چشم آلوده کجا، دیدن دلدار کجا
دل سرگشته کجا وصف رخ یار کجا
+++
قصه عشق من و زلف تو دیدن دارد
نرگس مست کجا همدمی خار کجا
+++
سر عاشق شدنم لطف طبیبانه توست
ور نه عشق تو کجا این دل بیمار کجا
+++
منتی بود نهادی که خریدی ما را
رو سیه برده کجا میل خریدار کجا
+++
هر کسی را که پسندی بشود خادم تو
خدمت شاه کجا نوکر سربار کجا
+++
کاش در نافلهات نام مرا هم ببری
که دعای تو کجا عبد گنهکار کجا
+++
مهر من گر که فتد در دل تو میفهمم
شهد دیدار کجا دوریِ از یار کجا
+++
به خدا چون دل زهرا نگران است دلم
یک شه تشنه لب و لشگر بسیار کجا
+++
کاش زینب نرسد کوفه بدون تو حسین
زینب خسته کجا کوچه و بازار کجا
+++
یاد گیسوی رقیه جگرم میسوزد
دست عباس کجا پنجه اغیار کجا
#غلط_ننویسیم
#شعر
#امام_زمان
🖊@ghalatnanevisim
#نکتههای_دستوری
✍ قیدهای ذاتی
قید ذاتی واژهای است که ذاتاً همیشه قید است، یعنی همان طور که برخی واژهها همواره فعل یا اسم یا صفت هستند، برخی نیز همیشه قید هستند.
◻️ساختمان قید ذاتی
قیدهای ذاتی را ازنظر ساختمان به انواع زیر تقسیم کردهاند:
1⃣ قید ساده: این قید از یک واژهٔ بسیط تشکیل میشود، مانند: تند، آهسته، همیشه، هرگز، دیر، زود، هنوز.
2⃣ قید مرکب: قید مرکب از دو واژه یا بیشتر ساخته میشود: یکشبه، دوروزه، همهساله، دستهدسته، هزارهزار، سرسری، لحظهبهلحظه، گاهبهگاه، دمبهدم، دواندوان، لنگانلنگان، اشکریزان، نالهکنان، یا علیگویان، ذرهذره، آهستهآهسته، چکهچکه.
3⃣ قید مشتق
این قید از طریق افزودن یک پسوند به صفت یا اسم ساخته میشود. یکی از این پسوندها «– انه» است: متأسفانه، بدبختانه، ماهرانه، صادقانه. علاوهبر این، با افزودن تنوین به شماری از وامواژههای عربی قید ساخته شده است: غالباً، قطعاً، سابقاً، لطفاً، مسلماً.
4⃣ قید اصطلاحی
منظور از قید اصطلاحی عبارتی است که از چند کلمه تشکیل شده است و معنایش از ترکیب معانی اجزای سازندهاش حاصل نمیشود، مانند «سربههوا» که صفت است و «شقالقمر کردن» که فعل مرکب است. قید هم ممکن است اصطلاحی باشد، مانند: دستبرقضا، خداینخواسته، موبهمو، دستبهعصا.
✅ علاءالدین طباطبایی، فرهنگ توصیفی دستور زبان فارسی، چ ۱، تهران: فرهنگ معاصر، ۱۳۹۵، ص ۴۱۹ تا ۴۲۰.
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
پرسش👇
سلام بر شما
خیلی وقتها خوشبختم رو خوشوقتم میگن. خوشوقتم درسته یا خوشبختم؟
پاسخ👇
«خوشبخت»ی نتیجۀ کسب امتیازات و امکانات مادی و معنوی است؛ ولی «خوشوقت»ی حال خوشی است که پس از روی دادن کاری یا اتفاق خوبی رخ میدهد. بنابراین، از دیدن دوست خوشوقت میشویم، نه خوشبخت.
#غلط_ننویسیم
#نکته_ویرایشی
🖊@ghalatnanevisim
سَهلِ ممتنع:
یعنی «خصوصیت شعر یا نثری که به نظر ساده آید ولی گفتن نظیر آن بسیار دشوار باشد». این ترکیب به همین صورت صحیح است. غالباً آن را با «واو عطف» و بهصورت سهل و ممتنع بهکار میبرند و غلط است: «شعر وی را [=حسن دهلوی را] حالتی حاصل آمده است که اگرچه به حسب بادیِ نظر آسان مینماید اما در گفتن دشوار است، و لهذا اشعار وی را سهل ممتنع گفتهاند» (بهارستان، ۱۰۶)
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim
#اشتباه_نوشتاری_در_فضای_مجازی
✅ می ذارید
✅ من فکر می کردم توی پیجتون فیلم می ذارید
✅که لذت ببریم
✅ آن فالو می کنم شما رو.
❌ شما فقط عكس ميزاريد من فكر ميكردم توي پيجتون فيلم بزاريد ك لذت ببريم،انفالو ميكنمتون
* اون قسمت تهدید آخر جمله، کشت مرا.
#غلط_ننویسیم
#درست_بنویسیم
🖊@ghalatnanevisim
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
حکایت به قلم "ســاده و روان"
📚 باب هفتم : در تاثیر تربیت
🌺 حکایت ۳
💫 یکی از آموزگاران بزرگ، تربیتِ شاهزاده اى را بر عهده داشت، اما در تربیت او بسیار جدی بود به حدی که او را کتک میزد و رنج مى داد. شاهزاده تاب نياورد و نزد پدر شكایت كرد. پادشاه آموزگار را طلبيد و به او گفت: پسران مردم عادی را آنقدر تنبیه و توبیخ نمی کنی كه پسرم را، علتش چيست؟
آموزگار گفت: به اين علت كه همه مردم به طور عموم، بايد سنجيده و پخته سخن گويند و كار شايسته كنند، اما در خصوص پادشاهان متفاوت است. رفتار شاهان دهان به دهان گفته مى شود و همه از آن آگاه مى گردند و براى سخن شاهان اعتبار مى دهند و از آن پيروى مى كنند اما در مورد مردم عادی اینگونه نیست و به كار و سخن ساير مردم، اعتبار نمى دهند.
🔸اگر صد ناپسند آید ز درويش
🔹رفيقانش يكى از صد ندانند
🔸وگر يک بذله گويد پادشاهى
🔹از اقليمى به اقليمى رسانند (۱)
بنابراين بر آموزگار واجب است كه در پاكسازى و رشد اخلاقى شاهزادگان بيش از ساير مردم بكوشد.
🔸هر كه در خُرديش ادب نكنند
🔹در بزرگى فلاح از او برخاست (۲)
🔸چوب تر را چنانكه خواهى پيچ
🔹نشود خشک جز به آتش راست (۳)
پادشاه، پاسخ و تدبير سازنده آموزگار را پسنديد و از او تقدیر نمود. به علاوه او را سرپرست يكى از مقامات كرد.
۱_ اگر پادشاهى تنها يک شوخى بكند، از سرزمینی به سرزمینی ديگر نقل قول می کنند.
۲_ هر که را در کودکی تربیت نکنند در بزرگی نیکو نمی گردد و این صفت از او دور می شود.
۳_ يعنى شاخه تازه را به دلخواه خودت هرگونه مى توانى جهت بده، اما هنگاهی که خشک شد تنها با آتش است که می توان استقامتش را از بین برد.
#غلط_ننویسیم
#حکایات_سعدی
🖊@ghalatnanevisim
#توضیحات
-فرّهی: شُکوه
-بر: پیش
-که با نودرختی ببار آمدند: زیرا که با درختی جوان و بهبارنشسته (سیاوش) آمده بودند.
-مجمر: آتشدان
-دست به کش کردن: دست به زیرِبغل ایستادن بهنشانِ احترام. تصویری که اینجا میبینیم از سیصد خدمتکار که با آتشدان، بهاحترام ایستادهاند و سیاوش آزاده در میان، تصویری مینیاتوریست از آتشِ بزرگی که بعدتر برای سیاوش برمیافروزند و سیاوش از آن تنگدل نیست.
-رخشنده: درخشان
-نخست آفرین کرد و بردش نماز / زمانی همیگفت با خاک٘ راز: سیاوش با دیدنِ پدر او را ستایش کرد و بهاحترام به خاک افتاد و مدتی در همان وضعیت ماند.
آیینِ شرفیابی به پیشگاهِ شاه چنین بوده که شاه پسِ پردهای بوده و با افتادنِ پرده فرد دربرابرِ او به خاک میافتاده تا شاه اجازهی برخاستن از خاک یا هر عمل و اقدامِ لازم دیگری را بدهد.
-پرسیدن: احوالپرسی کردن
-نواختن: موردِ نوازش و لطف قرار دادن
-چنان از شگفتی بدودر بماند. / بسی آفرینِ بزرگان بخواند: (کاوس) همچنین مدتزمانی هم در روی سیاوش خیره و شگفتزده مانده بود. سپس دعاهای بزرگان را درحقِ او کرد.
-بودنی: تقدیر، وقایعِ مقّدرِ آینده، که کشته شدنِ سیاوش و تولّدِ کیخسرو است.
-پر: سایهی حمایت
-بدان اندکی سال و چندان خِرد / که گفتی روانش خرد پرورد: با آن سنّ کم چندان پُرخرد بود که گویی کارِ جانِ او پیوسته خِرد پرورش دادن است.
-هوش: جان، مرگ
-نیایِش ز فرزند گیرم نخست: (کاوس به پیشگاهِ خدا میگوید:) پیش از هر چیز بهخاطرِ فرزندم تو را میستایم.
-نثار: هدیه، پیشکش
-فر: فروغِ ایزدیِ شاهان، و نیز شکوهوجلال و بزرگی، و جلوه و شادابی
-فروماندن: حیران ماندن
-رامشگر: خنیاگر؛ نوازنده و خواننده
-سور: جشن
-پلنگ: پوستِ پلنگ
-بدره: کیسه
-بیشوکم: کنایه از همهچیز، هر چیزِ موجود
-جز افسر؛ که هنگامِ افسر نبود / بدان کودکی تاج درخَور نبود: (کاوس همه چیز به سیاوش داد) جز تاج زیرا که وقتِ تاج بر سر نهادنِ سیاوش نبود و او کودکی بود که هنوز شایستهی تاج نبود.
-منشور: حکمِ ولایت
-جاه: غرور
-زمینِ کَورستان بُد از پیشتر / که خوانیهمی ماورالنهردر: سرزمینی که اکنون دروازهی ماوراءالنهر مینامی پیش از این کورستان نامیده میشد.
#غلط_ننویسیم
#شاهنامه_خوانی
🖊@ghalatnanevisim
قصه حضرت یحیی - قصههای قرآن.mp3
زمان:
حجم:
3.52M
#روایت_شب
🎙قصه حضرت یحیی به نقل از تفسیر منهجالصادقین با صدای بهروز رضوی
#غلط_ننویسیم
🖊@ghalatnanevisim