادامه سخن خواهیم گفت. 🔷 انگیزه‌‏های اجتماعی و سیاسی را نیز می‏‌توان در باورمند شدن به تناسخ دخیل دانست. برخی افراد برای گریز از مسئولیت‌‏های اجتماعی و مبارزه با بی‌‏عدالتی، دست‏‌به‏‌دامان تناسخ شده‏‌اند و خود را از زیر بار پرسش‏‌های وجدانی در مقابله با بی‌‏عدالتی می‌‏رهانند. 🔶 از سوی دیگر حکّام و نیز طبقات فرادست با گستراندن این باور، جایگاه خود را تثبیت می‌‏کنند. «ماکس وبر»، اندیشمند و جامعه‌‏شناس، در تحلیلی که از آیین هندو و بودا دارد به این واقعیت اشاره می‌کند . ♦️ «ماکس وبر» مهم‌‏ترین عامل به وجود آمدن نظام‌‌‌های طبقاتی و کاستی در جوامعِ معتقد به کارما را همین قانون می داند. به نظر وی کارما دنیا را به عالمی تبدیل می‌کند که از نظر عقلی و اخلاقی، نظامی جبری و ضروری است. 🔷 کارما به انسان‌‏ها می‌گوید بودنِ شما در طبقه محرومان و بی‌چارگان، نتیجه اعمال گذشته شماست و شما را از آن گریزی نیست. 🔶 اشرافیان نیز حاصل کارماهای خود را درو می‌کنند؛ پس هر کس باید در طبقه خود هم‏‌چنان باقی بماند.[2] 🔻 پی‌نوشت: [1]. التنبیه و الرّد علی اهل الاهواء و البدع، ملطی، محمدبن احمد، چاپ محمد زاهد بن حسن کوثری، قاهره، 1369، ص 27؛ الاقوال الذهبیّ‍ة، کرمانی، احمدبن عبداللّه، چاپ مصطفی غالب، بیروت، 1977، ص 84؛ رسائل الشریف المرتضی، علی بن حسین، علم الهدی، چاپ مهدی رجائی، قم، 1405-1410، ج 4، ص 30. [2]. کتاب نقد، مرادی، حسن، شماره 45، زمستان 1386، ص 249-250. [3]. فرجام من و تو، عبدالحسین مشکانی سبزواری، قم، نشر صهبای یقین، ص 40. به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
تابعان کابالا به کدام خدا باور دارند ❓ 🔯🕎🔻 قسمت (پایانی) 2️⃣ ♦️ ازآنجاکه همچنان فیلسوفان یهودی کوشیده‌اند تا توجیهی فلسفی برای خدای کتاب مقدس بیان کنند، پیروان کابالا نیز سعی کردند تفاسیری نمادین و عرفانی برای توجیه خدای خویش به وجود بیاورند. 🔷 رهبران این طریقت قانوناً موظف شدند اشارات و قوانینی را در باب «اِن سُوف» بیابند و کمترین بهانه را به دست فیلسوفان بدهند. 🔶 به همین دلیل چون تضاد ذاتی میان این دو وجه خدا، یعنی خدای مکنون ( دست‌نیافتنی و غیرقابل فهم) و خدای کتاب مقدس به‌روشنی بیان‌نشده بود. [۲] 🔷 ایشان برای دور نگه‌داشتن آموزه‌های کابالا از شائبه ثنویت، بر اساس اساطیر گِنوسی (مذهبی است که در قرن دوم میلادی در کشور روم توسعه یافت. گِنوستیک‌ها به ثنویت اعتقاد داشتند)، مراحلی را در تکوین «اِن سُوف» تا مرتبه خلق ارائه دادند. 🔶 اما به نظر می‌رسد تکاپوی صورت گرفته نه تنها مشکل ثنویت را به‌هیچ‌روی حل‌وفصل نکرد، بلکه ایشان را در مسیر اثبات ادعای خود با مشکلات جدی‌تری روبرو ساخت. 🔷 به‌واسطه همین تعارض میان خدای کابالا و خدا کتاب مقدس بود که نویسنده گمنام حوالی سال ۱۳۰۰ میلادی چنین نوشت: 🔶 ( خدای مَکنون، به‌عنوان وجود مطلق یا همان هویتی که عین ذات اوست، موضوع وحی و الهام دیگران نمی‌شود و نباید و نمی‌تواند در اسناد و نصوص الهی مانند نوشته‌های اصیل اهل عتیق و سنن یهودی به تفسیر خاخام‌های یهود معنا یابد.) [۳] 🔷 با توجه به مطالب گفته‌شده درباره خدای متصور در عرفان یهود و به فرض پذیرفتن این مطلب که«اِن سُوف» خدای دست‌نیافتنی و مَکنون کابالیسیم، همان خدای کتاب مقدس یعنی (یهوه) است. 🔶 پس اصرار کابالا بر دست‌نیافتنی بودن «اِن سُوف» اندکی غیرمنطقی به نظر می‌رسد. چون تأکید کابالا همواره بر تعمق و تفکر بر خدایی بوده است که حتی در متعالی‌ترین مکاشفه‌ها هم نمی‌توان بدان راه یافت و به اتحاد با او دست یازید. [۴] 🔷 بدین ترتیب از دیدگاه برخی از اندیشمندان یهودی «اِن سُوف» نمی‌تواند محل وحی و الهام پیامبران عهد عتیق باشد و منطبق کردن این خدا باخدای کتاب مقدس کاری بی‌معنا و بی‌اساس است. 🔶 بااین‌حال پیروان کابالا در توضیح ثنویت موجود بین«اِن سُوف» (خدای نامتناهی) و خدای مقدس، بسیار متفاوتی را مطرح کرده‌اند که درنهایت به این نتیجه کلی ختم شد: 🔷 مرحله انتقال«ان سوف» به خدای متشخص و آفرینش گر را نمی‌توان توصیف کرد. اما آنچه مسلم است، ان سوف (خدای نامتناهی) به دنبال یک تصمیم‌گیری آزادانه که همواره یک راز ثابت و غیرقابل نفوذ باقی خواهد ماند از اختفا به تجلی رسیده است.) [۵] 🔻 پی‌نوشت: [۱]. کارن آرمسترانگ، خداشناسی از ابراهیم تاکنون؛ دین یهود، مسیحیت و اسلام؛ ترجمه‌ی محسن سپهر.- تهران: نشر مرکز، ‌۱۳۸۲، ص ۲۸۱ ص ۲۸۱ [۲]. شولم، جریانات بزرگ در عرفان یهودی، ترجمه فریدالدین رادمهر، نشر نیلوفر، ۱۳۸۵، ص ۵۸ [۳]. شولم، جریانات بزرگ در عرفان یهودی، ترجمه فریدالدین رادمهر، نشر نیلوفر، ۱۳۸۵، ص ۵۸ [۴]. Scholem,Gershom, "KABBALAH",in The Encyclopedia Judaica,1997,Vol 10,p557 [۵]. برگرفته از کتاب برسی و نقد مبانی نظری کابالیسم، فاطمه مهدیه، نشر صهبای یقین، ۱۳۹۳، ص ۷۸ به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
آیا «دیدن افراد ناشناسی که آشنا به نظر می‌رسند» دلیلی بر تناسخ است ❓ ☯️🔻 به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید. 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
فرقه های نوظهور مولود عرفان یهود 🔯🔻 قسمت (پایانی) 3️⃣ ♦️ این فرقه‌ی یهودی مسیحی در سده‌های نوزده و بیست میلادی به صورت یک سازمان سری به کار خود ادامه داد و بسیاری از پیروانش ضمن مهاجرت به امریکا بر تبلیغ و ترویج این تفکر پیچیده‌ی کابالایی اصرار ورزیدند. 🔷 امروز دیدگاه‌های این گروه کابالایی در قالب مناسک جنسی به همراه مصرف مواد مخدر و موسیقی تهییج کننده در میان جوانان غربی ترویج شده و از طریق رسانه‌های نوین ارتباطی به یک پدیده‌ی جهانی تبدیل شده است. 🔶 رقص جنسی مرسوم به لمبادا که در سال‌های اخیر از طریق وسایل ارتباط جمعی غرب ترویج می‌شود نشانی آشکار از رفتارهای جنسی این گروه است. مایکل جکسون، سلطان رپ و سیاه‌پوستی که تغییر جنسیت داد از نمادهای این فرقه‌ی یهودی به شمار می‌آمد. 🔷 امروزه این گرایش شیطانی به اوج بی‌پروایی رسیده و پیروان آن با حمایت سران غربی آشکارا شیطان‌پرستی و هم‌جنس‌گرایی را ترویج می‌کنند و رفته‌رفته زنان و مردان را به سمت توحش پیش می‌برند. 🔶 جالب است بدانیم که بنیان‌گذار و رهبر کابالا در امریکا که به نوعی امروز هالیوود و صنعت فیلم‌سازی نیز حکومت می‌کند یک یهودی، به نام فیول گروبرگر است که حدود 40 سال پیش نام خود را به فیلیپ برگ تغییر داد و به کمک همسرش سازمانی به نام مرکز آموزش کابالا تأسیس کرد. 🔷 این شخص که کمتر در محافل ظاهر می‌شود آموزش این آئین را در رژیم غاصب صهیونیستی گذرانده و برای جذب جوانان در سراسر جهان دست به اقدامات تبلیغی فروانی زد. 🔶 او از طریق جلب بازیگران و ستاره‌های هالیوودی و مشاهیر هنر غربی نه‌تنها به ثروت زیادی دست یافت، بلکه سبب گرایش جوانان ناآگاه به این فرقه شده است.[7] 🔷 الیزابت تیلور، دایان کیتون، ارنست بورگناین، ریچارد دریفوس، پل نیومن، کرک داگلاس، داستین هافمن، رابرت ردفورد و چارلز برونسون از جمله هنرپیشه‌هایی هستند که با تلاش این سازمان یهودی و به منظور جذب افراد جدید به عضویت این سازمان در آمده‌اند . 🔶 همچنین خواننده و هنرپیشه‌ی فاسد غربی مدونا و ورزشکارانی همچون دیوید بکهام و همسرش عضو این سازمان انحرافی و برای جذب افراد و اهداف پنهانی سازمان با آنان شریک می‌باشند. 🔷 از طرف دیگر مارلون براندو از هنرپیشه‌های معروف امریکایی در یک اقدام ضد کابالایی طی گفتگویی با شبکه‌ی سی‌ان‌ان پرده از یک حقیقت بزرگ برداشت و گفت هالیوود تحت مالکیت یهودیان است و یهودیان آن را اداره می‌کنند و مراقب هستند که خدشه‌ای به وجهه یهودیان وارد نشود و در مقابل می‌کوشند وجهه سایر گروهای نژادی را تخریب کنند.[8] ♦️ گرچه این بزرگ‌شده‌ی هالیوود به‌واسطه‌ی تهدید‌هایی که نسبت به او صورت گرفت تا حدی از حرف‌های خود برگشت، ولی اعتراض‌های او برای جهانیان تکان دهنده بود و پرده از حقایقی برداشت.[9] 🔻 پی‌نوشت: [1] . عبدالله شهبازی، زرسالاران یهودی و پارسی استعمار بریتانیا و ایران، نشر مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، ۱۳۹۰، ج۲، ص ۲۴۳. [2] . جان ناس، تاریخ جامع ادیان، تهران: نشر علمی و فرهنگی، ۱۳۸۳، ص ۳۷۴. [3] . همان، ص ۳۷۳. [4] . همان، ص ۳۷۵. [5] . عبدالله شهبازی، زرسالاران یهودی و پارسی استعمار بریتانیا و ایران، ج۲، نشر مطالعات و پژوهش‌های سیاسی، ۱۳۹۰، ص ۲۴۵. [6] . همان، ص ۲۹۷ [7] . کابالسیم، تهران نشر ساحل اندیشه، ۱۳۸۹، ص ۱۸۸. [8] . محمدجلال عنایه، قدرت یهودیان در امریکا، نشر اندیشه سازان نور، ۱۳۸۵، ص ۷۸. [9] . فرقه‌های نوظهور، حمید نگارش، قم: زمزم هدایت، ۱۳۹۰، ص ۱۱۴. به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
فرجام یوگا چیست ❓ 🕉☯️🔻 قسمت (پایانی) 2️⃣ ♦️ این بیداری و تجربه قلمرو فرامادی که با بحث کندالینی و چاکراها تبیین می‌‏شود، چیزی جز رهایی از چرخه تناسخ نیست: به اعتقاد یوگی‌‏ها، رهايی از چرخه تولّد و مرگ (زنجیره رنج و تناسخ) از نتایج بیداری این نیرو است.[4] 🔷 درکتاب ‌های یوگا، تولّدهای پی‏‌در‏پی به عنوان فرصت‌ های بیش‏تر برای بیداری کندالینی مورد اشاره قرار گرفته است: 🔶 در بعضی حالات ممکن است فرد مشتاق پيشرفت باشد که نتيجه تولّدهای قبلی است؛ اما اگر جسم ضعيف باشد و نتواند فشار کندالینی را تحمل کند، لازم است که شخص منتظر تولّد ديگری باشد تا شايد دارای جسمی قابل انعطاف گردد.[5] ♦️ یوگیست‌‏های جدید نیز با مبنا قراردادن باور تناسخ در یوگا، باورهای خود را باز تعریف کرده‌‏اند. 🔷 «منتره یوگا» مربوط به راهبه‏‌هایی است که در معبدهای تبتی به خواندن اوراد مشغول هستند. اساس این شبه ‏آیین‏ بر بصیرت و آگاهی درونی است که از طریق به زبان ‏راندن اصوات و کلمات به دست می‌‏آید. 🔶 «کرمه‌‏یوگا» بر پایه تفکر شکل گرفته است. بر این اساس، آرامش و سکوت و نیز نبود نظم و برنامه‏‌ریزی مهم‏‌ترین راه‏‌های کسب معنویت است. 🔷 "بهکتی یوگا" به تمرکز بر مفهوم ماورایی تکیه دارد و برخی به اشتباه، آن‏ را یوگای عبادت می‏‌خوانند؛ درحالی‌‏که از عبادت در آن خبری نیست. در یوگای پاتانچلی هشت مرحله شمرده شده است که یوگیست باید یک‏‌به‏‌یک آن‌‏ها را طی کند. 🔶 در نظام یوگا برای کالبد انسان، بدن‌‏ها ، نادی‌‏ها و چاکراهایی ترسیم می‌‏شود که می‌‏تواند انرژی‌‏زایی کرده، معنویت را بارور سازد.[6] 🔷 تناسخ در یوگا نیز به معنی حلول روح انسان به یک کالبد جدید در همین دنیا است؛ یعنی روح، بعد از مرگ انسان به عالم برزخ یا قیامت یا عوالم دیگر منتقل نمی‌‏شود. 🔶 بلکه روح در همین عالم در قالب و جسم جدید (مثلاً یک جنین، حیوان، گیاه یا چیزهای دیگر) وارد می‌‏شود و حیات جدیدی را تجربه می‌‏کند و همین‌‏طور پی‌درپی در زندگی‌‏های مکرّر به حیات خود ادامه می‌‏دهد. 🔷 با این تبیین، کسانی‌که به تناسخ معتقدند، به عالم برزخ و رستاخیز اعتقادی ندارند و بدون این‌‏که به قیامت و رستاخیز نیازی باشد و حساب و کتابی لازم بیاید، به زندگانی‌‏های مداوم روح، در همین دنیا دل می‌‏بندند. 🔶 پتنجلی در فصل سوم کتابش، سوتره 18، از تناسخ و تولّدهای پيشين مباحثی به‏ میان آورده است.[7] 🔷 انرژی حیات، اگر از ستون فقرات به سمت بالا صعود کند، از بالای سر خارج و با انرژی روحانی موجود در جهان هستی آمیخته می‌‏شود.[8] 🔶 در این حالت است که شخص به حالت فرا آگاهی می‌‏رسد.[9] فرا آگاهی همان یکی شدن روح فرد با روح جهان یا ابرخود است.[10] ♦️ به اعتقاد یوگی‏‌ها، رهايی از چرخه تولّد و مرگ (زنجیره رنج و تناسخ) از نتایج بیداری این نیرو است.[11] 🔻 پی‌نوشت: [1]. معرفی مکتب‏های فلسفی هند، چاترجی، ساتیش چاندرا، قم، مرکز مطالعات و تحقیقات ادیان و مذاهب، 1384، ص 560-545. [2]. (همان:547) [3]. (همان: 577) [4]. یوگا، جیمز، هویت، تهران، ققنوس، 1384، ص 63. [5]. کندالینی، تجربه ای مرموز، شریف پور، خسرو، تهران، پیکان،1383، ص 49. [6]. آفتاب و سایه ها، فعالی، محمد تقی، ، تهران، نجم الهدی، 1388، ص 111-84. [7]. یوگا سوتره‌های پتنجلی، ساتیا ناندا سارا سواتی، تهران ، نشر فراروان، 1376،ص 297. [8]. کندالینی، تجربه ای مرموز، شریف پور، خسرو، تهران، پیکان،1383، ص 55. [9]. یوگا، جیمز، هویت، تهران، ققنوس، 1384، ص 29. [10]. (همان،219) [11]. (همان ص 63) فرجام من و تو، عبدالحسین مشکانی سبزواری، نشر صهبای یقین، 1391، ص 54. به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
پایه ‌گذاران و نخستین مروجانِ قانون جذب 🧲🔻 قسمت (پایانی) 9️⃣ ♦️ فیلسوفان ذهن در ارتباط «ذهن» و «مغز» دو دیدگاه کلی ماده انگار و دوگانه انگار را مطرح می کنند. 🔷 دیدگاه دوگانه انگار، خود به دو دسته دوگانه انگارې جوهری (دکارتی) و دو گانه انگاری ویژگی ها تقسیم می شود. در دوگانه انگاری جوهری، انسان موجودی دو بعدی است که دارای ذهنی غیر جسمانی و بدنی جسمانی است. 🔻 در این میان آنچه با عنوان حالات ذهنی شمرده می شود (تصور استدلال و استنتاج) با بدن سنخیتی ندارند؛ پاول چرچلند می گوید: 🔷 «ادعای مشخص این دیدگاه (دوگانه انگاری جوهری) این است که هر ذهنی پدیده ای غیر جسمانی و متمایز است؛ بسته ای منفرد از جوهر غير جسمانی... واحدی منفرد از ماده ذهنی یکسره متمایز از جسم مادی ما». 🔶 برخی فیلسوفان ذهن در تحلیل این انگاره ذهن (نفس) را موجودی تقسیم ناپذیر دانسته که حس و ابزار حسی، هیچ گاه توان شناخت این جوهر فرامادی را ندارند و از دیگر سویی چینش های ماده (مغز) هراندازه پیچیده باشند، توانش اندیشه ورزی و آگاهی را نخواهند داشت (مسلین ۱۳۹۰ :۱۷ ،۱۲). 🔷 در اندیشه اسلامی نیز مغز هراندازه دارنده ویژگی های شگفت و والایی باشد، تنها ابزاری در خدمت ذهن (نفس) به شمار می آید. بنابراین اگر هم چیزی به عنوان جذب در زندگی بشر وجود داشته باشد، فرآیندی چندمرحله ای است که پس از گذر از مراحل گوناگون در دو بُعد مادی و مجـرد بـه تحقق خواهد پیوست. 🔶 به دیگر سخن، تعبیر جذب آرزوها توسط مغز عبارتی مجازگونه است که حقیقت مسئله را به کلی نادیده گرفته است. خواسته ها و آرزوهای بشری که نخست در ذهن نقش می بندند پس از گذراندن مراحل گوناگون نظری و عملی درجهان بيرون وجود خواهند یافت و هیچ گاه مغز به تنهایی شایستگی دستیابی به آنچـه آرزو می کنیم را نخواهد داشت. 🔻 نتیجه گیری 🔷 قانون جذب علاوه بر بی پایگی علمی، هویت ثابت و یکسانی در نگرگاه مروجانش ندارد. برخی این قانون را قانونی تنها ذهنی _ فکری دانسته و از عمل در آن هیچ سخنی به میان نیاورده اند و گاه قانون جذب در چرخشی معنایی، مقوله عمل را بیشتر اهمیت بخشیده است. 🔶 در تفسیر نخست گفته می شود که هر چه در ذهن دیده شود همان در دستان انسان می آید. پس از آنکه افراد بسیاری این قانون را در زندگی به کار بسته و نتیجه ای نیافتند، پرچمداران جذب عمل کردن را نیز به آن افزوده، به گونه ای که آن را شرط کافی در تحقق قانون جذب معرفی کردند. 🔷 در این صورت این مغز نیسـت کـه کارها را انجام میدهد بلکه با همان نگرش و تفسیر فراگیر عقلی، نظر و عمل در کنار علت پیدایش یک پدیده در زندگی شخصی و اجتماعی انسان ها گشته و دو شرط لازم و کافی را ایفا می کنند. 🔶 این مقاله از طرح پژوهشی معنویت های بی شریعت؛ خیزش خردستیزی عصر نو در بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی (گروه کلام و اندیشه) استخراج گردیده است. ♦️ نویسنده مقاله : رسول حسین پور به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
مهم ‌ترین موانع رشد از نظر اوشو 🔻 قسمت (پایانی) 3️⃣ ♦️ از نظر اوشو: «تا زمانی که از مرگ بترسید، عشق شما متولد نخواهد شد.»[5] همچنین «اگر طعم زندگی، منحصربه‌فرد است حتماً مزه مرگ، به‌مراتب، خاص‌تر و استثنایی‌تر خواهد بود؛ چون مرگ، در انتهای زندگی فرامی‌رسد. مرگ بالاترین ارضا شدن و خشنودی، در زندگی است.»[6] 🔷 طلب کمال همان طلب مرگ است و کسی که از مرگ می‌ترسد، گویا از جاودانگی و کمال، گریزان است و ترس از مرگ، از رشد و کمال او جلوگیری می‌کند: «طلب کمال، طلب مرگ است و مرگ نقطه پایان جمله است.»[7] 🔶 پس «مرگ، زندگی را زیبا می‌کند؛ زیرا تو را هوشیار می‌سازد. قطار را از دست نده، هیچ‌چیز را از دست نده، لذت ببر، از هر چه برایت میسر است، حظ ببر، زیرا فردا مرگ است. مرگ، دشمن تو نیست؛ مرگ، بزرگ‌ترین دوست توست. بدون مرگ شماها اجسادی مرده‌اید که بی‌هیچ هدف، بی‌هیچ معنا و بی‌هیچ گریزگاهی اینجاوآنجا در حرکت اید.»[8] 🔻 مرگ در منطق قرآنی 🔷 اما مرگ در منطق قرآنی به معنای فنا و نابودی نیست، بلکه دریچه‌ای به‌سوی جهان جاودانگی و بقاست. حقیقت مرگ چون حقیقت حیات وزندگی از اسرار هستی است، به‌گونه‌ای که حقیقت آن تاکنون بر کسی روشن نشده است. بلکه آنچه ما از حقیقت آن می‌شناسیم تنها آثار آن است. 🔶 آنچه از قرآن برمی‌آید آن است که مرگ یک امر عدمی و به معنای فنا و نیستی نیست بلکه یک امر وجودی است. یک انتقال و عبور از جهان به جهان دیگر است، ازاین‌رو بسیاری از آیات قرآن از مرگ به توفی تعبیر کرده‌اند که به معنای بازگرفتن و دریافت روح از تن است. اما در اندیشه اوشو از مرگ با عنوان پایان زندگی و انتهای آن نام‌برده شده است. 🔷 خداوند در بیان این امر وجودی می‌فرماید: «اَلَّذی خَلَقَ المَوتَ وَ الحَیوةَ [ملک/آیه 2]؛ خداوندی که مرگ و زندگی را آفرید.» در اینجا خداوند، مرگ را همانند زندگی یک آفریده از آفریده‌های خویش بیان می‌دارد. چون اگر مرگ امری عدمی بود مخلوق و آفریده به شمار نمی‌آمد از مخلوقات هیچ‌گاه جز به «امور وجودی» تعلق نمی‌گیرد. 🔶 مرگ از مخلوقات و امر وجودی و دریچه‌ای است به‌سوی زندگی دیگر، در سطحی بسیار وسیع‌تر و آمیخته با ابدیت؛ خداوند می‌فرماید: «وَلَئِن مُتُّم اَو قَتَلتُم لَاِلی اللهِ تُحشَرون [آل‌عمران/ 158]؛ اگر بمیرید و یا کشته (شهید) شوید به‌سوی خدا بازمی‌گردید.» ♦️ در حقیقت باید گفت: از نظر اسلام، مرگ پایان راه و زندگی نیست بلکه آغاز راهی است که به طریق آن به جهانی دیگر منتقل می‌شوید؛ و این جهان با همه عظمتش تنها مقدمه‌ای برای جهان‌های گسترده‌تر و فراخ‌تر، جاودانی و اَبدی است. 🔷 و به سخنی دیگر مرگ نه‌تنها موجب نمی‌شود تا زندگی، پوچ و بیهوده جلوه کند بلکه به زندگی این جهانی معنا و مفهوم می‌بخشد و از کارکردهای مرگ می‌توان معنا بخشی به زندگی دنیایی دانست؛ چون مرگ است که آفرینش هستی را از بیهودگی خارج می‌سازد و بدان جهت، معنا و مفهوم می‌بخشد. 🔻پی‌نوشت: [1]. اوشو، تائوئیزم و عرفان شرق دور، جلد 2، ترجمه فرشته جنیدی، چاپ اول، نشر هدایت الهی، ص 193. [2]. همان، ص 80. [3]. همان، ص 81. [4]. اوشو، راز بزرگ، ترجمه روان کهریز، تهران، نشر باغ نو، ص 153. [5]. همان، ص 134. [6]. همان، ص 155. [7]. الماس‌های اوشو، ترجمه: مرجان فرجی، تهران، نشر فردوس، ص 172. [8]. همان، ص 368. به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2
خدای درونی یا نفس امّاره ❓🔻 قسمت (پایانی) 2️⃣ ♦️ مروجان موضوع ندای درون معتقدند: انسان برای اینکه معنای زندگی و برنامه‌ای برای طی مسیر زندگی و ارزش‌گذاری و شناخت هنجارهای خود داشته باشد، به ندای درون خود مراجعه می‌کند. 🔷 این انسان خدا را در درون خود پنداشته است و این ندای درون را هم به‌نوعی وحی و الهامی از این خدای درونی حساب می‌کند. 🔶 نکته مهم این است که انسان فطرتاً و ناخودآگاه و ناخواسته ویژگی خاصی دارد که باید با یک برنامه، سبک زندگی و آئین زندگی خود را هماهنگ کرده و به آن آئین عمل کند. 🔷 حتی «آنتوان لاوی» که شیطان‌گرایی مدرن را ایجاد کرد، کتابی با عنوان «انجیل شیطانی» نوشت و مراسم دعا و عبادتی همانند مسیحیان «عشای ربانی» برای فرقه خود طراحی کرده بود. 🔶 انسان نیاز به یک برنامه و آئین نیاز دارد و در تفکر نو هم بیان می‌کنند که ندای درون همان منبعی است که سبک زندگی و آئین زندگی هر فردی را متناسب با خودش ارائه می‌دهد. 🔷 در منابع اسلامی ندای درون گاهی الهی است و گاهی شیطانی است؛ فجور و تقوا هر دو به انسان الهام می‌شود. راه تشخیص این خوبی و بدی، ارزیابی این الهامات با فطرت پاک، عقل و شریعت است، اما در تفکر نو این ملاک‌های ارزیابی مورد قبول نیست و خود ندای درون، خودبه‌خود و بذاته حجیت و اعتبار دارد. 🔶 در منابع دینی یکی از نداهای درونی انسان، نفس اماره است که تبعیت از نفس اماره و انجام خواسته آن گناه است و البته این تبعیت اختیاری است و هر کس تبعیت کند، مورد سرزنش و شماتت قرار گرفته و وعده عذاب به وی داده می‌شود. در داستان حضرت یوسف علیه‌السلام و زلیخا، حضرت یوسف علیه‌السلام درباره نفس اماره می‌فرمایند: 🔷 «و َمَا أُبَرِّئُ نَفْسِی إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّی»؛ [1] «من خود را از گناه تبرئه نمی‌کنم؛ زیرا نفس طغیان گر، بسیار به بدی فرمان می‌دهد، مگر زمانی که پروردگارم رحم کند» در این آیه شریفه بیان می‌شود که «خطر هوای نفس جدّی است، آن را ساده ننگرید. 🔶 «إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ» در این آیه شریفه، چهار نوع تأکید بکار رفته است: (انّ، لام تأکید، صیغه مبالغه و جمله اسمیه). انبیا با آنکه معصوم‌اند، اما غرائز انسانی دارند. «إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ». نفس، خواهش خود را تکرار می‌کند تا انسان را گرفتار کند. «لَأَمَّارَةٌ». [2] 🔷 حتی پیامبر خدا هم دارای نفس اماره است و هیچ کس از خطر این وسوسه‌های گمراه کننده در امان نیست و بیان می‌کند که برای رها شدن از این نفس اماره باید از خداوند خواست تا به انسان کمک کند و کیفیت این نفس این‌گونه است که دائم و مستمر در دل انسان دعوت به بدی و فحشا می‌کند. 🔶 البته برخی از علما آیه شریفه: «إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ» را از زبان زلیخا، زن عزیز مصر دانسته‌اند که در اصلِ مطلب تغییری نمی‌کند و شناخت یکسانی از نفس اماره بیان می‌شود. 🔷 حال سؤال این است که آیا این ندای درون که در تفکر نو و سایر جریان‌های معنویت‌گرا مطرح می‌شوند، نفس اماره نیست❓ ♦️ با توجه به اینکه معیار و ضابطه‌ای هم برای ارزیابی و تشخیص محتوای این ندای درون و کنترل آن وجود ندارد، می‌توان گفت که این ندای درون همان نفس اماره است و اگر هم تطابق کامل نداشته باشد، قطعاً بخشی از این نداهای درونی شامل این نفس اماره می‌شود؛ چون هیچ کس مصون از این نفس اماره نیست. 🔻 پی‌نوشت: [1]. سوره یوسف، آیه 53 [2]. محسن قرائتی، تفسیر نور (10جلدی)، جلد 4، ناشر مرکز فرهنگی درس هایی از قرآن، 1388، تهران، ص 226 به کانال فرقه های عجیب و جهان ماوراء بپیوندید 🔻🔻 http://eitaa.com/joinchat/3478585344Cfddd4eceb2