🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
حکایت به قلم "ســاده و روان"
📚 باب دوم : در اخلاق درویشان
🌺 حکایت ۵
💫 چند تن از رهروان همدل و همدم سير و سياحت كه شريک غم و شادى همديگر بودند، براى سفر حركت كردند. من از آنها خواستم كه مرا نيز رفيق شفيق همراه خود كنند و با خود ببرند. آنها با تقاضاى من موافقت نكردند. پرسيدم : چرا موافقت نمى كنيد؟! از اخلاق پسنديده بزرگان بعيد است كه دل از رفاقت بينوايان بر كنند و آنها را از فيض و بركت خود محروم سازند، با اينكه من در خود اين قدرت و چابكى را سراغ دارم در چاكرى و همراهی نيك مردان، يارى چابک باشم نه بارى بر دل.
🔸اِنْ لمْ اَکُن راکِبالمواشی
🔹اَسعی لَکم حامِلَالغواشی
يكى از آنان به من گفت : از موافقت نكردن ما خاطرت رنجيده نشود زيرا در اين روزها دزدى به صورت پارسايان درآمده و خود را در رديف ما وانمود كرده و جا زده است .
🔸چه دانند مردان كه در خانه كيست ؟
🔹نويسنده داند كه در نامه چيست ؟
از آنجا که خوى پارسايان، سازگارى و ملايمت است، آن پارسانما را پذيرفتند و گمان ناموافقى به او ننمودند.
🔸صورت حال عارفان دلق است (۱)
🔹اين قدر بس چو روى در خلق است
🔸در عمل كوش و هر چه خواهى پوش
🔹تاج بر سر نه و علم بر دوش
🔸در قژاكند مرد بايد بود (۲)
🔹بر مخنث سلاح جنگ چه سود؟ (۳)
يك روز از آغاز تا شب همراه پارسايان حركت كرديم، شبانگاه به كنار قلعه اى رسيده و در همانجا خوابيديم، ناگاه دزد آلوده اى (در لباس پارسايان ) آفتابه رفيق را به عنوان اينكه با آن تطهير كند برداشت ولى به غارت برد.
🔸پارسا بين كه خرقه در بر كرد
🔹جامه كعبه را جُل خر كرد
همينكه از نظر پارسايان غايب گرديد، به برجى رفت و در آنجا صندوقچه جواهرى را دزديد. هنگامى كه آن شب به سر آمد و روز روشن فرا رسيد، آن دزد تاريكدل مقدارى راه رفته بود و از آنجا دور شده بود، ولى رفيقان بى گناه خوابيده بودند. صاحبان قلعه كه فهميدند صندوقچه جواهرات آنها به سرقت رفته، صبح به سراغ آن پارسايان بى گناه آمده، همه را دستگير كرده و به درون قلعه بردند و پس از كتک زدن به زندان افكندند. از آن وقت همراهى و همدمى با درويشان را ترک كردم و گوشه گيرى را برگزيدم.
✔️واسلامة فى الوحده: عافيت و بى گزندى در تنهايى است.
🔸چو از قومى، يكى بى دانشى كرد
🔹نه كه را منزلت ماند نه مه را (۴)
🔸شنيدستى كه گاوى در علف خوار (۵)
🔹بيالايد همه گاوان ده را
گفتم: شكر و سپاس خداوند متعال را، كه از بركت پارسايان محروم نشدم، گرچه در ظاهر از همدمى با آنها جدا و تنها شدم، از اين ماجرا درس عبرت گرفتم و بهره مند شدم، چنين درسى سزاوار است كه مايه نصيحت و عبرت امثال من در همه عمر گردد.
🔸به يك نا تراشيده در مجلسى (۶)
🔹برنجد دل هوشمندان بسى
🔸اگر بركه اى پر كنند از گلاب
🔹سگى در وى افتد كند منجلاب
۱_ دلق: لباس پر وسله پارسایان
۲_ قژاکند: لباس، پشمینه جنگی
۳_ مخنث: نامرد، آدم سست عنصر
۴_ که: کوچک _ مه: مه : بزرگ ، يعنى هرگاه در ميان گروهى يک نفر نادانى و خلاف كرد، نه آبرويى براى كوچک مى ماند و نه آبرويى براى بزرگ
۵_ شنيدستى: شنيده اى ، يعنى گاو بيمارى در چراگاه موجب آلودگى همه گاوان خواهد شد.
۶_ ناتراشيده : بى ادب
#غلط_ننویسیم
#حکایات_سعدی
🖊@ghalatnanevisim
4_5834781426020516318.mp3
1.02M
پیشدادیان #نوذر (بخش ۵)
گفتار اندر آمدن افراسیاب بَدایران زمین به جنگ نوذر
#غلط_ننویسیم
#شاهنامه_خوانی
🖊@ghalatnanevisim
#توضیحات
از اتفاقات مهم این بخش مُردنِ سام است که در میانهی این بخش پیش میآید اما بسیار گذرا به آن اشاره میشود، فقط درحد گزارشی از آن به افراسیاب.
-چو دشت از گیا گشت چون پرنیان: تصویری بسیار زیبا از زمینی که از انبوهیِِ گلوگیاه چون ابریشمِ نقشدار شده است. برعکس تشبیههای معمول که در آن نقشِ پارچه در زیبایی به گلوگیاه تشبیه میشود!
-گفتوگوی: ستیزه، جنگ
-چون سی هزار: حدود سی هزار
-دخمه: مکانی که زرتشتیان مردهی خود را مینهادند تا گوشت آن توسط پرندگان خورده شود و سپس استخوانهای مرده را در سُتودان (استخواندان) دفن میکردهاند.
-شَخ: زمین خشک و ناهموار
-نخ کشیدن: صف کشیدن
-پایوپر نداشتن: تابوتوان نداشتن
-هنگامجستن: وقتشناسی
#غلط_ننویسیم
#شاهنامه_خوانی
🖊@ghalatnanevisim
#معرفی_کتاب
📚عنوان: از واژه تا فرهنگ
✍نویسنده : بهاء الدین خرمشاهی
ناشر : انتشارات ناهید
از واژه تا فرهنگ تقریبا همۀ مقالاتی را که بهاءالدین خرمشاهی در زمینۀ زبان فارسی و نثرنویسی و واژه پژوهی تا پایان سال 1387 نوشته است ، در بر دارد. در دو مقالۀ ” واژگان و تعبیرات نو ساخته ” بیش از پانصد واژۀ نوساختۀ خود را که بعضی از آن ها به تصویب فرهنگستان زبان و ادب فارسی رسیده عرضه داشته است . پنج مقاله از مقالات این کتاب ، هر یک به نقد و معرفی معروفترین و معتبرترین فرهنگ ها و دانشنامه های ادبی امروز ایران اختصاص دارد.
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
﷽
💐سـ💛ــلام، صبح بخیر
🕊روزتـــون
💐پر از خیر و برکت
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
بوی ظهور میرسد از کوچههای ما
نزدیکتر شده به اجابت دعای ما
دیگر دو بال آرزوی ما شکسته است
از انتظار پر شده حال و هوای ما
این هفته هم سهشنبه شب جمکران گذشت
پاسخ نداشت این همه آقا بیای ما...
دیگر به آخر خط دوری رسیدهایم
ای انتهای غیبت تو ابتدای ما
این پنج روزه نوبت ما، کاش با تو بود
بر روی ردّ پای تو میبود پای ما
یک جمعه گریههای تو را درک میکنیم
عجّل، امام منتقم کربلای ما
#علی_ناظمی #امام_زمان #محرم #شعر
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
هدایت شده از قاصدک
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زردی دندان های این خانم دردسرساز شد❗️🤦🏻♀️
خبر خوش برای افرادی که می خواهند بی دردسر دندان های خود را سفید کنند😍
برای اطلاعات بیشتر و دریافت این پک سفیدکننده ی دندان گیاهی با 60% تخفیف روی لینک زیر بزنید👇🏻
https://landing.saamim.com/gnioZ
https://landing.saamim.com/gnioZ
پرسش👇
در باره ترکیب «عدم وجود» توضیح دهید. آیا میتوان «نبود یا نبودن» را بهجای آن بهکار برد؟
پاسخ👇
به نکتۀ خوبی اشاره کردید. کاربست «عدم» پذیرفته نیست و در این میان ترکیب «عدم وجود» کاملاً نادرست است؛ زیرا «نبود بود» هیچ معنایی ندارد. مثلاً اگر بنویسیم:
👈 «عدم وجود منابع کافی باعث شد این برنامه به سرانجام نرسد.»، یعنی «نبود بود منابع...».
بنابراین، باید بنویسیم:
👈 نبود منابع کافی باعث شد این برنامه به سرانجام نرسد.
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
#نکته
🔶چون در فارسی همزهٔ میانی وجود
ندارد، نوشتن کلمات «پایین، پاییز،
آیین» به صورت «پائین، پائیز، آئین»
نادرست است.
✅ راهنمای ویراستاری و درستنویسی، دکتر حسن ذوالفقاری، تهران، نشر علم، چاپ سوم، ۱۳۹۲، ص ۶۵.
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
📚#معرفی_کتاب
🌟عنوان:در کربلا چه گذشت🌟
✍به قلم:شیخ عباس قمی
🖨ناشر:انتشارات کتاب جمکران
📜🔹📜🔹📜🔹📜🔹📜🔹
کتاب در کربلا چه گذشت در ۵ بخش نوشته شده است:
📓باب اول: در مناقب امام حسین (ع) و ثواب گریستن بر آن حضرت،
🖋باب دوم:وقایع پس از بیعت مردم با یزیدبن معاویه
📓باب سوم:در وقایع پس از شهادت
🖋باب چهارم:پس از شهادت حضرت ابیعبداللهالحسین (ع)
📓باب پنجم:در ذکر فرزندان امام حسین (ع) و زوجات آن حضرت
🖋خاتمه:درشرح حال توّابین وخروج مختار
واقعهٔ کربلا جنگی بود که در تاریخ ۱۰ محرم سال ۶۱ هجری قمری (برابر با۱۳ اکتبر ۶۸۰ میلادی) اتفاق افتاد.روز نبرد به روز عاشورا معروف شده است.این جنگ میان سپاه کمتعداد «حسین بن علی»، نوهٔ پیامبر اسلام و سپاه اعزامی از سوی «یزید»، خلیفهٔ اموی و در نزدیکی محلی به نام «کربلا» رخ داد.دلیل «یزید بن معاویه» برای جنگ، بیعتنکردن حسین بن علی با او بود. در مقابل حسین بن علی حکومت و زمامداری یزید بن معاویه را غیرشرعی و غیرقانونی میدانست؛ حکومتی که برخلاف پیمان صلح «امام حسن مجتبی» و «معاویه بن ابیسفیان» بود و بهشکلی مورثی به یزید رسیده بود. امام حسین (ع) حکومت اموی را ظالم و گمراه میدانست و برای تغییر جهت جامعهٔ اسلامی بهسوی مسیری دیگر قیام کرد.
📜🔹📜🔹📜🔹📜🔹📜🔹
🖊@ghalatnanevisim
... به استحضار میرساند...
...به اطلاع میرساند...
☜ اگر بهجای «به استحضار میرساند» و «به اطلاع میرساند»، «به آگاهی میرساند» بنویسیم، هم روانتر است، هم رساتر و فارسیتر .
البته اگر مدیران به شکلهای کلیشهای عادت نکرده باشند و اجازه بدهند کارمندان شیوههای درستنویسی را فرابگیرند و عمل کنند.
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
#اشتباه_نوشتاری_در_فضای_حقیقی
✅ ... که وارد شدم ...
❌ بعدشم که ورود کردم توی حیطه ی سیاست.
* "ورود" مصدری عربی است به معنی "وارد شدن"، پس عبارت "ورود کردن" به وضوح اشتباه است. به جای فعل نادرست "ورود کردم"، باید گفت: "وارد شدم".
* گفته شده در برنامه ی تلویزیونی "از لاک جیغ تا خدا" در شبکه ی 2 سیما
#غلط_ننویسیم
#درست_بنویسیم
🖊@ghalatnanevisim
هدایت شده از قاصدک
❌🔥بخور نخور های لاغری و چاقی 📛
😱 بزن رو وزنت تا بگم چی بخوری که خوش اندام بشی و سالم✅👇👇
🍏۶۲ 🌟۶۳🍏۶۴ 🌟 ۶۵ 🍏 ۶۶ 🌟
⭐️ ۶۸ 🍏 ۶۹ ⭐️ ۷۰ 🍏۷۱⭐️۷۲🍏
🍏۷۴ 🌟۷۵ 🍏۷۶ 🌟۷۷ 🍏۷۸ 🌟
⭐️۸۰🍏 ۸۱ ⭐️۸۲ 🍏 ۸۳ ⭐️ ۸۴🍏
🍏۸۶ 🌟 ۸۷ 🍏 ۸۸ 🌟۸۹ 🍏۹۰ 🌟
⭐️ ۹۲ 🍏۹۳ ⭐️ ۹۴ 🍏۹۵ 🍏۹۶🌟
🍏 ۹۸ 🌟۹۹🍏۱۰۰🌟 +۱۰۰🌟 +۱۵۰🍏
💙مثل کوره چربی بسوزون تخصصی زیر نظر دکتر مردانی متخصص تغذیه 🔥😍
هدایت شده از حاج ابوذر بیوکافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #نماوا
🔉 #شور | گفتن خوبیای تو، مثه قند مکرره
🎙 با نوای #حاج_ابوذر_بیوکافی
♾ مشاهده و دریافت با کیفیتهای مختلف
🎵 فایل صوتی قطعه
🖌 متن شعر
🔰 شب پنجم #محرم ۱۴۴۶ هق
📆 چهارشنبه ۲۰ تیر ۱۴۰۳
🕌 حسینیۀ شهدای بسیج
🏴 هیأت عاشورائیان
✨ #امام_حسن_ع
🇮🇷 صفحۀرسمیحاجابوذربیوکافی
▫️ AbozarBiukafi_ir
برخی واژههای هندی در فارسیِ کهن و معاصر یا ضبطشده در فرهنگهای فارسی
اَنبَله: تمرهندی.
ـ ریشه: هندی: amblī و imblī.
انبه
ـ ریشه: فارسی میانه: ambag، از هندی: ambā.
بادِله: نوعی پارچۀ زربفت.
ـ ریشه: هندی: bādlā.
بارسات bârsât فصل بارندگی.
ـ ریشه: هندی: barsāt.
برشکال barškâl فصل بارندگی.
ـ ریشه: هندی: barsh-kāl.
بلادُر: گیاهی درختی، کوتاه، و بومی هند با میوهای سیاهرنگ.
ـ ریشه: هندی: balādur.
بیجَک: برگهای که روی آن اطلاعاتی مانند محتویات و تعداد بستههای بار یا کالا نوشته شدهاست و فرستنده آن را به باربری میدهد.
ـ ریشه: هندی: bījak.
بیمه
ـ ریشه: هندی: bīmā و bīma.
پاتیل: دیگ مسی بزرگ با دهانۀ گشاد.
ـ ریشه: هندی: pātilī «ظرف سفالی کوچک؛ دیگچه».
پانی: آب.
ـ ریشه: هندی: pānī.
پَتَر: تکۀ فلز و مانند آن که روی آن طلسم یا تعویذ مینوشتند: ● چشم بد کز پتر آهن و تعویذ نگشت / بند تعویذ ببرّید و پتر باز دهید (خاقانی).
ـ ریشه: از هندی: pattra «ورقۀ فلزی».
پرمیو parmiyo بیماری سوزاک.
ـ ریشه: هندی: parme’o.
پَنکه: بادبزن برقی.
ـ ریشه: هندی: paṅkhā «بادبزن».
تال: آلیاژ سرب و مس: ● اگر سفیدروی و تال و مس و برنج نامعلوم برهم گدازند آن را «دراروی» خوانند و آن اخس و ارذل جملۀ مرکبات فلزات است (ابوالقاسم کاشانی، عرائس الجواهر: ٢۴۵).
ـ ریشه: هندی: thāl.
تالاب
ـ ریشه: هندی: tāl «برکه» + فارسی: آب.
تَنبول tambul برگ فوفِل.
ـ ریشه: هندی: tambol.
تُنُک: کمحجم.
ـ ریشه: هندی: tunak، سنسکریت: tanuka.
توله tule در هندوستان، واحد اندازهگیری وزن، بهویژه وزن طلا و نقره، برابر با دو و نیم مثقال: ● چون گریبان بهناز بگشادهست / عامل او را سه توله زر دادهست (مسعود سعد).
ـ ریشه: هندی: tolā و tola.
جار: لوستر.
ـ ریشه: هندی: jhāṛ.
جال: دام؛ تله: ● ای ز انعامت گرفته صاحب آمال مال / بر ره خصمت نهاده صاحب آجال جال (قطران).
ـ ریشه: هندی: jāl.
جُنگ: دفتر یا کتابی که در آن سرودهها و مطالب گوناگون نوشته شدهاست.
ـ ریشه: هندی: jung.
جوگی jugi کسی که پیرو مذهب هندو است و برخی میپندارند میتواند کارهای فراطبیعی انجام دهد؛ یوگی.
ـ ریشه: هندی: jogī.
چادُر، قدیمی: چادَر
ـ ریشه: هندی: ćādar.
چاکسو čâksu دارویی که از دانههای سیاه و کوچک تهیه میشد و در چشمپزشکی کاربرد داشت.
ـ ریشه: هندی: ćāksū.
چپاتی: نوعی شیرینی نازک از خمیر فطیر.
ـ ریشه: هندی: ćapātī.
چتر
ـ ریشه: هندی: ćatr.
چلم čalam, čelam سرِ قلیان که تنباکو و زغال را در آن قرار میدهند.
ـ ریشه: هندی: ćilam
چیتا: یوزپلنگ.
ـ ریشه، انگلیسی: cheetah: از هندی: ćītā.
چیره čire دستار.
ـ ریشه: هندی: ćīrā.
راگ: موسیقی آوازی، آهنگ، لحن؛ شادی.
ـ ریشه: هندی: rāg، از سنسکریت: rāg.
روپیه
ـ ریشه: هندی: rūpya.
ریو riv نیرنگ: ● گر نشیند فرشتهای با دیو / وحشت آموزد و خیانت و ریو (سعدی).
ـ ریشه: هندی: rev.
ساج: درختی شبیه درخت چنار.
ـ ریشه: عربی، از هندی: sāgaun.
ساری: نوعی لباس زنانه در هند و پاکستان.
ـ ریشه: هندی: sāṛī.
سوس sus [بسنجید با سوسمار] خوک آبی.
ـ ریشه: هندی: sūs.
سیک: هریک از پیروان دین توحیدی رایج در هندوستان.
ـ ریشه: انگلیسی: Sikh، از هندی: sikh «شاگرد؛ پژوهشگر».
شامپو
ـ ریشه: انگلیسی: shampoo، از هندی: cāṁpō.
قداره: نوعی خنجر
ـ ریشه: هندی: kaṭār.
کُرور: واحد شمارش، برابر با پانصدهزار.
ـ ریشه: هندی: karoṛ (گویشی: kroṛ).
کروه koruh, -oh واحد اندازهگیری مسافت، کمابیش برابر با دو مایل؛ آشیانه و آرامگاه.
ـ ریشه: هندی: karoh، از سنسکریت: krośa.
کریلا karilâ گیاهی خزنده
ـ ریشه: از هندی: karīlā.
کژور kažur ریشۀ تلخ گیاه زرنباد: ● عسلش را به حنظل است نسب / شکرش را برادر است کژور (ناصرخسرو).
ـ ریشه: هندی: khajūr.
کوتوال kutvâl نگهبان قلعه.
ـ ریشه: هندی: kotwāl.
گاری
ـ ریشه: هندی: gāṛī.
گریال garyâl لوحی فلزی و گِرد که هنگامی که پیمانه یا پنگان در آب فرومیرفت برای اعلام ساعت با میلهای به آن مینواختند.
ـ ریشه: هندی: ghaṛiyāl.
گسیلا gasilâ نوعی خزندﮤ وحشی.
ـ ریشه: از هندی: ghīlā.
گَندَک: گوگرد؛ باروت.
ـ ریشه: هندی: gandak.
گونی: پارچۀ زبر.
ـ ریشه: هندی: goṇī.
لجالو laj(j)âlu گیاهی با شاخههای باریک و برگهای ریز که هرگاه آن را لمس کنند برگهایش بسته میشود.
ـ ریشه: هندی: lajjālu.
لنگوته longute لنگ کوچک.
ـ ریشه: هندی: laṅgoṭ.
ماهوت: نوعی پارچۀ پشمی ضخیم و پرزدار.
ـ ریشه: هندی: mahāwat «فیلبان»؟.
مَگَرمَچ: تمساح.
ـ ریشه: هندی: magar-maććh.
نیم nim درختی بزرگ و بومی هندوستان.
ـ ریشه: هندی.
منبع:
Platts, John T. (John Thompson), A dictionary of Urdu, classical Hindi, and English, London, W. H. Allen & Co., 1884.
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
#روز_نویس
تا به حال به این فکر کردهاید از مکانها ایده داستانی بگیرید؟
گاهی مکان میتواند خودش ایدهپردازی کند و دربردارندهی پیرنگی کامل باشد. وقتی در مورد یک خانه متروکه حرف میزنیم یا یک درمانگاه روستایی یا ایستگاه قطار در یک مکان
دورافتاده داستانهای زیادی به ذهنمان خطور میکند.
ما از این مکانهای عمومی خاطرات خصوصی داریم. بهتر بگویم با این مکانها ارتباط ذهنی برقرار میکنیم. حتی اگر نتوانیم از خود این مکانها در داستانمان استفاده کنیم میتوانیم از حس و حالی که به ما منتقل میکنند برای ساخت یک داستان یا تکمیل رمانی که در دست داریم استفاده کنیم.
در ادامه تمرینهایی برای دستیابی به این هدف آوردهام. این تمرینها را از «مارگرت گراتی» وام گرفتهام.
فهرستی از مکانهایی مانند نمونه زیر تهیه کنید.
بعدها میتوانید از این فهرست استفاده کنید.
🔹جایی که در آن خوشحال بودید.
🔸جایی که در آن احساس بدبختی کردید.
🔹جایی که در آن احساس ترس کردید.
🔸جایی که در آن احساس تنهایی کردید.
🔹جایی که از آن تنفر دارید یا زمانی داشتید.
🔸جایی که در آن بیمار شدید.
🔹جایی که چیز مهمی را در آن گم کردید.
🔸جایی که که در آن بیمار شدید.
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
حکایت به قلم "ســاده و روان"
📚 باب دوم : در اخلاق درویشان
🌺 حکایت ۶
💫 زاهدی مهمان پادشاه شد، وقتى كه غذا آوردند، كمتر از معمول و عادت خود از آن خورد و هنگامى كه مشغول نماز شد، بيش از معمول و عادت خود نمازش را به درازا کشید تا بر گمان نيكى شاه به او بيفزايد. هنگامى كه به خانه اش باز گشت، سفره غذا خواست تا غذا بخورد. پسرش كه جوانى هوشمند بود از روى تيزهوشى به رياكارى پدر پى برد و به او رو كرد و گفت : مگر در نزد شاه غذا نخوردى؟
🔸ترسم نرسی به کعبه ای اعرابی
🔹کاین ره که تو می روی به ترکستان است(۱)
زاهد پاسخ داد: در حضور شاه چيزى نخوردم كه روزى به كار آيد. (يعنى همين كم خورى من موجب موقعيت من نزد شاه می گردد و روزى از همين موقعيت بهره می گيرم.) پسر به او گفت: پس نمازت را نيز قضا كن كه نمازى نخواندى تا به كار آيد؟
🔸اى هنرها گرفته بر كف دست
🔹عيبها برگرفته زير بغل
🔸تا چه خواهى گرفتن اى مغرور
🔹روز درماندگى به سيم دغل (۲)
۱_ ترکستان : در این شعر به معنی بیراهه می باشد
۲_ مفهوم شعر : اى كه اندكى از خوبى و هنر خود را آشكار كردى، ولى عيبهاى بسيار خود را پنهان نمودى، اى مغرور و نادان ! نمى دانم با اين وضعى كه دارى در روز درماندگى، با نقره تقلبى چه خواهى خريد؟! به يقين در آن روز بيچاره اى تهيدست خواهى بود.
#غلط_ننویسیم
#حکایات_سعدی
🖊@ghalatnanevisim
#توضیحات
-طلایه: پیشقراول. از کلمهی عربی طلیعه بهمعنی اولین شعاعهای آفتاب.
-دستوری: اجازه، رخصت
-پیدا: آشکارا
-دستبرد: دستدرازی، دلیری
-دژم: خشمگین
-کمان به زه کردن: آماده شدن برای جنگ. درواقع برای این که انعطاف زه کمان بهخاطر تحتکششبودن از بین نرود، زه در حالت عادی کشیده نبوده و فقط از یک سو به کمان متصل بوده؛ درست قبل از نبرد آن را میکشیدهاند و در حلقهی سر دیگر کمان میکردهاند یا به سر دیگر کمان گره میزدهاند تا به حالت فنری درآید و آمادهی کشیدن و انداختن تیر شود. معادل امروزی گلنگدن کشیدن یا تفنگ را از ضامن خارج کردن! کمان به زه کردن نیروی بسیار زیادی میبرده بهخاطر نیاز به خم کردن کمان. و کمان پهلوانان بزرگ را فقط خود آنها میتوانستهاند به زه کنند. بعدتر در قصهی سیاوش خواهیم دید که کرسیوز میخواهد کمان سیاوش را پیش مردم به زه کند ولی از پس آن برنمیآید و شاید بههمیندلیل کین سیاوش را به دل میگیرد تا او را بکشد.
-بدانگشت و دندان نیاید نیاز: جای حسرت و انگشت به دندان گزیدن نمیمانَد.
#غلط_ننویسیم
#شاهنامه_خوانی
🖊@ghalatnanevisim
#معرفی_کتاب
📚عنوان: ترکیب در زبان فارسی
✍نویسنده : علا الدین طباطبایی
ناشر : انتشارات کتاب بهار
ترکیب پر بسامدترین روش واژهسازی در زبان فارسی است چنانکه در بیش از هفتاد درصد از واژههای مصوّب فرهنگستان از این یا آن فرایند ترکیبی استفاده شده است. بسامد فرایندهای ترکیبی در واژهسازیِ غیر عالمانه از این نیز بیشتر است. بنابراین، جا دارد که این روش واژهسازی، بهتفصیل و به نحوی که همه علاقهمندان را به کار آید، بررسی شود. آنچه در این دفتر گرد آمده است مجموعه همان مقالههاست همراه با دو افزوده به نام «پیشایندهای مکانی ـ زمانی» و «عددْوارهها» که در پایان این دفتر آمدهاند و مراد از نگارش آنها در همانجا بیان شده است. علاوه بر این، در مواردی، در لابهلای ساختارهای مطرح شده افزودههایی گنجانده شده است.
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
یاران چه قصّه ایست دلم شور می زند
بلبل دوباره ناله ی مخمور می زند
پاییز آمده مگر از راه، کربلا؟!
چون باد چشم زخم به انگور می زند
ناخوانده نیستیم چه رسم نوازش است؟!
این کوفه ای که سنگ به مامور می زند
دردانه ی پیغمبر نوریم ای خدا
لعنت به آنکه وصله ی ناجور می زند
جز حرف حق نیامده در هر کلام ما
حق نیست آنچه دشمن منفور می زند
باشد غلاف تا برسد موعد ظهور
شمشیر ما که گردن مزدور می زند
#فرهاد_کرمی #ارسالی_مخاطب #شعر #امام_حسین #محرم
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
#واژهپژوهی
#📗کتاب
📚 کتاب
۱.کتاب [عربی] (اسم) مجموعهای از نوشتهها یا تصاویر برروی ورقهای نازک، بهصورت خطی یا چاپی، صحافیشده، و دارای جلد. ۲. مجاز از قرآن ۳. نوشته؛ مکتوب ۴. در ادیان نامۀ اعمال: کارهای چپ و بلایه مکن/ که به دست چپت دهند کتاب.
1⃣ کتاب آسمانی
2⃣ کتاب درسی
3⃣ کتاب دیدن مجاز از تحصیل کردن؛ درس خواندن
4⃣ کتاب کردن (ساختن) مجاز تألیف کردن کتاب
5⃣ کتاب محکم
6⃣ کتاب مسطور در ادیان لوحی که تقدیر الاهی بر آن نوشته شدهاست.
7⃣ کتاب مقدس
8⃣ کتابآرایی
9⃣ کتابالله
0⃣1⃣کتاب باز: آنکه بیشازاندازه به کتاب علاقه دارد؛ کتابدوست.
1⃣1⃣ کتابباز: امتحان کتابباز
2⃣1⃣ کتابببن: مجاز از فالگیر
3⃣1⃣ کتابت: عمل نوشتن؛ تحریر؛ نویسندگی؛ نگارش؛ کاتبی؛ شغل کتابت؛ نامه؛ خط.
4⃣1⃣ کتاب شدن: نوشته شدن
5⃣1⃣ کتاب کردن: نوشتن
6⃣1⃣ کتابچه
7⃣1⃣ کتابخانه
8⃣1⃣ کتابخوانی
9⃣1⃣ کتابدار
0⃣2⃣ کتابدارباشی: رئیس کتابداران
1⃣2⃣ کتابداری
2⃣2⃣ کتابدوست
3⃣2⃣ کتابسازی
4⃣2⃣ کتابشناس
5⃣2⃣ کتابشناسی
6⃣2⃣ کتابفروش
7⃣2⃣ کتابفروشی
8⃣2⃣ کتاب نامه: فهرستی از منابع و مآخذی که در تهیه و تألیف کتاب یا رسالهای از آنها استفاده میشود و معمولاً در پایان کتاب یا رساله درج میگردد؛ فهرست منابع
9⃣2⃣ کتابنگاری
0⃣3⃣ کتابنویس
1⃣3⃣ کتابنویسی
2⃣3⃣ کتابه: کتیبه
3⃣3⃣ کتابی
4⃣3⃣ کتابی حرف زدن در گفتگو به شیوۀ نوشتاری حرف زدن.
5⃣3⃣ کتابی زدن: مجاز از نوشیدن شراب از شیشۀ کتابی؛ کتابی همیشه جیب بغلش بود و مشروب میخورد.
6⃣3⃣ کتابیار: غشگیر
✅ فرهنگ بزرگ سخن، ج۶.
✅ جمعه، ۷اردیبهشت۱۴۰۳
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
#اشتباه_نوشتاری_در_فضای_مجازی
✅ ... ماکارونی خلاقانه تر!
✅ ... داریم.
❌ یه ماکارونیه خلاقانه تر ! اینجا براتون ایده هایی داریم
* بعضی از افراد مدت مدیدیه که به جای "کسره" بین "موصوف و صفت" یا "اسم و ضمیر" یا "مضاف و مضاف الیه"، از حرف "ه" استفاده می کنن و تا این لحظه متوجه نشده ام که چرا این کار رو انجام می دن.
مثلا می نویسن: "کتابه من"، به جای "کتاب من"
یا: "لیوانه صورتی" به جای "لیوان صورتی"
یا همین الان دیدیم که نوشته اند: "ماکارونیه خلاقانه تر" به جای "ماکارونی خلاقانه تر"
این هم نوعی از بدعت هست؛ بدعت در نوشتن.
یعنی حاضرن در جایی که نیازی به "ه" نیست، یه "ه" اضافه بذارن، اما موقع نوشتن "صبح به خیر"، بنویسن "صبح بخیر"، که به وضوح اشتباهه.
در واقع قانون بقای "ه" اختراع کرده اند، یعنی "ه" از بین نمی ره، بلکه از جایی به جایی دیگه منتقل می شه.
#غلط_ننویسیم
#درست_بنویسیم
🖊@ghalatnanevisim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سرنوشت قاتل حضرت علیاکبر علیهالسلام
مرة بن منقذ عبدی از یاران امیرالمومنین علیهالسلام در جنگ جمل بود اما در جریان عاشورا در سپاهیان عمرسعد قرار گرفت و او را قاتل حضرت علیاکبر علیهاسلام میدانند که در زیارت عاشورا هم مورد لعن قرار گرفته.
🖊@ghalatnanevisim